eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @gomnamii
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهیدحسن_صفایی. #شهیدمجیداکبری. #شهیدحیدرکاظمی. #شهیداحمدرضااحدی. #شهیدداریوش(رضا) #ساکی🕊🌹
❤️پیش تر از اینها « » با عطر قدم های نجیبشان به قطعه ای از بهشت شبیه بود . مثل ما پشت همین میز و نیمکت ها می نشستند، با این تفاوت که «جنگ دیده » بودند نه «جنگ شنیده » ! لحظه ای در تردید نماندند، به لقب شامخ دل، خوش نداشتند، گویی تحصیلات عالی و درک و موقعیت نتوانسته بود روحشان را به بند کشد و دست و دلشان را از ادای تکلیف باز دارد . . . تا کنون لحظه ای دل به دست نوشته های سپرده اید؟ او را چقدر می شناسید؟ « » که بود؟ « » چگونه رفت؟ 💫هر سه، دوست و همشهری بودند . از بچه های خوب و با صفای ! در یک سال با هم وارد دانشگاه شدند . شهید احدی و ساکی پزشکی می خواندند . حیدر دانشجوی رشته فلسفه بود . هر سه در ده - روستایی در شمال و در حاشیه - با هم در یک اتاق زندگی می کردند . احمد رضا در سال 1364 رتبه اول کنکور را به دست آورد . اما هرگز از جبهه دل نکند . او خمیر مایه خاطرات جبهه بود و دستی در ادبیات زلال جنگ داشت . « » اشک های قلم شمع گونه اوست. 🌺نوشته:
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 🌷🍃 فرزند حسین متولد شهر %درق در تاریخ ۷/۵/۱۳۶۱ در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد . تحصیلات خود را تا مقطع فوق دیپلم رشته فن آوری اطلاعات(IT) در علمی کاربردی بجنورد ادامه داد .  🍃🌷ایشان در سال ۱۳۷۹ ازدواج نمود و ثمره این ازدواج دو فرزند پسر به نام های حامد متولد ۸۶ و علی متولد ۹۳ می باشد. وی در سال ۱۳۷۹ جهت استخدام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست . این شهید گرانقدر در حدود ۱۵ سال در سپاه مشغول به خدمت بود 🍃🌷هر چند که این شهید والا مقام دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بود اما از آنجایی که خاطرات شهدا و رزمندگان و دفاع از اسلام و اهل بیت در نهاد وی عجین شده بود، با شنیدن جنگ نیابتی از سوی دشمن بویژه داعشی ها و که کشور را به اشغال خود درآورده بودند غیرت دینی او را به سمت آن دیار کشانده تا از حرم اهل بیت دفاع نماید لذا تمام دنیا و مافیها را زیر پا نهاده و در تاریخ ۲۷/۱۰/۹۴ به این کشور عزیمت نمودند و با از خود گذشتگی و ایثار سرانجام در عملیات آزادسازی منطقه و الزهرا در تاریخ  ۲۳/۱۱/۹۴ به درجه رفیع شهادت نائل گردید. لحظه رسيدن به پدر شهيداربابي🍃🌷🕊  واکنش یک پدر لحظه شنیدن خبر شهادت فرزندش🌷🍃 در آستانه سالروز میلاد حضرت زینب (س) شمالی یکی دیگر از فرزندان برومندش را تقدیم آستان مقدس حضرت زینب سلام‌الله علیها کرد. که چندی پیش با کاروان مدافعان حرم از خراسان شمالی برای مبارزه با تکفیری‌های عازم سوریه شده بود، روز گذشته به شهادت رسید. 🍃🌷به همین منظور نیز عصر امروز تعدادی از پاسداران شهرستان برای عرض تبریک و تسلیت و رساندن خبر شهادت این شهید بزرگوار به منزل پدر ایشان در شهر رفتند. 🍃🌷پدر در منزل حضور نداشت اما به‌محض ورود به منزل و دیدن چهره‌های اندوهگین اعضای خانواده از آنان پرسید مگر چه خبر شده؟ اگر محمدتقی زخمی شده باشد نه از مجروحیتش ترسی دارم و نه از شهید شدنش چون یقین داشتم و می‌دانستم که محمدتقی شهید می‌شود. 🍃🌷حاج حسین اربابی سپس دست‌های خود را رو به آسمان دراز کرد و بارها کلمات الحمدالله و سبحان‌الله را تکرار کرد. 🍃🌷وی که از یادگاران دفاع مقدس است و از کاروان شهدای انقلاب جامانده است در پایان بیت «چون‌که مجروح شدم گفتم خدایا یا امام زمان کربلا به دلم ماند» را بیان نمود. خاطرنشان می‌گردد پدر شهید محمدتقی اربابی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که دست چپ خود را از ناحیه مچ از دست داده است.🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹 #شهیدحسن_قاسمی_دانا 🍃❤️
🔻شاطری که اولین شهید مدافع حرم شد... 🌷 سال 91  قبول شد. همان سال مغازه ی ساخته و افتتاح شد در نهایت احترام و ادب، به حرف دل پدرش گوش کرد، دانشگاه و درنانوایی مشغول شد... 🌷اون سال ماه مبارک تو مرداد ماه و اوج بود. اکثرا میگفتن نانوایی چون هوا گرم هست نمیشه روزه گرفت. 🌷اما ماه رمضان که شروع شد همه ی کارگرهای نانوایی حسن بودن و حسن که خودش شاطری میکرد هم روزه هاش رو کامل گرفت؛ میگفت: اینجوری خدا داره مارو امتحان میکنه و اجرش بیشتره. 🌷هر روز هر چه بیشتر به زمان اذان مغرب نزدیک میشد دهانش از زیاد، باز نمیشد حسن آقا برای رفع این عطش از فرمول مخصوص خودش استفاده می کرد و اون هم این بود که همراه برادر هاشون هر روز ظهر طالبی و بستنی میگرفتن و میدادن به مادرشون که ظهر درست کنه و بزاره تو یخچال تا واسه افطار طالبی بستنی خنک آماده بشه 🌷هر شب لحظه افطار از شدت ، خوراک حسن فقط یه کاسه طالبی بستنی سرد بود این کار ادامه داشت تا شب های آخر ماه مبارک که حسن آقا دید یه لکه هایی روی پوستش نمایان شد. 🌷بعد از دوا و درمان کاشف به عمل اومد که دلیلش همون طالبی بستنی های هرشب بوده بهش گفتیم خب این چه کاریه که هر شب میکنی، معلومه ضرر داره! با خنده می گفت اشکال نداره ماه مبارکه اینم خوراک خاص منه که پای تنورم... روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🔴 رتبه اول کنکور تجربی... میشناسیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😎 ⭕️ مادرش می گوید: یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت... ⭕️ پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در داد! ⭕️ گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای!! من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چراخوشحال نیستی؟؟!! ⭕️ احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!.... ⭕️ یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... ( رتبه 1 کنکور تجربی سال 64) پ.ن: کتاب حرمان هور دست نوشته های این نابغه ی عاقله!! 😍 چرا میگم نابغه ی «عاقل»؟! 🤔 چون بعضی نابغه ها عقلو نبوسیده میذارن کنار... 😐 بعضی هاشونم کوچیک میشن!! اندازه‌ ی یه رتبه یک... 😑 🌺 @Karbala_1365
#سیره_شهید ✍مادرش میگوید ، یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت ! پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت ، یکی از دوستانم بود ، پرسیدم ، چکار داشت؟! گفت ، هیچی ، خبر قبول شدنم را در #دانشگاه داد! گفتم ، چی؟؟ ، گفت ، می گوید رتبه اول کنکور شده ای !! من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ، رتبه اول؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!! احمدرضا گفت ، اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم ! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!! یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت ، می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... #شهید_احمدرضا_احدی 🌷 @karbala_1365
❤️پیش تر از اینها « » با عطر قدم های نجیبشان به قطعه ای از بهشت شبیه بود . مثل ما پشت همین میز و نیمکت ها می نشستند، با این تفاوت که «جنگ دیده » بودند نه «جنگ شنیده » ! لحظه ای در تردید نماندند، به لقب شامخ دل، خوش نداشتند، گویی تحصیلات عالی و درک و موقعیت نتوانسته بود روحشان را به بند کشد و دست و دلشان را از ادای تکلیف باز دارد . . . تا کنون لحظه ای دل به دست نوشته های سپرده اید؟ او را چقدر می شناسید؟ « » که بود؟ « » چگونه رفت؟ 💫هر سه، دوست و همشهری بودند . از بچه های خوب و با صفای ! در یک سال با هم وارد دانشگاه شدند . شهید احدی و ساکی پزشکی می خواندند . حیدر دانشجوی رشته فلسفه بود . هر سه در ده - روستایی در شمال و در حاشیه - با هم در یک اتاق زندگی می کردند . احمد رضا در سال 1364 رتبه اول کنکور را به دست آورد . اما هرگز از جبهه دل نکند . او خمیر مایه خاطرات جبهه بود و دستی در ادبیات زلال جنگ داشت . « » اشک های قلم شمع گونه اوست. 🌺نوشته: 🌾🕊 ٤👇 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
•••{🥀♥️}••• یادے میکنێم از (شهیدفریدمھکام) ▪️ : شهید‌‌فریدمھکام تولد⇦ ۱‌۳‌۴‌۶‌.‌۳‌.‌۱‌۱‌ شہادت⇦ دی‌ماه‌۱‌۳‌۶‌۵‌ محل‌شہادت⇦ عملیات‌کربلای۵‌ • • • در يازدهم خرداد هزارو سیصدو چهل وشش در شهر به دنيا آمد. دوران ابتدائي را در دبستان شهريار، راهنمايي را در مدرسه پارسا و دورره متوسطه را در دبيرستان شهيد باهنر به پايان رساند و در رشته رياضي فيزيك گرفت. اما به علت نياز جامعه به پزشك و استخدام پزشكان هندي در مراکز درمانی، تصميم گرفت كه در رشته تجربي دركنكور شركت کند. به نماز اهمیت زیادی می داد و ساعت ها در اتاقی تاریک مشغول راز و نیاز بود، در اجرای احکام اسلام بسیار دقیق و از هرگونه تزویر و ریا به دور بود. فرید بسیار درس خواند تا خبر قبولی اش در رشته پزشكي تهران را شنید به بهشت زهرا رفت و گفت: نمی خواهم خودم را گم کنم.. پس از ثبت نام و شروع تحصيلات در آبان ماه سال شصت و پنج به جبهه رفت. او كه از از لشگر 31 عاشورا بود در ۴شركت کرد.پس از مدتی در دی ماه سال شصت و پنج در بعد از شکستن خط دشمن و در خط مقدم مورد اصابت قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد. ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄