eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
911 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#قصه این است چقدر من از خدا دورم🍂 و اگر پیدا نمیشدی تو شاید که مرده بودم....💔 🍃 🌹 #شهیدسیداحمدپلار
👇 .. ❤️ ، و 🌹 🍃تقریبا دوهفته پیش خواب دیدم که حرم امام رضا(ع) هستم که آقای جوانی به من گفت بیا بشین قرآن بخون و قرآن رو باز کرد و گذاشت روبروم و گفت شروع کن بخون. خودش هم کنارم نشست همینطور که داشتم میخوندم صفحه قرآن رو گم کردم و برگشتم نگاش کردم و گفتم الان پیداش میکنم. داشتم دنبال صفحه قرآن میگشتم که گفتم حفظ هستم و شروع کردم به خوندن که آخرش متوجه شدم دارم آیت الکرسی میخونم...✨ 🌺قرآن رو بستم وآقای جوانی که درکنارش هم خانم محجبه و چادری ایستاده بود بلندشد و گفت: ما بریم یه کم استراحت کنیم از راه دوری اومدیم مشهد. گفتم:از کجا اومدید؟ گفت:از . گفتم:پس راه من دورتر بوده چون من از اومدم. 🍃 رو کرد به خانمی که کنارش بود و گفت:بریم. و خداحافظی کرد و رفت.❣ وقتی بیدار شدم پیش خودم فکر میکردم شاید چون چند شب قبلش چله سوره احقاف گرفتم و قراره ان شاالله برم چنین خوابی رو دیدم.. تااینکه کلا این خواب یادم رفت تا شب شهادت (ع) به چندنفر از دوستام پیام دادم جایی روضه و هیئت سراغ ندارید که برم؟ که با شنیدن جواب منفی روبرو شدم.😔 💔دلم گرفته بود... تااینکه آخر شب برام از طرف یکی از دوستام که شاید ماهی یه پیام به هم نمیدادیم کلی عکس و پیام اومد. عکسهارو که باز کردم دیدم مال یه گروه ختم قرآن هست که به نیابت شهدا قرآن خوندن و حاجت گرفتن.✨ 🍃دوستم گفت راستش حدود ده شبه که میخوام اینارو برات بفرستم ولی هی یه چیزی پیش اومده و مانع میشد که امشب یهویی یادم افتاده برات بفرستم. بعد برام از گفت که به معروفه و همیشه از قبرش بوی گلاب میاد و قبرش همیشه خیس از گلابه و از نحوه شهادتش و چندتام عکس شهیدپلارک رو برام فرستاد...🌸 ❣نمیتونم توصیف کنم لحظه ای که شهید پلارک رو دیدم چه حالی شدم و چطور اشک میریختم آخه شهید پلارک همون آقای جوونی بود که توی خواب توی حرم امام رضا (ع) بهم گفت بیا قرآن بخون...😭❤️ اینجابود که خوابم یادم اومد. اونشب در به در دنبال بودم و حالا روضه رو ساعت یک نصفه شب آورده بود گوشه اتاقم😭😭 🌱همون شب به ادمین کانال ختم قرآن پیام دادم و ازش خواستم به نیابت شهیدپلارک بهم یه جز بده و برام جزاول قران اومد...💫 🍃 حاجتی که از شهید پلارک خواسته بودم بعد از خوندن ۶ صفحه از جز قرآن برآورده شد و اصلا باورم نمیشد و باز انگار خواب میدیدم.🌸✨ و به این رسیدم که واقعا شهدا چقدر پیش خدا عزیزند و آبرو دارند و بهش ایمان آوردم...❣ و تصمیم گرفتم این گروه ختم قرآن و شهدا رو به بقیه دوستام معرفی کنم ولی خدا شاهده برای بعضی ها هر کاری میکردم دستم به ارسال پیام براشون نمیرفت بعدش حکمت این روهم فهمیدم چون برای بعضی از دوستام که فرستادم همشون زنگ زدن و گفتن تو اوج ناامیدی و چه کنم چه کنم روزگار بودند و واقعا از خدا خواستن یه راه نجات و امیدی نشونشون بده که پیام من براشون رفته... بازفهمیدم گلچین میکنن و کسی که لایق باشه تو این رو سهیم میکنن پس بیایم قدر این انتخاب شدنهارو بدونیم😭😭😭 التماس دعا ❤️ .... 🌺ارسالی از: 🌸.... @Karbala_1365
ڪم ڪم بساط #روضہ و #ماتم بیاورید آرے دگر #سیاهے و #پرچم بیاورید #مهدے سیاهپوش عزاے #محرم اسٺ #پیراهن #عزاے مرا هم بیاورید #ارباب🌹 #من_زنده‌ام_فقط_بہ_هواے #محرمٺ❣
امشب همین باشد صدای کوبیدن آهن می آید... خداکند برای ساختن نعل اسبها نباشد....😭 🍂💧
🌷 سردار شهید #حسین_همدانی 🌷 حسین از سه سالگی یتیم شد و بخاطر همین از کودکی #نان_آور خانواده بود.با اینکه ۵ سال بیشتر نداشت شاگرد عطاری شد روزی یک ریال مزد می گرفت و هر روز عصر می آورد و مادرش میداد‌. برایش کار عار نبود.بعد از شاگرد عطاری شاگرد اوستای کفاش شد و پینه دوزی کرد.مدتی هم شاگرد باطری سازی شد.در این مدت حتی یک نفر از او گلایه و شکایت نکرد. بعد از آن شاگردی دایی خود که راننده کامیون بود را قبول کرد. حسین با مادر و خواهرهایش در خانه ای بزرگ کنار دایی و خانواده او زندگی میکرد. او یکجا بند نمیشد عرق میریخت و کار میکرد . مادرش میگفت #تربت سیدالشهدا رو که پدر و مادرم از کربلا آورده بودن به دهان حسین گذاشتم بی #وضو شیرش ندادم و گوشش را با #روضه امام حسین(ع) عادت دادم. #نذر کردم که حسین نوکر اهل بیت علیهم السلام باشه.بچه ام از وقتی که پاش به هیئت امام حسین باز شد کفش از پا کند و پابرهنه شد. #ایام_محرم روزهای تاسوعا و عاشورا هرجا بود باید به همدان میرفت و پیراهن سیاه هیئت ثارالله سپاه همدان را می پوشید و #عزاداری میکرد. سردار عزیز جعفری خانه ای دو طبقه در خیابان ایران گرفته بود و از حسین که معاونش بود خواست که طبقه دوم آنجا سکونت کند.خیابان ایران یک امتیاز فوق العاده داشت و آن جلسه هفتگی اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بود.وقتی از پای منبر حاج آقا برمیگشت انگار از وسط بهشت خدا آمده بود پر از #انرژی و #نشاط بود. شادی روحش #صلوات❣ 🏴 #یاحسین🏴 @Karbala_1365
مداحی آنلاین - روضه جانسوز حضرت سکینه - حجت الاسلام انصاریان.mp3
2.58M
🔳 #وفات_حضرت_سکینه (س) 🌴 #روضه جانسوز حضرت سکینه (س) 🎙استاد شیخ حسین #انصاریان
💥 💥 .🍃 بعضی موقع ها که توی جمع میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😔 به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به . می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها می گذاشت به تک تک شان.💚 ΠΠΠ بعضی موقع ها کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند. نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به خواندن و کردن و سینه زدن.😭❣ تماشایی داشتند. مجلس پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد.✨ می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر اش و دارد برای خودش روضه می خواند. می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💔 میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم." روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭 یک شب هم توی خانه سفره حضرت علیهاالسلام انداختیم.💝 فقط خودم و محسن بودیم. پارچه ی پهن کردیم و و و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد. نمی دانم از کجا یک پیدا کرده بود. بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔 نشست سر سفره. گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار. طاقت نیاورد.زد زیر من هم همینطور. دو تایی یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭 💝 @Karbala_1365
مداحی آنلاین - روضه ورودیه کاروان کربلا - حاج منصور ارضی.mp3
14.91M
🔳 🌴روضه ورودیه کاروان کربلا 🌴اینجا اسمش کرببلاست 🎤حاج 👌بسیار دلنشین …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی آنلاین - تا که فرمود رسیدیم علم را کوبید - امیر کرمانشاهی.mp3
9.05M
🏴 🌴تا که فرمود رسیدیم علم را کوبید 🌴یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید 🎤 بسیار دلنشین …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
غش ڪرد روضه‌خوان نفسش با شماره شد مداحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را براۍ ی مادر شروع کرد یک کوچه وا کنید ڪه زهرا رسیده است مداح بـی مقدمه از در شروع کرد علیه‌السلام …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
. ‌ ‌ ‌امشب ‌اگر و شاید و اما دارد؛ در‌ ‌خودش‌ قِصه‌ی ‌یک‌ دخترِتنهادارد سلام‌الله‌علیها ... …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله): نور بر صراط، صلوات بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه واله) است. 📚 صلوات حلال مشکلات ص۱۵۳ ➖◼️➖◼️➖◼️➖◼️➖ سرچشمه خیر و برکات است حسین معنای حج و صوم و صلاة است حسین فرمود محمد نوشته بر طاق عرش مصباح هدی کشتی نجات است حسین یـــــــــاحـسیـــــــــــــــن🏴 @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حال مادیوانگان مـاه بہتراسـت مـن حسینی هسـتم ودر ،حالم خـوش تراسـت یــــــــــٰاحُـسیٖــــــــــــــــنْ🏴 @Karbala_1365🏴 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
دیشب تا صبح گریه کردی.mp3
4.37M
دیشب تا صبح گریه کردی 🎤 ⚫️ ‌.................... 📋 دیشب تا صبح گریه کردی ⬛️ | ⬛️ ۱۳۹۷ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی گریه کردی من هم با تو گریه کردم گریه کردم گریه کردم دیشب که رویت، شد قاتل من دست تو می لرزید، چون دل من ای وای مادر، وای مادر، وای مادر از این ماتم، خانه ی ما را غباره غم گرفته مادر بنگر، که حسن با چشم گریان دَم گرفته در خواب گوید، مادر کجایی راهی نمانده تا، خانه بیایی دیشب دیدم تا بخواهی روی پهلو بازگردی با هر لرزش، آاااه، ناله کردی، آاااه، ناله کردی ناله کردی دیدم که بابا دور از گُلِ روت با دست لرزان، شد سرگرم تابوت دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی از درد چشم گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی از درد پا گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی از درد گوش گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی (س)🏴 @Karbala_1365🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
YEKNET.IR - roze - fatemie 99.10.25 - narimani.mp3
7.65M
🔳 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر 🎤 (س)🏴 @Karbala_1365🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔴 قابل توجه مداحان، وعاظ و روضه خوانان و عزاداران امام حسین(ع) 🔴 لطفا بخوانید... تا همه رعایت کنندإن‌شاءاللهمداحی که نام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) رو با حوس حوس و سین سین بگه، نیست، بی ادبه. ❌ مداحی که بجای خوانی و محتوای ، ادا و اطوار دربیاره، نیست، . ❌ مداحی که وسط ، بشه و یادش نباشه قبلنا روضه خوان ها با عبا و و وقار و متانت بودند، روضه خوان نیست، . ❌ مداحی که رو بشمره، و فکر کنه صله، و اگه کم بود بداخلاقی کنه! یا میلیون میلیون قرار دستمزد واسه بگذاره! مداح نیست، . ❌ مداحی که فکر کنه با زدن و لطمه زدن و پا کوبیدن و کارهای عجیب غریب، کرده، مداح نیست، .(فرقه سیدصادق‌شیرازی_همون آخوندانگلیسی) ❌ مداحی که فکر میکنه قراره فقط اشک مردمو بگیره، حکایت همون شیخی هست که دامنشو پر از سنگ میکرد و میزد توی سر پامنبری هاش تا به زور کنند. ❌ مداحی که به بهانه جذب جوانها و کم متدین ها، باب هر و سبکی رو به مجلس (ع) باز میکنه، 🎸🎻 خداپرست نیست، . ❌ مداحی که بگه من نیستم، مداح نیست، . اصلا (ع) بخاطر شهید شد. ❌ مداحی که هر سبک و شعر بی محتوایی را از آنور آبی تقلید کنه و و و رپ توی نوای روضه اش بیاره،🎺🎸 مداح نیست، فوقش یه . ❌ مداحی که سیگار و قلیون و... بکشه، پا به هر مجلس و محفلی بگذاره و رفقای نااهل دورش ریخته باشند، مداح نیست، . 🍃 که امام صادق(ع) فرمود: يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً. 🍀 اي شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس ما باشيد نه مايه ما. 📕 (مشکاة الأنوار، ص 67) ✔️ مداح (ع) و بچه اهل تهذیب و مراقبته، با عمل و رفتارش مردم رو عاشق امام حسین(ع) میکنه. ✔️ مداح امام حسین(ع) هم داره هم ، هم با عقل و هم با احساس و عاطفه، عشق و رسم اهلبیت(ع) را در دل مردم روشن نگه میداره. روضه خوانی هم گریه داره هم و هم کربلایی. ✔️ مداح امام حسین(ع) اولین گریه کنِ مجلسش، خودش هست. ✔️ مداح امام حسین(ع) اهل سیاست و بصیرته، نه سیاست بازی. اهل ولایته، چشمش به دهان (حفظه_الله) و زعیم شیعه هست. خط مشی میده، آزاده پروره. دین را به این دولت و اون دولت نمی فروشه. ✔️ مداح امام حسین(ع) از کل شهدای ، فقط حضرت عباس(ع) و حضرت علی اکبر(ع) و حضرت قاسم(ع) را نمی شناسه، و اهل است. ✔️ مداح امام حسین(ع) قیام عاشورا را، درس های کربلا را، زیبایی های کربلا را در قالب شعرهای پرمغز و روان و حزین، در جان شیعه می ریزه، نه وصف چشم شهلا و قد و هیکل و اشعار سبک و پیش پا افتاده و بی مغز. ✔️ مداح امام حسین(ع) عاقل و مروج شرافت و جوانمردیه، نه دیوانه و بی سواد و نادان و... ✔️ مداح امام حسین(ع) خواننده و سوپراستار و دیجی و سلبریتی نیست، روضه خوان اهل طهارت و پاکی و و خلوصه. ✔️ مداح امام حسین(ع) بیکار و تنبل و تن پرور نیست. روضه خوانی، و عشقش هست، نه شغلش. ✔️ هیئت امام حسین(ع) از آغاز مراسمش هم گریه و عزا می باره. ✔️ هیئت امام حسین(ع) هیئتی هست که وقتی ازش خارج شدی، بهت اضافه شده باشه 👈 به 👈 به 👈 به 👈 به 👈 به طراوت روحت 👈 به خُلق و رفتارت. ✔️ هیئت امام حسین(ع) هیئتی هست که توش رزق یک سال شایدم یک عمر، فهم و شور کربلایی بگیری.🍃 ✔️ هیئت امام حسین(ع) هیئتی هست که توش حسینی بشی، حسینی بشی، حسینی بشی. 💔 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَج 💔
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
می‌آید اولین روزهای ماه محرم ۲۰ سال قبل بود مثل همه سال‌های قبل با خانم‌های همسایه‌ برای کردن ظرف و ظروف مسجد به آشپزخانه مسجد محل رفتم. مشغول شستن دیگ بزرگ مسی بودم که گفتند داخل مسجد، است با عجله دیگ مسی را آب‌کشی کردم و برای شرکت در روضه داخل مسجد رفتم اواسط روضه وقتی که متولی مسجد مُهرها را برای سجده زیارت پخش کرد ناگهان مُهرهای شکسته و لَب‌پَر شده مسجد را جلب کرد. با تمام شدن دیگر نتوانستم در مسجد بمانم بی‌خداحافظی از دوستانم با عجله به خانه برگشتم هر چه مهر در سجاده‌های خانه بود را برداشتم و با دقت نگاه کردم. چند مُهر کدر و لَب‌پَر را برداشتم و به نیت سرور و سالار شهیدان کارم را شروع کردم. وضو گرفتم و مهرها را داخل ظرفی پر از آب گذاشتم صبح گِلِ تربت کربلا را خمیر کردم و بعد گلوله‌های کوچکی از خمیر را جدا کردم. گلوله‌های گِلی را روی سنگ صاف به شکل دایره‌ای در آوردم و تمام تلاشم را کردم تا کاملا شبیه مُهرهای بازار شود. بعد از چند باز نگاه کردن به دایره‌های آن‌ها را دانه دانه در مجمعه روحی چیدم و در گوشه‌‌ای از حیاط که سایه بود گذاشتم تا چند روز به مُهرها سر می‌زدم و خشک‌شدن شان را نگاه می‌کردم کمی نگران بودم بی‌هیچ تجربه و استادی می‌ترسیدم مهرها بشکنند، ترک یا اصلا شکلشان به هم بریزد اما بعد از گذشت چند روز مهرها را بدون هیچ تَرَک یا در حالی که از تمیزی می‌درخشیدند از درون مجمعه برداشتم و در گذاشتم خیلی زود آوازه دست‌ساز من دهن به دهن چرخید. حالا کیسه‌های مُهر بود که از مساجد شهر و روستاهای سبزوار، مساجد اطراف سبزوار، امامزاده‌ها و حتی مساجد مشهد به در خانه می‌آمد. بعضی وقت‌ها تعداد که می‌آوردند آن قدر زیاد بود که تا روزی ۱۰۰ مُهر هم درست می‌کردم. دیگر مردم مُهرهای دست‌ساز مرا در مسجد هر شهر یا که می‌دیدند می‌شناختند علامت مُهرهای دست ساز من بی‌علامتی بود مُهرهایی ساده که هیچ نقش و نگاری نداشتند. تربت کربلا آرامش دارد هر بار که دست در تربت کربلا می‌بردم گویی از گوشه خانه پرمی‌کشیدم به دشت ، یاد سرور و سالار شهیدان و زینب کبری(س) آرامم می‌کرد. هنوز هم درست کردن مهر همین حس و حال را دارم بیشتر از ۲۰ سال درست کردم تا ۶ سال قبل که یک چشمم را از دست دادم. مادر شهید، طاقتش شکسته می‌شکند و می‌گوید به خاطر چشمم نمی‌توانم سرم را زیاد پایین نگه دارم. برای همین مردم و متولیان مساجد مراعات حالم را می‌کنند و کمتر برایم مُهر می‌آورند البته الان هم مُهر درست می‌کنم و هر بار که دست در گِلِ تُربت می‌برم و می‌گویم: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.