『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
... 🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 #
...
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #حقیقت_کربلای۴
#قسمت_دهم
#صفحه۲۰
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌾پس از دوازده روز تمرین در #اروند و حتی حمله به دشمن فرضی، پیکی از فرماندهی آمد و نامهای به دستم داد که دستور حرکت به سمت #خرمشهر و استقرار در #کوی_آریا بود.
در کوی آریا در یک هتل مخروبه مستقر شدیم که فاصله چندانی با اروند نداشت و #نقطه_رهایی #غواصان ما برای شب عملیات بود. چپ و راستمان نیرو بود. اجازه خارج شدن از ساختمان را به بچهها ندادم. حالا همه می دانستند به جایی که باید برای عملیات به آب بزنند، همینجاست ساحل #اروندرود سمت چپ رودخانه کارون، مقابل یال چت جزیره عراقی #ام_الرصاص.
فقط اجازه داشتم معاونان و مسئول دستهها را برای توجیه از روی دیدگاه و همان ماکتی که قبلا دیده بودم، ببرم. آنجا #حاج_محسن_ترکاشوند، فرمانده #گردان_حضرت_قاسم_ابن_الحسن _۱۵۳_ و #حاج_ستارابراهیمی فرمانده #گردان_حضرت_علی_اکبر _۱۵۵ _هم بامسئولان دسته ویژه غواصی شان به حد و خط عملیاتی که راست ما بودند، توجیه شدند.
عصر همان روز برای توجیه و آشنایی با لشکر های مجاور به همراه حاج مهدی کیانی(فرمانده لشکر) سیدمسعودحجازی(مسئول طرح و عملیات) #علی_چیت_سازیان(مسئول اطلاعات عملیات) ، به قرارگاه خاتم الانبیا رفتیم. همه فرماندهان عالی رتبه جنگ بودند از محسن رضایی فرمانده کل #سپاه تا علی شمخانی جانشین او و رحیم صفوی فرمانده نیروی زمینی سپاه و فرماندهان لشکر هایی که هرکدام قرار بود یک گردان غواصی برای عملیات #کربلای۴ آماده کنند. در آن جلسه، یک بار دیگر خط و حد لشکرها مرور شد ما فهمیدیم سمت چپ ما #لشکرالمهدی به فرماندهی جعفر اسدی است و سمت راست ما #لشکرنجف_اشرف به فرماندهی #احمدکاظمی عمل می کنند. با فرماندهان گردان های غواصی این دو لشکر هم آشنا شدیم.
#نقطه_رهایی_غواصان ما دقیقاً وسط منطقه عملیاتی #کربلای۴ بود.
از قرارگاه برگشتیم.
کانون توجه مسئولان و ارکان #لشکرانصارالحسین روی بچههای ما بود.
از دوستان قدیمی بچههای اطلاعات عملیات به ما سر میزدند و آنها محو حال و هوای معنوی بچههای #غواص ما می شدند. یک شب بهرام عطاییان و #علی_خوش_لفظ و عباس علافچی از بچه های محله های قدیمی، مهمانمان شدند. تکیه کلام هر کسی که غواص های آماده رزم را می دید، این بود: "التماس شفاعت."
حاج محسن که قبلاً کار آموزشی با بچه ها می کرد، اینجا آرام تر بود. اما حاج حسین بختیاری که مسئولیت پشتیبانی گردان را داشت، خیلی سرش شلوغ بود. همه می دانستند به تعدادی که او لباس غواصی تهیه کرده میتوانیم برای عملیات #غواص داشته باشیم برای کل گردان ۱۷۵ نفره ما، فقط ۷۲ دست لباس دست ما را گرفته بود.
به هر کدام از غواصها یک شماره دادم تا از طرفی معلوم شود چه کسانی لباس گرفتند و از سویی بتوانند این شماره ها را روی ساک شخصی خود که قرار بود به آن سوی #اروند بیاید، نصب کنند.
🍂____________________
پ.ن:
۱_بچه ها در اولین گام تابلوی کوی #آریا را به کوی #علقمه تغییر دادند.❣
۲_ترتیب آرایش لشکرها برای موج اول عملیات کربلای۴ از چپ به راست چنین بود لشکر ولیعصر لشکر المهدی و شکری انصارالحسین لشکر نجف اشرف لشکر کربلا و لشکر امام حسین(ع).
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹🕊
🕊 #شناسایی...
🍂🌴
🌴از ارتفاع ساندویچی
خط اصلی عراق بسته شده بود که باید تا آنجا را شناسایی می کردیم.
به تجربه شناسایی های قبل، برای کوتاه کردن مسیر در روز ، تا زیر ارتفاع ساندویچی میرفتیم. نماز مغرب و عشا را میخواندیم و شناسایی را ادامه میدادیم. اما هر بار به گشتیهای دشمن بر می خوریم که فعال تر از ما بودند، دور از چشم دشمن برمیگشتیم؛ زیرا کارمان رزم و درگیری نبود.
تیم #مصیب_مجیدی(شهید) هم شرایط مشابه من داشت. می رفتند و بر می گشتند. تا اینکه #محمدعلی_محمدی #علی_خوش_لفظ(جانبازشهید)و #محمدقربانی مسیر را تا پشت ساندویچی پا زدند.
آنها در حین عبور از میدان مین به تله انفجاری خورده بودند و عراقیها آمده بودند بالای سرشان و به محمد علی محمدی و محمد قربانی #تیرخلاص داده بودند.🕊🌹
آن شب علی خوش لفظ در حالی که همتیمیهایش را در میدان مین جا گذاشته بود، عقب آمد. آن آدم همیشه سر خوش و خندان و خونسرد ، کوه غم شده بود.
محمد علی محمدی یارغار و رفیق خلوتش بود و ناله های غریبانه او را داخل #میدان_مین شنیده بود و با درد و آه از لحظهای که عراقیها به هر کدام از آن دو نفر ۶ تیر زده بودند، می گفت.💔
🍂هنوز زیر آوار غم این حادثه بودیم که حادثه مشابهی اتفاق افتاد.
این بار #حاج_حسن_تاجوک فرمانده گردان مسلم بن عقیل، حاج رضا مستجیری و دوبلدی واحد #محمدعرب و #حسین_جعفریان به کمین دشمن خوردند.
مستجیری از دستشان فرار کرده بود، اما به محمد عرب و حسین جعفریان و حاج حسن تاجوک تیرخلاص زده بودند🕊🌹
علی آقا که از واحد رفته بود برگشت و همه ما را بسیج کرد که هر کدام از سمتی برویم تا شاید حاج رضا مستجیری را_ که از سرنوشتش بی خبر بودیم_ پیدا کنیم.
بعد از دو روز پیکر بی جان محمد عرب و حسین جعفریان را یافتیم آن طرف تر، #حاج_حسن_تاجوک افتاده بود. عراقی ها آخرین تیر را به سرش زده بودند اما جان داشت و هنوز نفس می کشید...✨
او را به عقب انتقال دادیم اما از حاج رضا مستجیری اثری نبود و باز هم ناکام و #دلشکسته به مقر واحد در مسیر #سومار به #میمک برگشتیم...
🍂…………
#حاج_حسن_تاجوک بعد از درمان به #جبهه بازگشت و عَلَم جهاد را تا جایگاه #فرماندهی تیپ به دوش کشید و سرانجام در آخرین ماه های جنگ در یکم تیرماه سال ۱۳۶۷ در جبهه #ماووت به #شهادت رسید.🕊🌹
آزاده سرافراز حاج رضا مستجیری هم بعد از تحمل هفت سال #اسارت در سال ۱۳۶۸ به آغوش وطن بازگشت.🕊
🌺راوی:
#جانبازحاج_کریم_مطهری
فرمانده #گردان_غواصی جعفرطیار(ع)همدان
📚منبع:
#کتاب_هفتادو_دومین_غواص
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄