کانون خادمین گمنام شهدا
گزارش بازدید 📸 از خانواده محترم شهید مفقودالاثر مدافع حرم #حسن_جعفرے #برادران #چهارشنبه_های_شهدایی
#شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم_حسن_جعفری
متولد۱۳۷۰
فرزند ڪوچڪ خانواده اے ۷نفره ڪہ سایه ے پدر را چندسالی بود نداشتند
با برادرانی #باغیرت و خواهرانی #با_حیا و البته مادرے پر قدرت
در خانہ اے صمیمی و آرام رشد یافتہ بود
مادر و برادرش از #دلسوزے و #زحمتڪشی اش میگفتند...از #با_غیرتی و زیر بار حرف زور نرفتنش...
برادرش با شوق از قد و بالاے #رشیدش میگفت...از اینڪه برادر ڪوچڪترش دست نوازش میڪشید بر پای مادر و تلاش بر تسڪین درد مادر داشت
مادر از #راستگوییش میگفت و اینڪه با هرڪسی رفاقت نمیکرد
تمام فرزندان را به ثمر رساند و چشم انتظار عاقبت بخیری و وصال فرزند ڪوچڪش بود ڪہ #عاقبت_بخیریش با #شهادتش ڪامل شد
تمام زندگیشان در آرامش و شادے بود...همه از شادے و خوش رو بودن خانوادیشان تعریف میکردند
دورهمی هاے پر از شادی و خنده
تا اینڪہ خبر شهادت دوست حسن میرسد
به سراغ مادر میرود برای جلب رضایت
مادر اما دل نمیڪند
اتمام حجت میڪند با مادر...
-مادر میتوانم بروم...بدون خبر...بدون اسم...اما میخواهم با #رضایتت باشد...با #اذن تو و #خداحافظی
مادر با تمام علاقه اذن #عازم شدن به #میدان_نبرد را میدهد
قبل از اعزام تمام بدهی ها را صاف میڪند
معتقد بود همه چیز را باید درنظر گرفت بعد پا به سفر بگذارد
هنگام خداحافظی خبر برنگشتن را میدهد
بہ تاریخ۹۳/۸عازم میشود....قبل از اربعین حسینی
در اولین اعزامش
به دست بوسی حضرت زینب(س)ڪہ میرسد،رفیقش میگوید بخواه از اینجا آنچہ را هیچ جا نمیدهند...#شهادت بخواه و اسیر نشدن
با اطمینان میگوید نه!اسیر نمیشوم...از بانویم خواستم پیش خودش بمانم
خواست و ماند...خواست و خواسته شد
۱۵روز پس از اعزام
در روز #اربعین_حسینی سال ۹۳ به فیض #شهادت نائل آمد
خبر #مفقودے رسید
و مادرے ماند که #چشم_انتظار خبری از آخرین فرزندش است
خبر #شهادت که رسید مادر آرام گرفت و چشم از در برداشت که فرزند رشیدش از در می آید
و حالا مادر گوش به زنگ خبرے از پیڪر فرزندش است
مادر از خواب ڪنار اروند میگفت که پلاڪ فرزندش را در #ڪربلا یافته
یا خوابی که او را در ڪربلا دیده و گفته #منتظرت بودم مادر چرا نیامدے ؟!
از خوابی که بعد از مراسم سالگرد میبیند و اورا #خوشحال جلوے در خانہ دیده بود
مادر برای رفع #دلتنگی #اشڪ میریزد و #دعا میکند برای سلامتی رزمنده ها و آرام شدن دل چشم انتظاران
میگوید خوش بحالت مادر...اما ڪاش پیڪرے از تو به دستم میرسید
همه اتفاق نظر دارند ڪہ شهید حسن جعفری از وقتی رفتہ است خوشی نیز رخت بر بسته
دعا ڪن برایمـان حسن آقا
بہ امید بازگشت تمامے جاویدالاثر ها و حاجت روایی همگیمان و نگاه عمہ ی سادات بہ دلهای آلوده مان
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
#چهارشنبه_های_شهدایی
🆔 @KHGShohada_ir
🌹سردارمدافع حرم شهید محمدرضا خاوری🌹
👊 #یک_مشت_اعتقاد
✍ اصلا خدا برای خودش آفریده بود؛ عمرش را در #جهاد گذراند. از نبرد در افغانستان تا زمانیکه در سوریه فرماندهی غیور و بااخلاق شده بود.
✍ مادر از "محمدرضا"یی میگوید که حالا دیگر فقط با نمایشگاه تصاویرش در خانه ای کوچک زندگی میکند. متولد ۵۸ درتهران بود و در سپاه محمد رسول الله کار میکرد و در کنار آن سنگکاری میکرد.
✍ اولین بار در خرداد ماه سال ۹۲ اعزام شد و با اصابت تیر به مچ پایش، اولین ترکش ایثار نصیبش شد. پس از ۹ماه مجروحیت؛ اواخر سال ۹۲ مجدد به سوریه رفت و پس از ۳ سال حضور در سوریه در ۲۷ مهر ۹۴ به #شهادت رسید.
✍ ماجرای صعودش هم شبیه #سردار_دلها است. همانگونه که در زندگیاش دوشادوش سردار برای #عزت و #انسانیت جهاد میکرد، همانگونه هم پرواز کرد. در عملیات #آزادسازی_حلب که همه دستهگلهای جبهه مقاومت مثل شهیدان مصطفی صدرزاده، توسلی، بخشی و... در این عملیات [ با فاصله زمانیهای چند روزه و ماه ] به #شهادت رسیدند، و در پنجم ماه محرم ۹۴ به فیض عظیم شهادت نائل آمد. آنگونه که در بازگشت از منطقه با شلیک دو موشک به سوی خودروی حامل او، وجودش برای همیشه خاک حلب را #مقدس نمود.
✍ مادر هر چه گفته بود که "نرو" سودی نداشت. اما حالا بعد از شهادتش و در مقابل چشمان ما، با بغضی که هر از گاهی در چشمانش نمود مییافت، با همان عشق مادرانه و صلابت زنانه اش میگفت: راضی راضی هستم. مرگ با عزت و احترام نصیبش شد.
✍ میگوید خواب رضا را دیدم؛ موقعی که سخت شاکی بودم که تنهایم گذاشته بود. رضا سالم سالم آمده بود... بغلش کرده بود. مادر در آغوش رضایش آرام گرفته است و رضا میگوید: مادر من از #زندان آزاد شدم.
✍ حالا برادر از دقت او در راه انداختن کار سربازان و مدافعان حرم در هر وقتی از شبانه روز و سختگیری اش در #خدمت به مدافعان حرم میگوید و مادر از لبهای همیشه خندان محمدرضا که به قول خودش چون "غار حراء" همیشه باز بود میگفت.
از چشم پاکی، بذل و بخشش و از خدمت به مادر که همیشه و هر وقت بود، در خدمتش بود و تمام...
✍ حالا هر وقت دلتنگش میشود بر سر مزارش می رود و با آن باقی مانده پیکرش درد و دل میکند. به گفته مادرت، #خوشا_به_حالت_که_چنین_راهی_را_رفتی...
🌹برایمان #دعا کن🌹
#برادران
#چهارشنبه_های_شهدایی
#سردار_مدافع_حرم_شهید_محمدرضا_خاوری
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
🆔 @KhGShohada_ir