eitaa logo
کانون خادمین گمنام شهدا
1.5هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
کانون خادمین گمنام شهدا: کانونی مستقل ومردمی کانونی بدون وابستگی به نهاد یا ارگانی کانونی که وابسته به #شهداست وبس کانونی که #گمنامی را پرورش میدهد خدایا اخلاصی ازجنس #شهدا عنایت کن با #ما همراه باشید مکان:مشهدخیابان امام رضا ادمین: @Khgshohada_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم🍃 📜 جاویدالاثر عزت الله بربری 📜 ✍ متولد سال۷۰ بود، خاله اش همسایه مان بود، برای خواستگاری آمدند، چند دفعه رفت و آمد کردند و در نهایت پدرم قبول کرد. ✍ اخلاق خوبی داشت، عاشق موتور بود و از همان اول زندگی موتور داشت. مدتی از زندگی مان گذشته بود که صاحب به نام اسماء شدیم و عزت الله با اسماء خیلی جور بود. ✍ اسماء دوساله شده بود که عزت الله گفت می‌خواهم به سوریه بروم و خیلی یکدفعه ای پیش آمد، اصلا فکرش را نمیکردیم که جدی شود. یک سالی بود که برادرش به سوریه رفت و آمد داشت، ما فکر می‌کردیم میخواهد مثل برادرش در رفت و آمد باشد، خودش که می‌گفت میخواهم فقط آنجا را ببینم. ✍ برای آموزش به تهران رفت، اولین بار بود که به سوریه می‌رفت و بخاطر شرایط دو یا سه هفته ای که آنجا بود تلفنش را پاسخ نمی‌داد، فقط یکبار تماس گرفت، آن هم در شب بود و فقط توانست با مادرش صحبت کند. ✍ ۹۳/۸/۱۰ بود که خبر شهادتش را به ما دادند، در منطقه به شهادت رسید. بعد از شهادتش به آمدیم. اوایل بیشتر خوابش را می‌دیدم اما حال دیر به دیر به خوابم می آید، در خواب هایم لباس سفید به تن دارد. ✍ دوسال بعد از عزت الله بود که برای زیارت به رفتیم و محرم بود، صبح ها حرم حضرت زینب(س) و شب ها حرم حضرت رقیه(س). احساس تنهایی نمیکردیم، آنجا همسران شهدا نیز بودند و باهم آشنا شدیم. زینبیه آرامش خاصی داشت. ✍ حال اسماء ۷ سال دارد و چیز زیادی از به یاد ندارد، مگر از صحبت های من و مادربزرگش. 🆔 @KhGShohada_ir