#چهارشنبه_های_شهدایی
همان اوایل صحبتمان بود و حرف از خواستگاری #شهید؛ مادرِ همسرش میگفت همیشه میخواستم دامادم مردِ ایمان باشد.
مسجد برود و مومن واقعی باشد؛
میگفت که ازدواج را چقدر ساده گرفته بودند؛
از خصوصیات #شهید_سنجرانی که برایمان گفتند ایمان، صداقت، شوخطبعی و #پشتکار شان خیلی پررنگ بود؛
گاهی که همسرشان میگفتند کمی استراحت کند، تکیه کلام همیشگی اش رو میگفت:
#ما_زنده_به_آنیم_که_آرام_نگیریم
#موجیم_كه_آسودگی_ما_عدم_ماست!
از اولین اعزامشان که پرسیدیم بیشتر سکوت شنیدیم!
#شهید_سنجرانی با #شهید_قاسمی_دانا خیلی صمیمی شده بودند و بعد از شهادتشان، حالشان خیلی عوض شد ولی هیچ راهی برای رفتن نبود؛
#شهیدان_را_شهیدان_میشناسند!
خبر شهادت #شهید_سنجرانی را هم مادرِ #شهید_قاسمی_دانا به خانوادشان داده بودند؛
#همسر_شهید_سنجرانی:
چند روز قبل از شهادتش در سوریه بودیم. به زیارت #حضرت_زینب که رفتم نمیدانم چرا... اما سلامتِ همسرم را، یا به کنارم برگشتنش را از حضرت نخواستم...
فقط گفتم تنها قطرهای از صبرشان را به من بدهند تا هر چه پیش آمد بتوانم بایستم؛
روز دوم محرم بود که خبر شهادتش را آوردند!
آن هم مادرِ #دوست_شهیدش!
#گزارش_دیدار
#شهید_محمدرضا_سنجرانی
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
🆔 @KHGShohada_ir
#چهارشنبه_های_شهدایی 🔰
بعضی حرفہا را ڪه از مادرها میشنوی، همینڪه از یڪ #مادر شنیدهای لذتے مضاعف دارد، مخصوصا اگر آن مادر، #مادر_شهید باشد و آن شهید، #حسن_قاسمی_دانا! 😍
#مادر، برایمان از حسنآقا میگفت و خوابهای پس از رفتنش؛ که هر بار دلشان را گرم میکرده و راه را نشانشان میداده؛ از هیئتے بودنش.
از اینکه میگفت پول ڪه چیزے نیست، آدم باید برای #امام_حسین همه وجودش را بدهد...
از خصوصیات اخلاقیِ #شهیدقاسمیدانا که پرسیدیم میگفت در همهی جوانها این خصوصیات دیده میشود اما حسن آقا به طور ویژه تری #مهربان بود و بسیار #صاحب_گذشت!
و میگفت که بعد از شهادتش چه مهربانی هایی را در وصف پسرش شنیده...
میگفت خیلی دستِ دهندهاے داشت و دست رد به سینهی ڪسی نمیزد.
اما پُر رنگترین ویژگیاش #معرفتش بود؛ این یکی را فقط از مادرش نشنیدیم، هر که او را میشناخته اول همین را گفته! از دوستانِ شهیدی که با #توسل به او شهادتشان را گرفتند تا آنها که بعد از شهادتش آمدند و از محبت هایش گفتند..
آخرِ صحبت شد و من چقــــــدر همیشه از این آخرِ صحبت میترسم!
از اینکه بغض یک مادر دیگر را ببینم و...
#مادر_شهید میگفت حسن من خیلـــــــــــی با معرفت بود!
روزی که داشت #میرفت نگذاشت صورتش را ببوسم و حالا بر خلاف تصورات نگران کنندهام با صورتی سالم برگشته بود تا بوسه بارانش کنم...
بعد هم... #همان_بغض_معروف_مادرها...
و شکرِ این که پسرش به آرزویش رسید و شهادت آخرِ کارش شد!
#گزارش_دیدار 🗓
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
🆔 @KhGShohada_ir