eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
418 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ #آقایان_بخوانند مردواقعی از دیدخانم کسی است که درکارهای خانه به همسرش کمک کند به بچه‌دارشدن علاقه داشته باشد اگردارای فرزند شد،او را دوست داشته باشه و در تربیت او کوشا باشد @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
سلام با تامل بخونیم لطفاً 🇮🇷 میگیم خدا رو دوست داریم 🔸🇮🇷 ولی قرآن نمی خونیم 🔸🔸🇮🇷 به حرفای خدا ، 🔸🔸🔸🇮🇷 گوش نمی دیم 🇮🇷 میگم عاشق و خادم اهل بیتیم 🔸🇮🇷 ولی حاضر نیستیم 🔸🔸🇮🇷 حدیث و روایت بخونیم 🔸🇮🇷 می گیم وای اگر خامنه ای 🔸🔸🇮🇷 حکم جهادم دهد 🔸🔸🔸🇮🇷 ولی وقت نمی ذاریم ، 🔸🔸🔸🔸🇮🇷 سخنان ایشون رو بشنویم 🇮🇷 می گیم انقلابی هستیم 🔸🇮🇷 ولی از انقلاب و اهدافش ، 🔸🔸🇮🇷 هنوز هیچی نمی دونیم 🇮🇷 خواهشا روی خودمون کار کنیم 🔸🇮🇷 ببینیم کدوم طرفی هستیم 🇮🇷 آیا اونقدری که از فوتبال می دونیم 🔸🇮🇷 از انقلاب و رهبری می دونیم ؟! @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
کاش سهراب اینگونه میگفت: آب را گل نكنید شاید از دور علمدار حسین (ع) مشك طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام، می رسد تا كه از این آب روان، پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم، تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س) نفسش تازه شود و بخوابد آرام ...! آب را گل نكنید ...! #السلام_علیک_یااباعبدالله_حسیـن!!!!!! @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
✨ یکی از مهمترین مهارتها که می‌تواند یکی از پایه‌های موفقیت در ازدواج باشد تعهد عملی و نه زبانی به قانون طلایی اخلاق است که می‌گوید: آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 | راه‌حل توهین‌آمیز شهرداری برای تغییر چهره شهر @KhanevadeHMontazeran
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
💠 قــدم قــدم تـاڪـربــلا 💠 ❖روزشماررویدادهاے دهه اول محرم قسمت➊ ▼✿▼✿▼✿▼✿▼✿▼✿ ⚜امام حس
💠 قــدم قــدم تـاڪـربــلا 💠 ❖روزشماررویدادهاے دهه اول محرم قسمت➋ ▼✿▼✿▼✿▼✿▼✿▼✿ ⚜«عمربن سعد» یک روز پس از ورود امام علیه السلام به کوفه وارد کربلا شد. 🍃امام حسین علیه السلام قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش در آن واقع می شد را از اهالی نینوا و غاضریّه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان کنند. 💫در این روز «عمر بن سعد» مردی بنام «کثیر بن عبداللّه » ـ که مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهی در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم. 🍂هنگامی که وی نزدیک خیام رسید، «ابو ثمامه صیداوی» (همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد) نزد امام حسین علیه السلام بود. همین که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که می آید، بدترین مردم روی زمین است. 💫پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه السلام برو. گفت: هرگز چنین نمی کنم. ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی. گفت: هرگز! 🌿 ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت کاری هستی و من نمی گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد. 💫سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ حضرت در جواب فرمود: «مردم کوفه مرا دعوت کرده اند و پیمان بسته اند، به سوی کوفه می روم و اگر خوش ندارید بازمی گردم... .» 🏴محرم97درجمع ماباشید↶ http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_صد_و_نوزدهم: وقتی شروع به گذاشتن سنگ های لحد کردند در دلم
بسم الله الرحمن الرحیم : زینب خانم دست بچه ها را گرفت و راه افتادیم.مسجد شیخ سلمان که رسیدیم دیگر غروب شده،هوا رو به تاریکی می رفت.به محض ورودمان همسایه ها و کسانی که ی مسجد بودند،جلو آمدند و دورمان کردند.زن عمو غلامی,ننه اسماعیل,زن عمو درویش,ننه سلیمه و ننه رضا یکی یکی دا و بچه ها را بغل کردند و بوسیدند و تسلیت گفتند.همه شان گریه می کردند.ننه رضا می گفت:آخرین باری که آقا سید رو دیدم احساس کردم این رفتنیه،خیلی نورانی شده بود.رفتارهاش هم نشون می داد این موندنی نیست. زن عمو غلامی هم که به پهنای صورت اشک می ریخت،با لهجه بندری حرف او را تایید کرد که:ها وقتی آقا سید هوند(آمد)دم در خونه اش حالیم گشت که دیه آدم همی دنیای نیسه.بعد رو به من ادامه داد:عموت داره دق می کنه.کاکاش رفته.تنها بود،تنهاتر میشه. دا و بچه ها روی موکتی گه همسایه ها گوشه حیاط پهن کرده بودند،نشستند.همسایه ها همین طور گریه و زاری شان را می کردند و دا در حالی که کنج دیوار کز کرده بود,نای گریه کردن نداشت.گاه صدای ضعیفی از او می شنیدم.معلوم نبود آه می کشد ,ناله می کند ,یا... حال بدی داشتم.نمی توانستم یکجا بنشینم.آرام و قرار نداشتم.احساس خفگی می کردم.نمی دانستم چه کار باید بکنم. حرف های بابا یادم می آمد:در هیچ شرایطی ناامید نشوید,درسته که ما عده مون نسبت به عراقی ها کمتره,ولی ما امام رو داریم.ما ایمان و اعتقاد داریم.بگذار دنیا بیاید در مقابل مون بایستد.تاریخ دوباره داره تکرار میشه.سپاهیان یزید در مقابل سیدالشهدا خیلی بیشتر بودند. این حرف ها کمی آتش درونم را مهار می کرد.ولی دا چه؟دلم خیلی برایش می سوخت.از خدا خواستم به دا صبر بدهد.نگاهش می کردم.حمد می خواندم و آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین را در سوره تکرار می کردم و به طرف دا فوت می کردم تا او هم آرام شود. کمی که گذشت احساس کردم اینجا ماندن دیگر جایز نیست.از جا بلند شدم و به دا گفتم:من دیگه باید برم. دا با بی حالی گفت: کجا؟ گفتم: مسجد جامع. زینب خانم پرسید: کجا می خوای بری مادر؟ چه کار می خوای بکنی؟ آنقدر با لحن صمیمانه ای گفت:((مادر))که دوست داشتم بروم صورتش را ببوسم.گفتم:بریم به کارهامون برسیم.تا کی می خوایم بشینیم. دا با مظلومیت گفت:زهرا زیاد از من دور نشید.تا الان باباتون بود خیالم راحت بود ولی حالا... نگذاشتم حرفش را تمام کند.گفتم:نگران نباش دا جایی نمی ریم همین دور و برها هستیم.نگران نباش. لیلا و زینب خانم هم بلند شدند.زینب خانم آهسته گفت:بمیرم برای حال و روزتون .کاش لااقل چند تا از فامیل هاتون اینجا بودن. بعد سفارش دا را به همسایه ها کرد و گفت:تو رو خدا تنهاشون نذارید.من هم مرتب می آیم بهشون سر می زنم. سه تایی از مسجد بیرون آمدیم و من توی کوچه از لیلا و زینب خانم جدا شدم و راه افتادم طرف مسجد جامع.از همان جلوی در زن ها و مردهایی که توی مسجد جامع با آن ها آشنا بودم،با دیدنم جلو آمدند و تسلیت گفتند.خیلی سعی کردم با آرامش جواب آنها را بدهم.دختر ها با بغض و گریه دلداری ام می دادند.رعنا نجار از همه بیشتر بی تابی می کرد.رو به همه گفتم:شما همتون می دونستین بابام شهید شده،چرا به من نگفتید؟ ادامه دارد... کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی ⭕️ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام است.⛔️ 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
✡ چرا همیشه و برخی به اصلاح روشن فکر در محرم نگران میشوند⁉️ http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798 🚫هر سال قبل از محرم و همچنین ایام عزاداری و میلاد ائمه یک عده یاد فقراء می افتند و شاکی میشوند که چرا مخارج عزاداری ها صرف فقراء نمیشود‼️ ✅این در حالیست که در محرم همه فقراء به برکت دستگاه امام حسین علیه السلام از اطعام بهره مند می شوند❗️ ✅و اتفاقا همین بانیان هیئت های اهل بیت هستند که در بقیه موارد هم به کمک مردم مستضعف آمده و کم کاری های دولت ها را جبران می کنند 💢ولی متاسفانه شاهدیم برخی عوام به راحتی گول این شیطان های انسان نما را می خورند ✅مثال فقط یک مثال کوچک از هزاران مثالی است که می توان زد همچون سفرهای میلیونی به ترکیه و تایلند و دوبی و ارمنستان و قبرس و ...... 💡 هزینه ای که مردم ایران به صورت میانگین در سال 96 برای کنسرت کرده اند:👇👇👇 💰قیمت بلیط کنسرت : میانگین 100.000تومان 👈ظرفیت هر سالن کنسرت (تقریبی از600 تا 3000 نفر) : میانگین 1800 نفر❗️ 👈👈1800نفر ضرب در 100.000 تومان = 180.000.000 تومان فقط برای یک سانس❗️ آمارتعداد کنسرت های سال1396: 👈2499 کنسرت و 5444 اجرا❗️ 5444 اجرا ضرب در 180 میلیون تومان = 💰 979.920.000.000 تومان❗️ 👈 بله نزدیک هزینه ایست که سالانه در کنسرت ها هزینه می شود❗️ لازم به ذکر است از هزینه های جانبی مردم برای یکبار کنسرت رفتن مانند تغذیه و ایاب و ذهاب و .... صرف نظر می کنیم 🍔هرپرس غذا هیئت امام حسین علیه السلام حدودا 6 هزار تومن❗️ 💰 با 979.920.000.000 پول میتوان حدود 163.320.000 میلیون پرس غذا برای نیازمندان تهیه کرد❗️ ⚠️ عزیزانی که مدام هیئت های امام حسین را می کوبند لطفا کمی از کنسرت ها بکاهند و به فقرا کمک کنند البته اگر شیطان بگذارد ❗️ ✅ این تنها گوشه ای از کثیفی مخالفین شعائر حسینی است و الحمدلله ادله ی بسیارِ دیگری علیه این جماعت جاهل و مغرض موجود است. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 💯حديث قدسى: بنده ای نیست که از مالش طعامی و یا درهم و دیناری در راه محبت فرزند دختر پيامبر علیه السلام کند، مگر آنکه در این دنیا آن درهم را هفتاد برابر برکت دهم و در بهشت در عافیت بوده و گناهانش را میبخشم. 📚مستدرك الوسائل ، ج١٠، ص٣١٩ http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
نظرتون چیه؟ هیچ کس ارزش اونی که از ته دل دوست داره و با هزار امید آمده تو زندگیت رو نداره قابل توجه آقایون و خانوم های متاهل @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 🔻از خواندن زيارت عاشورا مقاصدي بلند باید طلب کرد؛ مثلا بايد ملاقات با حضرت بقية اللَّه روحی له الفداء را خواست؛ بايد مقام محمود را خواست؛ عاقبت به خيري را باید طلب کرد. همت بلنددار كه مردان روزگار از همت بلند به جائی رسيده اند. @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Sahebane Aza.mp3
6.08M
این جاذبه حضور شماست که مرا به مجلس حسین (علیه السلام) می کشاند، ای صاحبانِ عزا... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
روز سوم ماه‌ محرم‌الحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کرده‌اند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش می‌کند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان می‌کند، امروز، روز رقیه حسین(ع) است، رقیه‌ای که همراه با برادر کوچکش علی اصغر حماسه بزرگی را در جهان ثبت کردند تا نامشان در صف اول مریدان امامت ثبت شود، درود بیکران خداوند بر کودکی که بدنش در اثر تازیانه کبود شده بود و درود خدا به آن هنگامی که با دیدن پدر جان از بدنش خارج ‌شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
یکی از دردناک‌ترین لحظه‌های بعد از واقعه عاشورا و به اسارت بردن اهل بیت سیدالشهدا (علیه‌السلام)، واقعه خرابه شام است در این واقعه پس از بهانه‌گیری‌های دختر خردسال امام حسین(علیه‌السلام) در نیمه‌های شب، به دستور یزید بن معاویه سر مبارک سیدالشهدا (علیه‌السلام) را به خرابه شام می‌آوردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
درد دل با سر بریده پدر را آغاز می‌کند و می‌گوید: یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی!... سر رو آوردن جلوش گذاشتن روی زمین اینم بابات یا أبتاه ! مَن ذا الذی خضّبك بدمائك؟ محاسنت رو كی خونی كرده؟
مَن ذا الذی قطع وریدك؟ رگ گردنت رو كی بریده؟ مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟من و چرا یتیم كردن
كی این كارو كرد؟بابا كی یتیمت رو بزرگ كنه؟كی برای این زن های بی كس موند؟ یه نگاه به اینها بكن ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف لب روی لب های بابا گذاشت گم كردم عمه دست و پاموجونی نموده توی دستام عمه مراقب باش نیوفته بابام رو بگذار روی پاهام بابا سلام ویرونه مون روامشب چراغون كردی باباسنگین شده سایه ات عزیزمیاد غریبون كردی بابا حالا می خواد گله كنه:بابا،بابا اول صدا زد مَن ذا الذی خضّبك بدمائك؟؟ بابا یه سئوال داشتم از عمه ام،حالا جوابش رو گرفتم، بابا شب عاشورا دیدم همه خضاب كردن،گفتم:عمه بابام چرا خضاب نكرد؟عمه درست جوابم رو نداد گفت بابات عزادار ِ، حالا نگاه میكنم:محاسنت غرق خون ِ،بابا بابایی کجا بودی تاحالا؟؟ هر جا خواستند مارو بزنند عمه بازو سپر میکرد اگه عمه نبود همون شام غریبان جون داده بودم بابا امروز که رفتیم مجلس یزید تند می بردند اُسرا رو با صورت زمین می خوردند بچه ها من نتونستم خودم رو کنترل کنم از رو ناقه افتادم عمه رو بردند قافله رفت من ازقافله عقب افتادم بابا،بچه ی گم شده وقتی پیداش میکنند آب بهش میدن،طعام بهش میدن،نوازشش میکنند بغلش میکنند من یه دفعه گوشم سوخت چشمم سیاهی رفت دیدم یکی داره داد میزنه یه جوری زد از نفس افتادم وقتی رسیدم به قافله دیدم نمی تونم با عمه حرف بزنم نخواستم نمک به زخمش بزنم اما رفتم لای نیزه ها بین همه سرها یه سره از همه بیشتر آسیب دیده بود خودتم خوب می دونی، سرهای شکافته با شمشیر شکافته شدند،اما سر عموی من با عمود خُرد شده یهو دیدن رقیه سرش رو شونه خودش بیحاله...😭😭 بابایی منم با خودت ببر😭