eitaa logo
کودکانه
46.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ با دوتا سینی فلزی، یک بازی و مسابقه‌ی جذاب داشته باشید.😍 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
😁🖌 منظره و طبیعت 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
یکی از ساده ترین و سریع ترین راه های تبدیلِ روحیه ی منفی به مثبت، شکرگزاری است. ✅ چیزهایی که می توانید بخاطرِ آن خدا را شکر کنید و قدردان باشید را یادداشت کنید. مانند نور خورشید، باران، سقفی که بالای سرتان است، سلامتی تان، زیبایی، دوستان و خانواده ی خوبتان، همکارانتان و… یک دقیقه امتحان کنید و ببینید چه تاثیر خوبی بر احساستان خواهد داشت. فقط همین امروز بکوشید بیازمایید آیا می توانید یک روز را به گونه ای سپری کنید که هیچ گونه سخن منفی بر زبان نیاورید یا خیر؟ شاید این کار به راستی دشوار باشد، اما شما می توانید به طورِ امتحانی آن را برای یک روز بیازمایید. بسیاری از ما نمی دانیم در طول روز چقدر منفی گویی می کنیم، اما پس از اینکه یک روز به سخنانمان توجه کردیم، به این موضوع پی می بریم. این نکته را به یاد داشته باشید: بر زبان آوردن هرگونه سخن منفی یا گله و شکایت کردن سبب می شود همان امور به زندگیتان جذب شوند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصل کردن نقطه های همرنگ با این ایده ی موشکی به بچه ها انگیزه بدید که موشک رو از نقطه های همرنگ عبور بدن و به سیاره ی همرنگ با نقطه ها برسونن. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیله ها رو به سبد بالن برسون شما برای ساخت این اسباب بازی به کمی مقوا و تعدادی تیله نیاز دارید بچه ها باید تیله ها رو به سبد بالن برسونن، بعد از موفقیت در هر مرحله یک تیله اضافه کنید. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خرسهای حافظ جنگل قسمت:ماکارونی های خوشمزه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
عروسک - @mer30tv.mp3
3.4M
عروسک 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح یعنی غزلی رنگ پریشانیِ عشق♥️ فرصتی ناب پر از بوسه‌ٔ پنهانی عشق♥️ چشم بر باد صبا و نفس آبی اشک صبح یعنی گذری بر دل بارانی عشق ♥️ سـلام صبحتون بخیر و شـادی♥️ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر پروانه 🌸یه پروانه نشسته 🌱کنار برکه‌ی آب 🌸داره دو بال زیبا 🌱نشسته توی آفتاب 🌸چه پروانه قشنـگه 🌱با اون دو بال زیبا 🌸تا بال‌های قشنگش 🌱می‌ره تا اون دور دورا 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پارچه ۲۹تومانی شارژ شد 👆👆 عجله کن متراژ محدود اینم تو انبار بوده .000 هزار سوزن دوزی تیکه😳👆 پخش پارچه در قم بادو شنبه تخفیفی😍منتظرتونیم👇 https://eitaa.com/joinchat/2700607670Ceee274905d دنبال تولیدی پارچه بودید؟؟ پارچه کیلویی و ته طاقه داره👆
🌼حضرت یوسف نام پدر حضرت یوسف، حضرت یعقوب نام پدر حضرت یعقوب: حضرت اسحاق حضرت یوسف مادر خود را در کودکی از دست داده بود و با پدر و برادرهایش زندگی می‌کرد. حضرت یوسف همیشه به خاطر نداشتن مادر ناراحت بود و وقتی با پدرش درد و دل می‌کرد و از تنهایی‌هایش می‌گفت. حضرت یعقوب دستش را به آرامی می‌گرفت و می‌گفت: -یوسف جان پسرم، تو نباید احساس تنهایی کنی. همیشه این رو بدون هر چه قدر هم در این دنیا تنها باشی و حتی اگه عزیرترین کسانت رو از دست داده باشی خدا رو داری و هیچ کس نباید با وجود داشتن خدای بزرگ و یگانه احساس تنهایی کنه. خدا به تو بردارهای زیادی داده تا کنارشون باشی و باید به قولی که به مادرت دادی عمل کنی و به خوبی مواظب بنیامین برادر کوچکترت باشی حضرت یوسف از همان بچگی مهربان و دل سوز بود و خدا را خیلی دوست داشت. حضرت یعقوب، یوسف را خیلی دوست داشت و طاقت جدایی از او را نداشت و همیشه ساعت‌ها به او نگاه می‌کرد و آرامش می‌گرفت. یک شب وقتی حضرت یوسف خواب بود. در خواب دید که نشسته بود و داشت به آسمان‌ها نگاه می‌کرد. آسمان خیلی زیبا بود و ماه و ستاره‌ها می‌درخشیدند. حضرت یوسف با شادی به آن‌ها نگاه می‌کرد و خوشحال بود. در همین لحظه بود که دید ستاره و ماه هم زمان پایین آمدند و همراه خورشید جلوی پای او سجده کردند. حضرت یوسف خیلی تعجب کرده بود و تا به حال ندیده بود ماه و ستاره‌ها و خورشید از آسمان پایین بیایند. از دیدن این خواب خیلی خوشحال بود و وقتی از خواب بیدار شد، حضرت یعقوب داشت خدا را عبادت می‌کرد. بلند شد و رفت کنار پدرش نشست و دست او را گرفت. حضرت یعقوب به یوسف نگاه کرد و گفت: -چرا بیدار شدی یوسف جان؟ حضرت یوسف گفت: -خوابی دیدم. که خیلی عجیب بود. حضرت یعقوب سر او را نوازش کرد و گفت: -چه خوابی دیدی؟ که این قدر خوشحالی. حضرت یوسف گفت: -توی خواب دیدم که داشتم در صحرا بازی می‌کردم و خوشحال بودم. وقتی به آسمان نگاه کردم، آسمان خیلی عجیب و زیبا شده بود. ستاره‌ها و ماه نور درخشانی داشتند. بعد ماه و خورشید و ستاره‌ها پایین آمدند و جلوی پای من سجده کردن. حضرت یوسف ساکت شد و به پدرش نگاه کرد. حضرت یعقوب دستی به سرش کشید و گفت: -یوسف جان، پسرم. این خوابی که دیدی نشانه ی این است که تو مرد بزرگی خواهی شد و روزی به پیامبری می‌رسی و مقامت آن قدر بزرگ می‌شه که بهت احترام می‌ذارن. حضرت یوسف سرش را روی پای پدرش گذاشت و گفت: -این، یعنی خدا خیلی منو دوست داره. حضرت یعقوب گفت: -بله. یوسف عزیزم. تو نباید در مورد این حرف‌هایی که بهت گفتم با کسی حرف بزنی و خوابت را برای کسی تعریف نکن. حتی برادرهایت هم نباید از این خواب و حرف‌های من چیزی بفهمن. گوش کردی چه می‌گم؟ حضرت یوسف پدرش را بوسید و گفت: -چشم. حضرت یعقوب گفت: ... 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
تقویت کننده مغز: تحقیقات کاملی وجود دارد که خوردن بامیه را با کاهش ریسک آلزایمر و دیگر بیماری های عصبی مرتبط دانسته است. زمانی که شما به صورت مرتب این گیاه را مصرف کنید، آسیب هایی که به مغز وارد شده است را ترمیم می کند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دم طاووس بدن طاووس رو روی مقوا بکشید و برش بزنید، به جای دم طاووس چند دستکش یکبارمصرف بچسبونید به هر انگشت یک الگوی رنگی اختصاص بدید تا بچه ها طبق الگوی هر انگشت پوم پوم های رنگی داخل دستکش ها رو به سمت انگشت های دستکش هدایت کنن. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
😁🖌 گربه 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی افسرده ای ولی واست مهمه تو فیلم خوب بیفتی😂 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند برش کاغذ به نظرتون کاغذ رو چطوری برش زده که اینطوری از هر طرف نشون میده به هم وصله؟ بیا با هم ببینیم و کلکش رو یاد بگیریم😁 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
احترام - @mer30tv.mp3
4.24M
احترام 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خـدایـا 🙏 امروز در رحمتت را به روی تک تک دوستان و عزیزانم بگشا بهترین احـوال بهترین موفقیت بهترین نعمت ها بهترین فرصت ها و بهترین عاقبت را نصیبشان بگردان آمین سلام صبحتون بخیر 🌱 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر بزغاله 🌸چرا بزغاله‌ی من 🌱دویدی باز جلوتر 🌸فکر می‌کنم که روزی 🌱تو گم می‌شوی آخر 🌸همیشه توی فکرم 🌱چه قد هستی تو خندان 🌸خودت را می‌کنی هی 🌱میان بیشه پنهان 🌸از این می‌ترسم آخر 🌱تو روزی جا بمانی 🌸میان کوه و دره 🌱تک و تنها بمانی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌼حضرت یوسف حالا برو بخواب، برو پسرم. حضرت یوسف دوباره خوابید. این در حالی بود که یکی از برادرهای حضرت یوسف، همه ی حرف‌های آن‌ها را شنیده بود. او از شدت ناراحتی و عصبانیت دندان‌هایش را به هم فشار می‌داد و آن قدر منتظر شد تا صبح شد. وقتی همراه دیگر برادرهایش گوسفندها را برای چرا به صحرا برد،با ناراحتی گفت: -صبر کنین با همه تون کار دارم. برادرها ایستادند و یکی از آن‌ها که یهودا نام داشت گفت: -شمعون تو امروز چته؟ شمعون رفت گوشه ای نشست و با ناراحتی چند تکه از علف‌ها را با دستش کند و گفت: -از دیشب تا حالا خوابم نبرده. همه کنارش نشستند و یکی از آن‌ها گفت: -خب حرف بزن بگو ببینم چی شده. شمعون گفت: -دیشب یوسف از خواب بیدار شد و خوابش را برای پدر تعریف کرد، اونا نمی دونستن که من بیدارم و حرفاشونو می‌شنوم. یهوادا گفت: -یوسف چه خوابی دیده؟ آن‌ها چه گفتن؟ شمعون گفت: -یوسف در خواب دیده که یازده ستاره و ماه و خورشید به او سجده کردن و پدر به او گفت، او در سال‌های آینده به مقام بزرگی می‌رسه که همه بهش باید احترام بذارن حتی ما. برادرها با تعجب به هم نگاه کردند. شمعون گفت: -خودم با همین گوش‌های خودم شنیدم که پدر به او گفت، او به مقام پیامبری می‌رسه. همه عصبانی شده بودند. یهودا گفت: -این امکان نداره. فکرش هم عذاب آوره. یکی دیگر گفت: -من هیچ وقت به او احترام نمی ذارم. او از همه ی ما کوچکتر است. برادر دیگر گفت: -چرا او باید پیامبر ما باشه. من که قبول ندارم. به جای این که یکی از ما پیامبر بشیم و جانشین پدر باشیم یوسف پیامبر باشه. شمعون گفت: -پدر همین طوری هم ما رو دوست نداره و یوسف رو بیشتر از همه مون دوست داره. دیگه وای به حال این که یوسف به مقام برسه.من که خیلی از این موضوع ناراحتم و بدم اومده. شمعون گفت: -یوسف برادر ما نیست. وقتی پدر بیش از حد به او توجه می‌کنه. دلم می‌خواد بگیرم بزنمش. آن‌ها به شدت عصبانی و ناراحت بودند و به حضرت یوسف حسودی می‌کردند. آن‌ها از یوسف بدشان می‌آمد و سعی می‌کردند او را اذیت کنند. یک روز عصر وقتی از چراگاه به خانه برگشتند، حضرت یوسف داشت با پیراهن نو خود بازی می‌کرد. شمعون در گوش یهودا گفت: -این پیراهن را می‌بینی؟ یهودا گفت: -خیلی آشناست. یکی از برادرها گفت: -حواستون کجاست این همان پیراهن پیامبری است که پدر داشت. شمعون گفت: -پس چرا اونو به یوسف داده؟ یهودا گفت: -دیگه خسته شدم. اصلا حوصله ی یوسف را ندارم. آن‌ها از دیدن آن پیراهن که تن حضرت یوسف رفته بود آن قدر ناراحت شده بودند که دیگر تحمل هیچ چیز را نداشتند و دیگر نمی توانستند حتی یک لحظه هم حضرت یوسف را ببینند. حضرت یوسف، مهربان بود و همه ی برادرهایش را دوست داشت و دل پاکی داشت اما برادرهایش تحمل نداشتند و قلب‌هایشان از حسادت سیاه شده بود. آن‌ها هر وقت با هم تنها می‌شدند از حضرت یوسف بد می‌گفتند. شمعون لگدی به یک سنگ زد و گفت: -من دیگه تحملشو ندارم باید کاری کنیم. اگه همین طوری پیش بره. این خواب و حرف‌های پدر واقعیت پیدا می‌کنه. یهودا گفت: -اگه یوسف نباشه، برای ما بهتره، پدر دیگه یوسف رو فراموش می‌کنه. ... 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
شاتوت برای بهبود سلامت هاضمه: یبوست را کاهش می دهند و همچنین روش بسیار خوبی برای کم کردن وزن هستند. چنانچه در بخش های قبلی سلامت نمناک و در میان نسخه های درمان یبوست گفته شد شاتوت حاوی مقدار زیادی فیبر رژیمی است.بدن شما به فیبر رژیمی نیاز دارد، تا هضم مناسبی داشته باشد و به تسکین یبوست, نفخ شکم و گرفتگی عضلات شکم کمک می کند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوجه تیغی و اعداد از این ایده برای آموزش اعداد و شمارش اعداد به بچه ها استفاده کنید. یک جوجه تیغی بکشید و روی بدنش جای خارها رو به صورت دایره ای برش بزنید داخل دایره ها به تعداد مختلف دایره یا شکل بکشید. حالا با استفاده از کاغذ رنگی مخروط های کوچکی به عنوان خارهای جوجه تیغی درست کنید اعداد رو روی اون ها بنویسید تا بچه ها هر خار رو در جای مناسب از بدن جوجه تیغی جایگذاری کنن. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
عشق به فرزند، ابداً به این معنا نیست که هر چه او خواست را فراهم کنید!!! هر انسانی از کودکی باید با محدودیت های دنیای پیرامونش آشنا شود و خودش را با محیط هماهنگ کند. و بداند همیشه همه چیز مطالبق میلش نیست و ناکامی را تجربه کند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻