eitaa logo
محمد هادی سمتی
167 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
130 ویدیو
22 فایل
📣 کانال شخصی محمدهادی سمتی ✅ طلبه حوزه علمیه قم ✅ سوابق: https://eitaa.com/MHSemati/2935 ✅ راه های ارتباطی: https://eitaa.com/MHSemati/2925 ✅ صفحه من در ویراستی: https://virasty.com/Hadisemati
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام و عرض ادب محضرمبارک شما خیرین و نیکوکاران گرامی جهت اطلاع بگویم دچار مشکلات مالی نکات زیر هستم که سخت در رنج و عذاب هستیم 1_ مبلغ 30 میلیون وام بانک ملت که دوقسط معوق به مبلغ 20/130/532 ریال بدهکاریم 2_مبلغ 1 میلیون وام بانک صادرات که هشت قسط معوق به مبلغ 4/800/000 ریال بدهکاریم 3_مبلغ 1 میلیون وام کمیته امداد امام(ره) که مبلغ 7/500/000 ریال بدهکاریم 4_بدهی وام کالا جهت هزینه خریدعید 99 که چک به مبلغ 56/000/000 ریال برگشت خورده دارم که شماره تماس آنها موجود است 5_بدهی سوپری محل به میزان مبلغ 13/000/000 ریال 6_و از همه مهمتر گرانی کرایه و رهن خانه که باید مبلغ 200/000/000 ریال اضافی بخاطر گران شدن جهت رهن خانه که فقط 10 روز وقت داریم. تهیه کنیم 7_مشکل فرزندم که14 سال دارد و مشکل لکنت زبان دارد ولی بخاطر نداشتن هزینه از درمان محروم شد که هزینه هرجلسه گفتاردرمانی 900 هزارتومان است. 8_ مشکل درمانی خودم که باید آنژو قلب کنم اما هزینه ندارم 9_ مشکل نازایی همسرم. که بعداز تولد پسرم دیگر مشکل ناباروری پیدا کرد و چندنوبت دکتر رفتیم اما هزینه سنگین بود درمان ادامه ندادیم
محمد هادی سمتی
باسلام و عرض ادب محضرمبارک شما خیرین و نیکوکاران گرامی جهت اطلاع بگویم دچار مشکلات مالی نکات زیر ه
سلام ایشون مشکلات مختلف مالی داره و حتی میگه قدرت خرید نان هم ندارم. اگر کسی امکان کمک داره در خصوصی به بنده پیام بده. ممنونم
من ز دربار حسین بن علی ماهانه دارم/ کی دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم/ تا گرفتم دست خط نوکری از مادر او/ بر در دربار آن شه، منصب شاهانه دارم یکشنبه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۰
💠 در دهه اول ماه ذی‌الحجه نماز "وَ واعَدْنا مُوسی"‌ را فراموش نکنیم یکی از اعمال دهه اول ماه ذی‌الحجه، نماز "وَ واعَدْنا مُوسی" است که مرحوم آیةالله میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب المراقبات نیز به آن اینگونه پرداخته است:🔻 ◻️مستحب است در هر شب از دهه اول ماه بین مغرب و عشا دو رکعت نماز بجا آورده شود، در هر رکعت آن سوره «فاتحة الکتاب» و «اخلاص» و این آیه خوانده شود: وَ واعَدْنا مُوسی‌ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسی‌ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‌ فی‌ قَوْمی‌ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین‌ . کسی که این نماز را بخواند در ثواب با حاجیها شریک می‌شود، گرچه حج نکرده باشد. @HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه
🔰نشست تخصصی «دولت در اندیشه آیت‌الله سید محمدباقر صدر» 🔺با حضور حجت الاسلام و المسلمین نجف لکزایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 🔺سه شنبه ۲۲تیرماه 🔺ساعت ۱۶ الی ۱۸ 🔺قم، میدان مفید، خیابان بهشت، خبرگزاری رسا 📌پخش مستقیم از صفحه اینستاگرام پژوهشگاه شهید صدر 🆔 @shahidsadr
های بنده را در از آدرس زیر مشاهده کنید: yun.ir/gqtavf
محمد هادی سمتی
🗒 حکیمِ مجاهد و تیرهای مسمومِ بینوایان ✍️ #محمد_هادی_سمتی هدف این یادداشت پاسخ به فحاشی جوانکی مغر
🗒 چشم فتنه قلم را کور کنید، طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ / من چشم فتنه را از حدقه در آوردم (کور کردم) / نهج البلاغه خطبه 93 این جمله حماسی و غرور انگیز درباره ماجرای و حوادث دوران خلافت حضرت امیر علیه السلام است. ما از کلمه فتنه ، حوادث میدانی و شورش و آشوب به ذهنمان می رسد ولی فتنه به معنای _ غبار آلود شدن و بهم ریختگی فضا_ می تواند با چرخش قلم رخ بدهد،حتی اگر نتیجه ای در کف میدان نداشته باشد. یعنی آن که آدم قداست مداد _ جوهر_ را فراموش می کند و حقد و کینه و جهالت و حماقت را یکسره در چند سطر خرج می کند و سفید را سیاه یا برعکس جلوه می دهد. فتنه قلم یعنی کسی که کمترین آشنایی با و و و ندارد،با سخیف ترین تعابیر،،،،صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و مصداقی برجسته از بندگان صالح خدا را منفورترین افراد بنامد و حقد و کینه هایی در طراز اهل بدر و خیبر را با سرانگشت جهالتش انتشار بدهد. او و هرکسی که این چنین مسلکی دارد باید سزای آلوده ساختن قلم و از آن بالاتر مسموم کردن ذهن آدم ها را بدهد و برخورد شدید قضایی انتظاری نابجا نیست بلکه لازمه است و نمی تواند و نباید انتساب به شهید و شهادت یا همنشینی با مانع از اجرای قانون بشود. اما مهمتر از این ، وظیفه قلم به دستان متعهد است که فتنه قلم را با قلمی کردن جلوه های ناپیدا و ناشنیده از شخصیت های ارزشمند دینی جبران کنند. اشکال کار ما این است که در زمان زندگی دانشمندان و ، به دلیل حجاب حیات یا هر عذر دیگری ، ارزش افزوده زندگی این افراد را در مقابل چشم جامعه قرار نمی دهیم یا به سستی از کنارش عبور می کنیم. دوست و دشمن باید بدانند که زندگی یک عالم فرزانه مانند ، در موضع گیری های سیاسی _ به معنای حداقلی و جناحی اش_ خلاصه نمی شود. چقدر زشت و زننده است که یک جوان دور از آبادی و بی بهره از نَفَس و کلام مرحوم آقای مصباح، تمامی عمر هشتاد و چند ساله او را با حمایت از یک جبهه سیاسی مساوی کند و کینه های جناحی خود را بر تشخیص تکلیفی که از جانب یک صورت گرفته است غلبه بدهد و حتی این قدر متوجه نباشد که فهم تکلیف برای کسی که زندگی و جوانی اش را نه در پهنای باند مجازی بلکه در خط به خط کلمات آیه و روایت هزینه کرده است به مراتب آسان تر و البته ارزشمند تر است از فردی که تنها با غلیان احساس و هیجان تکلیفی را برای خودش تشخیص داده است. اگر یک عالم فرهیخته در حد و اندازه آیت الله مصباح هیچ کار دیگری جز تشخیص تکلیف و حمایت از یک فرد یا جریان انجام نداده باشد،باز نمی توان این را با کنش یک آدم عادی مقایسه کرد. بگذریم... جفای بزرگ در حق محمد تقی مصباح یزدی رضوان الله علیه آن است که کمتر کسی بداند لذت نشستن پای درس اخلاق او که در عین شیوایی بیان، حاوی پرمغزترین آموزه های بود هرگز از یاد نمی رود و با یادآمدن محروم شدن از هر جلسه ای که از دست رفته است آهی از نهاد برمی خیزد. پیرمردی که با تحمل رنج پیری و عوارضش اما در نهایت فروتنی هرشب خود را به محل می رساند و بی توجه به آن که عدد مخاطبانش کم است یا زیاد،بهترین دریافت هایش از را ارائه می کرد. ما جفا کرده ایم و جفا می کنیم که از آنچه دیده ایم و شنیده ایم نمی نویسیم و اجازه می دهیم تا فتنه قلم نشر پیدا کند و چهره ای ناموزون از زندگی و زمانه اسلام شناسان حقیقی به جامعه تحویل داده شود. باید آنقدر صفحه کاغذ _ حقیقی و مجازی _ را از شرح حال حقیقی امثال آیت الله مصباح پر کنیم تا کسی به خودش اجازه ندهد که از روی جهالت یا با اشاره و هدایتِ ، نورانیت ظاهر و باطن عالمان دینی را به لایک های عاری از ارزش بفروشد و بعد از آن که وانمود می کند پشیمان است همچنان نیش بزند و چنین القا کند که من عذرخواهی کردم اما شما باور نکنید! در فتنه قلم باید چشم فتنه را کور کرد و از حدقه در آورد. جنگ و جهاد قلم به این است که اجازه ندهیم محصول زندگانی سراسر برکت عالمی مجاهد همچون علامه مصباح با قلم های مسموم و کینه محور و فحش مدار به تاراج برود. حالا وقت جنگیدن است برای خشکاندن جوهر قلم هایی که زهر ترشح می کنند و چهره های ماندگار را به ثمن بخس کم فروغ می سازند. متن کامل این یادداشت در : yun.ir/hsfcab : https://eitaa.com/MHSemati/2078
السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله بین نماز وقت دعا گریه می کنی/با هر بهانه در همه جا گریه می کنی در التهاب آه خودت آب می شوی/ می سوزی و بدون صدا گریه می کنی هرچند زهر قلب تو را پاره پاره کرد/اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی اصلا خود تو کرب و بلای مجسمی/ وقتی برای خون خدا گریه می کنی آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود/با ناله های واعطشا گریه می کنی با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟ / هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی با یاد زلف خونی سرهای نی سوار/ هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
امام صادق(علیه السلام): خداوند پیش از آنکه در روز عرفه بر اهل عرفات تجلّی کند، بر زائران قبر حسین(ع) تجلّی می‌‏کند، و حاجاتشان را برمی‌‌آورد و گناهانشان را می‌آمرزد، و شفاعتشان را درباره دیگران می‏‌پذیرد، آن‌گاه به اهل عرفات توجه می‌‏کند. ثبت نام زیارت نیابتی در کربلا روز عرفه از طریق: atabat.org/fa/forms/4 کمیته فرهنگی وآموزشی اربعین ستادبازسازی عتبات عالیات
📚فروش ویژه‌ی آثار شهید صدر 🔸امامان اهل بیت 🔸پژوهشی درباره ولایت 🔸اعتقاد ما 🔸نا 🌸از عید قربان تا عید سعید غدیرخم🌸 🌸🌸۲۰ درصد تخفیف 🌸🌸 🔴سفارش از طریق فروشگاه سایت mbsadr.ir🔴 🆔 @shahidsadr
حرم امنِ تو کافی ست هراسان شده را...
♨️ فوری|شیخ زکزاکی آزاد شد. @Hawzahnews 💠 اگر خبر صحت داشته باشد از بهترین عیدی های به شیعیان آزادی خواه است. اللهم لک الحمد حمد الشاکرین http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
🌻تشیع، نگاهبان دعوت اسلامی 🌻تشیع در درون ساختار دعوت اسلامی و در قالب طرحی نبوی پدید آمد که پیامبر آن را به فرمان خداوند برای نگاهبانی از آیندۀ دعوت اسلامی برنهاده بود. 🌻 تشیع این‌گونه پدید آمد، نه چون پدیده‌ای عارضی که در صحنۀ حوادث شکل گرفته باشد. تشیع رهاورد ضروری طبیعت شکل‌گیری دعوت و نیازها و شرایط اصلی آن بود که ایجاب می‌نمود تا اسلام تشیع را بزاید. 🌻به دیگر معنا، راهبر نخستِ این تجربه، باید راهبر دوم آن را آماده می‌ساخت تا بالندگی انقلابیِ این دعوت به‌دست وی و جانشینانش پی گرفته شود و به‌سوی تکمیل هدف تغییری‌اش به پیش رود و بتواند در نهایت، همه رسوب‌های جاهلی گذشته و ریشه‌های آن را برکند و امتی نو بسازد که در سطح خواسته‌ها و مسئولیت‌های این دعوت باشد. 📚کتاب پژوهشی درباره ولایت، صفحه ۵۸ 🆔 @shahidsadr
هدایت شده از اسلام سیاسی | مومنی
↙️ پای کار اسلام ♦️ سلسله خاطرات خواندنی طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمدحسین فرج نژاد به قلم حجت‌الاسلام محسن مومنی 🌐در کانال اسلام سیاسی https://eitaa.com/eslamesyasi
محمد هادی سمتی
#ابتهال #عید_غدیر_خم
صلی علیك الله یا سیدی یا امیر المومنین یا علی / غایهُ المدحُ فی عُلاكَ ابتداءُ لیتَ شَعری ما یَصنَعُ ‏الشُّعَراءُ یا اخا المصطفی و خیرَ ابنَ عمٍ و امیرٍ اِن عُدَّتِ الاُمَراءُ / ما تُری ما استَطالَ اِلا تَنَهی وَ معالیك لیس لَهُنَّ ‏انتِهاءُ انتَ لِلحَقِّ سِلَّمٌ ما لِراقٍ یَتَئتَّ بغیره الاِرتقاء / أَنتَ ثانی نَوی الكِساءُ وَ لَعَمِّری اَشرَفُ الخَلْقِ مَن ‏حواهُ الكساءُ وَلَقد كُنتَ و سَمآءُ دَخانٌ ما بِها فرقدٌ و لا جوزاءُ / همُ النور نورُالله جلَّ جلالُهُ هم التینُ و الزَّیتون ‏والشفعُ و الوتر مَهابِطُ وَحیِ اللهِ خُزَّانُ عِلمِهِ میامینُ فی ابیاتِهِم نَزَلَ ‏الذِّكرُ / و أَسمائُهُم مَكتوبهٌ فوقَ عرشهِ وَ مكنونهٌ مِن قبلِ أن ‏یُخلَقَ الذَرُّ و لولا هم لم یَخلُقِ اللهُ آدماً ولا كان زَیدٌ فی الانام و ‏لا عمرو / ولا سُطِحَت اَرْضٌ و لارُفِعَت سَماء وَلا طَلَعَت شَمْسٌ وَ ‏لا اَشرَقَ البَدْرُ و نوح بهم فی الفلكِ لَمَّا دعا نجا و غیضَ بهم طوفانهُ و ‏قضی الامرُ / و لو لا هم نارٌ الخلیل لَما عَدَتْ سَلاماً و بَرداً و انْطَفی ‏ذلك الجَمْرُ و لولا هم یعقوبُ ما زالَ حُزْنُهُ و لا كان عن ایوبَ ‏یَنْكَشِفُ الضُرُّ / عَلِیٌ اِمامـی بَعْدَ الرَّسول سَیَشفَعُ فی عَرصَهِ الحقِّ لی و لا اَدَّعی بِعَلِیٍ سِوا فَضائِلَ فی العقلِ لَم یَشْكُلِ / و لا اَدَّعی اَنّهُ مُرسَلٌ ولكن اِمامٍ بِنَصٍ جَلی و قَوْلُ الرَّسولِ لهُ اِذْ اَتی له شِبهه الفاضِلِ المُفضِلِ / اَلا اِنَّ مَن كُنتُ مولا لّه فَمولاهُ مِن غَیرِ شَكٍ عَلی انا و جَمیعُ مَن فَوق الترابِ فِداً لتُرابِ نَعلِ ابی ترابِ / امامٌ مَدْحُهُ ذكری و دأبی و قلبی نَحْوُهُ ما عِشتُ صابی صلو علیه وآله
محمد هادی سمتی
صلی علیك الله یا سیدی یا امیر المومنین یا علی / غایهُ المدحُ فی عُلاكَ ابتداءُ لیتَ شَعری ما یَصنَعُ
🌺فردوس به صحرای کویر آمده امروز / یا با نفس صبح عبیر آمده امروز🌺 🌺فرمان ز خداوند غدیر آمده امروز / پیغمبر اسلام بشیر آمده امروز🌺 🌺عید است ولی عید غدیر آمده امروز / حیدر به همه خلق امیر آمده امروز🌺 مبارک باد.
محمد هادی سمتی
🌺فردوس به صحرای کویر آمده امروز / یا با نفس صبح عبیر آمده امروز🌺 🌺فرمان ز خداوند غدیر آمده امروز /
🌹السلام علیک یا اباالحسن یا امیر المؤمنین🌹 🌸الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین علیه السلام🌸 به ذره گر نظر لطف بوتراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند برای دریافت عیدی ویژه از آدرس زیر استفاده کنید: https://pay.eitaa.com/v/?link=v9KN6 کانال http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
محمد هادی سمتی
اگر بانی پیدا شد دوباره هم عیدی خواهیم داشت.
در عرض یک دقیقه تمام شد. ان شاءالله جور بشه و جامانده ها هم دریافت کنند.
محمد هادی سمتی
🌹السلام علیک یا اباالحسن یا امیر المؤمنین🌹 🌸الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند... داستان این بیت شعر چیست؟ عالمی از علمای نجف اشرف که اتفاقاً شاعر زبردستی هم بوده و به دو زبان فارسی و عربی هم خیلی خوب سخن می‌گفته، در حرم مطهر حضرت علی صلوات الله علیه نشسته بود، دید یک نفر عوام آمد جلوی ضریح مقدس و این شعر را گفت: شمع می‌سازم برایت یا امیرالمؤمنین قد این گلدسته‌هایت یا امیرالمؤمنین شاعر عالم که اتفاقاً از نظر مالی هم خیلی در مضیقه بوده، مشاهده کرد به محض اینکه آن مرد عوام این شعر را گفت: طرف روبروی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه (مقابل آنجائی که ضریح مبارک با انگشت حضرت شکافته شده) در آنجا یک قندیل بسیار گران‌قیمت بود و آن هدیه‌ی یکی از پادشاهان که برای حرم آورده و نصب نموده بودند، پاره شد و پایین آمد؛ بلافاصله این مرد آن را گرفت که نشکند، تولیت آستان قدس علوی آنجا مشرف بودند. ماجرا را مشاهده کرد، فهمید عطای مولا علی است! ولی این بنده‌ی خدا که نمی‌خواست قندیل طلا را ببرد، آن را به تولیت آستان داد. بلافاصله چهارپایه آورند و آن را نصب کردند. ولی وقتی پایین آمدند، دوباره قندیل پاره شد و آمد و افتاد در دامن این آقا! این دفعه نکته‌ای بود: آن اینکه دفعه‌ی اول مرد عوام زیر قندیل بود، ولی این دفعه زیر قندیل نبود، ولی باز آمد و در دامنش افتاد. در نتیجه‌ این مطلب که این عطای مولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است کسی شک نکرد! تولیت گفت: این را حضرت به شما جایزه مرحمت کرده‌اند این را ببر و بفروش. مرد عوام گفت: این را خودم هم فهمیدم ولی به کی بفروشم؟ خود تولیت گفت: من از پول‌هایی که مردم نذر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کرده، و در ضریح مقدس ریخته‌اند به شما می‌دهم و این را از شما می‌خرم و این دفعه پاره نخواهد شد، و همینطور هم شد؛ بردند و نصب کردند ولی این بار پاره نشد. (این قندیل هم اکنون داخل ضریح مطهر امیرالمومنین علیه‌السلام می‌باشد که از طرف پایین پای مبارک نزدیک درب ضریح مطهر قابل رویت می‌باشد.) آن عالم شاعر فقیر، سری تکان داد و گفت: عجب ما تا حال ضرر کردیم، این قدر که در فقر به سر بردیم، عقلمان نرسیده که یک قصیده‌ای برای حضرت بگوییم و بیاییم پول بگیریم. لذا همان شب نشست و یک قصیده یا غزل بسیار خوبی در مدح مولا سرود. فردا آمد نگاه کرد ببیند کدام قندیل قیمتش بیشتر است، زیر یکی از آن‌ها ماند و خودش را یک کمی عقب کشید که اگر افتاد سرش را نشکند. قصیده را با صدای خوب خواند و منتظر بود که قندیل بیفتد، ولی خبری نشد. با خودش گفت: شاید حضرت نپسندیده، لذا سه روز، پی در پی شعرهایی سرود ولی خبری نشد. روز سوم خیلی عصبانی شد و با عصبانیت گفت: یا علی! اگر بگویی اول مسلمان بودم، قبول، اگر بگویی داماد پیغمبر بودم، قبول، اگر بگویی فاتح خیبر بودم قبول، اگر... ولی ذوق شعری نداشته‌ای، آخه اون شعر بود که آن عطا را دادی؟ شمع می سازم برایت یا امیرالمؤمنین قد این گلدسته‌هایت یا امیرالمؤمنین ولی برای شعر من چیزی ندادی، با حضرت قهر کرد و رفت، همان شب در خواب مولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را زیارت کرد در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، فرموند: «او خاص برای خدا گفته بود، ولی تو به خاطر عطا گفتی. فرق شعر تو با او این بود. ولی در این حال چون تاکنون کسی از در خانه‌ی ما دست خالی برنگشته این مطلب را یاد بگیر و برو، و آن اینکه یکی از شعرای شیعه و ثروتمند که در هندوستان است (آن موقع پاکستان و هندوستان از هم جدا نشده بود) بیتی را سروده در مصرع دوم مانده! شما این را یاد بگیر: «به آسمان رود و کار آفتاب کند» به او بگو مصرع اول را بگوید و شما این را بگو چون نذر کرده که نصف ثروتش را به کسی بدهد که مصراع دوم را بیاورد، بگو و جایزه را بگیر.» این شاعر بالاخره رفت و در هندوستان فرد مزبور را پیدا کرد و به او گفت: شنیده‌ام شما شعری در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سروده‌ای و در مصرع دوم یک بیت مانده ای؟ جواب داد: بله! و شعر را گفت: «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند» شنیده ام کسی تا به حال بقیه اش را نگفته؟ گفت: بله، کسی نگفته و نذر کرده‌ام هر کس بگوید نصف ثروتم را بدهم. بلافاصله عالم شاعر گفت: «به آسمان رود و کار آفتاب کند» شاعر هندوستانی گفت: احسنت! معلوم است شاعر زبردستی هستی؟! گفت: شاعر هستم ولی این حکایتی دارد و جریان را گفت. او هم خیلی خوشحال شد که آقا امیرالمؤمنین علیه السلام شعر او را قبول کرده و به نذر خود عمل کرد و ثروتش را بین خود و او تقسیم کرد. منبع: کتاب خرمن معرفت نویسنده: سید عباس موسوی مطلق ناشر : انتشارات هنارس - قم تلفن : 7831411 چاپ اول / 1384 www.kimia-ac.ir
همراهان گرامی، اولین مطلب کانال را از این جا ببینید: https://eitaa.com/MHSemati/5