eitaa logo
مباحث
1.6هزار دنبال‌کننده
34.6هزار عکس
30.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر دام عزّه: 🔻 انسان چطور می‌تواند خودش را پیدا کند؟ این مربوط به وقتی است که نفس به تجرّد می‌رسد و انسان در آنجا خودش را پیدا می‌کند، نه در ابتدا، نه در ذکر اولیه. 🔸 اعمالی خاص هم احیاناً هست؛ مثلا روزه خیلی مؤثر است. قرآن نیمه شب خیلی مؤثر است. عدم اشتغال به امور نهی شده که صبغه زخارف دنیایی‌ دارد مهم است. 🔹 در آنجا برخی بعد از ده پانزده سال _ بسته به اینکه چگونه بروند _ تازه می‌بینند که خودشان را یافتند؛ اما همان خود، ممکن است حتی مجرّد شود و خیلی نقیصه داشته باشد. از افراد موجودِ اطراف، ممکن است ممتاز و بهتر باشد ولی هنوز خیلی نقیصه دارد. 🔸 منتهی دیگر آن سیر، سیر انفسی است. از اینجا مسائل شفاف می‌شود، جنس عوالم را می‌بیند؛ مثلا می‌بیند که اگر غذا نخورد یا غذا زیاد خورد و سحرش از دست رفت، چه اتفاقی در آن طرف افتاد؟ و آن طرف اصلاً کجاست؟ تمام «من» همین است که در اینجا زندگی می‌کند؟ و بعد من را در قبر می‌گذارند؟ و بعد من را در در باغی می‌اندازند؟! اینطور نیست. 🔹 همین الان همه چیز حیّ و حاضر است، همه عوالم زنده است و در آنجا هم قضایا اتفاق می‌افتد. 🔸 تجسم اعمال از ضروریات مذهب ماست؛ یعنی وقتی دو رکعت نماز خواندی، این از بین نمی‌رود، مجسّم می‌شود. حالا در کجا مجسم می‌شود؟ چرا ما نمی‌بینیم؟ با چه دوربینی دیده می‌شود؟ با چشم دیده می‌شود. کجا می‌رود؟ به همان‌جایی که درست کردی، می‌رود. کجا درست کردی؟ 🔻در پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند که در آسمان‌ها ملائکه‌ای را دیدم که داشتند ساختمان می‌ساختند؛ منتهی گاهی کار می‌کردند و گاهی متوقف می‌شدند. 🔸 به جبرئیل گفتم: جبرئیل! چرا این ملائکه گاهی متوقف می‌شوند! عرض کرد: یا رسول الله(صلی الله علیه و آله)، صاحبان این‌ها گاهی مشغول هستند و لذا این‌ها در اینجا مشغول می‌شوند و زمانی که آن‌ها متوقف می‌شوند، این‌ها هم متوقف می‌شوند. (تفسير قمي، ج‏۱ ؛ ص۲۱). 🔹 تا قیامت که این ملائکه نمی‌خواهند دیوار بکشند. یک کانال هوشمندی هست که این مؤمن در کجا نیاز به دیوار دارد و در کجا نیاز به نخل و شجره دارد. 🔸 در روایات فرمودند: هر «لا اله الا الله» که می‌گویید یک درخت در می‌شود. یکی از اصحاب عرض کرد: پس ما در بهشت خیلی درخت داریم. ایشان فرمودند: اگر آتش نزنید. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص: ۱۱). 🔹 چه چیزهایی به این‌ها آتش می‌زند؟ این‌ها متن روایات و صریح روایات و حتی آیات است؛ منتهی نوع نگاه ما مادی بوده و هست و به این مسائل دقت نکرده‌ایم. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir
🕊(علیه السلام) فرمود: میان دو کوه طوس، قطعه‌اى است که آن را از گرفته‌اند، هر که داخل آن شود - و با کند-؛ از آتش در امان خواهد بود. 📚 عیون اخبارالرضا(علیه السلام) 2:256
06 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05) (1).mp3
17.57M
🔉 📣 جلسه ششم * ادامه واقعه چهارم..... * ماموریت ویژه شیاطین * شیاطین، از هیچ میتی نمی گذرند. * دیدم؛ لحظه مرگ پیرمردی که شرابخوار بود. * وفور تاثیر شیاطین در زندگی انسان * شیطان به چه شکلی در می آید؟ * شکارگاه شیطان * فایده ذکر اهل بیت علیهم السلام در لحظه * چه کسانی مورد عنایت اهل بیت علیهم السلام هستند؟ * روایتی که تکانم داد. * ثمره کدام اتصال است؟ * فرق اهل نجات و اهل حق * مصادیق اصحاب یمین * تصاویر طوایف شیطانی * روایتی که حقیقت آن را دیدم. * گناهانی که عادی شده همان منجلاب است. * اصل عمل را می دیدم نه کاور آن را * بهترین جای جهان برای زندگی * چه کسانی دشمن شیعیان هستند؟ * تأثیر شیاطین در تصمیم انسان * هرکَس می خواهد مدافع حق باشد، خود را برای بدترین اتفاقات آماده کند. * راهی برای خلاصی از شیطان * شیطان از دو طریق انسان را می زند؟ * تاثیر مال مخلوط به حرام در زندگی ⏰ مدت زمان:۴٢:۵١ 📆1401/03/10 | | @Aminikhaah_Media
📍 آرام، آهسته قدم بردار و ❇️ دیر شده بود، با سرعت تمام بلوار امین را زیر چرخ‌های موتور گذاشتم و با سرعت، دوبرگردان را به کوچه‌ی ده رساندم. همه منتظر بودن تا وارد منزلی بشوند و به خاطر حجم کار، مثل همیشه، لحظه آخر رسیدم. ❇️ فضا آرامشی داشت که بوی عطر آن را دوبرابر می‌کرد و چینش مبلمان ساده و قدیمی؛ اما محکم و حضور ثابت باند، نشان از این داشت که خانه میزبان رفت و آمد کرور کرور آدم‌های متفاوتی بوده که این بار هم فرصتش نصیب ما شد. ❇️ بعد از روضه، مادر شهید معماریان میکروفن را به دست گرفت و در انتهای مجلس گوشه‌ای نشست تا از معجزه فرزندش سخن بگوید. داستان دستمالی که فرزندش از آورده بود و هنوز بوی عطر می‌داد تا پای شکسته مادر را درمان کند. ❇️ مادر شهید از همه ما که ادعای داشتیم، گلایه داشت و نسبت به اوضاع انتقاد می‌کرد که چرا مسئولین با فعالان مقابله می‌کنند و نسبت به فرهنگ تلاشی ندارند و اهل مماشات شدند. ❇️ حس خوبی دست داد، این حس خوب با بوی دستمال بهشتی که حضرت آیت الله گلپایگانی ره و آقا هم تأیید کرده بودند، در هم آمیخته شد و تبدیل به سرگیجه‌ای از جنس ملامت برای کم کاری شد. ❇️ آرام آرام عزم خروج کردم تا بیرون بروم، خم شدم تا پاشنه کفشم را ببندم، ناخودآگاه ورودی منزل نظرم را جلب کرد، آمدنم آنقدر سریع بود که رفتنم خیلی آرام و آهسته شد و شهید هنوز زنده است. @ponezs
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: و جامۀ كهنۀ وصله دارى بر تن امام (عليه السّلام) ديدند پس دربارۀ آن با آن حضرت گفتگو شد (پرسيدند چرا چنين جامه‌اى پوشيده‌اى‌؟) آن بزرگوار (در بارۀ جامۀ كهنه) فرمود: با آن، دل متواضع و نفس امّاره رام ميشود و مؤمنين از آن پيروى ميكنند (با كهنه جامه فروتنى پيشه گرفته و به خواهشهاى نفس بى‌اعتنا ميشود بخلاف جامۀ نو و نيكو كه شخص را خودبين مى‌سازد و از حقّ‌ غافل شده در مى‌افتد). امام عليه السّلام (در بارۀ دنيا و آخرت) فرموده است: دنيا و آخرت دو دشمن ناجور و دو راه جدا (راه و راه ) هستند؛ پس كسيكه دنيا را دوست داشت و بآن دل بست آخرت را دشمن داشته و بآن دشمنى نموده (از آن چشم پوشيده) است و آن دو مانند خاور و باختر مى‌باشند كه روندۀ بين آنها هر چه به يكى نزديك شود از ديگرى دور گردد (دل بستۀ بدنيا هر چه بآن دل بندد همان اندازه از آخرت غافل ماند و دل بستۀ بآخرت بدنيا بى‌رغبت باشد) و آنها پس از اين اختلافشان بدو زن مانند كه يك شوهر داشته باشند (كه هرگز با يكديگر سازگار نشوند، چون نزديكى و دوستى با هر يك مستلزم دورى و دشمنى با ديگرى است).
.گفتند یا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) آیا برای ما در احسان به حیوانات پاداشی است ؟ فرمود : ( نَعَمْ فی کُلِّ کَبَدٍ حَرِی اَجْرٌ ؛ یعنی : بلی در هر جگری که عطش دارد به واسطه خنک کردن و آب به او رساندن اجری خواهد بود ) . و نیز در همان کتاب است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : ( شب معراج داخل شدم و کسی را در آنجا دیدم که سگ تشنه ای را سیراب کرده بود )¹ جایی که احسان به حیوان هنگام ضرورت موجب مغفرت و آمرزش و عاقبت به خیری می شود ، پس چگونه است اثر احسان و دادرسی از انسان خصوصا مؤمن ؟ ! و در این باره روایات و داستانهایی در کتاب ( ( کلمه طیبه ) ) مرحوم نوری نقل شده است به آنجا مراجعه شود . ------------------------------------------------- 1- و فیه ایضا عن نوادر الراوندی عن موسی بن جعفر (ع ) عَنْ آبائِهِ عَلَیْهِمُالسَّلام قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص ) ودَخَلْتُ الْجَنَّهَ فَرَاءَیْتُ صاحِبَ الْکَلْبِ الَّذی اَرْواهُ مِنَ الْماءِ)).
📖 امام عليه السلام در اين گفتار پربار و حكيمانه صفات كسانى را كه توانايى اجراى اوامر الهى را دارند بيان مى‌كند و آن را در سه چيز خلاصه كرده، مى‌فرمايد: «فرمان خدا را تنها كسى مى‌تواند اجرا كند كه نه سازش‌كار باشد (و اهل رشوه) و نه تسليم و ذليل (در مقابل ديگران) و نه پيروى از طمع‌ها كند»؛ (لَا يُقِيمُ‌ أَمْرَ اللَّهِ‌ سُبْحَانَهُ‌ إِلَّا مَنْ‌ لَا يُصَانِعُ‌، وَ لَا يُضَارِعُ‌، وَ لَا يَتَّبِعُ‌ الْمَطَامِعَ‌) بديهى است آنان كه اهل «مصانعه» (به معناى سازشكارى و رشوه گرفتن) هستند هرگز نمى‌توانند حق را به حق‌دار برسانند، چرا كه زورمندان اهل باطل آنها را خريدارى مى‌كنند و از حق منصرف مى‌سازند و در اين ميان حقوق ضعفا پايمال مى‌شود. همچنين كسانى كه ضعيف و ذليل و ناتوانند قدرت اجراى فرمان خدا را ندارند، زيرا اجراى فرمان حق قاطعيت و شجاعت و استقلال شخصيت را مى‌طلبد و افراد زبون كه به روش اهل باطل عمل مى‌كنند توان اين كار را ندارند. نيز اشخاص مبتلا به انواع طمع‌ها؛ طمع در مقام، مال و خواسته‌هاى هوس‌آلود هرگز نمى‌توانند مُجرى فرمان خدا باشند؛ زيرا طمع بر سر دوراهى‌ها و چند راهى‌ها آنها را به‌سوى خود جذب مى‌كند و از پيمودن راه حق باز مى‌دارد. 👈 به همين دليل در طول تاريخ كمتر زمامدارى را ديده‌ايم كه به طور كامل مجرى فرمان حق باشد (مگر انبيا و اوليا) زيرا گاه يكى از اين سه نقطه ضعف و گاه همۀ آنها را داشته است، از اين رو از پيمودن راه حق باز مانده است. آنچه امام عليه السلام در بالا دربارۀ موانع اجراى فرمان الهى بيان فرمود امورى است كه در آيات و روايات اسلامى نيز بر آن تأكيد شده است؛ از جمله دربارۀ رشوه مى‌خوانيم پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «إيّاكُم وَ الرِّشْوَةَ‌ فَإنَّهٰا مَحْضُ‌ الْكُفْرِ وَ لاٰ يَشُمُّ‌ صٰاحِبُ‌ الرِّشْوَةِ‌ ريٖحَ‌ الْجَنَّةِ‌؛ از رشوه بپرهيزيد كه كفر خالص است و رشوه‌گير بوى را هرگز استشمام نمى‌كند»
51 - رؤیای صادقانه سید جلیل جناب آقای ذوالنور( معمار ) که نزد اهل ایمان، به تقوا و سداد معروف است نقل نمود شبی در عالم رؤیا بستانی بس وسیع و قصری با شکوه دیدم. از دربان إذن گرفتم و وارد شدم، دستگاه سلطنتی دیدم همینطور که تفرّج می کردم و از بزرگی دستگاه در شگفت بودم به قسمت بنگاه آن رسیدم که آبها از اطرافش در جریان و درختهای یاس سر درهم پیچیده بوی مست کننده آنها را استشمام می کردم، زیر سایه آنها تخت سلطنتی گذاشته به انواع زینتها مزیّن و مفرّش بود و بالای آن جناب آقای شیخ محمد قاسم طلاقت ( واعظ ) را دیدم که با نهایت عزت و جلال نشسته است. از دربان پرسیدم که این دستگاه متعلق به کیست ؟ گفتند به آقای طلاقت که بر کرسی سلطنتی نشسته ، اذن حضور گرفته بر او وارد شدم و پس از انجام تشریفات زیادی گفتم آقای طلاقت من با شما رفاقت داشتم و از حالات شما با خبر بودم چه شده که خداوند به شما چنین مقامی عنایت فرموده است ؟ در جواب گفت : چنین است که می گویی ، من عملی نداشتم که مرا به چنین مقامی رساند لکن در اثر اینکه جوانی داشتم هیجده ساله به فاصله 24 ساعت مرضی در گلویش پیدا شد و از دنیا رفت، خداوند کریم در برابر این مصیبت ، چنین مقامی به من داد . آقای ذوالنور گفت من از مرگ فرزند آقای طلاقت بی خبر بودم خواستم ایشان را ملاقات نمایم و خواب خود را برایش بگویم گفتم شاید فرزندش نمرده باشد و خواب را تعبیر دیگری باشد، از ایشان نپرسیدم بلکه از یک نفر اهل علم که با ایشان رفاقت داشت از حال فرزندش پرسش کردم گفت بلی چندی قبل پسر هیجده ساله ایشان به فاصله 24 ساعت از کَفَش رفت . در باب اجرها و پاداشهای الهی در مورد مرگ اولاد خصوصا پسر ، روایات و داستانهایی است که در اوایل کتاب ( لئالی الاخبار ) مرحوم تویسرکانی نقل کرده است و برای مزید اطلاع به کتاب ( مسکن الفؤاد فی موت الأحبّه و الاولاد) تألیف شهید ثانی مراجعه شود و در اینجا به نقل یک روایت اکتفا می شود : حضرت صادق علیه السلام می فرماید : ( أجر مؤمن از مردن فرزندش است صبر کند یا نکند )¹ با اینکه اجر در هر مصیبت و بلایی موقوف بر صبر آن است مگر در موت اولاد هرچند نتواند صبر کند اجرش ثابت است . -------------------------------------------------- 1- فی مُوَثِقَهِ اِبْنِ بُکَیْر عَنْ ابَی عْبدِاللّه (علیه السلام) قالَ ثَوابُ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَلَدِهِ اذا مات، اَلْجَنَّهُ صَبَرَ اَوْ لَمْ یَصْبِرْ / آداب السنن ، ممقانی ، صفحه 281
54 - رؤ یای صادقانه مؤمن متقی( ملا علی کازرونی) ساکن کویت که یکی از نیکان بود و خوابهای صحیح و مکاشفات درستی داشت و در سفر حج ملاقات و مصاحبت او نصیب بنده شده بود ، نقل کرد که شبی در عالم رؤیا بستان وسیعی که چشم، آخرش را نمی دید مشاهده کردم و در وسط آن، قصر باشکوه و عظمتی دیدم و در حیرت بودم که از آن کیست‌. از یکی از دربانان پرسیدم، گفت: این قصر متعلق به ( حبیب نجار شیرازی ) است . من او را می شناختم و با او رفاقت داشتم و در آن حال، غبطه مقام او را می خوردم پس ناگاه ⚡ صاعقه ای از آسمان بر آن افتاد و یک مرتبه تمام آن قصر و بستان آتش🔥 گرفت و از بین رفت مثل اینکه نبود. از وحشت و شدت هول آن منظره ، بیدار شدم دانستم که گناهی از او سر زده که موجب محو مقام او شده است . فردا به ملاقاتش رفتم و گفتم شب گذشته چه عملی از تو سر زده گفت هیچ ، او را قسم دادم و گفتم رازی است که باید کشف شود، گفت شب گذشته در فلان ساعت با مادرم گفتگویم شد و بالاخره کار به زدنش کشید ، پس خواب خود را برایش نقل کردم و گفتم به مادرت اذیّت کردی و چنین مقامی را از دست دادی . مستفاد از روایات و آیات آن است که بعضی از گناهان کبیره حبط کننده و از بین برنده اعمال صالحه و کردارهای نیک است چنانچه در ( عده الداعی ) است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : ( هرکَس یک مرتبه بگوید : لااِلهَ اِلا اللَّهُ درختی در بهشت برایش غرس می شود. شخصی گفت یا رسول اللّه ! پس ما در درخت بسیاری داریم . حضرت فرمود : ( بترس از اینکه آتشی بفرستی و آنها را آتش بزنی ) . از این قِسم گناه کبیره است، حقوق والدین؛ یعنی اذیت کردن و آزار رسانیدن به یا و در رساله گناهان کبیره این مطلب مفصلاً یادآوری شده به آنجا .
💠 به مناسبت و استحباب اجرای عقد اخوت: 🔻 در تفسير آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ. حجرات/١٠» جريان موآخات [پیمان برادری] به تفصيل گفته شده است. بعضي فقط نگاه سياسي و تشکيلاتي به آن مي کنند؛ ولي يک مسئله معنوي، سلوکي، دنيايي و آخرتي نیز هست. 🔸 بارها رسول خدا دستور موآخات دادند، در مکه جدا، در مدينه جدا. بعضي اول در مکه با کسي برادر شدند و در مدينه با ديگري. اسم آن عقد اخوت است ولی نسبت شرعي نمي آورد؛ پيمان خيرخواهي، يگانگي، اُلفت؛ در صیغه عقد آن هم هست که شريک در ، ، مشاهد مشرفه و ورود به است. اين پيمان بين خانم ها نیز هست. 🔹 رسول خدا صلی الله علیه وآله بین اصحاب، دو به دو عقد اخوت خواندند؛ به اصطلاح همه را با هم برادر کردند و آقا علیه السلام تنها ماند [فرمودند:] يا رسول الله پيمان اخوت را بين همه بستي و من تنها ماندم؟ حضرت فرمودند: تو را براي خود گذاشتم. عقد اخوت بین رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه السلام اجرا شد. 🔸 در الغدير مي نویسند: اين از متواترات تاريخ شيعه است و پنجاه نفر از اهل سنت را نام می برد که عقد اخوت بین رسول خدا و حضرت علی علیهماالسلام را نقل کرده اند. 🔻رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «تَاخّوا فى اللَّه أخوين أخوين؛ پيمان برادري ببنديد در راه خدا دوتا دوتا.» عقد اخوت يک پيمان و عهد است، يک راه باز کردن براي رشد است، يک التيام است. 🔸 انصاف اين است که ما خيلي تنها هستيم. چطور ما نمي توانيم با افراد همسو و هم جهت، احساس يگانگي کنيم و پيوند رفاقت و اخوت ببنديم؟! غالباً بر اثر نداشتن اعتدال يا اطلاعات يا هر دو، دچار افراط و تفريط مي شويم، کلاه سر ما مي رود. در حالی که اهل نباید چنین باشند. 🔹 پيدا کردي او را نگه دار و اگر پيدا نکردي بگرد پيدا کن. اگر انسان آن فرد را پيدا کرد چند گام پيش است، به تعبير امروزي ها نيمه گمشده خود را پيدا کرده است و خيلي بهتر مي تواند حرکت کند. 🔸 پيغمبر خدا خود را از اين قضيه مستثنی نکردند و با آقا اميرالمؤمنين علیه السلام پیمان برادری بستند. 🔻از زاویه طبايع نفوس معیارهایی هست که چه کسي به درد چه کسي مي خورد؟ نفسي که يک طبيعت بر آن غالب است چه طبيعتي بايد کنار اين قرار بگيرد تا رفاقت آنها مؤثر واقع شود؟ 🔸 ممکن است مشکلاتي هم داشته باشد ولي اگر بنا بر موآخات شُد بايد دنبال کنند و مشکلات آن را هم تحمّل کنند، در طول زمان نشان مي دهد که رشد نصيب انسان مي کند. راه هاي نيم بند و نرفته را ترميم مي کند. 🔹 باور کنيم که برای رشد به این عقد اخوت نیاز داریم. نبايد از فرار کرد، رفيقِ خوب خيلي ارزشمند است. کسي هنر دارد با زيد جدا ببندد، با عَمر جدا ببندد. نباید سر ما در لاک خود باشد و احساس کنيم هيچ نيازي نداريم. 🔸 وقتي رسول خدا خود را از اين قضيه مستثنا نمي کنند و اميرالمؤمنين علیه السلام را براي خود نگه مي دارند يعني چه؟ يعني اين رشته سر دراز دارد. انسان رفيق مي خواهد. اگر نتوانيم براي خود رفيق نگه داريم ما بيمار هستيم، مشکل داريم، بايد خود را درمان کنيم. بعد اگر توانستيم آن را توسعه بدهيم توسعه دهيم، توانستيم بزرگ شويم، بزرگ بشويم. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕🏻 یعنی ... ✓ من انتخاب می‌کنم که تو چه ببینی . ✓ بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا. ✓ زن والاست نه کالا. ✓ طعمه هوسرانی کَسی نیستم. ✓ حفاظت از زیبایی. ✓ اعتماد به نفس ✓ زرهی در برابر چشم های مریض ✓ درون آرایی ✓ پوشش من و پلکهای تو ✓ هر کسی لایق دیدن زیبایی‌های من نیست ✓ تاج بندگی ✓ به جای شخص، شخصیت را دیدن. ✓ چشمانی باز ✓ من یک انسانم نه یک وسیله ✓ یک پیله تا پروانه شدن ✓ لایک ارزشمند خدا، نه لایک بی ارزش بعضیا ✓ به دست آوردن، آسان نیست. ☀️ گرمای تابستان چه لذت بخش است وقتی با خدا معامله و جهنم می کنم... گرما را به جان میخرم؛ أمّا ... حجابم را با جهنم عوض نخواهم کرد...
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) : 🔰 خانواده‌ایرانی | هم خودتان را حفظ کنید، هم اهل‌تان را 🔻یک مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ی متواصىِ به حق و متواصىِ به صبر در درون خانواده‌ی مسلمان وجود دارد؛ لذا قرآن میفرماید که: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس و الحجارة»؛ هم خودتان را حفظ کنید، هم اهل‌تان را. این خطاب به مردها و زن‌ها، هر دو، است. اهلِ هر انسانی عبارت است از خانواده و نزدیکان او. زنِ شما، اهلِ شما مردها و مردِ شما، اهلِ شما زنهاست. هم خودتان را از غلتیدن در آتش حفظ کنید، هم اهل‌تان را حفظ کنید. علاوه بر این، حفظ عناصر اصلی داخل کانون خانواده، به حفظ خودِ انسان هم کمک میکند. همسران؛ زن‌ها، مردها را و مردها، زن‌ها را میتوانند از لبه‌ی پرتگاه نجات دهند و به بکشانند. 🗓️ ۱۳۸۳/۰۵/۲۵
ناگفته نماند که سبب مهم شدت تأثر آن بزرگوار دو چیز بود یکی فسق و گناه آشکار که سبب کوچک شدن گناه در نظر خلق و جرأت ایشان بر ارتکاب آن می شود و دیگر ظاهرالصلاح بودن تجار مزبور؛ زیرا اشخاص ظاهرالصلاح که در درجه اول روحانیّین و کسانی که بر منبر مردم را به وعظ و خطابه ارشاد می کنند و در درجه دوم کسانی که با علما ملازمند و به نماز جماعت و سایر شعایر دینی مواظبند هرگاه گناهی از آنها صادر شود یقیناً موجب سستی عقاید خلق و موهون شدن شرع انور و جرأت سایر مردم خواهد شد و در رساله گناهان کبیره مفصلاً بیان شده که گناه صغیره اشخاص ظاهرالصلاح در حکم گناه کبیره خواهد بود . مطلب دوم آن است که : ✓ اطلاع پیدا کردن هندی مزبور یا اشخاص دیگری مانند او به بعض از خفایای امور و خبر دادن به آن هیچ دلالتی بر حق بودنشان یا درستی اعتقاد و مذهبشان و تقرّبشان نزد خداوند ندارد؛ زیرا ممکن است شخص به وسیله تسخیر جن یا یاد گرفتن رمل و بعض علوم غریبه از استاد یا به وسیله تصفیه خیال به بعض از امور خفیه اطلاع یابد در حالی که دارای عقاید باطل و ملکات زشت و کردارهای ناروا بوده و از روحانیت بی بهره و به عالم شیاطین متّصل باشد . اما آنچه از بزرگان دین از آگهی به امور پنهان و خبرهای غیبی رسیده است باید دانست که آنها کسبی نبوده بلکه تنها عطای الهی و الهام ربّانی بوده است و اگر کسی بگوید بنابراین تمیز بین حق و باطل به چیست ؟ گوییم اولاً : اهل عقل از حالات و رفتار و گفتار شخص می فهمند که روحانی است یا شیطانی و آنچه داراست عطای الهی است یا به وسیله کسب است. ثانیاً : اگر کسی به مدعی مقام روحانیت شود و به وسیله علوم غریبه و بعض خوارق عادت که کسب کرده بخواهد مردم بیچاره را اغوا کند یقیناً خداوند او را رسوا و مفتضح خواهد فرمود و به قاعده لطف محالست که خداوند حجت خود را ظاهر نفرماید و مردم را در وادی گمراهی نگاهدارد . و بالجمله صاحبان علوم غریبه ای که کسب کرده اند هرگاه در مقام گمراه کردن خلق و انحراف ایشان از طریق دین الهی برآیند خداوند حق را ظاهر خواهد فرمود چنانچه در قرآن مجید می فرماید : بلکه می افکنیم حق را بر باطل پس حق می شکند و خورد می کند باطل را؛ پس آن هنگام باطل محو شدنی است.¹ و پس از مراجعه به کتب روایات و کتب رجال دانسته می شود که از صدر اسلام تا حدود قرن سوم خداوند متعال به وسیله ائمه هدی علیهم السّلام همیشه حق را غالب و باطل را آشکار می فرمود چنانچه در سایر قرنها تا این زمان هرگاه مدعی باطلی پیدا می شده خداوند به وسیله علمای اعلام و حامیان شرع مقدس اسلام بطلانش را واضح می فرموده است و برای این مطلب نمونه هایی است که نقل آنها از وضع این کتاب بیرون است و تنها به نقل یک اکتفا می شود . در کتاب اسرارالشهاده دربندی و کتاب قصص العلمای تنکابنی است که در زمان شاه عباس از فرنگستان شخصی را پادشاه فرنگ فرستاد و به سلطان صفوی نوشت که شما به علمای مذهب خود بگویید با فرستاده من در امر دین و مذهب مناظره کنند اگر او را مجاب ساختند ما هم با شما همدین می شویم و اگر او ایشان را مجاب کرد شما بدین ما درآیید . آن فرستاده کارش این بود که هرکَس چیزی در دست می گرفت اوصاف آن چیز را بیان می کرد. پس سلطان ، علما را جمع کرد و سرآمد اهل آن مجلس، آخوند ملا محسن فیض بود؛ پس ملامحسن به آن سفیر فرنگی فرمود سلطانِ شما مگر عالمی نداشت که بفرستد و مثل تو عوامی را فرستاد که با علمای ملت مناظره کند؟ آن فرنگی گفت : شما از عهده من نمی توانید برآیید اکنون چیزی در دست بگیرید تا من بگویم. ملا محسن تسبیحی از تربت علیه السلام مخفیانه به دست گرفت، فرنگی در دریای فکر غوطه ور شد و بسیار تأمّل کرد. مرحوم فیض گفت چرا عاجز ماندی؟ فرنگی گفت عاجز نماندم ولی به قاعده خود چنان می بینم که در دست تو قطعه ای از خاک بهشت است و فکر من در آن است که خاک بهشت چگونه به دست تو آمده است! ملا محسن گفت راست گفتی، در دست من قطعه ای از خاک است و آن تسبیحی📿 است که از قبر مطهر فرزندزاده پیغمبر ما صلّی اللّه علیه و آله است که امام است و پیغمبر ما فرموده ( مدفن حسین علیه السلام) قطعه ای از بهشت و صدق سخن پیغمبر ما را قبول کردی؛ زیرا گفتی قواعد من خطا نمی کند پس صدق پیغمبر ما را هم در دعوای نبوّت اعتراف کردی؛ زیرا این امر را غیر از خدا کسی نمی داند و جز پیغمبر او کسی به خلق نمی رساند. به علاوه پسر پیغمبر ما صلّی اللّه علیه و آله در آن مدفون است؛ زیرا اگر پیغمبر بحق نبود از صُلبش و تابعش در دین او در خاک بهشت مدفون نمی گردید. چون آن عیسوی این واقعه را دید و این سخن قاطع را شنید مسلمان گردید. ------------------------------------------------- 1- (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِقٌ) (سوره انبیا، آیه 18).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | اخلاق از (علیه السلام) توسط حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدّظله العالی ▫️ آثار دنيوی و اخروی سخن نیکو: 🔸 افزايش 🔹 تأخير در اجل انسان 🔸 محبوبيت در ميان 🔹 ورود به ◾️ Farsi.Khamenei.ir
(۶) آگاه باش اينجا علم فراوان هست - و بدست مبارك به سينۀ خود اشاره فرمود - اگر براى آن ياد گيرندگان مى‌يافتم (اگر بودند زيركانى كه توانائى فهم آنرا داشتند آشكار مى‌نمودم (در اينجا امام عليه السّلام از نبودن كسانيكه لياقت توانائى فهم الهيّه را دارند تأسّف مى‌خورد) آرى مى‌يابم تيز فهم را كه از او (بر آن علوم) مطمئنّ‌ نيستم (زيرا) دست افزار دين را براى دنيا بكار مى‌برد و به نعمتهاى خدا ( بدست آوردن علم و ) بر بندگانش و به حجّتهايش (عقل و خرد) بر دوستانش برترى مى‌جويد (چون چنين كس آراسته نيست؛ اگر علم حقيقى را بدست آرد وسيلۀ جاه و رونق بازار دنيا و برترى بر بندگان خدا قرار دهد و به پشتيبانى آن نعمتها و حجّتها ابواب زحمت و گرفتارى بروى مردم بگشايد) يا مى‌يابم فرمانبرى را براى ارباب دانش (مقلّد و پيرو در گفتار و كردار) كه او را در گوشه و كنار خود (تقليد و پيروى از داننده) بينائى نيست، به اوّلين شبهه‌اى كه رو دهد شكّ‌ و گمان خلاف در دل او آتش مى‌افروزد (اين صفت كسانى است كه پيرو دين حقّ‌ هستند ولى فهمشان كوتاه است؛ پس با آنها جز مسائل ظاهرى از قبيل صورت و و و نتوان گفت و در حقائق و معارف اعتماد بفهم آنان نيست) بدان كه نه اين (مقلّد بى‌بصيرت) اهل (امانت و علم حقيقى) مى‌باشد و نه آن (تيز فهم)، يا مى‌يابم كسى را كه در لذّت و خوشى زياده روى كرده و به آسانى پيرو شهوت و خواهش نفس ميشود، يا كسى را كه شيفتۀ گرد آوردن و انباشتن (دارائى و كالاى دنيا) است، اين دو هم از نگهدارندگان دين در كارى از كارها نيستند، نزديكترين مانند باين دو، چهارپايان چرنده مى‌باشند‌. در چنين روزگار (كه حَمَلۀ علم يافت نمى‌شود) علم به مرگ حمَله و نگهدارش مى‌ميرد (از بين مى‌رود). (۷) بار خدايا آرى (اللّهمّ‌ بلى در اينجا به منزلۀ كلمۀ استثناء است) زمين خالى و تهى نمى‌ماند از كسيكه به حجّت و دليل دين خدا را بر پا دارد (و آن كَس) يا آشكار و مشهور است (مانند يازده امام عليهم السّلام) يا (بر اثر فساد و تباهكارى) ترسان و پنهان (مانند امام دوازدهم عجّل اللّه فرجه) تا حجّتها و دليلهاى روشن خدا (آثار نبوّت و دين و علم و معرفت) از بين نرود (باقى و برقرار ماند (ابن ميثم «رحمه اللّه» مى‌فرمايد: اين فرمايش تصريح است باينكه وجود امام در هر زمانى بين مردم چندان كه تكليف باقى است واجب و لازم است) و ايشان چندند و كجايند (يا تا چه زمانى ترسان و پنهانند)؟ بخدا سوگند از شمار، بسيار اندك هستند و از منزلت و بزرگى نزد خدا بسيار بزرگوارند، خداوند بايشان حجّتها و دليلهاى روشن خود را حفظ‍‌ ميكند تا آنها را بمانندانشان سپرده و در دلهاشان كشت نمايند (تا دنيا از دين و علم و تهى نماند) (۸) علم و دانش با بينائى حقيقى بايشان يكباره رو آورده و با آسودگى و خوشى يقين و باور بكار بسته‌اند و سختى و دشوارى اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان يافته‌اند (براى خوشنودى خدا با همۀ سختيهاى دنيا ساخته و پارسائى پيش گرفته، دلبستگى بدنيا ندارند) و بآنچه (بى‌كسى و رنج و تنگدستى و گرفتارى كه) نادانان دورى گزينند انس و خو گرفته‌اند و با بدنهائى كه روحهاى آنها بجاى بسيار بلند (رحمت خدا) آويخته در دنيا زندگى ميكنند، آنانند در زمين خلفاء و نمايندگان خدا كه (مردم را) بسوى دين او مى‌خوانند، آه آه بسيار مشتاق و آرزومند ديدار آنان هستم (پس فرمود:) اى كميل اگر مى‌خواهى برگرد.
🔻 یک شخص ماندگار نمی‌شود مگر اینکه در طول زمان اسبابی برای ماندگاری او مهیا بشود. 🔸 ما در دنیا به همدیگر می‌گوییم فلانی چند سال کرد؟ و در جواب می‌شنویم: شصت سال یا هفتاد سال؛ ولی در برزخ اصلاً این قاعده نیست. 🔹 بعضی از افراد وقتی وارد می‌شوند هیچ خیری در آن‌ها نیست؛ مانند بچه‌ای هستند که در جنین مرده باشد. اصلاً حیات برزخی ندارند هرچند در برزخ وجود دارند؛ اما در آن فضاهای لطیف راهشان نمی‌دهند. آن‌ها حیات برزخی ندارند. 🔸 بعضی‌ها هستند که آدم خوبی بودند و یک سال هم بعد از فوتش، خیراتی از او مانده است. این شخص در آنجا عمرش یک سال است ولو در دنیا هشتاد سال عمر کرده است ولی در برزخ او را یک ساله می‌شناسند، مثل بچه یک‌ساله. 🔹 نفر دیگری خیراتی که از او در دنیا مانده پنجاه ساله است، او را پنجاه ساله می‌شناسند. آن یکی دویست سال است... سیصد سال است... پانصد سال است و... 🔸 بعضی‌ها هستند حیات برزخی‌شان حیات طولانی و ماندگار است. آن‌ها هم قواعد دارند. اصلاً قواعد، در برزخ عوض می‌شود و ما اصلاً از لسان و ادبیات برزخ سر در نمی‌آوریم و همین‌جوری داریم با خیالات خودمان یک چیزهایی سر هم می‌کنیم. 🔹 ادبیات برزخ، ادبیات دیگری است تا حشر و نشر و بعد هم و و و رضوان خدا و خلود و... . تمام این مطالب، آن چیزی نیست که ما خیال می‌کنیم. 🔸 اگر اینجا هم روشن نشویم، همینجور آرام آرام از این دنیا خواهیم رفت. خیلی‌ها هستند که در برزخ حتی برای رسیدن به یک مطلب، ممکن است صدهزار سال معطل باشند. خیلی‌ها هم هستند که زودتر می‌فهمند. 🔹 سختی‌هایی که در دنیا کشیده می‌شود، صبوری‌هایی که می‌شود، اگر از انتخاب غلط نباشد و در طول تحمل آن‌ها ارتباط با حق تعالی و ارتباط با اهل‌بیت (علیهم السلام) برقرار باشد، راه برزخی انسان را خیلی نزدیک می‌کند. 🔸 چه بسا یک فرد بی‌سواد که از خانه بیرون نیامده و در طول زندگی صدمه دیده و همیشه سختی کشیده، چه از جهت خوراک چه از جهت پوشاک؛ اما ارتباطش را با خدا و اهل بیت (علیهم السلام) نگه داشته است و حالا در جوانی فوت کرده است؛ آن طرف حرف‌هایی می‌زند که قطعاً بعضی‌ از آن مطالب را اگر آقایانِ علمای فعلی، علومشان را روی هم جمع کنند باز هم نمی‌توانند بیان کنند. 🔹 انسان نمی‌تواند خیلی وارد این قضایا بشود. چرا؟ چون که شیطان از وقتی که آمد، از همۀ ابعاد شروع به اغوا کردن و دادن کرد؛ از جمله موضوع علوم و تعریف علوم را از پایه و اساس بر هم زد و نفوس را به انواع گرفتاری‌ها مبتلا کرد. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir
95 - بیدارعلی باش و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند در قندهار شخصی از نیکان به نام ( مُحبّ علی ) مشهور بود و محبت حضرت علیه السّلام تمام دل او را احاطه کرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود به طوری که هرگاه به او می گفتند محب علی( بیدارعلی باش ) از حال طبیعی خارج می شد و بی اختیار اشکش جاری می گردید و چون از دنیا رفت، در غسالخانه غسلش می دادند رفقایش گریه می کردند، رفیقی در آن حال او را صدا زد و گفت محب علی ( بیدارعلی باش ) ناگاه دست راستش بلند شد و آرام آرام بر سینه خود گذاشت. چون این موضوع فاش شد شیعیانِ قندهار دسته دسته برای تماشا آمدند و چون آن منظره را می دیدند همه از روی شوق گریان می شدند و تا آخر غسل دادن همینطور دستش روی سینه اش بود : گر نام تو بر سر بگویند فریاد برآید از روانم دوستی علی بن ابی طالب و سایر اهلبیت علیهم السّلام فریضه مهم الهی بر تمام مسلمانان است و در قرآن مجید، أجر رسالت بیان شده و در اخبار متواتره لازمه به خدا و رسول؛ بلکه نفس ایمان شمرده شده و از برای آن آثار عظیمه در دنیا و آخرت وعده داده شده است و برای دانستن این حقایق به کتاب بحارالانوار ، مجلد 7 مراجعه و در این مقام تنها حدیثی را که محقق و مفسر بزرگ عامه در تفسیر کشاف ذیل آیه : ( قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدّةَ فِی الْقُرْبی ) نقل کرده و امام فخر رازی در تفسیر کبیرش از او نقل نموده یادآوری می شود : رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : هرکَس با دوستی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد و آمرزیده شده و با و با ایمان کامل مُرده است و ملک الموت و نکیر و منکر او را بشارت به می دهند و او را با إکرام و احترام به بهشت می برند مانند بُردن عروس به حجله زفاف و در قبرش دو در به سوی بهشت باز می شود و خداوند قبرش را محل ملائکه رحمت قرار می دهد و بر سنت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و جماعت مسلمین مرده است. آگاه باشید هرکَس با دشمنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد کافر مرده است و بر پیشانی او نوشته شده از خدا بی بهره است و بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید¹. و بالجمله وجوب محبت خدا و رسول و آل محمد علیهم السّلام و برکات آن بدیهی است. چیزی که آن لازم است دانستن مراتب محبت است و اینکه مرتبه اول آن واجب است لکن بهره مندی از آثار عظیمه آن به اعتبار قوّت و شدت این محبت است تا برسد به مرتبه عشق؛ و به عبارت دیگر : اگر کسی یک ذرّه حقیقی در دل داشته باشد و با آن بمیرد در هلاکت ابدی و دوری از رحمت الهی نخواهد ماند و اهل نجات خواهد بود و با محبوبان خود یعنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله جمع می شود هرچند پس از سیصد هزار سال در عذاب یا دوری از رحمت باشد؛ چنانچه در حدیث به این مطلب تصریح شده و اگر کسی مرتبه کامله محبت نصیبش شود به اینکه دوستی خدا و هرچه راجع به او است --------------------------------------
101 - کرامت حرّ شهید و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند بنده 23 سال قبل در بودم و به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا بودم. رفقا مرا برای تفریح و تغییر هوا به سمت قبر جناب(حر شهید) بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ایستادن نداشتم، نشسته زیارت مختصری خواندم. در این اثناء دیدم زن عربی بیابانی وارد شد و نزدیک ضریح نشست و انگشت خود را در حلقه ضریح گذارد و این دعا را خواند : ( یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیه السلام ) . پس انگشت خود را برمی داشت و در حلقه متصل به آن گذاشته و آن ذکر را می خواند و همینطور می خواند و دور می زد، دور پنجم یا ششم او بود که من هم آن جمله را حفظ کردم، چون توانائی ایستادن نداشتم که از بالا شروع کنم خود را کِشان کِشان به ضریح رسانده و انگشتم را به حلقه پایین ضریح گذاشتم و همان جمله را خواندم و بعد در حلقه دیگر و چون در حلقه سوم مشغول خواندن شدم، گرمی مختصری از داخل ضریح به انگشتانم رسید، به طوری که به داخل بدن و تمام رگهای بدنم سرایت کرد مانند دوای آمپولی که تزریق می کنند، حس کردم می توانم برخیزم؛ پس برخاستم و بقیه حلقه ها را ایستاده خواندم و بکلی آن مرض برطرف گردید و دیگر اثری از آن پیدا نشد . چون بعضی در مقام جناب حر بن یزید ریاحی در شک هستند و گویند چون آن جناب کسی بود که راه را بر علیه السّلام بست و مانع شد از برگشتن آقا به مدینه، برای دفع این و دانستن مقام آن جناب تذکر داده می شود که جناب حرّ ، مردی شریف و بزرگوار و صاحب ریاست در کوفه بود و آمدنش جلو حضرت (علیه السلام) برای حفظ ریاستش و به امید اینکه کار به مسالمت می گذرد. و اما جنگ با آن حضرت و کشتن امام علیه السّلام چیزی بود که حر تصوّر آن را نمی کرد و آن را باور نمی داشت و چنانچه خودش فرمود اگر واقعه و اقدام به کشتن امام علیه السّلام را می دانست هیچگاه اقدام به چنین خطائی نمی کرد و چون پیشنهادهای امام علیه السّلام را شنید که از آن جمله این بود بگذارند تا آقا با باقیمانده اهل بیت (علیهم السلام) از عراق خارج شود و ابن سعد هیچیک را نپذیرفت، جناب حر آمد نزد عمر بن سعد و گفت آیا می خواهی با حسین (علیه‌السلام) جنگ کنی؟ گفت : آری جنگی که آسانترِ آن، بریدن سرها از بدن و جدا شدن دستهاست ! حرّ فرمود : آیا این خواسته های حسین (علیه‌السلام) را هیچیک نمی پذیری تا اینکه کار به مسالمت و صلح تمام شود. عمر سعد گفت: ابن زیاد راضی نمی شود. حرّ با خشم و دل شکسته برگشت؛ پس به بهانه آب دادن به اسبِ خود از لشکر کناره گرفت و اندک اندک به لشکرگاه حسین علیه السّلام نزدیک می شد. مهاجر بن اوس با وی گفت چه اراده داری، مگر می خواهی حمله کنی؟ حر او را نداد و لرزش او را گرفت. مهاجر گفت : ای حر ! کار تو ما را به شک انداخته به خدا قسم ! در هیچ جنگی ما این حال را از تو ندیدیم و اگر از من می پرسیدند شجاعترین اهل کوفه کیست، غیر تو را نام نمی بردم، این لرزیدن تو از چیست ؟ حر گفت : به خدا خود را میان و دوزخ می بینم ! به خدا قسم جز بهشت را اختیار نخواهم کرد اگر چه پاره پاره شوم و به آتش سوخته گردم؛ پس اسب خود را به جانب حسین علیه السّلام دوانید و سپر را واژگون کرد و دو دست بر سر گذاشت و سر به آسمان گفت : خدایا ! به سوی تو می کنم از کردار ناروایم که دل اولیای تو و اولاد دختر پیغمبر تو را آزردم و چون با این حالت عجز به امام علیه السّلام رسید سلام کرد و خود را بر خاک اندخت و سر بر قدم نهاد. امام علیه السّلام فرمود سر بردار تو کیستی ( معلوم می شود از شدت شرمساری صورت خود را پوشیده بود ) عرض کرد پدر و مادرم فدایت باد! منم ( حُرّ بن یزید ) من آن کَس هستم که تو را مانع شدم از برگشتن به مدینه و بر تو سخت گرفتم تا در این مکان هم بر تو تنگ گرفتم ، به خدا قسم ! گمان نمی بردم که خواسته های تو را رد می کنند و آماده کشتن تو می شوند . آیا توبه من پذیرفته نیست؟ امام علیه السّلام فرمود : آری خدا توبه پذیر است، توبه ات را می پذیرد و می آمرزدت؛ سپس عرض کرد گاهی که از کوفه خارج شدم ، ناگاه ندایی به گوشم رسید که گفت ای حر ! بشارت باد تو را به بهشت ( البته این بشارت به اعتبار آخر کار او بوده است ) من با خود گفتم این هرگز بشارت نخواهد بود من به جنگ پسر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله می روم بشارت معنا ندارد، اکنون فهمیدم که آن بشارت صحیح است. امام علیه السّلام فرمود آن بشارت دهنده برادرم علیه السّلام بود که تو را بشارت داد. به تحقیق که اجر و خیر را نایل شدی .
هدایت شده از فقه و احکام
25_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
13.22M
🔊 | ۲۵ 📖 آن سوی مرگ 🦋 مادرم مرا از وادی حق‌الناس به بهشت برزخی برد. @shahidane_14  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• ◇ تفاوت بهشت برزخی و قیامتی ◇ حضرت آدم علیه السلام از کدام بهشت رانده شدند؟ ◇ توصیف برزخی مادر راوی ◇ توضیح اصالت وجود و اصالت ماهیت ◇ ماهیات اعتبارند به استناد آیه سوره نبأ ◇ ظهور و تجلّی حقیقت أسماء سٰاری و جاری در هستی ◇ وحدت وجود با زبانی ساده ◇ نیل از عالم محسوسات به عالم معقولات ◇ انسان، ظرف مشیّت الهی 📆 1398/02/14 ⏰ مدت زمان: ۳۱:۳۳ @Aminikhaah_Media https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38 ⛔️ رضایتی به حذ✂️ف لینک ها نداریم.
🏴 علیه‌السلام ضامن زوار علیه‌السلام.... علیه‌السلام فرمودند: ▪️إِنَّ لِله مَلَائِکَةً مُوَکَّلِینَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ فَإِذَا هَمَّ بِزِیَارَتِهِ الرَّجُلُ أَعْطَاهُمُ الله ذُنُوبَهُ فَإِذَا خَطَا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطَا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تَزَالُ حَسَنَاتُهُ تُضَاعَفُ حَتَّی تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ اکْتَنَفُوهُ وَ قَدَّسُوهُ وَ یُنَادُونَ مَلَائِکَةَ السَّمَاءِ أَنْ قَدِّسُوا زُوَّارَ حَبِیبِ حَبِیبِ الله ▪️فَإِذَا اغْتَسَلُوا نَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله یَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِی فِی الْجَنَّةِ ▪️ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِکُمْ وَ رَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ ▪️ثُمَّ الْتَقَاهُمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ حَتَّی یَنْصَرِفُوا إِلَی أَهَالِیهِمْ ▫️خداوند را فرشتگانی است که به قبر علیه‌السلام مأمور گشته‌اند و چون کسی قصد وی را کند، خداوند گناهان او را به ایشان می‌دهد و چون گام بردارد آنها را پاک می‌کنند و چون گامهای دیگری بردارد حسنات وی را دوچندان می‌کنند و همچنان حسنات وی دوچندان می‌شود تا آنکه را بر وی واجب می‌کند؛ سپس وی را در میان گرفته و تقدیس می‌کنند و فرشتگان آسمان را به فریاد می‌خوانند که زائران حبیبِ حبیب خدا را گرامی دارید؛ ▫️و چون غسل کنند، محمد صلی الله علیه و آله ایشان را ندا می‌دهد که مژده باد شما را به همراهی با من در بهشت ▫️سپس امیرالمؤمنین علیه السلام ایشان را ندا می‌زند که من برآورده شدن حاجات شما و دفع بلاها از شما در دنیا و آخرت را ضمانت می‌کنم ▫️و سپس نبی خدا صلی الله علیه و آله پیاپی به دیدارشان می‌آید تا آنکه به نزد شان بازگردند. 📚 کامل الزیارات / صفحه ۱۳۲ 📚 بحارالانوار مجلد ۹۸ / صفحه ۶۴ / حدیث ۵۰ @ostadelahi
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
🤲 این دعا را بخوانید تا با علیه السلام محشور شوید... ✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: امام سجاد علیه السلام دعایی دارند که هر کسی آن را بخواند، خدا او را با امام سجاد محشور می‌کند و امام سجاد علیه السلام او را به سمت خواهند کرد. ✨ آن دعا این است که وقتی نمازت تمام شد، پس از نماز در حالی که هنوز نشسته‌ای، بگو: 🤲 يَا دَائِمُ يَا دَيْمُومُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا كَاشِفَ الْغَمِّ وَ يَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ يَا بَاعِثَ الرُّسُلِ وَ يَا صَادِقَ الْوَعْدِ. 📚 بحارالانوار / مجلد۳۶ / صفحه ۲۰۵ @ostadelahi ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
دعا برای مرزداران اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ وَ حَصِّنْ‌ ثُغُورَ اَلْمُسْلِمِينَ‌ بِعِزَّتِكَ‌ وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ‌ وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ‌. (۱) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عزّت خود، مرزهاى مسلمانان را استوار فرما و به قدرت خويش، نگهبانان آن را يارى ده و از دارايى خويش، بخشش‌هاى آنان را فراوان ساز. اَللَّهُمَّ صَلِّ‌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ‌ وَ اِشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ‌ وَ اُحْرُسْ‌ حَوْزَتَهُمْ‌ وَ اِمْنَعْ حَوْمَتَهُمْ‌ وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ‌ وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ‌ وَ وَاتِرْ بَيْنَ‌ مِيَرِهِمْ‌ وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ‌ وَ اُعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ وَ اُلْطُفْ لَهُمْ فِي اَلْمَكْرِ . (۲)خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و بر تعدادشان بيفزا و سلاح(جنگى)شان را تيز كن و قلمرو آنان را نگهدار و حومۀ آنان را نفوذناپذير كن و جمعشان را الفت ده و امرشان را تدبير فرما و آذوقه‌يشان را پياپى برسان و سنگينى‌هايشان را به تنهايى كفايت فرما و با پيروزى، نيرومندشان كن و با شكيبايى، ياريشان ده و چاره‌انديشى را به آنها بياموز. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ وَ عَرِّفْهُمْ‌ مَا يَجْهَلُونَ‌ وَ عَلِّمْهُمْ مَا لاَ يَعْلَمُونَ‌ وَ بَصِّرْهُمْ‌ مَا لاَ يُبْصِرُونَ‌. (۳)خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آنچه را نمى‌شناسند، به آنان بشناسان و آنچه نمى‌دانند، به ايشان بياموز و به آنچه بينايى ندارند، بينا ساز. اَللَّهُمَّ‌ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ وَ أَنْسِهِمْ‌ عِنْدَ لِقَائِهِمُ اَلْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ‌ اَلْخَدَّاعَةِ اَلْغَرُورِ وَ اُمْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ اَلْمَالِ اَلْفَتُونِ‌ وَ اِجْعَلِ اَلْجَنَّةَ‌ نَصْبَ أَعْيُنِهِمْ‌ وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ اَلْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ اَلْكَرَامَةِ وَ اَلْحُورِ اَلْحِسَانِ‌ وَ اَلْأَنْهَارِ اَلْمُطَّرِدَةِ‌ بِأَنْوَاعِ اَلْأَشْرِبَةِ وَ اَلْأَشْجَارِ اَلْمُتَدَلِّيَةِ‌ بِصُنُوفِ اَلثَّمَرِ حَتَّى لاَ يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ وَ لاَ يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ. (۴)خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و هنگام برخورد با دشمن، ياد دنياى فريبندۀ گول‌زننده را از خاطرشان ببر و انديشۀ مال فتنه‌انگيز را از دلشان برطرف كن و را در مقابل چشمانشان قرار ده و آنچه را در آن آماده ساخته‌اى از خانه‌هاى هميشگى و سراهاى كرامت و حوريان زيباروى و جوى‌هايى كه به نوشيدنى‌هاى گوناگون روان شده و درختانى كه شاخه‌هايشان به انواع ميوه‌ها خم گشته، در مقابل ديدگانشان نمايان ساز، تا هيچ‌يك از آنان آهنگ پشت كردن(به دشمن)نكند و با نفس خود، حديث فرار از همانند خود را بازگو ننمايد اَللَّهُمَّ اُفْلُلْ‌ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ‌ وَ اِقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ‌ وَ فَرِّقْ‌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ‌ وَ اِخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ‌ وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ‌ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ‌ وَ حَيِّرْهُمْ فِي سُبُلِهِمْ‌ وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ‌ وَ اِقْطَعْ عَنْهُمُ اَلْمَدَدَ وَ اُنْقُصْ مِنْهُمُ اَلْعَدَدَ وَ اِمْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ اَلرُّعْبَ‌ وَ اِقْبِضْ أَيْدِيَهُمْ عَنِ اَلْبَسْطِ وَ اِخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ‌ عَنِ اَلنُّطْقِ‌ وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ‌ وَ نَكِّلْ‌ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ‌ وَ اِقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ أَطْمَاعَ‌ مَنْ بَعْدَهُمْ‌. (۵)خداوندا بدين وسيله، دشمنانشان را درهم شكن و چنگالشان را از آنان جدا كن و ميان آنان و سلاح‌هايشان جدايى انداز و رگ‌هاى دلشان را بكن و ميان آنها و زاد و توشه‌اشان جدايى انداز و در راه‌هايشان سرگردانشان ساز و از هدفشان گمراهشان نما و كمك‌رسانى را از ايشان قطع كن و از تعدادشان بكاه و دل‌هايشان را از ترس 😱 پُر ساز و دست‌هايشان را از گشودن باز دار و زبان‌هايشان را از گفتن ببند و با(شكست)ايشان، پشت سرى‌هايشان را پراكنده ساز و آنان را براى كسانى كه در پس ايشانند، گردان و با خوارى آنان طمع آيندگانشان را قطع نما.
سه دقیقه در قیامت 24.mp3
40.13M
🏷️ جلسه بیست و چهارم 🔊 شرح و بررسی کتاب * تکبّر، ریشه * منطق حیوانی و اُمانیسم * پاداش ترک غیبت * خودمان را سرکار گذاشتیم یا دیگران را؟! * قاعده زندگی در سوره لیل * دوست داری خدا با تو چگونه برخورد کند؟ * پیام ما به خدا با مسخره کردن دیگران * ادخال سُرور در قلب مؤمن به چند طریق * معرفی کتاب: مؤمن کیست وظیفه‌‌اش چیست؟ * نزدیک‌ترین حالت بنده به کفر چه موقع است؟ * خاص برای سه دسته ⏰ مدت زمان: ۱:۲۳:۰۲ 📆1399/12/24 @Aminikhaah_Media 📖 متن کتاب https://eitaa.com/mabaheeth/78510 🏷 فهرست جلسات https://eitaa.com/mabaheeth/78511 ⏪ مستند صوتی شنود https://eitaa.com/mabaheeth/45666 ⏪ آن سوی مرگ https://eitaa.com/mabaheeth/43072 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
آنچه باید درباره ام المومنین سلام الله علیها 1️⃣ به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ ) 2️⃣ خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام نکرد و برای ازدواج، خود ایشان، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان ) 3️⃣ ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ ) 4️⃣ هم چنین نه و نه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است. 5️⃣ مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹) 6️⃣ حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن‌الکبری ج۶ ص۳۶۷ ) 7️⃣ در شهادت دادن حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت علیه السلام و ابراز برائت ( از : ابوبکر و عمر ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با آوردن، دو رکن و را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳) 8️⃣ حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود، از صلوات الله علیه و آله دفاع نمود. 9️⃣ در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به رسید).🥀 0️⃣1️⃣ حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است: 🔸 ایشان تنها همسر دوشیزه و جوان رسول خداست. سایر زنان پیامبر قبل از ازدواج با حضرت، ازدواج کرده و یا در سنین بالا همسر ایشان شدند. 🔸 تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده‌اند. 🔸 شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدّی بود که تا سال‌ها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد. 🔸تنها همسر پیامبر است که صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن نبودند (مثل ام سلمه) یا و نازا بودند (مثل عایشه). 🔸تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا نه آیه افک. 🔸تنها همسر پیامبر است که در هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به می دهد. و بسیاری از نکاتی که سقیفه باوران با تیغ از رسیدن آنها به مسلمانان جلوگیری کردند... @SofreFarhangiReyhane ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈