🏴 زمزمه یا واحد سنگین روضه ای شهادت امام زین العابدین علیه السلام
🏴بند اول
با یاد کربلا چهل سال گریه کردم گریه کردم
از سال ۶۱ من هر سال گریه کردم گریه کردم
دیدم سر بریده رو نی گریه کردم گریه کردم
با یاد شام و مجلس مِی گریه کردم گریه کردم
افتادم آخر از نفس
میسوزم از زهر جفا
جون میدم آخر از غمه
کوفه و شام و کربلا
بعد یه عمری گریه من
راحت میشم از غصه ها
راحت میشم از غصه ی
مصائب شام بلا
واویلتا واویلتا
🏴بند دوم
یاد غروب غم فراوان گریه کردم گریه کردم
یاد تن صد چاک عریان گریه کردم گریه کردم
دیدم هجومی نابهنگام گریه کردم گریه کردم
از کربلا تا کوفه و شام گریه کردم گریه کردم
دارم منم روی تنم
از تازیانه ها نشون
شد قامتم از بار غم
شبیه عمه ها کمون
من هم شنیدم حرف بد
از شمر پست و حرمله
مونده هنوز رو دست و پام
رد طناب و سلسله
واویلتا واویلتا
🏴بند سوم
تا اینکه رفتم بین اغیار گریه کردم گریه کردم
تا رد شدم از کوچه بازار گریه کردم گریه کردم
اونجا نگاهه هرزه دیدم گریه کردم گریه کردم
حرف کنیزو تا شنیدم گریه کردم گریه کردم
دارم هنوزم من گله
از شامیای بی حیا
از پا نشستم تا سر
بابامو دیدم زیر پا
جون دادم اونجا که یزید
بی حرمتی میکرد به ما
بازی میکرد با خیزران
با لب و دندون بابا
واویلتا واویلتا
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
🏴 زمینه یا شور روضه ای شهادت آقا امام زین العابدین علیه السلام
🏴بند اول
منی که چل ساله آزگار زجر میکشم
این زهر راحتم کرد و من ممنونشم
پُرِ از زهر شد همه وجودم پیکرم
اما من روضه خونه جسم بی سرم
خنجر تیز و حنجر،رو دیدم
تو قتلگاه یه پیکر،رو دیدم
به سر زنان یه مادر،رو دیدم
تو خیمه من یه لشکر،رو دیدم
دیدم،که گریه میکنم من
دیدم،غارت کهنه پیرهن
دیدم،کاش نمیدیدم اصلا
واویلا واویلا...
🏴بند دوم
منم اون جامونده ای که زخمه سینه ام
منم اون که سنگ کین شکست آیینه ام
منم اون که اسیر کوفی بودم تو شام
رفتم اونجا با دسته بسته بزم حرام
اونجا یه عالمه درد،و دیدم
چوب یزید نامرد،و دیدم
به لب و دندون بابام حسین
بی احترامی میکرد،و دیدم
دیدم،غصه ی بی امون رو
دیدم،گریه ی آسمون رو
دیدم،نگاه هرزشون رو
واویلا واویلا...
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
🏴 زمینه یا واحد روضه ای شهادت آقا امام زین العابدین علیه السلام
🏴بند اول:
منم که چل سال
با روضه های کربلا سوختم
از غم سرهای جدا سوختم
به هر بهونه با دعا سوختم
سوختم، شبیه خیمه ها
سوختم، زمینگیرم حالا
سوختم، من از زهر جفا، سوختم
غصه ی کرب و بلا آبم کرد
خسته و بی جون و بی تابم کرد
منو با گریه هم آغوشم کرد
منو چل سال سیاه پوشم کرد
واویلا از این دنیا
🏴بند دوم:
سختی و رنج و
دیدم فراوون اما وای از شام
آتیش می بارید رو سرم از بام
یه عده میدادن به ما دشنام
تو شام، یه عده بی حیا
ما رو، خارجی هِی صدا
کردن، پیشِ یهودیا، ای وای
دیدنِ این صحنه ها آبم کرد
خسته و بی حال و بی تابم کرد
منو چل سال زمینگیرم کرد
کوفه و بازارِ شام پیرم کرد
واویلا از این دنیا
🏴بند سوم:
یادم نمیره
بزم شراب و مجلسِ آزار
هلهله ها و خنده ی اغیار
مضحکه بودیم میون اَنظار
ای وای، دیدم که بی امون
می زد، بابامو خیزرون
لب هاش، آغشته شد به خون، ای وای
سره تو تشتِ طلا آبم کرد
محزون و بیمار و بی تابم کرد
چشمامو یه عمری بارونی کرد
قلبه زخمیِ منو خونی کرد
واویلا از این دنیا
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
کربلایی طاها تحقیقی
@Maddahankhomein
نوحه_بیمار مصلحتی ام.mp3
322.4K
🏴 نوحه واحد شهادت امام زین العابدین علیه السلام
🏴بند اول
بیمار مصلحتی ام
چهارمین نور جلی ام
از نسل پاک علی ام
علی بن الحسین بن علی ام۲
جا مانده از شهدایم
وارث به خون خدایم
روح سجده و دعایم
علی بن الحسین بن علی ام۲
پرچمدار نهضت کربلام
من غمخوار ماتمه نینوام
کرب و بلا زنده با گریه هام۲
مولا مولا علی بن الحسین
🏴بند دوم
مغموم کرببلایم
مظلوم شام بلایم
مسموم زهر جفایم
علی بن الحسین بن علی ام۲
با خطبه های رسایم
پرچمدار شهدایم
رد زنجیره به پایم
علی بن الحسین بن علی ام۲
پرچمدار نهضت کربلام
من غمخوار ماتمه نینوام
عاشورا شد زنده با گریه هام۲
مولا مولا علی بن الحسین
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
واحد_امان ای دل.m4a
5.55M
🏴 زمزمه یا واحد سنگین شهادت امام زین العابدین علیه السلام
🏴بند اول
منم آلاله ی کرب و بلایی
که دیدم لاله های نینوایی
زمین کربلا دریای خون شد
و دیدم من سرِ از تن جدایی
چهل منزل مرا آواره کردند
و قلب مضطرم را پاره کردند
زدند بر روی نی راس پدر را
به طعنه ها مرا بیچاره کردند
امان از کربلا و هجوم نابهنگام
اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام
(امان ای دل امان
بسوز ای دل امان)
🏴بند دوم
به گریه عادته روزانه دارم
به یاد کربلا هر دم ببارم
شما ده شب فقط روضه شنیدید
ولی من دیدم و دل بیقرارم
خودم دیدم پدر را سر بریدند
به روی پیکرش اسبان دویدند
تمام خیمه و خرگاهه او را
به نامردی همه آتش کشیدند
امان از کربلا و هجوم نابهنگام
اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام
(امان ای دل امان
بسوز ای دل امان)
🏴بند سوم
ولی با اینهمه میگویم الشام
که دیدم چشم هیز و مردم عام
شنیدم از زبان مردکی پست
خطاب خارجی با لفظ دشنام
کنار عمه ام هر لحظه بودم
به ضربه تازیانه ها کبودم
هنوز آن صحنه ها یادم نرفته
و میسوزد تمام تار و پودم
امان از کربلا و هجوم نابهنگام
اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام
(امان ای دل امان
بسوز ای دل امان)
🎤با مداحی حاج علیرضا طالبی
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
السلام علیک یا علی بن الحسین
🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴
دلهای اهلِ دل_پرازسوزوحزین است
مسموم سجادازجفای مشرکین است
خالیست جای ما به گلزار بقیعش
تاریک امشب قبر زین العابدین است
شاعرمحمداسماعیل فضل الهی
@Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹قیام واژه🔹
چه دستهای قنوتی، رسیدهاند به ماه
دعا بخوان که جهان با تو میشود همراه
چنان که روح تو سرشار از خداوند است
به هرکجا بروی میشود عبادتگاه
تو نسل حضرت خورشید روی این خاکی
امامِ هر که تو باشی، نمیشود گمراه
تو راز خلقت سجادههای مهر به دست
تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه
طوافِ مهرۀ تسبیح دور انگشتت
به کعبه بودن تو بوده تا همیشه گواه
جماعتی به نماز تو اقتدا کردند
نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه
چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت
چه سرّی است در این گریههای گاه به گاه؟..
علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن
تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله
دعا سلاح تو و واژهها سپاه تواند
که گفته است که هستی تو بیسلاح و سپاه؟
قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق
تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه
بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهرهها
به دستهای دعای تو میبریم پناه
بگیر دست مرا و به آسمان برسان
که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه
تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی
جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه
دعا بخوان که دعای تو مستجابتر است
کسی شبیه تو یک روز میرسد از راه
📝 #فائزه_امجدیان
✅ @Maddahankhomein
◾ امام سجاد(ع)
◾ سه بار فرمود:
◾ الشام الشام الشام
امان از شام و از بزم شرابش
نموده عمه را چون شمع آبش
به روی نی سر ششماهه دیدم
فغان از اشک چشمان ربابش
#مرتضی_محمودپور
@Maddahankhomein
◾بازار شام
◾شهادت امام سجاد(ع)
◾بنداول
شام را من شام ویران میکنم
دشمنان را مات و حیران میکنم
خطبه میخوانم به مثل مرتضی
من حمایت از شهیدان میکنم
در غل و زنجیر اما سربلند
اقتدا بر شاه عطشان میکنم
آبرو داری کنم با نام حق
با کلامم حفظ قرآن میکنم
من علی دومم در کربلا
کارها را سهل و آسان میکنم
خطبه خواندم دین حق آباد شد
نام حیدر در اذان آزاد شد
◾بنددوم
بعد عاشورا چه آمد بر سرم
من پریشان دیدهام اهل حرم
عمه هایم در بیابان در به در
من شنیدم ناله های خواهرم
آتش و غارت سنان و حرمله
یاد گوش پاره، یاد معجرم
با تن تبدار بین خیمه ایی
در میان آتشی شعله ورم
تا شنیدم ناله و آه رباب
یاد طفل شیرخواره اصغرم
موقع دفن شهیدان خدا
میزدم بوسه به رگهای جدا
◾بندسوم
وای از زخم زبان و ناسزا
وای از بازار از سنگ جفا
وای از خاکستر و آتش زکین
وای از زنهای روی بامها
در رسن دست تمام کودکان
بسته شد از ظلم و جور اشقیا
کاش میمردم نمیدیدم چنین
راس پر خون پدر برنیزه ها
راس ششماهه به نیزه دیده ام
وای از این نیزه دار بیحیا
سوخت از آتش سر و عمامه ام
نی سر و عمامه بلکه جامه ام
◾بندچهارم
زاده ی رکن و منا و زمزمم
من سراپا درد و رنج و ماتمم
گر سلیمان است جد اطهرم
من به انگشت سلیمان خاتمم
خطبه خواندم خصم دین منکوب شد
لیک از داغ شهیدان درهمم
عمه هایم دست بسته در رسن
راز دار و سر به مهر این غمم
زخمهای بر تنم از کعب نی
چون کمان تا حشر من قامت خمم
جد من پیغمبر و بابم علی ست
در دو عالم دُّر نایاب علیست
◾بندپنجم
کنج ویرانه مرا ماوا شده
راس ششماهه به نیزه جاشد
بهرحمل هر شهیدی روی نی
باز بین کوفیان دعوا شد
راس خونین تا که آمد بین ما
در میان کودکان غوغا شده
کنج ویران خواهر کوچکترم
ذکر لبهایش فقط بابا شده
بعد بابا و علمدار رشید
عمه ام زینب دگر تنها شده
دارم از شام بلا تنها پیام
بارها جانم به لب آمد به شام
#امام_سجاد_ع
#مرتضی_محمودپور
@Maddahankhomein
شور_ای_نیزه_نشین_ای_همه_دارایی_زینب.mp3
3.81M
🏴 شور ایام اسارت آل الله حضرت زینب سلام الله علیها
🏴بند اول
ای نیزه نشین ای همه داراییِ زینب
از نیزه ببین تو گریه و زاریِ زینب
با آب شدنم میگم مصیبتت عظیمه
زندس این قیام بااشکای جاریِ زینب
میخونم خطبه،با قلب مغموم
دستگاه ظلمو،میکنم محکوم
میخونم خطبه،نمیشم آروم
کاخ ستمو،میکنم معدوم
یا اخالمظلوم
🏴بند دوم
ای قاری قرآن که تویی قرار زینب
دنبال تو میاد دل بی قرار زینب
جای سایهءتو رو سرم سایهءشمره
از نیزه ببین نامحرمان کنار زینب
پای این پرچم،هستم تا آخر
با شجاعت من،میرم رو منبر
جون میدم اما،من دست اینا
حتی نمیدم،یک نخ از معجر
یا اخالمظلوم
🏴بند سوم
ای سر که به روی نیزه ای،هلال زینب
دائم داری گریه میکنی به حال زینب
هر جا تورو میبرن منو هم میکشونن
از رو نی ببین داداش شکسته بال زینب
ای قافله سالار زینب آه
ای یار و ای غمخوار زینب آه
خواهرو دلداریش بده داداش
خورده گره به کار زینب آه
یا اخالمظلوم
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
شور_دل به دریا زدم و.mp3
2.94M
🏴 شور آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🏴بند اول
دل به دریا زدم و/دل به تو دادم حسین
پر و بالم دادی تا/به پات افتادم حسین
غیر عشقه تو آقا/توو دلم عشقی که نیست
توو مرام و معرفت/اولی نمرته بیست
شاه دو عالمی و ما گداتیم
یه عمره که سینه زنه غماتیم
دعای مادر تو بوده که ما
آواره ی روضه و هیئتاتیم
خدا ازم نگیرتت الهی
و اِلا میشه قسمتم تباهی
اینو فقط برا تو گفتن ارباب
نوکر تو میکنه پادشاهی
حسین امیری نعم الامیری
🏴بند دوم
میشه خیر عاقبتش/هر کی با تو بمونه
یکی از درای بهشت/این در روضتونه
خیرو برکت میاره/روضه ی تو واسه ما
اینکه مهمونه توییم/این شبا شکر خدا
من از غمه تو مردن آرزومه
پا علمه تو مردن آرزومه
این اربعین بذار بیام حرم که
تو حرمه تو مردن آرزومه
تشنه ی شش گوشتونم ای آقا
نذار که اربعین بمونم اینجا
جون رقیت قسمت میدم که
کنی برات کربلامو امضا
حسین امیری نعم الامیری
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (254).mp3
1.05M
#بیست_وپنجم_محرم
#شهادت_حضرت_سجاد_علیه_السلام
#سه_ضرب_مهدوی
#واحدسنتی_شور...
بیا آقا رسیده باز
عزای حضرت سجاد
بیا پیش مزار او
بقیع را کن دگر آباد
تمام عمر او بگذشت
شبیه تو با اشک و آه
تو را در روضه ها خوانده
بیا ای آخرین خونخواه
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸🌸🌸🌸🌸
دگر راحت شد از ماتم
که او سی سال عزادار است
به یاد عصر عاشورا
اسیر درد بسیار است
همیشه روبه روی اوست
تنی افتاده در صحرا
جلوی چشم عمّه رفت
سرش بر روی نیزه ها
تنش رفته جلو زینب
به زیر پای ده مرکب
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب.....
🌸🌸🌸🌸🌸
کنار گودی مقتل
امام ما شده گریان
به سمت شام و کوفه رفت
به روی ناقه ی عریان
نرفت از خاطرش هرگز
جسارتهای اهل شام
با خاکستر، سر او سوخت
شکسته شد سر ایتام
جلوی زینب و سجّاد
سری از روی نی افتاد
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸🌸🌸🌸🌸
عدو برده نوامیسش
میان کوچه و بازار
جواب ناله ی او شد
اهانت، طعنه و آزار
امان از مجلس باده
امان از چشم دریایش
عدو با خیزران میزد
به روی لعل بابایش
گریبان چاک؛ شده زینب
همین که دیده خون ِلب
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد_علیه_السلام
#غزل_مصیبت
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
با ناله ام زمین زمان گریه می کند
از مادر ارث برده ام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمی رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمه قامت خمیده را
یادم نمی رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
غزل مصیبت #دفن_شهدا
#امام_سجاد_علیه_السلام
#دروازه_شام
پیرمرد ِ بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
آنکه از ناقه دید بانوئی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنی تب دار
عقبِ ناقه ها دویده منم
آنکه وقت فرار از خیمه
نالة دختران شنیده منم
آنکه در بین بوریا دلِ شب
پیکر یک امام چیده منم
آنکه درگوشة خرابة شام
دفن کرده گلی شهیده منم
همة روضه ها کنار ولی
آنکه بازار شام دیده منم
روضه را باز میکنم امشب
سخن آغاز میکنم امشب
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر وتشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
در مرثیت امام سجاد (ع)
تلاطم داشت چشمت مثل دریا بعد عاشورا
شکستی ناگهان ، ای مرد تنها بعد عاشورا
به هر جا آب می دیدی به آتش می نشست اشکت
چقدر آتش گرفتی ، مثل حالا بعد عاشورا
نرفت از یاد تو داغ جگر سوز عزیزانت
نیفتاد از زبانت واحسینا بعد عاشورا
به روی ناقه رفتن ، دست های کودکان بستن
دلت را بیشتر خون کرد حتّیٰ بعد عاشورا
نشان حلقه ی زنجیر روی پیکرت ، یعنی
تمام خاطراتت ماند مولا بعد عاشورا
نه غسلی ، نی کفن ، سرها به روی نیزه ها ، اما
رها شد پیکر گلها به صحرا بعد عاشورا
کفن نه ، بوریا شد سهم جسم بی سر خورشید
تو و آن بوریا و داغ بابا بعد عاشورا
برای از نفس افتادنت بس بود ای مولا
به روی نیزه رفتن های سرها بعد عاشورا
دلت شد شعله ور از آتش زهر و تو گردیدی
شهید دیگری از آل طاها بعد عاشورا
برای داغدارانت حریم بی رواق تو
شده کرب و بلای دیگر امّا بعد عاشورا
قلم هم ناتوان باشد برای گفتنش "یاسر"
چها کردند با اولاد زهرا بعد عاشورا
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا
جلوه ی نورُالْهُدی حضرت زَیْنُ الْعِباد
آینه ی هَلْ اَتی حضرت زَیْنُ الْعِباد
زینت عرش برین عطر گلستان دین
عطر گل مصطفی حضرت زَیْنُ الْعِباد
خون خدا را پسر فاطمه را او ثمر
همنفس مرتضی حضرت زَیْنُ الْعِباد
رونق گلزار ازو صبح پدیدار ازو
نور رخ ماسوی حضرت زَیْنُ الْعِباد
سَیِّد و مولای دین بوالْحَسَن است و امین
داده به عالَم جَلی حضرت زَیْنُ الْعِباد
سَیِّدِ سجّاد اوست آینه آباد اوست
رویش بَدْرُالُّجی حضرت زَیْنُ الْعِباد
اشک که می بارد و ، تیغ دو دَم دارد و
با نَفَس لافتی حضرت زَیْنُ الْعِباد
کعبه حق را پسر زمزم حق را ثمر
نور دو چشم مِنی حضرت زَیْنُ الْعِباد
آمده در کربلا با غم و رنج و بلا
جلوه ی قالُوا بَلی حضرت زَیْنُ الْعِباد
«یاسر» ازین رهگذر یافت امید دگر
ای به جهان مقتدی حضرت زَیْنُ الْعِباد
محمود تاری «یاسر»
-----------------------------
بَدْرُالدُّجی :
در لغت به معنای ماه روشن در شب تاریک و ظلمانی است ، و این لقب را به هر یک از اهل بیت(ع) می توان اطلاق کرد .
لافَتی :
به تنهایی یعنی « نیست جوانمردی »
ولی در اشعار اشاره به این جمله ی نورانی است،
لافَتی اِلّا علی لاسَیْف اِلّا ذُوالْفَقار
شهریار:
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه خوانم شه مُلک لافَتی را
شه مُلک لافَتی:
شاه سرزمین ناجوانمردان،
منظور شهر کوفه است
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#دودمه امام سجاد علیهالسلام
گرچه بیمارم ولی ای شام تحقیرت کنم
وای بر آل یزید
با خودم زنجیر آوردم که زنجیرت کنم
وای بر آل یزید
حسن لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها ... میدید
لحظهی پایکوبی سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار احترامش کن
چقدر کُند میبُرد تیغت
زیر و رویش نکن تمامش کن
😢🌹
خیمهای که نگاهبانش بود
ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد
بعد از آن سی و پنج سال آقا
ناله میزد که مادرش اُفتاد....
حسن لطفی #یاشبیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد (ع)
دلش میگیرد از این شهر تا صیاد میبیند
تمام هستی اش را اینچنین بر باد میبیند
نگاهش غرق باران میشود تا آب مینوشد
چه ویران می شود تا خانه ای آباد میبیند
به یاد قامت قاسم دمادم اشک میریزد
همینکه رخت دامادی تن داماد میبیند
و از داغ علی اکبر شبیه شمع میسوزد
میان باغچه تا سرو تا شمشاد میبیند
به جای تسلیت سیلی تسلی سه ساله شد
فقط غم میخورد تا دختری را شاد میبیند
مرور خاطرات شام آخر پیر کرد او را
چه سخت است اینکه اهل ظلم را آزاد میبیند
برای غربتش این بس تمام آنچه گفتم را
فقط در چند ساعت حضرت سجاد میبیند
#محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein