eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري کوه از نام بلندت به سجود آمده است سرو از دامن سبزت به وجود آمده است حرفهایی که زمین داشته در دل،ز غمت سنگ را پس زده در هیأت رود آمده است هر کجا پرچم نام تو برافراشته شد باد با نامه‌ی تکریم و درود آمده است در دلش بوده که روشن شود از پرتو تو صبح هر بار که راهی شده، زود آمده است در دلش بوده که در شام غریبان باشد ماه هر بار که بر طاق کبود آمده است هر کسی عشق تو را داشته، در راه دمشق فارغ از دغدغه‌ی بود و نبود آمده است https://eitaa.com/Maddahankhomein
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب) ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا (راوی نینوا) کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است مظهــر شور و شهــامـت زینب است آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام کـرد یــاران را زعــامـت زینب است در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم اُسـوه‌ی مِهــر و کـرامـت زینب است از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان روسپید و راست قـامت زینب است آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان‌ شکن کرد دشمــن را مــلامـت زینب است بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا با همه رنـج و وخــامـت زینب است بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار در پـرســتاری عــلامـت زینب است آن کـه دشمــن می‌شـود از حِلـــم او غــرق دریـــای نــدامــت زینب است آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)! داده عــزت بـر کــلامـت زینب است آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم خـامـه را کرده غــلامـت زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/Maddahankhomein
بخشی از غزل مثنوی محمدخُلق و حیدر صولت و زهرا صفت زینب شکوه علم و کوه صبر و رود معرفت زینب خدا در لوح محفوظش نوشته نام زینب را تماشا کن به تعظیم مقامش،ماه و کوکب را حجاز و حاجیان مات اند در تفسیر و عرفانش عراق و شام مبهوتند در گفتار و برهانش به دامانش ببین دست توسل برده میکائیل به خاک بارگاهش می‌نهد سر با ادب جبریل کسی که اعتبار مذهب است و روح ایمان است وجودش زینت است و افتخار شاه مردان است به تیغ خطبه اش رجّاله را از پا در آورده کلامش کاخ شاهان عرب را زیر و رو کرده قلم، از مدح او بنویس و از عمر خودت کم کن سرت را پیش پای دختر شیر خدا خم کن http://eitaa.com/Maddahankhomein
وه که خدا آب زند راه را گل بزند سر در درگاه را قاب کند عکس رخ ماه را هدیه ی شاهانه دهد شاه را سپس. به اذن ربّ حیّ جلیل وحی بَرَد به مصطفی جبریل که هدیه ای داده خدا از شعف چه هدیه ای گوهر پاک صدف چه گوهری پاک چو دُرّ نجف کنون رسد به گوش ات از هر طرف از لب جبریل و ملک زمزمه آمده دخت حیدر و فاطمه مژده که‌ هنگام بهار آمده ست حاصل باغبان به بار آمده ست غنچه ی گل به شاخسار آمده ست فاطمه‌ ای علی تبار آمده ست نور خداوند شده‌ منجلی آمده عشق فاطمه و علی شب شبِ میلاد و چه نیکو شب است نغمه ی آل مصطفی یا رب است ز آسمان بر قدمش کوکب است زِینِ اَبَ ست و نام او زینب است قیامتی بپاست در عالمین آمده یار مجتبی و حسین هم که به اقتدار چون حیدر ست هم به حیا فاطمه را دختر ست هم که حسين و حسن دیگرست هم به جزا شفیعه ی محشر ست این سخن جمله ی آل کساست زینب ، اعتبار کرب و بلاست دختر شاه و دختر یاس بود ز کودکی معنی احساس بود چقدر بر حسین حساس بود پلهگه منبرش عباس بود فاتح کوفه است و شام بلا زنده ازو واقعه ی کربلا http://eitaa.com/Maddahankhomein
ای قلم از شوق سینه چاک کن صفحه امشب فخر بر افلاک کن ای مرکب می شو در ساغر بریز ای مرکبدان ز ساغر می بریز ای قلم شو مست از جام و سبو شمه ای از وصف زینب را بگو کیست زینب نور چشم مصطفی کنز صبر و مهد ایثار و حیا کیست زینب؟ بهترین دُر در صدف زینت افزای شهنشاه نجف ای قلم برگوی با هر زمزمه مدحت دخت عزیز فاطمه کیست زینب گوهر ی والا مقام ذوالفقار مرتضی اندر نیام دختر حیدر عقیله عالمه کوثری دیگر مثال فاطمه کیست زینب جان شیرین حسن حیدری دیگر به هنگام سخن کیست زینب پنج تن را نور عین کیست زینب یار و غم خوار حسین کیست او یاسی ز دشت یاسمین کیست او دست خدا در آستین کیست او تفسیر قرآن مبین هذه دخت امیرالمومنین ملک هستی مشتی از خاک گلش صد هزاران همچو حاتم سائلش خاک پایش نی زمین بل نه فلک فرش راهش تا ابد بال ملک آسمان ها و زمین در مشت او کهکشان ها حلقه در انگشت او همچو زهرا بهترین بانوی دهر دست بوسش انبیا در روز حشر اولیا خدمتگزار درگهش فاطمه مدهوش از روی مهش چادر او برکت خوان زمین معجر او شهپر روح الامین چون به مدحش انبیا پرداختند در جنان هم زینبیه ساختند کی جدا از حلقه ی آل کساست او که مداح نخستینش خداست خطبه خوان کوفه و شام بلا تا قیامت اعتبار کربلا زینبیون را همیشه رهبر است بر شهیدان تا ابد پیغمبر است پرده بردار ای دلا از راز عشق با ولای شاه بانوی دمشق http://eitaa.com/Maddahankhomein
مرغ دلم پر زده سوی دمشق گشته مقیم سر کوی دمشق «عمه ی سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک» «عمه ی سادات بگو کیستی» فاطمه یا حیدر ثانیستی ای نفَسِ خطبه ی تو حیدری مثل علی کار تو روشنگری نطق تو سرچشمه ی دانایی است خطبه ی پر شور تو زهرایی است زینبی و زینت بابا تویی نائبه ی حضرت زهرا تویی زینبی و بانوی حجب و حیا چادر تو الگوی حجب و حیا زینبی و صبر مجسّم تویی خواهر ارباب دو عالم تویی جلوه ی مهتاب سلام علیک خواهر ارباب سلام علیک نام تو ثبت است به دیوان عشق ای تو علمدار اسیران عشق با دم تو کرب و بلا زنده ماند نور حسینی ز تو تابنده ماند وصف تو این بس که تو خود زینبی زینب کبرایی و زینِ ابی زینبی و الگوی صبر و وقار تیغ کلام تو همان ذوالفقار زینبی و نور مجسّم تویی الگوی بانوان عالم تویی کاش به راه تو فدا می شدم کاش که مثل شهدا می شدم کاش می افتاد به پایت سرم مثل شهیدان دفاع از حرم آن شهدایی که هوایی شدند کبوتران کربلایی شدند آن شهدا که تا خدا پر زدند ز شام تا کرب و بلا پر زدند آن شهدا که مرد میدان شدند فدای راه دین و قرآن شدند این شهدا ستارگان شب اند مدافعان حرم زینب اند مهدی شریفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیڪ یا زینب کبری به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی و هست زینت نامِ علے فــضائل تو بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو امام هم به تو گفته است التماسِ دعا چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو **************** http://eitaa.com/Maddahankhomein
گوشه‌ای از چادرش امن و امان عالم است زینب کبری پناه و آشیان عالم است قهرمانان را بگو رخت خجالت تن کنند تا جهان برپاست زینب قهرمان عالم است دختر زهرا خود زهراست پس با این حساب دخت حیدر نیز بانوی زنان عالم است جان عالم کیست مردم جز حسین بن علی؟ جان ما قربان آنکه جانِ جان عالم است هر کجا پا می‌گذارد می‌شود آنجا بهشت پس مقام سِیّده زینب جنان عالم است بی کس و کاری اگر، تنها به زینب رو بزن او کَس و کار تمام بی کسان عالم است http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسدّس ترکیب‌بند میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها تفسیرِ عشق و عاشقی سرمشقِ ما شد غوغایی از شور وُ شعف در دل به پا شد راز وُ نیازِ آفرینش پُرصدا شد نانِ کلامم روغنی کامَم روا شد شوری خدایی در میانِ سینه جا شد میلادِ یار و مونسِ شاهِ وفا شد این اشکها تفسیری از ایمانِ ناب است هر قطره‌یِ آن حرفهایِ صد کتاب است بالاتر از صدها کتاب و هر حساب است آئینه‌دارِ عشقِ گلها این گلاب است لبخند بر دلبر به هر پرسش جواب است معشوق شاه و عاشقش اُمُّ‌البُکا شد زینب تجلّیِ تمامِ حُسنِ زهراست آئینه‌یِ صبرِ خدا و فخرِ مولاست اُسطوره‌یِ ایثار و ایمان در دو دنیاست بانویِ حُجب و عفّت و ناموسِ سقّاست زانویِ سرلشکر رکابِ بی‌بیِ ماست چشمش فقط با خواهشِ ارباب وا شد خواهش چرا ؟! تو امر کن سالارِ زینب غم رفت با دیدارِ تو غمخوارِ زینب با هر نفس می‌خوانمت دلدارِ زینب جان می‌دهم با یاریِ تو یارِ زینب من روزه‌دار و روضه‌ات افطارِ زینب ارباب را دید و مدینه کربلا شد در سینه‌یِ زینب حسینیه نهفته در ضربِ قلبش کربلایِ خون شکفته دلداده رویِ دستِ یارِ خویش خفته هفت آسمان را نغمه‌اش جانانه سُفته در هر نفس مستانه از دلدار گفته او حیدرانه خطبه‌خوانِ خیمه‌ها شد در خیمه‌هایِ غم صدا می‌زد حسین جان بوسیدنش حرف از بلا می‌زد حسین جان او دید دلبر دست و پا می‌زد حسین جان دشمن سرت بر نیزه جا می‌زد حسین جان دستی سقیفی غنچه را می‌زد حسین جان تنها امیدش ندبه‌یِ مهدی بیا شد http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها شانه کردیم مویِ باران را فتح کردیم کوهساران را دانه دانه از آسمان چیدیم دُرِّ کامِ نقاب‌داران را هم‌قدم با ستاره تابیدیم هم‌نفس با بنفشه خندیدیم در نگاهِ مقرّبان دیدیم سوره‌یِ ابتکارِ قرآن را کوثری از تبارِ کوثر و نور سوره‌ای از کتابِ ساغر و شور جلوه‌ای از شکوهِ وادیِ طور هدیه دادیم هر دو مژگان را چَشم گفتیم و چشم را بستیم پر زدیم و به عرش پیوستیم جز خداوند از همه رَستیم درک کردیم اوجِ انسان را آفتابِ عجیبِ گهواره کرده خورشید مست و آواره هاجر و مریم  آسیه  ساره‌ خیره دیدند روحِ ایمان را گوهرِ عفّت و وقار آمد زینتِ شیرِ کردگار آمد سفره‌یِ عشق غرقِ نعمت شد مژده یاران که یارِ یار آمد مَحرمِ روزهایِ تنهایی همدمِ آن دمِ مسیحایی بی معلّم تو عالمه شده‌ای بدلِ بی بدیلِ زهرایی قابی از خلق و خویِ فاطمه‌ای ناطقه هستی و مُفهِّمه‌ای خواهرِ تکسوارِ علقمه‌ای منظرِ بی‌نظیرِ زهرایی بند بندِ وجودِ توست حسین همه‌یِ تار و پودِ توست‌‌ حسین هست و بود و نبودِ توست‌‌ حسین یارِ بی‌یاوریِ زهرایی ذکرِ تو لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه منطقت منطقِ ولیُّ‌اللّه عاشقِ عشقِ نابِ ثاراللّه سِرِّ زهرا  سفیرِ زهرایی در حجابت‌ حجاب پیدا شد پیشِ صبرِ تو صبر رسوا شد کربلا با حضورت اِحیا شد شیربانو  زِ شیرِ زهرایی صولتَت حیدری‌ست ای بانو صورتت مادری‌ست چون بانو در کلاسِ وفا و ایثارت زد علمدارِ کربلا  زانو مونسِ همدمِ بیابانی نگرانِ نگار و بارانی نگرانِ سیاهی و سایه مات و مبهوتِ تیر و مهمانی میزبانی که تیغِ خونریزش نیزه و تیر و خنجرِ تیزش دلِ از قهر و کینه لبریزش‌ همه را کرده نذرِ قربانی سرنوشتی عجیب و گُنگ و غریب آن بیابان و بویِ دلخوشِ سیب وَ همان ماجرایِ شَیبِ خضیب آتش و خیمه‌گاه و حیرانی کربلایی مکمّلِ عرفات دستهایی‌ کنارِ شطِّ فرات وعده‌یِ مادری به طفلِ قُماط عطشِ کودک و پریشانی در قِبالِ سری حکومتِ ری سفری زیرِ سایه‌یِ سرِ نِی حرفِ ناموسِ حقّ وُ مجلسِ مِی خیزران رویِ کام و دندانی اَلسّلام ای صبورِ دشتِ بلا بانویِ شامِ غصّه‌ها و بلا عمّه‌یِ غم کشیده‌یِ سادات خواهرِ سر جدایِ کرب‌وبلا صاحبُ‌العصر عمّه منتظر است جلوه‌یِ نصر عمّه منتظر است آفتابِ نهان طلوعی کُن پس بزن ابر عمّه منتظر است مالکِ دل به دل نظر اَفکن این نقاب از رویِ قمر افکن ظلم و ظالم به دردسر افکن به لبم صبر عمّه منتظر است چشم‌ بر راهِ توست‌‌ گهواره گوشِ زخمی و خونی و پاره کاروانی اسیر و آواره در غلِ گَبر عمّه منتظر است گوشه‌ای از خرابه دخترِ شاه دوخته چشمِ تارِ خود بر راه جایِ بابا بیا به سویش آه سوره‌یِ فجر  عمّه منتظر است تو بیا تا بهار جلوه کند یاسِ پرپر شده شکوفه کند بخت رویی به سمتِ کوچه کند نبش کُن قبر  عمّه منتظر است می‌رسی می‌رسد بهار آقا رَجزت لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه در مدینه به دست می‌گیری بیرقِ یا علی ولی اللّه http://eitaa.com/Maddahankhomein
عید همگی مبارک💐🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا