eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 تقدیم به مادر سادات سلام الله علیها یک خزان آتش ........................ دید در آیینه ی زهرا و پیغمبر، منَش را مرد می میرد ببیند لحظه ای غمگین، زنش را زن نبود این زن که جان بود و جهانش، نردبانش... تا بچیند شب به شب، آن چشم های روشنش را رد شد از تقویم عمرِ فاطمه، هجده بهار و یک خزان آتش، بپا شد تا بدزدد گلشنش را دستِ سنگینِ غلاف و تازیانه، سر رسیدند تا به چشم خود ببینند از قضا... افتادنش را آنقدَر در آسمان ها آبرودار است او که دستِ آتش آمده محکم گرفته دامنش را مردِ دریادل جلو آمد ولی صبرش جلوتر موجِ طوفان با خودش بُرد آشیان و مأمنش را آنچه زهرا دید و فهمید از درِ آتش گرفته ما توان داریم آیا در حد یک سوزنش را...!؟ چند روزی می شود آهش پر از امّن یجیب است او که حتی لحظه ای، نفرین نکرده دشمنش را کاش دستانش نیفتد تا قنوتش سبز باشد او که از درد تبر، پایین گرفته گردنش را سرفه ها برده امانش را وگرنه می شنیدند اهلِ خانه باز هم شبْ گریه ها و جوشنش را قبر او پنهان شده در بین چندین صورت قبر تا مبادا دومی از خاک بردارد تنش را مربع سال ها بعد از غروبش، یوسفش از چاه آمد تا برای بار آخر، بو کند پیراهنش را قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 به ساحت مقدس حضرت صدیقه کبری (س) دختر ................ پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
توو کوچه ها زخمم نمک خورده/انگشتر خلقت ترک خورده درد منو هیچ کس نمی فهمه/زهرام جلو چشمام کتک خورده دستامو از دستت جدا کردن/توو شعله دنبال تو می گردم جوری زد و جوری زمین خوردی/سنگینی دستاشو حس کردم دار و ندار زندگیم/چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت/هر شب توو کابوسِ حسن زهرای من زهرای من .................. از تو خجالت می کشم زهرا/از خاک رو چادر نماز تو از پا منو میندازه می دونم/این چشم های نیمه باز تو رو تو نگیر از من که می میرم/دنیا بدون تو برام پوچه اینقد پر از زخمی که حیرونم/از جنگ برگشتی نه از کوچه دار و ندار زندگیم/زخمی ترین یاس علی اشکاتو پاک کن فاطمه/گریه نکن واسه علی زهرای من زهرای من ................ پاشو و پاک کن اشک زینب رو/پاشو حسینت سر پناه می خواد خونه خراب میشم بدون تو/پاشو که حیدر تکیه گاه می خواد واسه حسینت پیروهن دوختی/با دستایی که سرد و بی جونه پیرهن که جای خود ،توی گودال/انگشترم واسش نمی مونه مادر به سینش می زنه/شمر اومده بالاسرش از توی گودال می برن /انگشتو با انگشترش آقای من آقای من ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
20231108_001_1.m4a
7.25M
این صوت رو یکی از عزیزان فرستاده با گوشی ضبط شده و کیفیت بالایی نداره ولی اینقدر حال جلسه خوبه دوست داشتم حال خوب جلسه رو با شما به اشتراک بذارم🥲❤️ 🎙 https://eitaa.com/Maddahankhomein
«بسم ربِّ الفاطمـه» فاطمیـــه غربت بی انتهـــای حیدر است فاطمیــــه سوز آه بی صدای حیدر است فاطمیـــه نالهٔ دیــوار و مسمـــار و در و حسرت چشمان پاک بچه های حیدر است خاطرات کوچه و بغض حسن ،اشک حسین غربت و بی مادری سهم سرای حیدر است در هجــوم طعنه های تلخ بعد از فاطمه چاه ، تنهــا مَحـرَم دردآشنای حیدر است جمــلهٔ "الجـار ثم الدار" در هر نیمه شب مثل زهرا در قنوت و ربّنــای حیدر است کاش قدری درک می کردند آن همسایه ها نور سبز استــجابت در دعای حیدر است حیـــدری که هر سلام بی جوابش آه بود شاهد این غربتش تنها خدای حیدر است آفتـــاب عــالم آرایی که در اوج کمـــال هردوعالم ذره ای درزیر پای حیدر است بوتــرابی که برایش تربت پاک بقیــــع نیمه شبهــا راز دار با وفای حیدر است هر کسی شد محرم بزم عزای فاطمـــه داغدار فاطمه ، تحت لوای حیدر است ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) ─┅═𑁍✿𑁍═┅─ https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ "کَلِّمینــی" فــاطمـــه ! دارد تــوانـم می رود آمــــده جان بر لبــم ، روح و روانم می رود "کَلّمینــی"دختـر خَیــرُ الوَریٰ ، خَیــر النساء! چشم خود وا کن ببیــن اشک روانم می رود پــر مــزن از آشیـــــانم ای پرستـــوی علـــی زندگانــی ، دلخوشــی ، از آشیـــانم می رود با نفسهایی که سنگین می شود درسینه ات خنـــــده از روی لبـــان کـودکــانـــم می رود صحبت از رفتن نکن آتش به قلبم می زنی تیر داغت دم به دم بر استخــوانم می رود با وصیــت های تو دنیــا به چشمم تیره شد قبلِ تو با چشم خود دیدم که جانم می رود روشنـای چشم من ! باور ندارم نیمـه شب مـــاه من ، قامتْ کمان از آسمانم می رود باغبانی خسته ام وقتی که با دست خزان از بهـــار خــانه ام یــاس جــوانم می رود آیه آیه التمـــاسم آب شـــد در چشــــم من از همان وقتی که یاسین بر زبانم می رود فاطمه! ای کاش هرگزخانهٔ ما ، در نداشت با همین ای کاش ها آه از نهــــانم می رود ای تمــامِ لشــکــرم ، تنهـــاترینـــم بعــدِ تـو می روی همــراه تو گویـا جهـــانم می رود 𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
«بسم ربّ الفاطمــه» باز این چه روضه ایست که مثل محرم است باز این چه نوحه ایست که تصویر ماتم است باز این چه ناله ای ایست که می خیزد از زمین یا این چه گریه ایست که از عرش اعظم است گویا که دم گرفتــه زمیــن رو به آسمان عرش برین و فرش ، سیه پوشِ این غم است از غــــربت شبـــانهٔ تشیــیع آسمــــان گویا که زلزله ای به ارکان عـــالم است صحبت از آتش است و در و بیت فاطمه این فتنــه ها برای شروع محـــرم است ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
[بسم رب الفاطمه] ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷ هـربانـو ، بـوعالَـمـدَه کی زهـرا اُولابیـلمَـز قطــره نَقَـدَر سعی اِئـدَه ، دریـا اُولابیـلمَـز خالق نظـرینـدَه ، اوجـادور هـر آنـا شـأنـی امّــا ، هـــر آنــا ، اُمّ ابیــهـــا  اُولابیـلمَـز هــر قیـز ، نَقَــدَر ، رُتبـه سی والا اُولا امّا طاهـا قیزی تک رتبـه سی والا اُولابیـلمَـز زینب یاراشار دامن زهــرایــَه کی هر قیز دنیــادَه گَلـیـب زینــب کبــــرا  اُولابیـلمَـز گرچه آدیمیـز شیعـه دور امّا بیلیریک بیز زهـرا کیمی ، بیــر ، شیعهٔ مولا اُولابیـلمَـز نیسگیـلّی آنا چُوخـدی بو عالَمـدَه ، ولیـکن گۏل مثلی صُــولان فاطمـــه امّـا اُولابیـلمَـز ایثـــار ِائلَــدی بـال و پـریـن شمــعِ  ولایـَه پـروانه دَه هـچ بیـر بئـلَه شیـدا اُولابیـلمَـز معنــا اِئـلَدی عشـق اُودونا یانمـاقـی زهــرا عشّــاقْ ئورَگینــده بِئــلَـه معنــا اُولابیـلمَـز یاندیردی جوان داغی علی سینه سین اوّل داغـلار ییغیـلا ، بـو داغـا همتـا اُولابیـلمَـز بـو آتــش کینــه یتیـشیــب کـرب و بـلایـَه عالَمـده بو صحرا کیـمی صحرا  اُولابیـلمَـز طوفان بلا صبــر اِئوینــی ییـخدی ولیــکن زینب کیمی ، هر درده ، شکیبـا اُولابیـلمَـز زینــب نظــرینــدَه بـو بـلالَـر گـۏزَل اُولـدی هرکـس ، نظـری بیـر بِئـلَه زیبـا اولابیــلمـز محمل ده باشین یاردی حسین عشقینه خاطر زینب کیمی هِچ باشدا بو سودا اولا بیــلمـز تفسیــر و بیـان درسیـن آلوبـدور آناسیـنّـان هر عالمَـه نین خطبـه سی غَـــرّا اولا بیــلمـز عالَــم باشـینـاسـایَـه سالیــب پرچـم زهــرا هر سـایه  بلـــی ، سـایـهٔ طـوبـا اولابیــلمـز درگاهــی یانان فاطمه سَـسلیر گَلَـه مهــدی او گَلَسَــه ده ، گۏل قبـری هویـدا اولا بیــلمـز ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─┅═𑁍✿𑁍═┅─ https://eitaa.com/Maddahankhomein
875.1K
‌ ◀️واحد درد و دل با خانم حضرت زهرا سلام الله علیها👇👇👇 خیالم راحته مادر هوامو داری باور ندارم یه روزی تنهام بزاری خیالم راحته آخه ولم نکردی با کوله باری از گناه ردم نکردی خیالم راحته آخه نوکرت هستم دخیل بر چادرته بی بی دو دستم خیالم راحته بزار پیشت بمونم تاعمردارم ازتو بی بی فقط بخونم یا زهرا مادر مادر مادر مادر یا زهرا مادر مادر مادر مادر یا زهرا مادر مادر مادر مادر نگاتو ور نداری از دلم بی بی جون وگرنه میمیره دلم تویی تو درمون نگاتو ور نداری که هستیم نگاته ضامن من بی بی شهید کربلاته نگاتو ور نداری تا یه روز ببینم منم فدایی امیرالمومنینم نگاتو ور ندار بشم میثم تمار حتی اگر بناست بره سرم بالا دار یا زهرا مادر مادر مادر مادر یا زهرا مادر مادر مادر مادر یا زهرا مادر مادر مادر مادر اسیر ذکر فاطمه ام خدا میدونه حرف دله نه که زبون مولا میدونه اسیر ذکر فاطمه ام به جان مولا دنیای من عقبای من حضرت زهرا اسیر ذکر فاطمه ام خدارو شکرت همینه ذکر و زمزمه ام خدارو شکرت اسیر ذکر فاطمه ام آزاده ام من بهر ولایت به خدا رزمنده ام من یا زهرا مادر مادر مادر مادر یا زهرا مادر مادر مادر مادر یا زهرا مادر مادر مادر مادر شعر وسبک از سائل حضرت زینب سلام الله علیها حسن رضا محمودی https://eitaa.com/Maddahankhomein
جانم اباعبدالله.mp3
1.35M
حضرت زهرا سلام الله علیها اِی اِنّا اَعطَینا مادر عاشورا اُمّ اَبیها... حمد و قدر و طَهٰ یاسین و هَل اَتیٰ امّ ابیها... همسنگر مولا دلگرمیِ بابا امّ ابیها... ذکرِ لبهای ما یا زهرا یا زهرا امّ ابیها... ای مسیرت، صراط هدایت امتدادِ، آن تا بی نهایت شهیده ی، مکتبِ ولایت اِی اِنّا اَعطَینا مادر عاشورا اُمّ اَبیها... ای به عرش خدا زینت و قائمه یا زهرا یا فاطمه ای لطف و کرم را جلوه و خاتمه یا زهرا یا فاطمه ذکر شهادتِ شهید علقمه یا زهرا یا فاطمه بر پیمبر، هستی نورِ دیده در راه دین، شده اي شهیده جان دادی با، قامتِ خمیده اِی اِنّا اَعطَینا مادر عاشورا اُمّ اَبیها... هستی مَلیکه و سَیّدةُ النّساء به همه ی عالَمِین بر خَتمُ الاَنبیا وَ بر شیر خدا دلربا و نورِ عین تربیت آموزِ درسِ شهامتِ حَسَنِین و زِینَبِین جانت فدا در راهِ خدا شد سر از تنِ حسینت جدا شد در قتلگاه محشری بر پا شد مولا یا ثارلله مولا یا ثارلله جانم اباعبدالله... ✅ شعر و سبک حاج امیر عباسی https://eitaa.com/Maddahankhomein
هیجده بهار ای که سوز ناله ات خون در دل افلاک کرد سینه ی خورشید را آه تو آتشناک کرد نیمه ی شب ها دعای تو درآن هجده بهار با ملائک تا سحرگه سیر درافلاک کرد گرچه ازگرد گنه آئینه ی دل تیره شد می شود با گریه برتو لوح دل را پاک کرد دربهشت آرزو چون غنچه ازهم وا شود هرکه دربزم عزای تو گریبان چاک کرد ابررحمت دامنش را پاک سازد ازگناه هرکه این جا فیض اشک وآه را ادراک کرد یاد عمرکوته تو ای گل نیلوفری سینه را درخون نشاند ودیده رانمناک کرد دردل شب چون علی جسم تو را مدفون نمود همره جسم تو جان خویش را درخاک کرد با غمی جانکاه می گوید «وفایی» غیر تو کوه غم های علی را کس کجا ادراک کرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه زمینه فاطمیه ______ تو داری میری/ سرخ دل بی تاب من فاطمه تو داری میری/ سرخ برات چشم حسن فاطمه تو داری میری/ میباره چشمام تا که میبینمت تو داری میری/ سرخ بازم روی کفن فاطمه نگاهی کن به موهای سفیدم تو میری، میره همه امیدم (٢) پاشو برای علی درو وا کن ببین که از راه به خونه رسیدم مادر سادات نرو نرو نرو نرو _________ تو داری میری /اما هنوز رو بسترت خونیه تو داری میری/ ای وای من زیر سرت خونیه تو داری میری/ دارم میمیرم تا که میبینمت تو داری میری/ اما هنوز این پیکرت خونیه دارم می بینم که میسوزی تو تب یه کاری کن که بمونی یه امشب(٢) الهی زهرا بهتر بشه حالت بمون کنارم تو رو جون زینب مادر سادات نرو نرو نرو نرو ________ تو داری میری/ بعد تو سهمم  میشه هی اشک و آه تو داری میری/ سخته برام بی تو همه لحظه ها تو داری میری/ یادت که هست کردی سفارش بهم تو داری میری/ یادت بمونه وعدمون قتلگاه تو رو قسم به نفسای آخر تورو به این التماسای حیدر(٢) بمون عزیزم به اشک حسینت بمون عزیزم نرو نرو مادر مادر سادات نرو نرو نرو نرو ____ شعر ونغمه : مجتبی نامور ____ https://eitaa.com/Maddahankhomein
راز منه قصه ی پر محنه.mp3
2.14M
راز منه قصه ی پر محنه کوچه ای که قتلگاه حسنه قدم قدم توو کوچه قدم زدم دله خوش با مادرم می اومدم دیدم یهو یه نفر اومد جلو نشنید هرچی میگفتمش برو مردک پست دله زارم و شکست توو کوچه وقتی که راهمون بست نظاره کرد تا به ما اشاره کرد برگه ی فدک رو پاره پاره کرد اون بی حیا توی کوچه بی هوا سیلی زد به مادر از روی جفا شدم غمین تا دیدم زار و حزین مادرم با صورت افتاد رو زمین روی خاکا مادرم میزد صدا پسرم بیا کجایی مجتبی آی مادرم وای و صد وای مادرم تو کوچه شدم عصای مادرم کجا میرفت که خمیده را میرفت راه خونه مون و اشتبا میرفت 💠💠💠💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
79350_1400925150601_1851058.mp3
1.95M
▪️زمزمه و نوحه ایام فاطمیه جان دادی و من غرق غم و غربت و آهم۲ چشمت بگشا بار دگر کن تو نگاهم ۲ حیدر غریب است، حیدر غریب است، حیدر غریب است۲ زهرای عزیزم، زهرای عزیزم، زهرای عزیزم... تنها شده ام، ای همه‌ی پشت وپناهم با رفتن تو لشگر غم گشته سپاهم من بی تو چسازم، من بی تو چسازم، من بی تو چسازم زهرای عزیزم... من مانده ام و یاد تو و چار یتیمت آید به مشام همه در خانه شمیمت انسیه ی حورا، انسیه ی حورا، انسیه ی حورا زهرای عزیزم... شد قسمت تو فاطمه تشییع شبانه هستم بسر خاک تو مظلوم زمانه مخفیست مزارت، مخفیست مزارت، مخفیست مزارت زهرای عزیزم... گویم چه در پاسخ پیغمبرم ای جان بودی تو امانت زپدر در برم ای جان ای ام ابیها، ای ام ابیها، ای ام ابیها زهرای عزیزم... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
رباعی صلواتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر فاطمه دخترِ پیمبر صلوات بر شافعهٔ صحنهٔ محشر صلوات بر سَیِّدةَ النِساء و بر کُفو علی بر همسر با وفای حیدر صلوات 🌸🌸🌸ا🌸🌸🌸 مناجات با خدا مدح شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یا رب تو نما قسمت ما کوی مدینه ما هم برویم منزل مینوی مدینه گلزارِ نبوت و امامت بُوَد آنجا آن باغ ولا تربت گلبوی مدینه هر روز نبی بر درِ آن خانه سلامی می داد بر آن سیده بانوی مدینه من عاجز از آنم که کنم مدح و ثنایی از ام ابی ، فاطمه الگوی مدینه با اینکه بر او ظلم فراوان شده اما در روز و شبش بوده دعا گوی مدینه فرمود نبی اجر رسالت که نخواهم جویید تَمَسُّک ز دو رهپوی مدینه قران بُوَد و عترتِ من این دو امانت بر اهلِ وِلا ضامن و دلجوی مدینه بر فاطمه از بعد نبی جور و جفا شد از دشمن پر کینه و بد خوی مدینه آتش زدن بیتِ وِلا فاجعه ای بود شد بستری آن مادرِ خوشخوی مدینه از بستر بیماری خود پا نشد آخر زهرای جوان همسر حق گوی مدینه کی بود روا یوسفی ،این ظلم و ستمها بر فاطمه بر ، آن گلِ مینوی مدینه یا رب برسان منتقمِ خون شهیده فریاد رسِ عالم و مَه روی مدینه ✍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه نوجوان؛ پناه من.mp3
1.05M
🔹پناه من🔹 یا زهرا یا زهرا سلام مادر یازده تا امام سایۀ چادرت رو سرم الهی که باشه مستدام ای مادر اشکامو ببین حالا که اینجا اومدم قطره‌ترین قطره منم به سمت دریا اومدم قدم بر می‌دارم با هزار تا امید اینجا میام مادرم تویی تکیه‌گاه من، همیشه پناه من، تویی یاورم «یا فاطمه یا فاطمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌گیرم درس بندگی از تو همیشه مادرم غم ندارم توی زندگی وقتی تویی سایۀ سرم هر جایی که خوردم زمین پا شدم گفتم یا علی می‌دونم فردا روشنه وقتی که هستم با علی روی مهر تو مادر، حساب می‌کنم تو هر، غم و مشکلی یادم دادی تو غم‌ها، توی اوج ماتم‌ها، بگم یا علی 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک أيتها الصديقة الشهیدة يافاطمة الزهرا عليهاالسلام یاور یکی ست دشمن بابا چهل نفر دشمن برای حامی تنها چهل نفر احمد کجاست تا که ببیند به حدّ مرگ در کوچه می زنند به زهرا چهل نفر بر مادری که داغ پسر دیده می دهند با ضرب تازیانه تسلّی' چهل نفر گریه کنان حسن به سر وسینه می زند با خنده می کنند تماشا چهل نفر با کینه ی پدر نمک ِ طعنه می زنند بر زخم دل به جای مداوا چهل نفر یک تن غلاف می زند و دیگری لگد بد می زنند بر گل طاها چهل نفر باغیرتی که نیست بگوید چرا زدند در پیش مرد،همسر او را چهل نفر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک أيتها الصديقة الشهیدة يافاطمة الزهرا عليهاالسلام یاور یکی ست دشمن بابا چهل نفر دشمن برای حامی تنها چهل نفر احمد کجاست تا که ببیند به حدّ مرگ در کوچه می زنند به زهرا چهل نفر بر مادری که داغ پسر دیده می دهند با ضرب تازیانه تسلّی' چهل نفر گریه کنان حسن به سر وسینه می زند با خنده می کنند تماشا چهل نفر با کینه ی پدر نمک ِ طعنه می زنند بر زخم دل به جای مداوا چهل نفر یک تن غلاف می زند و دیگری لگد بد می زنند بر گل طاها چهل نفر باغیرتی که نیست بگوید چرا زدند در پیش مرد،همسر او را چهل نفر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
✍برای حضرت مادر😢 برای حضرت مادر نوشتن آسان نیست کسی به منزلت او شریف و انسان نیست شکوهمندی ایثار او اهوراییست مرام او مگر از جنس مهر یزدان نیست؟! خدا به حرمت او حرمت جهان دارد طراوتی به جهان بی حضور باران نیست بهشت ؛گشته بهشت ؛ زیر پای مادری اش قدم اگر نزند ؛خاک؛ کوی رضوان نیست لبش پیاله؛ کلامش میِ چهل ساله بنوش آب حیات از لبش کم از «آن» نیست خدا به سجده نشینان عرش می نازد کسی به عزت مادر عزیز جانان نیست اگر که ابر دعایش به آسمان نزند زمین بلرزد از آن که تنِ جهان جان نیست مقام حضرت مادر تجلی عشق است بدون عشق جهان را سری به سامان نیست باما بروز باشید و بروز مداحی .... https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیهاالسلام 🔹تقدیر🔹 سال‌ها پیش در این شهر، درختی بودم یادگار کهن از دورۀ سختی بودم هرگز از همهمۀ باد نمی‌لرزیدم سایه‌پرودِ چه اقبال و چه بختی بودم به برومندیِ من بود درختی کم‌تر رشد می‌کردم و می‌شد تنه‌ام محکم‌تر من به آیندۀ خود روشن و خوش‌بین بودم باغ را آینه‌ای سبز به‌ آیین بودم روزها تشنۀ هم‌صحبتیِ با خورشید همه‌شب هم‌نفسِ زهره و پروین بودم ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک برگ‌هایم گلِ تسبیح به لب، مثل ملَک ...ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی باغ شد صحنۀ طوفان بیابان‌گردی در همان حال که احساس خطر می‌کردم، نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی تا به خود آمدم، از ریشه جدا کرد مرا ضربه‌هایش متوجّه به خدا کرد مرا حالتی رفت که صد بار خدایا کردم از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم آسمان‌سِیر شدم، مرتبه پیدا کردم از من سوخته‌دل بال و پری ساخته شد کم‌کم از چوب من، آن‌روز دری ساخته شد تا نگهبان سراپردۀ ماهم کردند، هر چه «در» بود در آن کوچه، نگاهم کردند از همان روز که سیمای علی را دیدم همه‌شب تا به سحر چشم به‌راهم کردند مثل خود تشنۀ سیراب نمی‌دیدم من این سعادت را در خواب نمی‌دیدم من بارها شاهد رُخسار پیمبر بودم مَحرم روز و شبِ ساقی کوثر بودم تا علی پنجه به این حلقۀ در می‌افکند به‌خدا از همهٔ پنجره‌ها سر بودم دست‌های دو جگر‌گوشه که نازم می‌کرد، غرق در زمزمه و راز و نیازم می‌کرد به سرافرازی من نیست دری روی زمین متبرّک شدم از بال و پر روح‌الامین سایۀ وحی و نبوت به سرم بوده مدام به‌خدا عاقبت خیر، همین است همین هر زمانی که روی پاشنه می‌چرخیدم جلوۀ روشنی از نور خدا می‌دیدم از کنار در، اگر فاطمه می‌کرد عبور موج می‌زد به دلم آینه در آینه، نور سبزپوشان فلَک، پشت سرش می‌گفتند «قل هو‌الله احد»، چشم بد از روی تو دور سورۀ کوثری و جلوۀ طاها داری «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری» دیدم از روزنِ در، جلوۀ احساسش را دست پرآبله و گردش دستاسش را دیده‌ام در چمن سبز ولایت، هرروز عطر اَنفاس بهشتی و گل یاسش را زیر آن سقف گِلین، عرش فرود آمده بود روح، همراه ملائک به درود آمده بود هر گرفتار غمی، ‌حلقه بر این در می‌زد هر که از پای می‌افتاد به من سر می‌زد آیۀ روشن تطهیر در این کوچه، مدام شانه در شانۀ جبریلِ امین پر می‌زد یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم من ندانستم از اوّل، که خطر در راه ‌است عمر این دل‌خوشی زودگذر کوتاه ‌است دارد این روز مبارک، شب هجران در پی شب تنهایی ریحان رسول‌الله ‌است مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت؟ یا پس از هجرت خورشید، چرا ماه گرفت؟ رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته مانده از باغ نبوت، گلِ پرپر‌گشته مَهبط وحی جدا گِریَد و، جبریل جدا مسجد و منبر و محراب و حرم، سرگشته هست در آینۀ باغ خزان‌دیده، ملال نیست هنگام اذان، صوت دل‌انگیز بلال همه حیرت‌زده، افروختنم را دیدند دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند بی‌وفایان همه، آن‌روز تماشا کردند از خدا بی‌خبران سوختنم را دیدند سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد، چشم‌زخمی ‌به جگر گوشۀ یاسین نرسد هیچ آتش به جهان این همه جان‌سوز نشد شعله این‌قدر، فراگیر و جهان‌سوز نشد جگرم سوخت، ولی در عجبم از شهری، که دل‌افسرده از این داغ توان‌سوز نشد آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز داغ این باغ، فراموش نگردد هرگز سوخت در آتشِ بیداد رگ و ریشه و پوست پشت در این علی است و همۀ هستی اوست یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم حیف آن روز به نجّار نگفتم، ای دوست: تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی، بر سر و سینۀ من میخ چرا کوبیدی؟ همه رفتند و به جا ماند درِ سوخته‌ای دفتری خاطره از آتشِ افروخته‌ای سال‌ها طی شد از آن واقعۀ تلخ و، هنوز هست در کوچه ما چشمِ به در دوخته‌ای تا بگویند در این خانه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به اول مدافع ولایت عطر حضورش از جهان دفع بلا می کرد آن مادری که خلقِ عالم را دعا می کرد با سجده های او زمین غرقِ خدا میشد هفت آسمان را در دلِ سجّاده جا می کرد خورشید را با هر نگاهش نور می بخشید افلاک را خاکِ رهش حاجت روا می کرد با هر قنوتش زیر سقفِ خانه ای کوچک عرش خدا را غرقِ ذکر "ربّنا " می کرد در چشم زهرا کعبه حیدر بود از این رو با خانه داریِ علی سعی و صفا می کرد پروانه شد، یک عمر دورِ مقتدایش گشت اینگونه حجّ عمره ی خود را ادا می کرد واژه به واژه از دهانش عشق جاری بود وقتی درون خانه حیدر را صدا می کرد اصلا نفهمیدند قدر آن زنی را که فضّه کنیزش خاک را سنگِ طلا می کرد " الجار ثمّ الدار" را او یاد مردم داد از بس که بر همسایگان خود وفا میکرد در شان او شد آیه های هل اَتی نازل از بس که صبح و شام بی منّت عطا می کرد آثار تسبیحات او سِیرِ الی الله است تسبیح او ارض و سما را جا بجا میکرد با چادرش قوم یهودی را مسلمان کرد رحمت بر آن چادر که ، کارِ انبیا می کرد ای کاش قدری بیشتر مهمانِ دنیا بود ای کاش دنیا با دلِ او خوب تا می کرد پشت در آمد تا امامش در امان باشد پای ولایت بی مهابا جان فدا می کرد اف بر تو دنیا، رو برو شد با چهل نامرد آن زن که از یک مرد نابینا ، حیا می کرد با سینه ی زخمی قیامت کرد در مسجد زخمی نمیشد او اگر ، دیگر چه ها می کرد! هم گریه می کرد از غم تنهاییِ حیدر هم گریه از داغ شهید کربلا می کرد می بافت چون پیراهنِ نور دوعینش را "ای بی کفن" میخواند، یادِ بوریا می کرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(بسم رب الفاطمه) یک کوچه از التهاب ، خون می گرید از غـــربت بو تــراب ، خون می گرید وقتــی که غـــلاف می خورَد بر بازو با بغــض علی طناب ، خون می گرید https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_238287585900758814.mp3
5.94M
... 🎤 یافاطمه ...یافاطمه... جوونا صدا بزنید ،بیاد قدیمیا،پیر غلاما..گذشتگان که با این نغمه ها سینه میزدند... با حاجت بگو...همه بگن... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... ای سوره ی قدر نبی.. ای کوثر بی خاتمه نام تو تسبیح علی یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... بزن به سینه ات، خدا خیرت بده...ماشاءالله یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه ای سوره ی قدر نبی.. ای کوثر بی خاتمه نام تو تسبیح علی یافاطمه ...یافاطمه... راضیه ،مرضیه بتول.... راضیه ،مرضیه بتول یامحجته قلب رسول ای مهر توبرطاعت و ایمان مامهر قبول یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... رحمت خدا به این ناله ها... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... همه نوحه خون حضرت زهرا بشین،کسی ساکت نباشه !!! یا فاطمه ...یافاطمه... یا فاطمه ...یافاطمه... آیه به آیه خط به خط قران وصفت کامل است در شأن انفاق شما ویطعمون نازل است یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... خیلیا التماس دعا گفتن... یافاطمه...زن ومرد... آن چادری که میشود... آن چادری که میشود... روز جزا حبل المتین در کوچه های شهر غم از چه شده نقش زمین یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... کشتی،علی را آن دمی... کشتی،علی را آن دمی... که خواندیش با این نوا... کشتی،علی را آن دمی... که خواندیش با این نوا... روحی لروح کل فدا..نفسی لنفس کل بقاء یافاطمه ...یافاطمه... برای بار آخر همه بگن.. یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه ...یافاطمه... یافاطمه https://eitaa.com/Maddahankhomein
السَّلام علیکِ یاسیّدة الجلیلة الجمیلة دیده‌هایم چادرِ خاکی که رُویَت می کند ناگهان در چشم‌هایم اشک حرکت می کند اذن این گریه‌نمودن ها به دست فاطمه است چشم را در محفل غم اوست دعوت می کند هرکه از داغش بگوید..،روضه‌لازم می شوم این دلِ وامانده ی من میل هیئت می کند بانیِ پیدایِشِ دنیا وجودِ فاطمه است نور او نوری است که آغازِ خِلقَت می کند عرشیان محو تماشای نمازش می شوند تا که زهرا با خدای خویش خلوت می کند گرچه پیغمبر کمالِ زُهد او را درک کرد وقت سجده کردن او باز حیرت می کند همکلام او شدن در فهم اهل خاک نیست... بیشتر با ساکنین عرش صحبت می کند صبح و ظهر و شب..،به فرمان خدا،روح الامین پشت در می ایستد،از او عیادت می کند فاطمه در هر گناهی آبرویم را خرید طفل بازیگوش را..،مادر وساطت می کند تا سلامی وقتِ تلقین‌خواندنم بر او دهید روح این گریه‌کُنَش را غرق رحمت می کند روز محشر کار ما لنگِ نگاهِ فاطمه است... او در آن هولُ وَلا ما را شفاعت می کند از تنورِ خانه ی او رزق عالم پخش شد با همین نان پُختَنَش بر ما عنایت می کند فاطمیّه بارها بابای پیرم گفته است: کسب و کار ما به لطف اوست..،برکت می کند شرح اوصافِ خداوندیِ او را می دهد قاری قرآن که کوثر را تلاوت می کند خون پهلو..،خونِ بازو..،محسنش..،حتّی خودش... هرچه دارد فاطمه خرجِ امامت می کند با زبان نه..،دستمالی را که بر سر بسته است دارد از این روزهای او شکایت می کند ▪️ آن گُلی که تاب باران را ندارد..،بین راه دست سنگینی به گلبرگش اصابت می کند آه!بین شعله‌ها مسمار او را ول نکرد... هرچه با ما می کند،آن میخِ نکبت می کند https://eitaa.com/Maddahankhomein