بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_ابالفضل_العباس_علیه_السلام
گرچه سرگرمِ کسب و کارش بود
نان خورِ رزق کار و بارش بود
او که با عالمِ خودش میساخت
روز و شب با غمِ خودش میساخت
آری این مرد ، ارمنی بود و
داستانش شنیدنی بود و
سر او گرمِ کارگاهش بود
گرچه او معتقد به راهش بود
سالها هرچه او به دست آورد
خرج بیماری عزیزش کرد
سرِ شب تا به خانه بر میگشت
دردهایش شبانه بر میگشت
غرق اندوهِ همسرش بود و
پسرش بین بسترش بود و
چشم را رود نیل میبیند
پسرش را علیل میبیند
نه دگر ناز میکند این گُل
نه زبان باز میکند این گُل
پسری نه توان گفتن داشت
پسرش آرزوی رفتن داشت
به امیدش چه روز و شبها رفت
هر طرف بر درِ مطبها رفت
به مریضش فقط حواسش بود
خواهشش بود التماسش بود
ولی افسوس غم عذابش کرد
رفت بر هر دری جوابش کرد
ناگهان بغصِ سالها وا شد
چشمهایش هجومِ دریا شد
هقهقِ بی امان امانش بُرد
عاقبت دردها توانش بُرد
مدِّ چشمش به آسمان میخورد
شانههایش فقط تکان میخورد
کاش با هیچکس چنین نشود
مردی اینقدر شرمگین نشود
چه جوابی به همسرش بدهد؟
چه امیدی به دخترش بدهد؟
گفت با زخمِ این جگر چه کنم
گفت با خود که بی پسر چه کنم
خویش را کنج خانهاش حِس کرد
دستی آنجا به شانهاش حِس کرد
یک نفر گفت غم اگر سخت است
گرچه بیماریِ پسر سخت است
غم اگر سخت تر زِ الماس است
کارِ عالم به دست عباس است
هرکه از درد بوَد جان به لبش
دست خالی نرفته از مطبش
گفت با او که کو کجا بریم؟
گفت باید به کربلا برویم
نام او جانِ تازهاش بخشید
تازه جان بر جنازهاش بخشید
بارِ خود را گرفت بر دوشش
پسرش بود بینِ آغوشش
ناگهان بی اراده راهی شد
همره خانواده راهی شد
رفت...با آه و اشک ، کرببلا
رفت میدانِ مشک کرببلا
چه هوایی در آن غروبی داشت
سر به آن دربهای چوبی داشت
همه با احترام میرفتند
همه غرق سلام میرفتند
گرچه او خواهشی فراوان داشت
حس آرامشی فراوان داشت
نذرهایش شنیدنی بودو
ارمنی بود و دیدنی بودو
بِین زوارِ بی قرارِ ضریح
با پسر رفت تا کنارِ ضریح
یک نفر الدخیل میگوید
یک نفر یا کفیل میگوید
یابنَ حبلُالمتین کسی میگفت
یابنَ امُالبنین کسی میگفت
با مریض و علیل آنجا رفت
تا ضریحِ بلندِ آقا رفت
تا که میخواست شرح حال کند
قبل از آنیکه او سوال کند
پسرش را که دید غوغا کرد
پسرش حرف زد زبان وا کرد
در کنار ضریح جایش بود
باورش نیست روی پایش بود
یک مسیحی دوباره درمان شد
ارمنی آمد و مسلمان شد
محترم رفت و محترم برگشت
ساعتی بعد از حرم برگشت
رفت تا خانهی پُر از یاسش
رفت او با امیرعباسش
حسن لطفی #یاشبیر
🎤 @Maddahankhomein
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_عباس_علیه_السلام_ولادت
#ترکیب_بند
شد زمین زیباتر از خلدبرین
آسمان، محو تماشای زمین
آمده دسته گُلِ ام البنین
صورت و صولت امیرالمومنین
این پسر باشد چراغ عالمِین
از طفولیت بوَد مست حسین
🎊🎉
فاطمه! زیبا پسر آوردهای
بر علی، شیری دگر آوردهای
بر بنی هاشم قمر آوردهای
بحر عصمت را گوهر آوردهای
مصحف رویش به قرآن دیدنیست
دست و بازویش چو گل بوییدنیست
🎉🎊
خنده بر لبهای مولا آمده
در بهاران، یاس زیبا آمده
بهتر از یوسف، به دنیا آمده
از برای خیمه سقا آمده
بهر تبریک آمد از ره جبرییل
مات و مبهوت تماشایش خلیل
🎊🎉
ماه، سرگردانِ ماه روی او
در فضا پیچیده عطر و بوی او
دل اسیر حلقهی گیسوی او
اولیا خدمتگذار کوی او
این پسر دردانهی بیت ولیست
این علمدار حسین بن علیست
🎉🎊
ماسوا غرق عطای این پسر
زندگی ما فدای این پسر
عالم و آدم گدای این پسر
در دل صدیقه جای این پسر
این پسر لبریز جام اهل بیت
میبرد دل از تمام اهل بیت
🎊🎉
تا بود او کس نمیبیند غمی
دور زنها نیست یک نامحرمی
بعد او هر چشم، گردد زمزمی
کودکان را نیست دیگر همدمی
بعد او قدّ حسینی خم شود
بعد او هر معجری محکم شود
#محمود_اسدی_شائق
🎤 @Maddahankhomein
#قمر_بنی_هاشم_علیهالسلام
دل ما در طلب طلعت زیبارویش
چشم و خال و لب و لبخند و کمانابرویش
زلف بر باد دهد هیچ نماند از ما
وه از آن پیچش پر تاب و خم گیسویش
یوسف و لیلی و مجنون و زلیخا هستند
همه مشتاق و خریدار رخ دلجویش
زور بازوش تداعیگر حیدر باشد
شدهام محو همان دست و همان بازویش
در بلندی قدش نقل شده چون که نشست
روی اسبی، برسد تا سر او زانویش
در وفاداری او هیچ کسی نیست شبیه
چون که آورده به میدان همه نیرویش
پیروی کردنِ او شد مَثَل عامی و خاص
جز حسین بن علی نیست کسی الگویش
هر چه گویم ز کمالات و جمالش کم هست
همه تصویر گلی هست نه هرگز بویش!
چه بگویم که نچرخید فلک وفق مراد
نیزه و سنگ عدو آه رها شد سویش!
چون حریفش کسی از لشکر نامرد نبود
تیزی تیر سهشعبه شده پاسخگویش
قصه کوتاه کنم چهره زیباش چه شد؟!
چه شد آن چشم و لب و لعل و قد جادویش
ما ندیده رخ او عاشق رویش شدهایم
دل ما در طلب طلعت زیبارویش...
#محسن_علیخانی
🎤 @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
قصیدهواره مدح
#حضرت_عباس_علیهالسلام
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطف آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داده و مانند بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را گر نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
ابوطالبتبار حمزهوار جعفرآیینی
که از اعجاز او شد حافظ و حامی دین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزمجامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
🎤 @Maddahankhomein
#حضرت_عباس #حضرت_ابوالفضل #ولادت
رسیدی آنچنان که رزق و روزی میشود نازل
فدای مقدمت اهلا و سهلا یا ابوفاضل
حسین و ام کلثوم و حسن بودند با زینب
قدم رنجه نمودی بیت حیدر با تو شد کامل
تو را دور سر اولاد زهرا، مادرت چرخاند
مگر ثابت کند هستند دیگر دورها باطل
چگونه شکر باید کرد این بسیار نعمت را
که دانستی زمین را بهر خدمتکاریت قابل
تو صاحب خانه ای هستی که بی مقدار میبخشی
تو میبخشی اگرچه مثل من باشد گدا کاهل
تو ثابت کردهای یک دست هم آری صدا دارد
جهان یکدست مدهوش تو شد ای حاجت سائل
تو آن ماهی که حتی ارمنی فهمید قدرت را
نخواهد رفت از پیش تو جایی آدم عاقل
چه گویم بر بلندای مقامت جز همین مصرع
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل
#محمود_یوسفی
🎤 @Maddahankhomein
#رَفَعَ_اللهُ_رایَةَ_العَبّاس
مصطفی سیرت و علی هیبت
الگوی ناب همّت و غیرت
شد کلام ِششم شه عصمت**
بر ابالفضل ؛ عَمّ ِ ما رحمت
در مرامش خلاصه شد اخلاص
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس*
قد و قامت، قیامت عظمی'
صورتش ماه ِ جَنّةُ الاعلی'
با ولایش گدا شود والا
نوکرش راحت از غم عقبا
حبّ او بهر بندگی مقیاس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
حرمش باب حاجت ما شد
فلج آمد به صحن او، پا شد
گره ِ کور شیعیان وا شد
نسخه ی لاعلاج ،پیدا شد
شد شفاخانه در حرم، احداث
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
دیدن روی او صفا دارد
چشم و ابروی دلربا دارد
چون حسن رأفت و سخا دارد
روی دوشش، رقیّه جا دارد
معدن جود و رحمت و احساس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
وقت رزم است ثانی کرّار
سربلند است موقع پیکار
در جمال است یوسف بازار
در وفا اسوه است بر ابرار
دارد از مادرش ادب میراث
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
نام او می شود دوای درد
داده نیرو به بازوی هر مرد
ارمنی هم به او توسّل کرد
از در رحمتش نشد دلسرد
لقبش چون علیست خَیرُالنّاس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
کربلایش بهشت نوکرهاست
مأمن اصلی پیمبرهاست
ضامن بهترین مقدّرهاست
چون کلید تمامی درهاست
حرمش قبله گاه عام و خاص
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
کربلا،جنّت نعیم او
اولیا خادم حریم او
حضرت نوح شد ندیم او
عِطر رضوان شده شمیم او
نوکرش خضر و عیسیْ و الیاس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
در بهشت ِ حسین شد سقّا
شد کفیل عقیله ی کبری'
خوانده او را (أخا) امام ما
پس شده پور حضرت زهرا
او شده باغبان باغ یاس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
به خدا کامل است ایمانش
گفته معصوم ،جان به قربانش
شد فدای امام خود جانش
جان به قربان کام عطشانش
شده خاک قدوم او الماس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
چون که شد آب در حرم نایاب
از نوای عطش شده بی تاب
او کشیده خجالت از ارباب
که نبرده به سوی خیمه آب
بوده بر قول آب خود حسّاس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
شد جدا از تنش دو دست او
خورده تیری به چشم آن مه رو
گرزی از آهن آمد از آن سو
رأس او را شکافت تا ابرو
قاتلینش همه خدانشناس
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
*حضرت سجاد علیه السلام می فرمایند:
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس: خداوند بیرق حضرت عباس علیه السلام را خودش بالا برده است.
**از امام سجاد و امامصادق علیه السلام:
رَحِمَ اللَّهُ عَمی الْعَبَّاس:خدا حضرت عباس علیه السلام را رحمت کند
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ماه_کامل
السلام علیک یا باب الحوائج
یا ابالفضل العباس علیه السلام
قالب شعر:مربع ترکیب(مسدّس)
چارم ماه است و ماه آسمان کامل شده
آمده آن که جهان بر روی او سائل شده
قبله ی دل های عاشق سوی او مایل شده
شیعیان تبریک، میلاد ابوفاضل شده
عرش رضوان خدا لبریز بوی یاس شد
هر ملک مست حضور حضرت عباس شد
ماه عالم تاب حیدر شد عیان در آسمان
باز از خورشید رویش نورباران شد جهان
آمده سرچشمه ی نور تمام کهکشان
بر حسین و مجتبی و اولیا روح و روان
روز میلاد پناه و ناصر سوّم ولی ست
روز عید کاشف الکرب حسین بن علی ست
عاشقان ،ماه بنی هاشم به دنیا آمده
مُستَجار و یاور اولاد زهرا آمده
بر روی دستان حیدر به چه زیبا آمده
گوئیا سقّای عالم بین دریا آمده
ساقی ِ ساقی کوثر ،حضرت دریاست او
آبیار یاس های خانه ی زهراست او
مژده ای کنعانیان یوسف به بازار آمده
مظهر جود و وفا ، معمار ایثار آمده
کربلا را حامی و ساقی و سردار آمده
بر حسین بن علی میر و علمدار آمده
آمده هم بر حسین فاطمه میر سپاه
هم برای حضرت زینب کفیل و تکیه گاه
اوست میدان دار لشکر،تک یل امّ البنین
درحقیقت ارتش یکتای ایزد بر زمین
می شود با یک خم ابرو حماسه آفرین
می شود قتّال دشمن در یسار و در یمین
پا گذارد با رجزهای أنا بن الحیدرش
فرشی از کشته کند برپا ز رزم محشرش
گرچه او بی دست اما دست گیر عالم است
باب حاجت های ما، او هم کریم خاتم است
نام او بر روی لب ها رافع درد وغم است
در حقیقت نام او مصداق اسم اعظم است
شد گدای درگه احسان او هر خوب وبد
ارمنی هم بر لبش دارد ابوفاضل مدد
شد لباسش دوخته از شهپر روح الامین
در میان خنده هایش در بر امّ البنین
زد به چشم و بازویش بوسه امیرالمؤمنین
با دلی پر آه و اشک دیده وقلبی حزین
گفت زیر لب : امان از محنت کربوبلا
می شود در کربلا دستان عبّاسم جدا
می شود چشمش اسیر تیر بغض حرمله
می شود مرهم برای زخم رأسش هلهله
بین رأس وجسم او وقتی بیفتد فاصله
می رود دستان ناموسم میان سلسه
نیستی امّ البنین گرچه کنارش علقمه
در کنار پیکرش آید به جایت فاطمه
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
دوبیتی های صلواتی سه ولادت اول ماه شعبان... سرداران کربلا
۱-امام حسين(ع)
شعبان شد و در پیکرمان جان آمد
در سوم ماه، آیتِ قرآن آمد
بفرست به حیدر و به زهرا صلوات
چون سید و سالار شهیدان آمد
🎉
٢-حضرت اباالفضل(ع)
بر تشنه لبان ساقی و سالار رسید
بر خون خدا یار و مددکار رسید
بفرست به ماهِ رُخ مولا صلوات
چون بر حرمش میر و علمدار رسید
🎊
٣-امام سجاد(ع)
تاجِ نبوی نگینش آمد از راه
مولای اَمین، اَمینش آمد از راه
بفرست به خاتم النبیین صلوات
چون زینت عابدینش آمد از راه
🎉
٤-انوار کربلا
بر شیعه سه تا نور دو عین آمده اند
مهر و مَه و شمسِ حرمين آمده اند
در اول شعبان به سه ختم صلوات
سجاد و اباالفضل و حسین آمده اند
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.
🎊🎉
امروز ببینید سه نور جلی اش را....
بر حضرتِحیدر سهوصیّ و ولیاشرا
تبریک بگویید به او با صلواتی
میلاد اباالفضلو حسینو علیاش را
🎉🎊
تبریک بهحیدر و بهزهرا گوئید
میلاد حسین را، به دنیا گوئید
امروز نثار حضرت ثارالله
آری، صلوات های غرا گوئید ...
🎉🎊
بر سینه ی ما نور امید آمده است
بر قلب حسینیان نوید آمده است
بفرست بهروی همچو ماهش صلوات
میلاد اباالفضل رشید آمده است
🎊🎉
بر تشنه لبان آبِحیات است عباس
سقای سفینة النجات است عباس
بفرست به غیرت و وفایش صلوات
زیبندهی ذکر صلوات است عباس
🎉🎊
جان از قدمش بهزیرِ دِین است امشب
خوشنودْ امیر عالمین است امشب
بفرست نثار شهربانو صلوات...
میلاد علی ابن حسین است امشب
🎊🎉
شد پنجم شعبانو زمین پُر برکات
سجاد رسیده، چشمهٔ آب حیات
نامش علی است، همچو جَدّش حیدر
بفرست علی ابن حسین را صلوات
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_حضرت_عباس_مدح_میلاد
گشته جهان پر زگل درمه شعبان، چنان
گوئی گیرد گلاب،یاس به باغ جنان
لاله به سوم شکفت،به چارمش ارغوان
زین دو شکفتن شده غلغله ای در جهان
از لب هر بلبلی،وز لب قمریَکان
نغمه و آوازشان ،رسد به عرش برین
سوم شعبان شد وغنچه ی گل باز شد
لاله به دشت آمد و عشق هم آغازشد
به چارمش ارغوان به لاله سرباز شد
سِرّ نهان برملا،گشوده این راز شد
این که گل ارغوان به لاله سرباز شد
تاکه کند جان خود فدای آن نازنین
بلبل و قُمری نگر،گشته غزل خوانشان
آهو و کبک دری،گشته خرا مانشان
سرو سهی خم شده تا بَرِ دامانشان
جمله به فرش چمن،ریزه خورِ خوانشان
وه که گل ارغوان بر سرِ پیمانشان
روی گُل لاله را بوسه زند آتشین
از سرِ شرم آبشار،سر به فرودآورد
دَم چو به توصیفشان،ربِِّ ودود آورد
بر رُخ زیبایشان،ماه سجود آورَد
هم به طلب آسمان، جامه کبودآورد
کم ز بَر و رویشان ،عنبر و عود آورد
که دیده در گُلسِتان، دو غنچه گل اینچنین
لاله ی کرب و بلا،خیمه به هامون زده ست
هم که گل ارغوان،پای به جیحون زده ست
سوار توسن چو پای در قدح خون زده ست
دو مشت خود ارغوان به آب مجنون زده ست
یاد گل لاله اش به دل شبیخون زده ست
آب بریزد زلب رسم وفا را ببین
گر بدهم جان دهم بهر گل رویشان
فخرکنم گر شوم ،خاک سر کویشان
خورده گره دل بدان، سلسله ی مویشان
خواه کشد هرکجا،سر بدهم سویشان
گشته چو محراب من،طاق دو ابرویشان
مادحِشان گشته ام،تا به دَمِ واپسین
#جواد_کریم_زاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🎊میلاد حضرت ابوفاضل(ع)
🎉بنداول
شهر پیغمبر این خبر آورد
گفت امالبنین پسر آورد
بیت مولا تجلی نور است
تا که امالبنین قمر آورد
شجره معرفت ز بیتالنور
بهر عالم ببین ثمر آورد
عطر بوی بهار و یاس علی
یک شکوفه شکفتهتر آورد
کام عشاق تا که شیرین شد
همه گفتند نیشکر آورد
تا که بانگ طرب بگوش آمد
یاس خوشبو علمبدوش آمد
🎊بنددوم
ذوالفقار علی دو دم دارد
به همه دشمنان کرم دارد
هیبت تیغ مرتضی آمد
عشق بر دوش تا علم دارد
آسمان و زمین به خود بالید
کربلا چون دو تا حرم دارد
پیشمرگ حسین زهرا شد
دیگر این مرتبت چه کم دارد
سینهزنها همه قیام کنید
روضهها تا نوای دم دارد
به تن خسته تاکه تاب آمد
بوالفضائل ز بوتراب آمد
🎉بندسوم
زور بازوش بازوی حیدر
شور عشق حسینیش در سر
نعرهاش لا اله الا هو
مشک آبش ز ساقی کوثر
در مناجات در دعای سحر
چشمهایش ز اشک زیباتر
یاس خوشبوی بوتراب آمد
در نگاه همه چو نیلوفر
ذوب شد در ولایت عظما
دست داد و.... براه دلبر سر
بین عشاق تاکه پیدا شد
بابحاجات اهل معنا شد
🎊بندچهارم
من درمانده ماندم در راه
در پس ابر دیدهام من ماه
ماه شبهای تیره امدادی
از گنه من فتادهام درچاه
روز من تیرهتر ز شام شده
میکشم من ز هجر رویت آه
عاقبت میکشی مرا از عشق
دلبر و دلستان دل آگاه
من کجا و ثنای تو گفتن
در مقامت سخن کنم کوتاه
این کلام امام خیرالناس
رحمالله عَمّیالعباس
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#مثنوی
🔹عباس من!🔹
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید تو احساس جوانی میکنی
باز یاد رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی
چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی!
با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار با نام خدا عباس من!
نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی پسر!
بینقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ
سعی کن تا میشود بی خُودِ فولادی نجنگ...
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی...
📝 #قاسم_صرافان
https://eitaa.com/Maddahankhomein