#دیر_راهب
#مثنوی #شعرعاشورایی
#امام_حسین_علیهالسلام
مسیحا نفسی میآید😢
دید از دور مسیحا نفسی میآید
دید با قافله فریادرسی میآید
صحنهای دید در آن قافله اما جانکاه
بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه
این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟
صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟
از سر هر مژهاش معجزه بر میخیزد
با طنینش همه آفاق به هم میریزد
با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه
به ادب نافهگشایی کن از آن زلف سیاه
گرچه این شیوۀ رندان بلاکش باشد
حیف از این زلف که بر نیزه مشوش باشد
با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه
پاره پاره دلش از داغ لب پرپر ماه
گفت ای جان جهان نذر غمت! جانم باش
امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش
ماه را همره خود با دلِ بیتاب آورد
نذر لبهای ترک خورده کمی آب آورد
خون از آن چهره که میشُست، دلش خون میشد
حال او منقلب و دیده دگرگون میشد
اشک در چشم پر از شیون راهب میخواند
روضه میخواند از آن اوج مصائب میخواند
روضه میخواند: همه عمر در این چرخ کبود
بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود
نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند
یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند
آه از سوز و گدازی که در آن محفل بود
عشق میگفت به شرح، آنچه بر او مشکل بود
گفت: عالم شده حیرانِ پریشانی تو!
کیستی تو؟ به فدای سر نورانی تو!
ناگهان ماه، چه جانکاه دمی لب وا کرد
محشری در دل آن سوختهدل، برپا کرد
گفت: من کشتۀ لبتشنۀ عاشورایم
زینت دوش محمد، پسر زهرایم
دید راهب به دلش شعله و شور افتادهست
شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتادهست
تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند
ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند
صورتش را به روی صورت خونین حسین...
و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آیین حسین...
#یوسف_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* در این شعر بعضی از ابیات #حافظ به شیوههای مختلفی تضمین شده است.
این ماجرا، با تفاوتهایی در منابع زیر نقل شده است:
📚بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸۴
📚لهوف، ص۱۳۶
📚عبرات المصطفین فی مقتل الحسین(علیهالسلام)، ج۲، ص۲۵۸
📚مقتل الحسین(علیهالسلام) مقرم، ص۴۴۶
📚 تذکرة الخواص، ص۱۵۰
(به نقل از کتاب «خورشید بر فراز نیزهها» نوشته آقای سیدمحیالدین موسوی، ص۸۸ تا ۹۵)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور
دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور
حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله میداند خدایِ حالْگردان غم مخور
حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور
#حافظ
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ذاکرین خمین🎤
#سرودولادت
#امام_زمان_عج
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#به_سبک:
(منم دم مرگم میبینمت مولا)
🌱بند اول
توو آسمونا شده سر خط خبر
باغ ولایت دوباره داده ثمر
حضرت نرجس برای امام حسن
به دنیا آورده یه شاهزاده پسر
پائیز غم رفت و، بهار اومد از راه
ترانه ی عشقه، یا بقیة الله
توو این شب میلاد
دلا شده آباد
ملائکه رو لب
دارن مبارک باد
ستاره درخشید
اومد گل نرگس
#به_گفتهی_حافظ
شده ماه مجلس
«ستارهای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را انیس و مونس شد
به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو نسیم
فدایِ عارضِ نسرین و چشمِ نرگس شد»
(اباصالح ۳) مهدی
🌱بند دوم
منجی عالم اومده روی زمین
چه محشری به پا شده بیا ببین
جونم به هیبتش که مو نمیزنه
حتی یه ذره با امیرِ مؤمنین
یک شبه نازل شد، حقیقت قرآن
با قدم مهدی، تو نیمه ی شعبان
نگار دل آراس
طبیب مسیحاس
توو خوشگلی رفته
به حضرت عباس
نمیرسه هیچکس
به طاووس جنت
#به_گفتهی_حافظ
توو حُسن و ملاحت
«کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد
تو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسد»
کنون که یوسف زهرا به جلوه آمده است
جمال یوسف کنعان به یار ما نرسد
(اباصالح ۳) مهدی
🌱بند سوم
انگاری باز سوره ی کوثر اومده
دختری از حوریه بهتر اومده
برا حسین بعد دوتا علی حالا
رقیه ی فاطمه مظهر اومده
وقتی که جاش روی، دوش اباالفضله
یعنی که در اوج، کرامت و فضله
چه شأن و وقاری
چه قدر و عیاری
چه عترت پاکی
چه ایل و تباری
اومد رو زمین با
شکوه و تجمل
#به_ گفتهی_حافظ
شکفته گل از گل
«کنون که در چمن آمد گلی ز گل به وجود
بنفشه در قدم او نهاده سر به سجود»
بگو به شاعر دربار پادشاهیه عشق
بخوان ز مدح رقیه به نغمهی داوود
(رقیه جان ۳) بانو
✍️به قلم:
#طاها_تحقیقی
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
«تضمین: #حافظ»
http://eitaa.com/Maddahankhomein
🌸او خواهد آمد، ان شاءالله 🤲
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور
دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور
حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله میداند خدایِ حالْگردان غم مخور
حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور
✍#حافظ
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#دیر_راهب
#مثنوی #شعرعاشورایی
#امام_حسین_علیهالسلام
مسیحا نفسی میآید😢
دید از دور مسیحا نفسی میآید
دید با قافله فریادرسی میآید
صحنهای دید در آن قافله اما جانکاه
بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه
این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟
صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟
از سر هر مژهاش معجزه بر میخیزد
با طنینش همه آفاق به هم میریزد
با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه
به ادب نافهگشایی کن از آن زلف سیاه
گرچه این شیوۀ رندان بلاکش باشد
حیف از این زلف که بر نیزه مشوش باشد
با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه
پاره پاره دلش از داغ لب پرپر ماه
گفت ای جان جهان نذر غمت! جانم باش
امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش
ماه را همره خود با دلِ بیتاب آورد
نذر لبهای ترک خورده کمی آب آورد
خون از آن چهره که میشُست، دلش خون میشد
حال او منقلب و دیده دگرگون میشد
اشک در چشم پر از شیون راهب میخواند
روضه میخواند از آن اوج مصائب میخواند
روضه میخواند: همه عمر در این چرخ کبود
بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود
نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند
یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند
آه از سوز و گدازی که در آن محفل بود
عشق میگفت به شرح، آنچه بر او مشکل بود
گفت: عالم شده حیرانِ پریشانی تو!
کیستی تو؟ به فدای سر نورانی تو!
ناگهان ماه، چه جانکاه دمی لب وا کرد
محشری در دل آن سوختهدل، برپا کرد
گفت: من کشتۀ لبتشنۀ عاشورایم
زینت دوش محمد، پسر زهرایم
دید راهب به دلش شعله و شور افتادهست
شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتادهست
تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند
ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند
صورتش را به روی صورت خونین حسین...
و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آیین حسین...
#یوسف_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* در این شعر بعضی از ابیات #حافظ به شیوههای مختلفی تضمین شده است.
این ماجرا، با تفاوتهایی در منابع زیر نقل شده است:
📚بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸۴
📚لهوف، ص۱۳۶
📚عبرات المصطفین فی مقتل الحسین(علیهالسلام)، ج۲، ص۲۵۸
📚مقتل الحسین(علیهالسلام) مقرم، ص۴۴۶
📚 تذکرة الخواص، ص۱۵۰
(به نقل از کتاب «خورشید بر فراز نیزهها» نوشته آقای سیدمحیالدین موسوی، ص۸۸ تا ۹۵)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به پیشگاه #محمدبنعبدالله (ص)
...................
عزتت انداخت روی خاک، عُزّیٰ را #محمد
طاق شد از اتفاقت طاقت کسریٰ #محمد
از سراب جهل، دنیا مست بود و در توهّم
تا که رد شد از #کویر_مکه، #یک_دریا_محمد!
کهکشانِ راه شیری را تماشا میکند ماه
در شب چشمِ شبان کوکب صحرا: «#محمد»!
اول و آخر #محمد، ظاهر و باطن #محمد
صورت و سیرت #محمد، واژه و معنا #محمد
روی او #قرآن_ناطق، خنده هایش #صبح_صادق
قبله ی #بیتالمقدس، سوره اِسرا #محمد
آیه ی #معراج در آیینه ی چشمش نشست و
#مرتضی را دید در آن عالَم بالا #محمد
#سنت_دخترکشی را کرد او زنده به گور و
تا می آمد #فاطمه، می شد بلند از جا #محمد
کوچه ها عطر سلامت را به خاطر دارد اما
کوچه ها با تو چه کردند و گلت #زهرا... #محمد!؟
در #حِرا روشنگری کردی، به #ماه_مکه گفتی
گاه در ظلمت، جهانی می شود پیدا #محمد
در حیاتش کم ندارد، در مماتش غم ندارد
هر که باشد با #حسین و... هر که باشد با #محمد
در تبسم های تو #شور و #شعور و #شعر دیدند
#سعدی و #حافظ اگر گفتند از تو «#یا_محمد»
#هجرت تو #انقلابی در #خمینیها به پا کرد
پل زدی دیروز را با حال و با فردا #محمد
ظلم و ظلمت می رود از بین با #آلمحمد
پرچمت گل می کند بر #مسجدالاقصی، #محمد
تا اشارت های ابرویت چراغ سبز باشد
دل کبوتر می شود بر گنبد خضرا #محمد
دل به «#یغما» می رود از نام زیبایت، به ویژه
این اواخر تا به گوشم می خورد «#والا_محمد»!
بر تو و بر والدین خود درودی می فرستم
هر زمانی که صدایم می زنند: #آقا_محمد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
@Maddahankhomein