زیباست در هوای تو پَر باز کردنم
در بارگاه تو سخن آغاز کردنم
مانند ابر در حرمت غرق گریه و
مثل نسیم گرمِ گره باز کردنم
آنقدر خواندم اسم تو را که تمام شهر
الفت گرفتهاند به آواز کردنم
من یک شبان سادهام و دیدم از قضا
چیزی نمانده است به اعجاز کردنم
دست مرا بگیر و ببر دور و دورتر
بی حدّ و حصر تشنهی پرواز کردنم
#فائزه_زرافشان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣یاابالفضل 💞
سرآغاز شعرم شده یا اباالفضل
غزل تا خدا میرود با اباالفضل
سلام علیک ایها العبد صالح
مطیع رسول وخدا یااباالفضل
به پا خاسته در رکوع و سجود است
به پای تو هر موج دریا اباالفضل
امیدرباب است وکلثوم وزینب
پناه حسین است تنها اباالفضل
ابالفضل جانش سراپا حسین است
حسین است جانش سراپا اباالفضل
گره باز شد از همه مشکلاتم
نگاهی به من کرد هرجا ابواالفضل
شهید ومواسی و حامی وناصر
علمدار وسردارو سقا اباالفضل
مریض یهودی و شیعه ندارد
طبیب است وکارش مداوا ابالفضل
سرافراز شد تا سر وجان فدا کرد
دم آخرین نزد زهرا اباالفضل
دوبال آفرید از برایش خداوند
اگر داد دست خودش را اباالفضل
#محسن_درویش
https://eitaa.com/Maddahankhomein
دو ماه از پرده پیدا شد یکی دیشب یکی امشب
دو گل دریک چمن وا شد یکی دیشب یکی امشب
به عزم عترت طاها ز برج عصمت و تقوا
دو اختر محفل آرا شد یکی دیشب یکی امشب
زبحر رحمت و دریای قدرت در مه شعبان
دو گوهر آشکارا شد یکی دیشب یکی امشب
صبا از بوی عطر آمیز گلهای ابوطالب
دوشب مارا طرب زا شد یکی دیشب یکی امشب
از رخ شمس حسین و طلعت ماه بنی هاشم
به عالم در تجلی شد یکی دیشب یکی امشب
خدیو کشور عشق و علمدار و فادارش
پی نهضت هویدا شدیکی دیشب یکی امشب
فضای حجره ام البنین و خانه ی زهرا
ز دو ریحان مصفا شد یکی دیشب یکی امشب
سر و روی دو کودک غرق ناز و بوسه شادی
بدست شیر یکتا شد یکی دیشب یکی امشب
بگو تبریک احمد را که بهریاری قرآن
دو دست از غیب پیدا شد یکی دیشب یکی امشب
دو نوبت طبع شیدایی(مؤید) اندرین شادی
سخن پرداز و گویا شد یکی دیشب یکی امشب
سیدرضامؤید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_ولادت_حضرت_عباس_ع
#خطبه_بر_بام_کعبه
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین، حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت،
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثناگویی او میآید:
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن، جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نَبُوَد تیزتر از ابرویت
تیغْ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست؟ از آن شاه بگو
«أشهد أن علیاً ولیُ الله» بگو
او علمدار حسین است، ببخشید مرا
مدح او کار حسین است، ببخشید مرا
✍ #مجید_تال
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ولادت_حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
#احمد_ایرانی_نسب
https://eitaa.com/Maddahankhomein
16159959934639404722792.mp3
3.19M
حسین سلطان عشقه😍
عباس ساقی عشقه😍
سجاد راوی عشقه😍
❤️😍عیدتوووووون مباااااارک😍❤️
🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
مداحی آنلاین - خبر دوباره ورین نگاره - مهدی لیثی.mp3
4.85M
🌸 #میلاد_حضرت_عباس(ع)
💐خبر دوباره ورین نگاره
💐گلیبدی دیلبر
🎤 #مهدی_لیثی
👏 #ترکی
👌فوق زیبا
🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#مدح_و_مناجات
#حضرت_عباس_ع
نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید «الا یا ایها الساقی»
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
میلاد قمر بنی هاشم و روز جانباز مبارک باد
ماه های مدینه می دانند
دور خورشید می شود گردید
دست و سر را برای عشق و وفا
بذل کرد و به راه حق بخشید
همهی پهلوانی عباس
دست بوس امام برحق بود
درکلاس شجاعت و اخلاص
از همه حيث ناب و مطلق بود
ای فراز تمام غیرت ها
شیر ام البنین امین حسین
تا ابد چون رکاب انگشتر
حافظی بر نگين دین حسین
بعد تو هم وفا سر افراز است
همره نام توست در هیئت
ادبستان عشق میفهمد
که کجایی تو ای علی صولت
دستهای بریده ات امروز
دستگیر همه شجاعان است
از یمن تا کرانه و غزه
ذکر هیهاتتان نمایان است
ای علمدار بیشه ی شیران
نام تو رمز آشنای عبور
با تو هم درک حضرت مهدی
می شود سهل بر کرانهی نور
مزروعی(خاشع )
https://eitaa.com/Maddahankhomein