eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
429 ویدیو
239 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم لایی لایی اصغرم (۴) داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم لایی لایی اصغرم با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا لایی لایی اصغرم @Maddahankhomein
سوزانده کام خشک تو جان رباب را اشکت خراب کرده جهان حباب را ای غنچه محمدی گلشن حسین نشکن به بغض، شیشه اشک گلاب را بر ساحل فرات عطش دست و پا نزن سوزی نمانده است لب مشک آب را ششماهه ام بیا و پدر را وداع کن محکم بزن برای رسیدن، رکاب را شیری نمانده است مرا، تا به لطف آن شیرین کنم به کام لبت شهد خواب را آنان که کرده اند ز تو آب را دریغ از یاد برده اند حساب و کتاب را لا لا لا لا لا لا گل لب تشنه ام علی برده است بی قراریت از سینه تاب را آرام گیر بغض مرا بیشتر نکن دامن مزن به جان، عطش التهاب را باید روی که خون تو سازد امیدوار چشمان مانده بر در یوم الحساب را باید روی که حرمله بنشاندم علی تا روز حشر بر لب دل، داغ آب را از دور خیره ام به خیالت که ناگهان غم می دمد درون رگم اضطراب را قنداقه تو است به کف یا گرفته است خورشید روی دست رگ ماهتاب را خاموشی آنچنان که تو گوئی نشانده است دستی به مهر آتش جان کباب را گوشم تمام! تا ز گلوی تو بشنوم فریاد سرخ حنجره های جواب را رفتی میان حادثه تنها گذاشتی با درد و داغ و غصه و حسرت رباب را رفتی و نیستی که ببینی به قتلگاه عریان و پاره پاره تن آفتاب را برخیز باز غنچه شیرین باغ باش کم کن به خنده تلخی حال خراب را @Maddahankhomein
🍃🏴 در عزای شب هفتم محرم الحرام 🏴🍃 غصه دارد؛ آسمانِ بی ستاره خوب نیست حالِ هر کس که ندارد راهِ چاره خوب نیست خود به خود از شاخه می افتد گلی که تشنه است سمت گلبرگی که پژمرده؛ اشاره خوب نیست بوسه حتی هست سنگین؛ حنجرِ شش ماهه را تیرِ شیرافکن برای شیرخواره خوب نیست گفت شاید شمر(لع): دلسوزی نکن ای حرمله(لع) کارِ خیر است و بزن!..که استخاره خوب نیست جای آن کودک که در آغوش مادر خواب بود دیدنِ قنداقهٔ خونین و پاره خوب نیست از تکان افتاده؛ خالی از علی-اصغر(ع) شده بد به غارت رفته! حالِ گاهواره خوب نیست حضرتِ زهرا(س) گمانم هست گریانِ رباب(س) حالِ مریم، حالِ هاجر، حالِ ساره خوب نیست مادری که داغ دیده، دستهایش بسته و... قاتلَ فرزند او باشد سواره خوب نیست خوانْد لالایی برای رأس ِ طفلِ بی گناه غصه دارد! آسمانِ بی ستاره خوب نیست! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وی لاووه لاووه روله ی ، شش مانگه ی نه و بَرِم رو بیلا ئراد بکم وی ، قطاره ی لشکرم رو (۲) عمو زرّین سوواری ، چیه ئِرای آو باری عطش له لیو دراری، حسین چه رّی براری شیران علی له میدان، هر دو سینه سِپَّر دان سپای یزید هزارِن ، له ترسه دو پهلوان وی لاووه ،لاووه روله ، شش مانگه ی نه وبَرِم رو ای قهرمانه باووه ، یه ی کورپه ی اصغرم رو بخه ف شیره دیاری ،گل غُنچه ی نه و وُّهاری له آسمان شه ووه اری ، شاید واران بوواری وی لاووه لاووه روله ، گافاره گد ، بچینم تا ماچ بِکه م له لیووه د ، آگر ها له دریونِم هشکی زوانه د روله هر چَن سانه وه آوو که ی هر کس منی بکشتا، له ی کاریه سوواو که ی خزینه ی گل چِنینه ، یه حرمله س چپاو که ی له خیونه گیانه روله م ،کفار مزه ی کوواو که ی وی لاووه لاووه روله شش مانگه ی نه وبرم رو (۲) : ۱۴۰۲
بسم الله الرحمن الرحیم نذرحضرت رباب در سرآغاز محرم قصه را از سر بخوان از شب دلواپسی‌ها، از شب آخر بخوان از فرات، از آب، از دریا، از امواج عطش از کمان، از تیر، از شمشیر، از خنجر بخوان ای رباب آرام و تنها گریه‌کن مانند ابر شعرهایت را برای غنچه‌ی پرپر بخوان در کنار خیمه‌ها بنشین و باگریه فقط از هجوم نیزه‌های وحشی لشکر بخوان همدم گهواره باش و باصدایی دل‌نشین زیرلب آرام "لالایی علی‌اصغر" بخوان خطبه‌ای از ماجرای قدکشیدن روی نی از زبان کودک شش‌ماهه بر منبر بخوان اهل عالم نوحه‌خوانان گلوی اصغرند ازغم شش‌ماهه در شش‌گوشه‌ی محشر بخوان یا گریزی هم بزن گاهی به‌سمت علقمه از علمدار و علم، از مشک آب‌آور بخوان در مدینه در کنار حضرت ام‌البنین لااقل این روضه‌ی مکشوف را کمتر بخوان با سه‌شعبه، چارپاره می‌شود شعر گلو این غزل‌مرثیه را در قالبی دیگر بخوان دست پدر منبر شدو با نای زخمی با واژه هایی غرق درخون خطبه خواندی هرچند لشکر کور و کر بودند اما پیغمبری کردی،پیامت را رساندی گهواره ی بی تاب تو در طول تاریخ فریاد مظلومیتت را ثبت کرده ست یعنی حدود چارده قرن است دنیا با دشمنان ظالم تو در نبرد است در کربلا در شام در کوفه ،مدینه آیینه ای مانند تو در آسمان نیست از منظر چشم گرفتاران عالم مثل تویک باب الحوائج درجهان نیست بعد از تو چشمان رباب اصلا نخشکید باران و ابر از همنفسهای ربابند درعمق اقیانوس ها رازی نهفته ست سرچشمه ها از چشم دریای ربابند بین زمین وآسمان بودی مردد تیرسه شعبه سرنوشتت راعوض کرد آرام جان دادی به روی دست بابا یعنی خداجای بهشتت راعوض کرد نام توقفل چشمها را باز کرده در اوج روضه اوج گریه اوج احساس تو جان زینب جان بابا و سکینه جان ربابی جان زهرا جان عباس https://eitaa.com/Maddahankhomein
✨نذر به صحرا نغمه‌ی لالاییِ زن‌ها تماشایی‌ست نگاه سوزناک و تشنه‌ی صحرا تماشایی‌ست اگرچه کاری از دستانِ سقا برنمی‌آید پس از شش ماهه اما خجلتِ دریا تماشایی‌ست تمام فکر و ذکر اهل خیمه جرعه‌ای آب است به این خیمه به آن خیمه دویدن‌ها تماشایی‌ست نمانده گرچه نایی در میان خیمه‌ها اما شکوه بی‌مثال زینبِ کبری تماشایی‌ست گرفته روی دست خود پدر شش ماهه‌ی خود را کسی اینگونه جانش را کند اهدا تماشایی‌ست بخواب ای کودک شش ماهه‌ام بر سینه‌ی بابا که خوابی این‌چنین بر سینه‌ی بابا تماشایی‌ست | | @Maddahankhomein 🏴
238.4K
⏺اللهم عجل لولیک الفرج⏺ ⬛️⬛️⬛️ا⬛️⬛️⬛️ ⬛️⬛️⬛️ا⬛️⬛️⬛️ ✔️بند اول از گریه هات اصغر دل میگیره از  عطش  دیگه  داره  میمیره گر چه باشد شیرخواره،او تمام لشکرم است حیدر شش ماه ی من، او سربازه آخرم است ⬜️آه و واویلا⬜️ ⚫️ا⚪️ ✔️بند دوم حرمله   آتش  زدی  جگرم رو دستم پرپر کردی پسرم بر گلوی کودک من،تیر تو  ماننده شمشیر تا دیدم حلق بریدش از خجالت گشته ام پیر ⬜️آه و واویلا⬜️ ⚫️ا⚪️ ✔️بند سوم این قربانی کن قبول خدایا چی بدم  جواب مادرش را ای علیه اصغره  من،سیر  شدی  با  نوک  پیکان من بمیرم واسه ی تو،جان دادی با لعل عطشان ⬜️آه و واویلا⬜️ ✍ @Maddahankhomein
270.2K
▪️اللهم عجل لولیک الفرج▪️ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️ 🔳بند اول لایی لایی،بخواب کودک شیرخواره ای علی جان،چقدر  مادرت بیقراره خورد ترک لبهای خشکت ای بابا قحط آب  شده در بین خیمه ها آه،تلظی نکن طفل عطشان آه،بیآ  تا  بریم سمت میدان ⏹وای،امان از غریبی⏹ ☑️ا☑️ 🔳بند دوم اهل  کوفه ، ترحم  کنید   و  اَمانی قطره آبی،به جسمش نمانده توانی حرمله ، جوابم  را  دادی  به  تیر اصغرم با سه شعبه گردیده سیر آه،دادی  توی  آغوش  من  جان آه،شده رأست از پوست آویزان ⏹وای،امان از غریبی⏹ ☑️ا☑️ 🔳بند سوم لایی لایی،بخواب ای علی اصغر من پشت خیمه ، بریم ای  گل  پرپر من مادرت  ایستاده  جلو خیمه گاه می‌زند به سینه با صد سوز و آه وای،تورا در دل خاک نهادم وای،نری زیره مرکب نگارم ⏹وای،امان از غریبی⏹ ✍ @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔹 🔹 🏴🏴🏴 ... نقل کرده خوش صفات در بحارش، از (عیون المعجزات) در زمان حضرت مولا علی کز ولایش ، قلب ها شد منجلی خشکسالی ، کوفه را در بر گرفت شهر را اندوه ، سرتاسر گرفت کامِ مردم ، از عطش خشکیده بود خاک کوفه ، تشنه و تفتیده بود این گمان می رفت ، کز کمبودِ آب کِشت و زرعِ کوفیان گردد خراب کوفیان درمانده و مضطر شدند پس به سوی ساقیِ کوثر شدند شکوه ها بردند ، نزد بوتراب از چنان وضعِ بد و قحطیّ آب عرض کردند : ای امیر المؤمنین نَفسِ احمد ، رحمهٌ للعالمین تشنگی ، ما را ز پا افکنده است ریشه ی اُمّیدواری ، کنده است باغهامان را نمانده بار و برگ می روند احشامِ ما ، در کامِ مرگ بیم داریم از چنین قحطیّ آب که نشانی نیست ، حتّی از سراب نیستی ، گردد تمامِ هستِ ما اهل و مال و جان، روند از دستِ ما ای که بر ما حجّتی بی گفتگو نزد حق داری مقام آبرو مُستجاب الدّعوه ای ، بنما دعا بهر ما باران طلب کن از خدا حضرتش فرمود با مولا حسین کای مرا آرامِ جان و نورِ عین کن دعا ، اندوهشان زایل شود رحمت حق ، بر همه نازل شود دست بگشا سوی درگاهِ اله از خدایِ مهربان ، باران بخواه ز امرِ مولا ، کرد فرزندش قیام تا زداید غم ز قلبِ خاص و عام دست حاجت ، سوی معبودش گشود گفت : حق را حمد و احمد را درود عرض کرد: ای کردگار مهربان بهر ما رحمت فرست از آسمان ای خداوندی که هر نعمت ز تو است خیر و برکت ، عزّت و قوّت ز تو است ابرِ لطفت را به شهرِ ما بیار گو : ببارد ، کشت ها آرد به بار شاد گردان ، مردم افسرده را زندگی دِه ، این زمینِ مُرده را رحم کن بر بندگانِ ناتوان آبِ بسیاری در این جو، کن روان گفت چون : آمینَ ربّ العالمین گشت نازل رحمتِ حق بر زمین ز ابرِ رحمت ریخت بارانِ زیاد خشکسالی رفت مردم را ز یاد کرد با بارن به فصلِ قحط آب حق دعایِ حجّتش را مستجاب چشمه ها و چاه ها، پُر آب کرد آن زمینِ تشنه را سیراب کرد با دعایِ خود ، شفیعِ سیّئات کوفیان و کوفه را دادی نجات بعدِ چندی رفت در نزدِ امام مردی از اطرافِ کوفه ، با سلام گفت حضرت را که بعد از چند روز موج می زد آب در صحرا هنوز الغرض بگرفت غمها خاتمه از عنایاتِ عزیز فاطمه کوفیان گشتند ممنونِ حسین خویش را دیدند مدیونِ حسین پس بگفتند : ائتلافی می کنیم این عنایت را تلافی می کنیم سال هایِ سال ، خیلِ کوفیان بودشان این داستان ، وِردِ زبان چند سالِ بعد، شد آن مقتدا میهمانِ کوفیان ، در کربلا در جوابش ، زیرِ تیغِ آفتاب بر حسین و عترتش بستند آب روز عاشورا ، عزیز فاطمه شد به میدان در برِ چشمِ همه کودکِ شش ماهه اش را رویِ دست برگرفت و گفت با آن قومِ پست هان ! مگر زاریّ او نشنیده اید؟! یا (تلظّی) کردنش، نادیده اید؟! گر که با من از جفا دارید جنگ بهرِ مهمان ، عرصه را کردید تنگ نیست اصغر را سرِ جنگ سپاه نزد هر ملّت بُوَد او بی گناه رحم بر حالِ پریشانش کنید یک نظر بر کامِ عطشانش کنید ... «ایزدی» برگیر از آن بند قماط تا شود راحت عبورت از صراط 1 ـ شیخ حسن بن عبد الوهّاب ؛ عیون المعجزات ؛ ص ۸۷ ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار؛ ج ۴۴ ؛ ص ۱۷۸ ؛ ح ۱۶ به نقل از عیون المعجزات.🏴🏴🏴 🤲 http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم رب الحسین علیه السلام ▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️ حضرت علی اصغر علیه السلام ▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️▪️▪️ روزی که در دیار بلا ، انقلاب بود قحطیّ آب در حرمِ بوتراب بود در گاهواره ، کودکِ بی شیر ، ناله داشت از کف ، قرار داده و در پیچ و تاب بود هَلْ مِنْ مُعینِ خون خدا را شنید او شیون بلند کرد و همینش جواب بود یعنی منم فدایی ات ، ای سبط مصطفی از داغ بی کسیّ تو ، قلبم کباب بود می کرد حس ، امام زمانش بُوَد غریب بر یاری اش مجاهد پا در رکاب بود وقتی حسین نالة ششماهه را شنید آمد به سوی خیمه، دو چشمش پر آب بود گفتا : بیاورید برم شیر خواره را در انتظارِ طفل خود ، آن مستطاب بود دست خدا گرفت قماطش به روی دست بر دشمنان سنگدل ، او را خطاب بود گر رحم بر حسین نکردید و از جفا بر کشتنش یکایتان را شتاب بود رحمی کنید بر پسرِ شیر خواره ام کاند مَثَل چو ماهیِ بیرون ز آب بود در سنّتِ رسول خدا، جدّ اطهرم بر کامِ تشنه، آب رساندن، ثواب بود این طفلِ شیر خواره ندارد توان جنگ گرچه وِرا به شیر خدا انتساب بود دیدند در سپاه ستم پیشه گانِ شام زاین صحنه و کلامِ حسین، انقلاب بود گفتند عدّه‌ای که به طفلش دهید آب برخی مخالفِ سخنِ آن جناب بود ترسید ابن سعد، سپاهش رود ز دست در دل وِرا ز آخرِ کار ، اضطراب بود در فکر گندم ری و حُکمِ امارتش غافل ز قهرِ خالقِ مالک رقاب بود گفتا به حرمله که کند کار را تمام آن تیره دل ، شگفت زده ، زاین عتاب بود پرسید: زاین دو، تیرِ سه شعبه، که را زنم؟ در چلّه داشت تیر و گهِ انتخاب بود گفتا : ببین سپیدیِ حلقومِ کودکش رخشد چنان که در نظرت زرّ ناب بود یک کامِ خشک ، شد هدف تیرِ آبدار خورشید سوخت زین غم و گویی مذاب بود تیر از کمان پرید و به حلقِ علی نشست و آن صیدِ غرقِ خون شده در پیچ و تاب بود در منطق یزید و سپاهِ پلیدِ او شش ماهه را، سه شعبة سمّی، جواب بود لبخند زد به روی پدر ، شد فدای دوست خاموش شد ز گریه، تو گویی به خواب بود جاری شد از گلوی علی، خونِ خونِ حق در غنچة خزان زده ، قدری گلاب بود پاشید چند قطره از آن بر رخِ حسین روی عزیز فاطمه از خون خضاب بود بابش حسین ، خونِ وِرا بر فلک فشاند هر قطره اش به سرخیِ یاقوت ناب بود گر قطره ای بخاک از آن خون چکیده بود ارکانِ نُه فلک ، همه از بُن ، خراب بود آن تیر سوخت جان حسین و دل رباب بر خرمنِ وجود ، چو برقِ شهاب بود یارب ! مباد مرد ، خجل گردد از عیال دارم گمان ، امام ، خجل از رباب بود وقتی رباب بوسه ز حلقومِ او گرفت در عرش و فرش، شورشِ یوم الحساب بود بابا نماز خوانْد و سپردش به مهدِ گور آن خاکِ تیره، بر رخِ اصغر، نقاب بود خاکم به سر، شراره به دل، عقده در گلوست کاین تلخْ قصّه، ثبت به چندین کتاب بود برخی نوشته‌اند: مزارش شکافتند [1] شاهد بر این قضیّه، دو چشم رباب بود نَبْوَد عجب اگر که بگویم: به راه شام بر نی سرش به جلوه، چنان آفتاب بود می خواست مادرش که در آغوش گیردش افسوس! دستِ خستة او در طناب بود زینب به گریه گفت: امان از دل رباب هر چشم، چشمه سار و دلِ او کباب بود گاهی به یاد اصغرِ شیرین لبش، به شور کنج خرابه، ذکر شبش، ذکر خواب بود هر کس گریست بهرِ علی، او دعاش کرد دانم، دعای خسته دلان، مستجاب بود باب الحوائج است علی اصغرِ حسین یادش به شهرِ فیض، مرا فتحِ باب بود شکر خدا که «ایزدی» از صدق و اعتقاد مدحتسرای عترتِ ختمی مآب بود [1] ریاض القدس محمد قزوینی ج ۲ ص ۱۰۳ *شیخ سبزواری جامع النورین مجلس ۲۸ 🤲التماس دعای فرج ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حاج امیر ایزدی همدانی http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🌴حضرت اصغر به امان آمده🌴 معنی غربت به عیان آمده صحبت غیرت به میان آمده نوبت طفل کاروان آمده اصغر پاک قهرمان آمده «اصغر من کِی به زبان آمده حرمله با تیر و کمان آمده» ثروت دنیاست برای حسین جسم به قربان صفای حسین عالم هستی به فدای حسین زنده شود جان به نوای حسین اصغر و خون آسمان آمده حرمله با تیر و کمان آمده غزهء مظلوم شده نینوا کودک معصوم شود جان فدا حرمله بر اوج رسانده جفا لعنت حق باد بر آن اشقیا گرگ زبون، زوزه کشان آمده حرمله با تیر و کمان آمده باب حوایج، تو دعایی نما خیر دو دنیا تو عطا کن به ما حاجت ما را تو بفرما روا محو کن از امت ما هر بلا روضهء طفل پهلوان آمده حرمله با تیر و کمان آمده ما به تو شش ماهه توسل کنیم بعد به رب تو توکل کنیم چشم امیدی به تفضل کنیم با کمکت رو به تحول کنیم حضرت اصغر به امان آمده نصرت صاحب الزمان آمده 🌴🌴🌴 سروده سجاد محمدیاری @Maddahankhomein
رباب بود و غمی که سرش خراب شده صدای گریه ی اصغر غم رباب شده خراب کودک او عالم است و یک‌ لحظه رباب خیر ندید از همین خراب شده زن است و دلخوشیش نغمه نغمه لالایی رباب نغمه ی لالاییش عذاب شده حسین کودک خود را گرفت از مادر شتافت سمت فراتی که خود سراب شده برای قطره ی آبی به دشمنش رو زد گرفت آب ؟ نه اما حسین آب شده حسین ماند و غمی نونهال در آغوش چه غنچه ای است درآغوش گل گلاب شده کدام صفحه تاریخ را رقم زد تیر کدام پرسش تاریخ را جواب شده حسین یاد غم داغ پشت در افتاد دویاره کشتن شش ماهه فتح باب شده‌ @Maddahankhomein