409.5K
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
پاره پاره شد حنجر اصغر
داغ او بنشست بر دل مادر
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
هم تلظی کرد هم تکلم کرد
تا نگریم من او تبسم کرد
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
طفل عطشانم از نفس افتاد
آخرین یارم تشنه لب جان داد
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
با چه حالی در خیمه برگردم
از دل زینب با خبر گردم
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
شد ز خون گلگون ماه روی او
تا که تیر آمد بر گلوی او
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
من دلم دارد آه عالمگیر
او جدا از تن شد سرش با تیر
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
در حرم طفلان بی قرار او
می کشد مادر انتظار او
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
آخرین یار باوفای من
گشته قربانی در منای من
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
با چه دل راه خیمه را پویم
چه جوابی بر مادرش گویم
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
✍محمد نعیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
#حضرت_علی_اصغر_ع
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم
آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم
غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی
خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی
ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم
لایی لایی اصغرم (۴)
داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم
مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم
من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم
جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم
تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم
لایی لایی اصغرم
با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد
توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد
بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد
ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد
بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا
لایی لایی اصغرم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@Maddahankhomein
#غزل #شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر_ع
نذر حضرت رباب سلام الله
کاش می آمدی به این خانه
تا دوباره به تو سلام کنم
پیش پاهای تو بلند شوم
و به تو عرض احترام کنم
خانه را دوست داشتی با من
یاد روزی که با نخ و سوزن
مینشستم به صد امید و خیال
کار قنداقه را تمام کنم
به فدای تو خانواده ی من
نذر راهت امام زاده ی من
من چه دارم مگر به جز این ها
که به قربان تو امام کنم
قامتم زیر غصه ات خم شد
داغ تو در دلم مگر کم شد
زیر دستان تازیانه ببخش
که نشد پای نی قیام کنم
ای دل زار من هواخواهت
آفتابی که شد سر ماهت
قول دادم که تا نفس دارم
سایه را بر خودم حرام کنم
#سعيده_کرمانی
@Maddahankhomein
#غزل #مرثیه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
میخواستم که خیمه به سامان شود نشد
غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد
گفتم در این دقایق آخر اگر شده
روی پر اضطراب توخندان شود نشد
روی لب علی که خودش چشمهی بقاست
یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد
با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر
از سنگها جدا دل انسان شود نشد
هرکس که در میان جماعت مردد است
شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد
جز تیر حرمله که سر از پا نمیشناخت
یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد
شرمنده ام رباب که آغوش زخمیام
میخواستم براش نگهبان شود نشد
تا پشت خیمهها برسم خواستم کمی
دستم عمود این سر بی جان شود نشد
از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای
دفن علی برای من آسان شود؟
نشد
#سعیده_کرمانی
🕊️@Maddahankhomein
دله تنگم.mp3
646.2K
🍃🌷﷽🌷🍃 ❣غــُلــامــِ قــَنــبــَرَمــ❣:
#واحدشلاقی_یازنجیرزنی_احساسی
#حضرت_علی_اصغر_ع
#دله_تنگم
🌷🌷🌷
✅بنداول
دله تنگم مثله یک کبوتره
که تا کربلا همیشه می پره
عمریه که روی گنبد طلاست
کفتر جلده علی اصغره
🌷
شهزاده ی قلبه منه
شاه شهیر عالمه
اسم قشنگش همه جا
روی لبامه زمزمه
🌷
یا اصغر یاعلی اصغر (ع)
__
✅بنددوم
طفل شیرخواره ی دشت کربلاست
سربازه شش ماهه ی کرببلاست
آرومه دله رقیه خاتون و
آرومه جونه تمومه بچه هاست
🌷
شعاره زیبای لبه
فرزند شاه عربه
پسرحضرته رباب (س)
قوته قلبه زینبه
🌷
یااصغر یاعلی اصغر (ع)
✅بندسوم
گوش بدید آی شما که بدهکارید
یا مریضی های لاعلاج. دارید
سائلا گرفتارا بیاید همه
که به اصغره حسین. رو بزنید
🌷
قطره رو دریا می کنه
سائل و آقامیکنه
بادوتا دست کوچولوش
گره ها رو وامیکنه
🌷
یااصغر یاعلی اصغر (ع)
💠💠4⃣4⃣7⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_علی_اصغر_ع
همه دیدند که گهواره به تاب افتاده
تب و تابی به دل طفل رباب افتاده
هم دیدند که برخاست زگهواره علی
گر چه ششماهه ولی بهر خودش بود یلی
دید تنها شده آقاش ابا عبدالله
هیچ کس نیست دگر دور و بر ثارالله
هر چه میدید به دوروبر مولا کشته
همه اصحاب فدای سر مولا کشته
نیست سقایی و عباس دلاورر کشته
قاسمش کشته ی کین و علی اکبر کشته
اسلم و شوذبش و عون و جعفر کشته
مسلم و جون و حبیب ابن مظاهر کشته
هم بریر و وهب و هم که زهیرش کشته
همه اصحابش و هفتاد و دو یارش کشته
گفت برخیز پدر جان که امیدیست هنوز
یک علی مانده که سرباز رشیدی ست هنوز
بسکه این دشت ابوفاضل و اکبر دیده
دامن دشت پر از بوی علی گردیده
پهلوانی چو علی ابن ابیطالب نیست
هیچ کس بر علی و آل علی غالب نیست
من ز نسل ولی الله ام و از این ایلم
تو خلیل هستی و من حضرت اسماعیل
ام
ای پدر لحظه ی جانبازی من آمده است
وقت ایثار و سر افرازی من آمده است
ذره ای نیست مرا واهمه ازضربت تیر
خیز و قنداقه ی من را به سر دست بگیر
وقت جانبازی من جانب قربانگاه است
تو خلیل الله و اصغر چو ذبیح الله است
هر که آورده به همراه گلی خوشبو را
تا که قربان بنمایند مهی خوشرو را
زینب آورده به همراه دو فرزندش را
نجمه آورده به همراه دو دلبندش را
بهر یاری شما فاطمه ی ام بنین
چار فرزند فرستاده همه ماه جبین
ام لیلا که فرستاده علی اکبر را
تا بریزد به برت شاخه گلی پر پر را
مادر من که فقط داشت مرا بی کم و بیش
نذرکرده ست برای تو همین کودک خویش
رمز پیروزی تو خون علی اصغر توست
حنجر نازک گلگون علی اصغر توست
تو شوی حاجی و من ذبح تو در کوی منا
حاجی کرب و بلا، ساکن در کوی بلا
هیچ ترسی به دل پاک بنی فاطمه نیست
به خداوند قسم در دل من واهمه نیست
مادرم گفته ز ما تا به خدا فاصله نیست
مادرم گفته علی جان عددی حرمله نیست
نقش سربند سرم یا علی و یا زهراست
چشم من تا به ابد بر لب خشک سقاست
تشنه ام لیک کجا تشنه ی این آب فرات
تشنه ی کوثرم و تشنه ی از آب حیات
قرنها بعد کزین کرب وبلایت خبرست
خون من بهر قیامت سندی معتبرست
طفل ششماه چه غوغا کده ای راه انداخت
شور اندر حرم و خیمه گه شاه انداخت
خود برداشته عمامه به سر بنهاده
تبغ و اسب و سپرش را به غلامش داده
با شتر آمده اینبار به سوی لشگر
که سر جنگ ندارد پسر پیغمبر
گفت ای قوم اگر آدمیت می فهمید
جرعه ای آب به این کودک تشنه بدهید
حرمله حاضر و آماده ی دستور امیر
دهم اول پدرش یا که پسر را دم تیر
گفت تیرت چو سپیدی گلویش گیرد
پدر طفل ز داغ غم او میمیرد
تیر در چله و در دست گرفته ست کمان
تا به یک تیر سه شعبه بزند او دو نشان
ناگهان تیر رها شد ز کمان شد از شست
با شتاب آمد و بر حنجر اصغر بنشست
همه دیدند حسین است که بر میگردد
چه گرفته است در آن دست که بر میگردد
چیست در زیر عبا آه خدا رحم کند
چه خبر شد وسط راه خدا رحم کند
پشت خیمه چه کند آه خدا میداند
رفته قبری بکند؟ آه خدا میداند
مادرش آمده از طفل خبر میخواهد
از پدر آمده قنداق پسر می خواهد
آه و افسوس و دریغ از دل پر خون رباب
آه شرمنده شد و غرق خجالت ارباب
شد غروب و سر پاک پسرش را بردند
صبح فردا به روی نیزه سرش را بردند
#جواد_کریم_زاده
@Maddahankhomein
احوالات #راه_شام...درددل #حضرت_رباب_س_با_سر #حضرت_علی_اصغر_ع
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
کوفه دن آیریلدی پوزقون کاروان کربلا
نیزه لر صف صف دوزولموش رهسپار شام اولا
غرق ماتم اهلبیت حضرت سلطان عشق
دینموری هئچ کس هامی راهی اولوب سوی دمشق
هرکس اغلور زینب کبری وئرور تسکین اونا
باغلانوب نازلی رقییله سکینه قول قولا
بیر خانم هردم باخیر نیزه باشیندا بیر باشا
آغلوری گوزدن اخان قانین قاتیبدور گوزیاشا
گه دیور ای پرشکسته من ربابم باخ منه
آلتی آی یولاردا نازون چکموشم قربان سنه
من سنه خاطر اوغول شهر به شهره گئدرم
هارا گئتسن بولوسن من ائوی ویران گلرم
نیزه دن باخ منه گور خسته دلم افسرده ام
گورکی سرگردان عشقون اولموشام پژمرده ام
نیزه ده زلفون اسور گاهی ساقا گاهی صولا
چاتمور حیف اولسون الیم باشیوه لی نازلی بالا
نه گوزل نقشیله قان آخموش هلالی قاشیوه
نیزه داروندا اوغول عاشق اولوبدور باشیوه
کاش بیر لحظه وئره گول دوداقوندان ئوپرم
ائله مست اولام اوغول آهو کیمی من ملرم
ولی قورخوم بودی مندن کوسه سن کوسمه علی
سن ربابین گولوسن بیله اوتاندیرما منی
عفو ائله گرچه اوغول اللریوی باغلاموشام
ولی اوغلوم بونا خاطر سنه چوخ آغلاموشام
باخیرام نیزیه ایوای دیورم نازلی بالا
گورورم قمچی ورور باشیمه بو قوم دغا
سن منیم مایه آرامش جانیمسن علی
بوردا بو غملی ربابه جان و دلبرسن علی
الله ائتدی سنی سرباز فداکار حسین
ای فدا دین حقه یاروفادار حسین
🤲 التماس دعا🤲
#کربلایی_سیامک_پندی خاکسار
https://eitaa.com/Maddahankhomein