فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ای حریر چرخ پای انداز تو
مه چراغ محفل اعزاز تو
آفتابت فوج عصمت را یَزک
اخترانت چهر عفّت را زرک
از شراب وحدتت رنگ شفق
وز سحاب رحمتت نور فلق
کهکشان صفُّ النِّعال درگهت
سرمه سای چشم مَه خاک رهت
شمسه ی کاخ رسالت روی تو
مَهبَطِ روح و ملک مشکوی تو
چلچراغ محفل اُمُّ القُری
نور یثرب بضعه ی خَیرُ الوَری
ماه بر باب جلالت حلقه زن
بوریای محفلت عِقد پرن
درة البیضای اکلیل وفا
غایة القُصوای آزرم و حیا
جلوه ی نه گنبد از خاک درت
وز فروغ لایزالی گوهرت
پیر گردون سر چو بر پایت نسود
زد به نیل غصّه شولای کبود
شد مکدّر ماهتاب شب فروز
کو نبیند آفتابت را به روز
باد از کویت چو راهی شد به باغ
گل شد از انفاس قدسی تردماغ
تا زکویت پا صبا در خلد هِشت
تازه شد جان ریاحین بهشت
از مسیرت تا غبار انگیز شد
نافه ی غبرا عبیر آمیز شد
ای صفای آب حیوان از لبت
بلکه فیضش از زلال مشربت
در تنافس قدسیان بر خدمتت
ماسوا مهمان خوان رحمتت
یکشنبتون متبرک به حضرت فاطمه سلامالله علیها
https://eitaa.com/Maddahankhomein
کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد.
کوفیان جمع شدند تا ببینند این اسیرانی که مردانشان بر حاکم وقت خروج کردهاند کیستند؟
مردان ابنزیاد دور اسرا را گرفته بودند و مست از این پیروزی ظاهری بودند.
ابنزیاد میخواست همه ببینند عاقبت خروج بر یزید چیست!
تا به حالا اسیرانی که به این شهر وارد میشدند دو ویژگی داشتند ۱- نامسلمان بودند ۲-غیرعرب بودند.
حالا این اسیران هم شبیه همانها وارد شهر شدند اما هم به زبان عربی فصیح صحبت میکردند و هم آیات قرآن را میخواندند.
ماجرا جالب شده بود که ناگهان با پرسش زنی، شالوده فکر و خیالات کوفیان فروریخت.
زنی پرسید شما اسیران کدام قومید؟
گفتند ما اسیران از خاندان پیغمبریم.
مردم تازه فهمیده بودند چه شده است.
و حالا شروع به سرزنش خود میکردند.
اما چه فایده؟
بعد از حسین سرزنش چه سودی دارد؟
بعد از حسین هزار هزار هم که کشته شوی و بکشی حسین که زنده نمیشود!
ننگ کشتن حجت خدا که پاک نمیشود.
زینب کبری که بار حفاظت از جان امام سجاد را به دوش میکشید و علمدار کاروان اسرا بود آغاز به سخن کرد.
یک اسکتوا گفت و همه ساکت شدند. حتی باد هم نوزید. حتی زنگ شتران به صدا حرکت در نیامد.
او آنروز علی ترین زن روی زمین بود.
#کربلا
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین_ع
#زینب_کبری_س
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#سیدالشهداء_علیهالسلام
#محرم۱۴۰۳
«کلاغ پر»
وقتی کشید مرغ دلم تا عراق،پر
تا پای مرز رفتم و گفتم فراق پر
حالا که باز کردهای آغوش سوی من
باید درآورد دلم از اشتیاق، پر
تمثال توست بر در و دیوار و میزند
از شوق کربلای تو حتی اتاق پر
ما را کنون که دور خودت جمع کردهای
ای عشق! تا قیام قیامت، نفاق پر!
در روضهات مرا که دعا کرد مادرم
از طالعم کشید در آن لحظه «عاق» پر
روی سیاه در حرمت میشود سفید
وقتی کبوتر تو شدم پس، کلاغ پر!
فطرس همیشه قبل ورودش به صحن تو
با گریه میکشد دم ایوان به طاق، پر
از بس حریم قدسیات اعجاب آور است
میریزد از ملائکه هم در رواق پر
در انتظار پخت و پز بزم ماتمت
هر لحظه میکشد دل دیگ و اجاق پر
در حسن میزبانیات این بس که اربعین
هر چشم درمیآورد از آن سیاق، پر
#میثم_کاوسی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
خاتم
هرجا سراغی، از غم گرفتیم
در سینه بزم، ماتم گرفتیم
در هرمقامی، خدمت گزیدیم
سینه زدیم و، پرچم گرفتیم
اکسیر اعظم، ذکر حسین است
عالم بههم ریخت، تا دم گرفتیم
سنگ دل ما، با گریه شد آب
از چشمهی چشم، زمزم گرفتیم
گریه برای، داغ تو بوده
ارثی که ما از، آدم گرفتیم
ما سنگ بودیم، با گریه بر تو
حکم نگین از، خاتم گرفتیم
لطف تو بیش از، این حرفها بود
لطف تو خیلیست، ما کم گرفتیم
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عج
#امام_حسین_علیهالسلام
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ایستاده در راه
ز نخل مصطفی چیدند بی رحمانه حاصل ها
چقدر آتش ازین مجمر خدا ، افتاد بر دل ها
نباشد سخت تر زین مرحله از بعد عاشورا
که باید چشم ما افتد به چشم خیل قاتل ها
به روی ناقه ی عریان نشسته کوهی از ایمان
که افتاده به دست و پای او زنجیر باطل ها
به گِل افتاده اکنون قافله ای ساربان بنگر
ز اشک زینب کبراست مانده ناقه در گِل ها
برای آن که ننشیند به قلب داغداران غم
ز روی نیزه می تابند سرها سوی محمل ها
سری بر نیزه و زینب کنارش، نیست اندوهی
کنار دوست آسان می شود اینگونه مشکل ها
رود منزل به منزل کاروان با داغ عاشورا
خداوندا درین وادی چه دلگیرند منزل ها
« شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها »
به خط عشق «یاسر» می نویسد روی لوح دل
نباشد هيچ نُقصانی میان جمع کامل ها
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یا عقیله العرب(س)
از ضربِ عشق جمع مکسر شکسته بود
آیینه وار قلب پیمبر شکسته بود
پروازدرهوای اسارت محال بود
بال و پرِ کبودِ کبوتر شکسته بود
پیشانی برادر او را شکست؟نه
از دست سنگ ها دلِ خواهر شکسته بود
باچشمِ خویش دید که امواجِ آفتاب
در بین تیغ و نیزه و خنجرشکسته بود
انگار کربلای نگاهش مدینه شد
انگار باز پهلوی مادر شکسته بود
اصلا معادلات به هم خورده بود چون
خودکار پاره پاره و دفتر شکسته بود
#محمدمعین_پوریلان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه حضرت زینب سلام الله علیها
ایام اسارت آل الله
گریه پشت گریه/غصه پشت غصه
روزای اسارت/زینبو کشته غصه
غصه یکی دو تا نیس
غصه که قحط آب نیس
این روزا روضه اینه
جای زینب و سکینه
تو مجلس شراب نیس
میشه با این یه جمله هم جون داد
اسم زینب سر زبون افتاد
واسه روضه همین بسه امشب
دخلت زینب علی ابن زیاد
ــــــــــــــــــــــــ
سیلی پشت سیلی/نیزه پشت نیزه
چند تا دخترا رو/تا حالا کشته نیزه؟
غصه یکی دو تا نیس
غصه که بی شماره اس
روضه همینه آره
میگم با یه اشاره
روضه لباس پاره اس
روضه خون امشبو نزن فریاد
نرسه روضه هات به گوش باد
چشم سقا رو نیزه ها بسته س
دخلت زینب علی ابن زیاد
وحید محمدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾بازار کوفه و شام
بخواب ناز رفته اصغر من
به روی نی سر نیلوفر من
نگفتی بعد من بیچاره میشه
به راه شام و کوفه مادر من
😢
سربازار دیدم قد کشیدی
ز روی نیزه مادر را ندیدی
دو دستم بسته و قدم خمیده
تمام نالههایم را شنیدی
😢
سرت بر روی نی سردار گشتی
روانه جانب بازار گشتی
تمام نیزهداران مست هستند
تکان داده سرت بیدار گشتی
😢
الا ای کودک ببریده حنجر
بیا پایین ز بالا پیش مادر
چرا چشمان خونبار تو بازه
سرت بادا سلامت پای تا سر
◾بازار کوفه
خورشید فاطمی ز سر نیزه سر زده
تا منتهای عرش برین بال و پر زده
رنگ شفق گرفته زخون لالهگون شده
آیات کهف خوانده به دلها شرر زده
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
voice-changer-۲۰۲۴-۰۷-۲۰-۱۷-۵۹.mp3
881.2K
◾نوحه سینهزنی
◾بازار کوفه و شام
◾سبک و ملودی جدید
◾بنداول
سر زده از نیزه شکوفه
زینب رسیده است به کوفه
رو نیزه سرها
راس شهیدا
هلال زینب
عزیز زهرا
وای.....
سرعلی اکبر لیلا
راس ابوالفضل که شده سقا
راس گل نجمه که شد قاسم
گرفته روی نیزهها ماوا
واویلا....واویلا....
واویلا....واویلا....(۲)
◾بنددوم
حرفای کوفیان دروغه
بازار کوفه چه شلوغه(۲)
هلهله برپا
شادی زنها
میون بازار
زینب کبری
وای.....
اهل حرم در ملاءعامند
زنان کوفه همه بر بامند
سنگ جفا و خاک و خاکستر
گویی که طفلان همه در دامند
واویلا....واویلا.....
واویلا....واویلا.....(۲)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
voice-changer-۲۰۲۴-۰۷-۲۰-۱۷-۴۸.mp3
1.16M
◾نوحه سینه زنی
◾بازار کوفه و شام
◾باسبک و ملودی جدید
◾بنداول
طعنه و زخم زبان بشنیدم
برادر حسین جان
بر سر نیزه سرت را دیدم
برادر حسین جان
از روی......
نیزه تکلم کن تا من جان بگیرم
در بین......
کوفیان برادر اسیرم اسیرم
دختر کبرای علی منم من منم من
کوثر زهرای علی منم من منم من
ای مه تابانم قاری قرآنم
ای جانم ای جانم (۴)
◾بنددوم
دختر کوچکت داره میمیره
میمیره میمیره
دستشو رو صورت خود میگیره
میگیره میگیره
نگاش کن....
تا جان تازه ای بگیره
از داغت....
روی دستام داره میمیره
دلم به درد و داغ تو مبتلاست
مبتلاست
مقتل من بعد تو در کربلاست
کربلاست
ای مه تابانم قاری قرآنم
ای جانم ای جانم(۴)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
صدای زخمی
بیا ودرد دلم را دوباره درمان کن!
مسیرسخت مرا بانگاه آسان کن!
صدای زخمی خودرا به گوش من برسان
«مراز نیزه به یک یا اُخیّه مهمان کن»!
دلم گرفته برادر، برای خواهر خویش
بیا و باز تلاوت کلام قرآن کن!
اگرچه سنگ زنندت بخوان ودشمن را
زمعجزات نفس های خودپشیمان کن!
هلال یک شبۀ من،که گفته رویت را
به پشت دراین شام تار پنهان کن!
به اشک چشم یتیمان کسی نظر نکند
گهی نگاه زنیزه به اشک طفلان کن!
تمام دور وبَرم پُرشده زنامحرم
نگاه تُند براین اهل نامسلمان کن!
حدیث غُربت مارا همیشه می خواند
حسین من به«وفایی» نگاه احسان کن!
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_رقیهسلاماللهعلیها
#غزل #مرثیه #اسارت
عمه مگر که بابا از من خبر ندارد؟
ای کاش لحظه ای از من چشم برندارد
از چشم های تارم باران اشک جاریست
عمه ببین که گریه، دیگر اثر ندارد
می ترسم آخرش زجر جان مرا بگیرد
ای عمه این بیابان پایان مگر ندارد؟
بابا تو رفتی و من آتش به جانم افتاد
این دخترت پس از تو که بال و پر ندارد
عمه دعا کن امشب بابای من بیاید
شب های شام بی او اصلاََ سحر ندارد
در کنج این خرابه طاقت نمانده دیگر
عمه مگر که بابا از من خبر ندارد؟
#عباس_گودرزی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب هفت حسین
#روضه_امام_حسین
بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود
شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود
بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست
که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود
بنویسیدميان لشكری بلوا شد
سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود
بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند
شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود
بنویسیدکه غارت شده پیراهن او
مادری شاهداین واقعه در آنجا بود
به سرنعش حسین بود که آمدمادر
ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب هفت امام حسین ع
سر زلفت به روی نیزه رهابود حسین
گاه راست هدف سنگ بلابود حسین
سر تو بر سره. سرنیزه به هرسومیرفت
حنجره پاره ی تو چه بی صدابودحسین
کاش هرگز سرت ازنیزه نیفتدبه زمین
لیک دیدم سر توبه زیرپابودحسین
جای سنگی به لب وآن دهنت پیدابود
خواهرت ازغم توغرق نوابودحسین
باز بانیزه عدو بر سروپشتم زده است
ضرب شلاق عدو برتن مابود حسین
درمیان دشت گویا دخترت گم شده بود
دخترسه ساله ات بگوکجابودحسین
دل(مجنون)همه شب به اضطراب غم توست
به هوای تو دلم غرق بلا بود حسین
📝شعر .آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب هفت امام حسین ع
سرتوبرفرازنیزه هابود
لبانت قاری طشت بود
سرت زخمی زسنگ کوفیان شد
سرت مجروح چوب خیزران بود
سرت از بهرمن دریای نور است
سرتو سرتوسوخته ی کنج تنوراست
لبانت بوسه گاه بوتراب است
سر توشاهدبزم شراب است
چودیدم نیزه ی روزخیانت
بدیدم جای چوبی برلبانت
عدومیزدمراباصدجسارت
ببین اموال مارا کرده غارت
تنت راپیش مامسلوب کردند
سرت آویزه بریک چوب کردند
طلای دختران غارت نمودند
ببین(مجنون)که معجر می ربودند
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب هفت امام حسین ع
راهبا من زاده ی پیغمبرم
من حسینم نور چشم حیدرم
من کیم عشق خدای عالمم
راهبا کوی خدارامظهرم
بوده هرجا بر سرم تاج شرف
راهبامن عرش حق رالنگرم
ایکه تمجیدیم به قرآن آمده
راهبامن ماسوا رامفخرم
من که خودقدرت به هستی داده ام
راهبا من خود ولی داورم....
درکتاب آسمانی آمده
راهبا برماسوا من سرورم
جدمن احمدبود بابم علی
راهبا زهرای اطهر مادرم
من حسینم رحمت بی واسطه
راهبامن برخلایق سرورم
کوفیان مهمان نوازی کرده اند
راهبا کردند غمگین خاطرم
کوفیان یاران ماراکشته اند
راهبامن بی کس وبی یاورم
بعدمن شداهلبیتم خار وزار
راهبارفته اسیری خواهرم
راهبا(مجنونم)ازاین واقعه
شاعرم امابه کویش ذاکرم.
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)...
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_هفت_شهادت_امام_حسین
دیدگانم گریه کرده هفت روز
داغ تو با من چه کرده هفت روز !
هفت روزِ آه تاثیریّ من
ترجمانی گشته از پیریّ من
از تبسم غنچه ی لب بسته شد
تا تو رفتی دست زینب بسته شد
بوده ایم دلبند هم دو سینه سوز
من جدا از تو ، تو از من ، هفت روز !
نه ، جدایی کی روا باشد چنین ؟
تو به نیزه خواهرت محمل نشین
هفت روزِ هر چه آمد بر سرم
ای فدای تو عزیزم ، دلبرم
هفت روزِ بی تو پرپر میزنم
گاهی از محمل به تو سر میزنم
نیست آیا مِهر دیرین با مَنت
هفت روزِ پیش چشمم کُشتنت !!
هفت روزِ در کجایی ذات نور ؟
روی نیزه ! بر طبق یا در تنور ؟
هفت روزی شد به گردون پر زدی
با سرت بر عرش داور سر زدی
هفت روزِ بوریا بر پیکری
بی عبا عمامه ، بی انگشتری
آسمان با ابر خونین هفت روز
کربلا را کرده آذین هفت روز
هفت روزِ خاک را دادی بها
کربلا با تو شده کرب و بلا
محسن غلامحسینی ..✍
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#هفتم_شهدای_کربلا
شنو از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدتی مهمان کوفه
چنین مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی
بوَد امروز روزِِ هفتِ دلدار - دراين هفت روز خوردم غصّه بسيار
دراين هفت روزديدم بس مصيبت - دراين هفت روز ديدم رنج وزحمت
دراين هفت روز من ظلمِ فراوان - بديدم تا كنون ازقومِ عدوان
دراين هفت روز ديدم تازيانه - زشمروزجردون با هر بهانه
دراين هفت روزديدم گريه وآه - نديدم آب ونان زين قوم گمراه
دراين هفت روز بوده گريه كارم - بجزگريه دگرراهي ندارم
دراين هفت روزدربازارِكوفه - بديدم طعنه ازاغياركوفه
دراين هفت روزبسكه گريه كردم - نشانش مانده دررخسارزردم
سرِهركوچه وبازاررفتم - به هرجمعي كه بُد اغياررفتم
عبيدالله دون درمجلسِ خويش - نموده قلبِ مارا ازستم ريش
بسي زخم زبان كرده نثارم - رسيده تاكجا اين روزگارم
به قلب خسته وحال پريشان - نموده جمع مارا كنجِ زندان
سكينه،فاطمه،كلثوم وسجاد - ستمها ديد ازاين قومِ زنازاد
چگويم من ازاين حال پريشان - حسين جانم حسين جانم حسين جان
نما اي باقري كوتاه مطلب - كه نتواني بيانِ حال زينب
#باقری_پور
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_هفتم_شهدای_کربلا
امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسين است
کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است
حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر
در کربلا امشب زند بر سینه و سر
هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا
هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا
امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند
بهر حسین و آن شهیدان در نوایند
امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است
بهر حسین گریان شهِ بدروحنين است
زهرای اطهر بر حسینش گریه دارد
بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد
ختم رسل بهر حسین خود عزادار
هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار
درکربلا بنگر چسان شورونوائیست
درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست
این هفتمين شامِ جدايي ازحسین است
اندر عزا زین العباد و زینبین است
دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند
هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند
اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار
باشند از بهرِ حسین امشب عزادار
آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب
اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب
نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان
اندر دلِ زندان همه در آه و افغان
دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر
اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر
از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند
از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند
گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر
از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر
زندا نِ كوفه جملگي با اشكِ ريزان
شدذکرشان جانم حسين جانم حسين جان
ای باقری آلِ نبی باشد عزادار
هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار
#باقری_پور
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
دشتی شب هفت امام حسین علیه السلام
فدای چشم چون دریای زینب
بمیرم واسه ی غمهای زینب
شب هفتم سر قبر حسینش
چقدر خالیه امشب جای زینب
شب هفتم شده زینب کجایی
سر قبر حسین خود بیایی
شب هفتم کنار قبر سقا
بگو ام البنین داد از جدایی
یه گوشه زار و تنهایی رقیه
گرفته ذکر بابایی رقیه
به یاد اصغر شیرین زبونش
داره میخونه لالایی رقیه
بگو پس نور چشمای ترت کو
بگو شبه پیمبر اکبرت کو
نه حر موند و نه عبدالله و قاسم
ابالفضل ،ساقی آب آورت کو
شب هفتم شد و قلبم کبابه
همه دنیا به چشم ما سرابه
امون از داغ طفل شیرخواره
که حالش از همه بدتر ربابه
میسوزونه غمت از ما پر وبال
چه سخته همسفر با قوم دجال
تو بیداری که پیش شمر و زجرم
تو خوابم میرم هرشب بین گودال
شب هفتم گرفتم روضه ی سر
امان از ناله ی پر سوز خواهر
اسیر شمر بودم من اگر که
نبودم مجلس ختمت برادر
بنال ای دل از این غم بی شماره
ندارد اسمانم یک ستاره
شب هفتم شده شیون کن ای دل
به یاد آن گلوی پاره پاره
حسین کریمی نیا
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب هفت امام حسین ع
تو وزخم سنان ونیزه داران
من وشلاق دشمن ای حسین جان
من و یک کاروان بی گوشواره
من و گهوارئی بی شیرخواره
ببین برناقه ی عریان نشستم
ببین چو پیران قامت شکستم
تو وکوه غم وسنگ لب بام
من ونامحرمان کوفه وشام
من واین دختران رنج کشیده
تو وحلقوم و رگهای بریده
شد از داغت سکینه جان پریشان
که آمد مادرت زار و پریشان
هوای دیده ی (مجنون) بهاریست
به سر امشب وصال روی یاریست
📝شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)..
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید
اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید
دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون
به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون
سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید
برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید
شاعر:بانو رقیه سعیدی(ڪیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein