eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات مناسب شب های قدر ای خدا باخ دیده ی گریانیمه دیلده سوز و اهیمه ، افغانیمه گلمیشم درگاهیوه ائیله نظر قدریوین سِرّین دن ائیله با خبر اند وئرم بو کتاب مُنزله چک منی دریای غمدن ساحله اند وئرم باطن قرانیوه لطف ائله بو بینوا مهمانیوه ای خدا اسماء حُسنی حقینه باخ منه آیات کبری حقینه ای کریم و قادر و حیّ علا قیل منه نار جهیمیندن رها قویموشام قرانی باشه دیلده آه سایه لطفونده وئر یارب پناه آتمیشام حاجت الین دامانیوه تیکمیشم گوز سفره احسانیوه عفو و غفران کیمده وار سندن صورا لطف و احسان کیمده وار سندن صورا کیمده وار قدرت شفاعت ائیله سین یا بیرین سنسیز حمایت ائیله سین آند وئرم حقیوه ای ذوالجلال قلبیمیزدن لطفیله رفع ائت ملال آند وئرم حضرت پیغمبره روح اطمینان یئتیر بو مضطره آند وئرم مرتضایه بو گئجه قویما قالسین توبه می یارب گئجه سن منی زهرایه خاطر عفو ائیله عصمت کبرایه خاطر عفو ائیله مجتبا حقینده ای رب کریم قیل من احسان جنات النعیم بو گئجه حق شهید نینوا وئر بیزه یارب برات کربلا قیل منی عاشق حسینین عشقینه شایق ائت قانلی قیامین مشقینه حضرت سجادین اشک الینه آند وئرم باخ بو زارین حالینه آند وئرم علم و حلم باقره ویر منه حقین یولوندا باصره صادق آل محمد حرمتی آل الیمدن بو حجاب غفلتی آند وئرم عترتین موساسینه سال منی علم و ادب دریاسینه بو گئجه حق علی موس الرضا ای خدا لطفیله مندن اول رضا واسطه اولدی امام المتقی لطف ائله تشخیص و تمییز حقی حق هادی قیل نظر یارب منه تا اولوم بیر بنده ی صالح سنه ای خدا جان امام عسگری دفع ائله مندن شیاطین و شری یا عزیز و یا قوی و منتقم حجت برحقیوه وئرم قسم کوی عشقینده شهید ائیله منی بو دل شب رو سفید ائیله منی ربنا یا ربنا ارحم لنا یا رحیم و یا ودود اغفر لنا @Maddahankhomein
4_5773835264564662869.mp3
4.55M
هدیه به امیر المومنین حیدر صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم زمزمه یا واحد امیرالمومنین علی ع این لحظه های آخرم.  بیا کناره بسترم.  ببین دو چشمای ترم عزیز جونم گریه نکن بالا سرم . طاقت بیار ای دخترم.  از پیشتون باید برم ای مهربونم.      درد می‌کنه همه تنم  می سوزه از تب بدنم رسیده وقت رفتنم ای نور دیدم. فدای قلب مضطرت . قربون چشمای ترت من بعد زهرا مادرت خوشی ندیدم.    علی. علی علی علی. علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی جان بیا که صحبت بکنم تو‌رو‌نصیحت بکنم واست وصیت بکنم. لحظه ی آخر بی پرو بی بال نریا با گریه از حال نریا به سمت گودال نریا سمته برادر چکمه رو پیکر می بینی . بریده حنجر می بینی. رونیزه ها سر میبینی یه روزی زینب می بینی گودال بلا.   می بینی غارت عبا . تنی رو خاک شده رها به زیر مرکب علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی جان یه روزی تو تنها میشی .    از غم و غصه تا میشی .  اسیره نامردا میشی می بینی غارت با چشمای پر آب میری.   بدون انتخاب میری تو مجلس شراب میری میری.اسارت چیا تو انظار می بینی. خیلی تو آزار می بینی . کوچه و بازار می بینی دور از ابالفضل راه تورو می بندن و به اشک تو می خندن و. دورو برت می رقصن و دور از ابالفضل رضا نصابی @Maddahankhomein
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا... اهل توحید چنین نقل کرامت کردند ساقی بدری و توصیف مقامت کردند در شب هفدهم ماه خداوند، علی سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک دل خود را همه دربست به نامت کردند برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی ساقیان دو جهان سجده به جامت کردند صبح فردا شد و آن ها که مقابل بودند با رجزخوانی ات، احساس ندامت کردند تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت شرحِ برپایی تصویر قیامت کردند آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند خودشان را همه ی عمر ملامت کردند ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف چه ستم ها که به اولاد کرامت کردند به حسینت به خدا هیچ کسی آب نداد پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد تیرها خون به رخ ماه تمامت کردند تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش... نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ماتم حیدر،شد خونجگر زینب وا حسرتا گردید،بی بال و پر زینب خون شد جگر زینب بین چشم تر زینب زمینه:عباس مه سیما @Maddahankhomein
از ماتم حیدر،شد خونجگر زینب وا حسرتا گردید،بی بال و پر زینب خون شد جگر زینب بین چشم تر زینب شیعه از این ماتم،افغان و زاری کن اشک عزا هر دم،از دیده جاری کن هم جامه بر تن چاک،هم سوگواری کن چون از ید دونان،شد بی پدر زینب یا رب چه رو داده،عالم دگرگون است فرق سر مولی،آغشته در خون است روی زمین غلتان،آن قد موزون است از این الم گردید،دل پر شرر زینب چون تیغ کین فرق،شیر خدا بشکست از بار غم پشت،خیر الوری بشکست داغ غمش قلب،خیر النسا بشکست هم آه جانسوزش،دارد اثر زینب حیدر به خون غلتید،در دامن محراب زین غم فزون گردید،غم بر دل احباب در خون شناور شد،آن خسرو اطیاب شد تیره اش عالم،اندر نظر زینب فرق علی یاران،از کینه منشق شد چون لاله گون فرق،آن شاه مطلق شد راحت از این عالم،آن مظهر حق شد اما غم و محنت،شد تازه بر زینب باشد حسن زین غم،خونین جگر امشب گویا حسین او،شد بی پدر امشب اوضاع عالم شد،زیر و زبر امشب چون زین غم عظمی،شد با خبر زینب امشب یتیمانش،با چشم خونبارند امشب غریبانش،بی یاور و یارند از که مدد جویند،رو بر کجا آرند امشب کشد از دل،آه از جگر زینب زینب به خاطر داشت،داغ پیمبر را هرگز نبرد از یاد،اندوه مادر را بیند کنون گلگون،سیمای حیدر را در و گهر بارد،از چشم تر زینب زینب چو دید این سان،آه از جگر برزد آه شرربارش،بر قلبش اخگر زد گاهی ز دل نالید،گه دست بر سر زد شد از غم بابا،آسیمه سر زینب چون مرتضی را دید،با حالت محزون با غرق بشکسته،با صورت گلگون حالش دگرگون و قلبش شدی پر خون از پا نشست و زد،دستی به سر زینب گفت ای دریغا من،بی بال و پر گشتم از جور این امت،خونین جگر گشتم خونین جگر گشتم،چون بی پدر گشتم نالد از این ماتم،شام و سحر زینب ای دل بنال امشب،از ماتم حیدر بهر یتیمانش،کن خاک غم بر سر تا حق شود یارت،در عرصه ی محشر یا رب جوادی را،می بخش بر زینب زمینه:عباس مه سیما @Maddahankhomein
نوحه ‏زمینه: رکمان فرق علی منشق چو از تیغ کین شد گریان ملک در ناله روح الامین شد شاه ولایت مرتضی شد کشته از تیغ جفا مرآت رب العالمین نور یزدان شاه ولایت شیر حق رکن ایمان شد کشته از تیغ جفا ای عزیزان عالم ز داغ ماتمش دلغمین شد در مسجد و محراب و وقت عبادت اندر نماز و سجده و وقت طاعت خصم لعین فرقش درید از شقاوت لرزان فلک در ناله عرش برین شد شمشیر زهرآلوده را ابن ملجم بنواخت بر فرق علی اندر آن دم از این عمل در ناله شد خلق عالم خون از سر مولی روان بر جبین شد شمشیر کین بن ملجم شوم غدار بر تارک حیدر چو زد آن ستمکار شق القمر از تیغش آمد پدیدار فزت و رب الکعبه اندر طنین شد روح الامین در عرش حق گشت بی تاب داد این ندا شد کشته حیدر به محراب از تیغ ابن ملجم شوم ناباب غرقه به خون سر علی شاه دین شد خیل ملایک بر علی ناله سر کرد این ناله ها بر قلب زینب اثر کرد اشکش روان از دیده بهر پدر کرد قلبش دگر با محنت و غم قرین شد شبیر و شبر چون ندا را شنیدند آن گه به سرعت سوی مسجد دویدند آغشته در خون چون پدر را بدیدند شوری به پا در آسمان و زمین شد پس پیکر مجروح آن شاه ابرار بردند سوی خانه با چشم خونبار حال پدر را دید چون زینب زار شیون به پا بنمود و زار و حزین شد شد کشته از شمشیر کین-مولی امیرالمؤمنین چون دید منشق فرق باب آن دل افگار خون از سرش گشته روانه به رخسار شد روز روشن پیش چشمش شب تار از بهر بابا خاطرش بس غمین شد آیا در آن لحظه چه بگذشت به زینب کز سوز دل ناله زد و گفت یا رب دیگر رسیده جانم از غصه بر لب بهر چه بر ما این قدر ظلم و کین شد یا رب به حق حرمت شاه مردان طوف مزارش کن نصیب محبان انصاری این نعمت تو را داده یزدان مهر و ولایش در دلت چون عجین شد @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(امام علی ع) فرق علی منشق چو از تیغ کین شد گریان ملک در ناله روح الامین شد شاه ولایت مرتضی شد کشته از تیغ جفا @Maddahankhomein
شاید که برده ز خاطر قرار را دستان خالی چشم انتظار را امشب به کوچه ی ما سر نزد چرا؟ مردی که داشت به کولش بهار را او ساده بود ولی وقف کوچه کرد عمری تمامی دار و ندار را سر کرده ایم در آشوب و غصه ها با مهربانی او روزگار را امشب نیامد و از دست داده ایم یکباره طاقت و صبر و قرار را پیچیده بوی خزان باز هم محاق از ما گرفته تماشای یار را آورده اند ولی گریه های شهر پیغام حادثه ای ناگوار را تیغ جهالت و کینه، شکافته فرق سر یل شب زنده دار را از ما چه دیده که در سجده گفته است بعد از قسم به خدا، «رستگار» را آن کوچه گرد صمیمی همیشه داشت تصویر و عطر خداوندگار را مانند کوچه ی ما نیمه های شب می گشته کوچه به کوچه دیار را آن بی بدیل ابر مرد روزگار می بسته بر کمرش ذوالفقار را حق را گرفته اگر روزگار، باز ناحق نکرده لبِ روزه دار را با استخوان درون گلو ،به چشم یک عمر کرده تماشای خار را تنها علی است که در پادشاهی اش فهمانده معنی خدمتگزار را @Maddahankhomein
منم و این شب میقات الهی العفو تویی و اینهمه حاجات الهی العفو شب قدر است الهی به رسول‌الله ات شب عفو است و ملاقات الهی العفو به صحیفه به مفاتیح به قرآن عظیم به زُمر ، غافر و صافات الهی العفو به ابوحمزه ، کمیل و به دعاهای سحر به شب اهل خرابات الهی العفو مَسَّنا الضُّر فَتَصَدَّق به علیٍ به علی آه جِئناک بِمُزجاة الهی العفو قدر زهراست الهی به پَرِ چادر او به دلِ مادرِ سادات الهی العفو به کریمی به غریبی به یتیمیِ حسن به کَرَمخانه‌ی حاجات الهی العفو به حُسینت به حُسینت به حُسینت به حسین زیر رگبارِ جراحات الهی العفو به دو دستان گره خورده‌ی سجاد میان زنجیر به اهالی مناجات الهی العفو به غم خاطره‌ی کرببلای باقر توبه از اینهمه آفات الهی العفو عمرِ من رفت الهی به امام صادق خط بکش بر همه مافات الهی العفو من و زندان خطاهام به موسی‌الکاظم من و زنجیرِ مجازات  الهی العفو به همین پنجره‌فولاد به زوارِ رضا به تمامیِ زیارات الهی العفو هیچ جز شرم نداریم الهی به جواد جان این کعبه‌ی خیرات الهی العفو به دل محترم حضرت هادی یارب که نکردند مراعات الهی العفو و الهی به حسن از همه کوتاهی‌ها یا که از اینهمه افراط الهی العفو همه گفتیم بگوییم به مهدی الغوث به همین صاحب اوقات الهی العفو آه بر گریه‌ی صبح و شبِ او بر زینب پشتِ دروازه‌ی ساعات الهی العفو به رُباب و به سکینه به غم گهواره موقع غارت و سوغات الهی العفو به زمین خوردن بی دست علمدار حرم وای از خیمه‌ی سادات الهی العفو به شهیدان حرم‌ها به سلیمانی‌ها می‌رسد روز مکافات الهی العفو شعر: دکتر حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای کاش قطره باشم، دریای من تو باشی ای کاش بنده باشم، مولای من تو باشی از خویش پر گرفتم، قرآن به سر گرفتم احیا گرفته‌ام تا، محیای من تو باشی دیروز بی تو بودم، امروز بی تو بودم امشب رسیده‌ام تا، فردای من تو باشی از شرم از ندامت، از برزخ و قیامت دیگر چه باک وقتی دنیای من تو باشی گفتم الهی العفو، بخشد خدا اگر که آمین التماسِ، شب‌های من تو باشی گفتند که کریمی، گفتند اباالرحیمی خوشبخت من اگر که بابای من تو باشی امشب دلم هوای میخانه کرده ساقی رفتم نجف اگر که، امضای من تو باشی شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
با چشم تر بر روی سر قرآن گرفتیم ذکر بِکَ یا رب و یا رحمن گرفتیم با ذکر آن سرچشمه ی رحمت، محمد در راه دریای خدا جریان گرفتیم جانی نمانده بود بین سینه هامان گفتیم فورا بِعَلیٍ، جان گرفتیم بِفاطِمَه گفتیم، مادر سر رسید و از دست هایش رزق آب و نان گرفتیم ذکر لب ما سینه زن ها بِالحَسَن شد خیر دو دنیا را از آقامان گرفتیم گفتیم یاد رأسِ بر نی، بالحُسَینِ آتش گرفتیم و سپس باران گرفتیم از خیر ذکر بِعَلیِ بنِ الحُسَینِ از خوان زین العابدین ایمان گرفتیم وقتی به ذکر حضرت باقر رسیدیم فهم معارف را ز رب آسان گرفتیم بردیم نام حضرت شیخ الائمه قول نجات از آتش سوزان گرفتیم بر روی لب آمد دم موسی بن جعفر از برکت این دم، سر و سامان گرفتیم تا نوبت ذکر علی موسی الرضا شد رفتیم با هم دامن سلطان گرفتیم آمد میان، نام جواد و از سخایش خیر کثیر و برکت و احسان گرفتیم با بردن نام علیِ بنِ محمد قول وصالِ جنت و رضوان گرفتیم گفتیم ذکر بِالحَسَن را، روزی خود از سامرا با دیده ی گریان گرفتیم یعقوب وار از هجر یوسف گریه کردیم بِالحُجةِ... بوی غم کنعان گرفتیم قرآن به سر، سر شد... الهی بِالرقیه از غربتش بر آستین دندان گرفتیم از شام قدرش که سر بابا بغل کرد ویرانه غوغا شد، دل ویران گرفتیم آن قدر ناله زد " أبَ..." کنج خرابه ما نوکرانش درد بی پایان گرفتیم شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس” دل را که شد ویرانه دست کم بسازد یارب به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون “ابوموسی” نکوبم دل می کند وابسته از دنیا به سختی دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم عزمی بده آماده ی ایثار باشم وقت ضرورت راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده “فهمیده” باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از “جنگ اراده “ست جزو مجاهدهای در راه خدایم سجاده ام حکم کفن دارد برایم بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم رمز بقا قطعا به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا درس دبستان امیرالمومنین است گوشم به فرمان امیرالمومنین است نص اشداء علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمونین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمونین است دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما در سفره مان نان امیرالمونین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمومنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمونین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمومنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمومنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمومنین است با دست او حق سفره اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمومنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمومنین است شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می بارد برایش مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می ریزد از غم های خود در جان دختر وقتی که بابا می شود مهمان دختر از غصه دیوار دل دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد اماده دارد میشود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا ام کلثوم باید بخواند روضه ها را ام کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت زیر سر سیلی سنگین سنان بود از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت چشم علی مرتضی را دور دیدند در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت علیرضا خاکساری 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
با در شب قدر رخ ماه تو دیدن دارد ذکر یارب ز لبان تو شنیدن دارد قدمی رنجه کن ای دوست که در این شبها چهره بر خاک کف پات کشیدن دارد به تمنای تو من آمده ام ، می دانم در شب قدر گل از روی تو چیدن دارد بنویسید در این شام پریشانی ها قامت عاشق بیچاره خمیدن دارد شب قدر است به بازار ولایت آیید یوسفی می رسد از راه ، خریدن دارد تلخی هجر به شیرینی وصل انجامد عاقبت صبر به دلدار رسیدن دارد در شب قدر یقینا" به رسد در کویت هر که در راه غمت پای دویدن دارد خورد بر فرق علی تیغ شقاوت ، ای وای خون دلهاست که از داغ چشیدن دارد جامه بر تن بدرید از غم مولا امشب غم جانسوز علی جامه دریدن دارد "یاسر"از هجربه لب آمده جانش، گوید دل به وصل رخ گل شوق تپیدن دارد محمود تارى 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5992055165530672399.mp3
2.2M
نوحه‌یِ واحد شبِ قدر وذکر امام علی علیه السلام شبِ قدره با ذکرِ تو پر می‌گیرم روزیمو از دستایِ مادر می‌گیرم اگه قسمت شد که بیام کرب‌و‌بلا تویِ صحنِ تو ذکر حیدر می‌گیرم یاحیدر شبِ اِحیا پرچمَم می‌ره بالا وقتی که می‌شه ذکرم علی ولیُّ اللّه یاحیدر و‌لیُّ اللّه/۴/ تا قیامت پرچمِ حق روشونه‌َتِه خوش به حالِ هرکسی که دیوونه‌َتِه تو و ایل و تبارِ تو بی‌نظیر و...... خودِ خالق عاشقِ اهلِ خونه‌َتِه یاحیدر به فدایِ دخترها و پسرهات رویامه که بمیرم پایِ اِیوون‌ْطلات یاحیدر... می دونی که بهشتِ نوکر وَاللّهِه بین‌الحرمینِ اباعبداللّهِه حواله‌یِ زیارتیِ اربابم توی دستِ پنجره‌فولادِ شاهه اَلسّلطان به گدایِ حَرمت کُن عطایی نوکرِ خونه‌َتو کُن یه کربلایی ثاراللّه ثاراللّه/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند شاعراستاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
شد اميد من بابا- نوحه ٢١ ماه رمضان.mp3
426.1K
نوحه ماه رمضان...زبان حال حضرت زینب(س) با امیرالمومنین سبک نوحه: مسجد کوفه امشب... شد اُمید من، بابا، نااُمید آخر بْنْگر این حالِ، زارم، ای یلِ خیبر اولین مظلومِ عالم ای پدر میرَوی با فرقِ بْشکسته سفر از اسارت میدهی من را خبر بی قراری تو از غمِ فردا کرده ای عزم دیدارِ با زهرا (یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴) قلب من خون شد، وقتی، زخمی ات کردند تا برادر هام، جسمَت، را می آوَردند فرق تو بْشکسته با دستی پلید صوت قتل تو به گوش ما رسید شد طبیب از ماندن تو نااُمید هر یتیمی از رفتَنَت غمگین داغ تو در دلِ ما بُوَد سنگین (یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴) در دم آخر، هستی، غرقِ در احساس شد سفارش هات، دیگر، با منو عباس گویی از حال و هوای کربلا گویی با عباس و من این نکته را از حسین من نشید یک دم جدا وعده ی ما چون مادرِ بَد حال روز عاشورا باشد تَهِ گودال (يا اخاالمظلوم یا اخاالمظلوم پاره ی قلب زهرا اخاالمظلوم)(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
حب علی مث آب زلاله.mp3
2.68M
علیه السلام بند1⃣ حب علی مثه آب زلاله اثر لقمه پاک و حلاله ذکر علی عباده یعنی همه ذکرا بی تو قیل وقاله عالم شده محو مقام توحیدر قران میریزه از کلام تو حیدر یا علی گفتم و از گفته خود دل شادم چه کنم نام دیگر یاد نداد استادم عالی و اعلا هستی و اعلا جنابی مالک محشر هستی و فصل‌ الخطابی دست تو رازق همه کایناته دریای رحمت و کرم بی حسابی بند2⃣ علی تو جلوه ذات خدایی جمع تموم صفات خدایی تویی ابا الحسن و تا قیامت آینه حسنات خدایی عالم به تقدیروبه آینده حیدر موندن خدایی تو یا که بنده حیدر روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید ها علی بشر کیف بشر می گوید دریا کنار وسعت فضلت حقیره یک قطره از فضائل تو الغدیره هرکی نداره حب تو عمرش تباه هرکی نداره عشقتو باید بمیره بند3⃣ جنگ و بهم زدی با جبروتت با غضب نگاهت با سکوتت هر دو عبادته فرقی نداره رجز رزم تو ذکر قنوتت خیبر شده مات تماشای حیدر میدون میلرزه با رجزهای حیدر در هوا تیغ دو دم نعره هوهو می زد نعره حیدری این تفرو می زد فاتح پیکار اومده مرحب فرار کن شیر لافرار اومده مرحب فرار کن انگار نمیدونی چه کسی روبروته حیدرکراراومده مرحب فرارکن شعر و سبک: https://eitaa.com/Maddahankhomein
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است سلام وادی من؛ وادی السلام علی! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف… سرم مقابل زهرا همیشه پائین است علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا! گدای خانه او هر که هست تضمین است ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
صدای "فزت و رب ال..." به گوش آمد و آه به حق رسیدی علی! لا اله الا الله چگونه بعد تو از هم نپاشد این دنیا؟ چگونه سر کند این خاک با غمی جانکاه؟ تو را چنان که تویی در جهان کسی نشناخت نبود هیچ‌کس از جایگاه تو آگاه عزا گرفته برایت در آسمان خورشید عجیب نیست اگر تا ابد نتابد ماه سرت اگرچه به شمشیر کین شکافته شد قسم به وعده حق خون تو نگشت تباه تو دست عدل خدایی چه با فقیر و یتیم چه قاتلت که به دامان عدل برد پناه محبت تو فقط خاص شیعیانت نیست که داری از همه ادیان چقدر خاطرخواه! به خون نشسته در اندوه رفتنت دنیا به انتظار تو صدها فرشته چشم‌براه سلام زینب و اشک حسین را برسان به دست دختر دردانه رسول الله از او بپرس که آن‌روز بین کوچه چه شد که می‌کند ز بیانش حسن هنوز اکراه همین که جان عزیزت به عرش اعلی رفت ز گوشه‌گوشه‌ی دنیا بلند شد ناگاه، صدای آه یتیمان عالم از یک‌سو ز سمت دیگر دنیا صدای هق‌هق چاه... شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽❃ وقتـی از تیــغ غـمـت حــکـم ممــاتـم دادند شـــهـد شیــــرین تـو را بـا صلــواتـم دادند با اذان لـــب تو اذن صـــلاتـــــم دادند « دوش وقـت سـحـر از غصه نجـاتم دادند ونــدر آن ظلمـت شــب آب حــیاتـم دادند» در شـــب قــــدر قــریــــن بـرکاتــــم کردند فکـــری از راه وفــا بهـــر نجـــاتـم کردند ســــاکــن بارگه صــــبـر و ثبـاتـــــم کردند « بــی خــود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند بـاده از جـــام تـجــــلی صــفـاتـــم دادند » آمد از جـــانـب گل جـلوه ی تابنــده شبــی سحر از چهره ی او ساختـه زیبنـده شبـــی بـود بـر عاشــق دلباخــته بالـنـده شبـــی «چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی آن شـب قــدر که ایــن تازه بـراتـــم دادند» می بــرد نام تـو از دیـــده و دل گــرد ملال چـکد از لعل لبــت در همـــه جـــا آب زلال پرده از چــهـره بینداز که شد وقــت وصال « بعـد ازین روی من و آینه ی وصف جمال که در آنجـا خــبـر از جلوه ی ذاتــم دادند» ای که دادی به جگرسوخته منزل چه عجب برده ای جــان مرا جــانب ساحل چه عجب شده ای راهــبر گـم شـده محـمل چه عجب «من اگرکامروا گشتـم وخوشدل چه عجب مـستحــق بودم و اینــهـا به زکاتــم دادند» کــرم و لطف تو ای دوست مرا خجـلت داد عـشـق تو آمـد و بـر عـاشـق تو عـــزت داد جلوه ات باز مــرا جــرآت این صحـبت داد « هاتـف آن روز به من مژده این دولت داد که بـدان جـور و جـفا صبر و ثباتـم دادند» شـــبنم از دیـده ی تـــر در چــمنم می ریزد شـمعـم و شـعلـه ز افــروخــتـنــم می ریزد عطــر از مهر تو بر جــــان و تنــم می ریزد « این هـمه شهدو شکر کز سخنم می ریزد اجــر صـبری ست کزان شـاخ نباتم دادند» ای حــرمخــانه وصلت همه جا رشک جنان آمـــدم جــــانــب درگاه تـو جـــارو کشـــان تا کـنم بـنده گی کــوی تو را از دل و جــان « کیمیایی سـت عجـب بنـده گی پیر مغان خاک او گــشتـم و چندین درجـاتـم دادند» ماه و خــورشــید در آیــینـه او پـنهـان بود هر سخـــن با نفسـش آیـه ای از قــرآن بود آنچـــه «یاسـر» ز طلوع رخ او بر جان بود « همـت (حافـظ)و انفاس سحرخیزان بود که ز بنــــد غـــــــم ایام نجــــاتــــم دادند» شعر:استاد حاج محمود تاری«یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدایا دامنی آلوده دارم به درگاه تو باز افتاده کارم شنیدم مونسی با دل‌شکسته نظر کن از کرم بر حال زارم کریما، منعما، پروردگارا ببین خوبی‌تو بد کرده ما را گنه کردیم اگر پرده دریدیم تو اما پرده‌پوشی کن خطا را خدایا من کی‌ام عبدی که دانی ز تو غافل، پی لذات آنی نمی‌آید ز من غیر از خطا، لیک نمی‌آید ز تو جز مهربانی نسیم عفو تو امشب وزیده دو قطره اشک از چشمم چکیده ملک در نامه‌ی اعمالم امشب به جز لطفت ندیده که ندیده الهی محضرت را دوست دارم تضرع بر درت را دوست دارم مقرم در بساطم جز گنه نیست ولیکن حیدرت را دوست دارم دو دست سائل و دامان حیدر من و احسان بی‌پایان حیدر الهی بعلیٍ بعلیٍ ز من بگدر خدایا، جان حیدر فقیرم، زیر دِین العفو گفتم به رب عالمین العفو گفتم شب قرآن‌به‌سر آمد، دوباره الهی بالحسین العفو گفتم امام مهربان العفو می‌گفت لب‌تشنه چنان العفو می‌گفت به زیر دشنه آقا فکر ما بود برای شیعیان العفو می‌گفت شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند هر که میگوید علی دارد عبادت میکند یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک مطلع فجر از جبین تو روایت میکند لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا شعله های نار را سرد و سلامت میکند دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول هر که بر آل تو ابراز محبت میکند خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند در شبی که مشک آب تو سقایت میکند می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست هر کس آیات برائت را قرائت میکند نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند در عزایش قامت محراب ها از غم خمید در رثایش منبر از ناله قیات میکند همچو خورشیدی شفقگون گشت در مغرب نهان آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
امشب زمین وآسمان را غم گرفته با نالة محزون زینب دم گرفته   بابای ِ ما حاجت روا می گردی امشب از داغِ سی ساله رها می گردی امشب   از خونِ سر بر رخ حنا می بندی امشب چشمانِ خود بستی ولی می خندی امشب   امشب دگر وا می شود دستانِ بسته چشمِ انتظارت مادرم پهلوشکسته   باید که امشب زخم، چون مادر بِبَندم باچادرِ زهرا سرِ حیدر بِبَندم   باآهِ خود آتش کشیدی آسمان را دورِ دهانِ خود بچرخانی زبان را   اِذنم دهی بایاد کوچه ای عزیزم خاکِ تمام ِ کوفه را بر سر بریم   من خاطراتی تلخ از بیمار دارم لبهایِ خود را رویِ زخمت می گذارم   با پاکشیدن بر زمین ،تو در بَرِ خود بازی نکن با گیسوانِ دخترِ خود   بارِ دگر بر زخمِ ما مَرهَم نیامد چون پهلویِ مادر سرِ تو هم نیامد   من نذر کردم مثلِ پیشانیت بابا درشهرِ کوفه بشکند دشمن سرم را   با بودنِ تو حرمت من حفظ گردد ای کاش دیگر زینب اینجا برنگردد   اصلا بَدَم می آید از این شهرِ ویران ای کاش بعد از تو بمیرم من پدرجان   در نیزه سازی جمله قهّارند اینان وقتِ غنیمت گُرگِ بازارند اینان   پرتابِ سنگِ کوفه مشهور است بابا حتی هدف بر نیزه ای دور است بابا   ترسم غرورِ دخترِ تو لطمه بیند راسُ حسینم روی خاکستر نشیند   چشمِ حرامی ها ببندد دست و پایم بوسیدنِ او دردِ سر گردد برایم می دانم آخر قبلة سیار گردم آواره بین کوچه و بازار گردم جز سفره تو دست بر نانی نبُردم یک تکه حتی نانِ خیراتی نخوردم می ترسم اینجا کوفیان فکر چه چیزند درپیش پایم نان و خرمایی بریزند 🔸شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
کتاب ما علی و کیمیای ما علی است حرای ما نجف است هوای ما علی است "حرام زاده رهش از حلال زاده جداست" که انتهای نسب نامه‌های ما علی است برای قرب خدا تا ابد علی کافی است که راه ما علی و رهنمای ما علی است به کمتر از علی و آل او دلت مفروش قسم به فاطمه‌اش که بهای ما علی است تمام حیثیتِ شیعه از علی باشد حسینِ ما علی است و رضایِ ما علی است به حکم محکم لایمکن الفراراز عشق که آنچه عشق نوشته به پای ما علی است مرا زمانه‌ی مرگم فقط نجف ببرید که ابتدا علی و انتهای ما علی است خوشا به زمزمه‌ی وادی‌الاسلام نجف که نُقل مجلس شبهای ما علی است بگو بیاورد آنکه بجز علی دارد بزن به سینه بگو ادعای ما علی است بگو چه می‌کند آنکه علی ندارد او برای او است جهیم و برای ما علی است چه خاک بر سر خود می‌کند اگر بیند به حشر کعبه‌ی مشگل گشای ما علی است شنیده‌ایم صدای درِ بهشت علی است از آن به بعد سلام و صلای ما علی است اگرچه درک علی از محالها باشد به قدر ظرفیت اَدراکَمای ما علی است من از رسول خدا نقل می‌کنم ، فرمود: که استجابت هر ربنای ما علی است بجز خدا  و پیمبر کسی علی نشناخت حدیث هرشب او باخدای ما علی است علی مع الحق و حق باعلی است یعنی که خدای ما نه  ولی ناخدای ما علی است فقط رسیده‌ایم اینجا که با علی باشیم هزار شکر فقط ماجرای ما علی است علی است کارگریِ پدر به خاطر ما همیشه نان حلال سرای ما علی است فرشته های خدا شب به شب فقط  دیدند به دست مادرمان  لای لای ما علی است کسی که عشق علی را ندارد او به جهنم که فکر و ذکر و دل و دلربای ما علی است "حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر " برای ما که نگفتند آشنای ما علی است چه کارمان به سوالات منکر است و نکیر بجای ماست رضا و بجای ما علی است قسم به وعده شیرین من یمت یرنی بهشت عدن خدا نه ، جزای ما علی است به حلقه‌های ضریحش  دخیلها بستند گره گشای دل انبیای ما علی است فقط فقط و فقط فاطمه از او می‌گفت شفاست فاطمه  دارالشفای ما علی است من از حسین بگویم حسین فرموده که نام جمله پسرهای ما علی است قسم به پنجه‌ی گوهر تراش های بهشت همیشه قبله‌ی ایوان طلای ما علی است علیست شاخص حق و علیست معنی خیر نگاه کن به خود و گو کجای ما علی است قسم به عین و به لام و به یای نام علی که درد ما علی است و دوای ما علی است کنار خانه‌ی مولا یتیم‌ها جمعند عزایشان علی است و عزای ما علی است چقدر کاسه‌ی شیر آمده ... چه می‌گویند: دعای ما علی و های‌هایِ ما علی است و سهم شیر خودش را به قاتلش بخشید کریمِ زخمیِ صاحب عطای ما علی است به یاد مادرش اُفتاده پیش بابایش که پاره‌ی جگر مجتبای ما علی است به حال زینب خود  رحم کن  نمی‌بینی پس از تو روضه‌ی کرببلای  ما علی است میان کرببلا تا علی به میدان رفت صدا زدند فقط کینه‌های ما علی است به زورِ نیزه علی را زِ اسب هُل داند صدا زدند ببین ردِ پای ما علی است حسین  سمت جوانش رسید اما دیر به ناله گفت چرا جای جای ما علی است صدای عمه‌ی سادات بود و بُهتِ حسین  چقدر  پیشِ تو روی عبای ما علی است شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein