eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
354 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس” دل را که شد ویرانه دست کم بسازد یارب به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون “ابوموسی” نکوبم دل می کند وابسته از دنیا به سختی دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم عزمی بده آماده ی ایثار باشم وقت ضرورت راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده “فهمیده” باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از “جنگ اراده “ست جزو مجاهدهای در راه خدایم سجاده ام حکم کفن دارد برایم بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم رمز بقا قطعا به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا درس دبستان امیرالمومنین است گوشم به فرمان امیرالمومنین است نص اشداء علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمونین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمونین است دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما در سفره مان نان امیرالمونین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمومنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمونین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمومنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمومنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمومنین است با دست او حق سفره اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمومنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمومنین است شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می بارد برایش مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می ریزد از غم های خود در جان دختر وقتی که بابا می شود مهمان دختر از غصه دیوار دل دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد اماده دارد میشود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا ام کلثوم باید بخواند روضه ها را ام کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت زیر سر سیلی سنگین سنان بود از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت چشم علی مرتضی را دور دیدند در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت علیرضا خاکساری 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
با در شب قدر رخ ماه تو دیدن دارد ذکر یارب ز لبان تو شنیدن دارد قدمی رنجه کن ای دوست که در این شبها چهره بر خاک کف پات کشیدن دارد به تمنای تو من آمده ام ، می دانم در شب قدر گل از روی تو چیدن دارد بنویسید در این شام پریشانی ها قامت عاشق بیچاره خمیدن دارد شب قدر است به بازار ولایت آیید یوسفی می رسد از راه ، خریدن دارد تلخی هجر به شیرینی وصل انجامد عاقبت صبر به دلدار رسیدن دارد در شب قدر یقینا" به رسد در کویت هر که در راه غمت پای دویدن دارد خورد بر فرق علی تیغ شقاوت ، ای وای خون دلهاست که از داغ چشیدن دارد جامه بر تن بدرید از غم مولا امشب غم جانسوز علی جامه دریدن دارد "یاسر"از هجربه لب آمده جانش، گوید دل به وصل رخ گل شوق تپیدن دارد محمود تارى 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5992055165530672399.mp3
2.2M
نوحه‌یِ واحد شبِ قدر وذکر امام علی علیه السلام شبِ قدره با ذکرِ تو پر می‌گیرم روزیمو از دستایِ مادر می‌گیرم اگه قسمت شد که بیام کرب‌و‌بلا تویِ صحنِ تو ذکر حیدر می‌گیرم یاحیدر شبِ اِحیا پرچمَم می‌ره بالا وقتی که می‌شه ذکرم علی ولیُّ اللّه یاحیدر و‌لیُّ اللّه/۴/ تا قیامت پرچمِ حق روشونه‌َتِه خوش به حالِ هرکسی که دیوونه‌َتِه تو و ایل و تبارِ تو بی‌نظیر و...... خودِ خالق عاشقِ اهلِ خونه‌َتِه یاحیدر به فدایِ دخترها و پسرهات رویامه که بمیرم پایِ اِیوون‌ْطلات یاحیدر... می دونی که بهشتِ نوکر وَاللّهِه بین‌الحرمینِ اباعبداللّهِه حواله‌یِ زیارتیِ اربابم توی دستِ پنجره‌فولادِ شاهه اَلسّلطان به گدایِ حَرمت کُن عطایی نوکرِ خونه‌َتو کُن یه کربلایی ثاراللّه ثاراللّه/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند شاعراستاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
شد اميد من بابا- نوحه ٢١ ماه رمضان.mp3
426.1K
نوحه ماه رمضان...زبان حال حضرت زینب(س) با امیرالمومنین سبک نوحه: مسجد کوفه امشب... شد اُمید من، بابا، نااُمید آخر بْنْگر این حالِ، زارم، ای یلِ خیبر اولین مظلومِ عالم ای پدر میرَوی با فرقِ بْشکسته سفر از اسارت میدهی من را خبر بی قراری تو از غمِ فردا کرده ای عزم دیدارِ با زهرا (یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴) قلب من خون شد، وقتی، زخمی ات کردند تا برادر هام، جسمَت، را می آوَردند فرق تو بْشکسته با دستی پلید صوت قتل تو به گوش ما رسید شد طبیب از ماندن تو نااُمید هر یتیمی از رفتَنَت غمگین داغ تو در دلِ ما بُوَد سنگین (یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴) در دم آخر، هستی، غرقِ در احساس شد سفارش هات، دیگر، با منو عباس گویی از حال و هوای کربلا گویی با عباس و من این نکته را از حسین من نشید یک دم جدا وعده ی ما چون مادرِ بَد حال روز عاشورا باشد تَهِ گودال (يا اخاالمظلوم یا اخاالمظلوم پاره ی قلب زهرا اخاالمظلوم)(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
حب علی مث آب زلاله.mp3
2.68M
علیه السلام بند1⃣ حب علی مثه آب زلاله اثر لقمه پاک و حلاله ذکر علی عباده یعنی همه ذکرا بی تو قیل وقاله عالم شده محو مقام توحیدر قران میریزه از کلام تو حیدر یا علی گفتم و از گفته خود دل شادم چه کنم نام دیگر یاد نداد استادم عالی و اعلا هستی و اعلا جنابی مالک محشر هستی و فصل‌ الخطابی دست تو رازق همه کایناته دریای رحمت و کرم بی حسابی بند2⃣ علی تو جلوه ذات خدایی جمع تموم صفات خدایی تویی ابا الحسن و تا قیامت آینه حسنات خدایی عالم به تقدیروبه آینده حیدر موندن خدایی تو یا که بنده حیدر روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید ها علی بشر کیف بشر می گوید دریا کنار وسعت فضلت حقیره یک قطره از فضائل تو الغدیره هرکی نداره حب تو عمرش تباه هرکی نداره عشقتو باید بمیره بند3⃣ جنگ و بهم زدی با جبروتت با غضب نگاهت با سکوتت هر دو عبادته فرقی نداره رجز رزم تو ذکر قنوتت خیبر شده مات تماشای حیدر میدون میلرزه با رجزهای حیدر در هوا تیغ دو دم نعره هوهو می زد نعره حیدری این تفرو می زد فاتح پیکار اومده مرحب فرار کن شیر لافرار اومده مرحب فرار کن انگار نمیدونی چه کسی روبروته حیدرکراراومده مرحب فرارکن شعر و سبک: https://eitaa.com/Maddahankhomein
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است سلام وادی من؛ وادی السلام علی! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف… سرم مقابل زهرا همیشه پائین است علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا! گدای خانه او هر که هست تضمین است ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
صدای "فزت و رب ال..." به گوش آمد و آه به حق رسیدی علی! لا اله الا الله چگونه بعد تو از هم نپاشد این دنیا؟ چگونه سر کند این خاک با غمی جانکاه؟ تو را چنان که تویی در جهان کسی نشناخت نبود هیچ‌کس از جایگاه تو آگاه عزا گرفته برایت در آسمان خورشید عجیب نیست اگر تا ابد نتابد ماه سرت اگرچه به شمشیر کین شکافته شد قسم به وعده حق خون تو نگشت تباه تو دست عدل خدایی چه با فقیر و یتیم چه قاتلت که به دامان عدل برد پناه محبت تو فقط خاص شیعیانت نیست که داری از همه ادیان چقدر خاطرخواه! به خون نشسته در اندوه رفتنت دنیا به انتظار تو صدها فرشته چشم‌براه سلام زینب و اشک حسین را برسان به دست دختر دردانه رسول الله از او بپرس که آن‌روز بین کوچه چه شد که می‌کند ز بیانش حسن هنوز اکراه همین که جان عزیزت به عرش اعلی رفت ز گوشه‌گوشه‌ی دنیا بلند شد ناگاه، صدای آه یتیمان عالم از یک‌سو ز سمت دیگر دنیا صدای هق‌هق چاه... شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽❃ وقتـی از تیــغ غـمـت حــکـم ممــاتـم دادند شـــهـد شیــــرین تـو را بـا صلــواتـم دادند با اذان لـــب تو اذن صـــلاتـــــم دادند « دوش وقـت سـحـر از غصه نجـاتم دادند ونــدر آن ظلمـت شــب آب حــیاتـم دادند» در شـــب قــــدر قــریــــن بـرکاتــــم کردند فکـــری از راه وفــا بهـــر نجـــاتـم کردند ســــاکــن بارگه صــــبـر و ثبـاتـــــم کردند « بــی خــود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند بـاده از جـــام تـجــــلی صــفـاتـــم دادند » آمد از جـــانـب گل جـلوه ی تابنــده شبــی سحر از چهره ی او ساختـه زیبنـده شبـــی بـود بـر عاشــق دلباخــته بالـنـده شبـــی «چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی آن شـب قــدر که ایــن تازه بـراتـــم دادند» می بــرد نام تـو از دیـــده و دل گــرد ملال چـکد از لعل لبــت در همـــه جـــا آب زلال پرده از چــهـره بینداز که شد وقــت وصال « بعـد ازین روی من و آینه ی وصف جمال که در آنجـا خــبـر از جلوه ی ذاتــم دادند» ای که دادی به جگرسوخته منزل چه عجب برده ای جــان مرا جــانب ساحل چه عجب شده ای راهــبر گـم شـده محـمل چه عجب «من اگرکامروا گشتـم وخوشدل چه عجب مـستحــق بودم و اینــهـا به زکاتــم دادند» کــرم و لطف تو ای دوست مرا خجـلت داد عـشـق تو آمـد و بـر عـاشـق تو عـــزت داد جلوه ات باز مــرا جــرآت این صحـبت داد « هاتـف آن روز به من مژده این دولت داد که بـدان جـور و جـفا صبر و ثباتـم دادند» شـــبنم از دیـده ی تـــر در چــمنم می ریزد شـمعـم و شـعلـه ز افــروخــتـنــم می ریزد عطــر از مهر تو بر جــــان و تنــم می ریزد « این هـمه شهدو شکر کز سخنم می ریزد اجــر صـبری ست کزان شـاخ نباتم دادند» ای حــرمخــانه وصلت همه جا رشک جنان آمـــدم جــــانــب درگاه تـو جـــارو کشـــان تا کـنم بـنده گی کــوی تو را از دل و جــان « کیمیایی سـت عجـب بنـده گی پیر مغان خاک او گــشتـم و چندین درجـاتـم دادند» ماه و خــورشــید در آیــینـه او پـنهـان بود هر سخـــن با نفسـش آیـه ای از قــرآن بود آنچـــه «یاسـر» ز طلوع رخ او بر جان بود « همـت (حافـظ)و انفاس سحرخیزان بود که ز بنــــد غـــــــم ایام نجــــاتــــم دادند» شعر:استاد حاج محمود تاری«یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدایا دامنی آلوده دارم به درگاه تو باز افتاده کارم شنیدم مونسی با دل‌شکسته نظر کن از کرم بر حال زارم کریما، منعما، پروردگارا ببین خوبی‌تو بد کرده ما را گنه کردیم اگر پرده دریدیم تو اما پرده‌پوشی کن خطا را خدایا من کی‌ام عبدی که دانی ز تو غافل، پی لذات آنی نمی‌آید ز من غیر از خطا، لیک نمی‌آید ز تو جز مهربانی نسیم عفو تو امشب وزیده دو قطره اشک از چشمم چکیده ملک در نامه‌ی اعمالم امشب به جز لطفت ندیده که ندیده الهی محضرت را دوست دارم تضرع بر درت را دوست دارم مقرم در بساطم جز گنه نیست ولیکن حیدرت را دوست دارم دو دست سائل و دامان حیدر من و احسان بی‌پایان حیدر الهی بعلیٍ بعلیٍ ز من بگدر خدایا، جان حیدر فقیرم، زیر دِین العفو گفتم به رب عالمین العفو گفتم شب قرآن‌به‌سر آمد، دوباره الهی بالحسین العفو گفتم امام مهربان العفو می‌گفت لب‌تشنه چنان العفو می‌گفت به زیر دشنه آقا فکر ما بود برای شیعیان العفو می‌گفت شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند هر که میگوید علی دارد عبادت میکند یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک مطلع فجر از جبین تو روایت میکند لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا شعله های نار را سرد و سلامت میکند دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول هر که بر آل تو ابراز محبت میکند خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند در شبی که مشک آب تو سقایت میکند می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست هر کس آیات برائت را قرائت میکند نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند در عزایش قامت محراب ها از غم خمید در رثایش منبر از ناله قیات میکند همچو خورشیدی شفقگون گشت در مغرب نهان آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
امشب زمین وآسمان را غم گرفته با نالة محزون زینب دم گرفته   بابای ِ ما حاجت روا می گردی امشب از داغِ سی ساله رها می گردی امشب   از خونِ سر بر رخ حنا می بندی امشب چشمانِ خود بستی ولی می خندی امشب   امشب دگر وا می شود دستانِ بسته چشمِ انتظارت مادرم پهلوشکسته   باید که امشب زخم، چون مادر بِبَندم باچادرِ زهرا سرِ حیدر بِبَندم   باآهِ خود آتش کشیدی آسمان را دورِ دهانِ خود بچرخانی زبان را   اِذنم دهی بایاد کوچه ای عزیزم خاکِ تمام ِ کوفه را بر سر بریم   من خاطراتی تلخ از بیمار دارم لبهایِ خود را رویِ زخمت می گذارم   با پاکشیدن بر زمین ،تو در بَرِ خود بازی نکن با گیسوانِ دخترِ خود   بارِ دگر بر زخمِ ما مَرهَم نیامد چون پهلویِ مادر سرِ تو هم نیامد   من نذر کردم مثلِ پیشانیت بابا درشهرِ کوفه بشکند دشمن سرم را   با بودنِ تو حرمت من حفظ گردد ای کاش دیگر زینب اینجا برنگردد   اصلا بَدَم می آید از این شهرِ ویران ای کاش بعد از تو بمیرم من پدرجان   در نیزه سازی جمله قهّارند اینان وقتِ غنیمت گُرگِ بازارند اینان   پرتابِ سنگِ کوفه مشهور است بابا حتی هدف بر نیزه ای دور است بابا   ترسم غرورِ دخترِ تو لطمه بیند راسُ حسینم روی خاکستر نشیند   چشمِ حرامی ها ببندد دست و پایم بوسیدنِ او دردِ سر گردد برایم می دانم آخر قبلة سیار گردم آواره بین کوچه و بازار گردم جز سفره تو دست بر نانی نبُردم یک تکه حتی نانِ خیراتی نخوردم می ترسم اینجا کوفیان فکر چه چیزند درپیش پایم نان و خرمایی بریزند 🔸شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
کتاب ما علی و کیمیای ما علی است حرای ما نجف است هوای ما علی است "حرام زاده رهش از حلال زاده جداست" که انتهای نسب نامه‌های ما علی است برای قرب خدا تا ابد علی کافی است که راه ما علی و رهنمای ما علی است به کمتر از علی و آل او دلت مفروش قسم به فاطمه‌اش که بهای ما علی است تمام حیثیتِ شیعه از علی باشد حسینِ ما علی است و رضایِ ما علی است به حکم محکم لایمکن الفراراز عشق که آنچه عشق نوشته به پای ما علی است مرا زمانه‌ی مرگم فقط نجف ببرید که ابتدا علی و انتهای ما علی است خوشا به زمزمه‌ی وادی‌الاسلام نجف که نُقل مجلس شبهای ما علی است بگو بیاورد آنکه بجز علی دارد بزن به سینه بگو ادعای ما علی است بگو چه می‌کند آنکه علی ندارد او برای او است جهیم و برای ما علی است چه خاک بر سر خود می‌کند اگر بیند به حشر کعبه‌ی مشگل گشای ما علی است شنیده‌ایم صدای درِ بهشت علی است از آن به بعد سلام و صلای ما علی است اگرچه درک علی از محالها باشد به قدر ظرفیت اَدراکَمای ما علی است من از رسول خدا نقل می‌کنم ، فرمود: که استجابت هر ربنای ما علی است بجز خدا  و پیمبر کسی علی نشناخت حدیث هرشب او باخدای ما علی است علی مع الحق و حق باعلی است یعنی که خدای ما نه  ولی ناخدای ما علی است فقط رسیده‌ایم اینجا که با علی باشیم هزار شکر فقط ماجرای ما علی است علی است کارگریِ پدر به خاطر ما همیشه نان حلال سرای ما علی است فرشته های خدا شب به شب فقط  دیدند به دست مادرمان  لای لای ما علی است کسی که عشق علی را ندارد او به جهنم که فکر و ذکر و دل و دلربای ما علی است "حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر " برای ما که نگفتند آشنای ما علی است چه کارمان به سوالات منکر است و نکیر بجای ماست رضا و بجای ما علی است قسم به وعده شیرین من یمت یرنی بهشت عدن خدا نه ، جزای ما علی است به حلقه‌های ضریحش  دخیلها بستند گره گشای دل انبیای ما علی است فقط فقط و فقط فاطمه از او می‌گفت شفاست فاطمه  دارالشفای ما علی است من از حسین بگویم حسین فرموده که نام جمله پسرهای ما علی است قسم به پنجه‌ی گوهر تراش های بهشت همیشه قبله‌ی ایوان طلای ما علی است علیست شاخص حق و علیست معنی خیر نگاه کن به خود و گو کجای ما علی است قسم به عین و به لام و به یای نام علی که درد ما علی است و دوای ما علی است کنار خانه‌ی مولا یتیم‌ها جمعند عزایشان علی است و عزای ما علی است چقدر کاسه‌ی شیر آمده ... چه می‌گویند: دعای ما علی و های‌هایِ ما علی است و سهم شیر خودش را به قاتلش بخشید کریمِ زخمیِ صاحب عطای ما علی است به یاد مادرش اُفتاده پیش بابایش که پاره‌ی جگر مجتبای ما علی است به حال زینب خود  رحم کن  نمی‌بینی پس از تو روضه‌ی کرببلای  ما علی است میان کرببلا تا علی به میدان رفت صدا زدند فقط کینه‌های ما علی است به زورِ نیزه علی را زِ اسب هُل داند صدا زدند ببین ردِ پای ما علی است حسین  سمت جوانش رسید اما دیر به ناله گفت چرا جای جای ما علی است صدای عمه‌ی سادات بود و بُهتِ حسین  چقدر  پیشِ تو روی عبای ما علی است شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم یا مولاه نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی ای به قربان علی و ای به قربان علی سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی من که شبها می‌رسم تا صبح بارانی شوم چشم خود را می‌سپارم دستِ باران علی عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا مادرم زهرا بزرگم کرده  با نان علی خوش بحال بچه‌های بی کَسِ آن روزها حسرت ما هست  و خوابی روی دامان علی مثلِ زینب  مثلِ عباس است  مثل اکبر است هرکه امشب می‌شود پاره گریبان علی یک طرف ام‌البنین و یک طرف سوزِ رباب گریه‌ی ما را در آورده شبستان علی گوشه‌ای پیراهن بابای خود را باز شُست ام‌الکثوم است و این شامِ غریبان علی مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن آه می‌سوزد جگرهای پریشان علی وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی خضر اُفتاده زمین  جبریل اُفتاده زمین اصلا امشب می‌شود این خانه ویران علی اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن یک کفن را می‌کشند آرام بر جان علی سر به تابوتِ پدر می‌زد حسن می‌زد حسین وای از عباس و از تشییع پنهان علی بعد از این باید برای کربلا آماده شد آخرین روز است زینب بود مهمان علی آخرین حرفی که می‌زد با یتیم کوفه بود گفت روزی می‌رسند اینجا یتیمان علی کوفه  بعد از من مدارا کن  تو با سرنیزه هات کوفه جان زینب و جان تو و جان علی مجلس نامحرم طشت زر  و جانم حسین کاش جایش بشکند آنروز دندان علی "ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن" نام ما ثبت است از اول به دیوان علی هر زمانی که نجف می‌خواهم اما جور نیست با قطاری می‌روم سمت خراسان علی با علی ما آمدیم با علی جان می‌دهیم خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی ✍حسن لطفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
خیره به آسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شده است مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و ربّ کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم سیدپوریا هاشمی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
و امّا و امّا و امّا علی غریب است و مظلوم و تنها علی سحر شد - منادی - شنیدم که گفت دریغا دریغا دریغا علی به یک ضربه ارکان دین شد خراب جدا شد به یک لحظه از ما علی شب قدر ، آیا چه باید سرود؟ به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟ کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟ مگر می توان بود جز با علی؟ مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟ غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟ علی گفتم و خواندم از فاطمه که مولاست زهرا و زهرا علی گرفته است قرآن به سر مصطفی حسن گفته در حال احیا علی الهی الهی الهی حسین خدایا خدایا خدایا علی محسن ناصحی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه یاران خود دچار شدم چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستمهای بی شمار شدم استاد حاج غلامرضا سازگار 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت علی جراحت سر را همیشه در دل داشت نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت دمی که آینهٔ آب چاه را می‌دید هزار حنجره فریاد در مقابل داشت بلند دست کریمش ز دیده پنهان بود چو بوته‌ای که در آغوش خاک حاصل داشت به نخل عاطفه اش دست هیچ کس نرسید به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت اگر شبانه به اطعام سائلان می‌رفت به جان فاطمه شرم از نگاه سائل داشت پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت غلامرضا شکوهی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح از نگاه پسرت سمتِ سرت ریخت دلم دست تو سرد شد و چشم ترت ریخت دلم از سخنهای طبیبی که تو را کرد جواب از نگاه همه در دور و برت ریخت دلم مادرم فاطمه را در نظرت می بینم ریخت از فرق تو خونِ جگرت ریخت دلم دست عباس سپردی همۀ ما را بعد از نگاه تو به دست قمرت ریخت دلم نفس من به نفسهای تو بند است پدر از نفسهای کم و مختصرت ریخت دلم سمتِ کوچه نظرم جلب شد و آنجا ، با دیدنِ جمعیتِ پشت درت ریخت دلم رخ مهتابیِ تو روز مرا چون شب کرد خون فرق سر تو خون به دل زینب کرد این غم آنست که یک روزه مرا پیر کند کیست تا حال منِ غمزده تفسیر کند بس که این زخم عمیق است و ز تو خون رفته شیر هم سخت ، بعید است که تأثیر کند کاش می مُردم و این گونه نمی دیدم که رنگ رخسار تو هر ثانیه تغییر کند پشت در گفت یتیمی که مگر سابقه داشت بی غذا باشم و خرمای علی دیر کند رحمت حق به دو چشمی که به قصد قربت گریه بر غربت این زخمیِ شمشیر کند کاش پیک اجل این بار کند صرف نظر لااقل کاش کمی هم شده تأخیر کند کاش فکری تو به حال دل و آهم بکنی چشم خود باز کنی باز نگاهم بکنی ظاهراً زخم ، عمیق است و شفا نیست که نیست سرِ مُنشق شده را هیچ دوا نیست که نیست می روی بعدِ تو شاید که بفهمد کوفه هیچ کس مرد تر از شیر خدا نیست که نیست کیسۀ نان و رطب هم به تو می ریزد اشک که گرسنه است یتیمیّ و غذا نیست که نیست کوفه نشناخت تو را بعدِ نبودِ تو چه سود پشت در جمع شده مَردُم و جا نیست که نیست داغ تو داغ بزرگیست که تا آخر عمر مرهمی بر جگر خستۀ ما نیست که نیست با اشاره به من و تشنه لبت فهماندی هیچ داغی چو غم کرببلا نیست که نیست چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین وای اگر کرببلا ختم به گودال شود سیلی شمر و سنان قسمت اطفال شود وای اگر کار به غارت بکشد وای اگر باز از پای زنان زینت و خلخال شود وای اگر سید و سالار شهیدان روی خاک آنقَدَر خون زتنش رفته و بی حال شود وای اگر پیکر بی جان تمام شهدا زیر پا داخل گودال لگد مال شود وای اگر باز شود پای عدو سمت حرم یک دقیقه ز غمش بیشتر از سال شود وای اگر نیزه و شمشیر خورَد از چپ و راست تا پرستوی حرم بی پر و بی بال شود وای اگر اینکه جدا از بدنش سر گردد با نوک چکمۀ ملعون بدنش بر گردد مهدی مقیمی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده آثار مرگ در رخ مولا عیان شده امشب طبیب هم به علی گریه میکند تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده طفلان کوفه شیر نیارید بر علی کو عازم سفر به ریاض جنان شده امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی سرو قدی که از غم زهرا کمان شده ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید زیرا که لاله زار ولایت خزان شده امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده هر شب اذان شیر خدا بود و کوفه بود امشب خروش کوفه صدای اذان شده با خون او به خاک مصلی نوشته اند محراب، قتلگاه امام زمان شده (میثم) غم علی نتوان گفت یا نوشت کار از قلم گذشته و اعجز، بیان شده استاد حاج غلامرضا سازگار 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
دردودل با چرا جانِ صدا کردن نداری چرا حالِ دعا کردن نداری تو مردِ خیبری باور ندارم توانِ پلک وا کردن نداری چه میشد سایه‌ات بر خانه می‌ماند چه میشد شمع این پروانه می‌ماند به من بر میخورَد اینطور هستی سرت ای کاش  رویِ شانه می‌ماند زِ چشم بی قرارم سو گرفتی به فکرم هستی؟ از من رو گرفتی سرت را باز کرده تیغ اما چرا یک دست بر پهلو گرفتی تمامِ روضه‌هایم  را شمردی شمردی و مرا گودال بردی سپردی زینبت را بر حسین و... حسینت را به عباست سپردی به من گفتی  دلت جانکاهِ  زخم است که با هر ضربه با هر آه  زخم است به من گفتی که عصری رویِ دستت هزار و نهصد و پنجاه زخم است مرا با شش برادر می‌گذاری ولی با زخم خنجر می‌گذاری  کنارِ محسن خود میروی و مرا با داغِ اصغر  می‌گذاری * * * *گریز چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی دلم سوزاند وقتی... کنارم طفل خود را شیر می‌داد حسن لطفی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات با خدا خدایا مستحق هر عذابم زجرم معصیت در التهابم پشیمانم سویت برگشته ام نما بار دگر بنده خطابم گناه و جرم و عصیان گشته کارم شده جرم و معاصی کوله بارم نگاهی کن ز رحمت بر روی من کسی را جز تو در عالم ندارم دوباره شامل احسان شدم من کنار سفره ات مهمان شدم من اگرچه غرق عصیان و گناهم نگاهم کردی و درمان شدم من به درگاه تو یارب روسیاهم شده ره توشه ام بارگناهم کنون که دعوتم بر درگه تو به حق مرتضی بنما نگاهم گنهکار و بدم ای حی داور به حق فاطمه دخت پیمبر به فرق و چهره ی در خون حیدر زمن از لطف و اکرامت تو بگذر قسم بر حیدر و فرق شکسته قسم بر مادر پهلو شکسته نگه کن بر گنهکاری که امشب کنار خوان احسانت نشسته خدایا از گناهان خسته ام من چومرغ بال و پر بشکسته ام من شب قدرو شب غفران و رحمت کنار سفره ات بنشسته ام من به درگاهت خدایا روسیاهم کنار سفره ات بر تو پناهم به حق مرتضی در این شب قدر ز لطف و مرحمت بنما نگاهم گرفتار خود ونفس وهوایم سراپا جرم و عصیان و خطایم به حق حنجر پر خون اصغر زبند غم نمایارب رهایم شده ره‌ توشه ام بار گناهم نگر امشب تو بر این اشک و آهم بیا بگذر زمن از لطف و رحمت که هم مهمان و هم بر تو پناهم به سویت آمدم قلب‌شکسته زبار معصیت گردیده خسته به امید آمدم بر درگه تو کنار خوان احسانت نشسته 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات با حضرت حق خدایا خسته از بار گناهم ز بار معصیت ها رو سیاهم در این ماه ضیافت ماه رحمت به حق فاطمه بنما نگاهم رو سیاهم روسیاهم روسیاه خسته از سنگینی بار گناه ای امید خستگان دستم بگیر دست خالی آمدم با اشک و آه ای خدا مانده ز راهم چه کنم خسته از بار گناهم چه کنم شب قدر و شب بخشایش تو نکنی گر تو نگاهم چه کنم ندارم کوله‌باری جز تباهی به درگاهت من دلخسته آهی به حق مرتضی امشب نظر کن به دست خالی من یا الهی نگر یارب بر این حال تباهم کرم کردی به من بر تو پناهم به حق حیدر و زهرا و احمد خدایا بگذر از جرم و گناهم ز سر تا پا همه جرم و خطایم بود امشب همه شور و نوایم امید عالم هستی خدایا ز بار معصیت بنما رهایم شب قدر و منم در تاب و در تب نگر بر اشک چشمانم تو یارب بیا بگذر خدایا از گناهم کنار سفره ات مهمانم امشب بر علی و آل پیغمبر قسم ای خدای مهربانم بی کسم گشته ام بار دگر مهمان تو یک نگاه تو بود یارب بسم دل غمین و خسته از بار گناه آمده این روسیه بر تو پناه کن به حق طفل عطشان حسین از کرامت بر من مسکین نگاه خسته از بار گناه و دل غمین آمدم سوی تو یا حی مبین بگذر از جرم و خطای بنده ات حق مولانا امیرالمومنین سراپا جرم و عصیان و گناهم به درگاهت خدایا روسیاهم شب قدر و شب مظلوم عالم نگاهم کن نگاهم کن نگاهم نیم بیگانه هستم آشنایت همیشه شاملم لطف و عطایت گنه کارم ولی امیدوارم نمایی بر من مسکین عنایت من ز افعال بد خود خسته ام لیک امشب از همه بگسسته ام بگذر از من ای خدای مهربان بر حسین و آل او دلبسته ام 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
گدای حیدرم من ز طفلی آشنای حیدرم فخر من باشد گدای حیدرم لطف برمن کرده حی لم یزل شامل لطف و عطای حیدرم بار دیگر گشته مهمان علی شاملم گردیده احسان علی در شب قدر و شب نور وامید دست من باشد به دامان علی شامل لطف و عطای داورم ریزه خوار سفره ی پیغمبرم فخر من تا روز محشر این بود شیعه ای از شیعیان حیدرم ماشیفتگان آل طاها هستیم دلسوختگان غم زهرا هستیم از بسکه کریم و مهربان است علی دلباخته ی حضرت مولا هستیم به مسجد شد به پا غوغای محشر به محراب دعا افتاده حیدر ز ظلم و کینه های ابن ملجم شده فرقش دوتا ساقی کوثر الاای شیعیان شد موسم غم حسن همراه زینب غرق ماتم علی مرتضی فرقش شکسته به شمشیر جفای ابن ملجم از این غم قلب هر شیعه حزین شد امیرالمومنین نقش زمین شد به محراب دعا نفس پیمبر فدایی ره قرآن و دین شد دوباره در زمین شوری به پا شد همه عالم ز غم ماتم سرا شد امیرالمومنین جان پیمبر به شمشیر ستم فرقش دوتا شد 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای غربت مجسم تاریخ یا علی دلبسته ی ولای توام مرتضی علی غیر از خدایی اش که نداده به کس تویی آئینه ی تمام نمای خدا علی چون اسم اعظم است ، گره باز می کند هر وقت بشکفد به لبم ذکر یا علی ساقی تویی و کوثر تو مهر فاطمه است شد جرعه نوش جام تو آب بقا علی تا از تو کسب نور کند در مدار چرخ خورشید با تو گفته سخن بارها علی خلقت به یمن مقدم تو آبرو گرفت ای دست شسته از همه ی ماسوا علی از مشرق نگاه تو خورشید می دمد مهتاب بر فروغ تو باشد گدا علی کعبه طواف دور مقام تو می کند دارد صفا به کوی تو سعی صفا علی مدیون ذوالفقار تو باشد حیات دین گل کرده در بهار تو باغ دعا علی با ناله های نیمه شبت همنواست چاه فهمیده طعم اشک تو را نخل ها علی اشک تو طعم غربت دیرینه می دهد دردی که غیر صبر ندارد دوا علی سوگند بر تو مادر گیتی سترون است تا آورد دوباره مثال تو را علی در کوچه ها سلام تو مانده است بی جواب دنیا نداشت با تو زمانی وفا علی بیچاره روزگار که نشناخت قدر تو فرق تو را شکافت به تیغ جفا علی وقتی گشود فرق تو آغوش پیش تیغ لبخند زد به روی تو خیر النسا علی یعنی ببین که بی تو بهشت است بی صفا پایان گرفت فرصت هجران بیا علی عین اللهی و چشم زمان بیقرار توست آیا شود کنی نظری سوی ما علی همچون "کمیل" هرکه شود پایبست تو با رمز و راز عشق شود آشنا علی ﮐﻤﯿﻞ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein