eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
356 ویدیو
221 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
گرفتارم ، تو ما را میشناسی دلِ درد آشنا را ، میشناسی کریمی و کراماتت کثیر است به غمها مبتلا را ، میشناسی به دردِ خود نمی جویم طبیبی تو درمان و دوا را ، میشناسی من از شهرِ جنون آباد عشقم غریبِ شهرِ ما را ، میشناسی شدم آوارهُ کوی تو ای دوست منِ بی در کجا را ، میشناسی به قَصدِ حاجت اینجا میهمانم گدایم من گدا را ، میشناسی همیشه دست و پا گیر شمایم تو این بی دست و پا را میشناسی ندارم ادعایی ، خاک راهم منِ بی اِدعا را ، میشناسی دلَم در کربلا خود ، زائر طوس مُرید کربلا را ، میشناسی ؟ @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم آشنا گفتند؛ «بِالدُّعا، یُستَدفِعُ البَلا» پس نیست جز دعا، در کوله‌بار ما دنیای بی‌وفا، از ما تو را گرفت از ما تو را گرفت، دنیای بی‌وفا در شهر پر فریب، از عشق بی‌نصیب ماندیم ما غریب، ای یار آشنا گریان و روسیاه، با باری از گناه هی آه پشت آه...، اما پر از ریا آخر در این گذر، جان می‌رسد به‌سر بی‌یاد تو اگر، باشد قدر، قضا ما دل‌شکسته‌ایم، از بند رسته‌ایم بیمار و خسته‌ایم، آه ای شفا بیا ای کعبه‌ی امید، در هاله‌ای سپید آمد به ما نوید، از جانب خدا؛ یک‌روز می‌رسد، یک‌روز می‌رسی خورشید بی‌غروب، از پشت ابرها @Maddahankhomein
🌷به‌مناسبت ایران که بهشت در دلِ قم دارد در مشهدِ خود امام هشتم دارد در این دهه‌ی کرامت و رحمت و نور خورشید به خورشید تبسّم دارد @Maddahankhomein
از کریمان سنگ می‌خواهیم ما، زر میرسد در حرم از آنچه می‌خواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان، پشت آن احسان دیگر میرسد اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن عمر دارد میرود، دارد اجل سر میرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر می‌رسد شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است دست سائل‌ها فقط تا حلقۀ در میرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم‌بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما می‌شود ایمان من فقرى که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است، بین طوس و قم رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دِیْن قم، هم زیر دِیْن مشهدم گاه به داد من برادر، گاه خواهر میرسد فاطمه را خواستم، معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد پیش تو محتاج‌ها در حال رفت و آمدند تا که آهو می‌رود، پشتش کبوتر میرسد :: پابرهنه می‌دوید و میدوید و میدوید زودتر از شمر آیا به برادر میرسد.؟ ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
بنام خدا سروده ای طنز با الهام از این بیت حکیم ابوالقاسم فردوسی «بسی رنج بردم در این سال سی» "" "" "" " بسی رنج بردم دراین دهر من شدیدا شدم شهره در شهر من دگر راه چاره نمانده بلی بباید بنوشم کمی زهر من غریقم به دریای پر موج جهل رهایی بباید از این بحر من سر جنگ دارم چو افراسیاب ندارم هوایی بجز قهر من منم فاخر آن شاعر خوش زبان متاعی ندارم کنم فخر من تو فردوسیا بوده ای همچو یم در این عرصه هستم کمتر از نهر من مسلم فرتوت گلهین http://eitaa.com/Maddahankhomein ┈┈✾🍃🌼🍃✾┈┈ ۲۵ اردیبهشت روز پاسداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی خالق شاهنامه و یکی ازبزرگترین پارسی سرایان تاریخ کهن ایران زمین بوده و این سروده را به همین مناسبت تقدیم دوستداران شعر می نمایم
❃﷽❃ درخیــالم بال و پر وا می کنــم تا جمکران می شود در چشم خیسم باز پیدا جمکران نور سبـــز پنــج  گنبــد می دهد آرامشــــم با حضــور مهــدی  زهـراست زیبـا جمکران "العجل مولایَ" از هرصحن می آیدبه گوش می شــود غرق دعـا و شـور و آوا جمکران می نوازد جـان و دل را نغمهٔ "یابن الحسن" حال ما را می شـود محـوِ تماشــا جمکران یک نفــر آورده با خـود کـودکــی بیمــار را تـا کنـــد بیمـــاری او را  مـــداوا ، جمکران یک نفر دارد توســـل می کند با اشک و آه شاهـــد این التماس و بغــض گویاجمکران هـر که شـد درمانده از کار طبیـبان میشود راهـیِ قــم سمتِ درمـانگـاه آقــا ، جمکران دوست دارم تا ابد باشم در این سِیرِ خیال تا دهد جا در میـانِ خـویش، ما را جمکران باز شـد  روز سه شنبه کـاش گردد قسمتم یک سفـر در اوج این دلتنگی ام تا جمکران      شاعر: رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه دانند که ایران سروسامان دارد تکیه بر پرچم سلطان خراسان دارد @Maddahankhomein
عمری‌ست دلم در گرو این وادیست این عشق همیشگی‌ست مادرزادیست تو گریه نکرده میدهی حاجت را کی گفته دل پنجره‌ات فولادیست؟ ✍ @Maddahankhomein
4_5915676035529067781.mp3
3.09M
هدیه به امام رضا ع صلوات. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم شور و زمزمه امام رضا علیه السلام باز اومدم راهم بده. سوزه اهم بده آمدم ای شاه پناهم بده ۲ من نوکره آقام تو یی‌ همه دنیام تویی جز تو ندارم کس و کاری. من قطره و دریام تویی ذکر لبهام‌ تویی خیلی هوای من و داری. من نوکره تو سرورم سایتون رو سرم صاحب سر زمین ایران من جز تو ندارم کسی واسه ی من بسی پشت و پناهمی رضا جان باز اومدم راهم بده سوزه اهم بده آمدم ای شاه پناهم بده ۲ باز پیش تو زانو زدم دوباره اومدم با پای دل زیارت تو من آهوی در مونده ام همه جا رونده ام محتاجم به ضمانته تو سلطان علی موسی رضا می زنم هی صدا اسم تورو وقتی که گیرم خیلی تو می زاری مرام می شنوی تا صدام حاجتم و میدی و مبرم ای حضرت سلطان طوس ای انیس النقوس شور و شعف دارم می بینی من از تو یه حاجت می خوام من زیارت می خوام شوق نجف دارم می بینی باز اومدم راهم بده سوز اهم بده آمدم ای شاه پناهم بده ۴ رضا نصابی @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ "25 اردی‌بهشت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد." عرب چیره چون گشت بر خاکِ ما بــِـزد تیشـه بــر ریشــه‌ی تــاکِ ما به تــاکــی کـه می‌داد بـر مـا ثمــر که مستی‌فــزا بود چون شعــر تـر دریغــــا کــه آن تــــاکِ لفـــظ دری نگـون گشت بـر خـاک خیـره سری بـرفت از میــان، لفـظ و گفتــار ما عـــوض گشـت بـا زور، هنجــار ما اگرچه که اســلام ، دین خــداست محمـد (ص) رسول و یل انبیاست ز کـف رفـت کــم کــم زبــــان دری فــرامـــوش شــد گــویش مــادری همه کاتبــان، چون عــرب دم زدنـد تبــر بر بـُـن خویش ، محکــم زدنـد عجـم هم چو بگرفت بر کف قلـــم زبـــان عـــرب شـد زبـــان عجــــم که فـردوسـی آن شـاعــر بی‌قــرین قلـــم را بـــرون کــرد ، از آسـتــین "پی افکند، از نظــم کاخــی بلنـــد که از بــاد و بــاران نیـابد گــزنـــد" ز مَهـــد تمــــدن سخـــن ســاز کرد بـه سِحـــر قـــلم نیــز اعجـــاز کرد ز تـاریــخ و شاهــان ایــران سـرود ز مَهـــد دلیـــران و تـــوران سـرود ز ضحـّــاک گفـت و جنــــایـــات او کــه نـــابـــودی‌اش بــود یــک آرزو اگـرچــه بــه دسـت یلــی راسـتـین فـــریــدون همـــان زاده ی آبـتــین به حکــم عــدالـت که نیکـو نوشت بشد کشــته آن ظـــالـــم ددسرشت نگـون شد چو آن خصـم پـولاد دل کـه مــام وطـــن بـود از او خجـــل دل مــردم از مـــرگ او شـــاد شــد کـه خلقــی ز بنـــد غــــم آزاد شــد بــدیــن‌گــونــه داد آگهـی از وطــن مبــــادا فـتــــد در کــف اهـــرمـــن سپـس گفـت از رســتم و کـی‌قبــاد زبــان شـد شکــوفــا در آن انجمــاد کــه اکـنــون گـــران دُرّ لفــــظ دَری کــه بـاشـد همـان گـویـش مـــادری زبـان مـن و تـوسـت ای همــوطــن! ز گفتــار آن شـاعــر خـوش سخــن به تعظیـم، باید بـر او پاس داشـت که جان را در احیای ایران گذاشت الا ای سخنـــدان خفتــه به تــوس! که دوشـیزه‌ی طبع تو شد عــروس زدی بــانگ غـــرّا بـه شعـــر تـــرت نمـودی عیــان بر عــرب گــوهــرت زبــان از تـو جـولان گرفت ای پـدر کـه تـا پـارسـی را دهی بــال و پــر از آن طـــرز اشعــــار شــیوای تـــو از انفـــاس همچـون مسیحای تـــو تـنِ عـــــاری از روحِ ایــران زمیــن بـه جــان آمــد از همتـی راستـیــن به سی سـال نـام عجـــم زنـده شد زبـــان از تـــلاشــت فــزاینــده شد قلــم، از تـو عنـوان دیگــر گـرفــت عقـــاب سخـن بر سمـا پـر گـرفــت نمی‌بـود اگــر شعـــر پــر شـور تـــو نـــوای فــرحبــخـش مــاهــور تـــو زبـــان عجـــم بــود محـض عـــرب دهــان بـود خــالـی ز شهــد رطــب بــه پـــاس تـــــلاش فــــراوان تـــو بــه عِـــرق زبـــــان دُر افشــان تـــو شــده کمـتــریــن رهـــروِ مکـتــبـت بـه مَدحت سخنگــو ز تـاب و تـبـت که مــام وطــن، از تـو جــاوید ماند فروزنده چون ماه و خورشـید ماند تو را چون پـدر خواندمت طفل وار اگــرچــه بـه نــزد تـو ام ، شـرمسـار که امـروزه آلـــوده شـد خــامــه‌هــا ز گفـتـــار بیـگـــانـــه در نـــامــه‌هــا ولیکــن تــویـی مــایــه ی افتخــــار زبــان از تــو بـر مــا بُــوَد یـــادگـــار ببـــالـــم به تـــو تـا نفــس می‌کشـم اگــرچـــه نفــس در قفـس می‌کشـم از الفـــــاظ تـــو بـــر زبـــان ، آمـدم ز شعــــرِ تــرِ تــو ـ بـه جــــان آمـدم تـویـی (ساقی) جـامِ جــان آفــریـن که شد زنـده از نـامت ایــران زمیـن سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/Maddahankhomein
دهه کرامت یا بود احمد ابن موسی شاه چراغ آمدم بر آستانت ای عزیز جان حیدر تا کنم عرض ارادت نور چشمان پیمبر سلامت می کنم به صد شور و نوا که از لطفت کنی مرا حاجت روا الا شاهِ چراغ ۲ تو کریم ابن کریمی صاحب لطف و عطایی من گدایم بینوایم آمدم بهر گدایی تویی امید من مرانی از درت مرا ای ذوالعطا به جان مادرت الا شاهِ چراغ ۲ عاشق رویت شدم من زائر کویت شدم من تشنه جویت شدم من مست گیسویت شدم من مرا اذنم بده که آیم در حرم دوای درد من نما لطف و کرم الا شاهِ چراغ ۲ احمد ابن موسی کاظم تویی شاهِ چراغ آمدم در گلشن تو تا بچینم گل زباغ معطر کن دلم ز عطر و بوی خود به من ده آبرو ز آبروی خود الا شاهِ چراغ ۲ پر زدم من چون کبوتر آمدم سوی تو از قم در گه تو خو شه چینم چشم من سویت چو مردم منم شرمنده عنایات شما خجل گردیده از کرامات شما الا شاهِ چراغ ۲ من نتنها ریز خوار خواهرت معصومه در قم عاشقم از جان و دل بر حضرت خورشید هشتم تمنا می کنم مدام و دم به دم که با دست تهی از این درگه نرم الا شاهِ چراغ ۲ غلامرضا محمودنژاد ناطق قمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5915676035529067781.mp3
3.09M
هدیه به امام. رضا صلوات. اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم 🕌🕊🕌🕊🕌🕊🕌🕊🕌 شور و. زمزمه امام رضا باز اومدم راهم بده. سوزه اهم بده آمدم ای شاه پناهم بده 2 💚🕊🕊 من نوکره آقام تو یی‌ همه دنیام تویی جز تو ندارم کس. و کاری. من قطره و دریام تویی ذکر لبهام‌ تویی خیلی هوای من و داری. 💚🕊🕊 من نوکره تو سرورم سایتون رو سرم صاحب سر زمین ایران من جز تو ندارم کسی واسه ی من بسی پشت و پناهمی رضا جان باز اومدم راهم بده. سوزه اهم بده آمدم ای شاه پناهم بده 2 💚🕊🕊 باز پیش تو زانو زدم دوباره اومدم با پای دل زیارت تو من آهوی در مونده ام همه جا رونده ام محتاجم به ضمانته تو. 💚🕊🕊 سلطان علی موسی رضا می زنم هی صدا اسم تورو وقتی که گیرم خیلی تو می زاری مرام می شنوی تا صدام 💚🕊🕊 حاجتم و میدی و مبرم ای حضرت سلطان طوس ای انیس النقوس 💚🕊🕊 شور و شعف. دارم. می بینی من از تو یه حاجت می خوام من زیارت می خوام شوق نجف دارم. می بینی باز اومدم راهم بده. سوز اهم بده آمدم ای شاه پناهم بده 4 🕌🕊🕌🕊🕌🕊🕌🕊🕌🕊🕌 🎤 خدادادی✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حال و هوای مشهد مقدس هر چند حال و روز من این روزها بد است حسی همیشه در دلم از جنس مشهد است این درد سالهاست که با روحم آشناست این مرغ سالهاست که در رفت و آمد است دارم امید لطف و کرم گر چه عاصی ام عشقم فقط محمد و آل محمد ص است ایرانی ام و جنت من مشهدالرضاست این هم ز بخت عالی و از لطف ایزد است در کوی عشق راه به پایان نمی رسد هر خوان عشق فصل شروعی مجدد است دلتنگ می شوم چو من از فقر و بیکسی خط امید تا حرم یار ممتد است گلدسته ها ز دور به من لطف می کنند سوسوی هر چراغ پیام خوشامد است وقتی که می رسم به حرم هول می شوم احسان و لطف صاحب این در زبانزد است همچون کبوتری دل من بال می زند در آن سرا که بر همه عالم سرآمد است گر رسد به قدمگاه عشق تو تقدیم جان کند که ثواب موکد است @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام  هشتم روزی  که  به دام مرگ اُفتد گذرم با  خود   کفنی  را  بِبرم   یا  نَبرم بیچاره  و  تنها   و  غریبم  چکنم باشد  به رضا  شاه خراسان نظرم بیقرار اصفهانی @Maddahankhomein
دوباره مادر احمد پیامبر زاده و یا که بنت اسد حیدری دگر زاده و یا که فاطمه شبّیر یا شبر زاده یم وسیع ولایت مگر گهر زاده ستاره ی فلک موسوی قمر زاده که نجمه بر پسر فاطمه پسر زاده نگاهدار زهر چشم بد، خدایش باد رضاست این! پدر و مادرم فدایش باد دوباره زلف عروس سخن شکن شکن است شب ولادت روح خرد به ملک تن است وجود، غرق یم نور وجه نور وجه ذوالمن است مه مبارک نجمه چراغ انجمن است دهان چو درج وثنای رضا دُرِ سخن است رضا که نام، علی کنیه اش ابوالحسن است زهی جمال خدا لااله الاّ هو سلام بر گُل رخسار ضامن آهو سلام باد به نجمه درود بر قمرش درود باد بر این مادر و بر این پسرش فدای این پسر و جدّ و مادرش و پدرش ستاره ای که بود آفتاب، خاک درش زهی به عارض از آفتاب خوب ترش گرفته همچو کتاب خدا پدر به برش زبان گشوده و اوصاف او شماره کند وضو گرفته که بر عارضش نظاره کند الا که آینه ی کبریاست این مولود برید سجده که روی خداست این مولود تمام آینه ی مصطفاست این مولود حقیقت علی مرتضاست این مولود امام سلسله ی انبیاست ایم مولود گل بهشت محمّد، رضاست این مولود به نجمه و به گل سرخ دامنش صلوات به سیّد رسل و پاره ی تنش صلوات وجود بسته به یک گوشه ی نظاره ی او فراتر از عدد، اوصاف بی شماره ی او وجود، غرق یم رحمت هماره ی او کشند شمس و قمر و منّت از ستاره ی او صعود نور بر افلاک از مناره ی او هزار معجزه پیدا به یک اشاره ی او کسی به کشور بی مرز دل امیر شود که با اشاره او شیرِ پرده شیر شود موّحد است و کسی نیست مثل و مانندش خدا یگان همگان دست بوس و پابندش به چهره عارض نادیده ی خداوندش هماره نور خدا می دمد ز لبخندش جواد و جود، کنار همند فرزندش گدا و شاه به هنگام جود خرسندش پناه شیعه سه جا در صف معاد است این رؤف آل محمّد ابوالجواد است این سپهر مجد و کرامت! قمر مبارک باد کلیم طور ولایت! شجر مبارک باد شب امید! نسیم سحر مبارک باد بهشت آل محمّد! ثمر مبارک باد عروس فاطمه نور بصر مبارک باد امام موسی کاظم پسر مبارک باد میان سینه و دست تو یک جهان جان است ببوس صورت او را که کلّ قرآن است الا که قلب خراسان ما امام رضاست بهار و باغ و گلستان ما امام رضاست کمال مکتب ایمان ما امام رضاست چراغ چشم و دل و جان ما امام رضاست رئوف کل امامان ما امام رضاست پناه کشور ایران ما امام رضاست به زائر حرمش وعده داده و باید سه جا به دیدنش از لطف و مرحمت آید مزار بضعه ی پاک پیمبر است اینجا فروغ دیده ی زهرای اطهر است اینجا بهشت قرب خداوند اکبر است اینجا چه ازدهام عجیبی است محشر است اینجا قسم به کعبه که از کعبه بهتر است اینجا حریم زاده ی موسی ابن جعفر است اینجا به چشم زائر خود تا که محترم گردد روا بود که حرم دور این حرم گردد نوای دل، غزل ناب عاشقانه ی او فرشته مرغ گرفتار دام و دانه ی او دعای محفل قدّوسیان ترانه ی او ستاده موسی عمران در آستانه ی او مسیح محو صدای نقاره خوانه ی او کرم ترشحی از بحر بی کرانه ی او اگر چه شهر خراسان دیار غربت اوست شفای چشم وطن از غبار تربت اوست الا رئوف تر از ما به ما امام رضا غریب با همه کس آشنا امام رضا ابوالحسن خلف مرتضا امام رضا گدا و شاه ز جودت رضا امام رضا رفیق زائر بی دست و پا امام رضا نگاه ماست به دست تو یا امام رضا تو کیستی به چنین عزّت و جلال بگو که همنشین گداییّ و ضامن آهو کبوتر تو به مرغ بهشت ناز کند به چار صحن تو هفت آسمان نماز کند بهشت با حرمت روز و شب نیاز کند به شوق زائرت آغوش خویش باز کند کرم به دامن تو دست خود دراز کند مرا گدایی کوی تو سرفراز کند مگر به لطف تو ای شهریار تا هستم رسد به پای سگ آستانه ات دستم اگر چه در حرمت دست خالی آمده ام ولی به درگه مولی الموالی آمده ام ستاره ریخته قامت هلالی آمده ام به کوی وصل تو از خردسالی آمده ام در آستان تو با خسته حالی آمده ام ولی به بارگاه ذوالجلالی آمده ام تو که پناه به کویت دهی دو عالم را قبول کن به غلامی خویش «میثم» را شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار @Maddahankhomein
ترکیب بند ولادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم هرچه داریم ز آقای خراسان داریم با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار سر سودایی خود زینت دروازه کنم سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم: ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی راهم از حادثه در دولت منصور افتاد تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم دل بیمار مرا فرصت درمانی ده با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده همچنان زلف پریشان تو آواره شدم به دل خانه خرابم سر و سامانی ده شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم سر این سفره به من رزق فراوانی ده حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده از تو من روزی شبهای محرم خواهم چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن عصر روز عرفه فرصت قربانی ده در حریمت خبر از عرش خدا می آید بوی سیب حرم کرببلا می آید آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود آمدی تا سند شیعگی ما باشی با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود یاد آوارگی شام بلا زنده شود پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین تا غم بی کفن کرببلا زنده شود جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند نعمتی https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹اقلیم آفتاب🔹 چه روضه‌ای‌ست، که دل‌ها کبوتر است اینجا به هر که می‌نگرم، محو دلبر است اینجا غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسی‌ست که با تو از همه‌کس آشناتر است اینجا ستارۀ سحری از حریم شاهچراغ به آفتاب بگو مهرپرور است اینجا از این حرم طلب نور کن، در اول صبح چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟ فرشتگان همه گرمِ طواف این حرم‌اند شکوهِ سعی و صفا حیرت‌آور است اینجا به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان «حریم سوم آل پیمبر» است اینجا بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود که از «شهید خراسان» برادر است اینجا به نام نامی «احمد» قیام باید کرد که آب و آینه با هم برابر است اینجا به آیه آیۀ «والشمس والضحی» سوگند که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم که از شمیم ولایت معطّر است اینجا به شوق عرض ارادت بیا و چون «حافظ» بگو که «خال رخ هفت کشور» است اینجا بیار سینۀ سینا در این حرم با خود حریم «زادۀ موسی بن جعفر» است اینجا اگر به دیدۀ دل بنگری، به شهپر خویش امین وحی خدا، سایه‌گستر است اینجا بگو بلال بیاید اذان بگوید باز که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا 📝 @Maddahankhomein
میلاد 🔹بهشتی‌ترین حرم🔹 امروز که خورشید سر از شرق برآورد از کعبۀ جان، قبلۀ هفتم خبر آورد یعنی شب تنهایی ما را به سر آورد با خود خبر از «نجمه» و قرص قمر آورد «وَالشَّمس» بخوانید سر راهِ مدینه تا از همه کس دل بِبَرد ماهِ مدینه این شمس شموس است که از راه رسیده صد بار به پابوسی او، ماه رسیده این «فتح قریب» است سحرگاه رسیده با پرچمی از «نَصرُ مِنَ الله» رسیده ای نجمه! که مادر شده‌ای، مادر خورشید امروز ببین نور جهان‌گستر خورشید این حجّت هشتم که به عصمت دهمین است سوگند به قرآن که «اولی الاَمر» همین است این روح ولایت که امان است و امین است در سایه‌اش آسوده زمان است و زمین است «در پرده نگویم سخن خویش، عَلَی الله» بی مهر رضا کس نبرد سوی خدا راه ای آمده پابوس بزرگ آیت هستی! در گوشۀ هر صحن و رواقی که نشستی قفل دل خود را به کدام آینه بستی؟ یک لحظه بیندیش که مهمان که هستی؟ مهمان سر سفرۀ لطف و کرمِ دوست جان و سَرِ ما باد فدای حرم دوست ماه آینه پیش حرم از دور بگیرد خورشید از «ایوان طلا» نور بگیرد یک بوسه ز درگاهش اگر حور بگیرد، فیروزه‌ای از شهر نشابور بگیرد فیروزه نه، یک سلسله دُرِّ سخنِ ناب روشن تر از آیینه و جان‌بخش‌تر از آب هر گوشۀ این روضه، رفیع‌ُالدَرَجات است این گنبد زرین نَه، که این چتر نجات است این پنجره فولاد نه، این نبض حیات است این قبلۀ دل‌های «یُقیمونَ صَلوة» است گر بر سر شرطی که «رضا» گفت، بمانیم «هر شب شبِ قدر است، اگر قدر بدانیم» سرچشمۀ شور و هَیجان است خراسان آرامِ دل، آرامش جان است خراسان بیدارگرِ روح و روان است خراسان آیینه‌ای از باغِ جنان است خراسان اینجا تویی و خلوت اُنسی و دعایی یادت نرود ای دلِ مسکین که کجایی اعجاز مسیحا کند این روضه نسیمش یادآور گل‌های بهشتی‌ست شمیمش پروانه به زُوّار دهد دست کریمش «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید» حیف است کسی در حرم یار نیاید وقتی به سلام آمده‌ای با دل خسته صدبار اگر توبه شکستی و شکسته بر روی تو باز است هزاران دَرِ بسته ای روبه‌روی حضرت خورشید نشسته هر کس که گره زد به ضریحش دل خود را حل کرد به یک آهِ سحر مشکل خود را.. هرچند بهشتی‌تر از اینجا حرمی نیست بر چهرۀ هیچ آینه‌ای گرد غمی نیست هرچند که در راه طلب پیچ و خمی نیست آهوی تو بودن به خدا کار کمی نیست اینجاست پر از زمزمۀ دوست، بیایید! اینجا حرم ضامن آهوست، بیایید! باز «آمدم ای شاه، پناهم بده» اینجا پروانۀ «یک لحظه نگاهم بده» اینجا تأثیر به شب‌ناله و آهم بده اینجا شرمنده‌ام از آینه، راهم بده اینجا هر چند مرا گوهر اخلاص «حِسان» نیست اشک مَنِ دل‌خسته کم از نامه‌رسان نیست. https://eitaa.com/Maddahankhomein