eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
366 ویدیو
225 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) ای اشک با شکوه تو از آن کیستی پیداست از اهالی ویرانه نیستی بی تاب کرده قلب جهان را صدای تو ای دختر سه ساله تو غمگینِ کیستی؟ ویرانه نیست جای گلی سرخ مثل تو ویرانه عالمی ست که در آن گریستی باید چگونه دست به پهلو بگیری و روی دوپای خویش به زحمت بایستی هم سن و سال قامت تو این جهان نبود تاب تو را نداشت که در آن نزیستی... @Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه غمم از یاد بُردم   طعنه‌های کودکان را نَه سرِ تو رفت و قولت نه   یقینم بود می‌آیی به عمه صبر دادی  دخترِ شیرین‌زبان را نَه تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه یتیمت را ببر  سربارم  اما  عمه‌جان را نَه خداصبرت دهد دیدی که می‌خندند بر وضعم که بر هر زخم طاقت داشتم  زخم زبان را نَه شنیدم غارتت کردند و عُریانت  به خود گفتم که دزدان را نمی‌بخشم  خصوصا ساربان را نَه حلالت می‌کنم ای تازیانه سنگ خاکستر حلالت می‌کنم ای خار  اما خیزان را نَه همینکه چوب می‌خوردی لبانم چاک می‌خوردند به او گفتم بزن من را  ولیکن آن دهان را نَه طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود فقط گفتم بکش مویم  ولی این ریسمان را نَه گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودی‌ها من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه به من برمی‌خورَد ما سفره‌دارِ عالمی هستیم بیاندازید سویم سنگ  اما تکه نان را نَه اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند پدر بخشیدم آنان را   ولی پیرِزنان را نَه حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی _ مدح و مرثیه حضرت زینب سلام اللّه علیها دوّم محرم_ ورود کاروانِ حسینی به کربلا زینب سلام‌ُاللّه یعنی عصمت و ایثار زهرایِ اطهر در جوارِ حیدرِ کرّار زینب سلام‌ُاللّه یعنی عفّت و پاکی یعنی تمامِ قصّه‌هایِ چادرِ خاکی زینب سلامُ اللّه یعنی سینه‌ای بی‌تاب یعنی دعایِ نافله با روضه‌یِ ارباب زینب سلامُ اللّه یعنی حُرمتِ خالق یعنی تمامِ خُلق و خویِ بنده‌ای عاشق زینب سلامُ اللّه یعنی خطبه‌ای غَرّا تکرارِ آوایِ علیِ عالیِ اعلاء زینب سلامُ اللّه یعنی بیرقِ اسلام یعنی برایِ حفظِ نهضت اختیارِ تام زینب سلامُ اللّه یعنی ناله و ندبه یعنی تَهِ گودالِ خاکی برتر از کعبه زینب سلامُ اللّه یعنی اشک و بیداری بعداز ابوفاضل علمداری سپهداری زینب سلامُ اللّه یعنی غیرتِ مولا حتّی به زیرِ تازیانه عصمتِ زهرا زینب سلامُ اللّه یعنی نَذرِ دین بودن همسنگریِ گریه‌یِ اُمُّ‌البنین بودن زینب سلامُ اللّه یعنی آه پشتِ آه یعنی کتک خوردن به جایِ بچّه‌ها در راه زینب سلامُ اللّه یعنی گوشه‌یِ ویران تشییعِ طفلی با تنی زخمی دلی حیران زینب سلامُ اللّه یعنی آسمان بودن حُکمِ ظهورِ مهدیِ صاحب‌زمان بودن https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 در عزای شب دوم محرم الحرام 🏴 کربلا ای کربلا ای کربلا آمدم ای سرزمین پُر بلا غاضریه باز کن آغوش را نوحه را آغاز کن ای نینوا با خودم سنگ صبور آورده ام آمدم با خواهر دردِ آشنا میسپارم خیل نسوان را به او شد أباالفضلم(ع) پناه خیمه ها قل هوالله ٱحد بر قامتش شد علیِ اکبرم(ع) حیدر نما این رقیه(س) خانم من را ببین جز در آغوشم نرفته هیچ جا تا بیایم دم به دم بوسیده ام کودک شش ماهه ام را بارها جای لالایی برایش روز و شب تا در آغوشم دهد یاری مرا- -خوانده ام «إنا إلیه راجعون» تا برای دست من باشد عصا ذکر «تسلیماً لأمرک» خوانده ام تا بگیرد هر چه دارم را خدا کربلا چاوش بخوان و گریه کن آمدم با یارهایِ با وفا آمدم اما اسیرِ زینبم(س) غربتش اندوهِ هر روز و شبم پیر خواهد شد پس از من زودِ زود او که یک روزش بدون من نبود باید آرام دلِ خواهر شوم دل ندارد لحظه ای مضطر شوم هست هر لحظه برایش هولناک ساعتِ افتادنم بر روی خاک شک ندارم سمت قلبش میروند تیرهایی را که بر من میزنند میشود از گریه چشمش لاله گون تا که می بیند تنم را غرق خون کربلا دار و ندارم دست تو زینبم(س) را میسپارم دست تو رحم کن بر او و بر حالِ حرم بعد من محرم ندارد خواهرم عصر عاشورا به حرفم گوش کن شعله های خیمه را خاموش کن نشکند قلبِ رقیه(س) بعدِ من خارهای پیش ِ پایش را بکَن مانده در یادم نگاه آخرش جای من دستی بکش روی سرش کربلا آیینه معنا کن فقط بعد من باش و تماشا کن فقط میشود آموزهٔ مکتب شروع میشود سرداریِ زینب(س) شروع شک نکن حتی اگر بی «سر» شود از محالات است بی معجر شود راستی بر آن عزیزِ با وفا بیشتر باشد حواست کربلا می کِشد از داغِ شش ماهه عذاب بعدِ من جان تو و جانِ رباب(س)! ب_الحسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
در سکوت شکسته ی صحرا کاروانی ز دور شد پیدا کاروان عشیره ی سادات کاروان قبیله ی طاها کاروان سلاله های رسول کاروان امام عاشورا کاروان عزیزِ حضرت حق پنجمین آفتاب اهل کسا دشت در زیر پایشان لرزان دشت نه ! بلکه هفت سقفِ سما همگی نور چشم پیغمبر همه مجنون صفت همه لیلا همه شان لاله روی، چون یوسف همگی مستجاب، چون عیسی یاد تیغ و ترنج می افتد هر که بیند جمال آن ها را یکطرف روح آیه ی تطهیر یکطرف معنی "ذوی القربی" پور زهرا و ساقی  و اکبر در مثل، کعبه و صفا و منا این طرف یادگار های حسن به نهایت مؤدّب و شیدا علم کاروان به همراهش مشک، بر دوش حضرت سقا خیل ناموس حضرت حیدر "همه در پرده های حجب و حیا" پرده دار مخدّرات حرم شیر غرانِ بیشه ی لیلا باد، اینجا اجازه می گیرد پرده را جا به جا کند حتی چشم دشمن هزار فرسخ دور نه ز صورت، که قامت آنها محملی بی رکاب می آید محملی محترم چو عرشِ خدا دور تا دور آن بنی هاشم پیش رو، پور حضرت زهرا عِزّ و جاه و شکوه می بیند هر که از راه میرسد اینجا تا که گاهِ نزول می آید ناگهان دشت می شود غوغا دیده ها سوی خاک می افتد تا که زینب زمین گذارد پا ثانیِ حیدر است میگیرد زیر بازوی زینب کبری زانوانی غیور می آید که شکوه حرم کند معنا چشم بد دور، ناید آن روزی کاروان را نظر زنند اعدا ناید آن روز که عزیز بتول در بیابان شود تک و تنها محمدمهدی رافع https://eitaa.com/Maddahankhomein
از آن زمان که خیمه را برپا نمودی در بین این صحرای غم مأوا نمودی دوش مرا تکیه گه غمها نمودی خونِ دوباره بر دلِ زهرا نمودی غم ذرّه ذرّه قلب من را آب کرده این سرزمین روح مرا بی تاب کرده تو گفته بودی میهمان کوفیانیم تو گفته بودی در امانِ کوفیانیم آرام از دست و زبانِ کوفیانیم محبوبِ هر پیرو جوان کوفیانیم از چه به استقبالمان لشکر رسیده؟ سدّ ره ما نیزه با خنجر رسیده دلشوره افتاده به جانم جانِ خواهر کج کن مسیر رفتنت را سوی دیگر برخیز برگردیم تا شهرِ پیمبر بازی نکن با قلب زینب ای برادر یک دل فقط دارم که آن بر تو سپُردم اصلا نزن حرف از جدائی تا نمُردم عبّاس را فرمان بده جولان نماید با غُرّشی این قوم را حیران نماید شاید که دشمن خویش را پنهان نماید سوی مدینه رجعتم آسان نماید عباسِ من قرص قمر تو آفتابی می ترسد این لشکر زعباسم حسابی اُطراق کردی بین این صحرا چه سازی گر سَد شود بر روی ما دریا چه سازی با آفتاب و خشکی لبها چه سازی خواهی که با اهل حرم آقا چه سازی با من نگو با چشم خود حرف از جدائی با من نگو زینب میان کربلایی در ذهن من زیباترین تمثال هستی از چه پریشان خاطر و احوال هستی تو محو معبودی کمی خوشحال هستی آخر چرا خیره به آن گودال هستی ایکاش راهت لحظه ای آنجا نیفتد کارت به عصر روز عاشورا نیفتد از این سراشیبی به دیدارت می آیم دنبال چشم خسته وتارت می آیم شاید که خوردم یار به کارت می آیم وقتی دهد سر نیزه آزارت می آیم امّا دعا کن تا نباشم من به پیشت وقتی که پنجه میزند قاتل به ریشت مجتبی صمدی شهاب https://eitaa.com/Maddahankhomein
محرم یکی از حضرت صادق بپرسید این معما را که از بین مصیبتها چرا عظمی است عاشورا نه فقدان رسول حق که آنسان رفت از دنیا که محروم از وصیت شد ز سوی امت اعمی نه حتی مرگ مظلومانه ی دردانه اش زهرا کتابی از مصیبتها فقط سیلی بر آن سیما نه حتی رفتن حیدر که کشتش غربت و غمها که بعد از فاطمه شد او غریب و یکه و تنها نه فقدان حسن با آن حدیث تیر و تابوتش چه دردی بیشتر از این که همسر باشدت ز اعدا به او فرمود آن حضرت که بین مردم دنیا بود آل کسا اشرف، تسلی بخش بر دلها حسین چون رفت دیگر کس نماند از پنجتن بر جا دگر محروم شد دنیا ز نور خمسه ی طه زمین و آسمانها هم از این در شیون و غوغا که گویی رفت کل پنجتن از دستهای ما https://eitaa.com/Maddahankhomein
14687.mp3
743.3K
بازم رسیده مُحرّم بساط اشکه فراهم به روی عرش معلّی عَلَم شده پرچم غم این شالی که بر دوش ماس آتیش قلب دشمناس مرهم اشک فاطمه پیرهن مشکی عزاس وقت مرثیه میشه تزکیه هر کسی که قدم میزاره در حسینیه آقاحسین جانم نوشته روی کتیبه مجلس شاه غریبه فقیره و بی لیاقت هرکی ازش بی نصیبه به هرکسی شد حواله سینه زنی ،اشک وناله میشه تو دنیا سربلند با یک نگاه سه ساله مجلس حضرت شد در ِ رحمت اشک ِ روی گونه ی شیعه می بَره جنّت آقاحسین جانم رتبه می گیرن انبیا با گریه تو بزم عزا خارجه از ادراک ما منقبت گریه کنا تنی که سینه می زنه از نار دوزخ ایمنه مقرّب ذات خدا گریه کن و سینه زنه بَه چه انواری بین ابراری منصب جبرئیل تو هیئت شد میون داری آقاحسین جانم علی مهدوی نسب عبدالمحسن https://eitaa.com/Maddahankhomein
کشتی نجات تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتیکه از حصار من وما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز مابه ضریحش دخیل بست بایک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها باید این شهر بفهمد که تو بابای منی با همین روی پر از خون همه دنیای منی گرچه خونیست لب و موی و دهان و رگ تو تو شبیه منی و تو گل زیبای منی... آنقدر گریه کنم تا که بمیرد دشمن چون بفهمد تو همه هست و تمنای منی تو نیایی هم اگر من زِ عطش میمیرم، تو بیا جان که ببینند تو رویای منی می کُشد دخترکت را به خدا این خِجلَت من پریشانم و تو محو تماشای منی همه شب ناله زدم از غم دوریِ پدر جان فدای تو که لالایی شبهای منی عاقبت با سر خود آمدی و خوشحالم که شب تار گذشته است و..تو فردای منی https://eitaa.com/Maddahankhomein
پس از مادر که لبخندش گشاید باب رحمت را خدا بر دختران بخشیده دریای محبت را به مردان شعله ای از غیرت خود داده و جایش به زنها هدیه داده مهربانی و نجابت را به آنانکه پسر داده توان و عزت افزوده به هرکه دختری بخشیده کامل کرده نعمت را پسر دلگرمی و آرام مادر می شود اما پدر با دخترش طی می کند راه سعادت را به دخترها مگر چیزی به غیر از ناز می آید پدرها خوب می فهمند وصف این لطافت را خدا آیات رحمت را به دختر دارها گفته بپرس از هرکه دختر دارد این حق و حقیقت را زمانی می شود ام ابیها بهر پیغمبر به پایان می رساند سالها ظلم و جهالت را زمانی می شود زینت برای ساقی کوثر مزین می کند دامان خورشید ولایت را زمانی چون سه ساله دختر شیرین ثارالله وجودش رنگ بو بخشد بهار سبز عصمت را یگانه دختری از نسل پیغام آور خاتم به روی دست آورده برای خلق رحمت را یگانه دختری مثل علی عالی اعلا صبورانه به عالم هدیه می دارد هدایت را سه ساله دختری از نسل نور و آب و آیینه که مثل جده اش زهرا شرف داده شرافت را گلی از نسل بخشاینده بی منت و خواهش حسن حُسنی که معنا کرده احسان و کرامت را حسین بن علی را جان و از جان نیز شیرین تر بمیرم این همه آرامش و مهر و عطوفت را دل و جان پدر بوده،دل و جان پدر برده چه باید گفت این دلدادگی بی نهایت را گلی که ارث برده از عموی مهربان خود بصیرت را فضیلت را اصالت را شجاعت را بمیرم دختری را که به زینب اقتدا کرده به جا آورده چون او حق پاکی و صداقت را در آن وادی که از هر سو بلایی تازه سر می زد به صبری زینبی می برد با خود در غربت را به روی شانه ها می برد پرچم را اگر زینب سه ساله بر ملا می کرد با گریه حقیقت را دم دروازه ساعت که خون شد چشم ها از غم به لحن کودکی فریاد زد بر شام غیرت را خرابه دردهایش را به پایان برد تا زینب به خاک تیره بسپارد نسیم صبح رحمت را میان چادری کوچک نهانش کرد تا فردا به دست کوچک خود وا کند قفل قیامت را https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها از حسین رئوفی 😭😭 سه ساله دخترت تا ناله ی واغربتا می زد یکی می آمد از راه و به رویم بی هوا می زد به من گفتی که هستم کوثرت اما نمی دانم مسلمان بود یا کافر به قرآن تو پا می زد گناه ما چه بود آخر نفهمیدم که یک روزی مرا یک پیر زن با دست لرزان با عصا می زد دلم از زخم هایم بیشتر می سوخت آنجا که یکی تکبیر می گفت و مرا بهر خدا می زد اگر بابا خطایی سر زده از من نمیدانم یکی با تازیانه عمه هایم را چرا می زد عمویم را صدا می کردم از سوز جگر وقتی که دشمن بد دهن بود و مرا با ناسزا می زد اگر می خواستم مرهم برای زخم هایم او دوباره کعب نی محکم به روی زخم ها می زد اگر می رفت بالا دست هامان بر دعا می زد اگر می دید ما هستیم در حال عزا می زد @Maddahankhomein
4_5897722092979227875.mp3
3.35M
نوحه یا زمزمه حضرت مسلم علیه السلام از حسین رئوفی کوفه اسیر دنیا شد مسلم غریب و تنها شد یاحسین یاحسین برگرد برای قلب خواهرت برگرد خیلی جوونه اکبرت برگرد ۲ حسین واویلا ۴ مسلم برا تو دلتنگ است کوفه دروغ و نیرنگ است یاحسین یاحسین زینب نداره که طاقت اینجا بارشی از سنگ است یاحسین یاحسین برگرد می بینه اینجا دخترت برگرد رو نیزه نزدیک سرت برگرد سر علی اصغرت برگرد حسین واویلا ۴ آتش رسید و آزردم با یاد مادرت مردم یازهرا یازهرا در کوچه بین صد دشمن گفتم تا که زمین خوردم یازهرا یازهرا برگرد اینا زن و بد میزنن برگرد راحت پهلو میشکنن برگرد قلبتو از جا می کنن برگرد حسین واویلا ۴ http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه یا زمینه ی حضرت رقیه س بند اول: از رو نیزه توو مسیر منو می دیدی تا صدات کردم بابا با سر رسیدی توو بیابون روی خار خوابم نمی بُرد جای من چند مرتبه عمه کتک خورد ببین بابا شکستگی روی بازومُ کبودیه کنار ابرومُ آتیش روی معجر و مومُ بند دوم: بر سرم می زد بابا هی داد و بیداد حرمله تا که عمو عباسم افتاد تو نبودی و چقدر حرفای بد زد هر جا که خوردم زمین به من لگد زد بمیرم که شبیه من شده سرت زخمی بابا شده پلک ترت زخمی شده رو نیزه حنجرت زخمی http://eitaa.com/Maddahankhomein
592.3K
🔹زمینه «جدید» 🔸و پیش زمینه بــرای هــر شب 🔹عباس زاده «منتظر» مشهد 💫✨💫✨💫 🩸تک بند روی لبهامون ذکر امساله اللهم عجل لولیک الفرج مدد از آقامون اباصالح اللهم عجل لولیک الفرج ۲ بااذن مهدی هر شب سینه زنیم تو هیئت با گریه مشکی بر تنیم السلام ای ماه غم/سنگ تو سینه میزدیم السلام ای ماه اشک/گریه میکردیم از قدیم السلام ای ماه خون/استقبالت اومدیم ماه محرم شد باز ماه عزا اومد ماه عزا داری بر خون خدا اومد «واویلا واویلا واویلا حسین» 💫✨💫✨💫✨💫 نذر فرج عج http://eitaa.com/Maddahankhomein
چه ناله و چه نینوایی.mp3
2.58M
نوحه ورود به کربلا محرم ۱۴۰۳ چه ناله و چه نینوایی ۲ به پا شود چه روضه هایی۲ چه کربلایی ۴ سلام ما به اشک خواهر سلام ما به قد اکبر سلام ما به شیرخواره به حنجر علی اصغر به قلب زینب چه غصه هایی نشسته از ماتم جدایی چه کربلایی ۴ رسیده پا به پا رقیه به دشت کربلا رقیه یه لحظه از کنار بابا نمی شود جدا رقیه به پیکر او نمانده نایی عمو بر او زد چه بوسه هایی چه کربلایی ۴ به کربلا رسیده مهمان به قلبشان شکوه ایمان به شوق وصل با شهادت رسیده قافله شتابان ز شیرخواره رسد صدایی همان که سازد گره گشایی چه کربلایی ۴ حسین رئوفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
سه ساله ی خمیده ی من.mp3
2.82M
نوحه یا زمزمه محرم ۱۴۰۳ حضرت رقیه س سه ساله ی خمیده ی من ۲ رقیه ی شهیده ی من ۲ آه و واویلا دختر بابا ۲ پری وشم را دیو و دد زد به سینه زخم ، تا ابد زد ز نیزه دیدمت عزیزم به پیکر تو بد لگد زد دنیا بماند برای دنیا تو غرق زخم و من اربا اربا آه و واویلا دختر بابا ۲ شرمنده ی تو این سرم شد خرابه جای دخترم شد پهلو گرفتنت عزیزم آینه ای ز مادرم شد رخت کبود و دو دیده دریا شکسته پهلوت شبیه زهرا آه و واویلا دختر بابا ۲ غربت بی حساب بابا ناله ی بی جواب بابا مفتخرم به عطر نامت دختر با حجاب بابا چقدر لاغر شدی تا اینجا دیگه تمام شد گرسنگی ها آه و واویلا دختر بابا ۲ حسین رئوفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
بازم اشک نم نم بازم آه هر دم_1_1.mp3
2.08M
زمینه زمزمه محرم ورود به محرم بازم اشكِ نم نم بازم آه هر دم میشه دل پر از غم ز غمت حسین اومدم ز لطف و کرمت حسین سلام به نوکران شاه بی سر به اشک و گریه ی مکرر به نوحه و به شعر و دفتر سلام ، (حسین حسین غریب مادر ۳) میگیره صدامون توی هیئتامون میگیره دلامون برا کربلا می باره چشامون برا کربلا سلام به ماه پر غم محرم سیاهيِ عزا و پرچم به اشک و ناله های با هم سلام ، (حسین حسین غریب مادر ۳) حسین رئوفی http://eitaa.com/Maddahankhomein
چه ها که دیدم به خون طپیدم_1_1.mp3
3.04M
نوحه حماسی محرم در مایه چهارگاه از حسین رئوفی شب اول حضرت مسلم علیه السلام چه ها که دیدم ، به خون طپیدم خوشم در این مسیر عشق اول شهیدم کوفه میا ، حسین من ۲ تو را که دارم ، غمی ندارم کشیده کار عشق تو بر سر دارم سلام از این ، خونین دهن به کشته ی ، دور از وطن کوفه میا ، حسین من ۲ شهادت من ، سعادت من روا شده به شهر کوفه حاجت من ورد لبم ، تا به ابد بجز حسین ، نمی شود کوفه میا ، حسین من ۲ دروغ و تزویر ، شده فراگیر روزی ولی پیروز گردد خون به شمشیر گرچه عیان ، غربت ماست وعده ی حق ، عزت ماست کوفه میا ، حسین من ۲ http://eitaa.com/Maddahankhomein
149K
زمزمه های عاشورایی بند۱ هیچ کی نکرد به حال من رحمی خنده نداره این تن زخمی زخمای روگونه م واسه کشیده های یک سپاهه کل فضای صورتم شبیه چادرم سیاهه این قد خمیدگی م برا اون شب جاموندن تو راهه ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین جان بند۲ گفتم چرا تو اومدی برگرد ضعیف گیر آوردی نزن نامرد از بس کریهه چهره ات بند اومده از ترس زبونم عقب برو نامحرمی خودم میام بده امونم موهای سوختمو نکش چی می خوای آخه تو ز جونم بند۳ چی اومده سر چشات بابا؟ کجا با چی سوخته لبات بابا؟ خیلی پریشونه رگات چه بد بریده حنجر تو از کوفه تا شام چند دفعه رفته روی نیزه سر تو؟ خیلی جسارت شد تو شام به همسر و به خواهر تو http://eitaa.com/Maddahankhomein
آتش گرفت مثل سرت موی دخترت شد پنجه پنجه ای پدرم روی دخترت آهسته من فقط به تو می گویم ای پدر چیزی نمانده است ز گیسوی دخترت مانند مادرت شده این روزهای من خون می چکد شبانه ز پهلوی دخترت عمه کمک کند که کمی راه می روم دیگر توان نمانده به زانوی دخترت زجر و لگد، حکایت مسمار لعنتی ست باشد گواه حادثه بازوی دخترت گفتند بچه ها به تمسخر که صورتش! بابا مگر که سوخته ابروی دخترت؟ رخسار من عوض شده اما تو غم مخور حیران نشو عزیز دل از روی دخترت این نیمه جان خسته فدای سر شما ناقابل است هدیه ای از سوی دخترت https://eitaa.com/Maddahankhomein
جفت‌حماسی سه‌ضرب.mp3
1.05M
❣﷽❣ بند1️⃣ دوسِت دارم بی حدّ و اندازه نگات حال دلم رو میسازه تو که داری توو دنیا آوازه حسین حسین تو مصباح هدایی تو محبوب خدایی تو منظوری و تو نوری و من وصله ی ناجور تو شاه کربلایی (یاحسین ، یاحسین) بند2️⃣ تموم عالمه گرفتارت روی زمین نمی‌مونه کارت همه سینه زنات شدن یارت حسین حسین فدای تو حسین جان تویی سیدالعطشان توی هیات‌تو رحمت‌تو دیدم و عزت تویی روضه رضوان (یاحسین ، یاحسین) بند3️⃣ گذشته مو اگه خراب کردم خودم‌‌رو خیلی هم عِتاب کردم ولی روو لطف تو حساب کردم حسین حسین تو دستامو می‌گیری حسین نعم‌الامیری تو مطلوبی و تو خوبی و تنها تویی محبوب فقط خیر کثیری (یاحسین ، یاحسین) 🖍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
مولای همه.mp3
1.41M
نوحه امام حسین علیه السلام امید ما همه یا حسین نوا و زمزمه یا حسین عنایتی به ما کن آقا به حقّ فاطمه یا حسین گریه میکنم یادِ زخمای رو بدنت گریه می کنم یاد سرخیِ پیرهنت گریه میکنم یادِ پیکر بی کفنت مولای همه؛ یا حسین عزیز فاطمه... تو حجّت خدایی و من سائل بی نوای تو ام تو شاه کربلایی و من زائر کربلای تو ام یا امام حسین من بی سر و سامان تو ام یا امام حسین تا ابد مسلمان تو ام یا امام حسین از مرثیه خوانان تو ام مولای همه؛ یا حسین عزیز فاطمه... ✅شعر و سبک حاج امیر عباسی https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح حضرت رقیه سلام الله علیها حضرت مهتاب ، سلامٌ علیک دختر ارباب ، سلامٌ علیک خال لبت رهزن جان حسین دُرِ گران ، سِر نهان حسین منشاء احیاء مسیحا لبت گفت أَبَ کشت پدر را لبت عِز و شرف بهر تو این هست و بس بالش تو دست حسین است و بس غنچه ی یاسی که شکوفا شدی شبیه کودکيِّ زهرا شدی سه آیه ی کوثر و بنت الحسین فاطمه ی دیگر بیت الحسین فاطمه در فاطمه در خلق و خو آینه در آینه از چار سو زینت ساق عرشِ اعلاستی بوسه گه زینب کبراستی جای تو بر دوش ابوفاضل است قامت او سوی قدت مایل است عطر بهشت از نفست برده وام بال ملک فرش رهت صبح و شام معرفت قدر ، ز بوی تو شد شرح پریشانی موی تو شد حنجره ی پر ز‌ غم نینوا قاصدک شام ، ز کرب و بلا چو فاطمه گریه که شد سنگرت کوخ شد آن کاخ ز چشم ترت نام رقیه ، روضه ی باز شد بهر «رئوفی» پرِ پرواز شد حسین رئوفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
قسم به ساحت ذکر شریف"هو" بابا به روی من شده این اشک آبرو بابا "عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد" چه خوب شد که شدم با تو روبرو بابا چه حیف شانه نداری که سر بر آن بنهم بگویم از غم خود شرح مو به مو بابا مرا  ببخش که نشناختم تو را اوّل به چهره‌ی تو نمانده‌ست رنگ و رو بابا خداش خیر دهد راهب مسیحی را... که با گلاب تو را  داده  شستشو  بابا خداش نگذرد ای کاش، خولی نامرد کشید دست به روی تو بی وضو بابا نمانده وقت زیادی به رفتنم حالا.‌‌.. شدم  کنار سرت  گرم گفتگو  بابا بیا و باز صدایم بزن "رقیه ی من" تو هم بخواه ز من که "بگو بگو بابا" چه‌قدر خاطره‌ی تلخ دارم از کوفه چه بد گذشت به من شام بی عمو بابا لب ِ ترک ترکت را ندیده می‌بوسم ..‌. چه خوب شد که به چشمم نمانده سو بابا @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر به دور سرت نمی گردم پر و بالم ببین که بسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده وسط ازدحام و خنده ی شام بغض تنهایی ام ترک میخورد هر کجا تا که گریه میکردم عمه‌ام جای من کتک میخورد میکشم دست بر سر و رویت چه قدر پلک تو ورم دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار بوسه کم دارد آن قدر روی خارها رفتم به‌خدا هردو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست نوک انگشتهای من زخم است @Maddahankhomein