eitaa logo
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
249 دنبال‌کننده
300 عکس
204 ویدیو
10 فایل
"کانال های مجموعه ماءمعین" راه قرآنی ماءمعین👇 @MaeMaein1 صحیفه سجادیه👇 @MaeMaein2 نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 برگزیده های مطالب ناب * ماء معین 👇 @MaeMaein5 کانال صوتی ماءمعین 👇 @MaeMaein313 ارتباط با ادمین👇 تبادل نداریم 🚫 @M_Hannan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما چطور روز و شب میشه؟ می‌دونم بلدی! ولی انصافا بیاییم از خودمون بپرسیم چرا عمل نمی کنیم😔 این برشی از چهل نامه فصل چهارم ببین👆 هر روز نهج البلاغه ۲۰ دقیقه راس ساعت ۶ صبح @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
30.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️منو شوهرم اینارو فرستادیم کربلا ❗️ما از ورشکستگی نجات شون دادیم ❗️من بودم که ضامنت شدم و... قرآن میگه: داداش یوااااش تر، کار خیر می کنی چرا منت میذاری؟! این کلیپ👆 برشی از چهل نامه صبح ببینید و هدیه کنین به دیگران @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 105 إِنَّ اللهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ، فَلاَ تُضَيِّعُوهَا; وَحَدَّ لَكُمْ حُدُوداً، فَلاَ تَعْتَدُوهَا; وَنَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ، فَلاَ تَنْتَهِكُوهَا; وَسَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَلَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً، فَلاَ تَتَكَلَّفُوهَا. امام علیه السلام فرمود : خداوند فرايضى را بر شما واجب كرده، آنها را ضايع نكنيد و حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده از آن فراتر نرويد و شما را از امورى نهى كرده است حرمت آنها را نگاه داريد و از امورى ساكت شده است نه به علّت فراموش‌كارى (بلكه به جهت مصالحى كه در سكوت نسبت به آنها بوده است) بنابراين خود را در مورد آنها به زحمت نيفكنيد (و با سؤال و پرسش درباره آنها بار تكليف خود را سنگين نگردانيد). 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 105 وظيفه ما امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود وظايف ما را در چهار بخش خلاصه كرده و تكليف ما را در هر بخشى روشن ساخته است: نخست مى فرمايد: «خداوند فرايضى را بر شما واجب كرده، آنها را ضايع نكنيد»; (إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ، فَلاَ تُضَيِّعُوهَا). اشاره است به واجباتى همچون نماز و روزه و حج و جهاد و زكات و امثال آن كه هر يك داراى مصالح مهمى است و بايد آنها را كاملاً حفظ كرد و منظور از تضييع كردن شايد ترك نمودن باشد يا ناقص انجام دادن، همان گونه كه در حديثى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «إِنَّ الصَّلاَةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِيَ بَيْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ وَإِذَا ارْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِهَا بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ; نماز هنگامى كه در اول وقت انجام شود به آسمان مى رود و سپس به سوى صاحبش باز مى گردد در حالى كه روشن و درخشان است و به او مى گويد: من را محافظت كردى خدا تو را حفظ كند و هنگامى كه در غير وقت و بدون رعايت دستوراتش انجام شود به سوى صاحبش بر مى گردد در حالى كه سياه و ظلمانى و به او مى گويد: مرا ضايع كردى خدا تو را ضايع كند». سپس در دومين دستور مى فرمايد: «خداوند حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده از آن فراتر نرويد»; (وَحَدَّ لَكُمْ حُدُوداً، فَلاَ تَعْتَدُوهَا). منظور از اين حدود براى نمونه سهامى است كه در ارث تعيين شده و در قرآن مجيد نيز بعد از آن كه بخشى از ميراث ها را بيان مى كند مى فرمايد: (تِلْكَ حُدُودُ اللّه) و در آيه بعد كسانى كه از اين حدود تعدى كنند تهديد به خلود در آتش دوزخ شده اند، همچنين در مورد وظيفه زوج و زوجه به هنگام طلاق تعبير به حدود الله شده است، بنابراين حدود، اشاره به شرايط و كيفيت ها و برنامه هاى خاصى است كه براى حقوق انسان ها در كتاب و سنت آمده كه اگر از آنها تجاوز شود يا حقى پايمال مى گردد و يا به ناحق كسى صاحب اموالى مى شود. آن گاه در سومين دستور مى فرمايد: «خداوند شما را از امورى نهى كرده است حرمت آنها را نگاه داريد»; (وَنَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ، فَلاَ تَنْتَهِكُوهَا). روشن است كه اين قسمت اشاره به معاصى كبيره و صغيره است كه در كتاب و سنت وارد شده و عمومشان به دليل مفاسدى كه در آنها براى دين و دنياى مردم هست تحريم شده است. «تَنْتَهِكُوها» از ماده «نَهْك» (بر وزن محو) به معناى هتك حرمت و پرده درى است گويى خداوند ميان انسان ها و آن گناهان پرده اى كشيده است تا در حريم آن وارد نشوند و به آن نيديشند; ولى معصيت كاران پرده ها را مى درند و به سراغ آن گناهان مى روند. در چهارمين جمله مى فرمايد: «خداوند از امورى ساكت شده نه به علّت فراموش كارى (بلكه به جهت مصالحى كه در سكوت نسبت به آنها بوده است) بنابراين خود را در مورد آنها به زحمت نيفكنيد (و با سؤال و پرسش درباره آنها بار تكليف خود را سنگين نگردانيد)»; (وَسَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَلَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً، فَلاَ تَتَكَلَّفُوهَا). اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است آيه 101 سوره «مائده» است: «(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْها وَاللّهُ غَفُورٌ حَليمٌ); اى كسانى كه ايمان آورده ايد از چيزهايى سؤال نكنيد كه اگر براى شما آشكار شود شما را ناراحت مى كند ولى اگر به هنگام نزول قرآن از آنها سؤال كنيد براى شما آشكار خواهد شد. خداوند آنها را بخشيده (و ناديده گرفته است شما اصرار بر افشاى آن نداشته باشيد) خداوند آمرزنده و داراى حلم است». همان گونه كه در شأن نزول آيه فوق آمده هنگامى كه دستور پروردگار درباره حج نازل شد مردى به نام «عكاشه» يا «سراقه» عرض كرد: اى رسول خدا! آيا دستور حج براى هر سال است يا يك سال؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) به سؤال او پاسخ نگفت ولى او دو يا سه بار سؤال خود را تكرار كرد. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: واى بر تو چرا اين همه اصرار مى كنى؟ اگر در جواب تو بگويم: آرى، حج در همه سال بر شما واجب مى شود و فوق العاده به زحمت مى افتيد و اگر مخالفت كنيد گناهكار خواهيد بود، بنابراين تا وقتى چيزى را نگفته ام بر آن اصرار نورزيد… ... 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 105 سپس افزود: «إذا أمْرُتُكُمْ بِشَىْء فَأتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ; هنگامى كه شما را به چيزى دستور دادم به اندازه توانايى خود آن را انجام دهيد». مى دانيم هنگامى كه براى پيدا كردن قاتل به بنى اسرائيل دستور داده شد گاوى را ذبح كنند اگر مطابق اطلاق امر هرگونه گاوى را انتخاب مى كردند كافى بود; ولى آنها پشت سر هم اصرار كردند و رنگ و سن و شرايط ديگر آن گاو را پرسيدند در نتيجه آن قدر تكليف محدود و پر مشقت شد كه براى پيدا كردن آن سخت به زحمت افتادند و هزينه زيادى پرداختند و اين درس عبرتى شد براى همگان در طول تاريخ. در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُكْثِرُوا السُّؤَالَ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِكَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ أَنْبِيَاءَهُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَاسْأَلُوا عَمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَاللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ يَأْتِينِي يَسْأَلُنِي فَأُخْبِرُهُ فَيَكْفُرُ وَلَوْ لَمْ يَسْأَلْنِي مَا ضَرَّهُ وَقَالَ اللَّهُ وَإِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ إِلَى قَوْلِهِ قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ». از اين حديث شريف استفاده مى شود كه از كثرت سؤال و پى جويى زياد نهى شده و اى بسا مردم امورى را مى خواستند براى آنها فاش شود كه اگر فاش مى شد مشكلاتى پيش مى آمد; مثلاً سؤال از پايان عمر خود يا حوادث آينده ـ و يا طبق بعضى از روايات از اين كه پدر واقعى آنها چه كسى است ـ و مانند آن و يا جزئيات و قيود احكام شرع كه اگر از آن سؤال مى شد مشكلات عظيمى فراهم مى گشت. شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اهمیت دعا برای عافیت 💎نَحْمَدُهُ عَلَى مَا كَانَ وَ نَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنَا عَلَى مَا يَكُونُ وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِي الْأَدْيَانِ كَمَا نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِي الْأَبْدَانِ. 💠خدا را بر نعمت هايى كه عطا فرمود ستايش مى كنيم و در كارهاى خود از او يارى مى جوييم. از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستى بدن را از او درخواست داريم. 📘 ⚡️✨⚡️✨⚡️ ✨⚡️✨⚡️✨ 🎤استاد محمدعلی انصاری ⏲زمان: ۳:۳۸ @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ علیکِ یا بنتَ الشُّموسِ الطَّوالِعِ السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ وَلیِ اللهِ المُعَظَّم میلاد دخت علی مرتضی زینب کبری سلام الله علیها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بردلدادگانش مبارک باد.🌱🌸 سلام الله علیها  ‌‎‎‌‎‌‎‎ @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ مهدی جان به ما اذن عزاداری برای مادر پهلو شکسته‌ات رو بده....💔 به چشمامون لیاقت بده؛ برای مادرت گریه کنیم ...💔 ‌نکنه بگذره و کوله بارمونو نبسته باشیم.... حتی فکرشم آدمو عذاب میده💔 ‌ @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
Mehdi Rasouli - Salam Madar.mp3
3.49M
صاحب قبر بی نشون سلام مادر ✋🏻🖤 . 🎙 حاج مهدی رسولی @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 لاَ يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لاِْسْتِصْلاَحِ دُنْيَاهُمْ إِلاَّ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ. مام(عليه السلام) فرمود: مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى كنند مگر اين كه خداوند زيان بارتر از آن را به روى آنها مى گشايد. نتيجه تخريب دين براى دنيا امام(ع) در اين گفتار حكيمانه خود اشاره مى كند به نكته مهمى درباره تعارض دين و دنيا و كسانى كه دنيا را بر احكام دينشان ترجيح مى دهند و مى فرمايد: «مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى كنند مگر اين كه خداوند زيان بارتر از آن را به روى آنها مى گشايد»; اشاره به اين كه در بسيارى از اوقات، دستورات دينى و منافع دنيوى در برابر هم قرار مى گيرند و رعايت هر يك سبب ضايع شدن ديگرى است. انسان هاى موحد و يكتاپرستان حقيقى كه هيچ مؤثرى را در عالم جز به فرمان خدا نمى دانند به منافع دنيوى خويش پشت پا مى زنند و براى حفظ دين و ايمان و اطاعت فرمان هاى الهى مى كوشند، از اين رو رحمت الهى شامل حالشان مى شود و بهتر از آن عايدشان مى گردد. به عكس آنها كه دينشان را فداى دنيا و وظايف الهى خود را فداى منافع دنيوى مى كنند خداوند بدتر از آنچه را از آن بيم داشتند به سراغشان مى فرستد. فى المثل كسانى هستند كه حج واجب خود را كه بر طبق حكم شرع جنبه فوريت دارد به تأخير مى اندازند مبادا تشكيلات مادى آنها گرفتار ركود شود. در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «مَا مِنْ عَبْد يُؤْثِرُ عَلَى الْحَجِّ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا إِلاَّ نَظَرَ إِلَى الْمُحَلِّقِينَ قَدِ انْصَرَفُوا قَبْلَ أَنْ تُقْضَى لَهُ تِلْكَ الْحَاجَةُ; هيچ كس حاجتى از حوايج دنيا را بر حج مقدم نمى دارد مگر اين كه ناگهان نگاه مى كند حجاج خانه خدا كه آثار حج در چهره آنها نمايان است از اين سفر باز گشتند پيش از آنكه حاجت او برآورده شده باشد». در حديث ديگرى كه در كتاب شريف كافى از امام صادق(عليه السلام) آمده مى خوانيم كه حضرت به يكى از اصحاب خاصش «سماعه» فرمود: «مَا لَكَ لاَ تَحُجُّ فِي الْعَامِ فَقُلْتُ مُعَامَلَةٌ كَانَتْ بَيْنِي وَبَيْنَ قَوْم وَأَشْغَالٌ وَعَسَى أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ خِيَرَةٌ فَقَالَ لاَ وَاللَّهِ مَا فَعَلَ اللَّهُ لَكَ فِي ذَلِكَ مِنْ خِيَرَة; چرا امسال حج نمى روى؟ عرض كرد: معامله اى ميان من و گروهى است و گرفتارى هايى دارم و شايد خير، در آن باشد. امام(عليه السلام)فرمود: چنين نيست». يا مثلاً انسان هنگامى كه مشغول نماز مى شود به دليل بعضى از كارهاى دنيا آن را به سرعت تمام مى كند و چه بسا اركان نماز آنچنان كه لازم است انجام نمى شود. اين گونه افراد كه نمازشان را فداى منافعشان مى كنند به گفته اميرمؤمنان(عليه السلام) به جايى نمى رسند. در حديثى مى خوانيم: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِي الصَّلاَةِ فَخَفَّفَ صَلاَتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لِمَلاَئِكَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِي كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِ غَيْرِي أَمَا يَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِي; هنگامى كه انسانى مشغول نماز شود و نمازش را (براى رسيدن به حوايج دنيا) كوتاه كند، خداوند به فرشتگانش مى فرمايد: آيا اين بنده مرا نمى بينيد گويى گمان مى كند برآورده شدن حاجاتش به دست ديگرى است.آيا نمى داند انجام حوايجش همه در دست من است؟». آنچه گفته شد در مورد حاجات فردى است; اما حاجات و نيازهاى اجتماعى نه تنها از اين قاعده مستثنا نيست بلكه شمول اين قاعده نسبت به آنها قوى تر و آشكارتر است; مثلاً ـ به گفته مرحوم «مغنيه» در شرح نهج البلاغه خود ـ سران كشورهاى اسلامى، امروز دستور جهاد و دفاع از حريم اسلام و كيان مسلمين را براى منافع مادى كه دولت هاى استعمارى به آنها ارائه مى دهند رها كرده اند و خداوند آنها را از هر دو محروم ساخته است; در دست بيگانگان ذليل و خوار شده اند و دنياى آنها نيز تأمين نگشته است. اگر دقت كنيم آنچه مولا در اين سخن حكيمانه بيان فرموده به اصل توحيد افعالى بازگشت مى كند و جلوه اى از جلوه هاى «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلاّ اللهُ» محسوب مى شود. قرآن مجيد مى گويد: «(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ); اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى گشوديم ولى (پيامبران الهى و دستورات ما را) تكذيب كردند و ما آنها را گرفتار نتيجه اعمالشان كرديم». شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ‌در پستی انسان همین بس؛ که خودش را ببیند! که خشم و دشمنی دیگران محصول این پستی خواهد بود.... : «مجموعه‌ای از فرمول‌های کلیدی نهج‌البلاغه» @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه عشق ومعشوق @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 107 رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ. امام(عليه السلام) فرمود: چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته، در حالى كه علمش با اوست;اما به حالش سودى نمى بخشد. عالم جاهل منش در اين گفتار حكيمانه و كوتاه و پرمعنا امام به عالمان بى عمل و آلوده به رذائل اخلاقى اشاره كرده مى فرمايد: «چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته در حالى كه علمش با اوست; اما به حالش سودى نمى بخشد»; (رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ). همان گونه كه در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) در اين عبارت كوتاه و پرمعنا از عالمان نادانى سخن مى گويد كه جهلشان قاتل آنها شده است در اين كه چگونه علم و جهل در وجود آن ها جمع مى شود تفسيرهاى مختلفى مى توان بيان كرد. از همه روشن تر اين كه علم اگر با عمل همراه نشود همچون جهل است، بنابراين نكوهش امام(عليه السلام) از عالمانى است كه از علم خود بهره نمى گيرند و به آن عمل نمى كنند و سبب هلاكت مادى و معنوى آنها مى شود. در حديثى در كتاب شريف كافى از امير مؤمنان على(عليه السلام)مى خوانيم كه «إنَّ الْعالِمَ الْعامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجاهِلِ الْحائِرِ الَّذى لا يَسْتَفيقُ عَنْ جَهْلِهِ; شخص عالمى كه به علمش عمل نكند مانند جاهل سرگردانى است كه از بيمارى جهل بهبود نمى يابد. سپس حضرت در همان روايت مى فرمايد: «بَلْ قَدْ رَأيتُ أنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أعْظَمُ وَالْحَسْرَةُ أدْوَمُ; بلكه حجت الهى را بر او بزرگ تر و حسرت او را پايدارتر ديدم». همين عبارت با اندك تفاوتى در ذيل خطبه 110 نهج البلاغه نيز آمده است. در حديث ديگرى در غررالحكم از همان حضرت مى خوانيم: «عِلْمٌ لا يُصْلِحُكَ ضَلالٌ وَمالٌ لا يَنْفَعُكَ وَبالٌ; دانشى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و ثروتى كه تو را (در راه خشنودى خدا) سودى نبخشد بدبختى است». اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از «جهل» صفات جاهلانه اى مانند غرور و تكبر و خودخواهى و سودجويى و رياكارى باشد; هر گاه علم با اين صفات نكوهيده جاهلانه همراه گردد عالم را به نابودى مى كشاند، همان گونه كه در طول تاريخ مصاديق زيادى دارد. آيا طلحه و زبير عالم به احكام اسلام و قرآن نبودند؟ آيا موقعيت على(عليه السلام)را در اسلام و نزد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نمى شناختند؟ چه شد كه علمشان سودى به آنها نبخشيد؟ آيا جز اين است كه جاه طلبى و پيروى از هواى نفس آنها را به جنگ جمل كشانيد و نه تنها علمشان به حالشان سودى نداشت، بلكه صفات جاهلانه آنها سبب مرگشان در دنيا و مجازاتشان در آخرت شد. حدود هفده هزار نفر از مسلمانان را به كشتن دادند و هرگز به مقصدشان نيز در دنيا نرسيدند. نيز احتمال مى رود منظور اين باشد كه ظواهرى از علم دارد ولى به عمق آن نرسيده است و به تعبيرى ديگر، علم او فاقد بصيرت است همان گونه كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْعامِلُ عَلى غَْيرِ بَصيرَة كَالسّائِرِ عَلى غَيْرِ الطَّريقِ فَلا تُزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعْداً; آن كس كه بدون بينش و بصيرت عمل مى كند همانند كسى است كه در بيراهه گام بر مى دارد، چنين كسى هر قدر تندتر برود از راه اصلى دورتر مى شود». جمع ميان اين تفسيرها نيز مانعى ندارد. شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
108 لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الاِْنْسَانِ بَضْعَهٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ: وَذَلِکَ الْقَلْبُ. وَذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَهِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ، وَإِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ، وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ، وَإِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضى نَسِیَ التَّحَفُّظَ، وَإِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّهُ، وَإِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنى، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَهُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ، وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَهُ. فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ، وَکُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ. امام(علیه السلام) فرمود: در درون سینه این انسان قطعه گوشتى است که به رگ مخصوصى آویخته شده و عجیب ترین اعضاى او و همان قلب وى است، این شگرفى به علت آن است که صفاتى از حکمت و ضد حکمت در آن جمع است، پس هرگاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مى دهد و) طمع او را ذلیل و خوار مى کند و هنگامى که طمع در او به هیجان آید به دنبال آن حرص، و هرگونه افراط او را فاسد مى کند. 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 108 اعجوبه جهان خلقت! ☀️امام(علیه السلام ) در این گفتار حکیمانه خود به یک سلسله عواطف انسانى و بخش مهمى از رذایل اخلاقى و آثار هر یک از آنها اشاره فرموده و مرکز آنها را قلب مى شمرد و مى فرماید: «در درون سینه این انسان قطعه گوشتى است که به رگ مخصوصى آویخته شده و عجیب ترین اعضاى او و همان قلب وى است»; (لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الاِْنْسَانِ بَضْعَهٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ: وَذَلِکَ الْقَلْبُ). در این که چگونه قلب همان عضو صنوبرى که مأمور رساندن خون به تمام اعضاست مى تواند مرکز عواطف انسانى و فضایل و رذایل اخلاقى باشد در پایان این بحث به طور مشروح از آن سخن خواهیم گفت. «نیاط» همان رگى است که قلب به وسیله آن در سینه انسان آویزان است که اگر قطع شود در کمترین زمان حیات انسان پایان مى یابد. گاه آن را مفرد شمرده و زمانى جمع «نَوط» (بر وزن فوت) دانسته اند و هنگامى به معناى خود قلب نیز آمده است. به هر حال امام(علیه السلام) این قلب آدمى را که در درون سینه اش با رگى آویخته شده شگفت انگیزترین عضو بدن او مى شمرد. سپس به دلیل آن پرداخته و در ادامه سخن چنین مى فرماید: «این شگرفى به خاطر آن است که صفاتى از حکمت و ضد حکمت در آن جمع است»; (وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَهِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا). حکمت اشاره به فضایل اخلاقى و اضداد آن اشاره به رذایل اخلاقى است و به این ترتیب امام قلب انسان را مرکزى براى فضایل و رذایل اخلاقى مى شمرد و این که مرحوم مغنیه در فى ظلال حکمت را به غیر فضایل اخلاقى تفسیر کرده که نتیجه آن نوعى رذایل محسوب مى شود بسیار خلاف ظاهر است. سپس امام(علیه السلام) به شرح بخشى از رذایل اخلاقى که در طرف افراط و تفریط قرار دارند پرداخته به ده نکته در این زمینه اشاره مى کند: ✅نخست به سراغ حالت رجاى افراطى و سپس یأس افراطى مى رود و مى فرماید: «هرگاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مى دهد و) طمع او را ذلیل و خوار مى کند و هنگامى که طمع در او به هیجان آمد به دنبال آن حرص، او را به هلاکت مى کشاند»; (فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ). منظور از «سَنَحَ» از ماده «سنوح» به معناى عارض شدن است. منظور از «رجاء» در اینجا امید افراطى به دیگران داشتن و چشم به اموال و امکانات آنها دوختن است واضح است که این امید افراطى، او را به طمع، و طمع، او را به حرص مى کشاند که همه از رذایل اخلاقى است. امام در مقابل آن «یأس افراطى» را مطرح مى کند و مى فرماید: «و هنگامى که یأس بر او قالب گردد تأسف او را از پاى در مى آورد»; (وَإِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ). منظور از «یأس» در اینجا ناامیدى افراطى در عالم اسباب است که انسان در صحنه هاى علم و تجارت و کسب و کار از موفقیت خود مأیوس باشد; اشخاص مأیوس به یقین در زندگى ضعیف و ناتوان و گاه نابود مى شوند. حد وسط در میان امید افراطى و یأس همان حالت امیدوارى معتدل است که اگر نباشد انسان در زندگى به جایى نمى رسد همان گونه که پیغمبر اکرم فرمود: «الاْمَلُ رَحْمَهٌ لاُِمَّتى وَ لَوْ لا الاْمَلُ لَما رَضَعَتْ والِدٌ وَلَدَها وَ لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَراً; امید و آرزو رحمتى است براى امت من و اگر امید نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کشت». آن گاه سومین و چهارمین صفات رذیله اى را که در حد افراط و تفریط قرار دارند بیان مى کند و مى فرماید: «هرگاه غضب بر او مستولى شود خشمش فزونى مى گیرد (و دست به هر کار خلافى مى زند) و اگر بیش از حد (از کسى یا چیزى) راضى شود (و به آن اطمینان پیدا کند) جانب احتیاط را از دست مى دهد»; (وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ، وَإِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ). به یقین هم حالت غضب که سرچشمه کارهاى نادرست مى شود جنبه افراط دارد و هم اعتماد بى حساب به افراد و اشخاص که آن هم سبب مشکلات فراوان مى گردد. حد وسط میان این دو رضایت معتدل آمیخته با رعایت احتیاط است. سپس حضرت از پنجمین و ششمین رذیله اخلاقى که در طرف افراط و تفریط قرار دارند سخن مى گوید و مى فرماید: «هرگاه ترس بر او غالب شود احتیاط کارى (افراطى) او را به خود مشغول مى دارد و هرگاه کار بر او آسان گردد در غفلت و بى خبرى فرو مى رود»; (وَإِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَإِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّهُ). علماى اخلاق ترس بجا و معتدل را در برابر عواقب منفى و خطرناک فضیلت مى شمرند. ... 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 108 در واقع خداوند آن را سپرى در برابر خطرات در وجود انسان قرار داده تا بى حساب در هر میدانى وارد نشود و دشمنانى که در کمین او هستند و خطراتى که بر سر راه رسیدن به مقصد وى را تهدید مى کنند از نظر دور ندارد; ولى اگر این حالت جنبه افراطى به خود بگیرد صفتى رذیله به نام «جُبن» است همان گونه که اگر در جهت تفریط واقع شود و انسان بى باکانه در هر میدان و مسیرى قدم بگذارد، رذیله دیگرى است که از آن به غفلت، غرور و بى خبرى یاد مى شود. آن گاه در بیان هفتمین و هشتمین اوصاف افراطى مى فرماید: «هرگاه مالى به دست آورد بى نیازى او را به طغیان وا مى دارد و اگر مصیبتى به او برسد بى تابى او را رسوا مى کند و اگر فقر دامنش را بگیرد مشکلات (ناشى از آن)، او را به خود مشغول مى دارد» ; (وَإِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَهُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ) . «عَضَّتْهُ» از ماده «عضّ» (بر وزن حظ) به معناى گاز گرفتن و گزیدن است. ☀️ امام(علیه السلام) طغیان به سبب فزونى مال را در برابر دو چیز قرار داده است: مصیبت توأم با بى تابى و فقر مشغول کننده. در نسخه کافى جمله «وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَهُ» قبل از جمله «وَإنْ أصابَتْهُ مُصیبَهٌ» آمده است و مناسب نیز همین است، زیرا «فاقه» (فقر) بلا فاصله در برابر «غنا» قرار مى گیرد. به یقین مال و ثروت، بهترین وسیله براى نیل به اهداف والاى انسانى، کمک به دردمندان و کمک به پیشرفت علم و دانش و برقرار ساختن عدالت اجتماعى و ساختن بناهاى خیر و مانند آن است; اما اگر توأم با خودخواهى و کم ظرفیتى شود انسان را به طغیان وا مى دارد همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: «(کَلاَّ إِنَّ الاِْنسَانَ لَیَطْغَى * أَنْ رَّآهُ اسْتَغْنَى); (آن گونه نیست که آنها مى پندارند، انسان طغیان مى کند هرگاه خود را مستغنى و بى نیاز ببیند» (منظور انسان هاى کم ظرفیت و بى تقواست). در هر حال مناسب این است که مصیبت را در عبارت بالا به مصائب مالى تفسیر کنیم; مانند ورشکست شدن در تجارت یا آفت گرفتن محصولات در زراعت و مانند آن که در قرآن مجید گاه بر آن اطلاق مصیبت شده است آنجا که مى فرماید: (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا للهِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ). سرانجام امام(علیه السلام) رذیله نهم و دهم را مورد توجه قرار داده مى فرماید: «اگر گرسنگى پیدا کند ضعف زمین گیرش مى کند و اگر پرخورى کند شکم پرورى او را به رنج انداخته راه نفس را بر او مى بندد»; (وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَهُ). «کَظَّتْهُ» از ماده «کظ» (بر وزن حظ) به معناى به زحمت افکندن است. به یقین همان گونه که افراط در پرخورى نکوهیده است و سرچشمه بیمارى هاى جسمى و روحى است، کم خوردن بیش از حد نیز مایه ضعف و ناتوانى و عدم قدرت بر انجام مسئولیت هاست. امام(علیه السلام)، این معلم بزرگ اخلاق و فضیلت، بعد از ذکر ده مورد بالا به طور خصوص به سراغ یک اصل کلى مى رود که هم آنچه را گذشت فرا مى گیرد و هم موارد دیگر از افراط و تفریط ها را و مى فرماید: «(به طور کلى) هرگونه کمبود (و تفریط) به او زیان مى رساند و هرگونه افراط او را فاسد مى سازد»; (فَکُلُّ تَقْصِیر بِهِ مُضِرٌّ، وَکُلُّ إِفْرَاط لَهُ مُفْسِدٌ). درسى را که امام(علیه السلام) در این کلام نورانى اش به همه ما مى دهد در واقع درسى است که تمام علم اخلاق و سخنان علماى اخلاق در آن خلاصه شده است. امام(علیه السلام) در این درس پرمعنا به همگان هشدار مى دهد که غرائزى که خداوند در انسان آفریده و در درون جان او قرار داده است همه براى حیات مادى و معنوى انسان ضرورى است مشروط بر این که به سوى افراط و تفریط کشیده نشود; امید خوب است; ولى افراط و تفریط در آن زیان بار، احتیاط و ترس در برابر حوادث خطرناک لازم است; اما افراط و تفریط در آن سبب بدبختى است. مال و ثروت از اسباب سعادت است مشروط بر این که افراط و تفریط و طغیان و جزع در آن نباشد. .... 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 108 خوردن غذا براى داشتن بدن سالم به عنوان مقدمه داشتن روح سالم لازم است; اما افراط و تفریط در آن مشکل آفرین مى باشد. نکته آیا قلب کانون صفات خوب و بد انسان است؟ سؤال مهمى که در اینجا مطرح مى شود این است که قلب به معناى عضوى که درون سینه براى پمپاژ خون به تمام اعضا قرار دارد طبق تحقیقات دانشمندان هرگز مرکز ادراکات نیست و کار آن فقط رساندن خون تصفیه شده به اعضا و گرفتن خون آلوده و فرستادن آن به تصفیه خانه بدن یعنى ریه است. چگونه امام(علیه السلام) مى فرماید قلبى که با رگى به سینه انسان آویخته شده مرکز این صفات است؟ همین سؤال درباره استعمالات قلب در قرآن مجید نیز آمده است مخصوصاً آنجا که مى فرماید: «(خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ…); خداوند بر دل هاى آنها مهر نهاده…». در پاسخ این سؤال، بحث جامعى در تفسیر نمونه آمده که در اینجا مى آوریم. چرا درک حقایق در قرآن به قلب نسبت داده شده است در حالى که مى دانیم قلب مرکز ادراکات نیست، بلکه تلمبه اى براى گردش خون در بدن است؟! در پاسخ چنین مى گوییم: «قلب» در قرآن به معانى گوناگونى آمده است، از جمله: ۱٫ به معنى عقل و درک، چنان که در آیه ۳۷ سوره «ق» مى خوانیم: «(إِنَّ فِى ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ); در این مطالب تذکر و یادآورى است براى آنان که نیروى عقل و درک داشته باشند». ۲٫ به معنى روح و جان، چنان که در سوره «احزاب»، آیه ۱۰ آمده است: «(وَإِذْ زَاغَتِ الاَْبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ); هنگامى که چشم ها از وحشت فرومانده و جان ها به لب رسیده بود». ۳٫ به معنى مرکز عواطف. آیه ۱۲ سوره «انفال» شاهد این معناست: «(سَأُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ); به زودى در دل کافران ترس ایجاد مى کنیم». در جاى دیگر در سوره «آل عمران» آیه ۱۵۹ مى خوانیم: «(فَبِمَا رَحْمَه مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ); … اگر سنگدل بودى از اطرافت پراکنده مى شدند». توضیح اینکه در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم مى خورد: ۱٫ مرکز ادراکات که همان «مغز و دستگاه اعصاب» است، لذا هنگامى که مطلب فکرى براى ما پیش مى آید احساس مى کنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار مى دهیم (اگرچه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزارى براى روح هستند). ۲٫ مرکز عواطف که عبارت است از همان قلب صنوبرى که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسائل عاطفى در مرحله اول روى همین مرکز اثر مى گذارد و اولین جرقه از قلب شروع مى شود. ما بالوجدان هنگامى که با مصیبتى روبه رو مى شویم فشار آن را روى همین قلب صنوبرى احساس مى کنیم، و همچنان وقتى که به مطلب سرورانگیزى بر مى خوریم فرح و انبساط را در همین مرکز احساس مى کنیم (دقت کنید). درست است که مرکز اصلى «ادراکات» و «عواطف» همگى روان و روح آدمى است ولى تظاهرات و عکس العمل هاى جسمى آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم نخستین بار در دستگاه مغز آشکار مى شود; ولى عکس العمل مسائل عاطفى از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادى و غم در قلب انسان ظاهر مى گردد، به طورى که به هنگام ایجاد این امور به روشنى اثر آنها را در قلب خود احساس مى کنیم. نتیجه این که اگر در قرآن مسائل عاطفى به قلب (همین عضو مخصوص) مسائل عقلى به قلب (به معنى عقل یا مغز) نسبت داده شده، دلیل آن همان است که گفته شد، و سخنى به گزاف نرفته است. از همه اینها گذشته قلب به معناى عضو مخصوص نقش مهمى در حیات و بقاى انسان دارد، به طورى که یک لحظه توقف آن با نابودى همراه است، بنابراین چه مانعى دارد که فعالیت هاى فکرى و عاطفى به آن نسبت داده شود. شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مال حرام ، حلال یا طیب؟؟! این‌روزا موضوع چهلنامه رسیده به اینجا خلاصه چهلنامه روز نهم 👆 @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد زشته آدم دو رو باشه... این 👆جمله امیرالمومنین ع @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ قبل از آنکه فرشتگان مرگ به «لحظه‌ی وفات» برسانندتان؛ خود را به این لحظه‌ی باشکوه برسانید! : «مجموعه‌ای از فرمول‌های کلیدی نهج‌البلاغه» @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📒 109 نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي. ☀️امام(عليه السلام) فرمود: ما تكيه گاه ميانه هستيم; (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند. ✅ شرح و تفسير ما از افراط و تفريط دوريم امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، موقف خود و خاندانش را در برابر «مقصران» و «غاليان» روشن ساخته است، مى فرمايد: «ما تكيه گاه ميانه هستيم; (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند»; (نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي). اين تعبير كنايه زيبا و دلنشينى است، زيرا «نُمْرُقة» در اصل به معناى پشتى يا متكايى است كه بر آن تكيه مى كنند; پشتى وسط و ميانه، پشتى ممتازى بوده كه در صف پشتى هاى مجلس مورد توجه و جايگاه افراد شريف تر بوده است. مى فرمايد: آنها كه پايين ترند بايد رو به سوى ما كنند و آنها كه بالاترند بايد نگاه خود را به ما باز گردانند (و همگى راه اعتدال را پيش گيرند). اشاره به اينكه مورد قبول در اسلام و آيين الهى امورى است كه در سر حد اعتدال و دور از افراط و تفريط باشد، همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: (وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً) و در جاى ديگر درباره انفاق مى فرمايد: «(وَالَّذينَ إذا أنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتَرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً); كسانى كه هنگامى كه انفاق مى كنند نه اسراف مى كنند و نه سخت گيرى و در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مى كنند». منظور از «تالى» كسانى هستند كه اوصاف برجسته امامان اهل بيت(عليهم السلام) را انكار مى كردند و آنان را در حد فردى معمولى قرار مى دادند و منظور از «غالى» كسانى كه آنان را از حد امام معصوم بالاتر برده و صفات خدايى برايشان قائل مى شدند و حتى گاهى به الوهيت آنها رأى مى دادند. امام(عليه السلام)مى فرمايد: ما هيچ يك از اين دو گروه را نمى پسنديم نه تالى و نه غالى. بعضى از شرّاح نهج البلاغه «وسطى» را به معناى ممتاز و عالى گرفته اند نه به معناى ميانه، همان گونه كه در آيه 28 از سوره «قلم» مى خوانيم: (قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَّكُمْ لَوْلاَ تُسَبِّحُونَ) كه اوسط در اينجا به معناى افضل و برتر است. .... 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲