ما اصفهانیم و هیچ صدای انفجاری نشنیدیم بیشتر شبیه فریبه توییت های ترامپ
#وعده_صادق
🎁 بسته معنوی روز یکشنبه 🌺
💙جهت دستیابی به مطالب ، روی عبارات آبی رنگ زیر ضربه بزنید 👇🏻
💥⃢1🌸دعای روز یکشنبه
🎙صوت دعای روز یکشنبه
💥⃢2🌺 زیارت روز یکشنبه
💥⃢3🌸صلوات خاصه حضرت امیرالمومنین علیﷺ و حضرت زهرا سلام الله علیها
🎙صوت زیارت روز یکشنبه
💥⃢4🌺تعویذ روز یکشنبه
💥⃢5🌺ختمهای روز یکشنبه
💥⃢6 🌺ختم بسم الله در روز یکشنبه
💥⃢7 🌺دعای عهد
💥⃢8 🌺دعای فرج
💥⃢9 🌺زیارت ال یاسین
💥⃢10🌺نماز نافله صبح
💥⃢11🌺چهار نعمتی که بهتر است
هر روز صبح یاد کنیم
#یکشنبه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#حدیث_روز
امیرالمومنین امام على عليه السلام:
به عهد و پيمان كسى كه دين ندارد اعتماد نكن
📚غررالحكم حدیث10163
💐 ألـلَّـھُمَ الرُزقنا زِیارَة ڪَربَلا💐
🌹ألـلَّـھُمَ ؏َـجــِّلْ لِوَلــیِـڪْ ألفـرَج
یـاذالجـلال والا کرام...
یکشنبـه ... صدمرتبه...
#ذکر_روز
🌸 #ذکر_روزیکشنبه 《100》مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦ حمد و 3 ڪـوثر
رکعت دوم⇦ حمد و 3 توحید
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
794.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نیـایــش_صبحگاهی
#شنبه1تیرماه1404
ای خدای مهربانم🙏
وقتی دلم نا آرام است
میدانم در جایی تو را
از یاد برده ام! مرا دریاب
و دستم را بگیر که قلبم ،
روحم نیاز دارد نگاهت را
همراهی و عشق و آرامشت را
خـــــدایا به قلب
همه ی ما آرامش بده،
آمین🌹
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#ختم_سریع_الاجابه
#حاجت
از ختم هایی که سریع التاثیر است و زود نتیجه می دهد
رو به قبله و با طهارت وحضور قلب 《575》 مرتبه بگو:
《 بسم الله الرحمن الرحیم،اللهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَاَبیها وَبَعلِها وَبِنیها وَالسِّرِّ المُستُودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلمُک》
❌ این عمل تا سه《3》 روز تکرار شود که بسیار مجرب وموثر است
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀ملا محمد کاشانی (آخوند کاشی)(۹) روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند. که شخصی
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص
🍀ملا محمد کاشانی (آخوند کاشی)(۱۰)
سرکار گذاشتن اخوند کاشی
یک عده از شاگردان مرحوم آخوند قصد مى کنند که یک مقدار سر بسر آخوند بگذارند. خُب مرحوم آخوند یک آدم فوق العاده و خیلى مرتب ومنظم و دقیق و مقرراتى بود. کسى هم حق تصرف در امور ایشان را نداشت و اجازه هم نمى داد کسى مداخله کند.
شاگردها قصد مى کنند که ایشان را اذیت کنند. یک روز پنج شنبه بعد از ظهربه ایشان مى گویند: استاد مى خواهید برویم تخت فولاد؟
مى گوید: اشکالى ندارد، ((تخت فولاد قدیم اطاق اطاق و حجره حجره بود و یک عده عصر پنج شنبه تا عصر جمعه اقامت مى کردند در آنجا مى خوابیدند .
مرحوم آخوند رسمش این بود که بعد از نماز مغرب و عشاء مى خوابید که نصف شب بیدار شود. در آن روز مرحوم آخوند به این نکته الطفات نداشت . که ((مرحوم آشیخ مرتضى ریزى )) که دراصفهان مشهوربوده درآن موقعها ((دعاى کمیل )) مى خوانده ، و در اصفهان بین پیرمردها معروف بود که ایشان هر وقت در ((تخت فولاد)) ((دعاى کمیل )) مى خواند و به الهى العفو، مى رسید همه باهم دسته جمعى ((الهى العفو و یانور و یا قدوس )) مى گفتند. صدایشان تا اصفهان مى رسید و شنیده مى شد، جمعیّت عجیب وغریبى شرکت مى کردند.
شاگردها، آخوند را مى برند آنجایى که سر و صدا زیاد بود، توى اطاق مى گذارند و مى روند و مى گویند: آخر شب آخوند از خواب بیدار مى شود، ((مرحوم حاج شیخ مرتضى )) هم طبق روال همیشه شروع مى کند به مناجات کردن و الهى العفو گفتن .
صبح که مى شود شاگردهابر مى گردند که براى مرحوم آخوند بساط صبحانه راه بیندازند و براى جناب آخوند چاى بریزند حالاشاگردها مى دانستند آخوند دیشب نخوابیده ودعاى کمیل آشیخ مرتضى طول مى کشیده وروال آخوند را هم بهم زده اند
مى گویند: استاد دیشب خوب خوابیدید یانه ؟ مرحوم آخوند هم دوسه تا فحش وافاضات ملکوتى نثارشان مى کند و مى گوید: این فلان فلان شده هم خلاصه با این الهى العفوها و یا نور و یا قدوسش بلا خره ما را هم سرحال آورد
ادامه دارد...
#شرح_حال_اولیاء_خدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان صبح همان چهارشنبه چهلم عریضه ای نوشتم و به چاهی که در آنجا بود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان صبح همان چهارشنبه چهلم عریضه ای نوشتم و به چاهی که در آنجا بود
#تشرف
#تشرفات(قسمت سوم)
#امام_زمان
سپس ایشان دست به جیب خود کردند و کاغذ تاشده ای بیرون آورده به من دادند و فرمودند: این کاغذ را همیشه با خود نگهدار تا موقعی که این کاغذ را داری از هیچکس و هیچ چیز نترس. همین امروز هم می روی پیش آنهایی که خود را طلبکار می دانند و از آنها ترس داری و می خواهند تو را جلب کنند، می بینی که با تو هیچ کاری ندارند، خاطرت جمع باشد. کاغذ را گرفتم و در جیبم گذاشتم مثل اینکه تمام نگرانیهایم از بین رفت و راحت شدم. به خیابان نازیآباد رسیده بودیم که فرمود: من کاری دارم باید اینجا پیاده شوم.
✨💫✨
من ماشین را نگه داشتم. باز سفارش کردند که این کاغذ را به تو دادم داخل آن دعا نوشته شده همینطور که تا کردهام بازش نکن و همیشه با خود داشته باش و قدر آن را بدان. در همین موقع که پیاده می شدند چند سکه هم بجای کرایه به من دادند که نگرفتم، خودشان داخل ظرفی که جلوی ماشین بود و پول داخل آن بود ریختند و پیاده شدند. به محض پایین رفتن درب ماشین بسته شد و ایشان را ندیدم. فکر کردم کنار جاده، چاه یا گودالی بود که داخل آن افتاده است.
✨💫✨
پیاده شدم آمدم دیدم که نه، جاده صاف است ولی از او خبری نیست. به ذهنم رسید که شخص مسافر وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه بوده که چهل شب چهارشنبه در مسجد جمکران او را خوانده و عریضه به محضرش نوشته بود و تمام این مطالب در ذهنم آمد. همانجا نشستم و شروع کردم به گریه کردن. هیچ عبور و مروری نبود. آنقدر گریه کردم که بیهوش شدم. در حال بیهوشی دیدم همان آقا بالای سرم آمدند و فرمودند...
ادامه دارد
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2