راه بدست آوردن شادی۲۲.mp3
زمان:
حجم:
19.4M
قسمت ۲۲ بدون آهنگ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
امروزدوشنبه ختم انعام داریم هر کس مایله شرکت کنه وارد لینک زیر بشه .هم میتونید سوره رو کامل بخونید هم یک قسمت ۵۵ آیه ای .لطفا اسم و فامیلیتون رو بنویسیدو اعلام کنید کامل میخونید یا یک قسمت تااسمتون تو لیست ثبت بشه
روزهای شنبه ختم سی جزء قرآن روزهای دوشنبه ختم انعام هدیه برای ظهور و سلامتی آقا جانمون حضرت مهدی(عج)
لینک گروه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/170918372C42e49e2bdb
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
«آیــّــتﷲبـهـجـت(ره)✿»:
بـــعضے أز عُـــلمـــاء ⇩⇩⇩
⇦بـــا سفــٰـارش بہ#نمـــاز اولوقـــت
و یـــا نمـــٰازشـــب،
❍↲زنـــدگے آیـــنـــده فَـــرزنـــدانـــشـــان را،
⇠⇠تـــأمیـــن مےکـــردنـــد.➛
📚درمحضـــربهجــّـت ج¹ص⁸⁵
#سخن_بزرگان
#کلام_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀شیخ جعفر کاشف الغطاء(١۶) گفتم در باره تاریخ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مادرم گفت
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#احسن_القصص
🍀شیخ جعفر کاشف الغطاء(۱۷)
♨️ چرا تحقیق شیخ جعفر کاشف الغطاء پیرامون پیدا کردن تاریخ دقیق شهادت_حضرت_فاطمه (سلام الله علیها) به سرانجام نرسید؟!
ادامه دارد...
#فاطمیه
#شرح_حال_اولیاء_خدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات #امام_زمان 💥زهری می گوید: من تلاش فراوانی برای زیارت حضرت صاحب الامر داشتم، اما به ا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات #امام_زمان 💥زهری می گوید: من تلاش فراوانی برای زیارت حضرت صاحب الامر داشتم، اما به ا
#تشرف
#تشرفات
#امام_زمان
آن روز هم مثل روزهای دیگر خدا، با یاد او به سوی مدرسه حرکت کردم.
سه شنبه در کلاس دوّم، درس حرفه و فن داشتم. بعد از مدّتی که طول کشید تا بچّه ها وارد کلاس شوند، من نیز به دنبال ایشان وارد کلاس شدم. کلاس را با نام حضرت زهرا(سلام الله علیها) و دعای فرج آقا امام زمان ارواحنافداه شروع کردم. آخر زمانی که میخواهم درس را شروع کنم قبل از آن صلوات مخصوصه ی مادر سادات و دعای فرج را به همراه بچه ها می خوانم و این کار باعث شده تا همه حفظ شوند. نمی دانم چطور شد که پس از دعای فرج چند بیتی نیز از آقا امام زمان ارواحنافداه به ذهنم آمد و شروع کردم به خواندن.
✨💫✨
گوشه سمت راست کلاس در ردیف جلو یکی از بچّه ها به شدّت منقلب شده بود و گریه می کرد. بعد از آن که دقایقی گذشت به سمت من آمد و گفت: آقا اجازه؟! می دانید که چرا این قدر گریه می کردم؟ گفتم: نه! گفت: آیا می خواهید برایتان بگویم؟ گفتم: بگو، گفت: آقا شما که داشتید می خواندید یک دفعه دیدم یک آقایی سبزپوش با صورتی پر از نور جلوی تخته ایستاده این طور فرمایش میکنند:
بگویید مهدی، بگویید مهدی... مهدی خوب است... مهدی شما را دوست دارد. بعد در حالی که بغض گلویش را فشرده بود و نمی توانست خوب صحبت کند، گفت آقا اجازه! گمانم آقا امام زمان بودند. من او را در آغوش گرفتم و گفتم همین طور است خود ایشان بودند.
📚 قاصدک های ظهور، دکتر علی هراتیان
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2