eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
224 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀شیخ جعفر کاشف الغطاء(۱۷) ♨️ چرا تحقیق شیخ جعفر کاشف الغطاء پیرامون پیدا کردن تاریخ دقی
🍀شیخ جعفر کاشف الغطاء(١٨) شیخ جعفر بن خضر مالکی، معروف به شیخ اکبر و کاشف‌الغطاء یکی از بزرگ‌ترین علما و مراجع اوایل قرن سیزدهم هجری در جهان تشیع بود. نسب وی به ابراهیم (فرمانده سپاه مختار) پسر مالک اشتر نخعی (فرمانده سپاه امام علی) می رسد. مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء در یکى از شب‌ها که براى تهجد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرده و فرمود: برخیز به حرم مطهر مشرف شده و در آنجا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعت شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت: من فعلا مهیا نیستم شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرف مى‌شوم. فرمود: نه، من این جا ایستاده‌ام؛ برخیز، مهیا شو که با هم برویم. آقازاده، به ناچار از جا برخاست و وضوساخت و با هم راه افتادند، کنار در صحن مطهر که رسیدند، آن جا مرد فقیرى را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقت شب براى چه این جا نشسته است؟ گفت: براى تکدى از مردم. فرمود: چه مقدار ممکن است از رهگذران، عاید او گردد؟ ادامه دارد.. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات #امام_زمان آن روز هم مثل روزهای دیگر خدا، با یاد او به سوی مدرسه حرکت کردم.  سه شنبه
یکی از شاگردان مرحوم حاج ملا آقاجان رحمةالله علیه آقای دکتر ابوالقاسم طاهری بود، ایشان علاوه بر اینکه بخشی از دروس حوزوی را خوانده بود، تحصیل کرده آمریکا نیز بود و دکترای روانشناسی خود را از دانشگاه کالیفورنیا گرفته بود. وی پایان نامه اش را که حدود ۴۰۰ صفحه و به زبان لاتین است در موضوع یک پیر روحانی پیرامون حاج ملا آقاجان نوشته و در همان دانشگاه کالیفورنیا مورد تقدیر و توجه خاص آن ها واقع شده است، ایشان نقل می کرد: ✨💫✨ در آمریکا توسل زیادی به حضرت ولیعصر روحی فداه داشتم تا کار خوبی گیرم بیاید که هم سالم باشد و هم با روحیات من سازگاری داشته باشد. یک روز دیدم جوان زیبا و خوش رویی که بسیار جذاب بود نزد من آمد و بدون اینکه من او را از قبل بشناسم به من سلام داد و گفت: دنبال کاری می گردی؟ گفتم: آری! فرمود: دنبال من بیا! من بدون اختیار دنبال ایشان راه افتادم، ✨💫✨ ایشان مرا تا دم شرکتی راهنمایی کرد و به من فرمود: اینجا مشغول کار شو. وقتی خواست برود پرسیدم ببخشید شما؟ ایشان کارتی از جیب خود در آوردند که رویش نوشته شده بود: سید مهدی! و سپس از من جدا شدند. من همین طور مات و مبهوت بودم و یک دفعه به خود آمدم که خدایا در امریکا، سید مهدی چه کسی می تواند باشد و مرا از کجا می شناخت و از کجا می دانست من دنبال کار هستم؟! این جا تازه فهمیدم که چه لطفی از حضرت به من شده است. 📚مقدمه کتاب سیر روح، مقاله دکتر طاهری برای سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان علیه السلام صلواتی عنایت بفرمایید🌸🍃 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﷺ 🔆شانس در شكستگى نگين انگشتر مرحوم شيخ طوسى و برخى ديگر از بزرگان رضوان اللّه عليهم به نقل از كافور خادم حكايت نمايند: منزل و محلّ مسكونى حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام در نزديكى بازارچه اى بود كه صنعت گران مختلفى در آن كار مى كردند، يكى از آن ها شخصى به نام يونس نقّاش بود كه كارش انگشترسازى و نقش و نگار آن بود، او از دوستان حضرت بود و بعضى اوقات خدمت حضرت مى آمد. روزى باعجله و شتاب نزد امام عليه السلام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! من تمام اموال و نيز خانواده ام را به شما مى سپارم . حضرت به او فرمود: چه خبر شده است ؟ يونس گفت : من بايد از اين ديار فرار كنم . حضرت در حالتى كه تبسّمى بر لب داشت ، فرمود: براى چه ؟ مگر چه پيش آمدى رُخ داده است ؟! ه وزير خليفه - موسى بن بغا - نگين انگشترى را تحويل من داد تا برايش حكّاكى و نقّاشى كنم و آن نگين از قيمت بسيار بالائى برخوردار بود، كه در هنگام كار شكست و دو نيم شد و فردا موعد تحويل آن است ؛ و مى دانم كه موسى يا حُكم هزار شلاّق و يا حكم قتل مرا صادر مى كند. امام هادى عليه السلام فرمود: آرام باش و به منزل خود بازگرد، تا فردا فرج و گشايشى خواهد بود. يونس طبق فرمان حضرت به منزل خويش بازگشت و تا فرداى آن روز بسيار ناراحت و غمگين بود كه چه خواهد شد؟ و تمام بدنش مى لرزيد و هراسناك بود از اين كه چنانچه نگين از او بخواهند چه بگويد؟ در همين احوال ، ناگهان ، مأ مورى آمد و نگين را درخواست كرد و اظهار داشت : بيا نزد موسى برويم كه كار مهمّى دارد. يونس نقّاش با ترس و وحشت عجيبى برخاست و همراه ماءمور نزد موسى بن بغا رفت . از نزد موسى برگشت ، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارك امام هادى عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! هنگامى كه نزد موسى رفتم ، گفت : نگينى را كه گرفته اى ، خواسته بودم كه براى يكى از همسرانم انگشترى مناسب بسازى ؛ ولى اكنون آن ها نزاعشان شده است . اگر بتوانى آن نگين را دو نيم كنى ، كه براى هر يك از همسرانم نگينى درست شود، تو را از نعمت و هداياى فراوانى برخوردار مى سازيم . امام هادى علیه السلام تا اين خبر را شنيد، دست مباركش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه بارى تعالى اظهار داشت : خداوندا! تو را شكر و سپاس مى گويم ، كه ما - اهل بيت رسالت - را از شكرگزاران حقيقى خود قرار داده اى . و سپس به يونس فرمود: تو به موسى چه گفتى ؟ يونس اظهار داشت : جواب دادم كه بايد مهلت بدهى و صبر كنى تا چاره اى بينديشم . امام هادى عليه السلام به او فرمود: خوب گفتى و روش خوبى را مطرح كردى . 📚اءمالى شيخ طوسى : ج 1، ص 294، إ ثبات الهداة : ج 3، ص 367، ح 24، مدينة المعاجر: ج 7، ص 439، ح 2439، بحار: ج 50، ص 125، ح 3. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
حکمت ۱۶۰ قدرت و زورگویی(اخلاقی،سیاسی) 🎇🎇#حکمت۱۶۰ 🎇🎇🎇 ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ مَلَكَ اسْ
حکمت ۱۶۱ 🌺ارزش مشورت و پرهیز از خود‌ محوری)اخلاقی،سیاسی،اجتماعی) 🎇🎇 🎇🎇🎇 ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا ✅و درود خدا بر او فرمود: هر كس خودراي شد به هلاكت رسيد، و هر كس با ديگران مشورت كرد، در عقلهاي آنان شريك شد 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
🎨 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا