eitaa logo
ماوی 🇵🇸
906 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪴• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه :) ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو :) https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
ماوی 🇵🇸
«الغائبون في الاوقات الصعبة يجب أن يظلوا غائبين إلى الأبد.» غایبان در لحظه‌های سخت، باید تا ابد غایب
نامي علی کتفي لا جاک الحزن، أنا لک أمن و أمان اگر غم بر تو مستولی گشت، روی شانه‌ام بخواب! من برای تو امن و امانم... 💙
عزیزِ مهربانِ بداخلاقِ صبورِ تندجوش! امیدبخشِ یأس آورِ، پرحرفِ حرف نشنو، بدترین بدِ خوب‌ترین خوب با وِی نتوان زیستن، بی وِی نتوان بودن! یک جورِ درهم برهمِ شلوغ پلوغِ قرو قاطی عزیزی که تورا نمی‌توانم تحمل کنم و دنیا هم بی تو تحمل ناپذیر است! -
امروز که محتاج توام، جای تو خالی ست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست -
‹ در دنیایی که شب و روز تلاش می‌شود تا از ما، کسی غیر از خودمان بسازند، خود بودن و خود ماندن سخت ترین نبردی است که انسان می‌تواند داشته باشد ... › -
گویند که هر چیز به هنگام بُود خوش... ای عشق چه چیزی که خوشی در همه هنگام؟ -
من ‌فقط‌ تشنه‌ی ‌خندیدن ‌لب‌های ‌ِتوام جانِ ‌من، جانِ‌ خودت، جانِ ‌خودش قهر ‌نکن -
دلخوشم با سادگی ها؛ دلخوشم با بوی پاییز! ˘˘
عشق آدم را به جاهای ناشناخته می‌برد؛ به ایستگاه‌های متروک به خلوت زنگ‌زده‌ی واگن‌ها به شهری که فقط آن ‌را در خواب دیده‌ای و وقتی عاشق ‌شدی، ادامه این شعر را تو خواهی نوشت! -
اگر هزار غمست از جفای او بر دل هنوز بنده اویم که غمگسار منست -
ساعت دقیق به وقت آمدن توست..
Alireza Ghorbani - Mara Bebakhsh.mp3
11.36M
ببخش اگر که باخیال بودنِ توزنده ام اگر تورا نبردم ازیاد....
سلاماً على رسائل لم تُبعث خوفاً من برودة الرَّد… سلام بر نامه هايى كه هرگز ارسال نشد؛ از ترسِ سردىِ پاسخ…
مهربانِ باجذبه؛ شوخِ سرِ چیزهای مهم، شوخی‌ندار؛ ساده‌پوشِ پیچیده؛ احیاکننده‌ی‌ حقوقِ انسان، زن و مرد نداره!؛ بچه‌دوستِ «دخترها رحمت‌اند و پسرها، نعمت.»؛ همسرِ شایسته‌ی بانوی اولِ قلب‌ها؛ مربیِ باتربیت‌ترین آدما؛ پدرِ دختری که مادرِ پدر شد؛ جنگجوی ِ صلح‌طلب؛ زبان‌بلدِ باج ‌نَده؛ ساکنِ مظلومِ مقتدرِ مدینه؛ ساکنِ قلبِ عالمین؛ سیدِ سیدا؛ تنها مُرادِ علی، اولْ مریدِ علی(ع)؛ پدرِ پاک‌ترین سلاله و سبزترین امت؛ صحبت‌کننده درباره‌ی حقوق زن، وقتی این چیزا بی‌کلاسی بود؛ دارنده‌ی ردّپایی از عطر، بین اعرابِ جاهلِ غریبه با پاکیزگی؛ دوستِ صمیمیِ خدا، کلوزترین فرند؛ مکتب‌نرفته‌ی باسواد؛ نشون‌دهنده‌ی اعجاز کلمات؛ ما و آسمان و زمین و طاق کسرا و بت‌ها، همه سرِ تعظیم فرود آوردیم جلوی پای مبارکتون. تا ابد، سلامِ ما به شما و تنها زنی که شایستگیِ مقامِ مادریِ شما رو داشت، آمنه خانم!
تمنّای هر چیزی؛ مژدگانی است از حق به حصول آن چیز .. -
ألدیک طریقةٌ لأحبک أکثر؟ راهی سراغ داری تا بیشتر دوستت بدارم؟
ماوی 🇵🇸
عاشقی را چه نیازی‌ست به توجیه و دلیل؟ که تو ای عشق! همان پرسش بی زیرایی...
هر که شد مست میِ عشق تو هشیار آن است! -
یکبار هم به من گفت: «عزیزترینم»! تا آن زمان هیچ واژه ای نتوانسته بود تا این حد برایم جاودانه بماند و کلمات فقط مشتی کلمات بودند در اقتضای زمان و مکانی محدود. ولی «عزیزترینم...!» فکرش را بکنید که در میان تمام عزیزانی که دارد، تو، «ترینِ» آنهایی! این یعنی مرا کاملا آزاد و شرافتمندانه دوست می داشت آنهم در کمالِ دارایی نه از روی ترس و تنهایی اش. -
مهم نیست که بعدش چه پیش می آید، که آینده چگونه خواهد گذشت ؛ مهم امروزی است که در آن نفس می کشی ، امروزی که دستهایت را توی دستهایش گرفته و از مسیرِ روشن و گاه تیره ی زندگی عبور می دهد و البته همیشه انتخابِ راه و بیراهه ی این جاده دستِ ماست. بیا همیشه انتخاب مان سبز و روشن و بیکرانه ترین مسیرهای زندگی باشد ، از تکرارها بگریزیم و دل به هیجان و ریسک و اتفاق های تازه بسپاریم، حتی اگر اشتباه کنیم یا زمین بخوریم و سخت بگذرد ، ما مجبور به رکود و سوختن و ساختن یا درجا زدن نیستیم ؛ با انرژی مضاعف دوباره بایستیم و ادامه دهیم و لذتِ لحظه ی حال را دریابیم. تحملِ شکست و اشتباه های کوچک طبیعتاً ساده تر از سختیِ حسرت هاست. برای هیچ آغازی نگو فردا و پس فردا و شنبه و شروعِ ماه؛ از همین لحظه شروع کن و سازِ زندگی ات را عاشقانه و پُر شورتر بنواز. از همین لحظه ها و امروز شروع کن و برایت مهم نباشد که تصمیمِ تازه ی تو ؛ به چشمِ دیگران زود یا دیر باشد! تو مجبور به توضیحِ هیچ بخشی از داستان زندگی ات به بقیه نیستی ولی برای هر روزی که بابِ میل و به اندازه ی توان و شایستگی ات نگذرد ؛ قطعاً به خودت هزاران دلیل و پاسخ بدهکاری! -فاطمه‌پنبه‌کار
پاییز رنگ هایش را به تو داد، دلتنگی‌هایش قلبِ مرا بوسید..(: -
لبخند بزن اینجا قلبی‌ست که لبخندت را بسیار دوست دارد.
از چه بیدادِ خزان یادِ من انداخت تو را؟ من‌که خود را زده‌ بودم به فراموشی محض!
‏«‌ليبارك الرب عيونك الساحرة» خدا به چشمهای دلفریبت برکت دهد... :)
ماوی 🇵🇸
کمی آغوش تعارف کن من دلتنگیِ محضم :) -
برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست -