eitaa logo
مهــر و تواصی
99 دنبال‌کننده
535 عکس
162 ویدیو
6 فایل
این جا در کنار هم هستیم، برای انتشار مهر و تواصی! 🍃تواصی به حق و تواصی به صـبر... 🍃 مهرورزی و تعالی هم... 🇮🇷 : @Mehr_Tavasi ارتباط با ما: 🇮🇷 : @BigharareZohour ♨️کانال متحــد: 🌐🪻: @Quds_Graphic
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋داستانک "ستاره باران غدیر" بلند بگو یا علی نامم ربیعه است. من یکی از دادزن‌ها بودم. پیامبر (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) به ما سپرده بود، هرچه قرار است در خطبه بگوید، ما هم تکرار کنیم. بدون این‌که کلمه‌ای کم و زیاد کنیم. من و بقیه دادزن‌ها بلندی درست کردیم، که بین جمعیّت بالاتر باشیم و صدایمان رساتر شود. ما از تیزگوش‌ترین‌ها و بلند صداترین‌ها بودیم. جا به جا، توی بیابان بین مردم ایستادیم. پیامبر خطبه‌ی بلندی خواند. من هم، تا جان داشتم، صدایم را ریختم توی حنجره و داد زدم. جمله به جمله اش، فریاد زدم. خطبه‌ی پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) با همیشه فرق داشت. اصلاً حال خود پیامبر هم عجیب بود. با شعف و شادی حرف می‌زند و دست علی (علیه السّلام) را محکم چسبیده بود. یک جایی از خطبه هم گفت: «هر کس من مولای او هستم، از این به بعد این مرد؛ همین علی که دستش را بالا گرفته‌ام مولا و امیر اوست.» ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🍀امروز میدان امام حال و هوای آخرین روزهای بهاری؛ کمبود امکانات😄 و صرف فعل خواااستن ✌️ و میزبان نوجوانان عزیزمان😇 و تشکیل ِ زنجیره های محکم ِ «مـهر و تواصـی» گفتگو؛ برگزاری چالش؛ به طعم جهاد تبیین🌤 ✍گاهی منتطرِ امکانات ماندن، دور شدن از هدف و از دست دادن فرصت هاست... 📌مورخ ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۲ که رفت تا خاطره ی دیگر ثبت شود؛ 🌱از قصه ی انتظااار... ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋داستانک "ستاره باران غدیر" ترافیک فرشته ها فرشته‌ها نوبتی اجازه می‌گرفتند، تا از آسمان به سمت زمین بروند. چنان پر از شادی و شوق بودند که نگو. اهل آسمان همگی خوشحال و راضی بودند، دل توی دلم نبود که من هم برسم زمین. نمی‌شد آن بالا ماند و به دست‌بوسی نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نرفت. نمی‌شد علی (علیه السّلام) را در آغوش نگرفت. مردم همه داشتند با حضرت بیعت می‌کردند و فرشته‌ها هم برای رفتن به زمین و ملاقات با نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و امیرالمومنین علی (علیه السّلام) لحظه‌شماری می‌کردند. آسمان روشن و رؤیایی شده بود. ترافیک فرشته‌ها بود. از آن بالا، اطراف برکه مثل طلا برق می‌زد. صدای شادی زن‌ها و پایکوبی مردها می‌آمد. مردم دور تا دور خیمه حضرت علی (علیه السّلام) حلقه زده بودند و این حلقه چندلایه شده بود و با سلام و صلوات و ذکر خدا، جانشینی او را تبریک می‌گفتند. دل توی دلم نبود، تا دستم به دست مولا برسد. وقتی رسیدم ، شانه‌ی نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را بوسیدم . پیامبر از همه خوشحال‌تر بود و دائم به همه می‌گفت:« به من تبریک بگویید! به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. بعد در ازدحام جمعیّتی که به سمت خیمه‌ی حضرت علی (علیه السّلام) می‌رفتند، خودم را جا کردم، تا مولا و امامم را یک بار دیگر ببینم... ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
یاد آورانه... بعضی چیزها هیچگاه فراموش نمی شوند.... یعنی نباید هم فراموش شوند... بعضی چیزها مثل حادثه ی شاهچراغ😢 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
شهیدانه🌹 افرادی که در فهم خیلی ها نمی گنجند... اینان پیروان مولا هستند... سالروز شهادت شهید مصطفی چمران. @Mehr_Tavasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖غم‌ها را نمی‌توان کم کرد... 👈 باید خودت را زیاد کنی... 📚 تطهیر_با_جاری_قرآن جلد دوم| ص ۸۱ ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 🇮🇷@einsad 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
داستانک🦋 "ستاره باران غدیر" من هم بودم مادرم داشت با بانویمان حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام اللّه علیها) صحبت می‌کرد و به ایشان تبریک می‌گفت. من این طرف، نشسته بودم کنار برکه و گل‌های ریز صورتی و زرد و سفید برکه را می‌چیدم و لای موهایم رد می‌کردم. خم شدم تا خودم را در آب ببینم. لحظاتی بعد دیدم، مادرم شاد و خندان کنارم ایستاده است. برگشتم نگاهش کردم. خندید. دستی به سرم کشید و گفت: «چه زیبا شدی!» بعد دست کرد لای علف‌ها و یک گل بزرگ سفید پیدا کرد. آن را چید و به بالای سرم محکم کرد. چند تا از همسایگان و اقواممان هم دورم بودند و داشتند تماشایم می کردند. از خجالت آن‌ها، سرم را پایین گرفته بودم و ‌ریز ریز می‌خندیدم. یکی از آن‌ها دست انداخت زیر چانه‌ام و صورتم را بالا گرفت. با شعف و شادی گفت: «سمیه! سرت را بالا بگیر. امروز تو در یک اتّفاق بزرگ سهیم بودی. روزی که امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) مولای هر مرد و زنی شد. مادرم سری تکان داد و گفت: «سمیه! شنیدی که پیامبر چه گفت؟ گفت: رسالت همه‌ی ما این است که این خبر را به گوش بقیه و نسل‌های بعدی برسانیم. یادت باشد تا هر وقت که خدا به تو عمر داد، این خبر بزرگ را برای بقیه هم تعریف کنی و بگویی که چه دیدی و چه شنیدی. به دوستانت بگو که نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) جانشین خودش را معیّن کرد، تا بعداً شک و شبهه‌ای نماند. @Mehr_Tavasi
یادآورانه؛ بعضی چیزها هیچوقت فراموش نمی شود... یعنی نباید هم فراموش کنیم.... بعضی چیزها مثل..... @Mehr_Tavasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷ایران بیشه ی شیر مردان مرد🔷 @Mehr_Tavasi
🍃قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان می شوند! 🍀امام خامنه ای : قبل از دوران مهدی موعود، آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست. در روایات، «والله لتمحصن» و «والله لتغربلن» است، به شدت امتحان می شوید، فشار داده می شوید. 📋امتحان در کجا و چه زمانی است؟ ‌ آن وقتی که میدان مجاهدتی هست. 📋قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان می شوند. در کوره های آزمایش وارد می شوند و سربلند بیرون می آیند و جهان به دوران آرمانی و هدفی مهدی موعود (ارواحنا فداه) روزبه روز نزدیکتر می شود. ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
✌️چهارشنبه‌های با حجاب در آمریکا 🔶اینجا ایران نیست بلکه دانشگاهی در آمریکاست با شعار: «چهارشنبه‌های با حجاب» 🔷دانشجویان مسیحی دانشگاهی در آمریکا، برای مقابله با اسلام‌هراسی ، تصمیم گرفته‌اند که چهار شنبه‌ها با حجاب در دانشگاه حاضر شوند. ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 💌درصدی طلایی 💌درصدی به نیت یاری امام زمان ✨ بسم الله النور ✨ سلام به ایستادگانِ در مسیر ظهور! حرف، حرف برکت است و حرفِ سهیم شدن! حرف، حرف جهاد است؛ گاهی با کلام؛گاهی با جان؛گاهی با مال! و جهاد؛ یعنی بودن در میدان؛ یعنی بی تفاوت نبودن! و مومنین، مالِ خود را مال خدا می بینند و ایمان داشتن یعنی حاضر بودن! 🌤برای فرهنگ! 🌤برای امام! فرصت ها در گذر و عمر کوتاه است.. و بهشت را به بها می دهند نه به بهانه! می گویند درصدی....حتی یک درصد... 🪴پس زمانی که بی حساب برایش می بخشی و گام بر می داری... بی شک امام مدیون ما نخواهد شد... می بخشد بی شمار..😌 گاهی ایمان هایمان را با بخشش مال محک بزنیم. 🌱گروه فرهنگی مهر و تواصی که یک گروه خودجوش و کاملا مردمی است، جهت استمرار فعالیت های میدانی خود، با هدف مهرورزی؛تواصی به حق و تواصی به صبر در بین بانوان و دختران، پذیرای کمک های مردمی است. در این امر شما هم سهم کوچکی داشته باشید...که در دفتر عالم ثبت خواهد شد. 🍃جهت خرید اقلام فرهنگی 💳۵۰۴۱۷۲۱۰۹۹۲۹۵۱۰۸ بنام ریحانه نیازی در ضمن، در حال حاضر، دوشنبه ها عصر، در میدان امام «ره» به حول و قوه الهی مستقر هستیم. 🌤گروه فرهنگی مهـر و‌ تواصی : 🍀https://eitaa.com/joinchat/295108833C532cdf1f10 🌤کانال ما در ایتا: 🍀@Mehr_Tavasi 💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانک🦋 🌟ستاره باران غدیر⭐️ خوشحال های کوچکلو🐜🐜 ما مورچه‌ها هم بودیم. وقتی خورده نان‌ها و ذرّات ریز آذوقه‌ اشان روی زمین ریخت، همدیگر را خبر کردیم و از لانه بیرون آمدیم. پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دیدیم. باورمان نمی‌شد آنجا، وسط بیابان جُعفه، اینهمه آدم چه می‌کرد؟ پیامبر داشت تقسیم کار می‌کرد و به هر کسی یک کاری می‌سپرد. ما تماشا می‌کردیم چه خبر بود؟ مردها شترها را یک طرف بردند و جهاز شترها را برداشتند و روی هم چیدند. کوهی بلند از جهاز شترها درست شد. جمعیت مردم زیاد بود و ما باید مراقب می‌بودیم که زیر دست و پا له نشویم. حضرت محمّد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از این منبر عجیب بالا رفت و پسر عمویش علی بن ابیطالب (علیه السّلام) هم به دنبالش بالا رفت. پیامبر دست او را رها نمی‌کرد. سخنرانی شروع شد با هر جمله، مردم از شعف و شوق، تکبیر می‌گفتند و شادی می‌کردند. پیامبر دست علی را بالا گرفت. یک جوری بالا گرفت که پاهای حضرت علی از روی منبر جدا شد. پیامبر فریاد زد: «هر کسی من را به عنوان پیشوا و مولایش قبول دارد، از حالا باید علی را هم مولای خودش بداند و از او اطاعت کند.» ما مورچه‌ها هم کلمات پیامبر را تکرار می‌کردیم و چهره‌ی نبی خدا را تا آن روز این همه شاد و خوشحال ندیده بودیم. 🌟🌟🌟🌟🌟🌟 @Mehr_Tavasi 🌟🌟🌟🌟🌟🌟
امام محمد باقر علیه السلام: "بهترین چیزی که دوست دارید در مورد شما بگویند در مورد دیگران بگویید." @Mehr_Tavasi
یاد آورانه؛ بعضی چیزها هیچوقت فراموش نمی شود....😔 یعنی نباید هم فراموش شود... بعضی چیزها مثل شهدای شاهچراغ... <>_<>_<>_<>_<>_<> @Mehr_Tavasi <>_<>_<>_<>_<>_<>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️تقسیم کار اجتماعی؛ زنان و قضاوت اگر صحبت از ارزش دادن باشد، به‌طور قاطع می‌گویم که اسلام ارزش علاوه، به مرد نداده است. بار علاوه روی دوشش گذاشته، نه اینکه ارزش علاوه به او داده است؛ این مطلب عادی است. همین مسئله زمامداری، ارزش علاوه نیست. مسئله زمامداری شوخی نیست. زمامداری یک جامعه رنج دارد، زحمت دارد، کار دارد، فشار دارد. اصلا خیلی‌ها هستند تا به این مقام‌ها نرسیده‌اند هوس می‌کنند، چون می‌بینند برای این نخست‌وزیر تشریفات چنین و چنان قائلند، ولی وقتی وارد می‌شوند می‌بینند رنجش چقدر است. بنابراین، معنای این که اسلام بگوید کارهای مربوط به زمامداری بیشتر در خور مردان است، توهین به زن نیست. پایین آوردن قدر او هم نیست. تقسیم صحیح کار در اجتماع است براساس استعدادها؛ این غلط نیست. اما قضاوت از نظر اسلام. کار قاضی و قضاوت از نظر فقه اسلامی برای مردان است، هر چند دلیل صددرصد قاطعی بر هیچ‌یک از این دو مطلب (زمامداری و قضاوت) هنوز هم نداریم، یعنی واقعا من خودم هم شخصا هنوز فرصت نکردم که این مطلب را به‌صورت صددرصد قاطع ببینم که به طور مسلم دليل قاطعی بر این داریم یا نه. می‌شود گفت؛ نظر علمای اسلام عموما نه صددرصد؛ نظر غالب آنها بر این بوده است که سمت زمامداری و سمت قضاوت در اسلام مخصوص مردان است. حالا ما فرض کنیم چنین چیزی هم در اسلام باشد، آیا توهین به زن است؟ نه. 📚موقعیت زن در اسلام، ص ۱۷- ۱۹ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ @AndisheBeheshti ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮ 🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯