eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
جایی اگر نبود #خدا را صدا کنید #باب_الجواد(ع) و سایه‌ی ایوان طلا که هست...🌹🍃
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 آن انگـشـترے چندوقتی بود که به سپرده بودم سوالی رااز بپرسد وبه من جواب بدهد. به زیارت یک روزه رفته بودم.از آنجا بااوتماس گرفتم که ببینم پرسیده یانه.📱👀 تماس که گرفتم گفت است. دم غروب بود گفتم من دو ساعت دیگر پرواز دارم و دارم برمی گردم تهران🚶.اراو خواستم که اگر وقت دارد بیاید همدیگر را ببینیم. جلوی هتل کوچکی که فاصله بسیار کمی با (ع)داشت بااو قرار گذاشتم.تا بیاید🚶، رفتم (ع)و دوتا یک اندازه و یک شکل گرفتم.💍💍 دادم روی یکی شان ذکری را حک کردند و برگشتم جلوی هتل و منتظرش ایستادم. توی شلوغی پیاده رو ایستاده بودم که دیدم از وسط جمعیت دارد می آید🚶. آمد وخوش و بش کردیم.انگشتری را که روی آن ذکر نوشته بودم.می خواستم برای خودم بردارم،ولی آن را به دادم☺️.گفتم:این را دارم رشوه میدهم که آن موضوع را حل کنی😏!گفت:دارم سعی ام را میکنم باید صبر کنی. را گرفت و دست کرد.همینطور که داشتیم حرف می زدیم شانه هایش را گرفتم و چرخاندمش 🍎.گفتم:تو توی لباس از ما به بیت(ع)نزدیکتری🍃. بیا همین جا بکن،شایدحل شود.مثل همیشه کرد و گفت:نه ما که نیستیم دیدارمان پنج شش دقیقه طول نکشید.😞 او هم عجله داشت.روبوسی کردیم و رفت.بعد از ،آن را توی خانه شان،داخل کشوی میزش پیدا کردم.نگاهم که به افتاد، گرفت.😔💔 ادعا و سرو صدا رفت.🕊🕊 🍂 مهـیاے نبرد نهایی اهل بود.مخصوصا در مورد و مسائل مربوط به آن هرکجا چیزی پیدا می کرد.📚 حتما می خواند مثل کتاب یا مقاله های روزنامه ها و پایگاه های خبری تحلیلی.وقت هایی که باهم از تهران به سمت اسلامشهر می رفتیم ،توی ماشینش سر صحبت را باز می کردم تا حرف بزند.😁👌 وقتی حرف می زد با دقت گوش می دادم.حتی سعی می کردم بعضی از هایش را کنم!☝️مثل همیشه بحث کشیده می شد به اتفاقات کشورهای منطقه مثل و و .🍃تبریز هم که می آمد ،وقتی تنها گیرش می آوردم سر صحبت را با او باز می کردم.بیشتر دوست داشتم بشنوم تا حرف بزنم،چون خودش با این اتفاقات از نزدیک درگیربود.☝️ حرف هایش مثل تحلیل های یا نظر کارشناسان برنامه های تلویزیونی نبود.یادم هست که می گفت بحث های تلویزیون درباره به دور از واقعیت است.می گفت واقعیتی که آنجا می گذرد،غیر از حرفاست❌. هرچند تحلیل های مطبوعاتی را می خواند و به من هم خواندن مطالب بعضی از تحلیل گرها مثل سعدالله زارعی را توصیه می کرد. ولی بیشترین استناد را درباره بیداری اسلامی به سخنرانی های می کرد.👌🌺 گاهی نظر خودش را هم می گفت. یک چیز خاصی که توی های_محمودرضا بوداین بود که هرچه درباره اسلامی می گفت،بدون استثنا به زمان ربط پیدا می کرد🍃.یک بار پشت فرمان گفت:به نظر من این دست که ظاهر شده و دارد دیکتاتوری هایی را که مانع امام زمان است یکی یکی از سرراه برمی دارد🌹.این را که می گفت وسطش را به حالتی که انگار می خواهد یک چیزی را با ضربه ی انگشتش شوت کند در آورد و ضربه ای روی فرمان ماشین زد👐. امام زمان و مبارزه برای حکومت آن حضرت اصلی ترین حرفی بود که توی بحث هایش می زدو مدام هم می کرد.☝️👌 @modafeaneharaam
برشی از کتاب سرباز خسته زینب ص۳۱📗 #باب_الجواد . همیشه تو سفر مشهد، دوست داشت ، موقع ورود بہ حـرم امام رضـا♥️ عليه‌السلام از ورودى باب الجـواد وارد بشه، 🏢هتـل ما داخل خیـابان نـواب بود، اگه می‌خواستیم از باب الجواد بریم داخل، باید مسافت زیـادی را می‌رفتیم🚶. موقع رفتن ڪہ می‌شد، می‌گفت: من دور میزنم از ورودی باب الجـواد میام داخل ، هرکس دوست داشت می‌تونه با من بیاد، تقریباً همه ی بچه‌ها همراهش می‌رفتند👌. قبل وارد شدن به حـرم می‌گفت : بریم وضو بگیریم وبعد وارد بشیم، بچه‌ها شاکی می‌شدند ڪہ هـوا سرده،❄️ ما تو هتـل وضـو گرفتیـم، امّا می‌گفت: این وضو را به نیت امام جـواد (ع) بگیرید.☺️☝️ وقتے وارد می‌شدیم، مقید بود زیارت عاشورا بخونـه ، مُهر، تسبیح و زیارت عاشورا ، تنهـا توشه‌هایی بود ڪہ همیشـه می‌شد تو لباسِ آقا حجت پیدا کرد. شهید مدافع‌حرم #حجت_اصغری_شربیانی🌹 @Modafeaneharaam