eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
497 دنبال‌کننده
878 عکس
951 ویدیو
38 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
با تسلیت سال‌روز شهادت عالم آل محمّد صلی الله علیه و آله علی بن موسی الرضا علیه السلام، ورقی از کتاب علوم ایشان رو می‌خونیم: در روايتي كه فضل بن شاذان از علي بن موسي الرضا (عليه السلام) درباره‌ي فلسفه‌ي جعل اولي الامر و وجوب اطاعت از آنان سؤال مي كند، آن حضرت، ضرورت وجود امام و حاكم اسلامي را از زواياي مختلف بيان مي دارند. در اين بيان، امام (عليه السلام) حكومت را تنها براي حفاظت از خون و ناموس مردم و يا جلوگيري از هرج و مرج معرفي نمي كنند؛ زيرا اين گونه از امور، در كشورهاي غير ديني نيز كاملا ً مطرح است. محور اصلي استدلال امام (عليه السلام) در اين بيان، همان ضرورت حفظ دين از تحريف و پاسداري از معارف و عقايد و اخلاق و احكام الهي است؛ اگر چه دامنه‌ي وظايف حاكم اسلامي، تا محافظت از جان و مال مردم نيز ادامه مي يابد. آن حضرت در اين بخش مي فرمايد: اگر خداوند براي مردم، امام و قيّم[2] و حافظ اميني قرار نمي داد، دين از ميان مي رفت و سنن و احكام الهي تغيير مي يافت و بدعت گذاران، دين را تحريف مي كردند و ايمان مردم متبدّل مي گشت و همه‌ي خلق به فساد كشيده مي شدند (بحار الأنوار ج 6 ص 60 ح 1) =========== [2] «قيّم» در اصطلاح قرآن و روايات؛ به معناي چيزي يا كسي است كه خود قيام دارد و ديگران را به قيام سوق مي دهد و لذا امام و رهبر و رئيس، به اين معنا، قيّم مردمند. بنابراين، نبايد قيّم به اين معنا را با قيّم در فقه، در ابواب مربوط به محجورين خلط نمود. ولایت فقیه علامه جوادی آملی صص 410 و 411 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم در این قراءت «متن زیارت امام رضا علیه السلام» 👇که خیلی هم این قراءت، رایج شده، کدوم کلمه اشتباه خونده شده و درستش چیه؟ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
حکمت 1 - روش برخورد با فتنه ها قَالَ عليه‌السلام: كُنْ فِي اَلْفِتْنَةِ كَابْنِ اَللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ فرمود: در فتنه‌ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند. تسنيم، جلد 22، صفحه 332: تبيين مسئله اين است كه در فتنه براي بسياري حق از باطل شناخته نمي شود و چنان غبار بر جامعه چيره شده كه معلوم نيست حق كدام است و باطل كدام؛ يا احياناً هر دو دسته از جهتي حق و از جهتي باطل اند. در اين صورت براي كساني كه واقعاً مطلب براي آنان مشوب است و راهي براي برطرف كردن آن ندارند، وظيفه است كه خود را بي جهت درگير نكنند تا حق از باطل آشكار گردد؛ البته اين مطلب فقط براي راه نيافتگان است؛ امّا آنان كه حق را شناخته و يافته اند، حتي سكوت و عدم اقدام آنان به ياري حق، تقويت و تأييد باطل است. https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم سخن نادرست ابن سيرين و اشتباه غزالي " ابن سيرين " يكي از علماي ايراني است بعد از اينكه حجاج خونريزي كه در دنياي اسلام نمونه است، به‏ درك رفته است ، مردي مي‏آيد در حضور او بدي حجاج را مي‏گويد ابن سيرين‏ مقدس مي‏گويد : " غيبت نكن ، الان غيبت تو گناهش بيشتر از گناه حجاج است من حاضر نيستم غيبت حجاج را بشنوم " . حرف مفت است عجيب اين است ك‏ه غزالي به اين بزرگي و عظمت ، اين‏ داستان را نقل و تأييد كرده اين اشتباه است با اينكه ما غزالي را مرد بسيار بزرگي مي‏دانيم يعني مرد مفكر فوق العاده اي است ، اما آدمهاي‏ بزرگ اشتباههاي بزرگ هم دارند مثل همين جا كه مي‏گويد : " راست گفته ابن سيرين ، آن مرد حق نداشته‏ غيبت حجاج را بكند ، حجاج مسلمان بوده " اگر حجاج را نمي‏شود غيبت كرد پس غيبت كي جايز است در دنيا ؟ ! پس ما هم شبانه روز بالاي منبر داريم‏ غيبت يزيد بن معاويه را مي‏كنيم چون مظالمش را بازگو مي‏كنيم خدا خودش‏ از فرعون غيبت كرده ، از نمرود غيبت كرده ، از قارون غيبت كرده ، از بلعم باعوراء غيبت كرده ، و از صدها نفر ديگر ، و از اقوامي غيبت كرده‏ ، از همه قوم بني اسرائيل يكجا غيبت كرده است نه ، اينها غيبت نيست‏ ديگر از آن طرف هم نيفتد. [کرامتی: این، غیبت است اما غیبتِ جایز] از کتاب فلسفه اخلاق شهید علامه مطهری رضوان الله علیه https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
کافران نیز به فروع اسلامی مکلف‌اند. تسنيم ج 23 ص 490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خیلی نامردید 🔹 خاطره‌ای از یک جوان حاضر در اغتشاشات ۱۴۰۱ که مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت 🎴به کانال بپیوندید 👇 @bisto20_irib @bisto20_irib @bisto20_irib @bisto20_irib
756.8K
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم به نظر شما تلفظ صحیح این عبارات چطوره؟ اناث، تلاوت، عناصر، کرامت، مرجع، مفاتيح الجنان، نقاط، نکات، یوسف و یونس. https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم #تلفظ_صحیح به نظر شما تلفظ صحیح این عبارات چطوره؟ اناث، تلاوت
الشورى يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ (٤٩) البقرة الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ(١٢١) آل عمران ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (٥٥) يوسف إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ (٤) النساء وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا (١٦٣) https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
1.13M
یکی از اشتباهات رایج، نفی و اثبات‌ها و امر و نهی‌های نادرست و بی‌دلیل است. از جمله، «می بخور‌‌؛ منبر بسوزان؛ مردم‌آزاری نکن» و «شب‌های قدر، شب‌های خوب نگریستن است نه شب‌های خوب گریستن». https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم هفته دفاع مقدس و بازگشایی حوزه علمیه، مدرسه و دانشگاه را به مدافعان «حرم» (أعنی «جمهوری اسلامی ایران» عزیز)، طلاب، دانش‌آموزان، دانشجویان، معلمان و استادان تبریک عرض می‌کنم. مشهوره که می‌گن هشت سال دفاع مقدس اما علامه جوادی آملی می‌گفت ده سال دفاع مقدس چون دو سال قبل از جنگ تحمیلی (سال 57 تا 59) هم مدافعان انقلاب اسلامی مشغول دفاع از انقلاب بودند. إن شاء الله همه، دوستدار و مدافع دانش و ارزش باشیم. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
در ترجمه‌ی آیه‌ی 40 سوره‌ی هود عليه السلام (حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ) عبارت «أَهْلَکَ» در ترجمه‌ی طبری، «هلاک شد» معنا شده. شما این ترجمه رو درست می‌دونید يا نادرست؟ چرا؟ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
چند ماه قبل، متن زیر رو یکی از همکارانم برام فرستاد. نوشته بود این مناجات فلانی است [اسم شخصیتی رو نوشته بود که خیلی محبوب دل ماست] يا متن زیر را نخوانید یا نقد آن را هم که بعد از متن خواهد آمد بخوانید. به نظر شما چه نقد مهمی بر این متن وارد است؟ خدایا ... از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! ❤️دوستت دارم ، خدای خوبمن https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
چند ماه قبل، متن زیر رو یکی از همکارانم برام فرستاد. نوشته بود این مناجات فلانی است [اسم شخصیتی رو ن
عيب مهم این متن اینه که گفته: «بدی رو خلق کردی» در حالی که خدا بدی خلق نمی‌کنه. چون هیچ مخلوقی از جهت مخلوق بودن، بد نیست و هیچ بدی و شَرّی هم از جهت بد بودن و شرّ بودن، مخلوق نیست. به آیه‌ی ۷ سوره‌ی سجده (الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ) و تفسیر المیزان (عربی) ج 16 ص ۲۶۲ نگاه کنید. مخلوق خدا شر داره اما خدا شرّآفرین نیست (قل أعوذ برب الفلق / من شر ما خلق) https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
🔹پای درس جنگ 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم با تسلیت سال‌روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام دو مطلب تقدیم می‌گردد: 3. معناي صحيح تفويض در برخي روايات سخن از تفويض است؛ بدين معنا كه خداي سبحان اهل بيت (عليهم‌السلام) را مظهر اراده و اختيار خود قرار داده است [1] ، چنان كه در برخي روايات معناي صحيح تفويض برشمرده شده است؛ مثلاً در روايتي از ناحيه مقدّسه رسيده است كه در دوران زندگي امام عسكري (عليه‌السلام) گروهي از معتقدان به تفويض نماينده اي برگزيدند تا به حضور آن حضرت برسد و در اين باره از آن امام همام (عليه‌السلام) سؤال كند. هنگامي كه نماينده آنان به حضور امام عسكري (عليه‌السلام) رسيد، آن حضرت (عليه‌السلام) سرگرم جواب دادن به پرسش هاي ديگران بود؛ ناگاه بادي وزيد و پرده كنار رفت و كودك خردسالي نمايان شد. تا آن شخص چشمش به كودك افتاد، آن كودك فرمود كه تو آمده اي تا درباره اعتقاد مفوّضه سؤال كني؛ آنان دروغ مي گويند [خداي سبحان كاري را به ما واگذار نكرده است ]، بلكه قلوب ما ظرف اراده حق متعالي است: جئت تسأله عن مقالة المفوّضة؛ كذبوا بل قلوبنا أوعية لمشية الله فإذا شاء شئنا.[2] لازم است عنايت شود كه ظرفْ صبغه قابلي دارد نه فاعلي؛ و جنبه مظهريت به معناي مَجلا بودن دارد نه مصدر بودن. از اين گونه احاديث استفاده مي شود كه مريد حقيقي خداست و مُراد كه حكم الهي باشد فقط به دست پروردگار ايجاد مي شود؛ خواه ايجاد تكويني و خواه ايجاد تشريعي. ظهور مراد و ظرف تحقّق آن در قلب انسان كامل معصوم (عليه‌السلام) است، از اين رو وي معصومانه آن را ادراك مي كند اوّلاً و معصومانه نگهداري مي كند ثانياً و =========== [1]ـ ر.ك: الكافي، ج 1، ص 265 ـ 268. [2]ـ كتاب الغيبه، ص 247؛ بحار الانوار، ج 52، ص 51. معصومانه ابلاغ مي كند ثالثاً و خودْ معصومانه عمل مي كند رابعاً. تسنيم، جلد 19، صص 370 و 371 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
مطلب دوم در مورد میزان صحت انتساب «تفسیر منسوب به امام حسن عسكری علیه السلام» به ایشان مرحوم بلاغي كه تفسير منسوب به امام حسن عسكري(عليه‌السلام) را از آن حضرت نمي داند، مي فرمايد: اين مطلب را كه از انجيل برنابا به تفسير منسوب به امام حسن عسكري(عليه‌السلام) راه يافته است و برخي مورّخان، مانند ابن جرير طبري و برخي راويان، نظير ابن منبّه نيز نقل كرده اند [1] نمي توان پذيرفت، زيرا هم انجيل برنابا سند معتبري ندارد و هم تفسير منسوب به امام حسن عسكري(عليه‌السلام) اتقان رجالي ندارد و هم ابن منبّه از رجال معتبر نيست.[2] ========== [1]ـ الدر المنثور، ج2، ص729. [2]ـ ر.ك: آلاء الرحمن، ج2، ص66: اَبْطَلنا نسبته للإمام العسكري(عليه‌السلام). تسنيم، جلد 14 صص 383 و 384 بايد توجه داشت تفسير منسوب به امام حسن عسكري (عليه السلام) كه اعتراض و پاسخ فوق در آن مطرح است از نظر سند چندان قوي نيست، چون احتجاج فوق بيشتر شبيه احتجاج عالم و اديب متعارف است و از طرف ديگر برخي از اديبانِ نامور، كلمه «ما» را بر عاقل هم اطلاق كرده اند، چنانكه از سيبويه نقل شده. در بسياري از كلمات اين تفسير، چنين شواهدي وجود دارد، لذا شايد حق با كساني باشد كه در صحت سند تفسير مزبور خدشه كرده اند. سيره رسول اكرم(ص) در قرآن جلد 8، صفحه 118 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
در ترجمه‌ی آیه‌ی 40 سوره‌ی هود عليه السلام (حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَ
عین جواب حافظ محترم برادر ابراهيم تیمورزاده: باسلام وادب احترام محضراستادبزرگواروعزیزدلم درجواب سئوال آیه۴۰ سوره هود،به معنی هلاکت وهلاک شدن اشتباه است،چون مضمون ترجمه خودآیه نجات دادن جفت هرچیزی یاحیوانات است وهمچنین خاندان خودش جزهمسرخیانت کاروپسرش که سابقاََ حکم هلاکت آنها صادرشده بودوبعدازسبق علیه القول،من آمَنَ کسانیکه ایمان آوردندهستندگرچه که بسیارکم هستند،ودرخلاصه تفاسیرالمیزان ونمونه هم به معنی اهل خانواده بیان شده نه بعنوان هلاکت،لذا ترجمه طبری بعنوان هلاکت نادرست است🙏🙏
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم انتخاب از بین مشهور و «أَدَقّ» معنای مشهور و أدقّ حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» چیست؟ از تفسیر تسنیم جواب این سؤال رو دریافت می‌کنیم (اگه احساس کردید متن زیر، سخته، أوّلاً عذرخواهم ثانیاً إن شاء الله یا با تلاش فکری آسان خواهد شد یا با مطالعه کتاب مرتبط یا با استمداد از متخصص): تقدم خداشناسی بر خودشناسی قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: من عرف نفسه فقد عرف ربّه.[2] اشاره: أ. اگر کسی طبق براهین عقلی، درباره خود و شئونش چنین فکر کند که «من موجودِ ممکن هستم و هر ممکن به موجود واجب نیازمند است پس مبدأ واجب دارم؛ من موجود حادثم از این رو مبدأ قدیم دارم؛ من موجود فقیرم پس مبدأ غنی دارم؛ من موجود متحرکم بنابراین مبدأ محرک دارم؛ من از لحاظ روح موجود مجردم ازاین رو به عالم طبیعت وابسته نیستم»، همه این براهین حصولی، با تفاوتی که با هم دارند، صحیح هستند؛ اما در این نوع از استدلال ها و براهین از اثر به مؤثر پی برده شده است؛ یعنی همه آن ها به برهان «اِنّی» برمی گردند و حدّ وسطشان این است که «چون من هستم پس خداوند هست». در این برهان اِنّی از امکانِ ماهوی یا امکانِ فقری یا حدوث خود به خدا پی برده و در حقیقت از راه معرفت نفس، خداوند شناخته می شود. این __________________________ [2] ـ مصباح الشریعه، ص 13؛ بحار الانوار، ج 2، ص 32. راه را معمولاً حکیمان و متکلّمان بیان کرده و اهل سیر و سلوک و جز آن ها نیز همین را ادراک می کنند، چون مسئله ای علمی است و برای همه یکسان. ب. استاد، علامه طباطبایی بر آن اند که حدیث یاد شده با آیه « نَسُوا اللهَ فَاَنسهُم اَنفُسَهُم » [1] ارتباط تام دارد و به تعبیر بعضی از بزرگان این دو در حکم عکس نقیض هم اند.[2] طبق بیان استاد، علامه(قدس سره) حدیث مزبور معنای لطیف تری دارد و آن این است که اگر کسی خود را شناخت، آن گونه که در آیه « یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا عَلَیکُم اَنفُسَکُم » آمده است، معلوم می شود که او خدای خود را قبلاً شناخته است: من عرف نفسه فقد عرف ربّه [3]، ازاین رو در روایتْ فعل ماضی آمده است نه مضارع (یعرف ربّه)[4] ، در نتیجه بیان استاد، علامه، کاری قرآنی است که با آنچه حکمت، فلسفه و کلام ارائه می دهند بسیار تفاوت و فاصله دارد: قرآن « یُعَلِّمُهُم » [5] را با « یُزَکّیهِم » [6] هماهنگ کرده است؛ اما حکمت و فلسفه و کلام فقط راه علمی اند. توضیح سخن استاد، علامهِ که به برهان «لمّی» برمی گردد این است که اگر کسی به فکر هدف باشد، به فکر راه هم حتماً هست. گرچه وقت رفتن، راه مقدم است؛ اما هنگام عزم و تصمیم، هدف، ازاین رو هیچ انسان عاقلی بدون تعیین هدف راه نمی افتد، بلکه نخست هدف را نشان می کند و سپس می اندیشد از چه راهی برود که به آن هدف برسد؛ مثلاً کسی که هیچ علاقه و تصمیمی برای درس خواندن ندارد، هیچ گاه به فکر رفتن به حوزه یا دانشگاه __________________________ [1] ـ سوره حشر، آیه 19. [2] ـ المیزان، ج 6، ص 182. [3] ـ مصباح الشریعه، ص 13؛ بحار الانوار، ج 2، ص 32. [4] ـ ر.ک: المیزان، ج 6، ص 182. [5] ـ سوره جمعه، آیه 2. [6] ـ سوره جمعه، آیه 2. نمی افتد؛ یا کسی که قصد تشرف به مکّه ندارد، هیچ به فکر استفاده از مسیر زمین یا هوا یا دریا نیست. در سیر و سلوک، چون لقای خداوند هدف است، اگر کسی لقای خداوند را بپذیرد، فکر می کند که از چه راه صحیحی به آن هدف برسد. در ضمن مطالب آیه مورد بحث دانسته شد که طریق اصلی برای رسیدن به هدف، همان راه نفس است، بدین جهت اگر کسی به فکر خویشتن خویش باشد، معلوم می شود که او پیش تر به فکر هدف یعنی لقاء الله بوده و آن را شناخته است: فقد عرف ربّه. کسی که به یاد هدف است، به یاد راه هم خواهد بود. مؤیّد این سخن، آیه « نَسُوا اللهَ فَاَنسهُم اَنفُسَهُم » [1] است؛ یعنی کسی که هدف را فراموش کند، راه هم از یادش می رود. چون خداوند را که هدف است: « واَنَّ اِلی رَبِّکَ المُنتَهی » [2] فراموش کرد، خداوند هم او را از یاد خودش می برد (آن خود عقلی که حقیقت انسان را تأمین می کند و همه شئون نفسانی با او در مبارزه هستند). کسی که اراده ندارد درس بخواند، راه مدرسه هم از یادش می رود. راه همیشه وسیله است و هرگز هدف نیست. حدیث من عرف نفسه فقد عرفه ربّه، عکس نقیض آن «من لم یعرف ربّه لم یعرف نفسه» است که به صورت آیه « نَسُوا اللهَ فَاَنسهُم اَنفُسَهُم » ظهور پیدا کرده است. خدا را فراموش کردند، خداوند آن ها را از یاد خودشان برد؛ آن گاه ذات اقدس الهی می فرماید که اینان دیگر به فکر خودشان نیستند. __________________________ [1] ـ سوره حشر، آیه 19. [2] ـ سوره نجم، آیه 42. تسنيم ج 24 صص 139 تا 141 کرامتی: برهان إنّی، از معلول به علت رسیدن است و برهان لِمّی، بر عکس. مقام لمّی بالاتره https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[کرامتی: چون امروز نهم ربيع اول است این مطلب رو که برادر حافظ تيمورزاده برام ارسال کردن، ارائه می‌کنم که فایده دفع یا رفع دارد:] 🔥 آیا عید الزهرا سند تاریخی دارد؟؟ از زبان حجت السلام مهدوی ارفع✅ حقیقت ماجرای عیدالزهرا... و ابولولو چیست ؟ لطفاً فیلم را با دقت ببینید💥 🚨🚨🚨 ✍لطفاََ ّباعضویت خود دراین کانال جزو مبلغین معصومین علیهم السلام اجمعین باشید🙏🙏 👇👇👇👇 @
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[کرامتی: آقا سید... حسینی برام فرستاده‌اند:] 🌹سرزمین نینوا یادش بخیر کربلای جبهه ها یادش بخیر🌹 💢کانال خبری @shohadayeiran57
دکتر محمدرضا کرامتی
[کرامتی: چون امروز نهم ربيع اول است این مطلب رو که برادر حافظ تيمورزاده برام ارسال کردن، ارائه می‌کن
آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به استفتای علمای شیعه منطقه احساء عربستان درباره اهانت به عایشه همسر پیامبر، در ۸ مهر ۱۳۸۹ش فتوا داد: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت، از جمله اتهام‌زنی به همسر پیامبر اسلام(ع)، عایشه حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به‌ویژه سیدالانبیاء پیامبر اعظم حضرت محمد(ص) می‌شود.»
از هر رفتار و گفتار جاهلانه یا مغرضانه‌ای که موجب شکستن اتحاد سنی و شیعه می‌گردد بریء (بيزار) هستیم.
یکی از اعضای محترم کانال اینو برام فرستادن. از ایشون و سایر بزرگوارانی که مطالب مفید و لازم برام می‌فرستن، بسیار متشکرم. https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم عقیده‌ی ما در مورد عدل الهی: ما (شیعیان إثنا عشری) معتقدیم که خدا عادل غير ظالم است پس در قضا و حکمش ستم نمی‌کند. به اطاعت کنندگان پاداش می‌دهد و می‌تواند گنهکاران را کیفر دهد و به بندگانش چیزی را که طاقتش را ندارند تکلیف نمی‌دهد و بیش از استحقاقشان مجازات نمی‌کند کار قبیح انجام نمی‌دهد. ترجمه و تلخیص از «عقائد الإمامية» شیخ محمدرضا مظفر، ص 40 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
به صورت تخصصی هم با عدل الهی از کتاب عدل الهی استاد شهید مطهری هم آشنا شویم: مسأله عدل بحث جبر و اختيار ، خود به خود بحث " عدل " را به ميان آورد . زيرا رابطه مستقيمي است ميان اختيار و عدل از يك طرف ، و جبر و نفي عدل از طرف ديگر ، يعني تنها در صورت اختيار است كه تكليف و پاداش و كيفر عادلانه ، مفهوم و معني پيدا مي‏كند . اگر انسان ، آزادي و اختيار نداشته‏ باشد و در مقابل اراده الهي و يا عوامل طبيعي ، دست بسته و مجبور باشد ، ديگر تكليف و پاداش و كيفر ، مفهوم خود را از دست مي‏دهد . متكلمين اسلامي دو دسته شدند : دسته‏اي كه از همان ابتدا " معتزله " ناميده شدند طرفدار عدل و اختيار ، و دسته ديگر يعني گروه اهل حديث كه‏ بعدها " اشاعره " ناميده شدند طرفدار جبر و اضطرار گرديدند . البته‏ منكران عدل ، صريحا نگفتند كه منكر عدل الهي هستيم زيرا قرآن كريم كه هر دو دسته ، خود را حامي آن می‌دانستند، با شدت ، ظلم را از خداوند نفي ، و عدل را اثبات مي‏كند . آنها عدل الهي‏ را به گونه‏اي خاص تفسير كردند ، گفتند : عدل ، خود حقيقتي نيست كه قبلا بتوان آن را تو صيف كرد و مقياس و معياري براي فعل پروردگار قرار داد . اساسا معيار و مقياس براي فعل الهي قرار دادن نوعي تعيين و تكليف و وظيفه ، و تحديد و تقييد مشيت و اراده براي ذات حق محسوب مي‏شود . مگر ممكن است براي فعل حق ، قانوني فرض كرد و آن قانون را حاكم بر او و فعل‏ او قرار داد ؟ همه قوانين ، مخلوق او و محكوم اوست و او حاكم مطلق است‏ . هر نوع محكوميت و تبعيت ، بر ضد علوم و قاهريت مطلق ذات اقدس الهي‏ است . معني عادل بودن ذات حق ، اين نيست كه او از قوانين قبلي به نام‏ قوانين عدل پيروي مي‏كند ، بلكه اين است كه او سرمنشأ عدل است ، آنچه او مي‏كند عدل است نه اينكه آنچه عدل است او مي‏كند . عدل و ظلم ، متأخر و منتزع از فعل پروردگار است . عدل ، مقياس فعل پروردگار نيست ، فعل‏ پروردگار ، مقياس عدل است . " آنچه آن خسرو كند شيرين بود " . معتزله كه طرفدار عدل بودند گفتند : عدل ، خود حقيقتي است و پروردگار به حكم اينكه حكيم و عادل است كارهاي خود را با معيار و مقياس عدل‏ انجام مي‏دهد . ما آنگاه كه به ذات افعال نظر مي‏افكنيم ، قطع نظر از اينكه آن فعل ، مورد تعلق اراده تكويني يا تشريعي ذات حق قرار دارد يا ندارد ، مي‏بينيم كه برخي از افعال در ذات خود با برخي ديگر متفاوت است‏ ، برخي افعال در ذات خود عدل است ، مانند پاداش به نيكوكاران ، و برخي در ذات خود ، ظلم است مانند كيفر دادن به نيكوكاران ، و چون افعال‏ در ذات خود با يكديگر متفاوتند و ذات مقدس باري تعالي خير مطلق و كامل‏ مطلق و حكيم مطلق و عادل مطلق است كارهاي خود را با معيار و مقياس عدل‏ انتخاب مي‏كند . حسن و قبح ذاتي اينجا قهرا مسأله ديگري پيش آمد كه نوعي توسعه و گسترش نسبت به‏ مسأله عدل محسوب مي‏شود و آن مسأله " حسن و قبح ذاتي " افعال است . آيا به طور كلي كارها داراي صفت ذاتي حسن و يا صفت ذاتي قبح مي‏باشند ؟ آيا مثلا راستي و امانت و احسان و امثال اينها در ذات خود ، نيكو و بايستي است ؟ و دروغ و خيانت و امساك و امثال اينها در ذات خود ، زشت و نبايستني است ؟ آيا صفاتي از قبيل خوبي ، شايستگي ، يك سلسله‏ صفات واقعي و ذاتي هستند و هر فعلي قطع نظر از هر فاعل و از هر شرط خارجي ، به خودي خود برخي از اين صفات را واجد است و فاقد اضداد آنها است ، يا اين صفات همه قراردادي و اعتباري است ؟ مستقلات عقليه و چون سخن از صفات ذاتي افعال به ميان آمد قهرا پاي عقل و استقلال عقل‏ در اكتشاف اين صفات به ميان آمد . اين بحث به اين صورت طرح شد كه آيا عقل در ادراك حسن و قبح اشياء " استقلال " دارد و به تنهائي قادر به‏ درك و تشخيص آنها است يا نيازمند به كمك و راهنمائي شرع است ؟ از اينرو حسن و قبح ذاتي به نام حسن و قبح عقلي خوانده‏شد . معتزله بشدت طرفدار حسن و قبح ذاتي عقلي شدند و مسأله " مستقلات‏ عقليه " را طرح كردند ، گفتند : بالبداهه ما درك مي‏كنيم كه افعال ذاتا متفاوتند ، و بالبداهه درك مي‏كنيم كه عقول ما بدون اينكه نيازي به ارشاد شرع داشته باشد اين حقايق مسلم را درك مي‏كند . اشاعره ، همچنانكه عدل را به عنوان يك صفت قبلي و ذاتي منكر شدند ، حسن و قبح ذاتي قبلي عقلي را نيز مورد انكار قرار دادند . اشاعره اولا حسن‏ و قبح‏ها را اموري نسبي و تابع شرائط خاص محيطها و زمانها و تحت تأثير يك سلسله تقليدها و تلقينها دانستند ، و ثانيا عقل را در ادراك حسن و قبح‏ها تابع راهنمائي شرع دانستند . اشاعره ، چون به " عقل مستقل " و به عبارت ديگر به " مستقلات عقليه‏ " اعتراف نداشتند ، و عقيده معتزله را مبني بر اينكه عقل بشر ، بدون‏ نياز به ارشاد شرع ، حسن و قبح ، و بايستني و نبايستني را درك مي‏كند ، تخطئه مي‏كردند و مدعي بودند كه به طور كلي اينكه : عدل چيست ؟ ظلم چيست‏؟ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
نيكو چيست ؟ ناپسند چيست ؟ همه بايد از لسان شرع اخذ شود و بايد در اين مسائل تابع و تسليم " سنت اسلامي " بود و بس ، خود را " اهل سنت‏ " يا " اهل حديث " خواندند . اشاعره ضمنا از اين نام و عنوان يك " پايگاه اجتماعي " محكم براي خود در ميان توده مردم ساختند . يعني اختلاف‏ معتزله و اشاعره كه بر اساس قبول و عدم قبول " مستقلات عقليه " بود ، از نظر توده مردم به صورت قبول و عدم قبول " سنت " و " حديث " و يا به صورت تعارض عقل و سنت تلقي شد و همين جهت ، پايگاه اجتماعي‏ اشاعره را در ميان توده مردم تقويت ، و پايگاه معتزله را تضعيف كرد . معتزله هرگز به سنت بي اعتنا نبودند ، ولي اشاعره با انتخاب اين نام‏ براي خود ، و قرار دادن معتزله در مقابل خود ، كلاه معتزله را در تاريكي برداشتند . مسلما اين جهت ، در شكست معتزله در اوايل قرن سوم در ميان توده عوام ، تأثير بسزائي داشت . كار اين اشتباه عاميانه بدانجا رسيده كه پاره‏اي از مستشرقين ، دانسته و يا ندانسته ، معتزله را به عنوان " روشنفكران ضد سنت " معرفي كنند . ولي افراد وارد مي‏دانند كه اختلاف ديد و نگرش‏ معتزله و اشاعره هيچگونه ربطي به ميزان پايبندي آنها به دين اسلام ندارد . معتزله عملا از اشاعره نسبت به اسلام دلسوزتر و پايبندتر و فداكارتر بودند . معمولا نهضتهاي روشنفكري ، هر چند از يك خلوص كامل برخوردار باشد ، در مقابل متظاهران به تعبد و تسليم ، و لو اينكه از هر نوع صفا و خلوص نيت‏ بي بهره باشند ، مورد چنين اتهاماتي در ميان عوام واقع مي‏شود . اگر چه اختلاف معتزله و اشاعره در مورد حق عقل و استقلال و عدم استقلال‏ عقل در مورد مسائل مربوط به " عدل " يعني حسن و قبح ذاتي افعال آغاز شد ولي دامنه اين بحث بعدها به مسائل " توحيد " نيز كشيده شد . در آن‏ مسائل نيز معتزله براي عقل ، حق دخالت قائل بودند ولي اشاعره تعبد به‏ ظواهر حديث را لازم مي‏شمردند . https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402