eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۱)🔹 ا↩️ز اينجا روشن مى شود که «زهد اسلامى» هيچ ارتباطى با «رهبانيّت مسيحى» ندار
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۸۲)🔹 ✅وصف دنیا 🔭خطبه در يك نگاه: «مبرّد» در كتاب «كامل» مى گويد: «اين خطبه را امام عليه السلام زمانى بيان فرمود كه مشغول خواندن خطبه اى بود، مردى از ميان جمعيّت عرض كرد: «اى اميرمؤمنان! دنيا را براى ما توصيف كن.» امام عليه السلام فرمود: «بدون مقدّمه بگويم، درباره سرايى كه ابتداى آن سختى و مشقّت است و پايانِ آن فناست» و به همين صورت اين خطبه كوتاه را تا پايان بيان فرمود كه ترسيم بسيار دقيق و روشنى از زندگى دنيا و مشكلات و گرفتارى ها و نابسامانى هاى آن است و به راستى دقّت در همين چند جمله كوتاهى كه در اين خطبه آمده است، مى تواند انسان را به حقايق مهمّى درباره دنيا و زندگى آن آشنا سازد، به گونه اى كه مى توان گفت: «چيزى درباره وصف دنيا باقى نمانده، مگر اينكه امام عليه السلام در اين ده جمله كوتاه بيان فرموده است». دنيا وسيله است، نه هدف! امام(عليه السلام) در اين سخن فصيح و بليغ خود، در بيان اوصاف دنيا ده جمله ذکر فرموده است. در نخستين جمله مى فرمايد: «من چگونه توصيف کنم سرايى را که آغاز آن سختى و مشقّت است» (مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ). در دوّمين جمله مى افزايد: «و پايانش نيستى و فناست» (وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ). يک نگاهِ اجمالى، به سراسر زندگى انسان در اين جهان نشان مى دهد که همه آن آميخته با رنج و مشقّت است; سر آغاز آن که ولادت انسان است، نه تنها درد و رنج عظيمى براى مادر دارد، بلکه براى خود او رنج آورتر است; چرا که از محيط بسته اى به محيط بازى که بسيار با آن متفاوت است، وارد مى شود و همه چيز دگرگون مى گردد. در آغاز کودکى چنان ضعيف و ناتوان است که نه تنها نمى تواند پشه اى را از خود دور کند، بلکه قدرت حفظ آب دهان را، در دهان ندارد و اگر از او به دقّت پرستارى نشود، هر لحظه با خطرى روبروست. دوران شيرخوارگى را، با تمام مشکلاتش پشت سر مى گذارد و با درد و رنج از شيرى که شيره جان او بود، جدا مى شود و کم کم به راه مى افتد در حالى که هيچ تجربه اى در زندگى ندارد و خطرات عظيمى از هر سو، زندگى او را تهديد مى کند; کم کم بر سر عقل مى آيد و هوش او کامل مى شود و تازه دردسرهاى او آغاز مى گردد، چرا که از حجم مشکلات زندگى و گرفتارى هاو محروميّت ها باخبر مى شود; با چه زحمتى در ميان جمعى که به همه چيز چسبيده اند، جاى پايى براى خود باز مى کند و خانه و لانه و همسرى - با هزاران مشکل - براى خود برمى گزيند: مشکلاتى که تا پايان عمر همراه اوست. دوران پيرى که نيروها از کف مى رود و انواع ضعف ها و بيمارى ها، در چشم و گوش و دست و پا و قلب و عروق و استخوانش ظاهر مى شود، مشکلات مضاعفى براى او مى آفريند. آرى سراى دنيا سرايى است که با درد و رنج آغاز مى شود و با انواع گرفتاريها ادامه مى يابد! قرآن مجيد مى گويد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ فِي کَبَد; به يقين ما انسان را در رنج آفريديم». «کبد» در اصل به معناى شدّت است و يا دردى است که به کبِد انسان عارض مى شود، سپس به هرگونه رنج و مشقّت اطلاق شده است و اينکه قرآن مى گويد: «ما انسان را در درد و رنج آفريديم.» گويى درد و رنج، همچون خانه و لانه انسان است که آدمى از روز اوّل در آن جاى مى گيرد! حتّى مرفّه ترين زندگى ها، از انواع درد و رنج ها خالى نيست و به هر حال، هر کسى به نوعى گرفتار است. آرى، اين طبيعت زندگى دنياست که با درد و رنج آغاز مى شود و ادامه مى يابد و کسى که غير از آن، بطلبد در واقع مى خواهد طبيعت جهان را دگرگون سازد و اين ممکن نيست. يکى از شعراى معروف قريب عصر ما، به نام «ابوالحسن تهامى» هنگامى که فرزند جوان خود را از دست مى دهد و اشعارى از سر سوز مى سرايد، در ضمن اشعارش اشاره به همين نکته کرده، مى گويد: طُبِعَتْ عَلَى کَدَر وَ أَنْتَ تُرِيدُهَا         صَفْواً مِنَ الاَْقْذَارِ وَ الاَْکْدَارِ وَ مُکلِّفُ الاَْيَّامِ ضِدَّ طِبَاعِهَا         مُتَطَلِّبٌ فِي الْمَاءِ جَذْوَةَ نَارِ «طبيعت جهان بر کدورت و ناصافى است و تو مى خواهى- از هرگونه ناپاکى پاک و صاف باشد»؟! «هر کس اين جهان را بر ضدّ طبيعتش بطلبد- همچون کسى است که در ميان امواج آب، شعله آتشى جستجو مى کند»! اين درباره درد و رنج دنيا بود و امّا فناپذيرى چيزى نيست که بر کسى پوشيده باشد. تمام افراد از مؤمن و کافر، صغير و کبير، از هر قوم و ملّت، اين حقيقت را دريافته اند که همه بايد سرانجام با زندگى وداع گويند; گروهى زودتر و گروهى ديرتر. سپس در بيان سومين و چهارمين وصف مى فرمايد: «در حلال آن حساب، و در حرامش عقاب است». (فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ). اشاره به اينکه حتّى انسان در آخرت گرفتار پيامدهاى دنياى خويش است; زيرا از دو حال خارج نيست: يا در طلب حلال بوده و يا در طلب حرام. اگر به سراغ حلال رفته بايد حساب همه آنها را در قيامت پس بدهد⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۸۲)🔹 ✅وصف دنیا 🔭خطبه در يك نگاه: «مبرّد» در كتاب «كامل» مى گويد: «اين خطبه را
↩️و اگر در طلب حرام بوده، بايد کيفر آن را بچشد! به همين دليل در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «يَدْخُلُ الْفُقَرَاءُ الْجَنَّةَ قَبْلَ الاَْغْنِيَاءِ بِخَمْسِ مِائَةِ عَام; فقرا پانصد سال قبل از اغنيا وارد بهشت مى شوند (زيرا اغنيا بايد حساب اموال خود را باز پس دهند).» در اينکه چگونه خداوند حساب بندگان را مى رسد؟ و چه چيزهايى مورد محاسبه واقع مى شود؟ و چه کسانى بدون حساب وارد بهشت مى شوند؟ بحثهايى است که به خواست خدا در نکته ها خواهد آمد. سپس در بيان پنجمين و ششمين وصف مى افزايد: «کسى که در دنيا ثروتمند شود، مورد انواع آزمايش ها و فتنه ها قرار مى گيرد و کسى که فقير گردد محزون مى شود» (مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ). آرى طبيعت اين دنيا، چنين است که انسان دائماً بر سر دو راهى قرار دارد که هر دو به مشکل مى انجامد: اگر فقير و تنگدست شود کوهى از غم و اندوه بر قلبش گذارده مى شود و اگر از ثروت و سرمايه بهره مند شود گرفتار مشکلات ديگرى خواهد شد! زيرا حفظ ثروت و نگهدارى آن از انواعِ آفات و حتّى هزينه کردن آن، با انواع مشکلات آميخته است; از يک سو تيرهاى کينه و حسد به سوى او پرتاب مى شود; از سوى ديگر با انواع آزمونهاى الهى روبرو مى گردد. از درون بخل و تنگ نظرى و انحصارطلبى و حرص و طمع، او را تهديد مى کند و از برون انواع آفات و بلاها. گاه همين استغنا و ثروت، او را از ذکر خدا به کلّى دور مى سازد و به خود مشغول مى نمايد; تمام ارزشهاى انسانى را از صفحه خاطر او محو مى کند و تنها ارزشِ مال و ثروت، جاى آن را مى گيرد! اين بحث را با حديثى که مى تواند شاهد گويايى بر هر دو بخش از خطبه باشد (مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ، وَ مَنْ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ) پايان مى دهيم; در حديثى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است که: «در عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مرد فقيرى در ميان اهل صفّه بود به نام «سعد»، که بسيار نيازمند بود و از ملازمين رسول خدا در تمام نمازها بود هنگامى که پيامبر(صلى الله عليه وآله) نياز شديد او را مشاهده مى کرد، بسيار اندوهگين مى شد; خداوند براى زدودن اين غم و اندوه از قلب پيامبر(صلى الله عليه وآله) جبرئيل را فرستاد و عرض کرد: «آيا دوست دارى که او را بى نياز کنى؟» پيامبر فرمود: «آرى!» جبرئيل دو درهم به پيامبر داد تا براى امر تجارت به «سعد» بدهد; پيامبر «سعد» را ديد فرمود: «آيا به روش تجارت آشنا هستى؟» عرض کرد: «چيزى نداشتم که با آن تجارت کنم» فرمود: «اين دو درهم را بگير و با آن طلب روزى کن!» سعد مشغول شد و چيزى نگذشت که کار و کسب او بالا گرفت و ثروتمند شد; محل کسب و کار او نزديک مسجد بود، هنگامى که بلال اذان مى گفت، او سرگرم تجارت خويش بود; پيامبر(صلى الله عليه وآله) به او مى فرمود: «مثل اينکه دنيا تو را به خود مشغول ساخته و از نماز بازمانده اى؟» عرض کرد: «مى فرماييد چه کنم؟ اموالم را ضايع کنم؟! اين مرد را که مى بينيد چيزى از من خريده، مى خواهم پول آن را بگيرم، مى فرماييد نگيرم؟! آن ديگرى چيزى به من فروخته، بايد ثمن معامله را به او بپردازم مى فرماييد نپردازم؟!» پيامبر(صلى الله عليه وآله) بسيار اندوهناک شد، اندوهى بيش از زمان فقرِ «سعد»; در اين هنگام جبرئيل نازل شد عرض کرد: «خداوند از اندوه تو درباره «سعد» آگاه است کدام را بيشتر دوست دارى حالت سابقش را يا امروزش را؟» فرمود: «حالت سابقش را! چرا که دنيا آخرتش را بر باد داد» جبرئيل عرض کرد: «آرى دنيا و اموال دنيا مايه فتنه و سرگمى و بازماندن از آخرت است، به سعد دستور ده، دو درهمى را که روز اوّل به او دادى به تو بازگرداند، در اين صورت به حالت اوّل باز مى گردد!» پيامبر(صلى الله عليه وآله) «سعد» را ملاقات کرد، فرمود: «نمى خواهى دو درهم ما را بدهى؟» عرض کرد: «دو درهم چيزى نيست دويست درهم مى دهم!» فرمود: «نه! همان دو درهم را بازگردان» «سعد» دست کرد و دو درهم را داد و از همان روز دنيا به او پشت کرد و تمام آنچه را گرد آورده بود از دست داد و به حالت اوّل بازگشت!» *** در هفتمين و هشتمين جمله به بيان دو وصف ديگر از دنيا مى پردازد که دقّت در آن، انسان را از حرص و آز و عشق به دنيا دور مى کند، مى فرمايد: «کسى که به سرعت به دنبال دنيا بدود، به آن نمى رسد و کسى که آن را رها سازد، به او روى مى آورد و از وى اطاعت مى کند» (وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ، وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ). اشاره به اينکه: بسيارند کسانى که به دنبال دنيا مى دوند و به آن نمى رسند و بسيارند کسانى که دنيا را رها مى سازند، ولى دنيا به آنها روى مى آورد. تجربيّات روزانه و مطالعات تاريخى نيز اين واقعيت را تأييد مى کند که دويدن بيشتر به دنبال زرق و برقِ دنيا، هميشه دليل استغنا نيست و بى توجهى به آن هميشه سبب فقر نمى شود.⬇️ ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚حدیث ظهور 🟢 «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»: هوَ وَ اللهِ المُضطَرُّ فی‌كتابِ اللهِ وَ هُوَ قَولُ اللهِ «أَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاهُ وَ یَكَشِفُ السُّوءَ وَ یَحعَلُكُمْ خُلفاءَ الأَرض». به خدا سوگند که او (مهدی (علیه‌السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می‌فرماید: «اَمَّن یجیب‌المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤١) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کارهای امام زمان عج 🎙ستاد عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧دعای باران ✅ ادریس پیامبر 💡 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✅ قسمت:چهلم ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻲ، ﮔﻔﺖ: ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺣﺎﺭﺛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻭﻗﻮﻉ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺩﺍﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺑ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: چهل و یکم 🔷واقعه غدیرخم ۞ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﺮﻳﻤﻪ: ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺎﺋﺪﻩ: ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ، ﻓﺎﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ. ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﺠﺪﻫﻢ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﺳﺎﻝ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ (ﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻫﺠﺮﺕ) ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺑﻐﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺑﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺘﻮ ﺩﺭﻭﺩ ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﺍﻱ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍ، ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻛﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ (ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺘﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍﺀ ﻧﻨﻤﺎﺋﻲ، ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻱ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﭘﻴﺸﺮﻭﺍﻥ ﺁﻥ ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﻋﻈﻴﻢ ﻛﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﻜﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻳﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺟﺤﻔﻪ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﭘﻴﺸﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺳﺎﺯﻧﺪ ﺗﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﮕﺮﻭﻩ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﻭ (ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ) ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﺳﺎﺧﺖ، ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﺍﺯ ﻛﻴﺪ ﺑﺪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ) ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭﻱ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ. ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻣﻴﻪ) ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﻲ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺎﺣﺎﺩﻳﺚ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻭ ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﻣﻴﻨﻤﺎﺋﻴﻢ، ﺍﻳﻨﻚ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻘﺼﻮﺩ: 1- ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻃﺒﺮﻱ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 31. (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 166 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ، ﺩﺭ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ " ﺩﺭ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﺑﻐﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻇﻬﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻮﺍ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﮔﺮﻣﻲ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎﻣﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺁﻥ ﻣﺤﻞ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻤﮕﻲ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﺳﭙﺲ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺳﺎ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:... ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ ﻭ ﺍﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ، ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﻤﻦ ﺍﻣﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻞ (ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ) ﺑﺎﻳﺴﺘﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺳﻔﻴﺪ ﻭ ﺳﻴﺎﻫﻲ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻤﺎﻳﻢ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ، ﻭﺻﻲ ﻣﻦ، ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻣﻦ، ﻭ ﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﻱ ﻛﻢ ﻭ ﻣﻮﺫﻳﺎﻥ ﻭ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎﻋﻠﻲ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮﺟﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﻌﻠﻲ ﺑﺤﺪﻱ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺪﺑﻴﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺫﻥ (ﮔﻮﺵ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺿﻤﻦ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ، ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻤﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ: ﻭ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻳﻮﺫﻭﻥ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﻭ ﻳﻘﻮﻟﻮﻥ ﻫﻮ ﺍﺫﻥ ﻗﻞ ﺍﺫﻥ ﺧﻴﺮ ﻟﻜﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻧﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻢ، ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺑﺎ ﻧﺪﺭﻳﺪﻥ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻜﺮﺍﻣﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ. ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﺸﺪ ﺟﺰ ﺑﺎﺑﻠﺎﻍ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ، ﭘﺲ ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ) ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻭﻟﻲ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺼﺐ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻭﺍﺟﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺣﻜﻢ ﺍﻭ ﺟﺎﺭﻱ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﻭﺍ ﻭ ﻧﺎﻓﺬ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺭﺣﻤﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﭘﺲ ﻫﻤﺎﻧﺎ: ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﺎﻡ (ﭘﻴﺸﻮﺍ) ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﺣﻠﺎﻟﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻠﺎﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺣﺮﺍﻣﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﺮﺍﻡ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ، (ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ)، ﻋﻠﻤﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺣﺼﺎﺀ (ﻭ ﺑﻤﻦ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ) ﻭ ﻣﻦ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ، ﭘﺲ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻧﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻨﻜﺎﻑ ﻧﻨﻤﺎﺋﻴﺪ. ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻮﻱ ﺣﻖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺑﺤﻖ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺣﺪﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻧﻤﻲ ﭘﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺎﻣﺮﺯﺩ. ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺣﺘﻢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﺪ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ ﺑﻌﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﻛﻲ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻛﻨﺪ ﭘﺲ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﻓﻀﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﻪ ﺭﺯﻕ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﻗﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﻦ، ﺍﺯ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﭼﻪ ﭘﻴﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا