اگر کسی #سوره_نصر را روزی 41 مرتبه بخواند از عالم غیب گشایشی برای کارهایش فرستاده خواهد شد🌸
روزی 175 بار *یا وهاب* به مدت چهل روز تاثیر بسزایی در رسیدن به مطلبوب خواهد داشت🌸
69 روز هر روز 69 صلوات هدیه به حضرت زینب (س) باعث حاجت روایی خواهد شد🌸
1400 صلوات نذر کنید تا حاجتتون روا بشه، بعد از حاجت روایی نذرتون رو ادا کنید و هدیه کنید به امام موسی کاظم ع
------------------------
خوندن 1000 بار سوره توحید بدون اینکه وسطش با کسی حرفی بزنید موجب حاجت روایی میشه🌸
------------------------
روز یکشنبه موقع طلوع افتاب 489 بار *یا فتاح* ختم کنید
------------------------
#وضو گرفته و رو به قبله 129 بار *یا لطیف* ختم کنید
------------------------
یک اربعین یعنی چهل روز روزی 60 صلوات هدیه به حضرت حمزه سیدالشهدا بکنید و بعد حاجت بخواهید
------------------------
66 بار گفتن *یا الله* بعد از نمازهای واجب تاثیر بسزایی در رسیدن به #حاجت دارد
------------------------
تا سه روز 575 بار #صلوات خاصه حضرت زهرا برای رسیدن به حاجات
-----------------------
برای شفای #بیمار یک بار سوره یس ختم کنید 12 ملک فرستاده میشن تا اون شخص رو شفا بدن
-----------------------
اگر شخصی در عمر خود یک بار سوره #یس را تلاوت کند ان هم فقط برای رضای خدا، تمامی گناهانش امرزیده خواهد شد و ان سوره در #قیامت شفاعتش برای فرد رد نخواهد شد
------------------------
برای باز شدن #بخت دختران روزی 129 بار *یا لطیف* ختم کنید
-----------------------
برای #محبت بین همسران روزی 100 ذکر *یا سلام* ختم کنید
----------------------
7 سوره #قدر باعث امرزیده شدن شخص فوت شده میشود
----------------------
40 روز ختم #زیارت_عاشورا برای رسیدن به حاجت
---------------------
اگر کسی سوره #یوسف را زیاد ختم کنید در ان خانه هیچ غمی وجود نخواهد داشت
----------------------
هرکس بسم الله الرحمن الرحیم بگوید خداوند 70 هزار #قصر با #یاقوت سرخ برایش بنا میکند
------------------------
رب صل علی محمد و ال بیته... این ذکر باعث براورده شدن 100 حاجت خواهد شد. امام صادق ع
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🌹 #اسرار #وضو 🌹
✍آیت الله جوادی آملی: معنای وضو گرفتن - شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد: شستن صورت در وضو یعنی خدایا هر گناهی که با این صورت انجام دادم آن را شستو شو میکنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم . شستن دستها در وضو یعنی خدایا از گناه دستشستم، و گناهانی را که با دستم مرتکب شدهام، دستم را تطهیر میکنم . مسح سر در وضو یعنی خدایا از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پروراندهام سرم را تطهیر میکنم و آن خیالهای باطل را از سر به دور میاندازم . مسح پا یعنی خدایا من از جای بد رفتن پا میکشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام دادهام تطهیر میکنم . اگر کسی بخواهد نام مبارک حق تعالی را بر زبان آورد، باید دهان را تطهیر کند . مگر میشود انسان با دهان ناشسته نام خدا را ببرد، باید دهان را با آب مضمضه کند و بشوید .
این گوشه ای از اسرار وضو گرفتن است . اگر ما میبینیم از نماز و عبادت لذت نمیبریم برای آن است که به این اسرار آشنا نیستیم . آنها که از عبادت لذت میبرند چیزی را به این عبادت تبدیل و تعویض نمیکنند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
✨ ایجاد #محبت_بیقرار_کردن_و_دیوانه کردن_معشوق
💠✨اگر خواهی که کسی را در #عشق خود بیقرار گردانی باید این دعا را بخوانی بر #شکر و دمیده بر آن کس بدهی تا بخورد دیوانه و بیقرار گردد
⚜با#وضو و #طهارت رو به قبله⚜
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم، قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ، باسم فلان بنت فلان علی حب و عشق فلان بن فلان الساعة الساعة الساعة 🌹
📚تحفة الاسرار ص ۲۴۹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
17 Sheytan Shenasi Dar Ghoran (1390-6-30) Mashhade Moghaddas.mp3
29.14M
🔊#شیطان_شناسی_در_قرآن
7️⃣1️⃣ جلسه هفدهم
* تقوی؛ لباس روح انسان
* شیطان، فتنهگر است.
* چطور از لباس تقوی خود مراقبه کنیم؟
* یاران شیطان، ادامهدهندگان رسوم غلط
* فضیلت نماز وُتیره
* تکبر؛ بزرگترین ابزار صید شیطانی
* فرق تکبیر و استکبار
* قیاس؛ عملی شیطانی
* آیا شیطان در زمان ظهور گردن زده خواهد شد؟
* فلسفه ترتیب وضو و طهارت باطنی
⏰ مدت زمان: ۵۴:۴۳
📆 1390/06/30
#مشهد_مقدس
#شیطان
#نماز_شب
#وضو
#ظهور
📥 برای دریافت سلسله جلسات شیطان شناسی در قرآن از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
🌐https://aminikhaah.ir/?p=6056
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💞 پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
💞✨زیاد #وضو بگیر تا خداوند #عمرت را طولانی کند. اگر توانستی شب و روز با طهارت باشی این کار را بکن ؛ زیرا اگر در حال طهارت بمیری ، شهید خواهی بود.✨💞
📚 منتخب میزان الحکمه 594.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
در #وضو چه اسراری نهفته است؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📕 من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۲
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🌹 #اسرار #وضو 🌹
✍آیت الله جوادی آملی: معنای وضو گرفتن - شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد: شستن صورت در وضو یعنی خدایا هر گناهی که با این صورت انجام دادم آن را شستو شو میکنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم . شستن دستها در وضو یعنی خدایا از گناه دستشستم، و گناهانی را که با دستم مرتکب شدهام، دستم را تطهیر میکنم . مسح سر در وضو یعنی خدایا از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پروراندهام سرم را تطهیر میکنم و آن خیالهای باطل را از سر به دور میاندازم . مسح پا یعنی خدایا من از جای بد رفتن پا میکشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام دادهام تطهیر میکنم . اگر کسی بخواهد نام مبارک حق تعالی را بر زبان آورد، باید دهان را تطهیر کند . مگر میشود انسان با دهان ناشسته نام خدا را ببرد، باید دهان را با آب مضمضه کند و بشوید .
این گوشه ای از اسرار وضو گرفتن است . اگر ما میبینیم از نماز و عبادت لذت نمیبریم برای آن است که به این اسرار آشنا نیستیم . آنها که از عبادت لذت میبرند چیزی را به این عبادت تبدیل و تعویض نمیکنند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۸۳ دل توی دلم نبود. اصلا حال خوبی نداشتم. فاطمه خادم مسجد رو صدا کرد
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۸۴
به خانه برگشتم.
لحظه ای از فکر اون خواب وتسبیح بیرون نمی آمدم. اینجا در حوالی من چه خبر بود؟! دستهای توانمند غیب رو در روزگارم حس میکردم!
یک چیزی در شرف اتفاق بود..شاید هم اتفاق افتاده بود.نمیدانم ولی این حال رو دوست داشتم!
روی تختم دراز کشیدم. دستمال گلدوزی شده ی حاج مهدوی را روی صورتم گذاشتم و عمیق بو کشیدم.هنوز هم عطرش به تازگی روز اول بود.این دستمال زیبا کار دست کی بود؟ شاید الهام!! ولی نه!!
محاله حاج مهدوی یادگار الهام رو به کس دیگری امانت بده!
🍃🌹🍃
نفهمیدم کی خوابم برد.
نیمه های شب از خواب بیدارشدم و #بی_اراده به سمت دستشویی رفتم و #وضو گرفتم.وقتی به خودم اومدم در حال خواندن نماز شب بودم!
این من بودم؟؟؟ چرا حس میکنم اراده ای از خودم ندارم و دارم توسط نیرویی دیگر کنترل میشم؟! آهان یادم افتاد!! من در آغوش خدا هستم!
🍃🌹🍃
شنبه از راه رسید
ومن روز اول کاریم رو در مدرسه ی شهید همت آغاز کردم.رفتار پرسنل آنجا بسیار خوب و محترمانه بود و خوشحال بودم در جایی کار میکنم که همه ی نیروهای آنجا وفادار به مبانی اخلاقی و اسلامی بودند.و یک سالن کوچکی رو اختصاص داده بودند به موزه ی شهدا.
من باور نمیکردم که همه ی این جریانات اتفاقیست.بالاخره من هم نزد اون بالاییها دیده شدم.
قربان آن شهدایی که اگرچه میدونستند من بخاطر اونها اونجا نیامدم و حتی درست یادم نمیاد شلمچه و فکه چه شکلی بوده باز با تمام این حال، بعد از بازگشتم، دعا و برکتشون وارد زندگیم شده وبه معنای واقعی حول حالنا الی احسن الحال شدم.
🍃🌹🍃
حدود ساعت چهار بود که خسته از روز کاری به خانه برگشتم.خواستم وارد آپارتمانم بشم که صدای کامران درجا میخکوبم کرد.
_عسل؟؟
سرم رو به طرف صدا برگرداندم.
کامران تیپ اسپرت مشکی و جذب به تن کرده بود. لعنت به نسیم و مسعود که آدرس منو به او دادند. او با لبخندی دوستانه نزدیکم آمد.
_اونروز فک کردم همینطوری چادر سرت کردی ولی الان هم دوباره با چادر میبینمت. راستش اول نشناختمت!!
الان دقیقا من باید با اوچه رفتاری میکردم؟ سرد وسنگین یا محترمانه و درحدمعمول؟ پرسیدم:
_اینجا چی کار میکنی؟
او که نور آفتاب چشمهایش رو اذیت میکرد، لبخندی به پهنای صورت زد که دندانهای سفید ومرتبش عرض اندام کردند. گفت:
_اومدم دنبالت بریم بیرون صحبت کنیم.
دستپاچه گفتم:
_چی؟؟ کامران من قبلا باهات حرفهامو زدم.نزدم؟؟
کامران دستش رو چتر چشمانش کرد: _آره، ولی قرار شد بعد با هم حرف بزنیم.
بعد انگار چیزی یادش اومده باشه پرسید:
_راستی؟؟ اون دوستت وقتی اومد چیشد؟ بدنشد که برات؟؟ ..شد؟
کوتاه گفتم:
_چی بگم!
با نگرانی به اطرافم نگاه کردم.از پشت پنجره ی آپارتمانم یکی داشت مخفیانه نگاهمون میکرد.گفتم:
_کامران من تو این محل آبرو دارم. چون تنها زندگی میکنم نمیخوام کسی در موردم دچار سوظن بشه!
کامران با کلمات تند وسریع گفت:
_آره آره.آره..الان از اینجا میریم. بیا سوار ماشین شو بریم یه جا حرف بزنیم .اینجا خوبیت نداره!
با درماندگی گفتم:
_کامران خواهش میکنم اصرار نکن.من جوابم منفیه..هم به بیرون رفتنمون هم به درخواست اون روزت..
او سرش رو با ناراحتی تکون داد و در حالیکه سعی میکرد غرورش رو حفظ کنه گفت:
_خب حالا یه سر بیا بریم بیرون حرفهای منم بشنو بعد تصمیم بگیر!
عجب گیری افتاده بودم ها! !
هرچه من ممانعت میکردم باز کامران اصرار میکرد. دوباره نگاهی به پنجره ی همسایه انداختم. پرده تکانی خورد.
دست آخر مجبور شدم برای اینکه همسایه های بیشتری متوجه ی حضور او نشوند سوار ماشینش بشم ولی درصندلی عقب نشستم. کامران دلخور و بداخلاق از رفتار من در حالیکه ماشینش رو روشن میکرد گفت:
_بااشه بااااشه عسل خانوم! بتاااز برای خودت،بتاااز..
با لحنی سرد گفتم:
_لطفا زودتر کامران حرفهاتو بزن.من خیلی عجله دارم باید جایی برم.
کامران آینه ی مقابلش رو طوری تنظیم کرد که صورتم مشخص باشد.بعد از کمی سکوت گفت:
_تو همیشه این اطراف چادر سرت میکنی؟
من که انتظار شنیدن این سوال رو نداشتم با کمی مکث گفتم:
_الان یه مدته تصمیم گرفتم چادر سرم کنم.
_اونوقت همینطوری واسه قشنگی سرت میکنی یا دلیل دیگه ای داره؟
من که دلیلی برای جواب دادن به این سوالها نمیدیدم گفتم:
_دلیلم کاملا شخصیه.قرار بود حرفاتو بزنی نه اینکه من و سین جین کنی!
او داخل یک کوچه ی خلوت توقف کرد و با عصبانیت به طرفم برگشت گفت:
_تو چرا با من اینطوری حرف میزنی؟؟؟ آخه دختر مگه من چه هیزم تری بهت فروختم که باهام اینطوری تا میکنی؟
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌼.🍃🌼═╝