eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
340 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱روایت یک زندگی واقعی " سال ۱۳۹۰ خورشیدی"🌱
با خودم می گویم کاش می شد با یک گل ریزان زورخانه ای از بند رها می شد و برای طفل دنیا نیامده اش پدری می کرد. حاج ولی تا وسط کوچه بدرقه ام می کند. خداحافظی می کنم و دستش را مردانه می فشارم. استارت می زنم و ذهنم بی اختیار سمت مهمان مادر می دود. خنده دار است مهمان بودنش! حالا که قرار است ماندگار شود. نمی دانم چرا امروز مریم را با گذشته اش مقایسه می کنم. هر چند دانسته های من بر اساس گفته های مادر است. زنگ گوشی من را از افکارم بیرون می کشد. خدا بخیر کند، الهه است! - سلام آبجی.. چطوری.. بچه ها خوبن؟ - سلام داداش.. آره همه خوبن.. کجایی؟ می تونی یه سر بیای اینجا، باید ببینمت - خیر باشه .. چیزی شده آبجی؟ - چی می خواستی بشه.. تو بهتر از من می دونی امیر حسین.. نه؟ می دانم.. خوب می دانم. الهه از همان روز اول مخالف سر سخت حضور مریم بود و حالا انگار اوضاع بدتر است. - یکم دورم ولی می آم نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
باشه ای می پراند و خداحافظی می کند. الهه چای می آورد و رو به رویم می نشیند. - مامان زنگ زد همه چی رو برام تعریف کرد در سکوت نگاهش می کنم. - همینو کم داشتیم. عروس حامله حاج صادق تو خونه ی بابای من! زبان روی لبم می کشم. - شما الان از کی عصبانی هستی؟ از مادرِ خودت یا عروسِ حاجی!؟ - از اون دختره که معلوم نیست تو کله ش چی می گذره بعدشم از مادرِ خودم که می خواد براش مادری کنه نفس می گیرد و باز ادامه می دهد. - می گم عجب مارمولکی بود خبر نداشتیم! با چشمانی تنگ شده نگاهم می کند. - الان می خوای هیچی نگی، بذاری بمونه؟ دست بالا می برد و روی سر می گذارد. - وااای.. دارم دیوونه می شم داداش. انگار نه انگار همین پارسال اون دختره رو برداشت آورد تو خونه ش طرف دزد از آب دراومد. حالام نوبت اینه که خدا می دونه چی به سرش بیاره گوشه ی ابروی چپم را می خارانم. نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
- فکر کردی راضی ام! نه.. به ولله نیستم. حریفش نیستم هر چی بگه رو بهش عمل می کنه. می گه این دختر هیشکی رو نداره همه ی امیدش به من و توئه. موندم بخدا با این زن چیکار کنم.. نه دلم می آد حرفش و بذارم زمین نه می تونم خودم و راضی کنم دستی در هوا تکان می دهد. - خوبه دیگه امیدش به توئه.. این یعنی چی داداش؟ نه.. خودت بگو یعنی چی.. ها؟ منظورش را می فهمم. به رویش اما نمی آورم. - می خواد اگه یه وقت حاجی و پسراش حرف مفت زدن.. وسط حرفم می پرد. - تو بشی سوپرمنِ مریم خانم و بزنی تو دهنشون.. دروغ می گم داداش! مامان همین و می خواد دیگه.. نه؟ چند دانه کشمش به دهان می گذارم و جرعه ای چای می نوشم. - داری شلوغش می کنی الهه. خودم با حاجی صحبت می کنم شاید راضی شد عروسش و پس بگیره. به حاج خانمم گفتم پیش اونا باشه حرف و حدیث از توش در نمی آد جوری نگاهم می کند انگار از یک امر محال سخن می گویم. - آره.. به همین خیال باش. بقول مامان صادق اگه مرد بود یه دختر بی پدر مادر و بی کس که هر چی داشته رو از دست داده نمی نداخت بیرون نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ولی تو انگار بدت نمی آد حاج خانم عذرش و بخواد! چانه بالا می اندازد. - نه به قران.. به جون ساعدم قسم دلم نمی آد. فقط نمی خوام دردسر شه - براش وقت گرفتی؟ دکتر می گفت حتماً باید تحت نظر باشه کم خونی داره انگار سر تکان می دهد. - می گیرم.. نمی فهمم تا الان چرا دست دست می کرد! نگاهش در صورتم می چرخد. انگار به یک کشفِ مهم دست یافته که خیره در چشمانم لب می جنباند. - می گم نکنه می خواسته بندازش! البته حقم داره با وضعی که حاجی و پسرش براش درست کردن بچه می خواد چیکار! زیر لب استغفرالله می گویم. نمی دانم شاید درست می گوید. مریم زیادی بی کس و کار است. انگار اول و آخر جز خدا کسی برایش نمانده. ذهنم یاری نمی کند. دروغ چرا.. حتی از فکرش نیز پشتم می لرزد. - دیگه الان نمی تونه، یعنی بخوادم حاج خانم نمی ذاره نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
الهه سر به تایید تکان می دهد. - مامان گفت زنگ می زنم ملیحه بیاد اینجا رودررو بهش می گم. حالا بعدش چی بشه رو خدا می دونه - تو از چی می ترسی الهه؟ به آنی نکشیده نگاهش گرد می شود و پشت هم پلک می زند. - از.. از چی می ترسم؟ خب.. گفتم که نمی خوام مامان تو دردسر بیفته - بچه گول می زنی آبجی! ترس تو از یه چیز دیگه س. ولی بذار خیالت و راحت کنم. مریم برای من فقط ناموسِ حامده.. اونقدرام بی شرف نیستم که.. حرفم را قطع می کند. کشدار صدایم می زند. - این حرفا چیه داداش! خدا منو بُکشه اگه همچی فکر کردم. نگو.. تو رو خدا حرفشم نزن دیگه نگاهش ترسیده و نگران است. جوری که می زند زیر گریه. - من.. تو رو نمی شناسم امیر حسین! تو برادرمی.. من با تو بزرگ شدم.. اونقدری که تو رو قبول دارم رو مردونگی شوهرم حساب نمی کنم.. اونوقت تو.. نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
- به به چشم مجید آقامون روشن.. حالا مردونگیشم بردی زیر سوال الهه خانم.. اره؟ میان گریه می خندد. - نری بذاری کف دستش ها.. دلخور می شه بخدا یادم به شیطنت های بچگی می افتد. مثل همان روزها رندانه سر تکان می دهم. - شما سبیل ما رو چرب کن مام زیر سبیلی رد کنیم منظورم را خوب می فهمد. او نیز اندازه ی من خاطرات کودکی را از یاد نبرده. خودش را در آغوشم جا می دهد. روی موهای رنگ کرده اش را می بوسم. - نترس آبجی.. تا من هستم از هیچی نترس.. خب؟ سر از شانه ام برمی دارد. نگاهش در چشمانم می نشیند. - زنده باشی داداش پشت فرمان می نشینم. دست خودم نیست به خیال خام الهه می خندم. من خیلی سال است دورِ هر دلبستگی و وابستگی را خط کشیدم. حتی اگر مهمان مادر امانت حامد نبود من از این تصمیم برنمی گشتم. نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🔻حتماً بخوانید بی تأثیر نخواهد بود🔻 اتومبیل جلوئی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم به من راه نمی‌داد داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد: 👈راننده ناشنواست لطفا صبور باشید!👉 مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود من صبوری به خرج می‌دادم؟ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ اگر مردم نوشته‌هائی به پیشانی خود بچسبانند با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هائی همچون: ▫️کارم را از دست داده‌ام ▫️در حال مبارزه با سرطان هستم ▫️در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام ▫️عزیزی را از دست داده‌ام ▫️احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم ▫️در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم ▫️بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم ▫️مریضی در خانه دارم ▫️و صدها نوشته دیگر شبیه اینها همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم ✍ بیائیم نوشته‌های نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمی‌شود فریاد زد https://eitaa.com/Noorkariz
خدا روزی رسان توست دیروز، امروز، فردا و همیشه او تو را دوست دارد همه دلواپسی هایت را به او بسپار ایمان داشته باش در پناه او که باشی آرامش سهم قلب توست شبتـ🌙ـون آرام چراغ امیدتون همیشه روشن🌟 https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡💫با نام یگانہ معبود 🍁💫خدای بزرگ و مهربان 🧡💫آغاز میکنیم روز دیگر را 🍁💫خدایا در این روز زیبا 🧡💫تورو به بزرگیت قسم 🍁💫تورو به مهربونی هات 🧡💫هرڪسی هرمشڪلی داره 🍁💫خودت برطرفش ڪن تا امروز 🧡💫بشه یه روز بیاد ماندنی برای همہ 🧡💫بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🍁💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو... https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 🌏 ✍مردی شبی را در خانه‌ای روستایی می‌گذراند. پنجره‌های اتاق باز نمی‌شد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی‌توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید. صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه‌ی شب، پنجره بسته بوده است! ✅ او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود!! 🟣 افکار از جنس و انرژی، کار انجام می‌دهد. در زندگی همیشه باشید. 💠 با و _شکرگزاری، زندگی‌ را برای خود کنید و از آن لذت ببرید.😉 🍁سلام صبح بخیر https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 گلاب کاهنده تب و خنک‌کننده بدن است ⚜ برای کاهش و رفع تب، گلاب خنکی که داخل یخچال بوده است نوشیده شود و یا اینکه در ظرفی به همراه آب ریخته، پارچه‌ای را به آن آغشته کنند و دست، پاها و صورت را با آن شستشو دهند؛ ⚜ مخصوصاً توصیه می‌شود ناحیه کبد(بالا و راست شکم) که نیاز بیشتری به خنک شدن دارد را با پارچه آغشته به گلاب خنک کنند. https://eitaa.com/Noorkariz
🥒از خرید خیارهایی که پوست آن‌ها زیاد براق است پرهیز کنید چون 2 علت دارد یا بخاطر زدن موم به خیار براق شده و یا بخاطر پرورش خیار با نیترات ! 🔸نیترات باعث بیماری ‌هایی از قبیل کم‌خونی، سقط ‌جنین و انواع سرطان ‌ها می ‌شود ! https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️تلاش ضد انقلاب در ماجرای بالگرد رییس جمهور هم به بن بست خورد ▪️فیلمی که ضد انقلاب با انتشار آن مدعی شلیک موشک به بالگرد رییس جمهور شده، مربوط به شلیک موشک توسط پ ک ک به بالگرد ارتش ترکیه در سال ۹۵ هست و تاریخ انتشار آن در شبکه العالم در این فیلم مشخص است. https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
فایل صوتی 👆👆👆 🎶🎶زیارت عاشورا با صدای استاد سماواتی https://eitaa.com/Noorkariz
دوستان بعد از شهادت شهید رجایی مردم 40روز زیارت عاشورا خواندن که رئیس جمهور خوب نصیبشون بشه و (سیدعلی خامنه‌ای شد رئیس جمهورشان🥰) لطفا دوستانتون رو به این چله دعوت کنید تا ان‌شاءلله بهترین ها نصیبمان شود ـ﷽ـ سومین روز از ختم زیارت عاشورا🖤 همگی باهم تلاوت میکنیم زیارت عاشورا را ، هدیه به شهیدحسین‌امیرعبداللهیان بزرگوار 🌾 https://eitaa.com/Noorkariz
🖤🌙🖤🌙🖤🌙🖤 ✍ و امـــــا آنقـــدر نگیـــد آقـــا دیگــــه کســــی رو نـــداره ، آقـــــا تنهــــــاســــــت ، منــــو شمــــا چکــــاره ایـــــم دقیقـــــا ؟ رفیـــــق ، اگـــر سربــــاز ولایتـــــی هرجـــــا هستـــــی سربــــازی کــــــن. دانـــــش آمـــــــوزی، بهتریــــــن بـــــــاش ، دانشجویــــی، بهتریــــــــن بـــــــاش کـــــار میکنـــــــی، سالـــــم بــــــاش و.... هرچــــی هســــتی بهتریــــن سربـــــــاز بـــــــاش، نذاریــــــم آقــــــا تنهــــــا بمونـــــــــه..... https://eitaa.com/Noorkariz
⭕️سخنگوی ستاد انتخابات : 🔸ثبت‌نام داوطلبان انتخابات ریاست‌ جمهوری ۱۰ خرداد آغاز می‌شود. داوطلبان تا ۱۴ خرداد مهلت دارند که ثبت‌نام کنند. شورای نگهبان تا ۲۱ خرداد صلاحیت‌ها را بررسی می‌کند و ۲۲ خرداد اسامی نامزدهای تایید صلاحیت‌شده اعلام می‌شود. از ۲۳ خرداد تا ۶ تیر زمان تبلیغات انتخاباتی نامزدهاست و ۸ تیر انتخابات برگزار می‌شود. 💢کانال خبری @shohadayeiran57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا