eitaa logo
افسران جنگ نرم 🇮🇷
81 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
16.3هزار ویدیو
56 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
| اختلاف واقعی یا دوگانه‌سازی هدفمند؟! 🔹طی روزهای اخیر، اخباری در خصوص تشکیل جلسه اضطراری کاخ سفید در خصوص آخرین تحولات مربوط به مذاکرات مسقط و متعاقباً، بروز اختلافات اساسی میان ویتکاف، نماینده در مذاکرات و مایکل والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ در رسانه‌های غربی منتشرشده است. 🔹این اخبار در حالی منتشر می‌شود که هنوز مذاکرات ، وارد مرحله اصلی خود، یعنی طرح مطالبات کمی و عینی در روند انعقاد یک توافق دائمی یا حتی موقت نشده است! به عبارتی گویاتر، مقامات آمریکایی اصرار دارند در همین مراحل ابتدایی، پیچیده‌سازی روند مذاکرات را به مثابه یک تاکتیک سیاسی و فرامتنی (با هدف تأثیرگذاری بر متن مذاکرات) در دستور کار قرار دهند.  🔹خروجی نشست اخیر سران کاخ سفید، مصاحبه اخیر ویتکاف در خصوص مخالفت آمریکا با هرگونه غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران بوده است.  به عبارت بهتر، از مواضع اخیر ویتکاف این‌گونه برداشت می‌شود که واشنگتن درروند مذاکرات، بر روی «غنی‌سازی صفر درصدی» اصرار می‌ورزد. این در حالی است که در جریان برگزاری مذاکرات مسقط و پس‌ از آن، طرف آمریکایی با غنی‌سازی صنعتی در ایران در ازای تشدید روند بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موافقت کرده بود. در اینجا نکته کلیدی و مهمی وجود دارد که نمی‌توان نسبت به آن بی‌تفاوت ماند: موافقت آمریکا با کلیت غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران، پیش‌شرط اصلی برگزاری هرگونه غیرمستقیمی با واشنگتن محسوب می‌شد و در مذاکرات مسقط، طرف آمریکایی تعهداتی داده است. بدیهی است ما اکنون با یک «کمیت» مواجه نیستیم، بلکه با یک «کلیت» مواجه هستیم! به عبارتی گویاتر، اگر آمریکا در جریان مذاکرات روز شنبه، به هر دلیلی مخالفت خود را پشت میز مذاکره با غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران اعلام نموده و خواستار تحقق «غنی‌سازی صفر درصدی» از سوی کشورمان شود، پیش‌شرط ورود به فضای مذاکرات را زیر پا گذاشته و دلیلی منطقی، حقوقی و فنی برای مذاکره با آمریکا بر سر موارد دیگر وجود ندارد.  اما اگر آمریکا پشت میز مذاکرات غیرمستقیم، بر مواضع اولیه خود در مذاکرات مسقط پایبند بماند، این مسئله نشان‌دهنده بازی هدفمند رسانه‌ای و تبلیغاتی واشنگتن در راستای مدیریت فضای مذاکرات است.  در این صورت، ما با یک دوگانه‌سازی هدفمند روبه‌رو هستیم که وفق آن، موافقت طرف آمریکایی با کلیت غنی‌سازی اورانیوم (غنی‌سازی ۶۷/۳ درصدی) به‌ مثابه یک فداکاری از سوی دولت ترامپ برای نجات مذاکرات تلقی شود! این تصویرسازی هدفمند، بارها در  حوزه سیاست خارجی آمریکا ظهور و بروز یافته و این بار نیز شاهد آن هستیم.   🔹مواضع اخیر عباس عراقچی،  وزیر امورخارجه کشورمان مبنی بر مخالفت مطلق با غنی‌سازی صفردرصدی از سوی ایران در آستانه دور دوم مذاکرات، در این برهه زمانی ارزشمند و گویا تلقی می‌شود، اما این اطلاق و قاطعیت باید از سوی دیگر نهادهای تصمیم‌ساز در عرصه سیاست خارجی کشورمان نیز به صورتی مستمر به افکار عمومی دنیا پمپاژ شود. این قاطعیت، مسیر دولت ترامپ جهت خلق دوگانه‌های کاذب و ساختگی در روند برگزاری مذاکرات را مسدود خواهد ساخت. صحنه مذاکرات در روز شنبه، ابعاد جدیدتری از این بازی تبلیغاتی را افشا می‌کند. ✍ حنیف غفاری |
| تغییر موضع یا نمایش اقتدار؟ (بخش اول) 🔹تغییر ظاهری موضع رهبر معظم انقلاب در قبال مذاکرات با و اظهار نظر اخیر ایشان مبنی بر پرهیز از «بدبینی مفرط» نسبت به مذاکرات، موجی از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها را در فضای سیاسی ایران برانگیخته است. این اظهارات، به‌ویژه در قیاس با مواضع پیشین که بر بدبینی و احتیاط در برابر غرب تأکید داشت، پرسش‌هایی را درباره دلایل این چرخش و پیامدهای آن ایجاد کرده است. 1⃣ فشار داخلی و جام زهر برخی معتقدند این تغییر موضع نتیجه فشارهای داخلی از سوی دولت و دیگر مدیران ارشد نظام است. دولت چهاردهم با شعار «وفاق» و رویکردی عمل‌گرایانه، اقداماتی نظیر آزادی برخی چهره‌های سیاسی، کاهش محدودیت‌های فضای مجازی، و ممانعت از تشدید تنش‌های منطقه‌ای را پیش برده است. از این منظر، با آمریکا نیز بخشی از این پروژه برای شکستن تابوها و تحمیل اراده دولت به رهبری است. این تحلیل، تغییر موضع رهبری را به «جام زهر دوم» تشبیه می‌کند. 🔹در نقد این تحلیل باید گفت که این تحلیل با چند تناقض مواجه است. نخست، اگر رهبر معظم انقلاب تحت فشار مسئولان بود، چرا از ابتدا مواضع اخیر را مطرح نکرد؟ دوم اینکه سخنان صریح معظم‌له در تعریف از ایمان و درایت مسئولان نظام در دیدارهای عمومی، از جمله با دانشجویان یا خطبه‌های نماز عید فطر، با فرض فشار داخلی سازگار نیست. سوم، همراهی هماهنگ مسئولان با رهبر معظم انقلاب در مسائل کلان، نشانه‌ای از شکاف عمیق میان آن‌ها نشان نمی‌دهد. همچنین، در ماجرای ، معظم‌له بارها مخالفت خود را با اصل مذاکره اعلام کردند و همراهی‌شان را به تجربه‌اندوزی مردم نسبت دادند، اما امروز تأکید بر تجربه موجود، این تحلیل را تضعیف می‌کند. در نهایت، این نگاه به نوعی به انسداد در اداره کشور می‌انجامد، چرا که تصویری که از ولایت فقیه مطرح می‌کند، یک تصویر منفعل و تحت فشار که با شواهد موجود همخوانی ندارد.   2⃣ ضعف منطقه‌ای و اجبار به مذاکره گروهی دیگر معتقدند شکست‌های جبهه در منطقه و تهدیدات فزاینده آمریکا، ایران را در موضع ضعف قرار داده و رهبری را ناچار به پذیرش مذاکره کرده است. این تحلیل مدعی است که در آستانه فروپاشی، در حال محو شدن، و حشدالشعبی در مسیر خلع سلاح، و تحت اشغال کامل دشمن قرار دارد. از این رو، ایران برای اجتناب از بدتر شدن اوضاع، ناگزیر به مذاکره با «قاتل شهید سلیمانی» شده و رهبری جام زهر را به دلیل انتخاب میان بد و بدتر می‌نوشد. 🔹در نقد این تحلیل نیز باید گفت که این تحلیل با واقعیت‌های میدانی و سیاسی همخوانی ندارد. نخست، اگر ایران در موضع ضعف بود، چرا آمریکا به پیش‌شرط‌های ایران برای مذاکره تن داد؟ دوم، شواهد میدانی خلاف ادعای شکست مقاومت را نشان می‌دهد که همچنان تلفات سنگینی به رژیم صهیونی وارد می‌کند، حزب‌الله رژیم صهیونی را به آتش‌بس واداشته و از نظر مردمی اقتدار بی‌سابقه‌ای دارد (حضور یک‌چهارم جمعیت لبنان در مراسم تشییع سیدحسن نصرالله). یمن همچنان مقاومت می‌کند و تظاهرات در خیابان‌های رژیم صهیونی ادامه دارد. سوم، سخنان مکرر رهبر معظم انقلاب درباره پیروزی‌های جبهه مقاومت پس از و تأکید بر تغییر جغرافیای سیاسی منطقه به نفع ایران، با فرض ضعف منطقه‌ای ایران سازگار نیست. این تحلیل به دلیل نگاه سطحی به تحولات منطقه، از درک عمق استراتژیک ایران و مقاومت عاجز است. ادامه دارد... ✍ شهاب الدین محرمی
| تغییر موضع یا نمایش اقتدار؟ (بخش دوم) 3⃣ نمایش قدرت و مدیریت هوشمندانه تحلیل سوم، که به نظر دقیق‌تر می‌رسد، تغییر موضع رهبر معظم انقلاب را نه از سر ضعف یا فشار، بلکه نتیجه اقتدار ایران و تحولات جهانی می‌داند. ایران با تکیه بر قدرت جبهه ، چالش‌های داخلی و جهانی (از جمله رقابت با چین و روسیه و فشار افکار عمومی)، و همچنین هوشمندی استراتژیک خود، دشمن را به واداشته است. حتی اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، اصل برگزاری آن در این شرایط، خود نمایش قدرت ایران است. آمریکا، هرچند غیرقابل اعتماد، در برابر اقتدار ایران ناچار به کرنش شده است. 🔹نکته کلیدی دیگر این است که مذاکرات و گذر زمان به نفع ایران است. تجربه دهه ۹۰ نشان داد که ایران چگونه از سایه مذاکرات برای تقویت جبهه مقاومت و ریشه‌کن کردن داعش بهره برد. سخنان رهبر معظم انقلاب نیز تعارضی ندارد که با تأکید بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا با دعوت به پرهیز از بدبینی مفرط، نشان‌دهنده مدیریت هوشمندانه شرایط جدید است. این رویکرد، هم اقتدار مقاومت را حفظ می‌کند و هم از فرصت‌های دیپلماتیک برای پیشبرد منافع ملی استفاده می‌کند. 🔆 رقابت گفتمان‌ها از منظر جریان‌شناسی، تحلیل اول عمدتاً از سوی جریان‌های منتقد داخلی، به‌ویژه اصلاح‌طلبان و برخی تکنوکرات‌ها، مطرح می‌شود که تلاش دارند دولت را به‌عنوان نیروی پیشرو در برابر «ساختار» نشان دهند. تحلیل دوم بیشتر در محافل اپوزیسیون خارج‌نشین و برخی جریان‌های غرب‌گرا رواج دارد که با بزرگ‌نمایی ضعف ایران، پروژه تسلیم را توجیه می‌کنند. تحلیل سوم اما از سوی جریان انقلابی و حامیان مقاومت پشتیبانی می‌شود که بر اقتدار ایران و هوشمندی استراتژیک رهبر معظم انقلاب تأکید دارند. 🔹در پایان و برای جمع‌بندی باید گفت که تغییر موضع ظاهری رهبر معظم انقلاب نه جام زهر، بلکه نشانه‌ای از مدیریت هوشمندانه و اقتدار استراتژیک ایران است. ایران با تکیه بر قدرت مقاومت، چالش‌های جهانی آمریکا، و تیزهوشی دیپلماتیک، دشمن را به مذاکره کشانده و از این فرصت برای تقویت جایگاه خود بهره می‌برد. این تحول، بیش از آنکه نشانه ضعف باشد، نمایشی از قدرت و بلوغ سیاسی نظام است. با این حال، حفظ هوشیاری در برابر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، همچنان ضرورتی انکارناپذیر است. ✍ شهاب الدین محرمی
| توافق به هر قیمتی؟! 🔹اظهارات اخیر «محمدعلی ابطحی» درباره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا و لزوم ارائه هر گونه تضمین در حوزه هسته‌ای، بار دیگر بحث‌ها درباره واقع‌نگری در سیاست خارجی را داغ کرده است. او اظهار کرده است: «هر مقداری که تحریم‎ها کمتر شود، باعث سربلندی تیم مذاکره‎کننده و راحتی مردم ایران است. در مورد هسته‌ای نیز من فکر می‌کنم در شرایطی که قرار نیست ما سلاح هسته‌ای بسازیم، هر تضمینی که در این زمینه داده شود، کار مثبت و خوبی است.» این اظهارات هرچند از منظر خوش‌بینی به مذاکرات قابل فهم است، اما با واقعیات و پیچیدگی‌های دیپلماسی همخوانی ندارد. 🔸نخستین نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، ریشه مشکلات معیشتی مردم ایران است. بسیاری از کارشناسان معتقدند دشواری‌های اقتصادی کنونی، بیش از آنکه نتیجه مستقیم تحریم‌ها باشد، به سوءمدیریت داخلی و نبود نظارت مؤثر بر بازار بازمی‌گردد. رهبر معظم انقلاب در دیدار عیدانه با مسئولان ارشد سه قوه تأکید کردند، خنثی‌سازی تحریم‌ها در دست خود ماست و باید راهکارهای داخلی برای بی‌اثر کردن فشارهای خارجی یافت. این دیدگاه نشان می‌دهد، گره زدن مشکلات مردم به تحریم‌ها، نه‌تنها تصویر دقیقی از واقعیت ارائه نمی‌دهد، بلکه می‌تواند توجه را از توانمندسازی داخلی منحرف کند. اظهارات ابطحی مبنی بر اینکه رفع تحریم‌ها به «راحتی مردم» منجر می‌شود، اگرچه با نیت خیر بیان شده، ممکن است انتظارات عمومی را به نتیجه مذاکرات گره بزند. این رویکرد می‌تواند خطرناک باشد، زیرا تجربه نشان داده است وابسته کردن افکار عمومی به نتایج مذاکرات، در صورت ناکامی یا کندی پیشرفت، به ناامیدی و بی‌اعتمادی منجر می‌شود. به جای این، تمرکز بر تقویت اقتصاد داخلی و یافتن راه‌های بی‌اثر کردن تحریم‌ها، رویکردی واقع‌بینانه‌تر و پایدارتر است. 🔹نکته دیگر در سخنان ابطحی، تأکید بر ارائه «هر تضمینی» در موضوع هسته‌ای است که جای تأمل دارد. این عبارت بار معنایی دارد و می‌تواند به معنای پذیرش شرایط یک‌طرفه یا تضعیف موضع ملی تفسیر شود. مذاکرات بین‌المللی، به‌ویژه با کشوری چون آمریکا که سابقه بدعهدی در توافقات دارد، باید بر اصل عزت و حفظ منافع ملی استوار باشد. تاریخ مذاکرات هسته‌ای نشان می‌دهد، رویکرد «توافق به هر قیمت» نه‌تنها دستاورد پایداری نداشته، بلکه گاهی به زیان منافع بلندمدت کشور تمام شده است؛ از این ‌رو، پیشنهاد ارائه «هر تضمینی» بدون در نظر گرفتن چارچوب‌های مشخص و متقابل، ممکن است به تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات منجر شود. 🔸در پایان باید گفت، آنچه علاج مشکلات کشور است، نه گره زدن انتظارات به میز مذاکرات، بلکه توجه به ظرفیت‌های داخلی، شفاف‌سازی، مبارزه واقعی با فساد و تقویت است. اگر در خدمت این اهداف باشد، پذیرفتنی است، اما اگر قرار باشد با چشم بسته وارد بازی‌ای شویم که قواعدش را طرف مقابل می‌چیند، بازنده قطعی، مردم خواهند بود. ✍ حسن نوروزی
| شرکای روزگار سخت... 🔹سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مسکو و پکن در بحبوبه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا، اقدامی خردمندانه و ناشی از تجربیات تلخی است که آقای عراقچی و متولیان سیاست‌خارجی از آن درس گرفته‌اند. عراقچی به مسکو رفت و پیام‌ رهبر معظم انقلاب اسلامی را با خود برد و در سفر به چین نیز حامل پیام‌ رئیس‌جمهور بود. آقای عراقچی در پکن از یک حقیقت و درایت عمیق پرده برداشت؛ او گفت چین و روسیه دو شریک راهبردی و دوستان نزدیک ما هستند و در زمان سختی‌ها در کنار ما بوده‌اند. 🔹در این‌که کشورهای مختلف از جمله روسیه و چین به دنبال منافع خود هستند تردیدی نیست. این خصلت روابط خارجی است که کشورها با یکدیگر هم‌زمان اشتراک منافع و اختلاف و حتی تضاد منافع دارند. ماجرای روابط جمهوری اسلامی با چین و روسیه نیز از این چارچوب خارج نیست. می‌گویند چرا جمهوری اسلامی در روابط خارجی بر مسکو و پکن تمرکز دارد و از غرب فاصله گرفته است. این در حالی است که با غرب نسبت به حوزه شرق، حجم به مراتب بیشتری از وقت سیاست‌ خارجی را به خود اختصاص داده است. اما متأسفانه دولت‌های غربی به توافقات حاصل شده از مذاکرات، کمترین وقعی نگذاشته‌اند. این یک واقعیت است. حتی در موارد متعدد رویکردهای خصمانه را نیز در پیش گرفته‌اند. اما اختلاف منافع با چین و روسیه سبب نشده سران آن دولت‌ها از همکاری‌های اقتصادی با ایران دست بکشند و رویکرد غیر دوستانه به خود بگیرند. 🔹اینک که مذاکرات غیرمستقیم با در دستور کار کشور قرار دارد، باید با اقتدار و رعایت خطوط قرمز از منافع ملی صیانت کرد. در عین حال صرف نظر از این‌که مذاکرات با آمریکا به توافق منجر بشود یا نشود، کمترین اختلال در مسیر روابط خارجی با بخش شرقی و خاصه همسایگان و روسیه و چین نباید اتفاق بیفتد. تعمیق روابط با روسیه و چین و عربستان در میانه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا صرفا با در نظر گرفتن تحقق سناریوی شکست مذاکرات اهمیت ندارد. بلکه حتی اگر مذاکرات مفید و مؤثر معطوف به توافق مطلوب با آمریکایی‌ها مد نظر است، راه درست همین است که دستگاه سیاست‌خارجی کشور در پیش گرفته است. ✍🏼 عزیز غضنفری
| شنبه سرنوشت‌ساز مسقط... 🔹آن گونه که دو طرف مذاکرات هسته‌ای اعلام کرده‌اند، مذاکرات دور اول و دوم که در مسقط و رم برگزار شد، سازنده و رو به جلو بوده است. با این حال، این نکته مهم را باید در نظر داشت که مراحل اول و دوم مذاکرات با وجود آنکه مثبت ارزیابی شده، تمرکز مباحث بر سر کلیات بوده است. کار هنگامی دشوارتر و پیچیده‌تر خواهد شد که ابعاد فنی و کارشناسی ماجرا به موضوع مذاکرات تبدیل شود؛‌ اتفاقی که از امروز، شنبه در مسقط آغاز خواهد شد. مذاکرات کارشناسی بنا بود از روز چهارشنبه‌ شروع و کار برای نشست مسئولان عالی آماده شود؛ اما به دلایلی که جای بحثش این‌جا نیست، تصمیم گرفته شد نشست‌های کارشناسی با مذاکرات غیرمستقیم «عراقچی» و «ویتکاف»، به صورت همزمان برگزار شد. 🔸نشست امروز، شنبه از این حیث اهمیت ویژه دارد که تعیین‌کننده مسیر آینده است. عبور موفق از بحث‌های کارشناسی، یعنی تداوم مسیر سازنده مذاکرات هسته‌ای و البته با سرعت بیشتر. از آن سو توقف در این بخش و پیدایش تعارضات، شانس رسیدن به توافق را به صورت چشمگیری کاهش خواهد داد. 🔹تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران در نشست‌های کارشناسی با چند مسئله اساسی روبه‌روست که به نوعی خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران به شمار می‎آید. برای نمونه، تداوم غنی‌سازی در داخل کشور هرگز از طرف تیم مذاکره‎کننده ایرانی قابل چشم‎پوشی نخواهد بود. بدیهی است به رسمیت نشناختن غنی‌سازی از سوی طرف آمریکایی به شکست زودهنگام مذاکرات معنا می‌شود؛ شکستی که ناشی از رفتار زیاده‎خواهانه آمریکایی‌هاست. 🔸از آن سو پایدار بودن توافق یک اصل اساسی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌آید. بی‌اعتمادی سربازان عرصه دیپلماسی کشور به طرف آمریکایی برخاسته از یک تجربه و حقیقت تلخ است. این دولت آمریکا و از قضا همین رئیس‌جمهور کنونی بود که در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ از توافق که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز رسیده بود، خارج شد. پرسشی که در مذاکرات اخیر به درستی نماینده‌ عالی نظام در مذاکرات غیرمستقیم از طرف آمریکایی پرسیده، همین است که چه ضمانتی وجود دارد که با فرض دست یافتن به توافق، آمریکایی‌ها همان کاری را نکنند که پیشتر ترامپ با کرد؟ 🔹به هر ترتیب، به نظر می‌رسد مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا به مرحله حساس و سرنوشت‌ساز خود رسیده‌ است. در شنبه سوم مذاکرات، این حقیقت روشن می‌شود که طرف آمریکایی آن گونه که تبلیغات می‌کند، آیا اراده سیاسی برای حل مسائل را دارد یا خیر؟ ✍ عزیز غضنفری
| محبوبیت به گِل نشسته 🔹نتایج تازه‌ترین نظرسنجی‌ها در ایالات متحده، که از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵ منتشر شده‌اند، زنگ خطری برای پروژه سیاسی او به صدا درآورده‌اند. این نظرسنجی‌ها از کاهش چشمگیر محبوبیت رئیس‌جمهور حکایت دارند و نشان‌دهنده نارضایتی فزاینده شهروندان از عملکرد او در حوزه‌های کلیدی و مهاجرت هستند. آیا این نشانه‌ای از فروپاشی زودهنگام پروژه سیاسی ترامپ است یا صرفاً بخشی از یک کارزار رسانه‌ای علیه او؟ 🔸کاهش محبوبیت ترامپ؛ آمار و ارقام چه می‌گویند؟ بر اساس نظرسنجی مشترک نشریه «اکونومیست» و مرکز «یوگاو»، میزان محبوبیت ترامپ در حال حاضر به ۴۱ درصد رسیده که کاهشی ۹ درصدی نسبت به ژانویه گذشته، یعنی آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری او، نشان می‌دهد. نظرسنجی دیگری از مرکز پژوهشی «پیو» نیز تأیید می‌کند که حمایت از عملکرد ترامپ از ۴۷ درصد در فوریه به ۴۰ درصد کاهش یافته است. برای مقایسه، در دوره مشابه سال ۲۰۲۱، جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین، از حمایت ۵۹ درصدی برخوردار بود؛ آماری که فاصله معنادار عملکرد ترامپ با سلف خود را برجسته می‌کند. مؤسسه «گالوپ» نیز در تحلیلی تکان‌دهنده گزارش داده که میانگین حمایت از ترامپ در ماه‌های ابتدایی دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش به ۴۵ درصد رسیده؛ پایین‌ترین میزان حمایت از یک رئیس‌جمهور آمریکا از زمان پایان جنگ جهانی دوم. این ارقام نه‌تنها ضعف پایگاه اجتماعی ترامپ را نشان می‌دهند، بلکه پرسش‌هایی جدی درباره پایداری پروژه سیاسی او مطرح می‌کنند. 🔹اقتصاد؛ پاشنه آشیل ترامپ اقتصاد، که همواره یکی از نقاط قوت کارزار انتخاباتی ترامپ بوده، اکنون به بزرگ‌ترین چالش او تبدیل شده است. سیاست‌های جنجالی او، به‌ویژه جنگ تعرفه‌ای با کشورهای مختلف، از جمله چین، به نگرانی‌های گسترده‌ای دامن زده است. نظرسنجی «اکونومیست» و «یوگاو» نشان می‌دهد ۵۴ درصد آمریکایی‌ها معتقدند وضعیت اقتصادی رو به وخامت است؛ این رقم در ابتدای سال تنها ۳۷ درصد بود. همچنین، نظرسنجی مشترک «رویترز» و مؤسسه «ایپسوس» حاکی از آن است که تنها ۳۱ درصد آمریکایی‌ها از سیاست‌های ترامپ در مدیریت هزینه‌های زندگی رضایت دارند. این نارضایتی در حالی است که افزایش هزینه‌های زندگی و فشارهای اقتصادی، به‌ویژه پس از اعمال تعرفه‌های گسترده، به یکی از نگرانی‌های اصلی شهروندان تبدیل شده است. تحلیلگران دیدگاه‌های متفاوتی درباره تأثیرات بلندمدت این سیاست‌ها دارند: برخی معتقدند این تعرفه‌ها می‌توانند در میان‌مدت و بلندمدت به نفع اقتصاد آمریکا باشند، در حالی که دیگران آن را تهدیدی برای فروپاشی پروژه سیاسی ترامپ می‌دانند. 🔸مهاجرت؛ چالش دیگری در مسیر ترامپ سیاست‌های مهاجرتی ترامپ نیز، که در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش از مهم‌ترین شعارهای او بودند، اکنون به عاملی برای کاهش محبوبیتش تبدیل شده‌اند. نظرسنجی «اکونومیست» و «یوگاو» نشان می‌دهد حمایت از مدیریت او در این حوزه از ۵۰ درصد به ۴۵ درصد طی تنها دو هفته کاهش یافته است. این افت چشمگیر، به‌ویژه در میان گروه‌های جمعیتی کلیدی مانند آمریکایی‌های اسپانیایی‌تبار که نقش مهمی در پیروزی انتخاباتی او داشتند، قابل‌توجه است. 🔹نارضایتی عمومی و صدای رسانه‌ها شبکه «سی‌بی‌اس» در نظرسنجی دیگری گزارش داده که ۵۶ درصد آمریکایی‌ها از نحوه مدیریت اقتصادی ترامپ ناراضی‌اند. این آمار، در کنار سایر نظرسنجی‌ها، تصویری از یک رئیس‌جمهور در محاصره انتقادات ترسیم می‌کند. اما آیا این اعداد و ارقام صرفاً بازتاب واقعیت‌اند یا بخشی از یک کارزار سیاسی علیه ترامپ؟ 🔸در ایالات متحده، نظرسنجی‌ها اغلب در بستر موج‌های تبلیغاتی شکل می‌گیرند و شدت تقابل میان حامیان ترامپ و مخالفان او می‌تواند به دستکاری یا جهت‌گیری نتایج منجر شود. با این حال، روند کلی کاهش محبوبیت ترامپ با واقعیت‌های ملموس، مانند ناکامی در جنگ تعرفه‌ای با چین و تنش‌های ژئوپلیتیکی مرتبط با هند و پاکستان، همخوانی دارد. این عوامل، همراه با نارضایتی عمومی از سیاست‌های اقتصادی و مهاجرتی، به نظر منطقی و قابل‌انتظار می‌رسند. کاهش محبوبیت ترامپ پرسش‌های متعددی را درباره آینده سیاسی او مطرح می‌کند. آیا این روند نشانه‌ای از افول زودهنگام پروژه سیاسی اوست یا صرفاً یک چالش موقت در مسیر بازسازی جایگاهش؟ پاسخ به این پرسش به عوامل متعددی بستگی دارد، از توانایی ترامپ در مدیریت بحران‌های اقتصادی و مهاجرتی گرفته تا واکنش او به فشارهای رسانه‌ای و سیاسی. ✍ شهاب‌الدین محرمی
💢 | شکوه اقتدار 🔹در روزی که ایران، نفسش را با نام شهید گره زد و اشکش را با عزت درآمیخت، میلیون‌ها ایرانی در خیابان‌های پایتخت به میدان آمدند تا بدرقه‌ای تاریخی و بی‌مانند برای شهدای اقتدار رقم بزنند؛ شهیدانی که برای حفظ اقتدار و امنیت ملت و کشورمان، جان فدا کردند تا ایران بماند. این فقط یک مراسم نبود؛ این یک رستاخیز ملی بود، یک نمایش تمام‌عیار از روح ایستادگی ملتی که هنوز هم پرچم مقاومت را با دستان استوار شهیدانش برافراشته نگه داشته است. 🔸در آن روز، چشمان پیرمردی که عصا به دست آمده بود، با چشمان جوانی که پلاکارد «ایران هرگز نمی میرد»را بالا گرفته بود، گره خورد. زنانی با دل هایی سرشار از غرور، کودکانی که آموختند قهرمانانشان شهیدانی‌اند که بی‌صدا، اما پرصلابت، امنیت را از میان خطر آفریدند. بغض و افتخار، اشک و امید، درهم آمیخته بود؛ این همان لحظه‌ای بود که تاریخ ایستاد و به ایران، به این مردم، تعظیم کرد. این بدرقه، فقط بزرگداشت چند پیکر نبود؛ تجدید بیعت بود با آرمان‌هایی که هنوز زنده‌اند. ملتی که آمده بود تا بگوید: «ما انتقام‌مان را با صبر و با صلابت خواهیم گرفت. ما ادامه‌دهنده راه شهیدان‌مان هستیم.» اگر دشمنان خیال کرده‌اند با ترور، اراده ملت را می‌شکنند، امروز فهمیدند هر قطره خون شهید، نه خاموشی، که انفجارِ آگاهی و بیداری در ملت است. 🔹از میدان انقلاب تا دانشگاه تهران، از گام‌های آهسته پدران شهدا تا فریادهای بلند جوانان، یک حقیقت فریاد شد: «ایران، شکست‌ناپذیر است. نه با بمب، نه با تحریم، نه با ترور. چرا که قلب ملت، سپری است که هیچ گلوله‌ای در آن نفوذ نمی‌کند.» این شکوه بی‌نظیر، نشان داد که پیوند ملت با شهیدان، پیوندی آسمانی است. نه از سر احساسات زودگذر، بلکه از عمق باور به اینکه عزت، بها دارد؛ و ما حاضر به پرداخت آن هستیم. 🔸خانواده‌های شهدا، خود اسطوره‌هایی از صبر و افتخار بودند. مادران شهید با دلی چون کوه، پدران با قامتی که نه خم شده بود و نه از درد شکسته، و فرزندان شهدا که پا به پای مردم آمدند تا به دشمنان بگویند: «ما وارثان خون پدران‌مان هستیم.» این صحنه‌ها، تصویری روشن از آینده‌ای است که در آن، پرچم عزت ایران همچنان برافراشته خواهد ماند. 🔹این مراسم، حماسه‌ای بود که صدایش نه‌تنها در ایران، بلکه در جهان طنین‌انداز شد. پیام روشن ملت ایران این بود: «اگر فرزندان‌مان را می‌زنید، ما همه فرزند ایرانیم. اگر دانشمندان‌مان را هدف قرار می‌دهید، ما ملتی هستیم که از میان هر خاکستری، صد ققنوس برمی‌خیزد.»این ملت اهل سکوت نیست، اهل مقاومت است؛ اهل معامله نیست، اهل ایستادگی است. ایران امروز نشان داد که همچنان وارث عاشورا، فرزند روح‌الله و پرورش‌یافته مکتب شهید سلیمانی است. مردمی که یاد گرفته‌اند راه را با روشنایی خون شهیدان خود ادامه دهند، نه با چراغ فریبکار بیگانه! ✍🏻 علیرضا سلیمانی‌نژاد
💢 | پایان اسطوره شکست‌ناپذیری رژیم صهیونی 🔹در جنگ ۱۲ روزه اخیر، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با عملیاتی دقیق، سریع و همه‌جانبه، ضربات مهلکی به مواضع حیاتی رژیم صهیونی وارد کردند. این عملیات که با استفاده از سامانه‌های پیشرفته موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک انجام شد، موجب فروپاشی چندین زیرساخت کلیدی در سرزمین‌های اشغالی شد. از جمله این اهداف می‌توان به انهدام خط لوله انتقال انرژی (TAP) و تأسیسات راهبردی مؤسسه علمی-تحقیقاتی وایزمن اشاره کرد. این حملات نه تنها بُعد نظامی بلکه ابعاد اقتصادی و روانی رژیم صهیونی را نیز هدف قرار داد. 🔸از سوی دیگر، طرح از پیش تعیین‌شده صهیونیست‌ها برای ایجاد بی‌ثباتی داخلی در ایران، مشابه سناریوی شهریور ۱۳۲۰، با هوشیاری مردم، انسجام ملی و حضور فعال نیروهای نظامی و امنیتی، به سرعت خنثی شد. دشمن با محاسبه غلط گمان می‌کرد که می‌تواند در فضای جنگی، جامعه ایران را به سوی انفعال اجتماعی سوق دهد؛ اما برخلاف تصور آن‌ها، جامعه ایران با انسجام بی‌سابقه‌ای واکنش نشان داد و از همان ساعات ابتدایی حمله، پشتیبانی کامل خود را از نیروهای مسلح اعلام کرد. 🔹بازدارندگی موشکی جمهوری اسلامی ایران نیز برای جهان روشن‌تر از همیشه به نمایش درآمد. موشک‌های هوشمند و نقطه‌زن ایران، با عبور موفق از سامانه‌های دفاعی موسوم به "گنبد آهنین" و سامانه‌های آمریکایی پاتریوت، اسطوره برتری فناوری‌های دفاعی غرب را زیر سؤال بردند. این اقدام، تنها یک دستاورد نظامی نبود، بلکه پیام استراتژیکی برای بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی داشت: ایران قدرتی است که باید آن را جدی گرفت. 🔸در همین حال، اتحاد ملی ایرانیان همچون یک سورپرایز راهبردی برای دشمنان و حتی برخی تحلیل‌گران جهانی بود. تهدید وجودی مشترک، جامعه ایران را در کسری از ثانیه متحد کرد و پاسخ قاطع نظامی در کمتر از ۲۴ ساعت، نه تنها توانمندی عملیاتی نیروهای مسلح را اثبات کرد، بلکه نشان داد ایران در مواجهه با بحران‌های پیچیده، از ظرفیت مدیریت هماهنگ برخوردار است. 🔹در نتیجه این جنگ، معادلات منطقه‌ای به‌طور قابل توجهی تغییر یافت. افول هیمنه ساختگی و پوشالی رژیم صهیونی، افزایش اعتماد به نفس محور مقاومت، و از سوی دیگر بی‌اعتمادی فزاینده میان ساکنان شهرک‌های صهیونیستی نسبت به رهبرانشان، موجب شد که پیروزی اخیر ایران، نه یک پیروزی مقطعی، بلکه یک نقطه عطف راهبردی تلقی شود. این نبرد نشان داد که رژیم صهیونی نه‌تنها آسیب‌پذیر است، بلکه ان‌شاءالله ضربات وارده می‌تواند آغازگر فروپاشی ساختاری آن باشد. 🔸در نهایت، مقاومت هوشمندانه و فعال ایران، توازن قوا در منطقه غرب آسیا را به‌طور بنیادین تغییر داد. این تحول، تنها محدود به حوزه منطقه‌ای نماند، بلکه نظم بین‌المللی و هندسه قدرت در جهان را نیز تحت تأثیر قرار داد. 🔹جمهوری اسلامی ایران امروز صرفاً یک قدرت منطقه‌ای نیست، بلکه به‌عنوان یک بازیگر تعیین‌کننده در معادلات جهانی و به چالش کشاننده قدرت‌های هژمون، از جمله ایالات متحده آمریکا، مطرح شده است. ✍🏻 رامین نصیری
💢 | جنگ نیابتی واشنگتن و تلاویو علیه مقاومت... 🔹در ماه‌های اخیر تلاش‌های دیپلماتیک و فشارهای سیاسی آمریکا و اسرائیل برای خلع سلاح حزب‌الله و تضعیف مقاومت در لبنان تشدید شده است. سند توماس باراک، فرستاده آمریکا به لبنان، که خواسته‌های رژیم‌ صهیونیستی از جمله خلع‌ سلاح گروه‌های مقاومت را شامل می‌شود، نشان‌دهنده تحرک جدیدی در راستای تحقق اهداف اسرائیل از مسیر دیپلماسی است. این در حالی است که حزب‌الله و متحدانش ضمن رد این طرح، بر پایبندی به توافق‌های قبلی و لزوم اجرای تعهدات دشمن تأکید دارند. 🔹اسرائیل که در جنگ‌های متعدد با حزب‌الله نتوانسته به اهداف نظامی خود دست یابد، این‌بار از طریق ابزارهای دیپلماتیک و فشار اقتصادی به دنبال تحقق خواسته‌هایش است. سند پیشنهادی توماس باراک به مقامات لبنانی، نه تنها خواستار خلع‌ سلاح مقاومت است، بلکه تهدید کرده در صورت مخالفت بیروت، تحریم‌ها و فشارهای بیشتری اعمال خواهد شد. این طرح بازتابی از خواسته‌های اسرائیل است که می‌کوشد از طریق حمایت بی‌قید و شرط واشنگتن، به آنچه در میدان نبرد به دست نیاورده، در میز دست یابد. 🔹حزب‌الله با رد این پیشنهاد، از آمریکا و فرانسه به عنوان کشورهای ضامن توافق‌های قبلی انتقاد کرده که به تعهدات خود عمل نکرده‌اند و تأکید می‌کند که طرح جدید چیزی جز خواسته‌های اسرائیل نیست و لبنان نمی‌تواند به توافقی تن دهد که حاکمیت و امنیت آن را تضعیف می‌کند. شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب‌الله، در سخنرانی اخیر خود تصریح کرد: «دفاع از وطن نیازی به اجازه ندارد؛ تا زمانی که جایگزینی برای مقاومت وجود نداشته باشد، ما به مبارزه ادامه خواهیم داد.» همچنین نبیه بری رئیس مجلس لبنان، با اشاره به لزوم اولویت‌بندی مذاکرات، خواستار اجرای توافق آتش‌بس توسط اسرائیل قبل از هرگونه گفت‌وگوی جدید شده است. این موضع، همسو با بیانیه جنبش امل است که هرگونه پیوند بازسازی لبنان با تعهدات سیاسی یک‌جانبه را رد کرده است. 🔹درکنار فشارهای آمریکا، عربستان سعودی نیز از طریق دیپلماسی فعال در لبنان، در تلاش است تا فضایی بین‌المللی علیه حزب‌الله ایجاد کند. سفر ناگهانی یزیدبن فرحان، مشاور وزیرخارجه عربستان، به بیروت و گفت‌وگو با مقامات لبنانی، نشان‌دهنده هماهنگی ریاض با واشنگتن برای افزایش فشار بر مقاومت است. به نظر می‌رسد آمریکا و اسرائیل به این نتیجه رسیده‌اند که شکست نظامی از حزب‌الله، آن‌ها را به سمت استراتژی محاصره اقتصادی و سیاسی سوق داده است. اما مقاومت لبنان با اتکا به پایگاه مردمی و هماهنگی با جناح‌های داخلی به‌ راحتی تسلیم این فشارها نخواهد شد. جلسات آتی مقامات لبنانی می‌تواند تعیین‌کننده باشد؛ اما تا زمانی که اسرائیل به تعهدات گذشته پایبند نباشد، هرگونه توافق جدید با بن‌بست روبه‌رو خواهد شد. 🔹این دور جدید از کشمکش‌ها نشان می‌دهد که جنگ نیابتی واشنگتن و تل‌آویو علیه مقاومت، این‌بار در میدان دیپلماسی ادامه دارد؛اما حزب‌الله با تکیه بر استراتژی «موازنه مقاومت»به‌دنبال حفظ دستاوردهای امنیتی و سیاسی خود است. آینده این مذاکرات نه تنها بر سرنوشت لبنان، بلکه بر معادلات قدرت در منطقه نیز تأثیرگذار خواهد بود. ✍🏼 مصطفی علیجان‌زاده
💢 | جنگ اقتصادی را با مردم می‌بریم؛ اگر بایدها را جدی بگیریم.... 🔹حدود ده روز پیش از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، رهبر معظم انقلاب در دیداری با سران قوا، از ضرورت تشکیل «اتاق جنگ اقتصادی» سخن گفتند. این هشدار راهبردی با هدف آمادگی همه‌جانبه کشور در برابر موج جدید تحریم‌ها مطرح شد؛ اقدامی که به تشکیل شورای هماهنگی اقتصادی قوا انجامید. حتی رهبر معظم انقلاب برای چابکی کار، اختیارات خود را واگذار کردند و فرمودند هرجا مصوبه‌ای در این شورا به تصویب رسید، دیگر معطل موافقت ایشان نشده و کارها را سریع‌تر آغاز کنند. 🔸اما امروز، با گذشت بیش از هفت سال، این پرسش جدی و صریح همچنان پابرجاست که امروز در چه شرایطی هستیم.واقعیت آن است که جنگ اقتصادی، همانند هر نبرد دیگری، محتاج آمادگی، سازماندهی، مردمی سازی دفاع، انضباط و روحیه مقاومت است. جنگی یعنی جهت‌دهی همه منابع کشور در مسیر اهداف کلان ملی: کاستن از هزینه‌های زائد، تقویت تولید داخلی، جلوگیری از ریخت‌وپاش منابع ارزی، و بودجه‌ریزی بر مبنای اولویت‌های حیاتی کشور. نگاهی به الگوی دهه شصت نشان می‌دهد که کشور توانست با همین الگو از گردنه‌های سخت عبور کند.امروز نیز نشانه‌هایی روشن از روحیه مقاومت اقتصادی وجود دارد. در دوره دولت شهید رئیسی، هزاران واحد تولیدی نیمه‌تعطیل، جان دوباره گرفتند. مهندسان، کارگران و فعالان اقتصادی با روحیه جهادی، به صحنه آمدند. این اقدامات نشانه آن است که وقتی باور به شرایط جنگی در مسئولان و مردم شکل می‌گیرد، اقتصاد می‌تواند برخلاف تصور دشمن، رو به پیشرفت حرکت کند. و چه بسا همین مجاهدت هاست که مانع از تحقق هدف دشمن در فروپاشی اقتصاد ایران شده است. 🔹اما در کنار این اقدامات مثبت، هنوز برخی نشانه‌ها حکایت از ناهماهنگی جدی با منطق اقتصاد جنگی دارد. واردات خودروهای لوکس، تخصیص ارز به کالاهای غیرضرور، و هزینه‌های اشرافی در برخی دستگاه‌ها – به‌ویژه در بخش‌های بانکی و نفتی – زنگ خطرهایی هستند که نمی‌توان نادیده گرفت. پرسش اساسی آن است که در شرایط ، چه منطقی اجازه می‌دهد خودروی ۲۵۰۰ سی‌سی وارد شود؟ یا به کالاهایی که نیاز اساسی مردم نیستند، ارز بسیار زیاد تخصیص می‌یابد؟ چرا بخشی از نظام بانکی، به‌جای پشتیبانی از تولید، درگیر فعالیت‌های غیرمولد و سوداگرانه شده است؟ بدیهی است که در جنگ اقتصادی باید ساختارهای بودجه‌ریزی و سیاست‌گذاری اقتصادی بر پایه اهداف تولیدی بازطراحی شوند و نظام بانکی نقش پشتیبان واقعی برای تولید بیابد. 🔸راه پیروزی روشن است: بازگشت به اصول . این الگو، نسخه‌ای پویا برای پیروزی در جنگ اقتصادی است. امروز بیش از همیشه، نیازمند صرفه‌جویی ملی، شفاف‌سازی مالی، مردمی‌سازی اقتصاد و پایان دادن به رانت‌های ساختاری هستیم. 🔹و البته مجاهدت در کار و برنامه ها باید در اولویت باشد‌ چنانچه رهبر معظم انقلاب در پیام دیروزشان فرمودند: "جدیت و پیگیری و به نتیجه رساندن کارهای کشور وظیفه‌ی همه‌ی دستگاههای مسئول اجرائی است." ✍🏻 علی محمدی
💢 | تجزیه سوریه با توافق پاریس! 🔹چند روز پیش اسعد شیبانی، وزیر خارجه الجولانی، و ران درمر، وزیر امور راهبردی رژیم صهیونی، با میانجی‌گری آمریکا در فرانسه با یکدیگر دیدار کردند. آخرین دیدار مستقیم مقامات سوری و صهیونیست در سال ۲۰۰۰ میلادی برای حل مسئله جولان بود؛ دیداری که در آن، دولت وقت ایهود باراک شرایط سوریه برای عقب‌نشینی از جولان را نپذیرفت و مذاکرات به هیچ نتیجه‌ای نرسید. اکنون، پس از ۲۵ سال، دولت موقت الجولانی مذاکرات مستقیم با رژیم صهیونی را با میانجی‌گری آمریکا انجام داده و در آن، دو طرف به توافقاتی در رابطه با جنوب سوریه دست یافته‌اند. رژیم صهیونی و سوریه در مذاکرات پاریس توافق کردند موضوعات مرتبط با منطقه سویدا به آمریکا سپرده شود و واشنگتن بر اجرای بندهای توافق نظارت داشته باشد. همچنین، سوریه متعهد شد نیروهای خود را از مناطق دروزی‌نشین خارج کند، شوراهای محلی در سویدا برای رسیدگی به نیازهای مردم تشکیل شود و کمیته‌ای برای رصد و ثبت نقض‌های احتمالی توافق ایجاد گردد که گزارش‌های خود را به آمریکا ارائه دهد. وزیر خارجه الجولانی نیز متعهد شد شهرهای قنیطره و درعا – که فاصله کمی با مرز فلسطین اشغالی دارند – عاری از سلاح باشند و کمیته‌های امنیتی محلی از مردم این مناطق، به شرط نداشتن سلاح سنگین، پابرجا بمانند. 🔰با توجه به این توافق و اهداف صهیونیست‌ها از توافق پاریس، چهار نکته در رابطه با آینده آن قابل توجه است: 🔸۱. این توافق عملاً جنوب سوریه را از حیطه دولت مرکزی سوریه خارج خواهد کرد و با توجه به بند اعطای اختیار به کمیته‌های محلی، عملاً حوزه امنیتی دولت سوریه بر سویدا پایان یافته است. 🔹۲. خارج شدن سویدا از حیطه امنیتی سوریه منجر به آن خواهد شد که رژیم صهیونی در آینده نزدیک به سمت دو اقدام حرکت کند: 🔻الف) اعطای انواع سلاح به دروزی‌ها، مشابه مدل کردها در شمال و شرق سوریه که آمریکا با دادن سلاح، میادین نفتی شمال سوریه را در اختیار گرفت. 🔻ب) حضور نیروهای صهیونیست در این مناطق و جدایی آن‌ها از سوریه و ایجاد یک منطقه حائل بین سوریه و سرزمین‌های اشغالی (که احتمال این گزینه بیشتر است). 🔸۳. رژیم صهیونی از این نشست و توافق با سوریه در جهت پیشبرد روند عادی‌سازی استفاده خواهد کرد؛ هدفی بلندمدت که این رژیم در تعامل با دولت الجولانی دنبال می‌کند. 🔹۴. با این توافق، عملاً رژیم صهیونی در پی گسترش نفوذ خود در جولان و تثبیت حضور نظامی‌اش در جنوب سوریه است. در واقع، صهیونیست‌ها با الگوی یک توافق دوجانبه، به هدف خود در جنوب سوریه خواهند رسید.در مجموع می‌توان گفت که صهیونیست‌ها با همراهی آمریکایی‌ها، پروژه جدایی جنوب سوریه را از این کشور پیش می‌برند. در این میان، دولت الجولانی همکاری‌های لازم با آمریکا و رژیم صهیونی را در پیش گرفته است. این امر در آینده نزدیک منجر به آن خواهد شد که رژیم صهیونی نسبت به سایر استان‌های جنوبی سوریه نیز ادعای جدایی داشته باشد و عملاً پروژه تجزیه سوریه را در جنوب تکمیل کند. ✍🏻 محمدرضا فرهادی