#عید_الزهراء_لعن_کردن
🤔#پرسش
❔سوالم این بود که اصلا لعن کردن چه معنایی دارد ❗️در کجا آمده که لعن کردن دیگران کار #خوبی است ❕قرآن که می گوید دیگران را دشنام ندهید ❕❕
💠#پاسخ💠
👌دشنام و ناسزاگويى كه در لغت عرب به آن «سبّ» مى گويند، يكى از محرمات الهى است كه پيامبر گرامى به شدّت از آن نهى كرده است. محدثان اسلامى از هر دو گروه از پيامبر #گرامی نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود ؛
«دشنام دادن به مسلمان و ناسزاگويى به وى، فسق و گناه است».
📚صحیح بخاری ج 4 ص 71 _ وسائل الشیعه ج 12 ص 281
❕ابوبصير از امام باقر (عليه السَّلام) نقل مى كند كه فردى از قبيله تميم به حضور پيامبر گرامی رسيد و از آن حضرت موعظه درخواست كرد. از جمله امورى كه پيامبر گرامی به او سفارش كرد، اين بود ؛
«ناسزا نگوييد تا از #دشمنى آنان در امان بمانيد».
📚وسائل الشیعه ج 12 ص 297
👌همچنين امام صادق (عليه السَّلام) مى فرمايد ؛
«دشنام به مؤمن انسان را در آستانه هلاكت قرار مى دهد».
📚الکافی ج 2 ص 359
👌وقتى به اميرمؤمنان (عليه السَّلام) گزارش دادند كه برخى از ياران وى شاميان را ناسزا مى گويند، آنان را فرا خواند و چنين فرمود ؛
«دوست ندارم #دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردار آنان را بازگو كنيد و روش آنان را تشريح كنيد، به حقيقت نزديك تر و عذرى رساتر براى شما خواهد بود».
📚نهج البلاغه خطبه 201
👌بنابراين «سب» در اسلام حرام است و لذا هيچ فرد عاقل و دانايى به دشنام پناه نمى برد و از دشنام و ناسزاگويى بهره نمى گيرد؛ و اين كه در بسيارى از گفتارها و نوشته ها آمده است كه #شيعه «يسبّ الصحابة»، نتيجه غفلت از معناى حقيقى سبّ و دشنام است.
❕آنچه موضوع سخن است، مسأله لعن به معنى بيزارى از اعمال زشت يك فرد است، خواه از صحابه باشد يا از تابعان يا از گروه هاى ديگر.
🔸اظهار بيزارى و تنفر از اعمال زشت يك فرد، شاخه اى از امر به معروف و نهى از منكر به شمار مى آيد و از #شئون انسان هاى وارسته است. حتى خداوند متعال نيز در قرآن گروهى را لعن كرده است.
👌 لعن (به معنى اظهار بيزارى و دورى از عملكرد يك انسان) لازمه ايمان به دين و احكام آن است. آنچه مايه اشتباه شده اين است كه: سب و لعن با هم مترادف و به يك معنى هستند در حالى كه دو #مفهوم متغاير دارند، روش خدا و پيامبر او، بر سبّ نكردن بوده است ولى اشخاصى را لعن كرده، يعنى از عملكرد آنها اظهار انزجار و بيزارى نموده اند. اينك سخنان اهل لغت را در تفسير و تبيين معناى لعن از نظر مى گذرانيم ؛
❕ابن منظور مى نويسد: لعنت به معنى بيزارى و طرد است. عرب مى گويد: «لعنَه» به معنى «طردَه» است و در قرآن كريم آمده است: «بَلْ لَعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفْرِهِمْ» «خدا آنان را به خاطر #كفرشان از رحمت خويش دور ساخت».
📚لسان العرب ج 13 ماده لعن
👌به خاطر اين تفاوت جوهرى كه بين لعن و سبّ است قرآن گروه هايى را لعن مى كند، ولى سبّ نمى نمايد. اينك به برخى از گروه ها كه در قرآن مورد لعن قرار گرفته اند، اشاره مى كنيم ؛
1. كافران: احزاب/ 64.
2. شيطان: نساء/ 118.
3. يهود: مائده/ 68
4. تهمت زنان به بانوان پاكدامن: نور/ 23.
5. آزار دهندگان پيامبر: احزاب/ 54.
6. منكران حق: بقره/ 159 و....
❕البته اين گروه ها كه مورد لعن خدا قرار گرفته اند، اعم از كافر و مسلمانند. علاوه بر اين كه در قرآن، ظالمان و #مفسدان مورد لعن قرار گرفته اند که جهت آگاهی رجوع شود ؛
📚فرهنگ قرآن ج 25 ص 185 به بعد
🔸#ادامه 👇👇👇
@Rahnamye_Behesht
🔸#ادامه
👌پيامبر گرامی طوايفى را به صورت كلى لعن كرده است، مانند: دزد، جوانى كه خود را به شكل زن درآورد و كسى كه حيوانى را به غير نام خدا ذبح كند، و كسى كه والدين خود را دشنام دهد و يا رشوه بگيرد و....
📚فهارس مسند احمد ج 2 ص 56_58
💠 گاهى هم آن حضرت افراد #مشخص و معينى را لعن نموده است ؛
1⃣ احمد در مسند خود مى نويسد ؛
«خدايم به من دستور داد قريش را دو بار لعن كنم، هم #چنان كه به من دستور داد دوبار در حق آنان دعا كنم».
📚مسند احمد ج 4 ص 387
2⃣ شعبى گويد: عبداللّه بن زبير در حالى كه بر كعبه تكيه زده بود، گفت: سوگند به صاحب اين خانه «لَقَدْ لَعَنَ رَسُولُ اللّه فُلاناً وَما وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ».
سوگند به صاحب خانه #پيامبر فلانى و آن كس كه از صلب او درآيد، لعن كرده است».
📚مسند احمد: 4/ 5.
👌در مورد اين كه آن شخص كيست، درحديث مستدرك وارد شده است ؛
«پيامبر #حكم بن عاص و فرزندان او را لعن كرد».
📚مستدرک ج 4 ص 481
👌نتيجه اين كه: هرگز از خدا سب و دشنامى سر نزده و رسول او از اين رفتار ناهنجار پيراسته است، ولى در عين حال همان خداى حكيم و رسول داناى او، از اظهار انزجار از گروه ها يا افراد خوددارى نكرده اند و نمونه هايى ارائه گرديد.
با توجه به اين مقدمه، اكنون درباره بيزارى از صحابه سخن مى گوييم ؛
❕صحابه رس
🔹#ادامه 👇
👌وسوسه هاى واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدى بود که حتى پس از ولادت حضرت جواد(علیه السلام) که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهى از خویشان امام رضا(علیه السلام) طبعاً بر اساس حسدورزی ها و تنگ نظری ها گستاخى را به #جایى رساندند که ادعا کردند که حضرت جواد، فرزند على بن موسى نیست!
👌آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، براى مطرح کردن اندیشه هاى پنهانى خویش، جز شبهه عوام فریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره چیزى نیافتند و گندمگونى صورت حضرت جواد(علیه السلام) را بهانه قرار داده و گفتند: در میان ما، امامى که #گندمگون باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام با قیافه شناسى داورى کرده است ، باید بین ما و تو قیافه شناسان داورى کنند. حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پى آنان بفرستید ولى من این کار را نمى کنم، اما به آنان نگویید براى چه دعوتشان کرده اید...
❕( معتبر شناخته شدن قيافه شناسى از طرف پيامبر اسلام ادعائى بود كه صرفاً از طرف آنان مطرح شد و هرگز به معناى تأييد آن از طرف امام رضا(عليه السلام) نبود، و اگر حضرت به اين پيشنهاد تن در داد، از روى #ناگزيرى به اين دليل كه مى دانست اين كار در نهايت، به روشن شدن واقعيت، و اثبات پوچى ادعاى آنان تمام مى شود. قيافه شناسان كسانى بودند كه از روى شباهت اندام، نسب اشخاص را تعيين مى كردند.)
❕یک روز بر اساس قرار قبلى، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا(علیه السلام) در باغى نشستند و آن حضرت، در حالى که جامه اى گشاده و پشمین بر تن و کلاهى بر سر و بیلى بر دوش داشت، در میان #باغ به بیل زدن مشغول شد، گویى که باغبان است و ارتباطى با حاضران ندارد.
👌آنگاه حضرت جواد(علیه السلام) را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وى را از میان آن جمع شناسایى کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارد، اما این شخص عموى پدرش، و این عموى خود او، و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است؛ زیرا #ساق پاهاى این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا(علیه السلام) به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است.
❕در این هنگام على بن جعفر، عموى حضرت رضا(علیه السلام) از جا برخاست و بوسه برلب هاى حضرت جواد(علیه السلام) زد و عرض کرد: #گواهى مى دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستى.
📚الکافی ج 1 ص 322 _ سیره پیشوایان ص 563
👌بدین ترتیب بکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامت براى خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت و به همين جهت بود كه امام رضا(عليه السلام) خود را به رسول خدا، و #فرزندش جواد را به ابراهيم فرزند پيامبر تشبيه مى كرد، زيرا پس از تولد ابراهيم از ماريه قبطيه برخى از همسران رسول خدا از روى حسد، چنين تهمتى به وى زدند و گفتند: اين نوزاد از «جريح» خادم رسول اكرم است! ولى پس از تحقيق و كاوش روشن شد كه اصولاً «جريح» فاقد عضو تناسلى است! و به اين ترتيب خداوند #دروغ آنان را آشكار ساخت و ماريه را از اين تهمت تبرئه كرد .
📚 مناقب آل أبى طالب، ج 4، ص 387
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
🔸#ادامه 👇
🔸مطلب آخر اینکه آقای کمال حیدری ، از لفظ شهیده برای حضرت زهرا می خواهند شاهد و گواه بر اعمال #امت بودن را استنتاج کنند .
❕در پاسخ می گوییم ، چنان که گذشت ، لفظ شهیده از معنای گواه و شاهد بودن خالی نیست ، اما وسعت بخشیدن ، دایراه گواه و شاهد بودن ، به اعمال تمام امت ، نیاز به دلیل و #قرینه دارد ، و ما این دلیل و قرینه را تنها در مورد امامان اهل بیت علیهم السلام داریم که آنان تنها شاهدان بر اعمال امتند و اعمال بر آنان عرضه می شود و در روایاتی که علامه مجلسی در بحار تحت همین موضوع جمع آوری کرده است ، این معنا از شاهد و گواه بودن برای حضرت زهرا سلام الله علیها ، #اثبات نشده است ؛
📚بحار الانوار ج 23 ص 333 باب 20
🔸البته گاها واژه شهید تنها به معنای گواه و شاهد خالی از معنای مقتول فی سبیل الله به کار می رود که این استعمال در قرآن نیز به کار رفته است ؛ ( نساء 41_ بقره 282_ یوسف 26_ ق 21_ بقره 23 و ... )
❕این معنا برای واژه شهید در صورتی است که قرینه ای در کار باشد که شهید به معنای مصطلح شرعی یعنی #مقتول فی سبیل الله استعمال نشده است اما اگر قرینه ای در کار نباشد ، طبق اصطلاح شرعی ، این واژه به معنای مقتول فی سبیل الله است ، چنان که در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها چنین است .
👌به فرض هم که بگوییم واژه « شهید » مشترک لفظی بین مقتول فی سبیل الله و گواه و شاهد بودن صرف ( بدون معنای #مقتول ) می باشد ، باید با قرینه روشن کرد که کدام معنا از این واژه مراد است . ما در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها قرینه داریم که واژه شهیده به معنای مقتول فی سبیل الله است ، قرینه ما همان نصوصی است که صراحتا شهادت ایشان را طبق #منابع شیعه و سنی به اثبات می رساند که جهت آگاهی نمایه های ذیل را مطالعه کنید ؛
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079
⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/5958
🔸در مورد کمال حیدری هم باید توجه داشت که ایشان جایگاهی در نزد تشیع ندارند و اخیرا هم دو #مرجع عالی قدر ، آیت الله العظمی وحید خراسانی و آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ، تصریح به انحراف و ضلالت او کردند و جمعی از بزرگان حوزه علمیه نیز بیانیه ای صادر کردند و از مومنین خواستند که به سخنان باطل او گوش فرا ندهند . متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
🔸بسم الله الرحمن الرحیم
والصلاة والسلام علی سيدنا محمد وآله الطيبين الطاهرين.
🔸اما بعد، در ظروف اخيره نظريات و تشكيكاتی در ضروریات مذهب [از سوی آقای سید کمال حیدری] آشکار شد.
👌از آنجا که ردیه های علمی علما بر وی اثر نداشت و تلاش ها برای جلوگیری از انحرافات وی نافع نبود و از طرفی دیگر مؤمنین سؤالات زیادی درباره عقائد و آراء او پرسیدند، حوزه علمیه قم ــ و در رأس آن، دو #مرجع بزرگ حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی و حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دام ظلهما ــ موضع صریح خود را در برابر وی اعلام کرده، همان طور که درباره امثال او پیش از این چنین کرده است و به وظیفه شرعی خود درباره حفظ و صیانت از مذهب از بدعت ها و حفظ مومنین از گمراهی عمل نموده است.
🔸ما نیز حمایت خود را از آنچه مراجع بزرگوار فرموده اند اعلان می داریم و از مؤمنین عدم توجه به این شخص و غیر او از منحرفین علمی و عملی را خواستاریم، والله ولي التوفيق والهداية.
١٥ جمادى الثانية ١٤٣٩
❕سید علی رضا حائری ــ سید حسین حسینی شاهرودی ــ سید علی حسینی میلانی ــ محمد تقی شهیدی ــ نجم الدین طبسی ــ سید محمدجواد علوی بروجردی ــ سید محمد غروی ــ محمدجواد فاضل لنکرانی ــ محسن فقیهی ــ علی کورانی عاملی ــ مهدی گنجی- سید محمد یثربی کاشانی ــ مهدی هادوی تهرانی
🌐http://yon.ir/gTjgF
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
🔹#ادامه 👇
👌وسوسه هاى واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدى بود که حتى پس از ولادت حضرت جواد(علیه السلام) که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهى از خویشان امام رضا(علیه السلام) طبعاً بر اساس حسدورزی ها و تنگ نظری ها گستاخى را به #جایى رساندند که ادعا کردند که حضرت جواد، فرزند على بن موسى نیست!
👌آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، براى مطرح کردن اندیشه هاى پنهانى خویش، جز شبهه عوام فریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره چیزى نیافتند و گندمگونى صورت حضرت جواد(علیه السلام) را بهانه قرار داده و گفتند: در میان ما، امامى که #گندمگون باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام با قیافه شناسى داورى کرده است ، باید بین ما و تو قیافه شناسان داورى کنند. حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پى آنان بفرستید ولى من این کار را نمى کنم، اما به آنان نگویید براى چه دعوتشان کرده اید...
❕( معتبر شناخته شدن قيافه شناسى از طرف پيامبر اسلام ادعائى بود كه صرفاً از طرف آنان مطرح شد و هرگز به معناى تأييد آن از طرف امام رضا(عليه السلام) نبود، و اگر حضرت به اين پيشنهاد تن در داد، از روى #ناگزيرى به اين دليل كه مى دانست اين كار در نهايت، به روشن شدن واقعيت، و اثبات پوچى ادعاى آنان تمام مى شود. قيافه شناسان كسانى بودند كه از روى شباهت اندام، نسب اشخاص را تعيين مى كردند.)
❕یک روز بر اساس قرار قبلى، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا(علیه السلام) در باغى نشستند و آن حضرت، در حالى که جامه اى گشاده و پشمین بر تن و کلاهى بر سر و بیلى بر دوش داشت، در میان #باغ به بیل زدن مشغول شد، گویى که باغبان است و ارتباطى با حاضران ندارد.
👌آنگاه حضرت جواد(علیه السلام) را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وى را از میان آن جمع شناسایى کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارد، اما این شخص عموى پدرش، و این عموى خود او، و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است؛ زیرا #ساق پاهاى این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا(علیه السلام) به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است.
❕در این هنگام على بن جعفر، عموى حضرت رضا(علیه السلام) از جا برخاست و بوسه برلب هاى حضرت جواد(علیه السلام) زد و عرض کرد: #گواهى مى دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستى.
📚الکافی ج 1 ص 322 _ سیره پیشوایان ص 563
👌بدین ترتیب بکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامت براى خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت و به همين جهت بود كه امام رضا(عليه السلام) خود را به رسول خدا، و #فرزندش جواد را به ابراهيم فرزند پيامبر تشبيه مى كرد، زيرا پس از تولد ابراهيم از ماريه قبطيه برخى از همسران رسول خدا از روى حسد، چنين تهمتى به وى زدند و گفتند: اين نوزاد از «جريح» خادم رسول اكرم است! ولى پس از تحقيق و كاوش روشن شد كه اصولاً «جريح» فاقد عضو تناسلى است! و به اين ترتيب خداوند #دروغ آنان را آشكار ساخت و ماريه را از اين تهمت تبرئه كرد .
📚 مناقب آل أبى طالب، ج 4، ص 387
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
🔰ادامه #پاسخ 👇👇👇
❕به علاوه سرما و گرماى خارج به آسانى به #جنين منتقل نمى شود؛ زيرا ناچار است از آن كيسه مملو از آب بگذرد و طبعاً تعديل مى شود و به جنين مى رسد، و گرنه ممكن بود با يك حمام گرفتن مادر با آب سرد يا گرم، وضع جنين به كلى مختل شود.
👌با توجه به اين امور است كه #مفهوم «قَرارٍ مَكينٍ» (جايگاه مطمئن و آرام) بر ما كاملًا آشكار مى گردد. نه تنها جنين جايگاه امن و مناسبى در رحم دارد؛ بلكه اين امنيت و ايمنى در مراحل تولد نيز ادامه دارد. به گفته بعضى از مفسران آن ماده سيال مخصوصى كه جنين در آن شناور است، به هنگام تولد، سبب توسعه دهانه رحم و #حتى ضد عفونى كردن مجراى عبور جنين مىشود تا به راحتى و در نهايت امنيت از مجرايى كه معمولًا آلوده به انواع ميكربها است بگذرد و سالم به دنيا آيد.
📚تفسیر پیام قرآن ج8 ص 182
❕اين نكته نيز شايان اهميت است، كه قرآن مجيد هنگامى كه سلسله مراحل تكاملى جنين را در آيه 12 و 13 و 14 سوره مؤمنون بازگو مى كند، اينچنين مى فرمايد ؛ « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِين ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ: «ما انسان را از عصاره اى از گل آفريديم.سپس آن را نطفه اى در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم. سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته)، و علقه را به صورت مضغه (چيزى شبيه گوشت جويده شده)، و مضغه را به صورت استخوانهايى درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازه اى بخشيديم؛ پس #بزرگ و پر بركت است خدايى كه بهترين آفرينندگان است!»
👌در رابطه با چرایی تعبیر خلقت انسان از گل در گذشته مفصلا توضیح داده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6156
👌«عَلَقَة» از مادّه «عَلَق» (بر وزن شفق) در اصل به معنى علاقه و ارتباط به چيزى است؛ و لذا «عَلَقْ» به معنى خون بسته و زالو نيز آمده است؛ و «علقه» كه يكى از مراحل تكوّن جنين در #رحم مادر است از اين رو علقه ناميده شده كه شبيه قطعه خون منعقد شده است.
📚مفردات راغب
👌«مُضْغَة» از مادّه «مَضْغ» به معنى جويدن غذا است؛ و به معنى قطعه اى از گوشت است به اندازه اى كه انسان يكبار مى جود، به شرط اينكه هنوز پخته نشده باشد. اطلاق اين واژه بر يكى از مراحل جنين كه بعد از حالت «علقه» است به خاطر شباهتى است كه با چنين #گوشتى دارد. در اين هنگام جنين به صورت قطعه گوشت سرخ رنگى درمى آيد كه در آن رگهاى فراوان سبز رنگى است.
👌نخست به آفرينش انسان از عصاره گِل، و سپس از نطفه اى كه در قرارگاه مطمئن رحم جاى مى گيرد اشاره مى كند؛ و بعد از ذكر اين دو مرحله، به ذكر پنج مرحله ديگر كه مجموعاً هفت مرحله را تشكيل مى دهد؛ مى پردازد:
1- مرحله «علقه» كه نطفه تبديل به #خون بسته اى مى شود كه عروق فراوان در آن وجود دارد.2- مرحله «مضغه» كه اين خون لخته شده به شكل قطعه گوشتى در مى آيد.3- مرحله «عظام» كه سلّولهاى گوشتى همگى تبديل به سلّولهاى استخوانى مى شود.4- مرحله پوشش استخوانها با گوشت فرا مى رسد كه عضلات سرتاسر استخوانها را فرا مى گيرد .5- در اينجا لحن قرآن عوض مىشود و خبر از تحوّل و آفرينش مهم و جديدى درباره جنين مى دهد؛ و به صورت يك تعبير سر بسته و اسرارآميز مى گويد: «سپس آفرينش تازه اى به آن داديم»
❕جالب اين است كه علم جنين شناسى، امروز ثابت كرده كه وقتى جنين مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام #سلولهاى آن تبديل به سلولهاى استخوانى مى شود؛ و بعد از آن تدريجاً عضلات و گوشت روى آن را مى پوشاند اين معنا با فيلمبردارىهاى دقيق و پر هزينه اى كه از تمام مراحل جنين به عمل آمده، نيز به اثبات رسيده است- و اين دقيقاً همان چيزى است كه در آيه فوق آمده كه مى فرمايد: «مضغه را به صورت استخوانهايى درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم» و اين يكى از معجزات علمى قرآن مجيد است؛ چرا كه در آن روز چيزى به نام علم تشريح جنين وجود نداشت؛ مخصوصاً در محيط جزيره عربستان كه از ساده ترين مسائل علمى نيز خبرى نبود.
👌#ادامه 👇👇👇
@Rahnamye_Behesht
👌#ادامه 👇👇👇
❕مرحله آخری که قرآن به آن #اشاره می کند همان مرحله اى است كه جنين وارد مرحله حيات انسانى مى شود، حس و حركت پيدا مى كند، و به جنبش در مى آ يد كه در روايات اسلامى از آن تعبير به مرحله" نفخ روح" (دميدن روح در كالبد) شده است.
👌اينجا است كه انسان با يك جهش بزرگ زندگى #نباتى و گياهى را پشت سر گذاشته و گام به جهان حيوانات و از آن برتر به جهان انسانها مى گذارد،درست است كه جنين از همان لحظه اول موجودى است زنده، ولى تا مدّتى در شكم مادر هيچ حسّ و حركتى ندارد؛ و در حقيقت بيشتر شبيه به يك گياه است تا حيوان يا انسان ولى بعد از گذشتن چند ماه روح انسانى در او زنده مىشود، و به همين دليل در روايات #اسلامى آمده است كه جنين قبل از آنكه به اين مرحله برسد هرگز ديه كامل ندارد. اما وقتى به اين مرحله رسيد ديه آن ديه كامل يك انسان خواهد بود.
📚تفسیر #نمونه ج14 ص201
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#جمعیت_حاضر_در_غدیر_خاطره_مولوی_شریف_زاهدی_کلمه_مولی
🤔#پرسش
❔ظاهرا برخی از اهل سنت منکر آن هستند که واقعه غدیر را چندین هزار از مسلمین شاهد بودند ❗️برای جمعیت چند ده هزار نفری که شیعه ادعا می کند مستندی هم است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در برخی از نقل های شیعه ، جمعیت حاضر در جریان غدیر ، هفتاد هزار نفر و بیشتر ، ثبت و ضبط شده اند ؛
📚بحار الانوار ج 37 ص 202
❕این تعداد و بلکه بیشتر را علمای اهل #سنت هم نقل کرده اند . علامه امینی در کتاب معروف الغدیرش چنین می نویسد ؛
« رسول خدا در دهمين سال هجرت، زيارت خانه خدا (كعبه) را با اجتماع مسلمين آهنك فرمود. و در ميان قبايل مختلفه و طوائف اطراف بر حسب امر آنحضرت اعلان شد، و در نتيجه گروه عظيمى بمدينه آمدند تا در انجام اين تكليف الهى (اداى مناسك حج بيت اللّه) از آن حضرت پيروى و تعليمات آنحضرت را فرا گيرند.
👌اين تنها حجّى بود كه پيغمبر بعد از مهاجرت به مدينه انجام داد، نه پيش از آن و نه بعد از آن ديگر اين عمل از طرف آن حضرت وقوع نيافته و اين حج را به اسامى متعدد در تاريخ ثبت نموده اند، از قبيل: حجة الوداع- حجة الاسلام- حجة البلاغ- حجة الكمال- حجة التمام .
❕در اين موقع رسول خدا غسل و تدهين فرمود و فقط با دو جامه ساده (احرام) كه يكى را به كمر بست و آن ديگر را بدوش افكند روز شنبه بيست چهارم يا بيست پنجم ذيقعدة الحرام بقصد حج پياده از مدينه خارج شد و تمامى زنان و اهل حرم خود را نيز در هودجها قرار داد، و با همه اهل البيت خود و به اتفاق تمام مهاجرين و انصار و قبايل عرب و گروه عظيمى از خلق حركت فرمود .
📚طبقات ابن سعد ج 3 ص 225_ الامتناع مقریزی ص 511_ ارشاد الساری ج 6 ص 429
👌اتفاقا در اين هنگام بيمارى آبله يا حصبه در ميان مردم شيوع يافته بود و همين عارضه موجب گرديد كه بسيارى از مردم از عزيمت و شركت در اين سفر باز
ماندند مع الوصف گروه بي شمارى با آنحضرت #حركت نمودند كه تعداد آنها به يكصد و چهارده هزار و يكصد و بيست تا يكصد و بيست و چهار هزار و بيشتر ثبت شده است. البته از اهالى مكّه و آنها كه به اتفاق أمير المؤمنين على عليه السّلام و أبو موسى از يمن آمدند بر اين تعداد اضافه ميشوند .
📚مدارک این سخن ؛ السیره الحلبیه ج 3 ص 283 _ سیره زینی دحلان ج 2 ص 143_ تذکره الخواص ص 30_ دائره المعارف ، فرید وجدی ، ج 3 ص 542
🔸بر گرفته از الغدیر ، ج 1 ص 32
❕این جمعیت #چندین هزار نفری در هنگامه گرمای شدید حاکم بر منطقه غدیر گرد هم آمدند .
🔸حاکم #نیشابوری از زید بن ارقم نقل می کند ؛
« با رسول خدا به منطقه غدیر خم رسیدیم ...آن روز روزی بود که به مانند #گرما آن را ندیده بودیم ...پیامبر دست علی را گرفت و گفت ای مردم چه کسی بر مومنان ولایت دارد ، مردم گفتند خدا و رسولش ، پیامبر گفت هر کس که من بر او ولایت دارم و مولی او هستم ، علی مولای اوست »
📚المستدرک علی الصحیحین ج3 ص613
👌در #نقل دیگری زید بن ارقم می گوید ؛
« آن روز به شدت گرم بود تا جایی که برخی از ما از شدت گرما ، #عبایش را به سر و برخی به پا کشیده بودیم تا از آزار گرما در امان باشیم »
📚الروضه الندیه ص157
👌در #نقل دیگری آمده است ؛
« ما با سرعت به سوی پیامبر رفتیم ، هوا بسیار گرم بود تا جایی که پیامبر مقداری از لباس ( عبایش ) را از شدت گرما به سر و مقداری را به #پا کشیده بود »
📚بحار الانوار ج37 ص152
🗯اهل سنت می گویند منظور از #مولی در حدیث غدیر ، تنها بیان دوستی علی علیه السلام می باشد در حالی که مساله دوستی علی علیه السلام با مومنان مطلب مخفی و پیچیده ای نبود که نیاز به این همه تاکید و بیان داشته باشد ، و احتیاج به متوقف ساختن آن قافله #عظیم در وسط بیابان خشک و سوزان داشته باشد .
🔶قرآن با #صراحت می گوید ؛
« مومنان همه برادر یکدیگرند »
🔷حجرات 10
👌و می فرماید ؛
« مردان مومن و زنان مومنه دوست و یاور یکدیگرند »
🔷توبه 71
🗯مساله اخوت اسلامی و #دوستی مسلمانان با یکدیگر از بدیهی ترین مسائل اسلامی است که در آغاز اسلام وجود داشت و پیامبر بارها آن را تبلیغ کرد و دیگر نیازی به بیان آن ، در آن اجتماع عظیم و #گرمای سوزان نبود . بنابراین مراد از مولی تنها ولایت و #سرپرستی است نه چیز دیگر.
🔸#ادامه 👇
#نقد_مستند_شهر_مقدس
🤔#پرسش
❔مستند كامل #شهر_مقدس
حاصل تحقيقات ٢٠ ساله دكتر دن گيبسن در مورد حقيقت دنياى اسلام
حاصل اين تحقيق:
١- محمد اهل مكه و كشور عربستان نبوده است!
٢- پيامبر اسلام اهل مكه و كشور عربستان نبوده است.
٣- هيچ نامى از مكه در نقشه هاى قديمى وجود ندارد.
٤- قدس قبله اول مسلمانان نبوده است و تغيير قبله ٧٠ سال بعد صورت گرفته است و نه در زمان محمد.
٥- تمام توصيفات قرآن در مورد مسجد الحرام و كعبه ارتباطى به شهر مكه و عربستان ندارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌«شهر مقدس؛ کشف سرمنشأ واقعی اسلام» فیلمی است ساختة آقای دانیل (دن) گیبسون، نویسندة کانادایی ـ بریتانیایی تبار در یک ساعت و بیست و پنج دقیقه که تلاش شده رنگ و بوی مستند داشته باشد.
❕ سخن اصلی دن گیبسون این است که شهر مقدس اصلی اسلام این شهر مکه کنونی که کعبه در آن قرار دارد و مسلمانان به سوی آن نماز میخوانند نیست؛ بلکه شهری است باستانی به نام پترا که در جنوب اردن کنونی قرار دارد. یعنی محل سکونت قریش و قبایل و چهرههای سرشناس تاریخی آن دوره مثل بنیهاشم و بنیامیه، عبدالمطلب و ابوطالب و حمزه و ابولهب و ابوجهل و محل بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول وحی و خانة کعبه و قبله مسلمانان و مراسم حج، شهر پترا بوده است نه شهر مکه.
👌ایشان برای اثبات مدعای خویش چهار مرحله را طی میکند. نخست میکوشد تا بنابر شواهدی، اصالت شهر مکه را زیر سؤال ببرد. در مرحلة دوم به دنبال جایگزینی برای شهر مکه میگردد و شهر پترا را معرفی میکند. در مرحلة سوم تلاش دارد تا نشان دهد اوصاف مذکور در کتب تاریخی دربارة شهر مقدس اسلام بر شهر پترا صدق میکند و در نهایت هم سعی میکند توضیح دهد که چرا و چگونه کعبه از شهر پترا به محلی به نام مکه منتقل شد و شهر پترا از یادها فراموش شد .
❕سستی این نظریه و عدم وجاهت علمی آن سبب شده است که بسیاری از متخصصان آن را قابل بحث علمی ندانند به گونهای که دکتر دیوید اِی. کینگ نقد خویش بر آخرین اثر دن گیبسون، یعنی کتاب قبلههای اولیه اسلام، را این چنین جمعبندی میکند ؛ «اثری آماتوری و غیرعلمی که هم توهین به مسلمانان است و هم توهین به پژوهشهای علمی غربی و اسلامی».
💠https://b2n.ir/741448
❕اين مسأله مورد اتفاق تمام مورخان بزرگ است كه عرب قبل از قيام پيامبر در وضع بسيار بدى از نظر عقايد خرافى، انحطاط اخلاقى، اختلافات و جنگهاى داخلى خانمان سوز و شرايط بد اقتصادى به سر مى برد. نسيم علم و دانش در آن محيط نمى وزيد و حتى اثرى از تمدن صورى بشر نيز در آنجا وجود نداشت و به همين دليل آنها را قومى نيمه وحشى معرفى كرده و نام عصر جاهلى را براى آن زمان برگزيده اند.
❕يكى از مورخان غربى درباره محيط حجاز در عصر جاهليت از بعضى از مورخان معروف چنين نقل مى كند: «در آن زمان كه ديمتريوس سردار بزرگ يونانى قصد تصرف عربستان را داشت ، اعراب ساكن به او گفتند:" اى ديمتريوس پادشاه! چرا با ما جنگ مى كنى ما در ريگستانى به سر مى بريم كه فاقد كليه وسايل زندگى و محروم از تمام نعمتهايى است كه اهالى شهرها و قصبات از آن متمتع و بهره مندند، ما سكونت در چنين صحراى خشك را بدين جهت اختيار نموديم كه نمى خواهيم بنده كسى باشيم بنابراين تحف و هدايايى را كه تقديم مى نماييم از ما قبول كن و لشگريان خود را از اينجا كوچ داده و مراجعت كن" ...
ديمتريوس اين پيام صلح را مغتنم شمرد و هدايا را پذيرفت و از چنين جنگى كه مشكلات زيادى در برداشت صرف نظر كرد.»
📚تاریخ تمدن اسلام و عرب ص 88
❕اصولًا درطول تاريخ، حجاز تحت سيطره كشور گشايان قديم قرار نگرفت و استقلال خود را حفظ كرد، و به گفته تحليل گران علتش اين بود كه تسلط بر چنين سرزمين بى آب و علفى كه فاقد همه چيز بود، به زحمت و مشكلات آن نمى ارزيد و نيز به همين دليل است كه آثار تمدن كشورهاى قديم، مانند ايران و روم، كه در بسيارى از نقاط شبه جزيره يافت مى شد در محيط حجاز وجود نداشت.
👌در حالی که « پترا » آثار تمدنی را در خود دیده بود و محل نزاع ایران و روم برای تصرف در آنجا بود .
📚جنگ های ایران و روم ، پرو کو پیوس ، ترجمه سعیدی ، ص 172
👌قرآن محل بعثت پیامبر گرامی را مکه دانسته و می فرماید ؛
« او كسى است كه دست آنها را از شما و دست شما را از آنها در دل مكه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنها پيروز ساخت، و خداوند به آنچه انجام مى دهيد بيناست. » ( فتح 25)
❕و در مورد خانه کعبه می فرماید ؛
« نخستين خانه اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد در سرزمين مكه است كه پر بركت و مايه هدايت جهانيان است. » ( آل عمران 96)
🔸#ادامه 👇
🔸#ادامه 👇
❕و منطقه مکه را از زبان ابراهیم چنین توصیف می کند ؛
« پروردگارا من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى آب و علفى در كنار خانه اى كه حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را بر پاى دارند، تو قلبهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزى ده شايد آنان شكر تو را بجاى آورند. » ( ابراهیم 37)
❕مكه تدريجا شكل شهرى را بخود مى گرفت، و آن زمانی بود قبيله" جرهم" در آنجا ساكن شده بودند، و پيدايش چشمه زمزم آنجا را قابل سكونت ساخت.
📚فروغ ابدیت ص 106
❕سرزمين پهناور عربستان از شبه جزيره بزرگى تشكيل شده كه مجموع مساحت آن بالغ بر «3 ميليون» كيلومتر مربع است- يعنى تقريباً دو برابر ايران، 6 برابر مساحت فرانسه، 10 برابر مساحت ايتاليا و 80 برابر مساحت سويس است!
از طرف شمال به شام و عراق عرب، و از سمت مشرق به خليج فارس، و از طرف جنوب به درياى عمان، و از جانب مغرب به درياى احمر منتهى مىشود- اين شبه جزيره از دو قسمت تشكيل شده، اوّل صحراى وسيع و ريگستان سوزان بى آب و علفى كه قسمت عمده آن را فرا گرفته، و ديگرى قسمتهاى آباد و سواحل حاصل خيز شبه جزيره كه در اقليت قرار دارد که همان منطقه یمن می باشد .
❕دانشمندان قديم اين سرزمين را به سه بخش تقسيم مى كرده اند ؛
1) بخش شمالى و غربى كه «حجاز» نام دارد.
2) بخش مركزى و شرقى كه آن را صحراى عرب مىناميدند.
3) بخش جنوب غربى كه به «يمن» موسوم است.
❕حجاز كه از سرزمين فلسطين تا بحر احمر امتداد دارد سرزمينى است كوهستانى كه داراى بيابانها و ريگزارهاى لم يزرعى است، و به طور كلى بيشتر اراضى آن از سنگلاخ تشكيل شده است- زراعت در اين نقطه كم و قسمت عمده آن خشك و بى آبست. اين قسمت از عربستان اگرچه در تاريخ، شهرت بسزايى دارد، ولى اين شهرت نه از لحاظ تمدن و خوبى وضع اقتصاد آن است، بلكه از جهت اهميّت مذهبى و معنوى است كه از قديم الايام براى آن قائل بوده اند- از شهرهاى مشهور آن «مكّه» و «مدينه» و دو بندر «جده» و «ينبوع» است.
❕مكّه شهرى است كه در وسط كوهستان خشك و بيابان لم يزرعى بنا شده، اطراف آن به اندازهاى شوره زار است كه به هيچ وجه قابل زراعت نيست و به قول بعضى از خاورشناسان در هيچ جاى دنيا نمى توان نظيرى براى سرزمين مكّه از حيث بدى اوضاع جغرافيايى پيدا كرد.
👌اهالى مكّه بيشتر ضروريات خود را از جده كه بندرگاه آنجا محسوب مى شود، تهيه مى كنند- اطراف مدينه را هم مانند مكه كم و بيش بيابانهاى غير مزروعى فرا گرفته است، اهالى آنجا قسمت مهمى از مايحتاج خود را از بندر «ينبوع» كه مانند جده در كنار درياى احمر واقع شده است، بدست مى آورند، نكته قابل توجه اينجاست كه آنچه در تاريخ عربستان نسبت به اين قسمت از شبه جزيره ديده مىشود اين است كه سابقه تمدن درخشانى در تمام مدت تاريخ، نداشته است تنها همان اهميّت معنوى و قداست مذهبى است كه از ديرزمانى براى آنجا مسلّم بوده و حتى در تورات نيز به آن تصريح شده است.
📚معجم البلدان ج 5 ص 181
👌نصوص و تصریحات تاریخ اسلام و ایران باستان ، که محل بعثت پیامبر گرامی را مکه دانسته و این که قبله اول مسلمین بیت المقدس بوده که پس از آن به امر خداوند و پیامبر به سمت مسجد الحرام و کعبه در مکه تغییر یافت ، فراتر از آن است که ذکر شود که ما اگر بخواهیم آن ها را بشماریم ، هزاران هزار مستند و نص می شود .
❕به راستی تعجب است که چگونه عده ای که گویی، عقلشان پوشانده شده ، مطالب موهنی و مضحک و بدون مستندی نقل می کنند که شهر مکه ای نبوده و پیامبر از مکه مبعوث نشده است و اساسا خانه کعبه در مکه نبوده است و ... این مطالب موهون به راستی سستی پژوهشهای اسلام شناسان غربی را نشان می دهد .
🔸ادامه 👇
🔸#ادامه 👇
👌آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مىگسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود.
❕بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با #مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته تريم!».
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325.
❕مرحوم صدوق مى گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛
«اى پسر عُتبه! تو مىدانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه هاى حق كه خدا به دلهايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس #فرمود: از جدّم رسول خدا شنيدم كه مىفرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!».
📚امالی صدوق ص 130
❕اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با #دليل نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است.
❕اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى افتد.
👌فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان #جارى ساخت و فرمود:
« زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!».
👌مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد.
📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185
👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى #منصوب كرد .
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96
❕دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد.
📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34
👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در #مدينه كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد.
❕در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان #منفور براى آنان كار مشكلى نبود.
❕به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود.
📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#امام_حسین_علیه_السلام_دست_کشیدن_از_قیام
🤔#پرسش
❔برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت #مسلم به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال #ضلالت و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛
« من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به #روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!»
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329
👌هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ #سخنانى چنين فرمود ؛
« آيا نمى بينيد به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگيرى نمى گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد».
📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237.
👌و در نامه ای به بزرگان #کوفه نوشت ؛
« شما مى دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى كند ولى با او به مبارزه
عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه #خداوند او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند »
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381.
❕و در خطبه اى با #صراحت هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى كند ؛
« خداوندا! تو مى دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان #مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنّتها و احكامت مورد عمل قرار گيرد»
📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79.
👌حال ادعایی #کذبی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است .
❕هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ىاش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند:
« به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از #شما بخواهد برگردد مى تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست».
🔸به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند.
اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه اى #فكر مى كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند.
📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت).
👌 اين سخنان به خوبى نشان مى دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل #پيدا كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى دارد و با صراحت مىگويد ما به سوى خطر پيش مى رويم آنها كه غير از اين گمان مى كردند آزادند، بازگردند.
🔸دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن #عقيل و بى وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛
« اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزهها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود»
📚ینابیع الموده ص 406
🔸#ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht
🔸#ادامه 👇
👌امام عليه السلام همچنان به سوى #كوفه پيش مى رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آنكه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟»
🔸 اشك از ديدگان امام #جارى شد و فرمود ؛
«خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است».
👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود:
«اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدنها براى #مرگ آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمعآورى مى شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ »
📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45.
🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين #جمله را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛
« سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103
👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه گر است او مى داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از #دودمان بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى سازد و آماده مى كند.
❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است .
👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛
«اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آنكه نامه هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد.
🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاقهاى محكم مى بنديد به گونه اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به #مكانى كه از آنجا آمده ام باز مى گردم».
🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند.
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت).
👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك #منطقه دور از آبادى ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند.
❕اگر مى بينيم امام عليه السلام مى فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ام باز مى گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در #محاصره قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند .
❕زيرا اگر امام عليه السلام مى خواست بازگردد، بعد از خبرهاى #قطعى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى گشت. او به خوبى مى داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش #رسول خدا به او رسيده بود.
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman