eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا راست است که امام سجاد با یزید کرد ❗️می گویند در کتاب کافی هم آمده است که امام سجاد بیعت کردند ❕❕ 💠💠 👌مردم مدینه پس از آگاهی از انحراف یزید و دوری او از اسلام سر به بر علیه یزید بلند کردند و از امام سجاد علیه السلام خواستند که شورش آنها را هدایت کند اما امام علیه السلام از به عهده گرفتن رهبری شورش کرد زیرا میدانست که شورش با شکست مواجه می شود و همگان جان خود را از دست خواهند داد و از سوی دیگر با نفوذ عبد الله بن زبیر و دیگران در بین شورشیان ، این شورش یک نهضت اصیل محسوب نمی شد و رهبران شورش نیز در برقراری اصل شورش از امام سجاد علیه السلام نظر خواهی نکرده بودند و این نشان دهنده این بود که شورش مذکور یک حرکت شیعی نیست و در صورتی پیروزی معلوم نیست که به نفع شیعیان تمام شود لذا امام علیه السلام در این شورش شرکت نکرد ؛ 📚سیره پیشوایان ص270 ❕یزید ، مسلم بن عقبه را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و او توانست شورش را سرکوب و کشتاری بس عظیم در به راه بیاندازد و شهر را تصرف کند و به زور از مردم برای یزید بیعت بگیرد . 👌 می نویسند ؛ « مسلم بن عقبه چنین از مردم مدینه بیعت می گرفت که بگوید من بنده مملوک یزید هستم و او درباره من و خون و مال و خانواده من هر چه بخواهد می کند و هرکس از این نوع بیعت امتناع می کرد و حاضر به عبودیت یزید نمی شد کشته می شد » 📚تاریخ طبری ج5 ص493 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص118 ❕شیخ عباس می نویسد ؛ « نماینده یزید مردم را به بیعت با او و اقرار بر بندگی یزید فرا می خواند و هر کس امتناع می کرد کشته می شود و تمامی مردم مدینه جز امام العابدین و علی بن عبد الله بن عباس بیعت کردند » 📚منتهی الامال ج2 ص1162 🔶شیخ و ابن نقل می کنند ؛ « هنگامی که مسلم بن عقبه به مدینه رسید به دنبال امام سجاد فرستاد ، و چون امام به نزد او آمد او را بزرگ داشت و به خود نزدیک کرد و گفت امیر المومنین یزید مرا به نیکویی درباره تو سفارش کرده و گفته است که حساب تو را از دیگران جدا کنم . او امام را مجبور به نکرد » 📚الارشاد ج2 ص152 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص51 📚بحار الانوار ج46 ص139 👌بی شک یزید نمی خواست بار دیگر دستش به خون اهل بیت پیامبر گرامی آلوده شود و با این کار زوال حکومتش را به آورد و از سوی دیگر چون امام سجاد علیه السلام هیچ نقشی در شورش مردم مدینه نداشته بود ، اجبار او بر بیعت و ریختن خونش بدون دلیل بود . ⚫️اما در روایتی در کتاب آمده است که یزید به زور از امام سجاد علیه السلام بیعت گرفت . 👌او از امام باقر علیه السلام نقل می کند ؛ « یزید وارد مدینه شد و قصد حج گذاردن کرد ، دستور داد مردی از قریش را به نزد او حاضر سازند ، یزید به او گفت آیا اقرار می کنی که بنده منی و من اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم به اسارت خودم در می آورم ، آن مرد این اقرار را نکرد و یزید او را کشت . ❕یزید به سوی امام فرستاد و به امام گفت همان اقرار را بکند . امام سجاد گفت اگر اقرار نکنم مرا هم مانند آن مرد می کشی ؟ یزید گفت آری . 🔶امام گفت آنچه می خواهی را اقرار می کنم و من بنده ای مکره و مجبور هستم ، اگر می خواهی دست نگه دار و اگر می خواهی مرا بفروش ، یزید پس از این اقرار از امام دست برداشت...» 📚الکافی ج8 ص235 💠با توجه به آن که تمام مورخان اتفاق دارند که یزید عازم مدینه شد و خودش از شام خارج نشد و و نیز در نقل های آمده است که امام سجاد علیه السلام بیعت نکرد و نماینده یزید نیز او را مجبور به بیعت نساخت ، صحت نقل مزبور زیر سوال می رود . 👌علامه می نویسد ؛ « در این خبر اشکالی است زیرا معروف در تاریخ آن است که یزید از شام تا زمان مرگ خارج نشد و هیچ گاه به مدینه نیامد و این روایت با نقل هایی که می گوید امام سجاد بیعت نکرد دارد » 📚بحار الانوار ج46 ص138 ❕این قرائن نشان دهنده صحیح نبودن روایت مذکور است ، خصوصا آن که راوی روایت که ابی نام دارد توثیقی ندارد و مجهول است و احیانا مشترک بین چندین راوی به این نام است و دقیقا شناخته شده نیست ؛ 📚رجال ص455 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔دوست می گوید که در روایات خودتان آمده است که پیامبر علی را به مدینه فرستاد تا قبوری که گنبد و برایش ساخته شده است را خراب کند ( کافی ج6) پس چگونه عمل عربستان را در تخریب گنبد و بارگاه امامان می کنید ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی که مورد اشاره شما قرار گرفته است ، در نقل شده است که از امیر مومنان علیه السلام روایت می کند ؛ « پیامبر من را به مدینه فرستاد و به من فرمود هر ( ذی روحی ) را دیدی محو کن و هر قبری را که دیدی صاف نما » 📚 ج6 ص528 📚 ص613 🗯 ؛ 1⃣این روایت از حیث سند است . 🔷یکی از راویان ، نوفلی نام دارد که نجاشی تصریح می کند که او است . 📚رجال ص37 🔷و راوی دیگر ، سکونی نام دارد که او هم واقفی مذهب بوده و ندارد . 📚 نجاشی ص56 2⃣مضمون حدیث با تاریخ زندگانی ساز گار نیست زیرا باید دید که پیامبر حضرت علی را در چه سالی به مدینه فرستاده است ، قبل از هجرت یا بعد از هجرت ❕ 🔷احتمال نخست منتفی است زیرا علی علیه السلام قبل از هجرت پیامبر به از مکه خارج نشده تا به مدینه اعزام گردد و از طرفی با سیطره مشرکان بر مدینه شرایط انجام این ماموریت را نداشت . 👌صورت دوم با بیشتری رو به رو است زیرا پس از گرویدن اوس و خزرج به آیین اسلام ، بت و یا صورت بتی در میان مدنیان نبود که علی علیه السلام مامور به آن باشد . 📚صحیح ج3 ص61 3⃣روایت می گوید ؛« لاقبرا الا سویته » « هر قبری را دیدی نما » یعنی روی قبر باید صاف باشد و به صورت پشت ماهی و کوهان شتر که رسم کفار بود نباشد و بسیاری از فقها نیز فتوا داده اند که باید روی قبر صاف و مسطح باشد که این امر ارتباطی با بحث ما که ساختن و بارگاه بر روی قبر صاف است ندارد . 🗯روی قبر پیامبر گرامی و ائمه بزرگوار صاف و بدون بر آمدگی است و ما بر روی آن گنبد و بارگاه می سازیم و این هم با حکم مذکور در روایت ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔وهابیت می گوید شیعیان کربلا را از خانه خدا بالاتر می داند لذا میلیونی با پای برای زیارت اربعین به کربلا می روند به راستی ایا جهالتی از این بالاتر است که کربلا را از کعبه بالاتر بدانیم❕❕ 💠💠 ✏️در روایات ما امده است که کربلا بر کعبه شرافت و برتری دارد. 🗯امام فرمود: «خداوند متعال بیست و چهار هزار سال قبل از این‌که زمین کعبه را خلق کند و آن‌را حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفرید و آن‌را حرم امن و مبارک گردانید، و هرگاه خداوند بخواهد کره زمین را لرزانده و حرکتش دهد (شاید کنایه از قیامت باشد) زمین کربلا را همراه تربتش در حالى‌که نورانى و شفاف هست بالا برده و آن‌را در برترین باغ‌هاى بهشت قرار داده و بهترین جای سکونت قرار می‌دهد و در آن‌جا کسی غیر از انبیای مرسل یا پیامبران اولو العزم سکونت نکنند. این زمین در میان باغ‌هاى بهشت می‌درخشد همان‌گونه که ستاره درخشنده بین ستارگان نورافشانى می‌نماید، نور این زمین چشم‌هاى اهل بهشت را تار می‌کند و با صدایى بلند می‌گوید: من زمین مقدس و طیب و پاکیزه و مبارکى هستم که سید الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم». 📚کامل الزیارات ص268 📚وسائل الشیعه ،ج14 ص515 🗯امام صادق فرمود: «زمین کعبه در مقام فخر بر مکان‌های دیگر گفت: کدام زمین مانند من است، در حالی‌که خداوند خانه‌اش را بر پشت من بنا کرده و مردم از هر راه دورى متوجه من می‌شوند، و حرم خدا و امن قرار داده شده‌ام؟ خداوند متعال به سویش وحى کرد و فرمود: بس کن و آرام بگیر به عزّت و جلال خودم قسم آنچه را که تو براى خود فضیلت می‌دانى در قیاس با فضیلتى که به زمین کربلا بخشیده‌ام، همچون قطره‌اى است نسبت به آب دریا که سوزنى را در آن فرو برند و آن قطره را با خود بردارد، و اساسا اگر خاک کربلا نبود این فضیلت براى تو نبود و نیز اگر نبود آنچه که این خاک آن‌را در بردارد تو را نمی‌آفریدم و خانه‌ای را که تو به آن افتخار می‌کنى خلق نمی‌کردم. بنابراین، آرام بگیر و ساکت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمین کربلا، غرور و خودبزرگ‌بینی و از خود نشان مده و اگر چنین کنی تو را فرو برده و در آتش جهنّم قرارت می‌دهم» 📚کامل الزیارات،ص267 📚وسائل الشیعه،ج14 ص514 👌لذا در روایات ما ثواب زیارت کربلا چندین برابر انجام حج اعلام شده است؛ 📚بحار الانوار ج98 ص28 باب 5 🔶البته شکی در عظمت و شرافت نیست در این باره روایات فراوانی در مجامع روایی ما امده است؛ 📚وسائل الشیعه،ج13 ص236 باب18 ✏️اما باید توجه کرد که تمام موارد فوق در برتری کربلا بر کعبه کاملا پذیر است، زیرا اگر نبود شهادت امام حسین در کربلا، امروز نه از طواف خبری بود، نه از کعبه و نه از اسلام 🗯از سوی دیگر باید توجه کرد که روح و حقیقت حج است وحجی که با ولایت پیوند نخورد حج حقیقی نیست بلکه حج می باشد .چنان که امام باقر فرمود: « مردم مامور شده اند تا به سراغ این سنگ ها بیایند و طوافشان کنند .سپس نزد ما بیایند و دوستی خود را به ما اعلام و یاریشان را بر ما عرضه کنند» 📚الکافی ج4 ص549 ❗️چرا که قوام و بقا و عظمت کعبه به ولی خدا می باشد و با ولایت امام است که احکام از جمله احکام حج دانسته میشود چرا که امام مبین شریعت نبوی است 📚سلفی گری،رضوانی،ص557 ❔ما از وهابیت می پرسیم شما که این قدر بر ما در مورد روایات بالا اشکال می گیرید چگونه است که می گویید: 🗯« کسی که احمد بن حنبل و بشر حافی را زیارت کند در قیامت پاداش یک حج و عمره برای او است» 📚نزهه المجالس،ج2 ص471 ❗️ویا نقل می کنید که پیامبر بر کعبه برتری دارد؛ 📚بدائع الفوائد،ج3 ص655 ❗️ومی گویید بر مکه برتری دارد؛ 📚فضائل المدینه،ج1 ص23 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در روایات آمده است که پیامبر یک نظر غیر کارشناسی در مورد باروری درختان گفت و تمام محصول در آن سال خراب شد ❗️براستی من چگونه بیام از چنین پیامبری تبعیت کنم ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که در مجامع روایی اهل سنت از انس بن مالک نقل شده است که می گوید ؛ « پیامبر از کنار نخلستانی عبور می کرد ، مردانی بر سر درختان خرما مشغول گرد افشانی برای نخل های ماده بودند ، پیامبر به آنها فرمود اگر این کار را نکنید خرمای درختان شما بهتر خواهد بود، مسلمانان نیز به دستور پیامبر عمل کردند و در نتیجه خرمای آن سال مدینه خراب شد و چون پیامبر از این موضوع آگاه شد فرمود شما در کار دنیای خود از من آگاه ترید » 📚صحیح مسلم ج4 ص1836 ❕این روایت از دیدگاه شیعه وباطل است ؛ 1⃣راوی روایت انس بن مالک است که متهم به کذب و است . 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « سه تن بودند که بر پیامبر پیوسته دروغ می بستند ، ابو هریره و انس بن مالک و یک » 📚بحار الانوار ج2 ص217 2⃣دلیل می گوید اگر پیامبران در موضوعات و امور دنیوی دچار سهو و نسیان شوند ، طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود لذا با گفتار آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال پیامبران که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است . 3⃣روایات متعددی نیز تصریح می کند که الهی از هرگونه سهو و نسیان دور هستند . 👌امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 🔶پیامبر گرامی فرمود: «سهو و برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 4⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند. ❕شیخ مفید می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود» 📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7 🔷علامه حلی می گوید: « اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند» 📚تذکره الفقهاء ج1 ص130 5⃣در روایات ما آمده است که پیامبر گرامی و ایشان آگاه به تمام علوم دنیوی و اخروی و آسمانی و زمینی و علم ما کان و ما یکون بوده اند ، بنابراین عالم تر از آنها چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی در میان مردم وجود ندارد . 📚بحار الانوار ج26 ص109 باب 6 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔ سوالی که وجود داره اینه که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام حضرت زهرا خیلی میکردند طوری که همسایه ها به حضرت علی گفتند فاطمه یا شب گریه کند تا ما استراحت کنیم در روز یاروز گریه کند وما شب استراحت کنیم. ایا این کار حضرت زهرا نبود❕ ❓حضرت زهرا معصوم بودند و حتی کار مباحی که برایش سودی نداشت ، انجام نمیداد حال برای ما سوال است که چرا انقدر گریه کرد که موجب در امدن صدای مردم شد که گفتند اذیت میشویم و حضرت امیر برایش بیت ساخت ❕❕ 💠💠 👌فاطمه زهرا سلام الله علیها پس از شهادت پیامبر گرامی و اتفاقاتی که پس از آن افتاد بسیار بودند و همواره به خاطر این مصائب گریه و ناله می کردند تا آنجایی که در روایتی از امام علیه السلام نقل است که فرمود ؛ « پنج نفر در عالم هستند که بسیار گریه کردند ، آدم به خاطر خروج از بهشت و یعقوب به خاطر فراق یوسف و یوسف به خاطر فراق یعقوب و و امام سجاد ( به خاطر وقایع کربلا )» 📚 ص140 👌در نقل است ؛ « بزرگان به نزد علی علیه السلام آمدند و گفتند فاطمه روز و شب گریه می کند ، هیچ کدام از ما شب در رختخواب به خواب نمی رویم در حالی که روز ها به علت مشغله و طلب معاش قرار و آرام نداریم ، ما از تو تقاضا می کنیم که فاطمه یا شب کند و یا روز ، علی علیه السلام فرمود مانعی ندارد و این موضوع را با فاطمه در میان گذاشت و پس از آن اطاقی در خارج از شهر مدینه برای فاطمه ساخت که آن را بیت الاحزان مین گفتند ، به هنگام صبح ، فاطمه ، حسن و حسین را بر می داشت و به می رفت و همچنان تا شب گریه می کرد و چون شب فرا می رسید علی فاطمه را به منزل باز می گردانید » 📚 ج43 ص177 ❕حقیقت آن است که حضرت زهرا سلام الله علیها مایه اذیت و آزار هیچ کس نبود ؛ 🗯 اما از آنجایی که این گریه ها ،آمیخته ای از گریه های به خاطر از دست دادن پیامبر و گریه های به خاطر غصب خلافت و هتک حرمت بیت نبوت ، بود ، دستگاه حاکم و هم پیمانان آنان را به خطر می انداخت که شاید این گریه ها سبب بیداری وجدان خفته مردم شود ، لذا با و چنین وانمود می کردند که این گریه ها مایه اذیت و آزار ما شده است 🗯 حضرت علی نیز به سبب آنکه ای به دست آنان جهت تبلیغ بر علیه اهل بیت ندهد ، بیت الاحزانی برای حضرت زهرا فراهم ساختند . 👌با توجه به حضرت زهرا سلام الله علیها و بی غیرتی مردم مدینه در دفاع از اهل بیت ، این بیان و توجیه ، بیان در این قضیه می باشد که هم با عصمت حضرت زهرا منافاتی ندارد و هم شاهد دیگری بر بی وجدانی خلافت می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔وهابیت می گوید شیعیان کربلا را از خانه خدا بالاتر می داند لذا میلیونی با پای برای زیارت اربعین به کربلا می روند به راستی ایا جهالتی از این بالاتر است که کربلا را از کعبه بالاتر بدانیم❕❕ 💠💠 ✏️در روایات ما امده است که کربلا بر کعبه شرافت و برتری دارد. 🗯امام فرمود: «خداوند متعال بیست و چهار هزار سال قبل از این‌که زمین کعبه را خلق کند و آن‌را حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفرید و آن‌را حرم امن و مبارک گردانید، و هرگاه خداوند بخواهد کره زمین را لرزانده و حرکتش دهد (شاید کنایه از قیامت باشد) زمین کربلا را همراه تربتش در حالى‌که نورانى و شفاف هست بالا برده و آن‌را در برترین باغ‌هاى بهشت قرار داده و بهترین جای سکونت قرار می‌دهد و در آن‌جا کسی غیر از انبیای مرسل یا پیامبران اولو العزم سکونت نکنند. این زمین در میان باغ‌هاى بهشت می‌درخشد همان‌گونه که ستاره درخشنده بین ستارگان نورافشانى می‌نماید، نور این زمین چشم‌هاى اهل بهشت را تار می‌کند و با صدایى بلند می‌گوید: من زمین مقدس و طیب و پاکیزه و مبارکى هستم که سید الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم». 📚کامل الزیارات ص268 📚وسائل الشیعه ،ج14 ص515 🗯امام صادق فرمود: «زمین کعبه در مقام فخر بر مکان‌های دیگر گفت: کدام زمین مانند من است، در حالی‌که خداوند خانه‌اش را بر پشت من بنا کرده و مردم از هر راه دورى متوجه من می‌شوند، و حرم خدا و امن قرار داده شده‌ام؟ خداوند متعال به سویش وحى کرد و فرمود: بس کن و آرام بگیر به عزّت و جلال خودم قسم آنچه را که تو براى خود فضیلت می‌دانى در قیاس با فضیلتى که به زمین کربلا بخشیده‌ام، همچون قطره‌اى است نسبت به آب دریا که سوزنى را در آن فرو برند و آن قطره را با خود بردارد، و اساسا اگر خاک کربلا نبود این فضیلت براى تو نبود و نیز اگر نبود آنچه که این خاک آن‌را در بردارد تو را نمی‌آفریدم و خانه‌ای را که تو به آن افتخار می‌کنى خلق نمی‌کردم. بنابراین، آرام بگیر و ساکت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمین کربلا، غرور و خودبزرگ‌بینی و از خود نشان مده و اگر چنین کنی تو را فرو برده و در آتش جهنّم قرارت می‌دهم» 📚کامل الزیارات،ص267 📚وسائل الشیعه،ج14 ص514 👌لذا در روایات ما ثواب زیارت کربلا چندین برابر انجام حج اعلام شده است؛ 📚بحار الانوار ج98 ص28 باب 5 🔶البته شکی در عظمت و شرافت نیست در این باره روایات فراوانی در مجامع روایی ما امده است؛ 📚وسائل الشیعه،ج13 ص236 باب18 ✏️اما باید توجه کرد که تمام موارد فوق در برتری کربلا بر کعبه کاملا پذیر است، زیرا اگر نبود شهادت امام حسین در کربلا، امروز نه از طواف خبری بود، نه از کعبه و نه از اسلام 🗯از سوی دیگر باید توجه کرد که روح و حقیقت حج است وحجی که با ولایت پیوند نخورد حج حقیقی نیست بلکه حج می باشد .چنان که امام باقر فرمود: « مردم مامور شده اند تا به سراغ این سنگ ها بیایند و طوافشان کنند .سپس نزد ما بیایند و دوستی خود را به ما اعلام و یاریشان را بر ما عرضه کنند» 📚الکافی ج4 ص549 ❗️چرا که قوام و بقا و عظمت کعبه به ولی خدا می باشد و با ولایت امام است که احکام از جمله احکام حج دانسته میشود چرا که امام مبین شریعت نبوی است 📚سلفی گری،رضوانی،ص557 ❔ما از وهابیت می پرسیم شما که این قدر بر ما در مورد روایات بالا اشکال می گیرید چگونه است که می گویید: 🗯« کسی که احمد بن حنبل و بشر حافی را زیارت کند در قیامت پاداش یک حج و عمره برای او است» 📚نزهه المجالس،ج2 ص471 ❗️ویا نقل می کنید که پیامبر بر کعبه برتری دارد؛ 📚بدائع الفوائد،ج3 ص655 ❗️ومی گویید بر مکه برتری دارد؛ 📚فضائل المدینه،ج1 ص23 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 امام سجاد در نزد علمای اهل سنت و صحابه چگونه بوده است آیا راست است که آنان تصریح به برتری او کرده اند ❗️ 💠💠 👌صحابی بزرگوار جابر بن عبدالله انصاری چنین می گوید: "در فرزندان انبیا کسی چون علی بن الحسین دیده نشده است" 📚حیاه الامام زین العابدین ج1 ص126 🔶عبدالله بن عباس که از نظر سن بسیار از ایشان بزرگتر بود ایشان را بزرگ می داشت و هرگاه ایشان را می دید به او از جای بر می خواست 📚تاریخ دمشق ج36 ص147 📚تذکره الخواص ص324 🔶 نیز درباره امام می گوید: "من هیچ یک از هاشمیان را چون علی بن الحسین ندیده ام" 📚تهذیب التهذیب ج9 ص445 👌و می گوید: "کسی را فقیه تر از او ندیدم" 📚شذرات الذهب ج1 ص105 ❕ می نویسد: "او از برترین مردم وسختکوش ترین آنان در عبادت بود به همین دلیل به زین العابدین نام گرفت" 📚تاریخ یعقوبی،ج3 ص46 👌ابن عساکر می گوید: "راستگو ومورد اعتماد بود، بسیار حدیث می گفت ودارای مقامی بالا وبلند بود" 📚تاریخ دمشق،ج36 ص142 👌ذهبی می گوید: "جلالت قدر او عجیب وبه خدا قسم برازنده او بود او از نظر شرافت، اقایی،علم،،وعقل کاملی که داشت کاملا شایسته مقام امامت عظمی بود" 📚سیر اعلام النبلا،ج4 ص240 👌 الدین می نویسد: "زین العابدین هدایتگری بزرگ وخود راه نجات بود" 📚وسیله المال فی عد مناقب الال،ص280 ❗️امام شافعی گوید: "علی بن الحسین فقیه ترین اهل است" 📚رسایل جاحظ،ص106 ❗️نووی می نویسد: "همه بر بزرگواری او در همه زمینه ها اتفاق نظر دارند" 📚تهذیب اللغات و الاسمای ق1/ 343 ❗️ابن نسب شناس معروف می نویسد: "فضایل او به حدی است که به شماره و شمارش نمی آید" 📚عمده الطالب ص93 ❗️ابن می نویسد: "او از نظر علم و دین از بزرگان و از سادات تابعین است فضایل او از قبیل خضوع و خشوع و صدقه پنهان و ...معروف است" 📚منهاج السنه ج2 ص123 ❗️محمد بن طلحه می گوید: "او زینت عبادت کنندگان و الگوی زاهدان و سرور تقوی پیشگان و پیشوای مومنان است " 📚مطالب السوول ج2 ص41 ❗️جاحظ می گوید: "انچنان که من دیده ام خوارج و شیعه و معتزله و عامه و خاصه همه درباره علی بن الحسین یک نظر دارند و احدی را نیافتم که در برتری او بر دیگران تردیدی به خود راه دهد یا در مقدم بودن او بر دیگران شک داشته باشد" 📚عمده الطالب ص193-194 ❗علمای فراوانی از اهل سنت زبان به فضل ومدح امام گشوده اند که جهت آگاهی رجوع کنید به کتاب شریف ،ج12 ص1 به بعد https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که امام سجاد با یزید کرد ❗️می گویند در کتاب کافی هم آمده است که امام سجاد بیعت کردند ❕❕ 💠💠 👌مردم مدینه پس از آگاهی از انحراف یزید و دوری او از اسلام سر به بر علیه یزید بلند کردند و از امام سجاد علیه السلام خواستند که شورش آنها را هدایت کند اما امام علیه السلام از به عهده گرفتن رهبری شورش کرد زیرا میدانست که شورش با شکست مواجه می شود و همگان جان خود را از دست خواهند داد و از سوی دیگر با نفوذ عبد الله بن زبیر و دیگران در بین شورشیان ، این شورش یک نهضت اصیل محسوب نمی شد و رهبران شورش نیز در برقراری اصل شورش از امام سجاد علیه السلام نظر خواهی نکرده بودند و این نشان دهنده این بود که شورش مذکور یک حرکت شیعی نیست و در صورتی پیروزی معلوم نیست که به نفع شیعیان تمام شود لذا امام علیه السلام در این شورش شرکت نکرد ؛ 📚سیره پیشوایان ص270 ❕یزید ، مسلم بن عقبه را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و او توانست شورش را سرکوب و کشتاری بس عظیم در به راه بیاندازد و شهر را تصرف کند و به زور از مردم برای یزید بیعت بگیرد . 👌 می نویسند ؛ « مسلم بن عقبه چنین از مردم مدینه بیعت می گرفت که بگوید من بنده مملوک یزید هستم و او درباره من و خون و مال و خانواده من هر چه بخواهد می کند و هرکس از این نوع بیعت امتناع می کرد و حاضر به عبودیت یزید نمی شد کشته می شد » 📚تاریخ طبری ج5 ص493 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص118 ❕شیخ عباس می نویسد ؛ « نماینده یزید مردم را به بیعت با او و اقرار بر بندگی یزید فرا می خواند و هر کس امتناع می کرد کشته می شود و تمامی مردم مدینه جز امام العابدین و علی بن عبد الله بن عباس بیعت کردند » 📚منتهی الامال ج2 ص1162 🔶شیخ و ابن نقل می کنند ؛ « هنگامی که مسلم بن عقبه به مدینه رسید به دنبال امام سجاد فرستاد ، و چون امام به نزد او آمد او را بزرگ داشت و به خود نزدیک کرد و گفت امیر المومنین یزید مرا به نیکویی درباره تو سفارش کرده و گفته است که حساب تو را از دیگران جدا کنم . او امام را مجبور به نکرد » 📚الارشاد ج2 ص152 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص51 📚بحار الانوار ج46 ص139 👌بی شک یزید نمی خواست بار دیگر دستش به خون اهل بیت پیامبر گرامی آلوده شود و با این کار زوال حکومتش را به آورد و از سوی دیگر چون امام سجاد علیه السلام هیچ نقشی در شورش مردم مدینه نداشته بود ، اجبار او بر بیعت و ریختن خونش بدون دلیل بود . ⚫️اما در روایتی در کتاب آمده است که یزید به زور از امام سجاد علیه السلام بیعت گرفت . 👌او از امام باقر علیه السلام نقل می کند ؛ « یزید وارد مدینه شد و قصد حج گذاردن کرد ، دستور داد مردی از قریش را به نزد او حاضر سازند ، یزید به او گفت آیا اقرار می کنی که بنده منی و من اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم به اسارت خودم در می آورم ، آن مرد این اقرار را نکرد و یزید او را کشت . ❕یزید به سوی امام فرستاد و به امام گفت همان اقرار را بکند . امام سجاد گفت اگر اقرار نکنم مرا هم مانند آن مرد می کشی ؟ یزید گفت آری . 🔶امام گفت آنچه می خواهی را اقرار می کنم و من بنده ای مکره و مجبور هستم ، اگر می خواهی دست نگه دار و اگر می خواهی مرا بفروش ، یزید پس از این اقرار از امام دست برداشت...» 📚الکافی ج8 ص235 💠با توجه به آن که تمام مورخان اتفاق دارند که یزید عازم مدینه شد و خودش از شام خارج نشد و و نیز در نقل های آمده است که امام سجاد علیه السلام بیعت نکرد و نماینده یزید نیز او را مجبور به بیعت نساخت ، صحت نقل مزبور زیر سوال می رود . 👌علامه می نویسد ؛ « در این خبر اشکالی است زیرا معروف در تاریخ آن است که یزید از شام تا زمان مرگ خارج نشد و هیچ گاه به مدینه نیامد و این روایت با نقل هایی که می گوید امام سجاد بیعت نکرد دارد » 📚بحار الانوار ج46 ص138 ❕این قرائن نشان دهنده صحیح نبودن روایت مذکور است ، خصوصا آن که راوی روایت که ابی نام دارد توثیقی ندارد و مجهول است و احیانا مشترک بین چندین راوی به این نام است و دقیقا شناخته شده نیست ؛ 📚رجال ص455 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 🔴 آیا کشته شدن زکریای ۶ساله از علائم است ! 🔻 کشته شدن یک کودک در که به ظلم کشته شده بود 🔍 عکس متن عربی و فارسی را ازصفحه 565 جلد2اصول کافی ببینید👆 💔 زکریای ۶ ساله ، به جرم صلوات بر محمد و در حین دیدن حرم حضرت محمد (ص) ، توسط وهابیون مدینه ، با شیشه ماشین ، جلوی چشمان مادرش ، سرش را بریدند و او را کردند. و مادرش فریاد کمک سر داد و کسی او را یاری نکرد ❗️❗️ 💠💠 👌اخیرا برخی مدعی شده اند که در روایات کشته شدن کودکی در مدینه به دست وهابیان از علائم امام زمان علیه السلام محسوب شده است و این کودک ، همان زکریای خردسال است که توسط وهابیت کور و پلید ، مظلومانه به شهادت رسید و این حادثه نشان دهنده نزدیک بودن ظهور امام زمان علیه السلام است . 🔸روایت مورد استدلال این نقل از امام علیه السلام است که فرمود ؛ « لا بُدَّ مِن قَتلِ غُلامٍ بِالمَدينَةِ، قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ، ألَيسَ يَقتُلُهُ جَيشُ السُّفيانِيِّ؟ قالَ: لا، ولكِن يَقتُلُهُ جَيشُ بَني‏ فُلانٍ، يَخرُجُ حَتّى‏ يَدخُلَ المَدينَةَ فَلا يَدرِي النّاسُ في أيِّ شَي‏ءٍ دَخَلَ، فَيَأخُذُ الغُلامَ فَيَقتُلُهُ، فَإِذا قَتَلَهُ بَغياً وعُدواناً وظُلماً لَم يُمهِلهُمُ اللَّهُ عز و جل، فَعِندَ ذلِكَ فَتَوَقَّعُوا الفَرَجَ » 🔸« بى ‏ترديد، در مدينه كشته مى‏ شود». گفتم: فدايت شوم! آيا لشكر سفيانى، او را نمى ‏كشد؟ فرمود: «نه؛ بلكه لشكر بنى فلان، او را مى‏ كشد. خروج مى ‏كند تا اين كه به مدينه وارد مى ‏شود و مردم نمى ‏دانند به چه كارى وارد شده است. آن گاه، جوان را مى‏ گيرد و مى‏ كشد و چون او را جنايتكارانه و به ظلم و ستم مى ‏كشند، خداوند عز و جل مهلتشان‏ نمى‏ دهد و اين هنگام، منتظر فَرَج باشيد» 📚كمال الدين یک جلدی ص 342 ح 24 ، الغيبة، نعمانى: ص 166 ح 6 ، الكافى: ج 1 ص 337 ح 5، إعلام الورى‏: ج 2 ص 237، بحار الأنوار: ج 52 ص 146 ح 70. 🔸روایت مذکور از چند جهت قابل صدق بر کشته شدن کودک مظلوم به دست وهابیت کور و پلید نیست ؛ 1⃣در متن عربی روایت آمده است که « » در مدینه کشته می شود ، در لغت عرب به نوجوان غلام اطلاق می شود نه کودک . 🔸در کتاب لغات در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ « از تعبيرات مختلفى كه در لغت «عرب» آمده مى‏ توان استفاده كرد: «غلام» حد فاصل ميان «طفل» (كودك) و «شاب» (جوان) است كه در زبان از آن تعبير به «نوجوان» مى ‏كنيم‏ » 📚لغات در تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی ص 401 🔸روشن است که عنوان غلام بر انسان شش و هفت ساله قابل صدق نیست و تعبیر مناسب برای این سنین کودک است . 2⃣روایت می گوید قاتلین آن « غلام » در نیستند ، بلکه خارج از مدینه اند و خروج می کنند و گویی سعی می کنند مدینه را به تصرف در آورند که در همین هنگام آن نوجوان نیز به دست آنان کشته می شود . اگر قاتلین اشاره به وهابیون باشد ، روشن است که آنان هم اکنون مدینه تحت است و نیازی به خروج و قیام ندارند . 🔸ادامه 👇
🤔 ❔دوست می گوید که در روایات خودتان آمده است که پیامبر علی را به مدینه فرستاد تا قبوری که گنبد و برایش ساخته شده است را خراب کند ( کافی ج6) پس چگونه عمل عربستان را در تخریب گنبد و بارگاه امامان می کنید ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی که مورد اشاره شما قرار گرفته است ، در نقل شده است که از امیر مومنان علیه السلام روایت می کند ؛ « پیامبر من را به مدینه فرستاد و به من فرمود هر ( ذی روحی ) را دیدی محو کن و هر قبری را که دیدی صاف نما » 📚 ج6 ص528 📚 ص613 🗯 ؛ 1⃣این روایت از حیث سند است . 🔷یکی از راویان ، نوفلی نام دارد که نجاشی تصریح می کند که او است . 📚رجال ص37 🔷و راوی دیگر ، سکونی نام دارد که او هم واقفی مذهب بوده و ندارد . 📚 نجاشی ص56 2⃣مضمون حدیث با تاریخ زندگانی ساز گار نیست زیرا باید دید که پیامبر حضرت علی را در چه سالی به مدینه فرستاده است ، قبل از هجرت یا بعد از هجرت ❕ 🔷احتمال نخست منتفی است زیرا علی علیه السلام قبل از هجرت پیامبر به از مکه خارج نشده تا به مدینه اعزام گردد و از طرفی با سیطره مشرکان بر مدینه شرایط انجام این ماموریت را نداشت . 👌صورت دوم با بیشتری رو به رو است زیرا پس از گرویدن اوس و خزرج به آیین اسلام ، بت و یا صورت بتی در میان مدنیان نبود که علی علیه السلام مامور به آن باشد . 📚صحیح ج3 ص61 3⃣روایت می گوید ؛« لاقبرا الا سویته » « هر قبری را دیدی نما » یعنی روی قبر باید صاف باشد و به صورت پشت ماهی و کوهان شتر که رسم کفار بود نباشد و بسیاری از فقها نیز فتوا داده اند که باید روی قبر صاف و مسطح باشد که این امر ارتباطی با بحث ما که ساختن و بارگاه بر روی قبر صاف است ندارد . 🗯روی قبر پیامبر گرامی و ائمه بزرگوار صاف و بدون بر آمدگی است و ما بر روی آن گنبد و بارگاه می سازیم و این هم با حکم مذکور در روایت ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا پیامبر هم می شود یا خیر ❗️اگر سحر نمی شود چگونه در شان نزول سوره فلق آمده است که یهودیان پیامبر را سحر کردند و خداوند نیز برای دفع آن سوره را بر پیامبر نازل کرد ❕❕ 💠💠 👌 درباره شان نزول سوره فلق روایاتی در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم به وسیله بعضی از مورد سحر قرار گرفته، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهی پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم بهبود یافت . ❕ولی مرحوم و بعضی دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهی می شود زیرا سؤال قرار دادند، ؛ زیرا : 1⃣سوره فلق طبق مکی است و لحن آن نیز لحن سوره های مکی را دارد، در حالی که درگیری پیامبر با یهود در بوده است و این خود دلیلی است بر عدم اصالت اینگونه روایات . 2⃣از سوی دیگر اگر پیغمبر اکرم به این آسانی مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانی ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندی که او را برای چنان ماموریت و رسالت عظیمی فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام نبوت بازیچه دست آنها نشود . 3⃣از سوی سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است، و ممکن است افکارش سحر ساحران گردد، و این معنی اصل اعتماد به پیامبر را در افکار عمومی متزلزل می سازد . 👌و لذا قرآن مجید این معنی را نفی می کند که پیغمبر شده باشد می فرماید : «ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شده ای پیروی می کنید، ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند ؟ آنچنانکه نمی توانند راه را پیدا کنند » « ان تتبعون الا رجلا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا» 🔶فرقان 8 و 9 ❕مسحور در اینجا خواه به معنی کسی باشد که از نظر عقلی سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است . 👌به هر حال با چنین روایات مشکوکی که از حیث سندی و است ، نمی توان قداست مقام نبوت را زیر سؤال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد . 📚تفسیر نمونه ج27 ص454 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔چرا امام علی در جنگ که بزرگترین لشکر کشی مسلمین بود شرکت نداشت ❗️آیا سخن برخی اهل سنت که می گویند پیامبر از علی ناراحت بود و او را به نبرد واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌يكى از افتخارهاى امير مؤمنان، اين است كه در تمام نبردها ملازم ركاب پيامبر و پرچم‏دار وى در ‏هاى اسلامى بوده است، جز در غزوه «تبوك» كه به دستور پيامبر در مدينه باقى ماند و در اين جهاد شركت نكرد، زيرا پيامبر به خوبى مى ‏دانست كه منافقان و برخى از افراد به دنبال فرصت مى‏ گردند تا در غياب پيامبر، وضع را دگرگون سازند و حكومت نو بنياد اسلامى را واژگون كنند و اين فرصت در صورتى امكان پذير است كه پيامبر و ياران وى به مقصد دورى بروند و ارتباط آنان با مركز قطع شود. 👌تبوك، دورترين ‏اى بود كه پيامبر در طى غزوات خود به آن‏جا مسافرت نمود. پيامبر كاملا احساس كرد كه در غياب او ممكن است گروه‏هاى ضد اسلامى، اوضاع را دگرگون سازند و هم‏فكران خود را از نقاط مختلف حجاز گردآورده، متشكل شوند. ❕او با اين‏كه «محمد بن » را جانشين خود در مدينه قرار داده بود، ولى به على عليه السّلام فرمود: «تو سرپرست اهل بيت و خويشاوندان من و گروه مهاجرى و براى اين كار جز من و تو، كسى ديگر شايستگى ندارد.» 💠اقامت امير مؤمنان در مدينه توطئه گران را بسيار ناراحت ساخت، زيرا فهميدند كه با وجود على و ‏هاى پى‏گير او، ديگر نمى‏ توانند نقشه ‏هاى خود را پياده كنند. از اين رو، براى بيرون رفتن على از مدينه نقشه‏ اى ريختند و شايع كردند كه با اين‏كه پيامبر با كمال ميل على را براى شركت در جهاد دعوت كرد، ولى او از جهت دورى راه و شدت گرما، از شرت در اين نبرد مقدس امتناع كرد. على عليه السّلام براى ابطال تهمت آنان به محضر پيامبر شرف‏ياب گرديد و جريان را با آن حضرت در ميان نهاد. پيامبر، كلمه تاريخى خود را كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل او پس از پيامبر است؛ درباره او چنين فرمود: «برادرم به بازگرد، زيرا براى حفظ شئون و اوضاع مدينه جز من و تو كسى شايستگى ندارد. تو نماينده من در ميان اهل بيت و خويشاوندان من هستى ... أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي؟ آيا خشنود نمى‏شوى كه بگويم مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسى است، جز اين‏كه پس از من پيامبرى نيست. همان طورى كه او وصى و جانشين بلافصل موسى بود، تو نيز جانشين و خليفه پس از من هستى » 📚سیره ابن هشام ج2 ص520 📚بحار الانوار ج21 ص207 📚فروغ ابدیت ، ص864 ❕روشن می شود که آنچه در پرسش شما آمد واقع است و مستند تاریخی ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که پیامبر در روزهای پایانی عمرش لشکری ترتیب دادند که به خارج مدینه بروند و ابوبکر و عمر هم جزء بودند ❕اما آنان از دستور پیامبر سرپیچی کردند ❗️هدف پیامبر از این عمل چه بود ❕❕ 💠💠 👌پیامبر گرامی در واپسین روزهای عمرش اسامه بن زید که حدودا هجده ساله بود برای فرماندهی سپاهی بزرگ که بزرگان اصحاب هم در آن بودند برگزید تا جهت نبرد به خارج بروند . ❕ابن سعد از علمای اهل سنت می نویسد ؛ « پیامبر خدا اسامه را بر انگیخت و او را مامور کرد که سوران را به سوی بلقاء ببرد ، جایی که پدرش و جعفر کشته شده بودند ، پس اسامه و یارانش خود را تجهیز کردند و در جرف اردو زدند ( اصحاب از پیوستن به سپاه اسامه تمرد می کردند ) پیامبر با سر بسته بیرون آمد و سه بار فرمود سپاه اسامه را روانه کنید » 📚الطبقات الکبری ج2 ص248 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص113 👌از ابن نقل می کند ؛ « پیامبر سپاهی را آماده کرد که ابوبکر و عمر هم در آن بودند و اسامه بن زید را فرمانده سپاه نمود ، مردم به دلیل جوان بودن اسامه به او طعنه می زدند ، خبر به پیامبر رسید ، به منبر رفت و فرمود به فرماندهی اسامه طعنه زده اند و پیش از این نیز به فرماندهی پدرش طعنه می زدند در حالی که آن دو هر دو شایسته اند » 📚الطبقات الکبری ج4 ص66 📚صحیح بخاری ج4 ص1620 👌بلاذری می نویسد ؛ « در سپاه اسامه ، ابوبکر و عمر و سر شناسانی از مهاجر و انصار داشتند » 📚انساب الاشراف ج2 ص115 📚شرح نهج البلاغه ج6 ص52 ❕اصحاب به قدری در پیوستن به سپاه اسامه کوتاهی می کردند که پیامبر فرمود ؛ « سپاه اسامه را تجهیز کنید ، خدا لعنت کند کسی را که از سپاه اسامه کند » 📚الملل و النحل ج1 ص23 📚شرح نهج البلاغه ج6 ص52 ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « پیامبر خدا در بیماری که به وفات انجامید ، فرمان داد تا سپاهی برای اسامه سامان دهند ، پیامبر خدا هر آن کس را که می ترسید شورش و ستیزه کند و یا با من دشمنی کند با این سپاه روانه ساخت و حتی از مهاجران و انصار و مسلمانان و منافقان کسی را باقی نگذارد مگر آنکه مامور به حضور در سپاه اسامه کرد تا مرا از ولایت نرانند و امور مردم را پس از پیامبر به دست نگیرند ...اما اصحاب فرمانده خود را در میان سپاه بر جای نهادند و شتابان بر اسب ها سوار شدند و به سوی انحلال پیمانی که خداوند برای من و پیامبرش در گردن آنها بسته بود روانه شدند و آن را گشودند و پیمان خدا و پیامبرش را شکستند و تنها نظر خود را اجرا کردند ...» 📚الخصال ج2 ص371 📚الاختصاص ص170 👌شیخ می نویسد ؛ « نظر پیامبر بر این بود که گروهی از مهاجران نخستین و انصار را با سپاه اسامه رهسپار کند تا هنگام وفاتش کسی در مدینه نباشد که در خلافت علی اختلاف ایجاد کند و برای پیشی جستن در فرمانروایی بر مردم طمع کند ، او می خواست راه را برای کسی که جانشین پس از خود کرده بود هموار کند تا هیچ کس در حقی که او داشت با او ستیزه نکند اما مردم از فرمان پیامبر سرپیچی کردند تا پیامبر از دنیا رفت » 📚الارشاد ج1 ص180 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی از اهل سنت می گویند که شما چرا اینقدر یزید را می کنید ❗️شاید پس از قتل امام حسین توبه کرده باشد و خدا هم توبه او را پذیرفته باشد ❕مگر خدا توبه پذیر نیست ❕❕ 💠💠 👌این سخن برگرفته از کلمات ابن است که می گوید ؛ « از کجا معلوم که یزید یا دیگر مظلومان از ظلمشان توبه نکرده یا کار نیکی انجام نداده که گناهانش پاک شده باشد » 📚منهاج السنه ج4 ص571 ❕برای پاسخ باید توجه داشت که کردن نیاز به دلیل و نشان دارد و در تاریخ هیچ نشانه ای برای توبه یزید ثبت نشده است ، مضافا بر این که به فرض توبه هم صورت گرفته باشد ، در قبول توبه از ناحیه خداوند جبران شرط است . 👌خداوند می فرماید ؛ « هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح ( و ) نماید ، ( مشمول رحمت خدا می شود زیرا او ) آمرزنده و مهربان است » 🔶انعام 54 ❕در آیات متعدد دیگری ، جبران مافات و گذشته از شروط اصلی پذیرش توبه ، بیان شده است ؛ 💠بقره160- آل عمران 89- نساء146- نحل119- طه82 ❔حال سوال می کنیم که یزید چه جبران مافاتی انجام داد ❗️آیا قاتلان مباشر حسین را کرد ❕آیا از اهل بیت حسینی طلب و بخشش کرد ❕آیا آنان را مورد اکرام و احترام قرار داد ❕آیا دست از خلافت غاصبانه خود کشید و حکومت را به صاحبان آن تحویل داد ❕و هزاران آیای دیگر که بدون جواب است . 👌بلکه به عکس او در دو سال پایانی عمر و پس از واقعه کربلا ، واقعه کشتار و تجاوز به نوامیس مسلمین در شهر و به منجنیق بستن و سنگباران کردن خانه را به وجود آورد که داستان آن مفصل است ؛ 📚البدایه و النهایه ج8 ص221 📚دلائل النبوه ج6 ص474 و ... ❕و نهایتا هم با حالت از شراب و مسکرات به هلاکت رسید ؛ ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3198 ❗️بر این اساس آلوسی از بزرگان علمای و اهل سنت می گوید ؛ « برای یزید مانندی در میان فاسقان یافت نمی شود و ظاهر آن است که توبه نکرده است ، چنان که در حکم او هستند افرادی مانند ابن زیاد ، عمر سعد ، و دیگر همراهان آنها ، پس تا روز قیامت و هرگاه قطره اشکی برای حسین ریخته می شود ، لعنت خدا بر همه اینان و یاران و پیروانشان و هر که ارادتی به آنان دارد » 📚روح المعانی ج26 ص73 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔از یکی از این سوال پرسیده شده بود که من با جواب ایشان قانع نشدم . ❔خداوند متعال مى فرمايد: «وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة» « خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید » هر كس كه اين آيه شريفه و سيره حضرت امام حسين(عليه السلام) را قرائت كند به نظرش خواهد رسيد كه اقدام و روش حضرت امام حسين(عليه السلام) از نمونه هاى به هلاكت افكندن خود مى باشد زيرا ايشان به اختيار خود به سوى كشته شدن شتافت، پاسخ شما به اين موضوع چيست ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که امام حسین علیه السلام با آگاهی به شهادت به سرزمین پا گذاشت . ❕حسین علیه السلام خطاب به محمد حنفیه که او را از رفتن به کربلا باز می داشت فرمود ؛ « پیامبر را در خواب دیدم که به من چنین امر فرمود که ای حسین به برو زیرا خدا مایل است تو را کشته ببیند » 📚اللهوف ص40 👌امام علیه السلام در آغاز حرکتش در خطاب به بنی هاشم چنین نوشت ؛ « هر کس از شما به من بپیوندد به شهادت می رسد و هرکس بماند به پیروزی نخواهد رسید » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج4 ص76 👌روایات و اخباری که از طریق شیعه و سنی از پیامبر اکرم در موضوع شهادت حسین علیه السلام نقل شده به اندازه ای مشهور بود که ابن می گوید ؛ « ما اهل بیت همگی تردید نداشتیم که حسین در سرزمین کربلا به خواهد رسید » 📚مقتل الحسین خوارزمی ج1 ص160 ❔حال این سوال مطرح می شود که اگر امام حسین آگاه به شهادت در سرزمین کربلا بود چرا به آن سرزمین پا گذاشت ❕آیا جایز است که انسان خود را به هلاکت و کشتن دهد در حالی که از آن نهی کرده است ❗️ 👌پاسخ است . 🔶مساله حرمت القای نفس در هلاکت مربوط به جایی است که هدفی از جان در خطر نباشد و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد همان گونه که حسین علیه السلام و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند . ❔آیا اگر کسی ببیند که جان پیامبر در خطر است و خود را سپر او کند ( همان گونه که علی علیه السلام در لیله المبیت چنین کرد ) آیا چنین کسی القاء نفس در کرده و کار خلافی انجام داده است ؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر را به قتل برسانند و بگوید القای نفس در هلاکت جایز نیست ؟ ❕قرآن کریم کسانی را که جان و مال خود را در راه پاسداری از دین خدا می دهند کرده و می فرماید ؛ « خداوند از مومنان جان هایشان و اموالشان را خریداری کرده تا در برابرش بهشت برای آنان باشد به این گونه که در راه خدا پیکار کنند ، می کشند و می شوند » 🔶توبه 111 👌و می فرماید ؛ « آیا شما را به تجارتی آگاه کنم که از عذاب دردناک شما را رهایی می بخشد ... در راه خداوند با اموال و جهاد کنید این برای شما از هر چیز بهتر است» 🔶صف 10_11 👌بر همین اساس بود که حسین علیه السلام و یاران با وفایش جهت پاسداری از دین الهی بذل جان و مال کردند و به آن مقام والا دست یافتند و به هیچ عنوان مساله القای نفس در هلاکت در رابطه با قضیه کربلا مصداق ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🔸 👇 👌آنگاه امام عليه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به وليد بن عتبه كرد و فرمود: «اى امير! ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول رحمت الهى مى ‏باشيم. خداوند (اسلام را) با ما آغاز كرد و با ما پايان برد. در حالى كه يزيد مردى است فاسق، مى‏گسار، قاتل بى گناهان و آن كسى كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى ‏شود. ❕بنابراين، هرگز شخصى مانند من، با همانند وى بيعت نخواهد كرد! ولى به هر حال بگذار صبح شود و به انتظار بمانيم و ببينيم كدام يك از ما، به خلافت و بيعت شايسته ‏تريم!». 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18- 19؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 184 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 325. ❕مرحوم صدوق مى ‏گويد: امام عليه السلام به وليد فرمود ؛ «اى پسر عُتبه! تو مى‏دانى كه ما اهل بيت كرامت و بزرگوارى و معدن رسالتيم، و ماييم آن نشانه ‏هاى حق كه خدا به دل‏هايمان سپرده و زبان ما را بدان گويا ساخته كه به اذن خداوند گويا است. سپس : از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى‏فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است!» اكنون من چگونه با خاندانى كه رسول خدا درباره آنان چنين فرمود، بيعت نمايم؟!». 📚امالی صدوق ص 130 ❕اين سخن صريح از يك سو با دليل عقلى، يزيد را محكوم مى‏ كرد، چرا كه يك فرد آلوده به فسق و فجور و قتل بيگناهان هرگز سزاوار خلافت و حكومت بر مردم نيست، و از سوى ديگر با نقل؛ زيرا پيامبر اسلام با صراحت فرمود خلافت بر دودمان ابوسفيان حرام است. ❕اين سخنان همچون پتكى بر سر وليد فرود آمد، و فهميد با كسى روبرو است كه آشيانه‏ اش بسيار بلند است و در اين دامها هرگز نمى‏ افتد. 👌فرداى آن روز، امام عليه السلام براى شنيدن خبرها، از منزل بيرون آمد؛ در بين راه با مروان بن حكم برخورد كرد. مروان گفت: اى اباعبداللَّه! نصيحتى به تو مى‏ كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است پيشنهاد مى‏ كنم با اميرالمؤمنين! يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است!امام عليه السلام كلمه استرجاع (انا للّه و انّا اليه راجعون) را بر زبان ساخت و فرمود: « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند!». 👌مروان با خشم و غضب از امام عليه السلام جدا شد و به نزد وليد رفت و آنچه را كه از امام شنيده بود، براى وى بازگو كرد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 24_ مقتل الحسین ج 1 ص 185 👌مطابق نقل ابن شهر آشوب، وقتى اين ماجرا (سهل انگارى وليد، در بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام) به يزيد رسيد، بلافاصله وليد را از فرمانروايى مدينه بركنار و مروان را به جاى وى كرد . 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 96 ❕دیدار امام با ولید در ساعات پايانى روز شنبه بود و حضرت در ساعات آخر شب يكشنبه 28 رجب به اتفاق فرزندان و برادرزادگان و برادران و كليه اعضاى خاندانش به جز محمد حنفيه- رحمة اللّه عليه- رهسپار مكّه گرديد. 📚فتوح ابن اعثم ج 5 ص 34 👌امام عليه السلام بعد از خوددارى و استنكاف از بيعت با يزيد و در واقع اعلان جنگ به حكومت بنى اميّه، همان تفاله‏ هاى دوران جاهليّت عرب، ناگزير از سفر به سوى كوفه بود، زيرا نفوذ بنى اميه در كه در دوران حكومت عثمان به اوج خود رسيده بود، هنوز در ميان افراد سرشناس و متنفّذ مدينه زياد بود، و مكّه نيز به عنوان حرم امن خدا بايد از هرگونه درگيرى بركنار باشد. ❕در حالى كه كوفه مركز شيعيان و علاقه‏ مندان اهل بيت عليهم السلام بود و اگر اختلاف و پراكندگى و ترس و بزدلى را از خود دور مى‏ كردند ساقط كردن حكومت يزيد و يزيديان براى آنان كار مشكلى نبود. ❕به هر حال امام عليه السلام بعد از مخالفت علنى با بيعت و به طور كل با حكومت يزيد و آل ابى سفيان ناچار از اين سفر بود. 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 327 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman