eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
220 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❔آیا حقیقت دارد که هرکس در گرما ازدواج کند ، کارش به طلاق می رسد ❗️مگر چه ملازمه ای بین آن دو وجود دارد ❕ضد دینان این حکم را می کنند ❕❕ 💠💠 👌در این رابطه روایاتی در مجامع روایی ما نقل شده است . ❕« ضریس بن عبد الملک می گوید که به امام باقر علیه السلام خبر رسید که مردی با دیگری در نصف روز و زمان گرم روز کرده است . 🔰امام علیه السلام فرمود ؛ « آنان با یکدیگر متفق نخواهند بود » ، پس از مدتی از هم جدا شدند » 📚الکافی ج 5 ص 366 ❕این که چه ملازمه ای بین عقد کردن در گرم روز و طلاق وجود دارد ، ممکن است از این جهت باشد که آن ساعت ، ساعت نامیمون و نحسی بوده که تاثیراتی منفی بر آینده آن می گذارد ، چنان که در روایاتی دیگر از عقد کردن در ساعاتی که قمر در عقرب است نهی شده است چرا که آثار مخربی را در پی خواهد داشت ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 114 باب 54 ❕و یا ممکن است از این جهت باشد که شدت داغی و گرما بر وضعیت جسمی انسان میگذارد و قدرت خوب فکر کردن و تصمیم گرفتن را از انسان می گیرد و انسان اقدام به ازدواجی میکند که به صلاح او نیست ، لذا بهتر است که عقد و ازدواج کردن در ساعاتی صورت گیرد که زوجین شرایط بهتری برای فکر کردن و تصمیم داشته باشند . ❕و یا ممکن است از این جهت نیز باشد که در ساعت گرم روز اگر كسى ازدواج كند بر اثر گرماى هوا، صورت برافروختگى و جذابيّت غير واقعى پيدا مى كند و بعد از فرو گرما، آن صفات زائل مى شود و همین مساله آن ازدواج را متزلزل کند چنان که به این نکته در روایتی اشاره شده است ؛ 📚التهذیب ج 7 ص 466 👌فقیه بزرگوار مکارم می آورد ؛ « این که از عقد کردن در ساعات گرم روز نهی شده است احتمال دارد به خاطر اين باشد كه ساعت ناميمونى است و احتمال ديگر اين است كه در ساعت گرم روز اگر كسى ازدواج كند بر اثر گرماى هوا، صورت برافروختگى و جذابيّت غير واقعى پيدا مىكند و بعد از فرو نشستن گرما، آن صفات زائل مى شود » 📚کتاب النکاح ج 6 ص 84 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که در هنگام هجوم به خانه حضرت زهرا ، ایشان یقه و گریبان عمر را گرفتند ❗️ضد دینان معاذ الله می گویند این عمل از بی حیایی دارد ❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند که امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند ؛ « انَّ فَاطِمَةَ ع لَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ أَمْرِهِمْ مَا كَانَ أَخَذَتْ بِتَلَابِيبِ عُمَرَ فَجَذَبَتْهُ إِلَيْهَا ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُصِيبَ الْبَلَاءُ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أَنِّي سَأُقْسِمُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ أَجِدُهُ سَرِيعَ الْإِجَابَةِ » « زمانی که وقائع پس از پیامبر اتفاق افتاد ( غصب خلافت و هجوم به خانه وحی و اهانت به اهل بیت ) فاطمه عمر را گرفت و به سوی خود کشاند و فرمود ای فرزند خطاب آگاه باش که اگر من وارد آمدن بلا بر بیگناهان را ناپسند نمی دانستم ، چنان نفرینی شما را می کردم ( که همه را گرفتار می کرد ) و خداوند را سریع الاجابه می یافتم » 📚الکافی ج 1 ص 460 👌مراد از کشیده شدن تلابیب عمر توسط حضرت زهرا سلام الله علیها که در روایت آمده است ، گرفتن و پیچاندن لباس عمر به دور است نه آنکه معاذ الله تماس صورت گرفته باشد . ❕ابن اثير درباره لفظ معنای لغوی ملبيا می گويد ؛ « من او را گرفتنم و کشيدم به اين معنا گفته ميشود که کسي را با لباسش گرفته و لباس را در سينه و گردنش جمع کنند و او را گرفته و بکشند و يا آنکه در گردنش طناب و يا لباسی بيندازند و او را بکشند و در حقيقت متلبب به جای قالده استفاده می‌شود . 📚 النهاية في غريب الحديث ، ابن الأثير ، ج 1 ص 193 👌 می نویسد ؛ « تلیبب او را گرفتم یعنی در هنگام خصومت لباس او را دور سینه و گردنش جمع کردم و به سوی خود کشیدم ، این که در روایتی آمده است که فاطمه سلام الله علیها تلابیب عمر را گرفت و به سوی خود کشاند ، به همین معنا است » 📚مجمع البحرین ج 2 ص 164 ❕علامه مجلسی در توضیح روایت می نویسد ؛ « زمانی که عمر به دستور ابوبکر به همراه یارانشان به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شدند تا علی را به زور برای بیعت خارج کنند ، فاطمه از روی ضرورت و برای نجات علی از دست آنان تلابیب عمر را گرفت ، ( و از علی دفاع کرد ) که این دفاع بر جمیع خلق واجب بود ، یعنی لباس عمر را به گردنش پیچید و به سوی خود کشاند ...» 📚مراه العقول ج 5 ص 343 👌بنابراین روایت فوق گواه دیگری بر مصائب وارده به اهل بیت علیهم السلام توسط دستگاه خلافت است و همچنین بیان کننده عظمت و بزرگی آن مصائب است به گونه ای که امام باقر و امام صادق علیهما السلام همزمان از آن سخن گفتند ، و از سوی دیگر بیان کننده و ایستادگی مثال زدنی حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر ظلم دستگاه خلافت است که با این که خودش مورد حمله و قرار گرفته بود ، باز هم از دفاع کردن عقب نشینی نکرد . 👌این که چرا علی علیه السلام در برابر حمله به خانه اش اقدام عملی انجام نداد و با آنان نبرد نکرد و یا چرا بنی هاشم اقدامی نکردند و .... سوالاتی است که ما در گذشته مفصلا به آن پرداخته ایم و حدود 60 پرسش و شبهه را پیرامون این موضوع پاسخ داده ایم که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8310 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔سوالی ذهن بنده را به خود مشغول کرده بود؛ و آن اینکه آیا توریه در دین اسلام جایز است ❕❗️ 💠💠 👌توريه (بر وزن توصيه) به سخنى گفته مى‏ شود كه شنونده از آن چيزى مى‏ فهمد و گوينده از آن چيز ديگرى را اراده مى‏ كند، يا به تعبير ديگر سخنى است دو پهلو، كه عبارت تاب هر دو معنى را دارد، و افرادى كه به پرهيز از دروغ هستند گاه به آن متوسل مى ‏شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشود ، مثال‏هاى زير مى ‏تواند اين معنى را كاملًا روشن كند ؛ 1⃣ كسى از ديگرى سؤال مى‏ كند آيا اين كار خلاف را تو كرده ‏اى؟ او در جواب مى‏ گويد استغفراللّه پناه به خدا مى‏ برم . ❕شنونده از اين سخن نفى آن كار را مى‏ فهمد در حالى كه گوينده استغفار از عمل خلافى بوده است كه انجام داده است. 2⃣از يكى از دانشمندان سؤال كردند، جانشين بلافصل پيامبر صلى الله عليه و آله كه بود؟ او كه در شرائطى بود كه نمى ‏بايست عقيده خود را صريحاً بيان كند در جواب گفت: «مَنْ بِنْتُهُ فِى بَيْتِهِ؛ آن كس كه دخترش در خانه او بود» (شنونده چنين فكر مى ‏كرد كه منظورش‏ اين است كسى كه در خانه پيامبر بود يعنى ابوبكر) ولى منظور گوينده اين بود آن كسى كه دختر پيامبر فاطمه زهرا عليها السلام در خانه او بود، يعنى على عليه السلام. 3⃣در داستان سعيد بن جبير و حجاج مى‏ خوانيم هنگامى كه حجاج از او سؤالاتى كرد، مى ‏خواست بهانه‏ ای براى قتل او بتراشد، پرسيد تو مرا چگونه آدمى مى‏دانى؟ گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معنى دارد يكى به معنى عدالت پيشه و ديگر به معنى شخص كافر است كه عديل و شريك براى خدا قائل است، همان گونه كه قرآن مى ‏گويد: «ثُمَ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ؛ كافران براى پروردگار خود، شريك و قرار مى‏دهند». ( انعام 1) 🔹از آنچه در بالا آمد روشن شد كه توريه هرگز دروغ نيست، چرا كه نيّت گوينده سخن راستى بوده و عبارات او نيز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنيت خودش چيز ديگرى را از آن فهميده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معنى كلام ارتباطى به ندارد. 📚اخلاق در قرآن ، مکارم شیرازی ج 3 ص 240 ❕در پاره ‏اى از روايات عنوان رسما از توریه نفى شده است. 👌در حديثى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانيم که راوی سوال کرد ؛ « كسى دم در مى ‏آيد و اجازه ورود به خانه مى ‏طلبد ، صاحب‏ خانه (كه مانعى از پذيرش او دارد) به مى ‏گويد بگو او اينجا نيست (و منظور از آن مثلا همان پشت در خانه است) امام‏ علیه السلام فرمود اين دروغ نيست » 📚وسائل الشیعه ج 12 ص 254 👌مواردى از سخنان انبياء در قرآن ديده مى‏ شود كه در روايات اسلامى آنها را به عنوان توريه معرفى كرده‏ اند نه دروغ. ❕مانند گفتگوى ابراهيم عليه السلام با بت‏ پرستان بابل كه وقتى از او سؤال كردند تو اين بلا را بر سر خدايان ما آورده ‏اى، او در پاسخ گفت: «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ انْ كانُوا يَنْطِقُونَ؛ (ابراهيم) گفت بلكه اين كار را بزرگشان كرده است از آنها بپرسيد اگر سخن مى ‏گويند». ( انبیاء 63) 👌گرچه شنونده از اين عبارت ممكن است چنين بفهمد كه ابراهيم بت‏ شكنى را به بت‏ بزرگ داده است، ولى جمله «انْ كانُوا يَنْطِقُونَ» (اگر آنها سخن مى‏ گويند) به عنوان شرط براى اين نسبت قرار داده شده، يعنى اگر آن‏ها مى‏ توانند حرف بزنند كار كارِ آن بت بزرگ است. همچنين جمله «انَّكُمْ لَسارِقُونَ؛ شما سارق هستيد» ( یوسف 70) كه كارگزاران يوسف عليه السلام به برادران گفتند با توجه به آيات قبل از آن چنين در ذهن منعكس مى‏ كند كه آنها پيمانه شاه را دزديده بودند، در حالى كه منظورشان يوسف عليه السلام از پدر در كنعان بود. 📚بحار الانوار ج 69 ص 240 _ 241 ❕كوتاه سخن اين كه توريه و گفتن سخنان دو پهلو هرگز مصداق كذب نيست هر چند مخاطب به خاطر ذهنيتش چيزى از آن مى ‏فهمد كه با واقعيت مطابقت ندارد، اما متكلم منظورش مفهوم صحيح و درستى است و آنها كه صدق و كذب را ظاهر كلام مى ‏دانند، نه مراد و مقصود گوينده ممكن است توريه را نوعى دروغ خفيف بدانند در حالى كه چنين نيست، معيار صدق و كذب، مراد و مقصود گوينده است كه قابل تطبيق بر محتواى عبارت باشد. 👌مثلًا كسى از ديگرى مى ‏پرسد اين لباس را فلان كس به شما اهداكرده است؟ مخاطب كه مايل نيست اين مطلب را صريحاً نفى كند در جواب به صورت توريه مى ‏گويد خدا او را عمر دهد. اى بسا شنونده از اين سخن چنين استنباط كند كه آرى او به من داده است در حالى كه گوينده چنين را نداشته است، تنها دعايى در حق او كرده است. 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 95 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❕مرور پاسخ های گذشته کانال پرسمان اعتقادی ؛ 💠با توجه به شبهاتی که پیرامون صحبت های منسوب به امام جمعه محترم اصفهان مطرح شده است ، ویژه نامه کانال پرسمان اعتقادی در این رابطه را مطالعه کنید ؛ 1⃣آیا حقیقت دارد که در روایات آمده است که اگر کسی ترک نماز جماعت را کند ، باید خانه اش را بر سرش خراب کرد ❕ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5735 2⃣در نماز جمعه احادیثی نوشته اند که هرکس سه نماز جمعه را ترک کند منافق است ❕آیا واقعیت دارد ❕ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6458 ❕دوستانی که به کانال پرسمان در تلگرام دسترسی ندارند ، در صورت تمایل به مطالعه پاسخ های فوق به ادمین کانال پیام دهند ‌. http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❕مرور پاسخ های گذشته کانال پرسمان اعتقادی ! 💠پرسش و پاسخ های مرتبط با عید سعید فطر و پایان ماه مبارک رمضان ؛ 1⃣مسلمانان ميگويند ماه رمضان ماه خداست پس چرا وقتى اين مهمانى تمام ميشود جشن ميگيرند و ميكنند❕معمولا انسانها پايان غم و رسيدن شادى را جشن ميگيرند، يعنى مهمان خدا بودن اينقدر آزار دهنده است كه اتمامش را ميگيرند ❗️ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6791 2⃣فلسفه خواندن نماز فطر چیه ❗️ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6790 3⃣فلسفه پرداخت زکات چیست ❕❕ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6781
❔فلسفه پرداخت زکات چیست ❕❕ 💠💠 👌آنچه از روایات در مورد فلسفه پرداخت زکات به دست می آید این موارد است ؛ 1⃣زکات فطره سبب شدن روزه می گردد؛ 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « زکات فطره سبب اتمام و تکمیل شدن می گردد چنان که صلوات بر پیامبر ( و آلش ) سبب اتمام نماز می گردد زیرا کسی که روزه بگیرد و عمدا زکات فطره را پرداخت نکند ، گویی اساسا روزه نگرفته است و همینطور کسی که در نماز بر محمد ( و آلش ) صلوات نفرستد ، برای او نوشته نمی شود » 📚 ج2 ص183 👌و ؛ « کسی که روزه اش را به قول یا عمل خاتمه دهد ، خداوند روزه اش را قبول می کند . 🔷سوال شد قول و عمل چیست ؟ 🗯امام علیه السلام فرمود ؛ قول صالح شهادت ان لا اله الا الله و عمل صالح پرداخت زکات است » 📚 الاخبار ص235 2⃣پرداخت زکات فطره سبب حفظ جان اعضای می گردد؛ 👌 نقل است که امام علیه السلام خطاب به یکی از اصحاب فرمود ؛ « برو و از عیال ما و (تمام نانخواران) زکات را پرداخت کن و هیچیک از آنان را فراموش نکن زیرا اگر انسانی از آنان را کنی از بر او می ترسم » 📚 ج4 ص174 📚 الشیعه ج9 ص238 👌و ؛ « زکات فطره بر هر مسلمانی واجب است ، اگر کسی آن را پرداخت نکند ، ترس در مورد او می رود » 📚 الوسائل ج7 ص138 3⃣پرداخت زکات فطره سبب پاکسازی و روح آدمی از پلیدی ها می شود ؛ 🔷 می فرماید ؛ « مسلما رستگار می شود ، کسی که خود را کند » 🔷 14 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « پرداخت زکات است که سبب تزکیه و پاکسازی روح می شود » 📚 الاسلام ج1 ص266 👌 نیز می فرماید ؛ « از اموال آنان صدقه ای ( زکات ) بگیر تا آنها را به وسیله آن پاکسازی و کنی » 🔶 103 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔مسلمانان ميگويند ماه رمضان ماه خداست پس چرا وقتى اين مهمانى تمام ميشود جشن ميگيرند و ميكنند❕معمولا انسانها پايان غم و رسيدن شادى را جشن ميگيرند، يعنى مهمان خدا بودن اينقدر آزار دهنده است كه اتمامش را ميگيرند ❗️❗️ 💠💠 👌جشن گرفتن ما در پایان ماه مبارک رمضان و عید فطر از این جهت است که یک ماه توانستیم خداوند را انجام دهیم و با خود سازی و پاکی که حاصل کردیم ، توانستیم مشمول عفو و پرودگار شویم و عبادات و نیایش های ما مورد رضایت خداوند قرار گیرد و از و سنگینی گناهان خلاص شویم . 🔶اگر کسانی در این ماه از و روزه داری استنکاف کردند و توجه به نیایش و و تهذیب و خودسازی نداشته اند ، جشن گرفتن آنان در روز عید لغو و است . 🔷علی علیه السلام در مورد جشن عید فرمود ؛ « امروز تنها روز کسی است که روزه آن ها مقبول درگاه پرودگار و های شبانه آنها مورد پذیرش او قرار گرفته است و ( بنابراین ) هر روزی که در آن عصیان خداوند نشود آن روز است » 📚 البلاغه حکمت 428 ❕در عید فطر ملت مسلمان بعد از یک روزه داشتن به فرمان خدا و عبادات روزانه و شبانه و بر شیطان پیروز شدن این پیروزی را جشن می گیرند ، جشن فرمان حق و رهایی از قید و بند شیطان 🗯بنابراین عید برای کسانی است که روزه و طاعات آن ها قبول شده است اما کسانی که روزه نگرفتند و یا روزه های آن آلوده به گناهان و نافرمانی بوده و به همین دلیل مقبول درگاه حق واقع نشده نمی توانند شاد و باشند . 🔶شادی از آن کسانی است که طاعاتشان در گاه حق شده است . 📚 امام امیر المومنین ، ج15 ص432 👌بندگان صالح به جهت آمرزش و پاداش الهی و رهایی از غم روز عید فطر را جشن می گیرند چنان که امام علی علیه السلام فرمود ؛ « منادی در آخرین روز ماه رمضان ندا می دهد بشارت باد بر شما بندگان خدا ، تمام گذشته شما آمرزیده شد ، پس توجه کنید که چگونه اعمالتان را از نو می کنید » 📚 الانوار ج87 ص367 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « روز عید فطر روزی است که پاداش داده می شوند و ناامید می گردند » 📚 ج1 ص511 🗯البته ما از این جهت که ماه و الهی پایان یافت بسیار ناراحت هستیم لذا کردن با ماه رمضان ( با حالت حزن و گریه ) مورد توصیه ما قرار گرفته است . 👌پیامبر فرمود ؛ «با ماه رمضان کن و چنین بگو ؛ « خدایا این ماه رمضان را آخرین رمضان ما قرار مده و اگر قرار بود تا ماه رمضان سال بعد زنده نباشیم ، من را همین حالا مشمول رحمت و کن و نفرما » 📚 الانوار ج95 ص172 ❕دعاها و نیایش های دیگری نیز در با ماه مبارک رمضان در مجامع روایی ما نقل شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚 الانوار ج95 ص170 باب 8 « ادعیه شهر رمضان و اعماله » http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔فلسفه خواندن نماز فطر چیه ❗️ 💠💠 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند روز فطر را به این سبب عید قرار داد تا مسلمانان داشته باشند که در آن روز جمع شوند و در برابر خداوند به خاطر منت ها و نعمت هایش به تمجید و بپردازند ، پس آن روز ، روز عید و اجتماع و زکات و رغبت و تضرع است و چون آن روز اولین روز از سال است که خوردن و آشامیدن حلال می شود ، خداوند دوست دارد که برای بندگان در آن روز باشد تا او را حمد و تقدیس کنند » 📚 ج1 ص522 📚 الشیعه ج7 ص481 ❕این حدیث شریف ، فلسفه نماز و را چنین بیان کرده است ؛ 1⃣اجتماع و گردهمایی که نشان از شوکت و وحدت آنان دارد . 2⃣زکات و رسیدگی به 3⃣رغبت و به خدا 4⃣ و نالیدن به درگاه پرودگار 👌در روایت دیگری حضرت علیه السلام در مورد عید فطر و نماز عید فرمودند ؛ « روز عید فطر ، روزی است که پاداش داده می شوند و روز خسران است ، و روز عید ، شبیه ترین روزها به است ؛ 1⃣با خروج خود از منزل به سوی مصلی به یاد خروجتان از قبر ها به سوی بیفتید . 2⃣با ایستادن و وقوفتان در مصلی برای خواندن نماز یاد در برابر خداوند ( در روز قیامت ) بیفتید . 3⃣با بازگشت و رجوع به منازلتان یاد رجوع به منازلتان در و بیفتید . 📚امالی ص61 📚 الانوار ج87 ص362 🔷 از پیامبر نیز نقل است که فرمود ؛ « هر کس ماه رمضان را روزه بگیرد و زکات فطره را پرداخت کند ، و نماز را با غسل بخواند ، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد » 📚 الاعمال ص102 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔قرآن در آیه ۱۱۸ بقره مخالفین پیامبر را نفهم ونادان خطاب می کند زیرا مخالفین محمد چنین سوال کردند که چرا الله با ما سخن نمی گوید؟ و چرا برای اثبات صدق نبوت محمد ای نشان نمی دهد؟ چرا الله مخالفین محمد را نفهم و نادان خطاب می کند ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَةٌ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ » ❕« افراد ناآگاه گفتند: چرا خدا با ما سخن نمى گويد؟ و آيه و نشانه اى بر خود ما نازل نمى كند؟ پيشينيان آنها نيز همين گونه سخن مى گفتند دلها و مشابه است، ولى ما (به اندازه كافى) آيات و نشانه ها را براى اهل يقين (و حقيقت جويان) روشن ساخته ايم.» 🔰بقره 118 👌در حقيقت اين گروه كه قرآن از آنها به عنوان الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ (آنها كه نمى دانند) ياد كرده، دو در خواست داشتند ؛ 1⃣چرا خداوند مستقيما با ما سخن نمى گويد؟ 2⃣چرا آيه اى بر خود ما نازل نمى شود؟ 👌قرآن در پاسخ اين ادعاهاى و خودخواهانه مى گويد ؛ « پيشينيان آنها نيز همين گونه سخنان داشتند، دلها و افكارشان مشابه است، ولى ما آيات و نشانه ها را (به مقدار كافى) براى آنها كه حقيقت جو و اهل يقين هستند روشن ساختيم» 🔷اگر براستى منظور آنها درك حقيقت و است، همين آيات را كه بر پيامبر اسلام نازل كرديم نشانه روشنى بر صدق گفتار او است، چه لزومى دارد كه بر هر يك يك از افراد مستقيما و مستقلا آياتى نازل شود؟ و چه معنى دارد كه من اصرار كنم بايد خدا مستقيما با خود من سخن بگويد؟ ❕ نظير اين سخن را در سوره آيه 52 نيز مى خوانيم ؛ « بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى صُحُفاً مُنَشَّرَةً » « هر يك از آنها انتظار دارند اوراق متعددى از آيات بر آنها نازل گردد» چه انتظار بيجايى 👌اصولا اين كار، علاوه بر اينكه هيچگونه ضرورتى ندارد بر خلاف پروردگار است زيرا ؛ 🔹اولا ؛ اثبات صدق پيامبران براى همه مردم از طريق آياتى كه بر خود آنها نازل مى شود كاملا است. 🔹ثانيا ؛ نزول آيات و معجزات بر هر كس ممكن نيست، يك نوع و آمادگى و پاكى روح لازم دارد، اين درست به آن مى ماند كه تمام سيمهاى شبكه وسيع برق يك شهر (اعم از سيمهاى قوى و بسيار نازك) انتظار داشته باشند كه همان برق فوق العاده نيرومندى كه به نخستين كابلهاى قوى منتقل مى شود به آنها نيز منتقل گردد، مسلما اين انتظار، انتظار غلط و نابجايى است، آن مهندسى كه آن سيمها را براى انجام وظائف مختلف تنظيم نموده سهم همه آنها را منظور كرده، بعضى بلاواسطه از مولد برق نيرو مى گيرند و بعضى با واسطه با مختلف. 👌از آنچه گذشت روشن می شود که چرا خداوند از چنین افرادی به عنوان کسانی ناآگاه هستند و چیزی نمی دانند ( الذین لا ) یاد کرده است . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 422 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔جمیل بن دراج گوید: از امام صادق (ع) از کشتن یا آزار رساندن پرستو در حرم خدا سؤال کردم؟ حضرت پاسخ داد: آنان را نکشید! من با پدر بزرگم امام سجاد (ع) بودم که ایشان مرا دید که پرندگان را اذیت می کنم! به من فرمود: پسرم آنها را نکش و اذیت نکن؛ زیرا آنان به چیزی آسیب نمی رسانند.  منبع: 3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 224، ح 3، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش. ❔انجام‌این عمل (اذیت پرندگان)در کودکی توسط امام ع با مقام عصمت ندارد؟توضیح دهید ❗️❗️ 💠💠 👌امامان گرامی ما علیهم السلام از همان دوران طفولیت و کودکی تحت تربیت و الهی قرار داشتند و قلوب آنها به نور حکمت و عصمت نورانی و روشن بود چنان که خداوند در مورد پیامبرانی مانند یحیی و عیسی علیهما السلام می فرماید ؛ 👌« اى یحیى کتاب را با تمام قدرت بگیر، ما فرمان را درکودکى به او دادیم» ( مریم12 ) 👌و در مورد سخن گفتن و برگزیده شدن عیسی علیه السلام در می فرماید؛ « (ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هر جا که باشم وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است» ( مریم30- 32 ) ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که امام علیه السلام به دنیا می آید ، به او حکمت داده می شود و با علم و وقار زینت داده می شود و لباس هیبت و بزرگی بر او پوشانده می شود و خداوند چراغی از نور برای او قرار می دهد که درون و نهان افراد را می شناسد و اعمال را می بیند » 📚بحار الانوار ج 25 ص 39 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « پس از من فرزندم جواد امام است » ، راوی سوال کرد چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که او سه سالش است ؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « این مساله ایجاد نمی کند ، عیسی نیز ( پس از نبوت ) در سه سالگی فرمان رسالت گرفت » 📚الارشاد ج 2 ص 276 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند لحظه ای ما را ( از بدو تولد ) به حال خود رها نکرده است که اگر رها می کرد ما هم همانند بعضی از مردم ( غیر معصوم ) بودیم » 📚تاویل الایات الظاهره ص 519_ البرهان فی تفسیر القرآن ج 4 ص 767 👌حال آنچه مورد سوال قرار گرفته است آن است که اگر امامان از بدو تولد معصوم و مورد الهی هستند ، چگونه در روایتی آمده است که امام صادق ، پرستوهای حرم خانه خدا را اذیت می کرد و امام سجاد علیهما السلام او را از این کار منع کرد ؛ 📚الکافی ج 6 ص 224 👌پاسخ آن است که اذیتی که مورد اشاره روایت قرار گرفته است به معنای آزار رساندن به حیوان بیگناه و زبان بسته ای چون نیست ، چرا که چنین اذیت رساندنی از شان امام بر اساس ادله فوق حتی در سنین کودکی به دور است . ❕بلکه آن است که پرستوها در منزل و مکان امام آشیانه کرده بودند و بر سر ایشان فضله می انداختند ، امام صادق علیه السلام آنها را دور کردند تا جای دیگری بسازند که امام سجاد فرمودند همین دور کردن هم بهتر است صورت نگیرد . 👌و یا اساسا ممکن است جریان فوق از روی تقیه صادر شده باشد ، زیرا کم نبودند کسانی که بر اساس روایات فوق بر مقام امام علیه السلام در کودکی ، نسبت به آنها غلو می کردند و احیانا شوون ربوبیت را به امام نسبت می دادند ، امام از روی تقیه و به جهت دفع این عقیده چنین سخنانی را از روی تقیه صادر کردند . 👌طبق هر دو احتمال ،جریان فوق تنافی با عصمت و برگزیده بودن امامان علیهم السلام در کودکی ندارد . ❕مرحوم محمد تقی اول در توضیح روایت فوق می نویسد ؛ « حضرت امام ( صادق ) صلوات اللَّه عليه كه فرمودند كه من با پدرم بودم در حرم و مرا ديدند كه آزار مى دادم پرستكها را و دور نيست كه در حالت طفوليت باشد و در خانه حضرت آشيانه كرده باشند و بر سر ايشان فضله كنند آنها را دور كرده باشند كه آشيانه را جاى ديگر برند، يا آن كه اراده داشتم كه دفع كنم حضرت فرمودند كه ايشان را مكش و آزار مده كه آزار اينها به كسى نمىرسد و قطع نظر از حرم كشتن اينها نيز مكروهست و ممكن است كه فرموده باشند در اين نقل از جهة جمعى كه هميشه ميل به غلو داشته اند يا غالى بوده اند و امثال اينها را م ىفرموده باشد و از جهة رفع غلو ايشان » 📚لوامع صاحبقرانی ج 7 ص 281 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔آیا راست است که در اسلام حکمی به نام مباهله و نفرین کردن دشمنان دینی داریم ❗️کانال های ضد دین می گویند اسلام به جای آنکه مخالفان خودش را با عقل و منطق مجاب کند آنان را دعوت به و مباهله می کنند آیا این عقلانیست ❕❕ 💠💠 👌«مُباهَله» در اصل از مادّه «بَهْل» (بر وزن اهل) به معناى رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است، و به همين جهت هنگامى كه حيوانى را به حال خود واگذارند، و پستان آن را در كيسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به آن «باهِل» مى گويند، و «ابْتِهال» در دعا به معناى تضرع و واگذارى كار به خدا است. و اگر آن را گاهى به معناى و لعن و دورى از خدا گرفته اند نيز به خاطر اين است كه رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود اين نتائج را به دنبال مى آورد، اين بود معناى «مباهله» از نظر ريشه لغت. 💠و از نظر مفهوم متداول ، به معناى نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، بدين ترتيب، افرادى كه با هم گفتگو درباره يك مسأله مهم مذهبى دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند. 📚لغات در تفسیر نمونه ص 497 ❕مباهله به عنوان آخرین حربه برای غلبه بر خصم بعد از اثر نکردن منطق و استدلال است ، که به عنوان الهی بر حقانیت طریق و مسلکی اعتقادی ایراد می شود . بر خلاف آنچه در پرسش آمد ، مباهله بر خلاف عقل و منطق نیست بلکه کاملا موافق و مطابق عقل و منطق است ، زیرا دو طرف حق و باطل پس از آن که از طریق مذاکرات به نتیجه ای نرسیدند و طرف باطل با لجاجت از پذیرفتن حق امتناع کرد ، اقدام به مباهله می کنند و طرف حق با اقدام به مباهله این نکته را بیان می کند که آیین من مطابق با واقعیت و حقیقت است که می توانم بر این سخن معجزه ای هم ارائه کنم تا شکی در آن باقی نماند ، مباهله همان نقش معجزه را برای اثبات حقانیت دعوت حق می کند . ❕جریان مباهله کردن پیامبر گرامی اسلام با نجران مشهور و معروف است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7243 👌بنابراین مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومی است که افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد از آنها دعوت به مباهله می كنند. ❕از امام علیه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد ، راوى مى گويد سؤال كردم چگونه مباهله كنم؟ فرمود ؛ خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مى كنم كه فرمود روزه بگير و غسل كن، و با كسى كه مى خواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو خداوندا! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ، و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ، سپس فرمود ، چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند » 📚الکافی ج 2 ص 513_ وسائل الشیعه ج 7 ص 134 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔مگر پیامبر اسلام و امامان با بزرگواری کسانی را که به آنها بدی می کردند یا حتی آنها را فحش می دادند نمی کردند ❗️حال چگونه ما می گوییم حکم کسی که به پیامبر یا امامان فحش و دشنام دهد قتل است و بر همین اساس افرادی را القتل می دانیم ❕❕ 💠💠 👌عفو و بخشش برای کسانی می تواند صادق باشد که از روی جهل و ناآگاهی اقدام به انجام عملی زشت و شنیع می کردند ، چنانکه در گزارش های تاریخی نیز آمده است که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت علیهم السلام در مقابل اهانت کنندگان ناآگاه خود با بزرگواری و عفو رفتار می کردند و همین سیره پسندیده در نهایت منجر به ندامت و تنبه اهانت کنندگان می شد . 📚بحار الانوار ج 46 ص 289 ❕اما آن بزرگواران در مقابل کسانی که به صورت سازمان یافته و به قصد دشمنی و تخریب اسلام ، از روی عناد و لجاجت به آنها اهانت می کردند ، با شدت عمل برخورد می کردند . 👌پیامبر گرامی در هنگام فتح مکه که فرمان عمومی را صادر کرد فرمود ؛ « تمام كوشش من اين است كه فتح مكه بدون خونريزى صورت گيرد. از اينرو، از كشتن افراد غير مزاحم بايد خوددارى كرد، ولى بايد چند نفر به نامهاى «عكرمة بن ابى جهل»، «هبّار بن الاسود»، «عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح»، «مقيس حبابه ليثى» ، «حويرث بن نقيذ»، «عبد اللّه بن خطل»، «صفوان بن اميه، «عبد اللّه بن الزبيرى»، «حارث بن طلاطلة» و چهار زن هر كجا دستگير شوند بلافاصله گردند.» 📚سیره ابن هشام ج 2 ص 409_ تاریخ الخمیس ج 2 ص 90 ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « هر کس پیامبری را مورد فحش و سب قرار دهد ، کشته می شود » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 213 ❕و فرمود ؛ « هر کس از محمد و اهل بیت او علیهم السلام با بدی ( و دشنام ) یاد کند ، و به آنها بزند ، قتل او واجب است » 📚فقه الرضا ص 38 ❕هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام سوال کرد ؛ ❔ « نظر شما در مورد کسی که علی علیه السلام را دشنام می دهد چیست ❕امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « حلال است » 📚الکافی ج 7 ص 269 ❕این که افرادی نسبت به عملکرد پیامبر گرامی یا امامان علیهم السلام انتقادی داشته باشد و مودبانه نقد های خود را وارد کند ، و پاسخ را دریافت کند ، حکم چنین افردی قتل نیست ، اما که با عناد و دشمنی و از روی لجاجت شروع به فحاشی و نسبت به آن بزرگواران می کنند ، به هیچ عنوان شایسته عفو و بخشش نیستند . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔تناقضات_قران 🔰 پاداش دو برابر است يا ده برابر؟ 🔻دو برابر است🔻 ➖وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ﴿۳۷، سبا﴾ ترجمه: و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند پس براى آنان دو برابر آنچه انجام داده اند پاداش است و آنها در غرفه ها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود(37) 🔻ده برابر است🔻 ➖مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰، انعام﴾ هر كس كار نيكى بياورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر كس كار بدى بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود (۱۶۰) 💠💠 👌آنچه مورد اشتباه قرار گرفته است ترجمه ناصحیح کلمه « ضعف » در آیه اول « لهم جزاء الضعف » است که به معنای دو برابر نمی باشد . ❕ضعف از نظر لغت عرب، تنها به معنى دو چندان نيست، بلكه به معنى دو و چند برابر است. فيروز آبادى لغت معروف قرن هشتم هجرى در كتاب قاموس و دیگران مى گويند ؛ «گاه گفته مى شود «ضعف فلان چيز » و اراده مى شود دو برابر و سه برابر مانند آن، زيرا اين كلمه به معنى اضافه نامحدود مى آيد » 📚لسان العرب ج 9 ص 204 _ القاموس المحیط ج 3 ص 223 ❕بنابراین در آیه اول خداوند از پاداش مضاعف و چند برابر نیکوکاران سخن به میان می آورد و در آیه دوم توضیح می دهد که پاداش مضاعف ، ده برابر در انتظار نیکوکاران است . 👌البته توجه به این نکته که است مورد تمسک شبهه افکن قرار بگیرد لازم است ؛ 💠در آیات فوق خواندیم پاداش حسنه ، ده برابر است در حالی که در بعضى ديگر از آيات قرآن تنها به عنوان « اضعافا كثيره » ( برابر) اكتفاء شده (مانند آيه 245 سوره بقره) و در بعضى ديگر از آيات، پاداش پاره اى از اعمال مانند انفاق را به هفتصد برابر بيشتر مى رساند، (آيه 261 سوره بقره) و در بعضى ديگر اجر و پاداش بى حساب ذكر كرده و مى گويد ؛ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ" آنها كه استقامت بورزند پاداشى بى حساب خواهند داشت" (زمر آيه 10). ❕روشن است كه اين آيات هيچگونه اختلافى با هم ندارند، در حقيقت حد اقل پاداشى كه به داده مى شود، ده برابر است و همين طور به نسبت اهميت عمل، و درجه اخلاص آن و كوششها و تلاشهايى كه در راه آن انجام شده است، بيشتر مى شود، تا به جايى كه هر حد و را درهم مى شكند و جز خدا حد آن را نمى داند. 👌مثلا انفاق كه فوق العاده در اسلام اهميت دارد پاداشش از حد معمول پاداش عمل نيك كه ده برابر است، فراتر رفته و به" اضعاف كثيره" يا" هفتصد برابر" و بيشتر رسيده است و در مورد" استقامت" كه ريشه تمام موفقيتها و سعادتها و خوشبختيها است و هيچ عقيده و عمل بدون آن پا برجا نخواهد بود، پاداش بى حساب ذكر شده است. ❕از اينجا روشن مى شود كه اگر در روايات، پاداشهايى بيش از ده برابر براى بعضى از اعمال نيك ذكر شده نيز هيچگونه منافاتى با آيه فوق ندارد. و همچنين اگر در آيه 84 سوره قصص مى خوانيم مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها " كسى كه عمل نيكى انجام دهد پاداشى بهتر از اين خواهد داشت" مخالفتى با آيه فوق ندارد تا احتمال نسخ در آن برود، زيرا بهتر بودن معنى دارد كه با ده برابر كاملا سازگار است.» 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 56 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔مجازات یک برابر است یا دو برابر؟ 🔻یک برابر 🔻 ➖مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰، انعام﴾ هر كس كار نيكى بياورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر كس كار بدى بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود (۱۶۰) 🔻دو برابر است🔻 ➖قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸، اعراف﴾ ترجمه: گفت در ميان امتهايى از جن و انس كه پيش از شما بودهاند داخل آتش شويد هر بار كه امتى [در آتش] درآيد همكيشان خود را لعنت كند تا وقتى كه همگى در آن به هم پيوندند [آنگاه] پيروانشان در باره پيشوايانشان میگويند پروردگارا اينان ما را گمراه كردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [خدا] میفرمايد براى هر كدام [عذاب] 👈دو چندان👉 است ولى شما نمىدانيد(38) ➖الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۹﴾أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ﴿۲۰، هود﴾ ترجمه: همانان كه [مردم را] از راه خدا باز میدارند و آن را كج میشمارند و خود آخرت را باور ندارند(19)، آنان در زمين درماندهكنندگان [خدا]نيستند و جز خدا دوستانى براى آنان نيست عذاب براى آنان 👈دو چندان 👉میشود آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را]نمىديدند(20) 💠💠 👌چنان که در آیات فوق آمده است ، مجازات هر گناه تنها اندازه همان جرمی است که صورت گرفته است نه بیشتر ، اما گاهی دوجرم یا بیشتر از فرد عاصی صادر می شود ، طبیعتا به ازای افزایش جزم ، مجازات نیز می یابد و در برابر هر جرم ، قرار می گیرد . ❕در آیات فوق که از مضاعف شدن مجازات گناهکاران سخن به میان آورده است ناظر به همین نکته است . 💠گنهکارانی که هم موجب خود شدند و هم دیگران ، گرفتار مجازات مضاعف و دو برابر می شوند چرا كه هم خود گمراه و گناهكار و تبهكار بودند، و هم ديگران را به اين مى كشاندند، به همين دليل هم بار گناه خويش را بر دوش مى كشند و هم بار گناه ديگران را (بى آنكه از گناه ديگران چيزى كاسته شود). ❕شاهد اين سخن آنكه در آيات ديگر مى خوانيم « وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ » آنها در روز قيامت سنگينى گناه خويش، و گناهان ديگرى را با آن، بر دوش خود حمل مى كنند" (عنكبوت- 13). 👌و نيز اخبار فراوانى داريم كه هر كس سنت بدى بگذارد ، وزرو گناه تمام كسانى كه به آن سنت بد عمل مى كنند، براى او نوشته مى شود، همچنين هر كس سنت نيكى بگذارد معادل پاداش كسانى كه به آن مى كنند براى او ثبت مى گردد. 📚بحار الانوار ج 2 ص 24 👌در آیات فوق شده است که پیروان گمراه گران نیز عقابی مضاعف دارند ، زيرا هيچگاه پيشوايان ظلم و ستم و سركردگان انحراف و گمراهى به تنهايى نمى توانند برنامه هاى خود را پياده كنند و اين پيروان سرسخت و لجوج هستند كه به آنها در رسيدن به اين هدف قدرت و توان مى بخشند و به اصطلاح تنور آنها را داغ كرده و پاى پرچمشان سينه مى زنند، بنا بر اين، اين نيز بايد كيفر مضاعف داشته باشد، كيفرى به خاطر گمراهى خود و كيفرى به خاطر حمايت از ظالم و ستمگر و پيشوايان گمراه. ❕به همين دليل در حديث كه از امام كاظم علیه السلام درباره يكى از دوستانش بنام" صفوان" نقل شده مى خوانيم كه به هنگام نهى او از همكارى با دستگاه هارون الرشيد ستمگر فرمود ؛ « اگر مردم دستگاه آنها را گرم نكنند و به حمايتشان نشتابند چگونه مى توانند حق پيشوايان عادل را غصب كنند » 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 168 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔این که در آیاتی سخن از خداوند به میان آمده است به چه معناست ❗️مگر می شود که خداوند کسی را فراموش کند ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ » ❕« مردان منافق و زنان منافق همه از يك گروهند، آنها امر به منكر، و نهى از معروف، مى كنند، و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مى بندند، خدا را فراموش كردند و خدا آنها را فراموش کرده ، قطعا فاسقند. » 🔰توبه 67 ❕بديهى است نسبت نسيان ، به خدا به معنى فراموشى واقعى نيست، بلكه كنايه از اين است كه با آنها شخص فراموشكار مى كند، يعنى هيچگونه سهمى از رحمت و توفيق خود براى آنها قائل نمى شود. ❕اين گونه تعبير حتى در سخنان روزمره نيز مى شود كه مثلا مى گوئيم ؛ چون تو وظيفه خود را فراموش كردى، ما هم به هنگام پرداختن مزد و پاداش تو را فراموش خواهيم كرد، يعنى مزد و پاداشى به تو نخواهيم داد. 💠موضوع نسيان پروردگار با «فاء تفريع » بر نسيان آنها عطف شده است، يعنى فراموشكارى آنها به فرمان الهى و ذات پاك او اثرش اين است كه خدا هم آنها را از مواهب خويش محروم مى سازد و اين نتيجه عمل آنها است. 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 31 ❕در روایتی آمده است که فردی از علی علیه السلام در مورد آیه مذکور سوال کرد که چگونه می شود خداوند دچار فراموشی شود ❕ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « ( گناهکاران ) خدا را در دنیا فراموش می کنند ، یعنی طاعات او را انجام نمی دهند ، خداوند هم در آخرت آنها را فراموش می کند ، یعنی آنان را مشمول ثواب و لطف خودش قرار نمی دهد ، عرب می گوید فلانی ما را کرد و یادی از ما نمی کند ، یعنی خیری به ما نمی رساند و از ما به نیکی یاد نمی کند » 📚توحید ، صدوق ، ص 259 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔رد پاهای صفت های انسانی در قرآن ؛ ❗️تنها از نگاه یک انسان ساختن چیزی نسبت به چیزی دیگر دشوارتر است ، باید برای همه چیز به یک اندازه آسان باشد حال سخن گفتن از دشواری یک امر نسبت به امر دیگری تنها انسان است . 💠سوره غافر 57 ؛ « قطعا آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است ولی بیشتر مردم نمی دانند » 💠نازعات 27_28_29 ؛ « آیا آفرینش شما دشوارتر است یا آسمانی که آن را برپا کرده است ، سقفش را بر افراشت و آن را ( به اندازه معین ) درست کرد و شبش را تیره و روز را آشکار گردانید » ❔با این تعابیر چگونه می توان ادعا کرد قرآن کتابی الهی است ❕ 💠💠 👌مخاطب آیات مذکور منکران و لجبازانی بودند که بدون دلیل موجهی از پذیرفتن معاد می کردند و قدرت خداوند را در زنده کردن مجدد انسان ها غیر واقعی می دانستند . ❕خداوند در برابر اینان میفرماید ؛ «آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر و بالاتر است، ولى اكثر مردم نمى دانند » «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون » (غافر 57) 👌کسى كه توانايى دارد اين كرات عظيم و كهكشانهاى وسيع و گسترده را با آن همه عظمت بيافريند، و اداره و تدبير كند چگونه از احياى مردگان عاجز و ناتوان خواهد بود؟ اين جهل گروهى از مردم است كه به آنها اجازه درك اين حقايق را نمى دهد. ❕و می فرماید ؛ « آيا آفرينش شما (و بازگشت به زندگى پس از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش اين آسمان با عظمت كه خداوند بنا نهاده است « أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها » ( نازعات 27) 👌 اين سخن نیز در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين مى گفتند« أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ » « آيا ما به حالت اول باز مى گرديم » ( نازعات 10) اين آيه مى گويد هر انسانى در هر مرحله اى از درك و شعور باشد مى داند كه آفرينش اين آسمان بلند اينهمه كرات عظيم و كهكشانهاى بى انتها قابل مقايسه به آفرينش انسان نيست كسى كه اين را داشته چگونه از باز گرداندن شما به حيات عاجز است. ❕و یا می فرماید ؛ « او كسى است كه آفرينش را آغاز كرد سپس آن را باز مى گرداند، و اين براى او آسانتر است » (وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ) ( روم 27) 👌 قرآن در اين آيه با كوتاه ترين ، مساله امكان معاد را اثبات كرده است، مى گويد ؛ شما معتقديد آغاز آفرينش از او است، بازگشت مجدد كه از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟ 👌دليل آسانتر بودن از آغاز اين است كه در آغاز اصلا چيزى نبود و خدا آن را ابداع كرد، ولى در اعاده لا اقل مواد اصلى موجود است، قسمتى در لابلاى خاكهاى زمين، و بخشى در فضا پراكنده مى باشد، تنها مساله همان نظام دادن و صورت بندى آن است. ❕ولى توجه به يك نكته در اينجا است كه تعبير به آسان بودن و سخت بودن از دريچه فكر ما است، و الا براى وجودى كه بى نهايت است" سخت" و" آسان" هيچ تفاوتى ندارد، اصولا سخت و آسان در جايى مفهوم دارد كه سخن از قدرت محدودى در ميان باشد كه از عهده كارى به خوبى برآيد و از عهده كار ديگرى به زحمت، اما هنگامى كه سخن از قدرت در ميان است سخت و آسان بى معنى مى شود. ❗️ به تعبير ديگر برداشتن عظيمترين كوههاى روى زمين براى خداوند به همان اندازه آسان است كه برداشتن يك پر كاه و شايد به همين دليل بلافاصله در ذيل آيه مى فرمايد « و براى خدا است توصيف برتر در آسمان و زمين » (وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ( روم 27) 💠چرا كه هر وصف كمالى در آسمان و زمين در باره هر موجودى تصور كنيد از علم قدرت و مالكيت و عظمت وجود و كرم، مصداق اتم و اكمل آن نزد خدا است، چرا كه همه محدودش را دارند، و او نامحدودش، اوصاف همه عارضى است و اوصاف او ذاتى و او منبع اصلى همه كمالات است. 👌حتی الفاظ ما كه غالبا براى بيان روزمره ما است بيانگر اوصاف او نمى تواند باشد، همانگونه كه در تعبير" اهون" (آسانتر) نمونه آن را ديديم ، بنابراین تعابیر فوق ، که برای فهم و تنبه بشر به قدرت خارق العاده الهی بیان گردیده است ، نمی تواند مستمسکی بر غیر الهی بودن قرآن تلقی شود . 📚تفسیر نمونه ج 16 ص 411 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
‍ ‍ ❔امام حسن عسگری امام از جانب خدا یا شارلاتان و شیاد؟ ✍ در کتاب شیعه یعنی کتاب اصول آمده است که در آن امام حسن عسگری از علم غیب خود سو استفاده می کند و برای جلوگیری از ضرر مالی شیعیانش ، اخلاق را زیر پا می گذاشته است ؛ 📗 الكافي-   جلد : 1  صفحه : 510 🌱ترجمه : على بن زيد گفت: من اسبى داشتم و بدان مى نازيدم و در هر جا از او سخن مى‏ گفتم ، يك روز خدمت امام حسن عسكرى رسيدم، به من گفت : اسبت چه شد؟ گفتم : آن را دارم و هم اكنون بر در خانه شما است و از آن پياده شدم، 👈👈 امام حسن عسگری گفت : تا شب نرسيده اگر خريدارى پيدا كردى آن را عوض كن و تأخير نکن👉👉 ، كسى بر ما وارد شد و رشته سخن را بريديم و من انديشناك برخاستم و به خانه‏ ام رفتم و به برادرم گزارش دادم در پاسخ گفت : من نمى‏ دانم در اين باره چه بگويم، و از آن دريغم آمد و از فروشش به مردم رشك بردم، و چون شب كرديم نوكرى كه آن اسب را تيمار مى‏ كرد آمد و گفت: اى آقاى من‏ 👈اسبت مُرد👉، مرا غم گرفت و 👈دانستم كه امام از گفتار خود اين را در نظر داشت👉. گويد: پس از آن خدمت امام حسن عسکری رسيدم و پس از چند روز و با خود مى‏ گفتم : كاش به جاى آن اسبى مى‏ داد، زيرا از گفتار او غمنده شدم، و چون نشستم، گفت : آرى يك چهار پا به جاى آن به تو مى‏ دهم، اى غلام آن يابوى كميت مرا به او بده، آن از اسب تو بهتر است و پشت هموارترى دارد و عمر درازترى. 🔺همانطور که مشاهده کردید امام حسن عسکری از علم غیب !!!! خود سو استفاده کرده است و به شیعه خودش گفته اسب خودت را به شخص دیگر بنداز و یا غالب کن. ⁉️چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، می تواند چنین شیاد باشد و شیادی را به شیعیانش آموزش دهد؟ ⁉️ چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، از علم غیب خود سو استفاده می کند؟ ⁉️ چطور شخصی که از جانب خدا باشد می تواند چنین رفتار های به دور از اخلاق داشته باشد؟؟؟ 💠💠 👌شایسته بود که قبل از طرح این روایت و حمله به عقائد شیعه ، سند روایت را می کردید . ❕این روایت از حیث سندی ضعیف و مردود است ، زیرا راوی اصلی داستان فردی به نام « علی بن زید بن علی » است که مجهول بوده و توثیق رجالی ندارد . 📚زبده المقال من معجم الرجال خویی ، ج 2 ص 56 👌و راوی قبل تر که از علی بن زید بن علی ، این روایت را نقل می کند فردی است به نام « اسحاق بن محمد النخعی » که کاملا و مطرود است . 🔸نجاشی رجالی معروف ، تصریح می کند که روایات او مشکوک است ؛ 📚رجال نجاشی ص 336 🔷ابن الغضائری می گوید ؛ او فاسد المذهب بوده و کذاب و دروغگو در روایت است و حدیث جعل می کرده و به امامان علیهم السلام نسبت می داده است ، به احادیث او نمی شود ؛ 📚رجال ابن الغضائری ص 41_ مجمع الرجال ج 1 ص 198 🔹علامه حلی نیز تصریح می کند که او فردی ضعیف در نقل روایت است ؛ 📚خلاصه الاقوال ص 318 ❕علامه مجلسی نیز تصریح می کند که روایاتی که او نقل می کند ، قابل و اعتماد نیست ؛ 📚رجال المجلسی ص 159 👌به فرض روایت صحیح هم باشد ، برخی علما پاسخ داده اند که امام علیه السلام می دانست که ناقل جریان ، اسب خود را نمی فروشد و امام عسکری علیه السلام تنها جهت اظهار معجزه و کرامت خود ، خبر از آن اسب و لزوم فروختن آن می دهد با این اعتقاد و آگاهی که او به حرف امام گوش نمی دهد و اسب خود را نمی فروشد و کلاهی سر خریدار آن اسب نمی رود ، چرا که از شان امامی که حتی مخالفانش تصریح به فضل و برتری و اخلاق بی نظیر او می کردند ، بعید است که راضی شود در معامله ، کلاهی سر خریدار رود چنان که ابن صباغ از علمای بزرگ اهل سنت می نویسد ؛ « امام عسکری سرور اهل زمان و امام مردمان روزگار خود بود .گفته هایش همه ثابت و استوار و کردارش پسندیده بود .اگر فضلا و بزرگان هم عصرش را همچون قصیده ای فرض کنیم وی شاه بیت آن قصیده می باشد .واگر آنان را همچون دری از جواهرات به شمار آوریم وی همچون یاقوت شاهوار وسط آن گردنبند در شمار خواهد بود . یکه تاز میدان دانش که هیچکس را یارای با او نبوده و آشکار کننده پیچیدگی های مسائل علمی که این کار خسته و ملولش نمی کرد . 📚الفصول المهمه ص275 ❕مولی صالح مازندرانی در شرح روایت می نویسد ؛ « این که امام عسکری علیه السلام دستور به فروش اسب دادند ، این دستور تنها برای اظهار ( معجزه ) و کرامتشان بود ، چرا که می دانستند که علی بن زید به سخن امام گوش نمی کند و مالش را به مشتری نمی فروشد یا می دانستند که اگر علی بن زید بخواهد مالش را بفروشد ، ( از دشمنان حربی ) بوده که مالش حرمتی ندارد ، ( لذا غش با چنین مشتری در معامله به سبب تضعیف او بی اشکال است )» 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 325 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❔نظرتون در مورد این روایت چیه ❗️ « امام صادق می گوید : هر نوزادی که به دنیا می آید ، یک ابلیس از ابلیس ها نزد او حاضر می شود ، اگر در علم خداوند باشد که آن نوزاد شیعه است ، ابلیس را از آن نوزاد دور می کند ، اما اگر شیعه نباشد ، ابلیس در صورتی که آن نوزاد پسر باشد ، انگشت سبابه خود را در دبر او می کند و در این صورت آن نوزاد در آینده مابون و مفعول می گردد ، اما اگر آن نوزاد دختر باشد ، انکشتش را در فرج او می کند و آن نوزاد در آینده فاجره می گردد ، به خاطر همین است که کودک هنگام تولد شدیدا گریه می کند ( البته خداوند ممکن است بعد از این ، تقدیر آنها را عوض کند ) ( تفسیر عیاشی ج 2 ص 218) 💠💠 ❕این روایت تنها در تفسیر عیاشی آمده است و اگر سایر کتب روایی این خبر را نقل کرده اند ، از تفسیر نقل کرده اند . 👌 این روایت با دو اشکال عمده مواجه است ؛ 1⃣مرحوم عیاشی به صورت مرسل و بدون سند ، مستقیما روایت را از ابراهیم بن ابی یحیی نقل می کند که چون تمام راویان آن ذکر نشده است ، روایت از درجه حجیت می گردد . 2⃣راوی روایت که ابراهیم بن ابی یحیی است یا طبق برخی نسخ ، ابن میثم بن ابی یحیی است ، بوده و توثیق مشخصی ندارد . ❕مصحح تفسیر نور الثقلین ، سید هاشم محلاتی ، می نویسد ؛ « من توثیقی از راوی روایت اگر چه بر اساس اختلاف ، در کتب رجالی ندیدم » 📚تفسیر نور الثقلین ، پاورقی ، ج 2 ص 513 ❕بنابراین این روایت سندا و غیرقابل اعتماد است . 👌از لحاظ محتوا و مضمون نیز مخالف عقیده شیعه است چرا که ترویج کننده عقیده به است به گونه ای که دختر و پسر غیر شیعه ، به واسطه لمس ابلیس بی هیچ اختیاری به سوی فساد و فحشاء می روند . ❕چگونه چنین سخنی می تواند قابل باشد در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس گمان کند که خداوند بندگان را بر معاصی مجبور کرده است ، به خداوند در حکمتش ظلم کرده است و چنین فردی کافر است » 📚الخصال ج 1 ص 159 ❕امام رضا علیه السلام فرمود: « کسی که معتقد به باشد به او زکات ندهید و شهادتش را قبول نکنید» 📚توحید صدوق ص 362 👌و فرمود ؛ « خداوند عادلتر و حیکمتر از آن است که بندگان را مجبور به کند ( سپس عذابشان کند) 📚همان مدرک ❕از این گذشته این نقل با واقعیت خارجی نیز همخوانی ندارد ، زیرا در واقع چنین است که تمام غیر شیعه اهل فساد و فحشاء باشند . 👌بنابراین این نقل هم از لحاظ سند و هم از لحاظ متن ، با اشکالات عدیده ای روبه رو است و و قابل اعتماد نمی باشد . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔آیا این پست کانال واقعیت دارد ؛ ❗️آیا می دانید مطابق قانون شرع ، مرد می تواند بعد از مرگ همسرش با او نزدیکی کند ، به این کار می گویند ❕ ❔آیا براستی چنین حکمی در اسلام است ❗️ 💠💠 👌این سخن مانند سایر سخنان ملحدین ، و دروغ است و هیچ عالم دینی به آن فتوا نداده است . ❕در روایات متعددی از جماع کردن با میت اگر چه انسان باشد ، نهی شده است و برای کسانی که به این نهی توجه نکنند ، حد و تعزیر در نظر گرفته شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 361 باب 28_ مستدرک الوسائل ج 18 ص 190 باب 2 💠مرحوم صاحب می نویسد ؛ « اگر کسی با همسر مرده اش نزدیکی کند ، گناه کرده و تعزیر می شود ، اکثر علمای شیعه به این حکم داده اند و من ندیده ام کسی از آنان با این حکم مخالفت کند ، این تعزیر به خاطر هتک حرمت همسر مرده است ( زیرا در روایات متعددی از هتک حرمت نهی شده است بحار الانوار ج71 ص221 ) و از سوی دیگر حرام بودن نزدیکی با همسر مرده است » 📚جواهر الکلام ج 41 ص 645 💠مرحوم امام نیز می نویسد ؛ « اگر کسی زن خودش را که مرده وطی کند ، گناه کرده و به کمتر از حد ، می شود » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 529 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔در مورد سوره فاتحه گفته شده ، این سوره دوبار نازل شده است. یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه. اما سبب آن مشخص نیست که چرا یک سوره باید دوبار نازل شود. آنهم سوره ای که مسلمانان در مکه آنرا در نمازهای یومیه خویش میخواندند و بیم فراموشی برآن نیز نبود. در واقع نزول دوباره آن ، نوعی حاصل بوده که عقلا بیفایده است. سبب اینکار بیفایده الله را چگونه میتوان عقلانی توجیه کرد ❕❕❕ 💠💠 👌در رابطه با دو بار نازل شدن سوره حمد ، اگر چه روایتی صریح در کتب تشیع یافت نشد ، اما مشهور بین آن است که این سوره دو بار نازل شده است ، یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه ؛ 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 12 ص 283 ❕برخی یکی از احتمالات آیه شریفه « وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ » ما به تو سوره حمد كه هفت آيه است و مثانی است ، همچنين قرآن بزرگ بخشيديم » (سوره حجر آيه 87) ناظر به دو مرتبه نازل شدن سوره حمد می داند و می کنند قرآن با تمام عظمتش در اينجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره سوره حمد نيز به خاطر اهميت فوق العاده آن است . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 4 👌بنابراین فلسفه دو بار نازل شدن سوره حمد به خاطر اهمیت این و عظمت محتوایش است چرا که سوره حمد كه فاتحة الكتاب و آغازگر و فهرست قرآن ناميده شده يك دوره زندگى است؛ ❕توجه به مبدء بزرگى كه همه جهانيان را در مسير تكاملى پرورش مى دهد، رحمت خاص و عامش همه را فرا گرفته، توجه به بزرگى كه ايمان به آن دقيقترين كنترل را روى اعمال انسان مى گذارد. 👌عدم اتكاء به غير اللَّه، و عدم خضوع و تسليم در برابر غير او، و بالآخره گام نهادن در صراط مستقيم كه نه انحراف در آن است، نه به مى گرايد و نه به غرب، نه به افراط و نه به تفريط، نه گمراهى در آن است و نه خشم و غضب پروردگار. 🔰اينها مجموعه اى را تشكيل مى دهند كه پياده شدنش در روح انسان براى ساختن يك شخصيت والا و تكامل كافى است. 📚تفسیر نمونه ج 11 ص 134 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔نزول آیاتی از قرآن در مورد پاکی همسر پیامبر چنان که اهل سنت به آن معتقدند چقدر سندیت دارد ❗️ 💠💠 ❕خداوند می فرماید ؛ « كسانى كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهى از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براى شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند، و كسى كه بخش عظيم آن را بر عهده گرفت عذاب عظيمى براى او است _ چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند؟ چرا نگفتيد اين يك دروغ بزرگ و آشكار است؟ چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟ اكنون كه چنين گواهانى نياوردند آنها در پيشگاه خدا دروغگويانند_ و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت نصيب شما نمىشد به خاطر اين گناهى كه كرديد عذاب سختى به شما مىرسيد._ بخاطر بياوريد زمانى را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين شايعه را از زبان يكديگر مى گرفتيد، و با دهان خود سخنى مىگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان مىكرديد اين مساله كوچكى است در حالى كه نزد خدا بزرگ است! - چرا هنگامى كه آن را شنيديد نگفتيد براى ما مجاز نيست كه به اين تكلم كنيم؟ خداوندا منزهى تو، اين بهتان بزرگى است » 🔰نور 11_15 ❕براى آيات فوق دو شان نزول نقل شده است ؛ 1⃣شان نزول اول كه مشهورتر است و در كتب تفسير اهل سنت آمده است که چنين است ؛ 👌عايشه همسر پيامبر خدا مى گويد: پيامبر خدا ص هنگامى كه مىخواست سفرى برود، در ميان همسرانش قرعه مى افكند، قرعه به نام هر كس مىآمد او را با خود مىبرد، در يكى از غزوات قرعه به نام من افتاد، من با پيامبر ص حركت كردم، و چون آيه حجاب نازل شده بود در هودجى پوشيده بودم، جنگ به پايان رسيد، و ما باز گشتيم نزديك مدينه رسيديم، شب بود، من از لشكر گاه براى انجام حاجتى كمى دور شدم هنگامى كه بازگشتم متوجه شدم گردنبندى كه از مهره هاى يمانى داشتم پاره شده است به دنبال آن باز گشتم و معطل شدم هنگامى كه بازگشتم ديدم لشكر حركت كرده، و هودج مرا بر شتر گذارده اند و رفته اند در حالى كه گمان مى كرده اند من در آنم، زيرا زنان در آن زمان بر اثر كمبود غذا سبك جثه بودند بعلاوه من سن و سالى نداشتم، به هر حال در آنجا تك و تنها ماندم، و فكر كردم هنگامى كه به منزلگاه برسند و مرا نيابند به سراغ من باز مىگردند، شب را در آن بيابان ماندم. 🔹اتفاقا صفوان يكى از افراد لشكر مسلمين كه او هم از لشكر گاه دور مانده بود شب در آن بيابان بود، به هنگام صبح مرا از دور ديد نزديك آمد هنگامى كه مرا شناخت بى آنكه يك كلمه با من سخن بگويد جز اينكه" إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" را بر زبان جارى ساخت شتر خود را خواباند، و من بر آن سوار شدم او مهار ناقه را در دست داشت، تا به لشكرگاه رسيديم، اين منظره سبب شد كه گروهى درباره من شايعه پردازى كنند و خود را بدين سبب هلاك (و گرفتار مجازات الهى) سازند. كسى كه بيش از همه به اين تهمت دامن مىزد،" عبد اللَّه بن ابى سلول" بود. ما به مدينه رسيديم و اين شايعه در شهر پيچيد در حالى كه من هيچ از آن خبر نداشتم، در اين هنگام بيمار شدم، پيامبر ص به ديدن مىآمد ولى لطف سابق را در او نمى ديدم، و نمى دانستم قضيه از چه قرار است؟ حالم بهتر شد، بيرون آمدم و كم كم از بعضى از زنان نزديك از شايعه سازى منافقان آگاه شدم. ❕بيماريم شدت گرفت، پيامبر به ديدن من آمد، از او اجازه خواستم به خانه پدرم بروم، هنگامى كه به خانه پدر آمدم از مادر پرسيدم مردم چه مىگويند؟ او به من گفت: غصه نخور به خدا سوگند زنانى كه امتيازى دارند و مورد حسد ديگران هستند درباره آنها سخن بسيار گفته مىشود. 👌در اين هنگام پيامبر على بن ابى طالب و" اسامة بن زيد" را مورد مشورت قرار داد كه در برابر اين گفتگوها چه كنم؟ اما اسامة گفت: اى رسول خدا ص او خانواده تو است و ما جز خير از او نديده ايم (اعتنايى به سخنان مردم نكن). و اما على گفت: اى پيامبر! خداوند كار را بر تو سخت نكرده است، غير از او همسر بسيار است، از كنيز او در اين باره تحقيق كن. 💠ادامه 👇👇👇
💠ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕پيامبر كنيز مرا فرا خواند، و از او پرسيد آيا چيزى كه شك و شبهه اى پيرامون عايشه برانگيزد هرگز ديده اى؟ كنيز گفت: به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرده است من هيچ كار خلافى از او نديده ام. 🔹اين وضع هم چنان ادامه داشت و غم و اندوه شديد وجود مرا فرا گرفته بود و يك ماه بود كه پيامبر هرگز در كنار من نمى نشست. من خود مى دانستم كه از اين تهمت پاكم و بالآخره خداوند مطلب را روشن خواهد كرد. ❕سر انجام روزى پيامبر نزد من آمد در حالى كه خندان بود، و نخستين سخنش اين بود بشارت بر تو باد كه خداوند تو را از اين اتهام مبرا ساخت، در اين هنگام بود كه آيات ان الذين جاءوا بالافك ... تا آخر آيات نازل گرديد. (و به دنبال نزول اين آيات آنها كه اين در وغ را پخش كرده بودند همگى حد قذف بر آنها جارى شد) 📚صحیح بخاری ج 4 ص 368 _ مسند احمد ج 42 ص 410_ صحیح مسلم ج 4 ص 2136 _ سنن نسائی ج 6 ص 415 و کتب تفسیری اهل سنت ذیل آیات مذکور 2⃣شان نزول دوم كه در بعضى از كتب شیعه آمده است چنين است ؛ 👌ماريه قبطيه يكى از همسران پيامبر از سوى" عايشه" مورد اتهام قرار گرفت، زيرا او فرزندى از پيامبر بنام ابراهيم داشت، هنگامى كه ابراهيم از دنيا رفت پيامبر ص شديدا غمگين شد، عايشه گفت چرا اينقدر ناراحتى؟ او در حقيقت فرزند تو نبود، فرزند" جريح قبطى" بود! هنگامى كه رسول خدا اين سخن را شنيد على ع را مامور كشتن" جريح" كرد كه به خود اجازه چنين خيانتى را داده بود. هنگامى كه على به سراغ جريح با شمشير برهنه رفت و او آثار غضب را در چهره حضرت مشاهده نمود فرار كرد و از درخت نخلى بالا رفت هنگامى كه احساس كرد ممكن است على به او برسد خود را از بالاى درخت به زير انداخت در اين هنگام پيراهن او بالا رفت و معلوم شد كه اصلا او آلت جنسى ندارد. ❕على به خدمت پيامبر آمد و عرض كرد آيا بايد در انجام دستورات شما قاطعانه پيش روم يا تحقيق كنم؟ فرمود بايد تحقيق كنى، على جريان را عرض كرد پيامبر شكر خدا را بجاى آورد و فرمود شكر خدا را كه بدى و آلودگى را از دامان ما دور كرده است.در اين هنگام آيات فوق نازل شد و اهميت اين موضوع را بازگو كرد. 📚تفسیر قمی ج 2 ص 99_ خصال یک جلدی ص 563 💠ادامه 👇
💠ادامه پاسخ 👇 ❕با اينكه نخستين شان نزول در بسيارى از منابع اهل سنت آمده ولى جاى گفتگو و چون و چرا و نقاط مبهم در آن وجود دارد از جمله ؛ 1⃣ از تعبيرات مختلف اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه پيامبر اكرم ص تحت تاثير موج شايعه قرار گرفت تا آنجا كه با یارانش در اين زمينه به گفتگو و مشاوره نشست و حتى بر خورد خود را با عايشه تغيير داد، و مدتى طولانى از او كناره گيرى نمود، و رفتارهاى ديگرى كه همه حاكى از اين است كه پيامبر طبق اين روايت شايعه را تا حد زيادى پذيرا شد. 👌اين موضوع نه تنها با مقام عصمت سازگار نيست، بلكه يك مسلمان با ايمان و ثابت القدم نيز نبايد اين چنين تحت تاثير شايعات بي دليل قرار گيرد، و اگر شايعه در فكر او تاثير ناخودآگاهى بگذارد در عمل نبايد روش خود را تغيير دهد و تسليم آن گردد، تا چه رسد به معصوم كه مقامش روشن است. ❔آيا مى توان باور كرد كه عتابها و سرزنشهاى شديدى كه در آيات آمده كه چرا گروهى از مؤمنان تحت تاثير اين شايعه قرار گرفتند؟ چرا مطالبه چهار شاهد ننمودند؟ شامل شخص پيامبر ص نيز بشود؟ اين يكى از ايرادهاى مهمى است كه ما را در صحت اين شان نزول گرفتار ترديد مى كند. 2⃣با اينكه ظاهر آيات چنين نشان مى دهد كه حكم مربوط به" قذف" (نسبت اتهام عمل منافى عفت) قبل از داستان" افك" نازل شده است، چرا پيامبر ص در همان روز كه چنين تهمتى از ناحيه" عبد اللَّه بن ابى سلول" و جمعى ديگر پخش شد، آنها را احضار نفرمود و حد الهى را در مورد آنها اجرا نكرد؟ 👌و اما در مورد شان نزول دوم، مشكل از اين بيشتر است چرا كه ؛ 🔹اولا: مطابق اين شان نزول كسى كه مرتكب تهمت زدن شد، يك نفر بيشتر نبود، در حالى كه آيات با صراحت مىگويد گروهى در اين مساله فعاليت داشتند، و شايعه را آن چنان پخش كردند كه تقريبا محيط را فرا گرفت، و لذا ضميرها در مورد عتاب و سرزنش مؤمنانى كه در اين مساله درگير شدند همه به صورت جمع آمده است، و اين با شان نزول دوم به هيچوجه سازگار نيست. 🔹ثانيا: اين سؤال باقى است كه اگر عايشه مرتكب چنين تهمتى شده بود و بعدا خلاف آن ثابت گرديد چرا پيامبر حد تهمت بر او اجرا نكرد؟ 🔹ثالثا: چگونه امكان دارد پيامبر اكرم تنها با شهادت يك زن حكم اعدام را در مورد يك متهم صادر كند، با اينكه رقابت در ميان زنانى كه داراى يك همسرند عادى است، اين امر ايجاب مى كرد كه احتمال انحراف از حق و عدالت يا حد اقل اشتباه و خطا در حق او بدهد. ❕به هر حال آنچه براى ما مهم است اين شان نزولها نيست، مهم آن است كه بدانيم از مجموع آيات استفاده مىشود كه شخص بيگناهى را به هنگام نزول اين آيات متهم به عمل منافى عفت نموده بودند، و اين شايعه در جامعه پخش شده بود.و نيز از قرائن موجود در آيه استفاده مىشود كه اين تهمت درباره فردى بود كه از اهميت ويژهاى در جامعه آن روز برخوردار بوده است. و نيز گروهى از منافقان و بظاهر مسلمانها مى خواستند از اين حادثه بهره بردارى غرض آلودى به نفع خويش و به زيان جامعه اسلامى كنند كه آيات فوق نازل شد و با قاطعيت بى نظيرى با اين حادثه بر خورد كرد، و منحرفان بد زبان و منافقان تيره دل را محكم بر سر جاى خود نشاند. ❕بديهى است اين احكام شان نزولش هر كه باشد انحصار به او و آن زمان و مكان نداشته، و در هر محيط و هر عصر و زمان جارى است. 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 391 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است و آیات در موضوعات مختلف شده اند ❗️چرا قرآن همانند تورات و انجیل به صورت یکجا نازل نشده است و موضوعات مشخصی را دنبال نمی کند ❗️ 💠💠 👌در رابطه با این که چرا قرآن به صورت یکجا همانند تورات نازل نشد و به صورت تدریجی در طول 23 سال نازل شد ، پاسخ ما را مطالعه فرمایید ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/4721 ❕اما این که چرا قرآن کنونی بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است پاسخ آن است که بر اساس براهین و یقینی ، قرآن در عصر پیامبر گرامی جمع آوری شد و ترتیب آیات و سور و حتی سور به تحت امر ایشان معین و بیان گردید که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589 ❕پیامبر گرامی به امر خداوند ، قرآن را به ترتیب کنونی و بر خلاف ترتیب نزول ، جمع آوری کردند ، بی شک خداوندی که قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده و پیامبرش که قرآن بر او نازل شده ، می دانند که قرآن را چگونه تنظیم کنند ، لذا می فرماید ؛ «آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید وآنچه را کرده خودداری نمایید» 🔷حشر 7 👌این ترتیب ، ترتیبی است که به دستور پیامبر صورت گرفته و ما در این موارد باید تابع محض باشیم . 🔹یکی از می نویسد ؛ « بايد دانست كه نزول آيات تدريجا انجام يافت ولى به ترتيب خاصّى كه بعدا در سوره ها مدوّن شد نبود. بلكه گاهى ميان آيه اى يا آياتى با آيات بعدش در همان سوره، يك فاصله زمانى وجود داشت. لذا آن سوره در آن فاصله زمانى به انتظار بقيّه آياتش مفتوح مى ماند، و در خلال آن مدّت آيات سوره ديگر نازل مى شد، تا وقتى كه حكمت خداى تعالى و نياز جامعه موجب كامل شدن سوره اوّل شود و بقيّه يا بعض ديگر آيات آن نازل گردد. 👌با اين بيان مى فهميم كه هر آيه اى در ميان آيات يك سوره جايگاه و مقام مخصوص به خود را داراست. اين جايگاه و مقام از جانب خداى حكيم و به دستور رسول گرامى مشخّص گرديده است. و اين موضوعى است يقينى و قطعى كه اختلافى راجع به آن در ميان دانشمندان و محقّقان علوم قرآنى نيست. اين جايگاه آيات در سوره ها به همين صورت و كه اينك در قرآنهاى ماست در حيات مبارك پيامبر مرتّب و مشخّص گرديده و از طريق روايات متواتر از رسول امين به ما نقل شده است. ❕روش حضرت اين بود كه آنچه نازل مى گشت به ياران و كاتبان وحى املا مى نمود و مى فرمود اين آيه يا اين آيات پس از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود. هر زمان كه پيامبر مى خواست قرآن تلاوت كند به ترتيبى كه تدوين يافته بود تلاوت مى نمود نه بترتيب نزول آيات. و اين دليل روشنى است بر آنكه ترتيب آيات توقيفى و تعيينى بوده نه اجتهادى و نظرى. و لذا جايز نيست كه آيات بر غير ترتيب ياد شده تلاوت شود. 📚آشنایی با علوم قرآن ، رادمنش ، ص 143 ❕البته تمام سوره ها و آيات قرآن و آیات پراکنده در یک سوره از يك نظر بهم مربوطند و آن اينكه همگى يك برنامه انسان سازى و تربيتى را در يك سطح عالى تعقيب مى كنند و براى ساختن يك جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پيشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده اند و ( هر سوره ای نیز خاصی را دنبال می کند ، و شاید همین محتوای خاص هر سوره موجب آن شده که آیات مرتبط با آن محتوا بر خلاف ترتیب نزول ، در یک سوره جمع آوری شود .) 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 87 ❕لذا اگر شما کتب مانند المیزان ، نمونه ، آسان و ... را مطالعه کنید می بینید که به چه زیبایی میان آیات یک سوره هماهنگی وجود دارد و آیات پراکنده در یک سوره به صورت هدف یا اهداف تربیتی خاصی را دنبال میکند . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔با توجه به این که حیوانات عقل و شعوری ندارند ، چگونه حضرت سلیمان می خواست پرنده را به خاطر غیبتش مواخذه و مجازات کند ❗️آیا چنین چیزی معقول است ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « (سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمى بينم يا اينكه او از است. من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مى كنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد » 🔰نمل 20_21 👌در این آیات خداوند از پرنده ای به نام سخن به میان می آورد که تحت امر و فرمان سلیمان نبی علیه السلام بوده است تا جایی که سلیمان نبی به خاطر غیبت هدد و کوتاهی از ادای وظائف ، تصمیم به مواخذه و او می گیرد . ❕این که چگونه پرنده ای که دارای عقل و شعور نیست ، مستحق مجازات می شود ، روشنی دارد . 👌مداركى در دست است كه نشان مى دهد حيوانات نيز به اندازه خود داراى درك و فهمند، از جمله ، زندگى بسيارى از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفت انگيزى است كه روشنگر سطح عالى و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى بر اين موضوع در نيست كه اعمال آنها به صورت ناآگاه (غريزه بدون عقل) انجام مىشود. ❔چه مانعى دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مى دهد ناشى از عقل و درك باشد؟ بسيار مى شود كه حيوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پيش بينى نشده دست به ابتكار مى زنند، مثلا كه در عمرش گرگ را نديده براى نخستين بار كه آن را مى بيند به خوبى خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مى شود. ❕علاقه اى كه بسيارى از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مى كنند شاهد ديگرى براى اين موضوع است، بسيارى از سگهاى درنده و خطرناك نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان كوچك آنان مانند يك مهربان رفتار مى كنند. 👌داستانهاى زيادى از وفاى حيوانات و اينكه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مى كنند در كتابها و در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نمى توان افسانه دانست.و مسلم است آنها را به آسانى نمى توان ناشى از دانست، زيرا غريزه معمولا سرچشمه كارهاى يك نواخت و مستمر است، اما اعمالى كه در شرائط خاصى كه قابل پيشبينى نبوده بعنوان عكس العمل انجام مى گردد به فهم و شعور شبيه تر است تا به غريزه. ❕هم امروز بسيارى از حيوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربيت مى كنند، سگهاى پليس براى گرفتن جنايتكاران، كبوترها براى رساندن نامه ها ، و بعضى از حيوانات براى خريد جنس از مغازه ها، و شكارى براى شكار كردن، آموزش مى بينند و وظائف سنگين خود را با دقت عجيبى انجام مى دهند، امروز حتى براى بعضى از حيوانات رسما مدرسه افتتاح كرده اند . 📚تفسیر نمونه ج 5 ص 225 ❕بنابراین نمی توان درک و شعور حیوانات را انکار کرد و به خاطر همین درک و شعور است که در آیات و روایات ، به حشر و نشر حیوانات و مواخذه آنها در قیامت ، به حسب درک و شعورشان شده است که می توانید پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/550 ❕از همه این ها گذشته ، هدهد پرنده تحت امر سلیمان نبی به واسطه تربیت ایشان دارای چنان شعور و استعداد و فهمی شده بود که در پاسخ سلیمان چنین داشت ؛ « چندان طول نكشيد (كه هدهد آمد و) گفت من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى من از سرزمين سبا يك خبر قطعى براى تو آورده ام. - من زنى را ديدم كه بر آنها حكومت مى كند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمى دارد.- (اما) من او و قومش را ديدم كه براى غير خدا- خورشيد- سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد. - چرا براى خداوندى نمى كنند كه آنچه در آسمانها و زمين پنهان است خارج مى كند؟و آنچه را مخفى مى كنيد و آشكار نمى سازيد، ميداند؟- خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار و صاحب عرش عظيم است.» 🔰نمل 22_26 ❔براستی می توان چنین پرنده ای را که به این زیبایی ، درک و فهم و قدرت تجزیه و تحلیل و بیان استدلال و برهان را دارد ، پرنده ای بی شعور کرد که شایسته مواخذه نمی باشد ❗️ http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman