پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌چنان که گفتیم , مطالبی که زئوس کلیپ ساز در کلیپ هایش مطرح می کند , همان مواردی است که سایر معاندین در فضای مجازی به صورت نوشتار مطرح کرده و زئوس آن موارد را تبدیل به کلیپ می کند و مطالب بی ربط را کنار هم قرار می دهد و چرند پراکنی می کند , لذا ما معمولا مستقیما به مطالب زئوس پاسخ نمی گوییم زیرا او همان اشکالاتی را مطرح می کند که دیگران مطرح کرده اند و ما هم پاسخشان را داده ایم به عنوان نمونه :
1⃣زئوس در کلیپ ٣٤٥ مطالبی را در مورد زندگی پس از مرگ یا تجربه نزدیک به مرگ مطرح می کند که ما در ذیل مفصلا در این رابطه توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2100
2⃣در کلیپ ٣٤٧ در مورد علیت در کوانتوم مطالبی را ایراد می کند که ما در ذیل پاسخ گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4153
3⃣در کلیپ ٣٤٨ در صدد است القاء کند که قرآن شراب خواری را حرام نکرده است , در حالی که حرمت شراب خواری از مسلمات احکام اسلامی است و تمام آیین های الهی نیز این حرمت را داشته اند , در ذیل بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/156
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2390
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4163
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/893
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/713
❕او در همان کلیپ چرندیاتی پیرامون حرمت تدریجی شراب در قرآن و معاذ الله , شراب خواری علی علیه السلام بیان می کند که در ذیل پاسخش را گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2043
4⃣او در کلیپ ٣٤٤ پیرامون تحریف قرآن و کتاب محدث نوری در مورد تحریف قرآن " فصل الخطاب ... " بحث می کند که ما در ذیل پیرامون آن توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2934
👌او مدعی می شود که دو سوره نورین و ولایت در قرآن بوده است که حذف شده است , ما در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2211
❕در ذیل توضیح داده ایم که اگر در روایاتی آمده است که قرآن تحریف شده است , مقصود از آنها چیست :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2933
❕برخی از روایات هم در صدد تفسیر معنا و مقصود آیات قرآن و به اصطلاح توضیح بیانی است که زئوس بیسواد آنها را حمل بر تحریف لفظی قرآن می کند مانند تحریف در آیه ابلاغ و وضو که در ذیل پیرامون این مساله توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3652
👌مثلا در آیه وضو : مقصود از " الی المرافق " , برای بیان حد شستن است , و در معنا و طبق توضیح و بیان ائمه ع " الی المرافق " به معنای " من المرافق " است , و این بیان ائمه ع برای توضیح مقصود آیه است , چنان که در ذیل توضیح داده ایم و علامه مجلسی نیز به آن تصریح می کند :
" قوله علیه السلام هکذا تنزیلها ای مفادها و معناها بان یکون المراد بلفظه " الی " , " من "
💠مراه العقول ج ١٣ ص ٩٣
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2716
استغفار پیامبر اسلام از گناهش !!!!
🤔#پرسش :
❓در آيه ٥٥ از سوره غافر، خطاب به پيامبر اسلام توصيه به توبه و تقاضاى بخشش گناهانش شده است! متن آيه و ترجمه اش چنين است:
سوره غافر - آیه ٥٥
#متن_عربى: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ
#ترجمه: پس صبر کن(خطاب به محمد) که البته وعده الله حق است و بر گناه خود آمرزش طلب کن و صبح و شام به تسبیح و ذکر و ستایش پروردگار خود بپرداز
به این آیه دقت کنید در این آیه خطاب به پیامبر اسلام گفته شده كه از گناه خود توبه کند
یعنی از نظر نويسندگان قرآن حتی پیامبر اسلام هم عصمت نداشته است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌شما اگر در رابطه با عصمت پیامبر گرامی اسلام قرآن برایت ملاک و معیار است , همین قرآن با صراحت تمام در آیه ابتلاء و تطهیر و اولی الامر , عصمت پیامبر گرامی اسلام ص و امامان ع را به اثبات می رساند که ما در ذیل از این آیات بحث کرده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2994
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4097
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3450
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3814
❕اگر بخواهیم به آیات دیگری نیز در عصمت پیامبر گرامی اسلام استدلال کنیم , می توان به آیاتی استدلال کرد که دستور به اطاعت از پیامبر گرامی اسلام به صورت مطلق می دهد . خداوند می فرماید :
" وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُواْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ انَّ اللَّهَ شَدِيدُ العِقَاب " " آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيرد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهى كرده خوددارى نماييد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد كه خداوند شديد العقاب است. " ( حشر ٧ )
❕و می فرماید : " مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَمَا ارْسَلْنَاكَ عَلَيهِمْ حَفِيظا " " كسى كه از پيامبر اطاعت كند اطاعت خدا كرده و كسى كه سرباز زند، تو در برابر او مسئول نيستى. " ( نساء ٨٠ )
👌و می فرماید : "فَلَا وَ رَبِّكَ لَايُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُم ثُمَّ لَايَجِدوُا فِى أَنَفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسلِيما " " به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اينكه تو را در اختلافات خود به داورى مىطلبند، و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند، و كاملًا تسليم باشند. " ( نساء ٦٥ )
❕طبق اين آيه بايد در برابر اوامر و نواهى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تسليم مطلق بود تسليم و اطاعت بىقيد و شرط، جز در برابر معصوم ممكن نيست؛ زيرا در صورت خطايا ارتكاب گناه يا معصيت نه تنها نبايد تسليم بود، بلكه بايد تذكر داد، يا نهى كرد.
👌بنابراین در مجموع آيات سه گانه فوق يك حقيقت را با عبارات مختلف و متنوع بيان مىكند؛ و آن اينكه بايد در برابر دستورها، برنامهها و داورىهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به طور كامل تسليم بود، و اين جز با قبول مقام «عصمت» او ممكن نيست.
❕قابل توجه اينكه فخر رازى در تفسير خود پیرامون آیه دوم مورد اشاره مىگويد:
«اين آيه از قوىترين دلايل عصمت پيغمبر اسلام در جميع اوامر و نواهى، و در جميع ابلاغهاى او از سوى خدا است؛ زيرا اگر او در چيزى خطا كند اطاعت او اطاعت خدا نخواهد بود، و نيز واجب است در افعالش نيز معصوم باشد؛ چرا كه خداوند امر به متابعت او- به طور مطلق- كرده است».
📚تفسیر کبیر ج ١٠ ص ١٩٣
❕همینطور خداوند می فرماید :
" براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مىكنند. " " لَقَد كَانَ لَكُم فِى رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَومَ الآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً " ( احزاب ٢١ )
❓آيا اقتداى كامل و بىقيد و شرط نسبت به كسى بدون داشتن مقام عصمت امكانپذير است؛ پس اين دستور، گواه روشنى بر اين حقيقت است كه او بايد معصوم باشد والّا ممكن نبود در همه چيز و براى هر كس و در هر زمان و مكان سرمشق باشد. روى اين جهت آيه فوق از يك نظر هماهنگ با آياتى كه مؤمنان را امر به اطاعت از پيغمبر اكرم بدون قيد و شرط مىكند است .
❕باز خداوند می فرماید :
" وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى _ انَ هُوَ الَّا وَحْىٌ يُوحى " " او ( پیامبر اسلام ) هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد- آنچه آورده چيزى جز وحى نيست كه به او وحى شده است. " ( نجم ٣ و ٤ )
👌از اين تعبير به خوبى به دست مىآيد كه پیامبر اسلام هرگز دروغ و خلافى نمىگويد، و هيچگاه در سخنش مرتكب خطا نمىشود، و گمراهى و انحراف در مورد او وجود ندارد مَا ضَلِّ صَاحِبُكُم وَ مَا غَوى.
📚پیام قرآن ج ٧ ص ٧٥ به بعد
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕و لذا به گفته بعضى از مفسّران از اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه سنّت پيامبر همانند «وحى منزل» است : " قرطبى در تفسير خود مىگويد: وَ فِيهَا ايْضاً دلالَةً عَلَى انَّ السُّنَّةَ كَالْوَحىِ الْمُنْزَلِ فِى الْعَمَلِ "
📚تفسیر قرطبی جلد 17، صفحه 85
👌آیات متعدد دیگری نیز بر عصمت تمام پیامبران الهی و پیامبر اسلام علیهم السلام وجود دارد که استدلال به آنها بحث را به درازا می کشد , جهت آگاهی رجوع کنید به کتاب :
📚منشور جاوید , سبحانی تبریزی , ج ٧ ص ٢٦٥ به بعد _ ج ٣ ص ١٨٩ به بعد
❕در روایات اسلامی نیز تاکید شده است که پیامبر اسلام ص پاک و مبرا از تمام گناهان است .
👌در نقلی خود پیامبر گرامی اسلام فرمود :
" من و علي و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين عليهم السّلام پاك و معصوم هستيم. " "أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ "
📚کفایه الاثر ص ١٩ _ عیون الاخبار ج ١ ص ٦٤ _ کمال الدین ج ١ ص ٢٨٠ _ اعلام الوری ص ٣٩٦ _ مناقب آل ابی طالب ج ١ ص ٢٩٥ _ کشف الغمه ج ٢ ص ٥٠٩
❕در نقل دیگری , امام صادق ع پیرامون پیامبر اسلام ص فرمود :
" ما كان له ذنب، و لا هم بذنب " " پیامبر هیچگاه گناه نکرد و هیچگاه حتی فکر و تصمیم بر گناه نیز نداشت "
📚تفسیر قمی ج ٢ ص ٣١٤ _ تفسیر الصافی ج ٥ ص٣٧ _ متشابه القرآن , ابن شهر آشوب , ج ٢ ص ١٠ _البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٨٥
👌یا در نقل دیگر آمده است که جبرئیل خطاب به پیامبر گرامی ص فرمود :
" تو هیچ گناهی نداری تا خداوند بخواهد آن را ببخشد " " قَالَ جَبْرَئِيلُ ع لَيْسَ لَكَ ذَنْبٌ أَنْ يَغْفِرَهَا لَكَ. "
📚تفسیر فرات الکوفی ص ٤١٩ _ بحار الانوار ج ١٧ ص ٩٠
👌اگر در آیاتی هم گفته شده است که پیامبر اسلام از گناهش استغفار کند , مقصود گناه اصطلاحی به معنای عصیان و مخالفت با امر خداوند نیست , بلکه مقصود همان است که ما از آن تحت عنوان " حسنات الابرار , سیئات المقربین " یاد می کنیم و در ذیل پیرامون آن توضیحات مفصلی دادیم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2913
👌لذا در تفسیر نمونه پیرامون آیه مذکور , می خوانیم :
" مسلم است پيامبر بخاطر مقام عصمت مرتكب گناهى نمىشد، ولى چنان كه گفتهايم اين گونه تعبيرات در قرآن مجيد در مورد پيغمبر اسلام ص و ساير انبياء ع اشاره به گناهان نسبى است، چرا كه گاهى اعمالى كه در مورد افراد عادى عبادت و حسنات است در مورد انبياى بزرگ گناه محسوب مىشود چرا كه" حسنات الأبرار سيئات المقربين". ( " کارهای خوب نیکوکاران گناه محسوب می شود بالنسبه به مقربین ")
❕يك لحظه غفلت و حتى يك ترك اولى در مورد آنها سزاوار نيست، و به خاطر مقام والا و سطح عالى معرفتشان بايد از همه اين امور بركنار باشند و هر گاه از آنها سر زند از آن استغفار مىكنند. "
📚تفسير نمونه، ج 20، ص: 134
❕بنابراین استغفار کردن پیامبر اسلام ص به معنای عصیان و گناه ورزی آن بزرگوار نیست , بلکه این استغفار از همان جهتی بوده است که توضیحش گذشت , لذا می بینیم که امام صادق ع فرمود :
"إنَّ رَسولَ اللهِ كانَ يتوبُ إلَى اللهِ عزّ وجلّ ويستَغفِرُهُ فى كلِّ يومٍ ولَيلةٍ مِئَةَ مَرَّةٍ مِن غَيرِ ذَنبٍ "
"همانا پيامبر خدا همواره توبه مىكرد و در هر شبانه روز، صد بار استغفار مىكرد، بدون اين كه گناهى داشته باشد. "
📚الكافى، ج 2، ص 450، ح 2؛ معانى الأخبار، ص 384، ح 15؛ تفسير القمّى، ج 2، ص 277.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌پاسخی به زئوس در مورد بینهایت بودن ذات خداوند !!!!
❕زئوس بیسواد و هرزه گو در کلیپ شماره ١٨٠ خودش , تحت عنوان " خدا و بینهایت " مدعی شده است که از نظر فیزیکی , بینهایت وجود ندارد و وقتی ما می گوییم خداوند بی نهایت است , یعنی اصلا وجود ندارد !!!!
👌اگر چه چنین مطالب سبک و سخیفی ارزش پاسخ دادن ندارد , اما باز جهت روشنگری بیشتر , گفتنی است که :
❕وقتی ما می گوییم خداوند بی نهایت است , یعنی او محدودیتی ندارد , علمش محدودیت ندارد و به همه چیز تعلق دارد , قدرتش محدودیت ندارد و شامل همه چیز می شود , حیاتش محدودیت ندارد و ازلی و ابدی است , همینطور سایر صفاتش که بازگشت به همین سه صفت اصلی ذاتی می کند , محدودیتی در آن نیست , چرا که اگر محدودیتی در ذات پاک او باشد , دیگر خدا نیست , از این عدم محدودیت تعبیر می شود به نامتناهی یا بینهایت بودن ذات خداوند , این مطلب روشن است و خدشه بردار نیست .
👌برخی از محققین در این رابطه می نویسند :
" نخستين و مهمترين مطلبى كه در باب صفات خدا بايد اثبات گردد تا هم مسأله توحيد مشخص گردد و هم صفات ديگر او همچون علم و قدرت و مانند آن نامتناهى بودن ذات پاك او است، چرا كه اگر اين مطلب به خوبى اثبات و درك شود راه براى اثبات همه صفات جمال و جلال او (صفات ثبوتيه و سلبيه) هموار مىگردد.
❕براى اثبات اين معنا كه او يك وجود بىانتها است بايد امور زير مورد توجّه قرار گيرد:
🔸1. محدوديّت وجود يعنى آلوده بودن به عدم چرا كه اگر پاى عدم در ميان نباشد محدوديّت مفهومى نخواهد داشت، ما مىگوييم عمر فلان كس محدود است يعنى عمر او سرانجام به عدم منتهى مىگردد، و آلوده به نيستى است، همچنين درباره محدوديّت قدرت و علم و مانند آن.
🔸2. وجود ضد عدم است، و اگر چيزى ذاتاً مقتضى وجود باشد نمىتواند مقتضى عدم گردد.
🔸3. در برهان علّت و معلول اين مطلب ثابت شد كه سلسله زنجير مانند علّت و معلول اين جهان بايد به يك نقطه ثابت و ازلى برسد كه آن را واجب الوجود مىناميم يعنى وجودش از درون ذات او است نه از بيرون بنابراين علّت نخستين جهان ذاتاً اقتضاى وجود دارد , در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/956
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/955
❕يكبار ديگر اين سه مقدّمه را با دقّت بخوانيد و در آن خوب بينديشيد، با توجّه به اين مقدّمات روشن مىشود اگر محدوديتى در ذات واجب الوجود حاصل شود بايد از بيرون وجود او باشد، چرا كه محدوديّت طبق مقدّمات فوق به معناى آلودگى به عدم است، و چيزى كه ذاتش اقتضاى هستى دارد هرگز مقتضى عدم و نيستى نخواهد بود، پس اگر محدوديتى در او باشد بايد يك عامل بيرونى داشته باشد، و لازمه اين سخن آيه است كه او واجب الوجود نباشد، چرا كه از نظر حدّ وجودى خود مخلوق ديگر و معلول ذات ديگرى است.
👌به عبارت ديگر: بدون شك واجب الوجودى داريم (در دو نمایه فوق الذکر این قضیه را اثبات کرده ایم) :
❕حال اگر واجب الوجود نامحدود باشد مدّعاى ما ثابت است، و اگر محدود باشد اين محدوديّت هرگز مقتضاى ذات او نيست، چون ذات او مقتضى وجود است، نه آلودگى به عدم، پس بايد از بيرون بر آن تحميل شده باشد و مفهوم اين سخن آن است كه علّتى در بيرون او وجود دارد و او معلول آن علّت است، در اين صورت واجب الوجود نخواهد بود، نتيجه اين كه او وجودى است نامحدود از هر نظر. "
📚پیام قرآن ج ٣ ص ٢٢١
💠 ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕یا در کتاب اندیشه های جاوید می خوانیم :
❓پرسش: چرا خداوند داراى وجودى بى نهايت است؟
❕پاسخ: محدود بودن موجود، ملازم با آميختگى او با عدم و نيستى است، كتابى را در نظر بگيريد كه بصورت جيبى يا قطع رقعى چاپ شده است، هر بعدى از ابعاد كتاب را در نظر بگيريد سرانجام به نقطهاى مىرسد كه در آنجا، وجود كتاب پايان پذيرفته و ديگر از كتاب خبرى نيست. معنى اينكه رشته كوه البرز و يا سبلان با آن بزرگى محدود است، اين است كه در اندازهگيرى خود به نقطهاى ميرسيم كه در آنجا اثرى از اين دو كوه نيست. از اين بيان مىتوان نتيجه گرفت كه معنى محدود بودن حادثهاى از نظر زمان و يا محدود بودن وجود جسمى از نظر مكان اين است كه وجود و هستى او، آميخته با عدم و نيستى است و محدود بودن و آميختگى با عدم، با هم متلازم و توأم مىباشند و لذا تمام پديدهها و اجسام كه از نظر زمان و مكان محدود هستند وجود و هستى آنها با عدم و نيستى آميخته است و صحيح است كه بگوييم فلان حادثه در فلان زمان تحقّّق نيافته است و يا فلان جسم در فلان مكان نيست. روى اين لحاظ نمى توان خدا را محدود فرض كرد و تصور نمود، زيرا لازمه محدود بودن، آميختگى وجود او با عدمها و نيستىهاست، موجودى كه با عدم آميخته باشد، موجود باطلى خواهد بود، كه شايستگى مقام حق مطلق را كه بايد صد در صد حق باشد نخواهد داشت و شعار عقل و قرآن درباره خدا اين چنين است. «ذٰلِكَ بِأَنَّ اللّٰهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مٰا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبٰاطِلُ...». «خدا است حق و پايدار و استوار، و آنچه غير او مىخوانند باطل و پوچ است». ( حج ٦٢ )
📚اندیشه های جاوید ج ١ ص ٢٨
👌بنابراین بینهایت بودن خداوند یعنی نامحدود بودن ذات و اوصافش , چنان که در روایات اسلامی نیز به این معنا تاکید شده است .
❕در روايتى از امام سجاد عليه السلام نقل شده است فرمود:
«انَّ اللَّهَ لا يُوْصَفُ بِمَحْدُودِيَّةٍ عَظُمَ رَبُّنا عَنِ الصِّفَةِ وَ كَيْفَ يُوْصَفُ بِمَحْدُودِيَّةٍ مَنْ لا يُحَدُّ» " «خداوند به هيچ محدوديّتى توصيف نمىشود (و ذات پاكش هيچ حدّى را نمىپذيرد) او برتر از چنين توصيفى است، و چگونه ممكن است كسى كه هيچ حدّى ندارد توصيف به محدوديّت گردد». "
📚الکافی ج ١ ص ١٠٠
❕در حديث ديگرى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام مىخوانيم: «هُوَ أَجَلُّ مِنْ انْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ أوْ يُحِيطَ بِهِ وَهْمٌ أَوْ يَضْبِطَهُ عَقْلٌ»
" او برتر از آن است كه چشمها او را ببيند و انديشه به او احاطه كند و عقل او را تحت قيد و شرطى درآورد». "
❓سؤال كنندهاى پرسيد: پس حدّ او را براى من بيان فرما امام عليه السلام فرمود: «انَّهُ لا يُحَدُّ، قالَ: لِمَ؟ قالَ عليه السلام: لِانَّ كُلَّ مَحْدُوْدٍ مُتَناهٍ الى حَدٍّ، فَاذا احْتَمَلَ التَّحْديدَ احْتَمَلَ الزِّيادَةَ، وَ اذا احْتَمَلَ الزِّيادَةَ، وَ احْتَمَلَ النُّقْصانَ، فَهُوَ غَيْرُ مَحْدُوْدٍ، وَ لا مُتَزائِدٍ وَ لا مُتَجَزٍّ وَ لا مُتَوَهَّمٍ» :
" خداوند حدی ندارد , زيرا هر محدودى بالاخره متناهى به حدّى است، بنابراين اگر وجودش حدّى را بپذيرد قابل زيادى است، و اگر قابل زيادى بود قابل نقصان است (و اگر قابل زيادى و نقصان باشد ممكن الوجود خواهد بود) بنابراين او نامحدود است نه زيادتى را مىپذيرد، نه تجزيه مىشود، و نه در وهم مىگنجد»
📚بحارالانوار، جلد 3، صفحه 15، حديث 1
❕علی علیه السلام فرمود :
" مشمول هيچ حدّی نمىشود و با شماره و عدد به حساب در نمىآيد، بلكه اقرارها خود را محدود مىسازند و ابزارها به چيزهاى همانند خود اشاره مىكنند. "
"لا يُشمَلُ بِحَدٍّ، ولا يُحسَبُ بِعَدٍّ، وإنَّما تَحُدُّ الأدَواتُ أنفُسَها، وتُشيرُ الآلاتُ إلى نَظائرِها."
📚نهج البلاغه خطبه ١٨٦
👌و فرمود :
" براى اشياء، در همان هنگامِ آفريدنشان، حدّ و مرز قرار داد تا خود را از همانندى با آنها متمايز سازد. وَهمها نتوانند او را با حدود و حركات و اندامها و ابزارها اندازهگيرى و متمايز كنند ... او برتر است از آنچه كه حد گزاران به وى نسبت مىدهند؛ از قبيل ويژگيهاى وزن و اندازه و پايانهاى دور و اطرافها و آمادهكردن سكونتگاهها و جاى گرفتن در مكانها؛ زيرا حدّ و مرز براى آفريدگان او قرار داده شده و به غيرِ او نسبت داده مىشود. "
" حَدَّ الأشياءَ عِندَ خَلقِهِ لَها، إبانَةً لَهُ مِن شَبَهِها، لا تُقَدِّرُهُ الأوهامُ بِالحُدودِ والحَرَكاتِ، ولا بِالجَوارِحِ والأدَواتِ ... تعالى عَمّا يَنحَلُهُ المُحَدِّدونَ مِن صِفاتِ الأقدارِ ونِهاياتِ الأقطارِ، وتَأثُّلِ المَساكِنِ، وتَمَكُّنِ الأماكِنِ، فالحَدُّ لِخَلقِهِ مَضروبٌ، وإلى غَيرِهِ مَنسوب "
📚نهج البلاغه خطبه ١٦٣
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
بیزاری جستن از دشمنان اهلبیت ع در کلام رهبری و مقدس اردبیلی !!!!
🤔#پرسش :
❓خامنه اى: شيعه كنونى توسط انگليس تاسيس و حمايت ميشود ‼️
مقدس اردبیلی در ص ١٠٢٨ از جلد اول كتاب بسيار معروف خود به نام حديقة الشيعة در مورد علائم شيعه بودن در ادامه بيان نظر ابن حجر كه عدم فحاشى به ابوبكر را از علائم شيعه بودن ميناميد، ميگويد:
وى ندانسته است كه علامت شيعه بودن، فحاشى كردن به ابوبكر و عثمان و باقى مخالفان اهل بيت است.
خوب با استناد به ادعاى اين عالم نامدار شيعى هركسى به ابوبكر و عثمان و عمر فحاشى نكند، شيعه محسوب نميشود.
▪️اعتراف جالب خامنه اى؛
سيد على خامنه اى، ادعا ميكند كه هركسى كه به بزرگان اهل سنت(ابوبكر، عمر و عثمان) توهين كند در واقع شيعه انگليسى است( ویدیوی بالا )
▪️ادمين:
اين اعتراف خامنه اى تقريبا شامل اكثريت شيعيان ميشود و تلويحا اعتراف ميكند كه شيعه كنونى توسط انگليس تاسيس شده است ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌کلام مرحوم مقدس اردبیلی صراحت دارد در لزوم بیزاری جستن از دشمنان اهلبیت علیهم السلام , بر پایه همین مساله می گوید :
" علماى سنى كتابها در تعريف و مدح شيعه اثنىعشريه نوشتهاند و ابن حجر در كتاب خود احاديث و اخبار در تعريف شيعه ذكر كرده و در آن مبالغه نموده اما در آخر مىگويد كه علامت شيعه آن است كه سب ابى بكر نكند و ندانسته كه علامت شيعه آن است كه سب ابى بكر و عثمان بلكه سب جميع مخالفان اهل بيت نمايند و از همه ايشان👈 بيزار باشند 👉حتى مبتدعه كه طريقه ايشان را پيش گرفته باشد 👈از او نيز بيزار باشند "👉
📚حديقة الشيعة، ج 2، ص: 1027
👌می بینیم که کلام مقدس اردبیلی ناظر است به بیزاری و برائت و تبری جستن از دشمنان اهلبیت علیهم السلام که روشن است یک مصداق بیزاری جستن , لعن کردن است .
❗️رهبر انقلاب نیز برائت و بیزاری جستن از دشمنان اهلبیت علیهم السلام را از مسائل اساسی در دین می داند که اگر کسی برائت و بیزاری نجوید , دین ندارد , بنابراین ضدیتی بین کلام رهبری و مرحوم مقدس اردبیلی در این زمینه نیست .
👌رهبری در این رابطه می گوید :
" البتّه این نکته را فقط اینجا عرض کنم که کینهی شیطانها و شیطانصفتها را مردم باید از دل خودشان هیچوقت بیرون نکنند. نگویید «گذشت، تمام شد، دیگر چه لزومى دارد به یادمان بیاوریم»؛ نه، دین ما این است: هَلِ الدّینُ اِلَّا الحُبُّ وَ البُغض؟ دین عبارت است از محبّت و کینه؛ محبّت به خوبان، محبّت به خوبیها، محبّت به مظلومان، محبّت به انسانهایى که مورد جفاى شیطانها قرار گرفتهاند، این یک طرف؛ یک طرف [هم] بغض و کینهی نسبت به شیطانها، نسبت به موجودات پلید، نسبت به پلیدیها، نسبت به کسانى که انسان و انسانیّت و خدا برایشان حرف مفت است؛ کینه و بغض هم جزو دین است. تولّىٰ و تبرّىٰ جزو فروع دین -و به قول بعضى از علما جزو اصول دین- است. ( ٤ ) . فراموش نکنید زشتصورتىِ دشمنهاى خدا و خلق را. "
۴) تولّىٰ: محبّت و مودّت اهل بیت (علیهم السّلام) و قبول امامت و ولایت آنان.
تبرّىٰ: بیزارى جستن از دشمنان خدا "
🌐https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2171
❗️یا رهبری در جای دیگر می گوید :
" تشیع، آیین محبت است. خصوصیت محبت، خصوصیت تشیع است. کمتر مکتب و مسلک و دین و آیین و طریقهیی مثل تشیع، با محبت سر و کار داشته است. علت این هم که چنین فکری تا امروز مانده - در حالی که اینهمه با آن مخالفت کردهاند - این است که ریشه در زلال محبت داشته و دین👈 تولّی و تبرّی و آیین دوست داشتن و دشمن داشتن است 👉و عاطفه در آن، با فکر هماهنگ و همدوش است. چیزهای خیلی مهمی است. اصل خیلی سحرآمیز و عجیبی است. "
🌐https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2408
👌بنابراین هم مرحوم مقدس اردبیلی معتقد است که تبری از دشمنان اهلبیت علیهم السلام ( که یک مصداقش لعن آنان است ) , لازم است و هم رهبری چنین تبری جستنی را از مسائل اساسی دین می داند و ضدیتی میان کلام آن دو نیست .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❗️آنچه که رهبری در کلیپ مورد استناد ملحد به آن تصریح می کند , ممنوعیت بیزاری جستن علنی در رادیو و تلویزیون است که موجب تحریک مخالفان شیعه در کشتار شیعه می شود , رهبری چنین بیزاری جستنی را صحیح نمی داند , چنان که امامان علیهم السلام نیز به همین نکته تاکید داشتند که بیزاری جستن نباید موجب شود که دشمنان تحریک شده و شیعیان را بکشند , در ذیل بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/651
👌متن کلام رهبری که معاند به آن استناد کرد , چنین است :
" البتّه، از این طرف هم بایستی احساسات آنها را تحریک نکنند. یک عدّهای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بدوبیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیرهی ائمّه است. 👈اینکه شما میبینید رادیوها یا تلویزیونهایی در دنیای اسلام به وجود میآید که کار آنها این است که بهعنوان شیعه و به نام شیعه، به بزرگان مورد اعتقاد بقیّهی فِرق اسلامی بدگویی کنند، این معلوم است که بودجهاش بودجهی خزانهداری انگلیس است؛ این بودجهاش بودجهی انگلیس [است]، این شیعهی انگلیسی است. 👉هیچکس خیال نکند که گسترش شیعه و اعتقاد تشیّع و استحکام ایمان شیعی به این بدوبیراه گفتن و به این [طرز] حرف زدن است؛ نخیر؛ اینها عکس عمل میکند. وقتی شما بدوبیراه گفتید، دُور او یک حصاری کشیده میشود از عصبانیّت، از احساسات، و دیگر حرف حق هم برایش قابل تحمّل نیست. ما حرف حسابی خیلی داریم، حرف منطقی خیلی داریم، حرفهایی که هرکسی که صاحب فکر است اگر بشنود، آنها را قبول میکند، خیلی [از این حرفها] داریم؛ بگذارید این حرفها شنیده بشود، بگذارید این حرفها امکان نفوذ در دلهای طرف مقابل را پیدا کند. وقتی شما فحش دادی، وقتی بدوبیراه گفتی، یک سدّی کشیده میشود و این حرف اصلاً شنیده نمیشود، گوش نمیکنند؛ آنوقت گروههای خبیث و وابسته و مزدور و پولبگیر از آمریکا و سیا ... -مثل داعش و جبهةالنّصره و امثال اینها- با استفادهی از یک مشت آدمهای عامیِ نادانِ غافل، این اوضاع را به راه میاندازند که ملاحظه کردید در عراق و در سوریه و در جاهای دیگر به راه انداختند؛ این کارِ دشمن است. دشمن، منتظر فرصت است؛ دشمن از هر فرصتی استفاده میکند. ما حرف حق داریم، حرف منطقی داریم، حرف محکم داریم؛ یک نمونهی کوچکش این بود که من امروز به شما عرض کردم. "
🌐https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=34429
❗️بنابراین ضدیتی میان کلام رهبری و مرحوم مقدس اردبیلی نیست , هر دو بر لزوم بیزاری جستن تاکید دارند , تنها کلام رهبری این اضافه را دارد که بیزاری جستن نباید سبب تحریک مخالفان شود , چنان که امامان علیهم السلام هم به این نکته تصریح می کردند که در نمایه فوق الذکر توضیح دادیم .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
اختلاف شیعه در هنگامه ظهور امام مهدی ع !!!!
🤔#پرسش :
❓شيخ کلینی : امام صادق گفت : خير و صلاح شیعه، و لایق آنها این است که باهم بجنگند و یکدیگر را کذّاب بنامند و به همدیگر تف کنند ‼️
📝 عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ : كَيْفَ أَنْتَ إِذَا وَقَعَتِ الْبَطْشَةُ بَيْنَ الْمَسْجِدَيْنِ فَيَأْرِزُ الْعِلْمُ كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا وَاخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ وَسَمَّى بَعْضُهُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ وَتَفَلَ بَعْضُهُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ؟! قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا عِنْدَ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ. فَقَالَ لِي : الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ، ثَلَاثاً.
✍🏻 ابان بن تغلب مىگويد : امام صادق گفت : چطور هستى وقتى كه ميان دو مسجد، حمله سختى واقع شود و علم مانند مارى در سوراخ خود رود و شيعیان اختلاف كنند و يكديگر را کذّاب و دروغگو بدانند و به روى همدیگر تُف بيندازند؟
گفتم : قطعاً در اين وقت، خيرى نيست.
امام سهبار فرمود : اتفاقا کلّ خیر، در همين وقت است.
📚 اصول کافی 349/1
🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه وهابی نسبت به زمان تحقق مفاد روایت بی توجه و جاهل است .
❕روایت فوق برای بیان نشانه های غیر حتمی ظهور امام مهدی علیه السلام صادر شده است که بیان می دارد یکی از این نشانه ها اختلاف شیعه است و مقصود از خیری که در پی این اختلافات واقع می شود که امام ع در روایت فوق به آن تصریح می کند , همان ظهور قائم ع است :
" فالخير هو ظهور القائم عليه السلام "
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج4، ص: 51
❕لذا می بینیم که در روایات دیگری بالخصوص تصریح شده است که مقصود از " خیر " در هنگام اختلافات همان " ظهور و فرج " امام مهدی علیه السلام است .
👌نعمانى با سندش به نقل از عبد الكريم می آورد :
"نزد امام صادق عليه السلام از قائم عليه السلام ياد شد.
❕فرمود: «كِى چنين مىشود، در حالى كه روزگار، هنوز نچرخيده، تا اين كه گفته شود: او مرده يا هلاك شده و معلوم نيست به كجا رفته است». گفتم: مقصود از چرخش روزگار چيست؟ فرمود: «اختلاف درونىِ شيعه» "
" ذُكِرَ عِندَ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام القائِمُ، فَقالَ: انّى يَكونُ ذلِكَ ولَم يَستَدِرِ الفَلَكُ حَتّى يُقالَ: ماتَ أو هَلَكَ، في أيِّ وادٍ سَلَكَ. فقُلتُ: ومَا استِدارَةُ الفَلَكِ؟ فَقالَ: اختِلافُ الشّيعَةِ بَينَهُم. "
📚الغيبة، نعمانى: ص 157 ح 20، بحار الأنوار: ج 52 ص 227 ح 91.
❕در نقل دیگر , ابان بن تغلب می گوید :
"امام صادق عليه السلام فرمود: «شما چگونه هستيد هنگامى كه ميان [اهل] دو مسجد درگيرى پيش مىآيد و علم در آن فرو كشيده مىشود، آن گونه كه مار در لانه خود، فرو مىرود و شيعيان در درون خود، اختلاف مىكنند و يكديگر را دروغگو مىنامند و به صورت هم آب دهان مىاندازند؟».
❕گفتم: در اين روزگار، خيرى نيست.
👌امام عليه السلام سه بار فرمود: «همه خير، در اين روزگار است» و مقصود ايشان، نزديك شدن فَرَج [امام عصر عليه السلام] بود. "
"كَيفَ أنتُم إذا وَقَعَتِ السَّبطَةُ بَينَ المَسجِدَينِ، فَيَأرِزُ العِلمُ فيها كَما تَأرِزُ الحَيَّةُ في جُحرِها، وَاختَلَفَتِ الشّيعَةُ بَينَهُم وَسمّى بَعضُهُم بَعضاً كَذّابينَ، ويَتفُلُ بَعضُهُم في وُجوهِ بَعضٍ؟ فقُلتُ: ما عِندَ ذلِكَ مِن خَيرٍ، قالَ: الخَيرُ كُلُّهُ عِندَ ذلِكَ- يَقولُهُ ثَلاثاً- يُريدُ قُربَ الفَرَجِ. "
📚الغيبة، نعمانى: ص 159 ح 7، بحار الأنوار: ج 52 ص 134
❕مالك بن ضمره می گوید :
" اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «اى مالك بن ضمره! تو چگونهاى هنگامى كه شيعه اين گونه با هم درگير شوند؟» و انگشتانش را در هم فرو بُرد. گفتم: اى امير مؤمنان! در اين روزگار، خيرى نيست.
❕فرمود: «همه خير، در اين روزگار است. اى مالك! آن زمان، قائم ما، قيام مىكند و هفتاد مرد را كه بر خدا و پيامبرش دروغ مىبندند، جلو مىاندازد و مىكُشد و همه شيعيان را بر يك امر يگانه، گرد هم مىآورد». "
" يا مالِكَ بنَ ضَمرَةَ، كَيفَ أنتَ إذَا اختَلَفَتِ الشّيعَةُ هكَذا؟- وشَبَّكَ أصابِعَهُ وأَدخَلَ بَعضَها في بَعضٍ- فَقُلتُ: يا أميرَ المُؤمِنينَ، ما عِندَ ذلِكَ مِن خَيرٍ. قالَ: الخَيرُ كُلُّهُ عِندَ ذلِكَ، يا مالِكُ عِندَ ذلِكَ يَقومُ قائِمُنا فَيُقَدِّمُ سَبعينَ رَجُلًا يَكذِبونَ عَلَى اللَّهِ وعَلى رَسولِهِ صلى الله عليه و آله فَيَقتُلُهُم، ثُمَّ يَجمَعُهُمُ اللَّهُ عَلى أمرٍ واحِدٍ. "
📚الغيبة، نعمانى: ص 206 ح 11، بحار الأنوار: ج 52 ص 115 ح 34
👌البته چنان که گفتیم , نشانه فوق غیر حتمی بوده و امکان عدم تحقق و حصول بداء در آن است , چنان که در ذیل در مورد نشانه های غیر حتمی ظهور توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1038
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
بررسی نامه پیامبر اسلام ص به خسرو پرویز در تاریخ یعقوبی !!!
🤔#پرسش :
❓در خصوص پاسخ شما در خصوص پاره کردن نامه پیامبر توسط خسرو پرویز بعضی ادعا میکنند که در تاریخ یعقوبی که یک تاریخ شیعی و متقدم بر تاریخ طبری و سایر کتب تاریخی است آماده است که خسرو پرویز نامه پیامبر را پاره نکرد لطفا در این خصوص توضیح دهید ❕❕
💠#پاسخ💠
1⃣اولا : این ادعا که یعقوبی شیعه بوده است , صحیح نیست , ما در ذیل سنی بودن او را ثابت کرده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3883
2⃣ثانیا : یعقوبی نیز نقل می کند که خسرو پرویز نامه پیامبر گرامی اسلام ص را پاره کرد !!!!
❕او می نویسد :
" گفته شده كه چون نامه به خسرو رسيد و ارشى از چرم بود ... آن را پاره پاره كرد پس رسول خدا گفت: يمزق الله ملكهم كل ممزق،" خدا پادشاهيشان را بمنتهاى پراكندگى، پراكنده سازد."
📚ترجمه تاریخ یعقوبی , ج ١ ص ٤٤٣
3⃣ ثالثا : بله یعقوبی نقلی می آورد که خسرو پرویز نامه پیامبر اسلام ص را پاره نکرد , اما در همان نقل است که او به پیامبر ص ایمان هم نیاورد و قصد ظاهر سازی داشت تا در فرصت مناسب به پیامبر گرامی ص ضربه بزند که پیامبر گرامی ص متوجه دسیسه او شد !!!!
❕او نقل می کند :
" رسول خدا نزد پادشاهان فرستاد و آنان را با سلام دعوت نمود، پس عبد الله بن حذافه سهمى را نزد خسرو فرستاد و باو نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الله الى كسرى عظيم فارس، سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله الى الناس كافة" لينذر من كان حيا و يحق القول على الكافرين " فاسلم تسلم فان ابيت فان عليك اثم المجوس،" بنام خداى بخشنده مهربان، از محمد فرستاده خدا به خسرو بزرگ ايران، سلام بر كسى كه راهنمايى را پيروى كند و بخدا و رسولش ايمان آورد و گواهى دهد كه معبودى جز خداى يگانه و بىانباز نيست و اينكه محمد بنده و فرستاده او به همه مردم است، تا هر كه را زنده باشد بيم دهد و گفتار بر كافران واجب آيد، پس اسلام آور تا سالم بمانى و اگر سرباز زدى همانا گناهان مجوس بر تو است."
❕و خسرو بدو نامهاى نگاشت و آن را ميان دو پاره حرير نهاد و در ميان آن دو مشكى گذاشت، پس چون فرستاده آن را به پيامبر داد، آن را گشود و مشتى از مشك برداشت و بوييد و به ياران خويش هم داد و گفت: لا حاجة لنا فى هذا الحرير ليس من لباسنا،" ما را در اين حرير نيازى نه و از پوشاك ما نيست." و گفت: لتدخلن فى امرى او لاتينك بنفسى و من معى و امر الله اسرع من ذلك، فاما كتابك فانا اعلم به منك فيه كذا و كذا،" بايد البته بدين من درآيى يا خودم و يارانم بر سرت خواهيم آمد و امر خدا از آن شتابندهتر است، اما نامهات، پس من از خودت بان داناترم و در آن چنين و چنان است."
❕و آن را نگشود و نخواند و فرستاده نزد خسرو بازگشت و بدو گزارش داد. "
📚ترجمه تاریخ یعقوبی ج ١ ص ٤٤٢
❕بنابراین این نقل نمی تواند ادعای برخی را ثابت کند که خسرو پرویز بدون قصد و غرض با پیامبر اسلام برخورد کرد و حتی قصد ایمان آوردن به پیامبر اسلام را هم داشت و پیامبر هم از او استقبال کرد !!!!
👌البته این نقل یعقوبی دو اشکال اساسی دارد :
🔸١ _ هم بر خلاف نقل دیگر خودش است که تصریح دارد که خسرو پرویز نامه پیامبر اسلام ص را پاره کرد .
🔸٢ _ هم بر خلاف نصوص متواتر و یقینی تاریخی اعم از تاریخ اسلام و تاریخ ایران است که تصریح دارند : خسرو پرویز نامه پیامبر را پاره کرد و قصد کشتن پیامبر را داشت , بنابراین این نقل , یک نقل شاذ در برابر نصوص متواتر و مشهور و یقینی محسوب می شود که روشن است هیچ کس نقل متواتر و یقینی را به خاطر یک نقل شاذ ترک نمی کند , در ذیل بیشتر بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4479
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir