اسناد شهادت حضرت فاطمه.pdf
1.95M
❗️عنوان کتاب : " بررسی اسناد شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها "
✍تهیه در مجموعه پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌آنچه در این نوشتار می خوانید , بررسی تفصیلی روایات اهلسنت و شیعه در رابطه با شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها است .
❗️دهها سند در این رابطه مورد بیان و استناد واقع شده است که مطالعه آن برای هر انسان حقیقت جویی در اثبات شهادت فاطمه سلام الله علیها و دروغگویی کسانی که از این قضیه تحت عنوان افسانه یاد می کنند , کافیست !!!!
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
توضیحی در مورد نامگذاری نوزادان و حضرت محسن ع قبل از تولد !!!!
🤔#پرسش
❓قبل از اینکه بچه بیاد دنیا اسم روش بزارید ❗️❗️
شیعه ها روایتی دارند که میگوید
سموا اولادکم قبل ان یولدوا
یعنی قبل از اینکه بچه بیاد دنیا اسم روش بزارید.
⬅️وقتی طرف نمی دونه بچه تو شکم مادرش پسره یا دختر اسم چی انتخاب کنه اخه !!!!
⬅️الان میگن اون زمان سونوگرافی بوده مخترعش هم زراره بوده ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌نقلی است که در کتاب کافی شریف از امیر مومنان علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود :
« بر فرزندانتان، پيش از آن كه زاده شوند، نام بگذاريد و اگر نمى دانيد دخترند يا پسر، آنان را به نامهايى كه هم براى پسر است و هم براى دختر، بناميد؛ چرا كه فرزندان سقط شده شما اگر روز قيامت در حالى با شما ملاقات كنند كه نام بر آنها نگذاشته باشيد، به پدر خود مى گويد: چرا بر من نام ننهادى؟ پيامبر خدا نيز محسن (فرزند سقط شده زهرا عليها السلام) را پيش از آن كه به دنيا بيايد، نام نهاده بود.» " سَمّوا أَولادَكُم قَبلَ أَن يولَدوا، فَإن لَم تَدروا أَذَكَرٌ أَم انثى فَسَمُّوهُم بِالأَسماءِ الَّتي تَكُونُ لِلذَّكَرِ وَ الانثى؛ فَإِنَّ أَسقاطَكم إذا لَقوكُم يَومَ القِيامَةِ و لَم تُسَمُّوهُم يَقولُ السِّقطُ لِأَبيهِ: ألّا سَمَّيتَني؟ و قَد سَمَّى رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مُحسِناً قَبلَ أَن يولَدَ! "
📚الکافی ج 6 ص 18
❓حال وهابی اشکال کرده است که از کجا قبل از تولد بفهیم که فرزند پسر است یا دختر تا بر او نام بگذاریم !!!!
❕این اشکال وهابی در مورد حضرت محسن ع فرزند سقط شده فاطمه صدیقه سلام الله علیها مطرح نمی شود , زیرا چنان که در روایت فوق آمده است , پیامبر گرامی ص محسن را قبل از تولد نام نهاد , پیامبر گرامی ص به تصریح آیات قرآن و روایات اهلسنت , علم غیب داشت و می دانست که فرزند فاطمه س پسر است , لذا نامش را محسن گزارد , در ذیل بیشتر توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2184
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3748
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6013
❕حال آیا روایت مذکور مبنی بر نامگذاری فرزند قبل از تولد در مورد سایر مردم در زمانهای گذشته مصداق پیدا می کرد , با توجه به آنکه آن زمان دستگاه سونگرافی نبوده است تا جنسیت فرزند را تشخیص دهند !!!!
👌این اشکال وهابی ناشی از جهل و نادانی اوست و الا اگر اندکی بیشتر تامل می کرد می دانست که در زمانهای گذشته هم مردمان از طریق راههایی سنتی می توانستند پی به جنسیت فرزند ببرند , این راهها به دو دسته بوده است :
🔸١ _ رعایت برخی از نکات تغذیه ای و ... می توانست برای پدر و مادر یقین ایجاد کند که فرزندشان پسر است یا دختر .
🔸٢ _ از وضعیت و حالات مادر در دوره حمل نیز می توانستند به جنسیت فرزندش پی برند .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕در این رابطه در کتابهای طبی می نویسند :
" جنسيت بچه را پدر و مادر به شرط آن كه اندكى دقت به خرج مىدادند مىتوانستند تعيين كنند.
❕عقيده بر اين بود كه اگر همآغوشى در اولين روز پس از قاعدگى صورت مىگرفت جنين حاصله مذكر مىگرديد و پدر و مادر پنج روز فرصت داشتند تا جنين پسر به وجود بياورند، از روز ششم تا هشتم همآغوشى منجر به توليد جنين مونث مىگرديد و باز از روز نهم تا روز پانزدهم جنين مذكر مىشد و بالاخره اگر همبسترى در نيمه دوم ماه صورت مىگرفت احتمال مخنث شدن بچه زيادتر بود.
👈 در اينجا نيز فرضيه مزبور را ايرانىها مبتنى بر تجربياتى مىدانستند كه طى قرون متمادى كسب شده بود و مىتوانست به آن ارزش علمى بدهد.👉
❕راه سادهتر براى انتخاب جنس جنين، كه در عين حال به اندازه روش تجربه شده فوق قابل اطمينان دانسته مىشد اين بود كه زن از فرداى روز همبسترى با شوهرش صفراى خرس نر حل شده در شراب را به اندازهاى كه بتواند يك دانه لوبيا را بپوشاند مىنوشيد. به اين ترتيب بچه او حتما پسر مىشد ولى اگر مايل بود كه دختردار بشود كافى بود كه بجاى صفراى خرس نر، صفراى خرس ماده را بخورد.
جرجانى معتقد بود كه با كنترل همبسترى مىتوان صاحب بچهاى با جنسيت دلخواه شد.
❕در آن روزگاران مردى را كه فقط صاحب اولاد ذكور مىشد «قيس» مىناميدند كه اصلا به معنى مقايسه و اندازهگيرى است و در ضمن به معنى باطمطراق راه رفتن و آلت رجوليت نيز مىباشد.
👌 مشخصات يك چنين مردى داشتن بدنى قدرتمند، نه چاق و نه لاغر، بيضههائى درشتتر از حد طبيعى كه طرف راست آن بزرگتر از طرف چپ مىباشد، بلوغ زودرس، فراوانى موى زهار و تمايل بىانتها به زن توصيف شده است.
👈زن پسرزا را نيز مىشد از اندام درشت و كاملا سلامت او تشخيص داد و اضافه شده است كه اين زن نيز اندكى زودتر از حد معمول بلوغ پيدا مىكند و رگهاى بدنش برآمده نيست.👉
❗️يك چنين خصائصى را تا حدودى به صورت مصنوعى نيز مىشد تشديد كرد، مردى كه اختصاصات مزبور چندان در وى بارز نبود و شك داشت كه اگر زن بگيرد صاحب پسر مىشود يا نه مىبايست به مصرف مشك، زعفران و چوب صندل تازه بپردازد و فقط در صورتى با زن خويش همبستر بشود كه شديدا ميل به اين كار در وى پيدا شده باشد. او و همسرش مىبايست در تمام مدتى كه در حال همآغوشى مىباشند و تا لحظاتى پس از آن فكر خود را به تجسم يك پسر سالم و قوى مشغول نگاهدارند، و بالاخره پس از اتمام همآغوشى زن بايد «سعى كند تا آنچه را كه از مرد دفع شده است به سوى خود بكشد».
👌اولاد پسر را از راه به كار بردن دارو نيز مىشد به وجود آورد، و براى اين منظور معجون خاصى به نام معجون سلامت وجود داشت كه از ادرار و گرد سم پازن، هليله، ادويه، شكر و براده فولاد درست مىشد. مصرف اين معجون نه تنها به دنيا آمدن پسر را تضمين مىكرد، بلكه معالج برص نيز بود و جوانى را به افراد مسن باز مىگرداند.
📚طب در دوره صفويه،، ص: 297
❕باز می نویسند :
" جرجانى به ذكر نشانهها و علائمى مىپردازد كه مىتوانند مبين جنس جنين باشند او مىنويسد:
"... و نرينه در سوى راست بجنبد از بهر آن معنى كه پيشتر ياد كرده آمده است و آبستنى نخست در پستان راست پديد آيد و شير او به قوامتر باشد و اگر قطرهاى بر آيينه چكانند و به آفتاب دارند همچون قطره سيماب يا دانه مرواريد نمايد و لؤن سر پستان به سرخى كرايد و نبض دست راست ممتلى شود و متواتر بود و هرگاه ايستاده بود و خواهد حركت كند نخست پاى راست جنباند و هرگاه كه برخواهد خواست اعتماد به دست راست كند و حركات چشم راست او زودتر بود و نرينه از پس سه ماه بجنبد و مادينه از پس چهار ماه در جمله احوال زنى كه به فرزند مادينه آبستن بود به خلاف احوال آن بود كه به نرينه آبستن باشد "
👌راه پيچدهتر تعيين جنس جنين از راه كفبينى بود. اگر كف دست زن حامله نرم و لطيف بود جنين او پسر و اگر رنگ پوست آن به سبزى مىزد جنين وى دختر بود.
❕قزوينى از آزمايشى كه با شپش انجام مىگرفت نام مىبرد، ولى از آنجا كه اين آزمايش بايد با استفاده از شير پستان زن صورت بگيرد، انجام آن فقط در آخرين هفتههاى حاملگى امكانپذير است.
👌اگر خواسته باشند بفهمند كه جنين در داخل رحم يك زن حامله دختر است يا پسر، اندكى از شير او را بر كف دست مىريزند و شپشى به داخل آن مىاندازند، اگر شپش موفق شد خود را از داخل قطره شير بيرون بكشد بچه دختر خواهد بود و چنانچه نتواند خود را از داخل قطره شير بيرون بكشد جنين پسر خواهد بود زيرا شير زنى كه حمل دختر دارد رقيق است و شپش مىتواند خود را از داخل آن نجات بدهد درحالىكه شير زنى كه حمل پسر دارد غليظ است و به شپش امكان فرار نمىدهد.
📚طب در دوره صفويه، الگود، سيريل لويد- مترجم: محسن جاويدان , ناشر: دانشگاه تهران , ص: 298
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕عده دیگری نیز می نویسند :
" الف- تأثير نوع تغذيه يا مواد غذايى: نوع تغذيه و انتخاب مواد غذايى بهخصوص از چند ماه قبل از مقاربت به قصد حاملگى مىتواند تا حدودى در تعيين جنسيت جنين مؤثر باشد، زيرا بعضى از مواد غذايى داراى واكنش اسيدى و بعضى ديگر داراى واكنش قليايى هستند. غذاهايى كه مصرف آنها مىتوانند باعث قليايى شدن محيط رحم و در نتيجه باعث افزايش شانس پسر شدن گردند، عبارتند از: شير، ميوهجات، سبزيجات، برگهى زردآلو، بادام، لوبيا، نخود، برگ چغندر، سير، خرما، انجير و مواد غذايى حاوى جوششيرين.
👌غذاهايى كه مصرف آنها مىتوانند باعث اسيدى شدن محيط رحم و در نتيجه باعث افزايش شانس دختر شدن گردند، عبارتند از: نان، غلات شامل ذرت، گوشت، تخممرغ، پنير، برنج، عدس، گوجه، آلو، گردو و شلغم.
🔸ب- تأثير كاربرد بعضى مواد در مجراى تناسلى خانمها: شستشوى مهبل يا مجراى تناسلى با محلول جوششيرين، احتمال به وجود آمدن پسر را زياد مىكند، اما شستشوى اين قسمت از دستگاه تناسلى با محلول سركه احتمال دختر شدن را بالا مىبرد "
📚دائرة المعارف گياه درمانى ايران، ص: 706
❕و باز می نویسند :
" اگر صورت زن حامله لك بياورد، كودك او دختر و اگر زيبا باشد پسر خواهد بود. "
📚پزشكي سنتي و عاميانه مردم ايران با نگاه مردم شناختي، ص: 130
❕" در بختيارى چند هفته مانده به زايمان زن حامله شير پستانش را در كف دست مىدوشد و مگسى در آن غوطهور مىكند، اگر مگس بال گرفت و پرواز كرد، نوزاد دختر و اگر نتوانست (به علت غلظت شير) پرواز كند، نوزاد پسر است. از هفت ماهگى به بعد چنانچه زن حامله درد يكنواخت در كمرگاه خود احساس كند نوزاد پسر است و اگر با تناوب درد كم و زياد شود دختر است (ممبينى، خوشه، ش 6). "
📚پزشكي سنتي و عاميانه مردم ايران با نگاه مردم شناختي، ص: 289
❕" اگر پوست دست زن حامله صاف و روشن شود كودكش پسر خواهد بود.
- اگر رنگ كف دست زن حامله به سبزى بگرايد كودكش دختر خواهد بود.
- اگر طرف راست بدن زن حامله سنگينتر باشد نوزاد پسر و اگر طرف چپ بدن زن حامله سنگينتر باشد نوزاد دختر خواهد بود.
- تمايل به خوراكىهاى گرمى نشانه پسر و خوراكىهاى سردى نشانه دختر است.
- در ماه نهم اگر جنين گوشه شكم قوز كند دختر است .
.
- بزرگى و وسعت شكم نشانه پسر است.
- لك صورت و لبهاى آماسكرده نشانه دختر است.
- اگر شير زن آبستن را در ماههاى آخر بدوشند و در آب بريزند و تهنشين شود نوزاد پسر است.
- تحرك و شادابى و زيبايى و صافى پوست مادر نشانه پسر بودن جنين است.
- تنبلى و خوابآلودگى و ترشرويى و زشتى نشانه دختر بودن جنين است.
- اگر اول سينه راست زن باردار بزرگ شد، نوزاد، پسر است و اگر اول سينه چپ زن باردار بزرگ شد نوزاد دختر است.
- اگر نوك سينه مادر سرخ بود نوزاد پسر و اگر نوك سينه مادر سياه بود نوزاد دختر است. "
📚پزشكي سنتي و عاميانه مردم ايران با نگاه مردم شناختي، ص: 311
👌و باز می نویسند :
" درد زايمان جنين پسر دو بار پشت سر هم و يك بار با كمى فاصله رخ مىدهد، اما درد زايمان جنين دختر پشت سر هم و با شدت است.
- اگر نوك سينه باردار قهوهاى پررنگ باشد جنين را دختر و اگر كمرنگ باشد پسر مىدانند.
- اگر شكم زن حامله در پهلو پر باشد جنين را پسر و اگر در جلو و زير ناف قرار گيرد، جنين را دختر مىدانند.....
_زن حاملهاى كه رنگ چشمانش روشن باشد نشانه داشتن جنين پسر است. اما اگر رنگ چهره زن حامله برنزى باشد نشانه جنين دختر در شكم مادر است. "
📚پيام بهارستان (فصلنامه اسناد، مطبوعات و متون)، ناشر: كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شوراى اسلامى , ص: 45
👌بنابراین در زمانهای گذشته از راههای فوق می توانستند جنسیت فرزند را تشخیص دهند , با این وجود اگر باز هم فردی در تشخیص جنسیت فرزندش مردد می شد , در همان روایت برای او نیز راهکار بیان شده بود که فرزندش را به اسامی نام بگذارد که مشترک بین دختر و پسر است ( که پس از تولد می توانست نام فرزند را عوض کند و مطابق جنسیتی که فرزند دارا بود , نامگذاری صورت گیرد ) .
📚 وسائل الشیعه ج ٢١ ص ٣٨٨ باب ٢٢
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
عدالت عمر از دیدگاه امام خمینی !!!!!
🤔#پرسش
🔴عدالت امیر مؤمنان حضرت عمر فاروق، از زبان آیتالله خمینی
▪️در زمان صدر اسلام خلفا ومردم یک جور زندگی میکردند خلیفه ثانی هنگام سفر با برده اش نوبتی سوار مرکب میشدند خلیفه افسار مرکب را گرفته بود غلام روی مرکب بود اینگونه وارد شهر شدند ❕❕
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه استناد وهابی به سخنان مرحوم امام خمینی برای اثبات عدالت عمر و مبرا کردن دامن او از اتهام قتل فاطمه صدیقه سلام الله علیها , به علیه خود وهابی تمام خواهد شد به بیانی که در ادامه می آید .
❕استناد وهابی به سخنانی از مرحوم امام خمینی است , مطابق آنچه که در صحیفه نور آمده است , امام خمینی چنین می گوید :
" اين قصههايى كه تاريخ نقل كرده، شبيه آن را در يكى از ممالك كه در درجه اول از دموكراسى را دارد بياوريد، بعد بگوييد كه اين بهتر از آن است. يك قصه مال رسول خدا- صلى اللَّه [عليه و آله] و سلم (قصههاست منتها حالا من يكىاش را مىگويم) يك قصه مال حضرت امير- سلام اللَّه عليه- يك قصه مال عمر. وقتى كه عمر مىخواست برود به مصر- براى [اينكه] فتح كرده بودند مصر را و قدرتمند شده بود اسلام، همه جا را گرفته بودند- مىخواست وارد بشود به مصر، يك شتر بود، خودش بود و يكى هم همراهش. يكى شان سوار اين شتر مىشده آن يكى جلويش را مىگرفت و مىبرد؛ آنكه خسته مىشد- قسمت كرده بودند اين سوار مىشد. آن وقتى كه وارد- به حَسَب تاريخ- مصر شدند، نوبت آن غلام بود كه سوار باشد و آقاى خليفه جلو [شترش] را گرفته بود و داشت مىبُردش كه مردم مصر آمده بودند به استقبال! خليفه عبارت از اين بود."
📚صحيفه امام، ج4، ص: 325
❕از دو جهت استناد وهابی نمی تواند به نفعش باشد :
🔸١ _ مرحوم امام خمینی اساسا عمر را کافر و زندیق می داند , در این صورت عدالتی برای عمر باقی نمی ماند که وهابی در صدد اثبات آن باشد .
👌امام خمینی در کتاب معروف خود به نام کشف الاسرار در جریان مخالفت عمر با درخواست پیامبر و نسبت دادن هذیان گویی به پیامبر گرامی , معتقد است که عمر به خاطر نسبتی که به پیامبر داد , زندیق و کافر شده است و سخنش هم ناشی از کفر او بوده است !!!!!
❕امام خمینی می گوید :
" در آنموقع که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله در حال احتضار و مرض موت بود جمع کثیری در محضر مبارکش حاضر بودند پیغمبر فرمود بیائید برای شما یک چیزی بنویسم که هرگز به ضلالت نیفتید 👈عمر بن الخطاب گفت ( هجر رسول الله )👉و این روایت را مورخین و اصحاب حدیث از قبیل بخاری و مسلم واحمد به اختلافی در لفظ نقل کردند و جمله ی کلام آنکه👈 این کلام یاوه از ابن خطاب یاوه سرا صادرشده است 👉و تا قیامت برای مسلم غیور کفایت میکند الحق خوب قدردانی کردند از پیغمبر خدا که برای ارشاد و هدایت آنها آنهمه خون دل خورد و زحمت کشید انسان باشرف دیندارغیور میداند روح مقدس این نور پاک با چه حالی پس از شنیدن این کلام ابن خطاب آز این دنیا رفت👈 و این کلام یاوه که از اصل کفر و زنّدقه ظاهر شده مخالف است .....👉
📚کشف الاسرار ص ١١٩
👌می بینیم که امام خمینی نسبت کفر و زندیق بودن را به عمر می دهد و می گوید او یاوه سرا بوده است .
❕از سوی دیگر , مرحوم امام خمینی معتقد بوده است که روایات اهلسنت تماما ضعیف است و استناد به نقلهای اهلسنت به هیچ عنوان موجه نیست , چنان که در موضوعی می گوید :
" این نقل در کتابهای ما نیست و در کتابهای اهلسنت و به طریق آنان نقل شده است , بنابراین از نظری سندی , حجیتی ندارد " " و لم تذكر في كتبنا، و إنّما ذكرت في كتب العامّة من طرقهم، فمن جهة السند لا حجّية فيها. "
📚كتاب البيع(تقرير قديرى)، ص: 429
❕بنابراین امام خمینی عمر را هم کافر و زندیق می داند و هم نقلهای اهلسنت را غیر معتبر می داند , حال سوال اینجاست که پس چرا به نقل جعلی اهلسنت در مورد عدالت عمر استناد می کند ❗️❗️❗️
👌پاسخ روشن است . امام خمینی در صدد جذب اهلسنت به پشتیبانی از نظام اسلامی بودند , لذا به نقل جعلی اهلسنت در مورد عمر استناد می کند تا از این طریق دلهای اهلسنت را جذب کند و همگان را در مسیر حمایت از حکومت اسلامی در یک خط قرار دهد .
❕امام خمینی معتقد بوده است که قسمی از تقیه , تقیه مداراتی است که مقصود از تقیه مداراتی ایجاد وحدت و اتحاد با اهلسنت و جذب محبت و مودت آنان است : " المراد بالتقيّة مُداراةً: أن يكون المطلوب فيها نفس شمل الكلمة و وحدتها؛ بتحبيب المخالفين و جرّ مودّتهم "
📚الرسائل العشرة، امام خمینی , ص: 7
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٢ _ ما اگر پاسخ اول را هم نادیده بگیریم , باز پاسخ دومی هم است و آن اینکه مرحوم امام خمینی معتقد بوده است که ابوبکر و عمر ظالم به احکام الهی و حضرت زهرا سلام الله علیها بودند . امام خمینی می نویسد :
"ما باشیخین ( ابوبکر و عمر ) کار نداریم و مخالفت های آنها با قرآن و حلال و حرام کردن از پیش خود و👈 ستمهائیکه به فاطمه دختر پیغمبر(ص) و اولاد او کردند 👉و جهل آنها به دستورات خدا و احکام دین حتی آنکه ابوبکر دست چپ دزد را برید و یک نفر را با آتش سوزاند با آنکه حرام بود.وحکم کلاله و میراث جده را ندانست و اجراء حد خدائی را درباره ی خالدبن ولید نکرد با آنکه مالک بن نویره را کشت و در همان شب زن او را گرفت و عمر کارهایش بیش از آنست که گفته شود مثل امر کردن به سنگسار کردن زن حامله و زن دیوانه و امیرالمومنین او را نهی کرد و اشتباه گفتن در حکم مهریه و یک زن از پشت پرده خطای او را گفت آنگاه عمر گفت همه ی مردم حتی زنهای پشت پرده احکام خدا را ازمن بهتر میدانند و برخلاف حکم خدا و پیغمبر متعه حج و زنها را حرام کرد 👈و در خانه ی پیغمبر را آتش زد.👉 "
📚کشف الاسرار ص ١١١
👌همینطور امام خمینی معتقد بود که ابوبکر و عمر به طمع خلافت گرد پیامبر را داشتند و به اصطلاح ظاهر سازی می کردند و منافق بودند . امام خمینی در مورد آن دو این تعبیر را می آورد :
" آنهائیکه سالها در طمع ریاست خود را به دین پیغمبر چسبانده بودند "
📚کشف الاسرار ص ١١٤
👌و معتقد بود که نفاق بازی ابوبکر بیشتر بود , چنان که می گوید :
" ابوبکر ظاهر سازیش بیشتر بود "
📚کشف الاسرار ص ١٢٠
❕بنابراین از دیدگاه امام خمینی , ابوبکر و عمر ظالم و منافق بودند و برای قدرت ظاهر سازی می کردند و در برابر دیگران خودشان را اخلاقی و عادل وانمود میکردند .
👌بر این اساس رفتار عمر بن خطاب با غلامش در هنگام ورود به مصر هم عملی منافقانه و برای فریب توده های مردم بود تا وانمود کند که من عمر به سنت پیامبر عمل می کنم , زیرا مردم از او توقع عمل به سنت پیامبر را داشتند و او هم ناگزیر بود که در مواردی چنین ریا و نفاق بازی کند .
❕اگر ادامه کلام امام خمینی را مطالعه کنیم , مرحوم امام متذکر این نکته می شود و می گوید :
"ما عمر را قبول نداريم اما اين عملْ عمل اسلامى آن وقت بوده؛ يعنى نقش اسلام بوده است و لو خودش يك آدمى بوده كه ما نپذيرفتيم او را اما عملى كه كرده است عملى بوده كه نقش اسلام اين بوده، يعنى پيغمبر هم اين صورت بود؛ يعنى پيغمبر هم سوار يك الاغى مىشده، يك كسى هم پشتش مىنشسته و مسأله برايش مىگفته؛ آن را تعليمش مىكرده، آنكه پشت سرش نشسته بوده تعليمش مىكرده "
📚صحيفه امام، ج4، ص: 325
❕می بینیم که امام خمینی تصریح می کند که عمل مذکور دستور اسلام و سنت پیامبر بوده است , و خود عمر شخصیتی مقبولی ندارد تا بخواهیم او را به این خاطر مدح کنیم , عمر از ناحیه افکار عمومی تحت فشار بوده است که ظاهر سازی کند و احکام اسلام را پیاده کند , بنابراین عمل عمر عملی ریاکارانه و منافقانه بوده است .
💠نکته پایانی :
👌علمای اهلسنت تصریح کرده اند که در مذهب اهلسنت نقلهایی فراوانی جعل شده است تا ابوبکر و عمر را انسان های صالح و وارسته و عادل معرفی کنند .
👌تهاونوی عالم بزرگ اهلسنت می گوید ؛
« ما می دانیم که جاعلان حدیث ، دروغ و جعل کرده اند ، در کثیری از فضائلی که در مورد ابوبکر و عمر و عثمان ، روایت می شود » « نحن نعلم انهم کذبوا فی کثیر مما یروونه فی فضائل ابی بکر و عمر و عثمان »
📚قواعد فی علوم الحدیث ص 444
❕ابن حجر هم به این نکته تصریح می کند :
"عارضهم جهلة أهل السنة بفضائل معاوية بدأوا بفضائل الشيخين "
📚لسان المیزان ج 1 ص 13
👌ما در ذیل مفصلا توضیح داده ایم که عمر بویی از عدالت نبرده بود و با شلاقی که به دست داشت در دوره حکومتش , کودکان و زنان و اصحاب پیامبر را به ظلم می زد :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9642
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12405
❕او حتی به کنیزان بینوا نیز رحم نمی کردند و طبق تصریح علمای اهلسنت , کنیزان را وقتی که می دید حجاب گرفته اند , با تازیانه آتشین خود می زد تا حجابشان را کنار بگذارند و نیز خادمان و غلامان منزلش را هم می زد :
« كان إذا رأى جارية متقنعة علاها بالدرة وقال ألقي عنك الخمار »
📚 المبسوط : ج 1 ص 212 _ الدرایه فی تخریج احادیث الهدایه , ابن حجر , ج ٢ ص ٢٣٠ _ حاشیه رد المختار , ابن عابدین , ج ٦ ص ٦٨٤
❕« فقام إليها بالدرة فضرب بها رأسها حتى ألقته عن رأسها »
📚مصنف ابن ابی شیبه ج 2 ص 135 _ کنزالعمال ج 9 ص 199 _ ارواء الغلیل , البانی ج ٦ ص 204 ( هذا سند صحیح علی شرط مسلم )
❕« عن الزهري أن عمر كان يضرب النساء والخدم »
📚كنز العمال : ج 9 ص 204
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❗️ملحد به یکی از مطالب ما جواب داده است , تصویر پاسخش را در بالا می بینید , هم اینک ما نیز جوابیه خود به او را منتشر می کنیم و ملحد دو وظیفه دارد که اگر از این دو وظیفه شانه خالی کند , نشانه شکست و رسوایی او در این بحث است :
1⃣تمام پاسخ ما را به مخاطبین خود نشان دهد , اگر از بخشی از پاسخ عکس بگیرد , این نشانه ترس و رسوایی و فرار او از بحث است .
2⃣تا قبل از این که به جوابیه ما پاسخ نداده است , حق ندارد که سراغ موضوع دیگر برود , اگر به جوابیه ما پاسخ ندهد و موضوع دیگر را مطرح کند , این هم نشانه رسوایی و فضاحت و فرار کردن ملحد است .
بررسی دیدگاه ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت در مورد سقط شدن محسن علیه السلام !!!!!
🤔#پرسش :
❓در منبع اولى كه ايشان از آن نام برده است چنين نوشته است: ابن شهر آشوب كه از علماى شيعه است در ص ١٣٢ از جلد سوم كتاب مناقب آل ابيطالب به نقل از عالم بزرگ اهل سنت ابن قتيبه نقل كرده است كه محسن توسط قنفذ سقط شد، اما در نسخه كنونى كتاب ابن قتيبه اين مسئله تحريف شده و حذف شده است ولى در نسخه اى از كتاب مذكور كه در دست شهرآشوب بوده تحريفى وجود نداشته و ابن قتيبه مطلب مذكور را نقل كرده است.
▪️سئوال:
بايد اثبات كند اين مطلب به همين صورت كه ادعا كرده قبلا در كتاب ابن قتيبه وجود داشته و حالا سانسور شده است و تنها راهش ارائه تصوير يا لينكى از همان منبع قديمى و تحريف شده ميباشد.
شما نميتوانيد بدون ارائه هيچ مدرك و سندى ادعا كنيد اين مطلب قبلا وجود داشته اما اكنون حذف شده است.
تنها راه اثبات تحريف يا سانسور در يك كتاب يا مقاله يا متن اين است كه شما نسخه تحريف نشده را داشته باشيد و يا اينكه حداقل چند منبع مختلف و مطمئن اين ادعا را همزمان داشته باشند كه در اين مورد چنين شروطى وجود ندارد.
پس اين ادعا كه اين قتيبه عالم اهل سنت در كتابش به اين موضوع اشاره كرده است يك ادعاى پوچ و بى اعتبار است ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مرحوم ابن شهر آشوب بیان می دارد :
" از فرزندان فاطمه : حسن و حسین و محسن است که سقط گردید , و در کتاب معارف ابن قتیبه آمده است که محسن به واسطه جراحتی که توسط قنفذ عدوی بر او وارد شد , سقط گردید " " وَ فِي مَعَارِفِ الْقُتَيْبِيِّ أَنَّ مُحَسِّناً فَسَدَ مِنْ زَخْمِ قُنْفُذٍ الْعَدَوِي "
📚مناقب آل ابی طالب ج ٣ ص ٣٥٨ طبع قم
❕می بینیم که ابن شهر آشوب تصریح می کند که ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت , سقط شدن محسن ع توسط قنفذ را در کتاب معارف خود بیان داشته است , اما متاسفانه در نسخ امروزی از کتاب معارف ابن قتیبه این مطلب تحریف شده است و به این صورت آمده است :
" اما محسن بن علی در زمانی که کودک خردسال بود از بین رفت " " اما « محسّن بن عليّ » فهلك وهو صغير . "
📚المعارف ج ١ ص ٢١١
❕حال توضیح بیشتر :
👌ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت است و کسی در وثاقت و بزرگی او شکی ندارد , چنان که ابن تیمیه می گوید :
" تمام اهل مراکش او را بزرگ شمرده و به وی احترام گزارده و کسی که نظر خلافی با وی داشته باشد را زندیق و کافر شمرده و می گویند خانه ای که کتابی از کتابهای ابن قتیبه در آن نباشد , خیری در آن خانه نیست " " .... یقولون کل بیت لیس فیه شیئ من تصنیفه لا خیر فیه "
📚کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ج ١٧ ص ٣٩١
❕ابن شهر آشوب عالم بزرگ شیعه تصریح می کند که در کتاب معارف ابن قتیبه آمده است که قنفذ محسن ع را سقط کرد .
👌ابن شهر آشوب که این خبر را نقل می کند در نزد اهلسنت یک انسان عالم و عابد و راستگو و ثقه است , بنابراین خبر دادن او در این قضیه هم برای شیعه حجت است و هم برای اهلسنت .
❕ذهبی عالم بزرگ اهلسنت می آورد :
" (ابن شهر آشوب ) انسانی راستگو بود که در گفتگوهای خویش , سخنان پر مغز می گفت , علومش وسیع بود و به بسیاری از فنون احاطه داشت , بسیار اهل خشوع و عبادت و تهجد بود , دائم الوضوء بود "
" صدوق اللهجة ، مليح المحاورة ، واسع العلم ، كثير الفنون ، كثير الخشوع والعبادة والتجهد ، لا يجلس إلا على وضوء "
📚تاریخ الاسلام ج 41 ص 310
❕همین سخنان را صفدی عالم بزرگ اهلسنت در مورد ابن شهر آشوب تکرار می کند : " صدوق اللهجة مليح المحاورة واسع العلم كثير الخشوع و العبادة و التهجّد لا يكون الّا على وضوء "
📚الوافي بالوفيات، ج4، ص: 164
❕ابن حجر نیز , ابن شهر آشوب را به آگاهی به علم حدیث و فقه و اصول و قرائات و تفسیر مدح می کند و بیان می دارد که بسیار اهل خشوع و خضوع در برابر پرودگار بود :
" اشتغل بالحديث ولقي الرجال ثمّ تفقّه وبلغ النهاية في فقه أهل البيت، ونبغ في الاصول، ثمّ تقدّم في القراءات والغريب والتفسير والعربيّة، وكان مقبول الصورة ...كان كثير الخشوع. مات في شعبان سنة 558» "
📚لسان المیزان ج ٥ ص ٣٠٥
❕سیوطی عالم بزرگ اهلسنت هم ابن شهر آشوب را به آگاهی و علم و دانش می ستاید و تصریح می کند که بسیار اهل عبادت و خشوع بوده است :
"كان مقدّما في علم القرآن و الغريب و النحو، واسع العلم، كثير العبادة و الخشوع. "
📚بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة: 77.
❕داودی عالم دیگر اهلسنت هم در مورد ابن شهر آشوب می گوید : " او امام عصرش و یگانه زمانش بوده است " "کان امام عصره و واحد دهره "
📚طبقات المفسرین ج ٢ ص ٢٠١
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌بنابراین ابن شهر آشوب یک شخصیت برجسته و ثقه و راستگو در نزد اهلسنت است , وقتی چنین فرد ثقه و راستگویی خبر می دهد که در معارف ابن قتیبه سقط شدن محسن ع توسط عمر آمده است , دیگر کسی نباید در سخن او شک کند , زیرا شک در سخن ثقه خلاف و باطل است .
❕خداوند می فرماید :
" اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد در باره آن تحقيق كنيد " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا " ( حجرات ٦ )
👌علمای اهلسنت بیان می دارند به این که در آیه شریفه گفته است که در خبری که یک انسان فاسق و دروغگو می دهد تحقیق کنید , یعنی اگر یک انسان راستگو و ثقه خبری دهد , دیگر تحقیق نیاز نیست و باید خبرش را پذیرفت :
" قد يستدل به على قبول خبر الواحد العدل. "
📚البحر المحيط في التفسير، ج9، ص: 513
❕" في هذه الآية دليل على قبول خبر الواحد إذا كان عدلا، لأنه إنما أمر فيها بالتثبت عند نقل خبر الفاسق "
📚الجامع لأحكام القرآن، ج16، ص: 312
❕" أن الأمر بالتبين مشروط بمجيء الفاسق و مفهوم الشرط معتبر على الصحيح فيجب العمل به إذا لم يكن فاسقا "
📚روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج13، ص: 298
❕" مدلول الآية عام، و هو يتضمن مبدأ التمحيص و التثبت من خبر الفاسق فأما الصالح فيؤخذ بخبره "
📚في ظلال القرآن، ج6، ص: 3341
❕" متمسك أصحابنا في أن خبر الواحد حجة، و شهادة الفاسق لا تقبل، أما في المسألة الأولى فقالوا علل الأمر بالتوقف بكونه فاسقا، و لو كان خبر الوحد العدل لا يقبل، لما كان للترتيب على الفاسق فائدة، و هو من باب التمسك بالمفهوم "
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص: 99
❕حتی فراتر از این برخی از علمای اهلسنت بیان می دارند که خبر مجهول الحال را هم باید پذیرفت , تنها خبر کسی که فسق و دروغگویی اش نمایان است را نباید پذیرفت : " إنما أمرنا بالتثبت عند خبر الفاسق، و هذا ليس بمحقق الفسق لأنه مجهول الحال "
📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج7، ص: 345
👌در کتاب المراجعات ، صد تن از راویان شیعه ثقه در اسناد و روایات اهلسنت مانند روایات صحیح بخاری و ... مورد بحث و بررسی و بیان قرار گرفته است که علمای اهلسنت چون یک راوی شیعی ثقه و راستگو بوده است , از او نقل روایت کرده اند :
📚المراجعات ، نامه 16 ص 137
👌بنابراین خبر دادن ابن شهر آشوب هم باید مقبول در نزد اهلسنت باشد , زیرا خود اهلسنت تصریح کرده اند که او اهل عبادت و بندگی بوده و در سخن گفتنش راستگو و ثقه بوده است , لذا دلیلی برای رد سخن او وجود ندارد .
❕متاسفانه ملحد جاهل بدون آنکه نسبت به مبانی اهلسنت آگاهی داشته باشد , در صدد بر آمد که سخن ابن شهر آشوب را بی اهمیت جلوه دهد که از آنچه گذشت , بیسوادی و فضاحت ملحد بیشتر نمایان شد .
❗️از همه اینها گذشته , عالم برجسته اهلسنت , گنجی شافعی نیز تصریح کرده است که در بیان ابن قتیبه آمده است که محسن ع سقط گردیده است .
👌گنجی شافعی در ابتدا نظر شیخ مفید را می آورد که شیخ مفید گفته است که فاطمه فرزندی را پس از پیامبر سقط کرد که نامش محسن بود و پیامبر او را به این نام نهاده بود , آنگاه می گوید :
" این سخن تنها در نزد ابن قتیبه واقعیت دارد و او قائل به این قضیه بوده است به خلاف سایر اهل نقل " زاد على الجمهور، و قال: إن فاطمة عليها السلام اسقطت بعد النبي ذكرا، كان سماه رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم محسنا، و هذا شيء لم يوجد عند أحد من اهل النقل👈 إلا عند ابن قتيبة. "👉
📚كفاية الطالب، ،ص:413
❕بنابراین گنجی شافعی عالم بزرگ اهلسنت هم , همان سخن ابن شهر آشوب را تکرار می کند که ابن قتیبه سقط شدن محسن ع را نقل کرده است , اما در نسخ کنونی از کتاب معارف ابن قتیبه این سخن تحریف شده است .
👌چنان که گفتیم , گنجی شافعی از علمای بزرگ و فاضل شافعی مسلک بوده است و خود اهلسنت به این قضیه و بزرگی گنجی شافعی تصریح کرده اند :
" كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب _ للشيخ الحافظ ابى عبد اللّه محمد بن يوسف بن محمد👈 الكنجى الشافعى 👉 "
📚كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون، ج2، ص: 1497
❕"الكَنْجي (000- 658 ه 000- 1260 م) محمد بن يوسف بن محمد، أبو عبد اللَّه ابن الفخر الكنجي: 👈محدث من الشافعية👉 "
📚الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين)، ج7، ص: 150
❕" محمد بن يوسف الكنجي (ابو عبد اللّه)👈 فاضل "👉
📚معجم المؤلفين، ج12، ص: 134
👌" الحافظ أبو عبد اللّه الكنجي الشافعي (المتوفّى 658 ه) 👈كان إماما محدّثا "👉
📚الوافي بالوفيات، ج5، ص: 254
❕ذهبی نیز از گنجی شافعی با عنوان " محدث مفید " یاد می کند :
" 🤏والمحدث المفيد👉 فخر الدين محمد بن يوسف الكنجي "
📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1441
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌فرار کردن ملحد از پاسخگویی :
" به من چه که اهل سنت در مورد ابن شهر آشوب چه گفته اند ? مگر من پیرو آنها هستم " !!!!!
❗️اگر ملحد به ما پاسخ می داد باید تعجب می کردیم 😄😄😄
👌ملحد این اندازه نمی داند که وقتی به استناد ما به منبع اهلسنت اشکال می کند , باید منتظر پاسخ ما طبق مبانی اهلسنت باشد , اگر منابع اهلسنت به تو ربطی ندارد , از ابتدا چرا به استناد ما به منبع اهلسنت اشکالی کردی !!!! تو که می گویی منابع اهلسنت به تو ربطی ندارد !!!!
👌 ما به منبعی از اهلسنت استدلال کردیم و طبق مبانی اهلسنت هم صحت استدلال خود را ثابت کردیم , کسی که منابع اهلسنت برایش ارزش ندارد , مخاطب ما نیست , مخاطب ما کسی بود که منابع اهلسنت برایش مورد توجه است , تو که مبانی اهلسنت را قبول نداری , از ابتدا چرا به استناد ما اشکال کردی که الان با گفتن اینکه مگه من سنی ام از بحث فرار کنی !!!!
❗️بار دیگر فضاحت و سستی مکتب الحاد نمایان شد .
👌 برای اینکه باز بهانه را از ملحد بگیریم , لینک و تصویر برخی از منابع مهمی که از اهلسنت به آن استناد کردیم را قرار می دهیم !!!!!
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب تاریخ الاسلام ذهبی :
https://lib.eshia.ir/40071/41/310/%D8%B5%D8%AF%D9%88%D9%82_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%D8%AC%D9%87
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب الوافی بالوفیات :
https://lib.eshia.ir/40289/4/118/%D8%B5%D8%AF%D9%88%D9%82_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%D8%AC%D9%87
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب لسان المیزان
https://lib.eshia.ir/40424/5/310/%DA%A9%D8%A7%D9%86_%DA%A9%D8%AB%DB%8C%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%B4%D9%88%D8%B9
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب بغیه الوعاه سیوطی
https://lib.eshia.ir/40298/1/181/%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B5%D9%88%D9%84_%D9%81%DB%8C_%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AD%D9%88
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب الجامع لاحکام القرآن :
https://lib.eshia.ir/15390/16/312/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%AB%D8%A8%D8%AA_%D8%B9%D9%86%D8%AF_%D9%86%D9%82%D9%84
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب روح المعانی :
https://lib.eshia.ir/41932/13/298/%D8%A7%D8%B0%D8%A7_%D9%84%D9%85_%DB%8C%DA%A9%D9%86_%D9%81%D8%A7%D8%B3%D9%82%D8%A7
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب فی ظلال القرآن :
https://lib.eshia.ir/41781/6/3341/%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%AB%D8%A8%D8%AA_%D9%85%D9%86_%D8%AE%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%B3%D9%82
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب کفایه الطالب :
https://lib.eshia.ir/86841/1/413/%D8%B9%D9%86%D8%AF_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%82%D8%AA%DB%8C%D8%A8%D9%87
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب الاعلام :
https://lib.eshia.ir/40175/7/150/%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AE%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D9%86%D8%AC%DB%8C
❗️تصویر و لینک استناد ما به کتاب تذکره الحفاظ ذهبی :
https://lib.eshia.ir/40326/4/156/%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D9%86%D8%AC%DB%8C
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌ملحد می گوید که از تمام پاسخ ما فیلم گرفته است , در حالی که عینا در فیلم می بینید که از نصف پاسخ ما فیلم گرفته است و ادامه پاسخ ما را از آن فیلم نگرفته است , ادامه پاسخ ما که موجبات رسوایی ملحد را فراهم می کرد و او از ترس آن را به مخاطبینش نشان نداد را اینجا ببینید .
❗️چرا این قدر دروغ می گویی !!!!
آزادی بیان در زمان عمر بن خطاب !!!!!
🤔#پرسش :
❓ایت الله خامنه ای :
❕در زمان پیامبر وخلفا به موردی بر نمی خوریم که جلوی اظهار عقیده گرفته شده باشد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌استناد وهابی به بیاناتی از رهبری در سال ٦٦ است که فرمودند :
" بنابراين اسلام كه طرفدار حقوق انسانهاست، طرفدار اين آزادى هم هست. عملاً هم در صدر اسلام و زمان پيغمبر و زمان خلفاى اول به موردى برنميخوريم كه جلوى اظهار عقيده گرفته شده باشد "
📚بيانات، جلد: ۹، صفحه: ۱ سال ۱۳۶۶
❕چنان که در گذشته پیرامون سخنانی مشابه از امام خمینی توضیح دادیم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14554
❕یاد آور شدیم که مرحوم امام خمینی در صدد جذب اهلسنت به پشتیبانی از نظام اسلامی بودند , لذا به نقل جعلی اهلسنت در مورد عمر استناد می کند تا از این طریق دلهای اهلسنت را جذب کند و همگان را در مسیر حمایت از حکومت اسلامی در یک خط قرار دهد .
❕امام خمینی معتقد بوده است که قسمی از تقیه , تقیه مداراتی است که مقصود از تقیه مداراتی ایجاد وحدت و اتحاد با اهلسنت و جذب محبت و مودت آنان است : " المراد بالتقيّة مُداراةً: أن يكون المطلوب فيها نفس شمل الكلمة و وحدتها؛ بتحبيب المخالفين و جرّ مودّتهم "
📚الرسائل العشرة، امام خمینی , ص: 7
❕ما می توانیم همین سخن را در مورد بیانات رهبری تکرار کنیم که ایشان از باب تقیه مداراتی و برای جذب اهلسنت به پشتیبانی از نظام اسلامی , موافق با اعتقاد آنان سخن گفته اند , و الا رهبری در بیانات دیگری تصریح دارند که دوران خلفای ثلاثه , دوران افول دستورات اسلام و خفقان بر شیعه بوده است , یعنی دستور اسلام بر آزادی بیان و عقیده در آن دوره مصداق نداشته است .
👌ایشان در بیاناتی دارند :
" مسئلهى غدير براى ما شيعيان پايهى عقيدهى شيعى است. ما معتقديم كه بعد از وجود مقدس نبى مكرم اسلام (صلّى اللَّه و عليه و آله و سلّم) امام بهحق براى امت اسلامى، امير المؤمنين بود؛ اين، پايه و مايهى اصلى عقيدهى شيعه است. معلوم است كه برادران اهل سنت ما، اين عقيده را قبول ندارند؛ جور ديگرى نظر مىدهند، جور ديگرى فكر مىكنند ...
❕آنچه كه ما امروز بايد به آن توجه كنيم، اين است كه شيعه اين عقيده را براى خود مثل جان عزيزى در طول قرنهاى متمادى حفظ كرده است؛ با وجود دشمنىهايى كه شده است - كه اين دشمنىها را كموبيش همه مىدانند؛ 👈چقدر ظلم كردند، چقدر فشار آوردند، چقدر اختناق ايجاد كردند - شيعه اين عقيده را حفظ كرد؛ 👉معارف تشيع را گسترش داد؛ فقه شيعه، كلام شيعه، فلسفهى شيعه، علوم گوناگون شيعه، تمدن شيعى، فكر راقى شيعيان، بزرگان شيعه و برجستگان شيعه در تاريخ اسلام درخشان است. بنابراين، اين عقيدهاى است كه شيعه آن را حفظ كرده است و حفظ خواهد كرد "
📚بيانات، جلد: ۳۰، صفحه: ۳۸ _ ( ۱۳۸۷/۰۹/۲۷)
👌می بینیم که رهبری تصریح می کند که از همان ابتدا شیعه در فشار و خفقان بود و آزادی نداشت , اما عقیده خود را حفظ کرد .
❕یا در بیان دیگر تصریح می دارد که خلفا به امام علی علیه السلام اجازه بیان و سخن گفتن نمی دادند و نزاع و کشمکش ایجاد می کردند , ایشان می گویند :
" امّا آن وقتى كه ديد دفاع ديگر فايدهاى ندارد و ادامهى اين جنجال و بگومگو ممكن است به ضرر دنياى اسلام تمام شود، اينجا بيعت كرد و در كنار خلفاى سهگانه تا تمام مدّت 25 سال ماند. "
📚نقش نگار، صفحه: ۵۶
❕یا در بیان دیگری , دوران خلفا را دوران غربت دستورات اسلام می داند , یعنی دورانی که به دستورات اسلام ( مثلا آزادی بیان و عقیده ) عمل نمی شد , ایشان می گویند :
" اما رويش كدام است؟ رويش، عبد الله بن عبّاس است؛ محمّد بن ابى بكر است؛ مالك اشتر است؛ ميثم تمّار است. اينها رويشهاى جديدند. اينها كه در زمان پيامبر نبودند؛ اينها در همان 👈دوران غربت اسلام👉 روييدند؛ اينها نهالهاى تازهاند. "
📚بيانات، جلد: ۲۱، صفحه: ۴۷ ( ۱۳۷۸/۰۹/۲۶) خطبههاى نماز جمعهى تهران
❕بنابراین با توجه به سایر بیانات رهبری روشن می شود بیانی که وهابی به آن استناد کرد , عقیده واقعی رهبری نبوده است و ایشان از باب تقیه مداراتی آنها را ایراد کرده اند .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕ما وقتی تاریخ را هم بررسی کنیم , می بینیم که حکومت عمر , حکومتی استبدادی بوده است که هرکسی که بر خلاف دیدگاههای خلیفه رفتار می کرد , مورد حمله و تازیانه او واقع می شد .
🔸١ _ جریان ممنوعیت دیگران از نقل حدیث پیامبر ص یکی از این موارد است که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6165
🔸٢_ جریان کتک زدن بانوان عزادار توسط عمر یکی دیگر از این موارد است که در ذیل پیرامون آن توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12405
🔸٣ _ در ذیل نیز از تازیانه عمر گفته ایم که بر سر هر کسی که مطابق خواست خلیفه عمل نمی کرد , وارد می شد :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9642
🔸٤ _ وهابیون چگونه مدعی اند که در زمان عمر آزادی بیان بوده است , در حالی که مطابق نقل بخاری , ابن عباس جرات نمی کرد که حتی یک سوال از خلیفه دوم بپرسد !!!!
❕خداوند در مورد دو تن از همسران پیامبر می فرماید :
" اگر از كار خود توبه كنيد (به نفع شما است) زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند. اميد است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبهكار، عابد، هجرت كننده زنانى ثيبه و باكره. " ( احزاب ٤ و ٥ )
👌 مقصود از دو زن مذکور که بر علیه پیامبر دسیسه کردند , عایشه و حفصه بودند , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8433
❕اما خلیفه دوم گویی منکر این قضیه بدیهی بوده است و ابن عباس از ترس خلیفه دوم جرئت نمی کرد که در این موضوع از عمر سوال کند تا اعترافی از او در این رابطه بگیرد , اما پس از یکسال دل را به دریا زد و قضیه را در نزد عمر مطرح کرد , چنان که بخاری نقل می کند که ابن عباس گفت :
" يك سال بود كه مىخواستم از عمر خطاب راجع به آيهاى سؤال كنم، اما از 👈هيبت ( و ترس ) او نتوانستم آن را بپرسم👉، تا اينكه وقتى به قصد حج از مدينه خارج شد، من نيز با او بودم، هنگام مراجعت در ميان راه از وى پرسيدم: آن دو زنى كه جزء زنان پيغمبر بودند و خداوند مىفرمايد بر ضدّ حضرت همدستى كردند، چه كسانى بودند؟ عمر گفت: آنان حفصه و عايشه بودند . به او گفتم به خدا سوگند یکسال است که می خواستم این سوال را از تو بپرسم 👈اما ترس از تو اجازه نمی داد "👉
"مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَةٍ فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ، حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعتُ وَ كُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الْأَرَاكِ لِحَاجَةٍ لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّى فَرَغَ ثُمَّ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ: مَنْ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ مِنْ أَزْوَاجِهِ؟ فَقَالَ: تِلْكَ حَفْصَةُ وَ عَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ: وَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُ لا أريد أَنْ أَسْأَلَك َ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَةٍ فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ "
📚صحیح بخاری ج ٤ ص ١٣٨٧ دار ابن کثیر
🔸٥ _ ابوهریره نیز از عمر می ترسید و جرات نداشت که در برابر او سخن بگوید !!!!
👌ابوهریره می گوید :
"من روایاتی را برایتان روایت می کنم که اگر در زمان عمر یا نزد او بر زبان می آوردم , سرم شکسته می شد " " ... لو تکلمت بها فی زمان عمر او عند عمر , لشج راسی "
📚البدایه و النهایه ج ٨ ص ١٠٧
❕یا می گفت :
" اگر در زمان عمر این روایات را نقل می کردم , عمر من را با ابزار خفقانش ( شلاق ) می زد " " لو کنت احدث فی زمان عمر مثل ما احدثکم لضربنی بمخفقته "
📚تذکره الحفاظ , ج ١ ص ٧
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٦ _ خفقان در زمان عمر چنان بود که کسی جرات نداشت که بگوید من مومن هستم !!!!!
❕سعيد بن يسار می گوید :
" به گوش عمر رسيد كه مردى در شام گمان ميكرد كه او مؤمن است، پس نوشت بفرماندارش: كه او را بفرست پيش من , پس چون وارد شد عمر گفت: توئى كه گمان ميكنى كه تو مؤمن هستى، گفت: آرى اى امير مؤمنين، گفت: واى بر تو و از كجا اين ادعا را ميكنى، آيا نبودند با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اصنافى از مردم، مشرك و منافق و مؤمن، پس تو از كدام يك اين سه گروهى، پس عمر دستش را بسوى او دراز كرد براى شناختن آنچه را كه گفت تا دست او را گرفت. "
" سعيد بن يسار، قال: بلغ عمر بن الخطّاب أنّ رجلًا بالشام يزعم أنّه مؤمن، فكتب إلى أميره: أن ابعثه إليّ. فلمّا قدم قال: أنت الذي تزعم أنّك مؤمن؟ قال: نعم، يا أمير المؤمنين. قال: ويحك و ممّ ذاك؟ قال: أ وَ لم تكونوا مع رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم أصنافاً: مشرك، و منافق، و مؤمن؟ فمن أيّهم كنت؟ فمدّ عمر يده إليه معرف ة لما قال حتى أخذ بيده "
📚شعب الایمان بیهقی ج ١ ص ٨٤ ح ٧٤ _ مصنف ابن ابی شیبه ج ١١ ص ٣٩ ح ١٠٤٦٢ _ کنز العمال ج ١ ص ٤٠٤ ح ١٧٢٨
❕قتاده می گوید :
" عمر گفت هر كس بگويد من عالم هستم پس او جاهل است و هر كس بگويد كه من مؤمنم، پس او كافر است. " " من قال انی عالم فهو جاهل و من قال انی مومن فهو کافر "
📚کنز العمال ج ١ ص ٤٠٥ ح ١٧٣٠
🔸٧ _ چگونه در زمان عمر آزادی بیان و عقیده بود در حالی که عمر حتی اجازه نمی داد که مسلمین کتابی غیر از قرآن را مطالعه کنند !!!!
❕علمای اهلسنت نقل می کنند :
"مردى از مسلمين آمد پيش عمر و گفت ما وقتي كه فتح كرديم شهر مداين (پايتخت ايران) را كتابهائى در آن بدست آورديم كه در آن علمى از علوم عجم و كلام شگفتانگيزى بود , پس عمر شلاق خود را خواست و شروع كرد به زدن آن مرد , آنگاه قرائت كرد " ما حكايت ميكنيم بر تو بهترين حكايتها را " و ميگفت: واى بر تو آيا قصه و حكايتى بهتر از كتاب خدا هست، جز اين نيست كه هلاك شدند مردمى كه پيش از شما بودند، براى آنكه ايشان اقبال و توجه كردند بر كتب علماء و كشيشهايشان و توراة و انجيل را واگذاردند تا آنكه پوسيد و از بين رفت آنچه در آنها از علم بود. "
" أتى رجل من المسلمين إلى عمر فقال: إنّا لمّا فتحنا المدائن أصبنا كتاباً فيه علم من علوم الفرس و كلام معجب. فدعا بالدرّة فجعل يضربه بها ثمّ قرأ: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ) و يقول: ويلك أقصص أحسن من كتاب اللَّه؟ إنّما هلك من كان قبلكم، لأنّهم أقبلوا على كتب علمائهم و أساقفتهم و تركوا التوراة و الإنجيل حتى درسا و ذهب ما فيهما من العلم. "
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ١٢ ص ١٠١
❕ابراهيم نخعى گويد:
"در كوفه مردى بود كه كتب دانيال نبى را جستجو ميكرد و اين برنامه او بود كه نامهاى از عمر رسيد كه او را بسوى عمر بفرستند، پس چون وارد بر عمر شد شلاقش را بلند كرده و بر سرش زد و شروع كرد بخواندن:
"الر، تلك آيات الكتاب المبين ... گفت پس دانستى چه ميخواهد، پس گفتم: اى امير مومنان، مرا ول كن بخدا قسم چيزى از اين كتابها را پيش خود باقى نميگذارم جز آنكه آنها را ميسوزانم پس او را رها كرد. "
" كان بالكوفة رجل يطلب كتب دانيال و ذلك الضرب، فجاء فيه كتاب من عمر بن الخطّاب أن يرفع إليه، فلمّا قدم على عمر علاه بالدرّة ثمّ جعل يقرأ عليه: (الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ) ... قال: فعرفت ما يريد، فقلت: يا أمير المؤمنين دعني فو اللَّه لا أدع عندي شيئاً من تلك الكتب إلّا أحرقته، فتركه. "
📚سیره عمر ( تاریخ عمر بن الخطاب ) , ابن جوزی , ص ١١٦ _ شرح نهج البلاغه , ابن ابی الحدید , ج ١٢ ص ١٠١ _ کنز العمال ج ١ ص ٣٧٤ ح ١٦٣٢
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٨ _ یا چگونه عمر عقیده به آزادی بیان و عقیده داشته است , در حالی که هرکس در نزد عمر از متشابهات قرآن سوال می کرد , عمر با تازیانه از او پذیرایی می کرد !!!!
👌از سليمان بن يسار نقل شده که گوید :
"مردي را كه به او صبيغ ميگفتند وارد مدينه شد و شروع كرد به پرسيدن از متشابهات قران پس عمر فرستاد و او را حاضر كرد و قبلا براى او دو شاخه درخت خرما آماده كرده بود، پس به او گفت: تو كيستى، گفت: من بنده خدا صبيغ هستم، پس عمر يكى از آن چوب درخت خرما را برداشت و او را زد و گفت: من بنده خدا عمرم، پس آن قدر بر سر و صورت او زد تا خون جارى شد از سرش، پس گفت اى امير المومنين كافيست تو را چونكه آنچه در سرم ميافتم رفت (يعنى عقلم). "
" عن سليمان بن يسار: إنّ رجلًا يقال له صبيغ قدم المدينة فجعل يسأل عن متشابه القرآن، فأرسل إليه عمر و قد أعدّ له عراجين النخل فقال: من أنت؟ قال: أنا عبد اللَّه صبيغ، فأخذ عمر عرجوناً من تلك العراجين فضربه، و قال: أنا عبد اللَّه عمر.
فجعل له ضرباً حتى دمي رأسه، فقال: يا أمير المؤمنين حسبك قد ذهب الذي كنت أجد في رأسي. "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٤ _ نصب الرایه , زیلعی ج ٤ ص ١١٨ _ در المنثور ج ٢ ص ٧ _ فتح القدیر ج ١ ص ٣١٩ _ تاریخ مدینه دمشق ج ٢٣ ص ٤١١
❕از نافع مولاى عبد اللّه نقل شده كه گوید :
"صبيغ عراقى از چيزهائى از قران سئوال ميكرد در مجامع مسلمين تا آنكه وارد مصر شد پس عمرو بن عاص او را فرستاد پيش عمر بن خطاب و چون فرستاده عمرو بن عاص با نامه آمد و آنرا خواند، پس گفت: مردى كجاست، گفت در بار و بنه است عمر گفت: ببين اگر رفته باشد كه از من بتو شكنجه دردناك خواهد رسيد، پس او را آورد پس عمر گفت: سئوال ميكنى براى فتنهگرى و فرستاد چوبهاى ترى آوردند و شروع كرد بزدن پشت و كفل او پس او را ول كرد تا خوب شد سپس شروع كرد بزدن او تا مجروح شد و بيهوش گرديد آنگاه واگذارد تا بهبودى پيدا كرد پس او را باز طلبيد كه شكنجه دهد، صبيغ گفت: اگر ميخواهى مرا بكشى پس مرا بكش كشتن خوبى، و اگر ميخواهى مرا مداوا كنى بخدا قسم من خوب شدم، پس او را مرخص كرد كه بوطن خود عراق برگردد و به ابو موسى اشعرى نوشت: كه هيچكس از مسلمين حق مجالست و رفت و آمد با او را ندارد، پس اين تنهائى سخت شد بر اين مرد، پس ابو موسى به عمر نوشت، كه اين مرد توبه كرده و توبهاش خوبست، پس عمر نوشت: كه مردم با او مجالست و رفت و آمد كنند. "
" عن نافع مولى عبد اللَّه: إنّ صبيغ العراقي جعل يسأل عن أشياء من القرآن في أجناد المسلمين حتى قدم مصر فبعث به عمرو بن العاص إلى عمر بن الخطّاب، فلمّا أتاه الرسول بالكتاب فقرأه فقال: أين الرجل؟ فقال: في الرحل. قال عمر: أبصر أن يكون ذهب فتصيبك منّي العقوبة الموجعة. فأتاه به، فقال عمر: تسأل محدثة؟
فأرسل عمر إلى رطائب من جريد فضربه بها حتى ترك ظهره دبرة ، ثمّ تركه حتى برأ، ثمّ عاد له ثمّ تركه حتى برأ، فدعا به ليعود له. قال صُبيغ: إن كنت تريد قتلي فاقتلني قتلًا جميلًا، و إن كنت تريد أن تداويني فقد و اللَّه برئت. فأذن له إلى أرضه و كتب إلى أبي موسى الأشعري: أن لا يجالسه أحد من المسلمين. فاشتدّ ذلك على الرجل، فكتب أبو موسى إلى عمر: أن قد حسنت توبته، فكتب عمر: أن يأذن للناس بمجالسته. "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٦ _ مصنف صنعانی ج ١١ ص ٤٢٦
🔸٩ _ عمر ممنوع کرده بود که هیچ کس نباید از آینده سخن بگوید !!!!
❕طاوس گويد :
" عمر بالاى منبر گفت: سخت ميگيرم بر مردي كه سئوال كند از آنچه نشده زيرا كه خدا بيان نموده آنچه واقع شده است. " "قال طاووس: قال عمر على المنبر: أُحرِّج باللَّه على رجل سأل عمّا لم يكن، فإنّ اللَّه قد بيّن ما هو كائن "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٠ _ کنزالعمال ج ٢ ص ٦١٤
❕و باز نقل می کنند که می گفت :
" بر شما سخت ميگيرم كه سئوال نكنيد از آنچه كه واقع نشده چون كه براى ما در آنچه واقع شده كاريست "
❕راوی می گوید : یك روز مردى آمد پيش پسر عمر و از چيزى سئوال كرد، كه نميدانم آن چيست پس پسر عمر به او گفت سئوال نكن از آنچه واقع نشده زيرا كه من شنيدم عمر بن خطاب لعن ميكرد كسى را كه سئوال كند از آنچه واقع نشده است. "
" قال: لا يحلّ لأحد أن يسأل عمّا لم يكن، إنّ اللَّه تبارك و تعالى قد قضى فيما هو كائن. و قال: أُحرّج عليكم أن لا تسألوا عمّا لم يكن فإنّ لنا فيما كان شغلًا.
و جاء رجل يوماً إلى ابن عمر فسأله عن شيء لا أدري ما هو، فقال له ابن عمر: لا تسأل عمّا لم يكن فإنّي سمعت عمر بن الخطّاب يلعن من سأل عمّا لم يكن "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٠
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
دیدگاه مرحوم کاشف الغطاء پیرامون شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها !!!
🤔#پرسش :
❓محمد حسين آل كاشف الغطاء منکر شهادت فاطمه رضی الله عنها بوده است !!!!
[ولكن قضية ضرب الزهراء ، ولطم خدها : مما لا يكاد يقبله وجداني ، ويتقبله عقلي ، وتقتنع به مشاعري..]
🔆میرزا حسین نوری، صاحب مستدرک الوسائل این چنین کاشف الغطا را ستایش می کند و توصیف می نماید:
[بـزرگ بـزرگـان، شمشیر بران اسلام، استاد پژوهش و تحقیق، آیت عجیب خداوند که عقلها از درک آن قـاصـرنـد و زبانها لال اگر به علم و دانش او بنگری، کتاب کشف الغطایش که در هنگام سفر نوشته است، تو را از امری سترگ با خبر می سازد واز مقامی والا در مراتب علوم دینیاو، چه اصول باشد و چه فروع آگاه می کند]
📚خاتمه مستدرک علامه نوری ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌بر خلاف تلقی وهابی , مرحوم کاشف الغطا مصائب فاطمه صدیقه سلام الله علیها و سقط شدن محسن ع را قبول داشته است و بر این مساله ادعای اجماع کرده و می نویسد :
«كتابهاى شيعه از صدر اسلام و قرن اول، مثل كتاب سليم بن قيس و پس از آن تا قرن يازدهم و بعد از آن و بلكه تا امروزه همه كتابهاى شيعه كه به احوال امامان و پدرشان: آيت كبرى و مادرشان: صديقه زهرا عليها السّلام پرداخته و همه كسانى كه در شرح زندگانى و احوال آنان كتاب نوشتهاند، تقريبا يا تحقيقا يا در ذكر مصائب بضعه طاهره، اجماع دارند كه پس از رحلت پدرش: مصطفى، ستمگران به صورتش زدند و بر گونهاش سيلى چنان كه چشمانش سرخ شد و گوشوارهاش شكست و به در فشرده شد پهلويش شكست و فرزندش را سقط كرد و هنگامى كه از دنيا رفت، نشانههاى تازيانه همچون بازوبند بر روى بازويش باقى بود.
❕سپس شاعران اهل بيت عليهم السّلام اين قضايا و مصائب را دستمايه خود قرار دادند و در اشعار و مرثيههاى خود، به نظم كشيدند و از مسلّمات گرفتند. از جمله كميت و سيد حميرى و دعبل خزاعى و نميرى و سلامى و ديك الجن و پيش و پس از آنان تا عصر حاضر. بزرگان شعراى شيعه در قرن سيزدهم و چهاردهم- كه ما در آن هستيم- بر وسعت آن افزودند. مثل خطى و كعبى و كوازين و آل سيد مهدى و ديگران كه تعدادشان فراوان است و غير قابل شمارش.
👌عقل مىتواند همه اين فجايع را، هر چند در غايت زشتى و هولناكى است و از موجبات وحشت و دهشت، تجويز كند، و اذهان و وجدان آن را جايز بداند و افكار بپذيرد و هضم كند، خصوصا كه اين قوم چنان در قضيه خلافت و غصب
اين منصب الهى از صاحب بر حقش فرو رفتند كه از اين عظيمتر و هولناكتر است».
" «طفحت و استفاضت كتب الشيعة، من صدر الاسلام و القرن الاول، مثل كتاب سليم بن قيس، و من بعده الى القرن الحادي عشر و ما بعده بل و الى يومنا هذا، كل كتب الشيعة التي عنيت بأحوال الائمة، و أبيهم الآية الكبرى، و أمهم الصديقة الزهراء صلوات الله عليهم أجمعين، و كل من ترجم لهم، و ألف كتابا فيهم، أطبقت كلمتهم تقريبا أو تحقيقا في ذكر مصائب تلك البضعة الطاهرة: أنها بعد رحلة أبيها المصطفى (ص) ضرب الظالمون وجهها، و لطموا خدها، حتى احمرت عينها و تناثر قرطها، و عصرت بالباب حتى كسر ضلعها، و أسقطت جنينها، و ماتت و في عضدها كالدملج.
ثم أخذ شعراء أهل البيت سلام الله عليهم هذه القضايا و الرزايا و نظموها في أشعارهم و مراثيهم، و أرسلوها إرسال المسلمات: من الكميت و السيد الحميري، و دعبل الخزاعي، و النميري، و السلامي، و ديك الجن، و من بعدهم، و من قبلهم الى هذا العصر. و توسع أعاظم شعراء الشيعة في القرن الثالث عشر، و الرابع عشر، الذي نحن فيه، كالخطي، و الكعبي، و الكوازين، و آل السيد مهدي الحليين، و غيرهم ممن يعسر تعدادهم، و يفوق الحصر جمعهم و آحادهم. و كل تلك الفجائع و الفظائع، و ان كانت في غاية الفظاعة و الشناعة، و من موجبات الوحشة و الدهشة، و لكن يمكن للعقل أن يجوزها، و للاذهان و الوجدان أن تستسيغها، و للافكار أن تقبلها، و تهضمها، و لا سيما و أن القوم قد اقترفوا في قضية الخلافة، و غصب المنصب الالهي من أهله ما يعد أعظم و أفظع "
📚جنة المأوى، ص 78- 84.
❕همین طور بیان می دارد :
🔹" و منه: إحراق بيت فاطمة الزهراء لمّا جلس فيه عليّ عليه السلام و معه الحسنان و امتنع عن المبايعة " " و از جمله مطاعن ابی بکر :آتش زدن خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد وقتی که در آن خانه علی علیه السلام و به همراهش حسنین علیهما السلام و کسانی که از بیعت ممانعت کردند ، نشسته بودند "
📚كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء , کاشف الغطاء , ج 1 ص 129
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕همینطور مرحوم کاشف الغطا ديدگاه حقيقى خود در مورد سقط محسن و آتش زدن در خانه فاطمه عليها السّلام را با صداى بلند و آشكارا به زبان می آورد و از سقط شدن محسن ع و هجوم به خانه فاطمه س پرده برداری می کند :
" و فى الطفوف سقوط السبط منجدلا من سقط محسن خلف الباب منهجه و بالخيام ضرام النار من حطب بباب دار ابنة الهادى تأججه "
" در كربلاى حسين عليه السّلام از اسب بر زمين افتاد، چنان كه محسن پشت درب سقط شد. شعلههاى آتش كه در خيمه حسين عليه السّلام افتاد همان شعلههايى است كه در خانه دختر هادى- فاطمه عليها السّلام- را در خود فرو برد. "
📚مقتل الحسين مقرم، ص 389
❕بنابراین مرحوم کاشف الغطا سقط شدن محسن ع و مصائب فاطمه س را قبول دارد و ادعای اجماع در این رابطه می کند .
❓حال پرسش اینجاست که پس چرا در بیاناتی دیگر در این رابطه تردیدهایی بیان می دارد , مرحوم سید جعفر عاملی به این پرسش چنین پاسخ می دهد :
"شايد مخاطب كاشف الغطاء در اين سخنان، كسانى بودهاند كه مهاجمان را مقدس و معيار حق و ميزان صدق مىدانند. لذا خواسته بدون برانگيختن عواطف و احساسات و عصبيتها حقيقت امر را به آنان تفهيم نمايد. به همين جهت مىبينيم كه انجام چنين كارى را بعيد مىشمارد. سپس مسئوليت كار را به گردن فردى مىاندازد كه نه نسبت به او حساسيتى دارند و نه از قداست چندانى نزدشان برخوردار است، او قنفذ عدوى است.
❕مؤيد اين معنى اين است كه مرحوم كاشف الغطاء اين مطلب را در پاسخ يك پرسش بيان كرد. ممكن است در پاسخ، حال سؤالكننده و يا جوّ عمومى حاكم را مراعات كرده و نخواسته با طرح مطالبى و تحريك احساسات باعث بر هم خوردن اوضاع و ايجاد آشوب در ميان مردم شود خصوصا كه مىدانيم كاشف الغطاء گامهاى بزرگى در راه وحدت مسلمانان برداشت.
❕همين عالم جليل القدر، آنجا كه دليلى بر مدارا و مماشات نمىبيند و عواطف مخاطبانش با بيان حقايق جريحهدار نمىشود، ديدگاه حقيقى خود را به صراحت بيان مىكند و سقط محسن و آتش زدن در خانه فاطمه عليها السّلام را با صداى بلند و آشكارا سرزنش مىكند "
" لعل الشيخ كاشف الغطاء يخاطب أولئك الذين يقدسون هؤلاء المهاجمين، و يرون فيهم معيار الحق و ميزان الصدق، فأراد افهامهم حقيقة الامر، دون أن يثير حفيظتهم و عصبياتهم، و لذا نراه يظهر استبعاده لحصول هذا الامر، ثم يلقي التبعة على شخص لا حساسية لهم منه، و لا قداسة كبيرة له في نفوسهم، و هو قنفذ العدوي. و يؤيد هذا المعنى انه رحمه الله انما كتب ذلك جوابا على سؤال ورد إليه، فهو قد راعى حال السائل، أو الحالة العامة التي لا يريد أن يثير فيها ما يهيج أو يثير، لا سيما مع ما ظهر من اهتمامه الكبير بأمر الوحدة فيما بين المسلمين. اننا نجد هذا العالم الجليل بالذات يصرح بحقيقة رأيه حينما لا يكون ثمة مبرر للمجاراة، و المداراة، حيث لا يكون خطابه موجها الى أولئك الذين يفترض فيه ان لا يجرح عواطفهم، فتراه رحمه الله يجهر منددا بإسقاط المحسن، و باضرام النار بباب فاطمة عليها الصلاة و السلام "
📚ماساه الزهراء ج ١ ص ١٩٢
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
بررسی جوابیه ملحد به نقل انساب الاشراف و ذخائر العقبی و مرحوم ابن شهر آشوب !!!!!
👌ملحد تاریکی ها و ظلمات از رسوایی دیروز که در کانال تلگرام خود برایش رقم زدیم درس نگرفته است و دوست دارد که هر چه زمان می گذرد , بیشتر رسوایش کنیم !!!!!
❕ما نیز خواست او را برای رسوا سازی بیشترش اجابت می کنیم !!!!!
❗️در نقلی بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند:
«فاطمه برای علی چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از حسن با کنیه ابا محمد و حسین با کنیه ابا عبدالله و محسن که در کودکی از دنیا رفت»
📚انساب الاشراف ج1 ص404
https://lib.eshia.ir/40503/2/189/%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%A7_%D9%85%D8%A7%D8%AA_%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7
❗️همینطور طبری می نویسد:
«فاطمه برای او حسن و حسین و محسن را به دنیا آورد لکن محسن در کودکی از دنیا رفت»
📚ذخائر العقبی ص55
https://lib.eshia.ir/15167/1/55/%D9%81%D9%87%D9%84%DA%A9_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86
👌می بینیم که این نقلها که ما به آن استناد کردیم , خبر از درگذشت محسن علیه السلام در کودکی می دهد , حال ملحد تاریکی ها و ظلمات اشکال کرده است که این نقلها که دلالت بر سقط شدن محسن ع ندارد !!!!
❕او این قدر بیسواد است که نمی داند وقتی ما در ترجمه آورده ایم که اینان گفته اند که محسن ع در کودکی مرد , یعنی سقط نشد , ابتدا به دنیا آمد سپس مرد !!!!!
❓خب در این صورت چرا ما به این نقلها استناد کردیم !!!!!
👌برای آنکه پاسخ کسانی را بدهیم که از اساس منکر وجود فرزندی به نام محسن ع برای حضرت زهرا سلام الله علیها بودند !!!!!
❕مثلا عمر ابو نصر می گوید :
"«همچنان كه پيش از اين آورديم، هر چند يعقوبى، مسعودى و ديگران بر وجود محسن تأكيد كردهاند اما مورخان در وجودش اختلاف دارند». «برخی از مورّخان منكر وجود محسن هستند امّا ديگران مثل مسعودى، و أبو الفداء وجودش را ثابت مىكنند». " «اختلف المؤرخون في وجوده كما قدمنا- و إن كان اليعقوبي و المسعودي و غيرهما يؤكدون وجوده» «ينكر بعض المؤرخين وجود المحسن. و لكن غيرهم يثبته، كالمسعودي و أبو الفداء "
📚فاطمة بنت رسول الله محمد (ص): ص 94 (ط بيروت) ( به نقل از ماساه الزهراء ج 2 ص 111
👌یا در ذیل می بینید که وهابیون فضای مجازی اصل وجود محسن ع را منکرند و مدعی اند که شیخ مفید نیز این دیدگاه را داشته است , اگر چه ما پاسخ اشکال آنان در مورد شیخ مفید را داده ایم :
💠https://t.me/Talkhis_porseman/23
❕یا خود ملحد ظلمات سقط شدن محسن ع را افسانه می داند , در ذیل ببینید :
💠https://t.me/Talkhis_porseman/24
❕در حالی که مزی عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند که محسن ع سقط شد :
" محسن درج سقطا "
📚تهذیب الکمال ج ٢٠ ص ٤٧٩
https://lib.eshia.ir/40342/20/479/%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AF%D8%B1%D8%AC_%D8%B3%D9%82%D8%B7%D8%A7
❕ما برای آنکه پاسخ این یاوه گویان را بدهیم که از اساس منکر محسن ع یا سقط شدن او هستند , به مستندات فوق الذکر استناد کردیم !!!!
😁این از این رسوایی اول ملحد ظلمات !!!!!
👌رسوایی دیگر ملحد ظلمات آن است که مدعی شده است که مرحوم ابن شهر آشوب , روایتی از احمد بن حنبل را تحریف و جعل کرده است !!!!!!😁
❗️در روایتی احمد بن حنبل از على عليه السلام نقل می کند که فرمود:
" لَمّا وُلِدَ الحَسَنُ سَمَّيتُهُ حَربا، فَجاءَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ: أرونِى ابنى، ما سَمَّيتُموهُ؟ قالَ: قُلتُ: حَربا، قالَ: بَل هُوَ حَسَنٌ، فَلَمّا وُلِدَ الحُسَينُ سَمَّيتُهُ حَربا، فَجاءَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ: أرونِى ابنى، ما سَمَّيتُموهُ؟ قالَ: قُلتُ: حَربا، قالَ: بَل هُوَ حُسَينٌ، فَلَمّا وُلِدَ الثّالِثُ سَمَّيتُهُ حَربا، فَجاءَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله فَقالَ: أرونِى ابنى، ما سَمَّيتُموهُ، قُلتُ: حَربا، قالَ: بَل هُوَ مُحسِنٌ، ثُمَّ قالَ: سَمَّيتُهُم بِأَسماءِ وُلدِ هارونَ: شَبَّرُ، وشَبيرٌ، ومُشبِّرٌ. "
"وقتى حسن به دنيا آمد، من او را حرب ناميدم. پيامبر خدا آمد و فرمود: «پسرم را نشانم دهيد. او را چه ناميدهايد؟». گفتم: حرب. فرمود: «بلكه، او حسن است». وقتى هم حسين به دنيا آمد، او را حرب نام گذارى كردم. پيامبر خدا آمد و فرمود: «پسرم را نشانم دهيد. او را چه ناميدهايد؟». گفتم: حرب. فرمود: «بلكه او حسين است». وقتى سومى به دنيا آمد، او را حرب ناميدم. پيامبر آمد و فرمود: «پسرم را نشانم دهيد. او را چه ناميدهايد؟». گفتم: حرب. فرمود: «بلكه او مُحسن است». آن گاه فرمود: «آنان را به نام پسران هارون، نام گذارى كردم: شَبَّر و شَبير ومُشَبِّر». "
📚مسند ابن حنبل: ج 1 ص 211 ح 769، المعجم الكبير: ج 3 ص 96 ح 2774، تاريخ دمشق: ج 14 ص 117 ح 3409.
💠ادامه 👇👇👇
💠ادامه 👇👇👇
❕این روایت را مرحوم ابن شهر آشوب به نقل از احمد بن حنبل بیان می دارد , اما تنها تا فرازی که مربوط به امام حسین ع است نقل می کند و فرازی را که مربوط به محسن ع است را نقل نمی کند :
📚مناقب آل ابی طالب ج ٣ ص ٣٩٧
❗️حال ملحد دوزاری ظلماتی مدعی شده است که مرحوم ابن شهر آشوب تحریف و جعل کرده است و چرا تمام روایت را نقل نکرده است !!!!
👌او این قدر بیسواد است که نمی داند : مرحوم ابن شهر آشوب روایت را در باب و فصلی نقل می کند که مربوط به فضائل امام حسن و امام حسین علیهما السلام است : 👈فصل في معالي أمورهما ع👉
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص: 393
https://lib.eshia.ir/12566/3/393/%D9%81%D8%B5%D9%84_%D9%81%DB%8C_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%87%D9%85%D8%A7
❕چون ابن شهر آشوب در مقام نقل روایات در مورد مناقب امام حسن و امام حسین ع بوده است , روایت احمد بن حنبل را هم تا آن فرازی که مربوط به این دو است نقل می کند و آن فرازی که مربوط به محسن ع است را نقل نمی کند چون خارج از موضوع بحثش بوده است , این عملکرد که مصداق جعل و تحریف نیست !!!!
👌مثلا قرآن هزاران آیه دارد که ما از هر آیه ای در موضوعی استفاده می کنیم , عاقلی می تواند اشکال کند که چرا وقتی فلان آیه را خواندی , آیات بعدی را که در موضوعات دیگر است , نخواندی و تو تحریف کردی !!!!
❕ روشن است که انسان عاقل چنین اشکالی را نمی کند , زیرا می گوید که در موضوع بحثش به آیه ای استناد کرد که مرتبط با بحثش بود و لزومی نیست که تمام آیات قرآن در موضوعات مختلف را نقل کند !!!!
👌یا مثلا خطیبی یک ساعت در موضوعات مختلف صحبت می کند , ما بخشی از سخن او را که در موضوعی است برای دیگری نقل می کنیم و دیگر سخنان او را که در موضوعات دیگر است , نقل نمی کنیم , کجای این قضیه تحریف است !!!!!
❕خود ملحد ظلمات بارها بخشی از کلام رهبری را که در موضوعی بوده است , مورد اشکال قرار داده است و متعرض سایر جملات رهبری نشده است , خب وقتی به او اشکال کنیم که چرا چنین می کنی تو اهل تحریفی !!!! پاسخ می دهد که من به بخشی از جملات رهبر استناد کردم که در موضوع مد نظرم بود , این که تحریف نیست !!!!
👌در ذیل ببینید که ملحد ظلماتی به فرازهایی از جملات رهبری استناد کرده است نه تمام کلام رهبری !!!!
💠https://t.me/Talkhis_porseman/25
❕یا مثلا بخاری نقل می کند که پیامبر گرامی ص فرمود :
«إِنَّ أَحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، ثُمَّ يَكُونُ عَلَقَةً ، مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَكُونُ مُضْغَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ مَلَكًا، فَيُؤْمَرُ بِأَرْبَع كَلِمَاتٍ، وَ يُقَالُ لَهُ: اكْتُبْ عَمَلَهُ، وَ رِزْقَهُ، وَ أَجَلَهُ، وَ شَقِيٌّ، أَوْ سَعِيدٌ، ثُمَّ يُنْفَخُ فِيهِ الرُّوحُ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ، لَيَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ كِتَابُهُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وَ يَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّارِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». "
📚صحیح بخاری ج ٥ ص ٢٧٢ طبع مصر
❕علمای اهلسنت هر یک به فرازهایی از این روایت که در موضوع بحث آنها بوده استناد کرده اند , و تمام روایت را نقل نکرده اند , مثلا فخر رازی , بزرگ مفسر اهلسنت تنها فراز اول روایت را نقل می کند : " في قوله صلى الله عليه وسلم : " يجمع خلق أحدكم في بطن أمه أربعين يوماً "
📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 16
https://lib.eshia.ir/41730/28/16/%D8%AE%D9%84%D9%82_%D8%A7%D8%AD%D8%AF%DA%A9%D9%85_%D9%81%DB%8C_%D8%A8%D8%B7%D9%86_%D8%A7%D9%85%D9%87
❗️حال اهلسنت می پذیرند که ما بگوییم بزرگترین مفسر آنان اهل جعل و تحریف بوده است !!!! روشن است که خیر , آنان می گویند که فخر رازی فرازی از روایت را نقل کرده است که مرتبط با موضوع بحثش بوده است , این که جعل و تحریف نیست .
👌به هر حال بار دیگر شاهد رسوایی ملحد ظلمات بودیم اما او از این رسوایی ها درس نمی گیرد تا یاد بگیرد که اگر می خواهد اشکالی کند , بیشتر مطالعه و تحقیق کند تا چنین ضایع و سر افکنده نشود !!!!!
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❗️برخی از جوجه وهابیون کانالی زده اند تا تناقضات فقه شیعه را بیان کنند !!!!
👌ما انشاء الله سر فرصت تک به تک مطالب آنان را بررسی می کنیم و از آنان می خواهیم که یا پاسخهای ما را رد کنند یا اذعان کنند که خطا و اشتباه کرده اند !!!! با توجه به اینکه خودشان می گویند قصدشان بحث محترمانه است .
❗️نمونه نقد ما به مطلبشان 👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️برخی از جوجه وهابیون کانالی زده اند تا تناقضات فقه شیعه را بیان کنند !!!! 👌ما انشاء الله سر فرصت
پاسخی به وهابی در مورد تناقض در فقه شیعه ( نجاست یا عدم نجاست آب حمام ) !!!!!
🤔#پرسش :
❓تناقضات فقه شیعه !!!!
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
🔺 امام باقر [يا صادق] : اگر در حمّام [عمومی] یک شخصِ جُنُب بود، یا حتی احتمال وجود یک جُنُب بود؛ نمیتوان از آب حمّام، غسل کرد.
🔺 امام صادق : اگر در حمّام [عمومی] یک شخصِ جُنُب بود، میتوان از آب حمّام، غسل کرد.
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
1⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا {عَلَيْهِمَا السَّلَامُ} قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْحَمَّامِ. فَقَالَ «ادْخُلْهُ بِإِزَارٍ وَلَا تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أَهْلُهُ فَلَا تَدْرِي فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لَا».
📚 تهذيب الأحکام 379/1
✅ صحيح [ملاذ الأخیار ١٠٠/٣]
2⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} : الْحَمَّامُ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ وَغَيْرُهُ، أَغْتَسِلُ مِنْ مَائِهِ؟ قَالَ : «نَعَمْ لَا بَأْسَ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ الْجُنُبُ، وَلَقَدِ اغْتَسَلْتُ فِيهِ ثُمَّ جِئْتُ فَغَسَلْتُ رِجْلِي وَمَا غَسَلْتُهُمَا إِلَّا مِمَّا لَزِقَ بِهِمَا مِنَ التُّرَابِ».
📚 تهذيب الأحکام 378/1
✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٩٩/٣] ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه جوجه وهابیون فضای مجازی با این نوع از اشکال کردن , پوشالی بودن و سست بودن منطق خود را بیش از پیش به همگان نشان می دهند .
❕مقدمه :
❗️منطقیین می گویند که برای تحقق تناقض شروطی لازم است , این شروط را به این شعر آورده اند :
« در تناقض، هشت وحدت شرط دان ، وحدت «موضوع» و «محمول» و «مكان» ، وحدت «شرط» و «اضافه»، «جزء و كلّ» «قوه» و «فعل» است در آخر «زمان» "
📚فرهنگ اصطلاحات منطقی ص ٦٨
👌بنابراین برای تحقق تناقض وحدت در مکان هم شرط است , وحدت مکان را چنین مثال می زنند :
" وحدت مكان: اگر دو قضيه از حيث مكان مختلف بودند باز متناقض نخواهند بود؛ مانند : «زمين حاصلخيز است» و «زمين حاصل خيز نيست» كه در اولى مراد زمينى است كه در كنار دريا، اطراف شهر يا روستا و آبادى است و محصول فراوانى از آن برداشت مىشود و در دومى مراد سرزمينهايى است كه در صحرا، كوير و بيابانهاى بىآب و علف قرار دارد و لا يخرج الاّ نكدا، و هردو صادقند. "
📚شرح منطق مظفر , خراسانی , ج ١ ص ٤٣١
👌پاسخ به وهابی :
❕در روایات ما آمده است که در حمام های عمومی , اگر حوض آبی که افراد خود را در آن شستشو می دهند , متصل به یک منبع جوشان باشد و ماده داشته باشد , در این صورت با برخورد به نجاست نجس نمی شود , و انسان می تواند در آن آب غسل کند , اگر چه به آن آب نجاست رسیده باشد .
👌امام باقر ع فرمود :
" آب حمام اگر دارای ماده و منبع باشد , نجس نمی شود " "عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَاءُ الْحَمَّامِ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَتْ لَهُ مَادَّةٌ "
📚التهذيب ج ١ ص ٣٧٣
❕از امام ع سوال می کردند که در حوض حمام افراد متعددی خود را می شویند و یهودی و مسیحی و جنب و غیر جنب معلوم نیست , حال تکلیف چیست , آیا می توان از آن آب غسل کرد ? امام ع پاسخ می داد : " بله غسل کن و از آب دیگری غسل نکن , زیرا همان آب حوض حمام طاهر است " " سُئِلَ عَنِ الرِّجَالِ يَقُومُونَ عَلَى الْحَوْضِ فِي الْحَمَّامِ لَا أَعْرِفُ الْيَهُودِيَّ مِنَ النَّصْرَانِيِّ وَ لَا الْجُنُبَ مِنْ غَيْرِ الْجُنُبِ قَالَ تَغْتَسِلُ مِنْهُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ مَاءٍ آخَرَ فَإِنَّهُ طَهُورٌ. "
📚التهذیب ج ١ ص ٣٧٨
❕بنابراین حوض حمام که دارای ماده و منبع است , به ملاقات با نجس , نجس نمی شود و انسان هم می تواند از آن حوض غسل کند , حتی اگر نجاست به آن آب رسیده باشد .
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌حال در نقلی آمده است که امام ع می گوید که از همان حوض حمام غسل کن و از آب دیگری غسل نکن , مگر آنکه در حوض حمام جنب غسل کرده باشد , یا افراد زیادی باشند که جنب از غیر جنب معلوم نباشد : "عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْحَمَّامِ فَقَالَ ادْخُلْهُ بِإِزَارٍ وَ لَا تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِمْ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أَهْلُهُ فَلَا يُدْرَى فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لَا. "
📚تهذیب الاحکام ج ١ ص ٣٧٩
👌بنابراین در نقلی می گوید که می توان از حوض حمامی غسل کرد که جنب در آن غسل کرده است و در نقلی می گوید که اگر جنب غسل کرده است , نمی توان از آن حوض غسل کرد ? آیا این تناقض نیست !!!!
❕پاسخ می گوییم خیر , آنجایی که امام ع می گوید که می توان از حوض حمام برای غسل استفاده کرد حتی اگر جنب در آن غسل کرده است , منظور امام ع حوض حمامی است که دارای منبع و ماده است , زیرا توضیح دادیم که حوض حمام اگر دارای منبع و ماده باشد , نجس نمی شود .
❗️آنجایی که می گوید نمی توان از آن حوض حمام غسل کرد , ناظر است به حوض حمامی که متصل به ماده و منبع نیست و با غسل جنب نجس شده است .
👌بنابراین وحدت مکان محقق نشده است تا تناقضی باشد , قضیه در یک مورد حوض حمامی است که در محل اتصال به منبع و ماده باشد و قضیه در دیگری حوض حمامی است که در محل اتصال به منبع و ماده نباشد , چنان که خود شیخ طوسی هم به این نکته تصریح می کند :
"فَهَذَا الْخَبَرُ مَحْمُولٌ عَلَى أَنَّهُ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَاءُ لَهُ مَادَّة "
📚تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج1، ص: 379
❕نکته :
👌مقصود از جنب در روایات فوق الذکر , جنبی است که در بدنش عین نجاست است و الا جنب به خودی خود نجس نیست تا موجب نجاست حوض حمام شود :
" و التحقيق ان الأظهر في الجواب هو الحمل على وجود النجاسة في بدن الجنب "
📚الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج1، ص: 444
❕یک مثال از قرآن و پرسش از وهابی :
👌خداوند در آیه ای می فرماید : " فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَان " " در آن روز هيچكس از انس و جن از گناهش سؤال نمىشود. " ( الرحمان ٣٩ )
❕در این آیه می فرماید که از جن و انس در روز قیامت سوال نمی شود , در حالی که در آیات دیگر می فرماید که سوال می شود !!!!!
👌در آيه 24 صافات می فرماید :
" و قفوهم انهم مسئولون:" آنها را متوقف سازيد كه بايد از آنها سؤال شود"
👌و در آيه 92- 93 سوره حجر می فرماید :
" فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ " "به پروردگارت سوگند كه از همه آنها سؤال مىكنيم از كارهايى كه انجام مىدادند"
❓وهابی به این تناقض چه پاسخ می دهد ??? روز قیامت سوال می شود یا نمی شود !!!! هر پاسخی که تو به ما بدهی , ما هم به پاسخ اشکال تو همان پاسخ را می دهیم !!!!
👌علمای اهلسنت پاسخ می دهند که وحدت مکانی در آیات مورد بحث تحقق نیافته است تا تناقضی باشد , آنجایی که خداوند می گوید از گناهکاران سوال نمی شود ناظر به یک مکان و یک موقف از مواقف قیامت است , و آنجایی که می گوید سوال و پرسش می شود , یعنی در مکانها و مواقف دیگر سوال می شود , زیرا در قیامت مواقف متعددی است !!!!!
❕" لا يسأل في أول أحوال حضورهم يوم القيامة لما يلحقهم من الدهش و الذهول ثم يسئلون في وقت آخر "
📚أحكام القرآن (الجصاص)، ج5، ص: 299
❕" فهذا في حال و ثم حال يسأل الخلائق عن جميع أعمالهم "
📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج7، ص: 460
❕" هذا في موقف، و ما دل على السؤال من نحو قوله تعالى: فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ [الحجر: 92] في موقف آخر "
📚روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، آلوسی , ج14، ص: 113
❕" أن للآخرة مواطن. فلا يسأل في موطن، و يسأل في موطن "
📚مفاتيح الغيب، فخر رازی , ج29، ص: 366
👌در موضوع مورد اشکال وهابی نیز پاسخ از همین قرار است , آنجایی که سخن از عدم نجاست است , مربوط می شود به آب حمامی که دارای منبع است و آنجایی که سخن از نجاست است , مربوط می شود به آب حمامی که دارای منبع نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir