eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❔همه انسانها دوست دارند مشهور و محبوب باشند با این حال چرا روایات از نهی کردند؟ آیا این نهی مقابله با فطرت انسان نیست ❕❗️ 💠💠 👌هر كس به چيزى علاقه مند است، بعضى به مال عشق مى ورزند، بعضى ديگر به جمال، گروهى خواهان كمالند، ولى جمعى طالب مقام و شهرت و آوازه اند و اين گروه اخير را طلب مى نامند، دوست دارند مردم همه به آنها احترام بگذارند، و به خانه آنها رفت و آمد داشته باشند، و به اصطلاح از ديگران يك سر و گردن برتر باشند، آخرين سخن، سخن آنها باشد و كسى روى حرف آنها حرف نزند، هر چند عقل و كفايت و لازم براى اين امور را نداشته باشند. اين گونه افراد را جاه طلب و طالب اسم و آوازه و مقام مى نامند.. ❕اين صفت رذيله سرچشمه بسيارى از مفاسد فردى و اجتماعى است، انسان را از خدا و خلق خدا دور مى كند و او را براى وصول به مقصدش به دنبال گناهان خطرناكى مى فرستد، و از همه بدتر اين كه در بسيارى از اوقات با صفات نيك مانند احساس مسؤوليت و تصميم بر انجام اجتماعى و لزوم مديريت صالح در جامعه و امثال اينها اشتباه مى شود. اين صفت، پيوند نزديكى با رياكارى و تكبر و عُجب و خودپسندى دارد . 📚اخلاق در قرآن ج 3 ص 13 🔹تأثير مخرّب اين رذيله اخلاقى در دين انسان به قدرى شديد است كه در از رسول خدا مى خوانيم ؛ «دو گرگ درنده كه در آغل گوسفندان رها شوند فساد و خرابى آنها بيشتر از حبّ مال و مقام در دين انسان مسلمان نيست ». 📚میزان الحکمه ج 1 ص 492 👌و فرمود ؛ « علاقه شديد به مقام ( و شهرت ) و مال، را در قلب انسان مى رويانند همان گونه كه آب سبزه را مى روياند». 📚المحجه البیضاء ج 6 ص 112 🔹 در حديث ديگرى از امام عليه السلام مى خوانيم ؛ « كسى كه طالب مقام باشد (و دلباخته آن گردد) هلاك مى شود » 📚الکافی ج 2 ص 297 ❕البته اسلام با مطلق مقام و شهرت و جاه و ریاست طلبی مخالفتی ندارد تا شما بگویید اسلام در این رابطه خلاف فطرت است در روایت معصوم داریم که فرمود ؛ « كسى كه رياست را به طلب كند از اطاعت خداوند به حق محروم خواهد شد» 📚تحف العقول ص 237 ❕از اين حديث اين نكته استفاده مى شود كه رياست طلبى بر دوگونه است ؛ ریاست حق و باطل ؛ 👌در بعضى از آيات قرآن مى خوانيم كه يكى از خواسته هاى خاص خدا (عِبادُالرَّحْمانِ) اين است كه مى گويند: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ اماماً؛ خداوندا! ما را پيشواى پرهيزگاران قرار ده» ( فرقان 74) 🔸از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه رياست طلبى هميشه مذموم نيست، بلكه به گفته «علّامه » (رضوان الله تعالى عليه) در «بحارالانوار»، رياست بر دو گونه تقسيم مى شود، حق و باطل، سپس براى رياست حق مثال به متصدى شدن مقام فتوا و تدريس و وعظ مى زند و مى گويد ؛ « كسى كه اهليت اين كار را دارد و عالم به متون كتاب و سنت است و هدفش هدايت خلق و تعليم مسائل دين باشد اين از نوع رياست حق است كه گاه وجوب عينى يا كفائى دارد، ولى كسى كه آگاهى از اين امور ندارد يا آگاهى دارد ولى هدفش تنها شهرت طلبى و جلب قلوب و تحصيل مال و مقام است اين از نوع رياست باطل است و اين كار كسانى است كه به صفت رذيله جاه طلبى گرفتارند.» 💠سپس از بعضى از نقل مى كند كه معنى «جاه» همان تملك دلها و نفوذ در آنهاست. و حكم آن حكم تملك اموال است، اينها همه از امورى است كه جزء اهداف زندگى دنيا مى باشد و با مرگ پايان مى يابد و دنيا مزرعه آخرت است؛ پس كسى كه از اين امور زاد و توشه اى براى آخرت برگيرد سعادتمند و خوشبخت است و كسى كه آن را وسيله هوسرانى قرار دهد بدبخت و بيچاره است. 📚بحار الانوار ج 70 ص 147 به بعد 👌در واقع كسانى كه مقام و آوازه را براى رسيدن به اهداف مقدس اجتماعى و انسانى و به تعبير ديگر براى اهداف الهى مى طلبند نه جاه طلبند و نه مقام پرست؛ آنها در خط اميرمؤمنان عليه السلام حركت مى كنند كه مى فرمايد: « آگاه باشيد! به خدا سوگند، خدائى كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسيارى گرداگردم را گرفته و به ياريم قيام كرده اند و از اين جهت، حجت تمام شده است، اگر نبود عهد و مسئوليتى كه خداوند از علماء و دانشمندان (هر جامعه) گرفته كه در برابر شكم خوارى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مى ساختم و از آن صرف نظر مى نمودم و آخر آن را با جام آغازش سيراب مى كردم» 📚نهج البلاغه خطبه 3 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🔸 👌پيامبر گرامی طوايفى را به صورت كلى لعن كرده است، مانند: دزد، جوانى كه خود را به شكل زن درآورد و كسى كه حيوانى را به غير نام خدا ذبح كند، و كسى كه والدين خود را دشنام دهد و يا رشوه بگيرد و.... 📚فهارس مسند احمد ج 2 ص 56_58 💠 گاهى هم آن حضرت افراد و معينى را لعن نموده است ؛ 1⃣ احمد در مسند خود مى نويسد ؛ «خدايم به من دستور داد قريش را دو بار لعن كنم، هم كه به من دستور داد دوبار در حق آنان دعا كنم». 📚مسند احمد ج 4 ص 387 2⃣ شعبى گويد: عبداللّه بن زبير در حالى كه بر كعبه تكيه زده بود، گفت: سوگند به صاحب اين خانه «لَقَدْ لَعَنَ رَسُولُ اللّه فُلاناً وَما وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ». سوگند به صاحب خانه فلانى و آن كس كه از صلب او درآيد، لعن كرده است». 📚مسند احمد: 4/ 5. 👌در مورد اين كه آن شخص كيست، درحديث مستدرك وارد شده است ؛ «پيامبر بن عاص و فرزندان او را لعن كرد». 📚مستدرک ج 4 ص 481 👌نتيجه اين كه: هرگز از خدا سب و دشنامى سر نزده و رسول او از اين رفتار ناهنجار پيراسته است، ولى در عين حال همان خداى حكيم و رسول داناى او، از اظهار انزجار از گروه ها يا افراد خوددارى نكرده اند و نمونه هايى ارائه گرديد. با توجه به اين مقدمه، اكنون درباره بيزارى از صحابه سخن مى گوييم ؛ ❕صحابه رسول خدا ، بويژه آنان كه در مكه معظمه تحت فشار بوده و اسلام خود را حفظ كردند و دعوت حق را لبيك گفتند، يا آنان كه پس از هجرت به مدينه با ريختن خون خود، درخت اسلام را در هاى بدر و احد و حنين آبيارى كرده اند، يا آنها كه پس از درگذشت پيامبر گرامى خانه و كاشانه خود را ترك گفته و به جهاد پرداخته اند. ❕همه اين گروه ها مورد تكريم و تعظيم مى باشند، زيرا آنان به سان شمع، سوخته و اطراف خود را روشن نموده اند و احدى درباره آنان سخنى ندارد. اصولًا پيامبر گرامى پانزده هزار صحابى شناخته شده و هشتاد و پنج هزار صحابى ناشناخته دارد، چگونه انسان- هر چه هم دور از حقيقت باشد- مى تواند به اين افراد كه شناسايى صحيحى از آنها ندارد،- نعوذ باللّه جسارت كند؟ 👌سخن در جاى ديگر است؛ اين كه هرگاه فردى از ياران پيامبر به حكم اين كه معصوم نيست گناهى را مرتكب شد و ملاك لعن در حق او تحقق يافت، ابراز انزجار از اين فرد چه حكمى دارد؟! طبعاً او با ديگر افراد كه با او همسو هستند، تفاوتى نخواهد داشت. ❕اگر شيعه از گروه بس انگشت شمارى از صحابه پيامبر بيزارى مى جويد، بايد در ملاك آن دقت و تحقيق كرد. آيا به خاطر اين است كه- نعوذ باللّه- آنان از صحابه پيامبر بودند؟ هرگز چنين نيست. مسلمانى كه قلبش براى اسلام مى تپد و روح و جان او از مهر نبوى مالامال است، چگونه مى تواند به چنين كارى دست زند كه نتيجه آن دشمنى با خدا و رسول او است؟ 📚راهنمای حقیقت ، سبحانی ، ص 659 ❕احتمال دوم اين كه شيعيان به خاطر اين برخى از آنها را لعن مى كنند كه آن فرد از مقام و خود غافل گرديده و با وجود درك مصاحبت پيامبر، بر خلاف دستور او رفتار كرده، به نحوى كه مستحق بيزارى گرديده است، چنان كه قرآن مجيد مى فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً». «آنان كه خدا و رسول او را آزار مى دهند، خدا از آنان در دو جهان بيزار بوده و براى آنان عذاب خوار كننده اى آماده ساخته است». ( احزاب 54) ❔حال اگر فردى از صحابه موجبات آزار پيامبر را فراهم ساخت مگر به دخت پیامبر جسارت کرد به حكم اين آيه خواهد بود چنان که پیامبر گرامی « فاطمه پاره تن من است، هركس او را به آورد مرا خشمگين ( و اذیت ) كرده است‏ » 📚صحیح بخاری ج6 ص491 👌از این گذشته ، در روایات فراوانی ، دین مساوی دانسته شده است با دوست داشتن دوستان خدا و دشمنی و بغض داشتن خداوند به گونه ای که اگر کسی به این اصل توجه نداشته باشد دین ندارد ؛ 📚بحار الانوار ج 66 ص 237 باب 36 👌لعن دشمنان اهل بیت و هتکان آنها از مصادیق بغض و دشمنی کردن با آنها است چنان که علمای اهل نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود ؛ « شش دسته اند که من آنها را لعنت می کنم و خداوند و تمام انبیاء نیز آنها را لعنت می کنند که یک دسته از آنها کسانی هستند که هتک حرمت عترت و اهل بیتم را کنند » 📚سنن ترمذی ج 4 ص 207 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🔸ادامه 👇 4⃣در ابتدای کلام گفتیم که سخن فوق هم اخبار است و هم تکلیفی ، چگونگی اخبار بودن آن روشن شد ، اما چگونگی حکم تکلیفی آن طبق بیان صاحب تفسیر قمی چنین است ؛ « در ابتدای نبوت پیامبر اسلام ، حکم خداوند در مورد اصحاب رسول خدا این بود که بر یک نفر آنان واجب بود که با ده نفر کافر نبرد کند ، اگر در نبردی تنها بود و ده تن در مقابل او بودند ، فرار از آن میدان گناه کبیره بود و بر صد نفر واجب بود که با هزار نفر مقابله کنند ، پس از آن چون خداوند می دانست که در میان آنان ضعف و سستی وجود دارد ، حکم تغییر کرد و تنها واجب شد که هر نفری موظف است با دو تن از نبرد کند ، اگر کفار در مقابل یک نفر مسلمان سه نفر بودند ، فرار از دست آنان حرام نبود » 📚تفسیر قمی ج 1 ص 279 👌در نقلی هم از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « کسی که از دست دو نفر در قتال فرار کند ، حکم فرار از میدان نبرد را دارد ( و گناه کبیره است ) و کسی که از دست سه نفر فرار کند ، حکم فرار از میدان نبرد را ندارد » 📚تهذیب ج 6 ص 174 5⃣تعبیر « علم ان فیکم ضعفا » « دانست که در شما ضعفی وجود دارد » به این معنا نیست که خداوند چیزی را نمی دانسته و پس از آن شده است چرا که او همه چیز را می داند چنان که می فرماید ؛ « هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمى ماند؛ حتّى به اندازه سنگينى ذرّه اى؛ و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن نيست، مگر اين كه (همه آنها) در كتابِ آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است». ( یونس 61) ❕تعابیری چون « دانست » و مانند آن در مورد خداوند ، به معنای تحقق علم فعلی خداوند است ، یعنی علم الهی در خارج تحقق یافت و صورت عینی به خود گرفت و معلوم الهی در عالم خارج محقق شد . 🔸بنابراین منظور همان تحقق عینی مسائل و آنها است و به تعبیر دیگر ظهور آثار و شواهد عملی است ، یعنی علم خداوند در مورد ضعف عده ای از مسلمین در خارج پیاده شد و تحقق عینی یافت ، این است معنی علم هنگامی که در اینگونه موارد در مورد خداوند به کار می رود . 📚تفسیر نمونه ج 16 ص 205 6⃣ممکن است گفته شود که اگر خداوند از مسلمین اطلاع داشت ، چرا در ابتدا حکم سنگین را جعل کرد و بعد تخفیف داد ؟ در حالی که بهتر آن بود از همان ابتدا ، متناسب با مسلمین ، حکم سبک تر را قرار می داد . 👌پاسخ روشن است ، خداوند با این عمل مسلمین را در بوته آزمایش گذاشت و شرایط را مهیا کرد تا پذیرش حکم دوم و عمل به آن ، سهل الوصول تر شود ،و به اصطلاح ، خداوند « به مرگ گرفت تا به تب راضی شوند » ❕وقتی حکم خفیف تر بعد از حکم سنگین شود ، و حکم سنگین برداشته شود ، قدر حکم خفیف بهتر دانسته می شود ، اما اگر از ابتدا حکم خفیف تر جعل شود ، طبیعتا بیشتر مورد بی توجهی قرار می گیرد . 👌بشر چنین است که قدر راحتی بعد از سختی را بهتر می داند ، به عنوان مثال ، کسی که طعم فقر و ناداری را چشیده است ، قدر مال و ثروت را بهتر می داند از کسی که اصلا طعم فقر را نچشیده است . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht