eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در فیلم مختار محمد حنفیه را نشان می دهد که شیعه از او حساب می برد ❕چرا محمد حنفیه در قیام امام حسین نکرد ❗️آیا او هم از جمله توابین بود ❕❕ 💠💠 👌 محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه در يكى از جنگهاى اسلامى اسير شد و مى خواستند او را بفروشند، على (ع) او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على (ع) به ارث برده بود و مى گويند گاهى زرههاى محكم را با دست پاره مى كرد و به همين دليل امام (ع) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على (ع) به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 🔸او نسبت به امام حسن و امام حسين عليهما السلام بسيار متواضع بود و فرزندان على علیه السلام را از حضرت را بسيار احترام مى گذارد. روزى به او گفتند على تو را به ميدانهاى خطرناك مى فرستد ولى از فرستادن حسن و حسين خوددارى مى كند، در حالى كه آنها هم برادر تواند! او در جواب مى گويد ؛ «حسن و حسين همچون چشمان او هستند و من همچون بازوان او و انسان به وسيله بازوهايش از چشمش دفاع مى كند». 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 244 🔸بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده اند و «كيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى شوند». 📚الفصول المختاره ص 300 🔸يكى از نشانه هاى مقام او اين است كه امام حسين علیه السلام هنگامى كه مى خواست از مدينه به سوى مكّه حركت كند او را وصى و نماينده خود در مدينه قرار داد تا اخبار آن جا را به او برساند و وصيتنامه معروف خود را كه در مقاتل آمده، به او سپرد ، و علت عدم حضور او در کربلا همین بود که امام حسین علیه السلام وظیفه اطلاعاتی را بر عهده او گذاشته بود چنان که می نویسند ؛ « محمّد بن حنفيّه، سخن خويش با برادر را قطع نمود و شروع به گريه كرد. حسين عليه السلام نيز مدّتى با او گريست و آن گاه فرمود: «برادرم! خداوند، تو را پاداش خير دهد! حقيقتا برايم خيرخواهى كردى و به صواب و حقيقت، راهنمايى نمودى. اميدوارم كه رأى تو، استوار و درست باشد. من تصميم بر خروج به سمت مكّه دارم و خودم، برادرانم، برادرزاده ها و دوستارانم را براى اين ، مهيّا ساخته ام. نظر آنان، نظر من و تصميم آنان، تصميم من است؛ امّا تو اى برادرم منعى نيست كه در مدينه بمانى و از سوى من مراقب حوادث باشى و چيزى از اخبار آنان را از من پنهان نكنى». 📚الفتوح ج 5 ص 20 _ بحار الانوار ج 44 ص 329 👌علامه حلی نیز نقل می کند که محمد حنفیه به سبب بیماری نمی توانست حسین علیه السلام را همراهی کند ، لذا امام حسین ماموریت دیده بانی در مدینه را به او کرد . 📚سفینه البحار ج 2 ص 388 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔با توجه به ادعای شما که محمد حنفیه ادعای امامت را نداشته است ، پاسخ روایتی را که در آمده چه می دهید که محمد حنفیه با امام سجاد بر سر مساله امامت منازعه می کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه در يكى از جنگهاى اسلامى اسير شد و مى خواستند او را بفروشند، على علیه السلام او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على علیه السلام به ارث برده بود و مى گويند گاهى زره هاى محكم را با دست پاره مى كرد و به همين دليل امام در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على علیه السلام به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 ❕بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده اند ». 📚الفصول المختاره ص 300 👌انچه مورد اشکال واقع شده است نقل زیر است که در کافی شریف و کتب دیگری از امام علیه السلام نقل شده است ؛ ❕« از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛ ❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، مي‌داني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و مي‌داني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشه‌ام و زاده علي مي‌باشم. من با اين سن و که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.» ❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه مي‌کنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که مي‌ترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.» آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود: «اگر مي‌خواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.» 💠 امام باقر مي‌فرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. علي‌بن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را مي‌داد.» محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه. «علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو مي‌خواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.» 📚الکافی ج1 ص348 _ دلائل الامامه ص207 مناقب آل ابی طالب ج4 ص147 _ الاحتجاج ج2 ص316 _بحار الانوار ج46 ص112 ❕ 👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔نيروى محركه مسلمانان به جهاد، شهوترانى و رسیدن به زنان زيبا ؛ ❗️براى تكميل كردن بحث و زدن مهر ختامى بر ادعاى اين بحث به يك حديث از پيامبر اسلام اشاره ميكنم كه محمد بن جرير در اشاره به تفسير آيه ٤٩ سوره توبه به آن اشاره كرده است. : روايت به نقل از پيامبر اسلام است كه گفته است: به برويد كه دخترانى با موهاى بور و زنان رومى را كنيد... : تفسير طبرى، محقق محمود محمد شاكر جلد ١٤ صفحه ٢٨٧ (تفسير آيه ٤٩ سوره توبه) ❔ببينيد عزيزان در اينجا پيامبر مسلمانان نه نامى از جهاد در راه خدا مى آورد و نه نامى از ثواب جنگيدن، بلكه براى ترغيب پيروانش به جنگ به آنها وعده و زنان زيباى رومى را ميدهد ... ❔آيا پيامبر اسلام براى ترغيب ياران و نيروهايش هيچ دليل منطقى و عقلانى در دست نداشت كه بايد بعنوان نيروى از گرفتن زنان اسير بهره ببرد؟؟ 💠💠 👌نقل های فوق عموما در مجامع روایی اهل نقل شده است و ما کاملا آنها را مردود و مجعول می دانیم که هیچگاه چنین تعابیری از پیامبر گرامی صادر نشده است . ❕چگونه قابل قبول است پیامبری که اخلاق و خلق و خوی پسندیده و الهی او بارها مورد خداوند و قرآن قرار گرفته است ( قلم 4 ) _ ( احزاب 21) پیروان خود را برای رسیدن به مطامع دنیوی تشویق به جهاد کند در حالی که قرآن اخلاص و انجام دادن امور تنها به نیت را از وظائف لازم مومنین می داند و با تعابیری چون «يريدون وجهه»، «اتّبع رضوان اللّه»، «أسلم وجهه للّه»، «نصحوا للّه»، «لن ندعوا من دونه إلها»، «ابتغاء وجه ربّهم»، «لوجه اللّه»، «قربات عند اللّه»، «للّه»، «ابتغاء مرضات اللّه»، «إن أجرى إلّاعلى ربّ العالمين»، «اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره» بر اهمیت آن می کند . 📚فرهنگ قرآن ج 2 ص 451 ❕خود پیامبر گرامی بارها و بارها بر لزوم اخلاص در اعمال خصوصا اخلاص در تصریح کردند و می فرمودند ؛ « اى مردم ، جز اين نيست كه اعمال به نيّت هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى كند. پس هركه هجرتش براى خدا و رسول او باشد، به سوى خدا و رسول او هجرت كرده است و هركه براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج كردن با زنى باشد، هجرتش به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است. » 📚میزان الحکمه ج 12 ص 516 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پيامبر اسلام هنگامى كه على عليه السلام را با فرماندهى سپاهى روانه جنگ كرد و مردى به برادر خود گفت: با ما در على به جنگ بيا شايد غلامى يا چهارپايى يا چيزى كه به دردمان بخورد به دست بياوريم . ❕پیامبر گرامی در این هنگام فرمود ؛ « جز اين نيست كه اعمال به نيّتهاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. » 📚امالی طوسی ص 618 🔸و باز فرمود ؛ « هركه در جهاد شركت كند امّا نيّتى جز دست به عقالى (زانوبند شتر) نداشته باشد، برايش همان باشد كه به نيّت آن جنگيده است. » 📚کنزالعمال ح 10777 👌و فرمود ؛ «جز اين نيست كه خداوند را بر اساس نيّتهايشان بر مى انگيزد. » 📚کنزالعمال ح 10778 ❕علی علیه السلام شاگرد مکتب پیامبر گرامی نیز فرمود ؛ « مرد مى گويد: جهاد كردم، در صورتى كه جهاد نكرده است. جهاد در حقيقت دورى كردن از حرامها و مبارزه با دشمن است. عدّه اى مىجنگند و خوب هم مى جنگند، امّا هدفى جز نام آورى و مزد ندارند و [گاه] مرد چون طبعاً شجاع است مى جنگد و از آشنا و بيگانه دفاع مى كند و [گاه] چون طبعاً ترسوست، نمىجنگد و پدر و مادرش را تسليم دشمن مى كند. كشته شدن در حقيقت يك نوع مرگ است و هر انسانى به انگيزه اى مىجنگد. هم براى دفاع از خانواده اش مى جنگد.» 📚الغارات ج 2 ص 503 👌لذا در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 ❕جهاد کردن برای رسیدن به یک عمل مذموم و ناپسند است که مورد مذمت آیات و روایات و سخنان خود پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است و هیچگاه پیامبر گرامی که اسوه اخلاق الهی بوده است ، پیروان خود را برای رسیدن به غنائم مادی به جهاد نمی کرده است ، نقل های اهل سنت بر خلاف این مردود بوده و مورد قبول شیعه نمی باشد ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده که اگر بنابر گفته آخوندها امام علی مخالف فتوحات خلفا و فتح ایران بوده پس چرا تو جنگ با ایران به عمر مشورت داد و گفت که خداوند اسلام را پیروز می کند ❗️این مطلب تو نهج البلاغه آمده است ❕❕ 💠💠 👌ما نخست سوال می کنیم که اگر امیر مومنان علیه السلام موافق فتوحات خود سرانه خلفا بود چرا در هیچ یک از آنها شرکت نکرد ؟ نقش تعیین کننده امیر مومنان علیه السلام در نبرد های عصر پیامبر همچون بدر و احد و خندق و خیبر و ... از آن حضرت جنگ آوری تمام عیار و ساخته بود . عدم شرکت حضرت در فتوحات و خانه نشینی وی می توانست این پرسش را در اذهان برانگیزد که چرا امیر مومنان با آن همه سابقه درخشان در نبردهای گذشته اکنون که زمان انتشار اسلام در سرزمین غیر مسلمان رسیده بی تفاوت یا خانه نشین باشد ! آیا امیر مومنان با مشرکین را واجب نمی داند یا فتوحات خلفا را مشروع نمی داند که خود را از جنگ ها کنار کشیده و خانه نشینی را اختیار نموده است ❗️ ❔اما با این وجود علی علیه السلام در موارد که موجودیت اسلام به خطر افتاده بود ، با مشورت های خود خطر را از اسلام و مسلمین دور می کرد چنان که خود حضرت فرمود ؛ « «به خدا سوگند هرگز فكر نمي‌كردم و به خاطرم خطور نمي‌كرد كه عرب بعد از پيامبر امر امامت و رهبري را از اهل او بگردانند (و در جاي ديگر قرار دهند و باور نمي‌كردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چيزي كه مرا ناراحت كرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود كه با او بيعت كنند. دست بر روي دست گذاردم تا اين كه با چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي‌خواهند محمد را نابود سازند. (در اين جا بود) كه ترسيدم اگر اسلام و اهلش را ياري نكنم، شاهد نابودي و شكاف در اسلام باشم كه مصيبت آن براي من از رها ساختن خلافت و حكومت بر شما بزرگ‌تر بود؛ چرا كه اين بهره دوران كوتاه زندگي دنيا است كه زايل و تمام مي‌شود. همان طور كه «سراب» تمام مي‌شود و يا همچون ابرهايي كه از هم مي‌پاشند. پس براي دفع اين حوادث به پا خاستم تا باطل از ميان رفت و نابود شد و دين پا برجا و محكم گرديد». 📚نهج البلاغه نامه 62 👌امیر مومنان در نبرد با ایرانیان به عمر داد زیرا اگر این مشاوره نبود ، احتمال نابودی اسلام و مسلمین می رفت و بر اساس سوء تدبیر خلیفه دوم اصل و اساس جامعه اسلامی در معرض قرار داشت که از جمله این مشورت ها در نبرد نهاوند بود . ❕جنگ نهاوند از خطرناک ترین جنگ های صدر اسلام بود زیرا لشکر شکست خورده ایران برای شکست های گذشته خود لشکری متشکل از 150 هزار نفر از سراسر ایران تشکیل داد تا این بار نه تنها مسلمانان را در کوفه شکست دهند ، بلکه تمام کشور اسلامی را تصرف و اساس اسلام را در معرض قرار دهند . 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 412 _ الفتوح ج 2 ص 290 👌وقتی عمر بن خطاب از جریان آگاه شد لرزه بر اندامش افتاد چنان که از شدت ترس و ناراحتی صدای بر هم خوردن را مسلمین می شنیدند . 📚الفتوح ج 2 ص 290 ❕«عمر» تصميم گرفت شخصا با نيروهاى عجم در رو به رو شود، از صحابه مشورت خواست. «طلحه» و «عثمان» پيش قدم شدند و نظر خود را گفتند، ولى «عمر» از امير مؤمنان على عليه السّلام تقاضاى اظهار نظر كرد، حضرت نظر خود را داير بر عدم حضور «عمر» در جنگ طى بيانى مستدل و حساب شده ايراد فرمود ‌. 🔸مرحوم «شيخ مفيد» در «ارشاد» مى گويد ؛ « از جمله امورى كه از امير مؤمنان على عليه السّلام در مورد ارشاد كردن مسلمين به آنچه مصلحتشان در آن است، و از مفاسدى كه اگر ارشاد حضرت عليه السّلام نبود به آن گرفتار مى شدند نقل شده، چيزى است كه «ابو بكر هذلى» آن را بازگو مى كند : ❕گروهى از مردم همدان و رى و اصفهان و دامغان و نهاوند با يكديگر مكاتبه كردند و رسولانى فرستادند و پس از مشورتها به اين نظر رسيدند، كه چون اسلام رهبر نخستين خود (پيامبر اكرم ) را از دست داده و پس از او زمامدارى آمده كه چندان دوام نكرد، و بعد از او ديگرى آمده كه عمرش طولانى شده و به شهرهاى ما حمله نموده است، اگر او را از سرزمين خود بيرون نرانيم ما را رها نخواهد كرد. خبر اتّحاد ايرانيان در مبارزه در برابر لشكر اسلام به عمر رسيد و او بيمناك شد، به مسجد آمد و جريان را با در ميان گذاشت، هر كسى چيزى گفت، ولى امير مؤمنان على عليه السّلام آخرين سخن را در اين زمينه ايراد كرد و خليفه را به آنچه را صلاح اسلام و مسلمين بود فراخوانده. ❕ «شيخ مفيد» در پايان اين نقل مى گويد «بنگريد! چگونه امام عليه السّلام در چنين موقعيت حسّاسى رأى را بيان فرمود و مسلمين را نجات داد». 📚ارشاد مفيد، صفحه 120 با كمى تلخيص. 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔محمد به مسلمین میگوید که جهاد و مبارزه کنید تا غنیمت و مال به دست بگیرید. 📘ترجمه فروع کافی جلد 5 صفحه 30 ⁉️آیا این قابل قبول است که پیامبر مسلمین را به خاطر مال و غنیمت دعوت به جهاد کند ❕چه فرقی بین پیامبر و حکام مادی گرا است هر دو به خاطر مال و اموال به جنگ می رفته اند ❕❕❕ 💠💠 👌چگونه قابل قبول است پیامبری که اخلاق و خلق و خوی پسندیده و الهی او بارها مورد خداوند و قرآن قرار گرفته است ( قلم 4 ) _ ( احزاب 21) پیروان خود را برای رسیدن به مطامع دنیوی تشویق به جهاد کند در حالی که قرآن اخلاص و انجام دادن امور تنها به نیت را از وظائف لازم مومنین می داند و با تعابیری چون «يريدون وجهه»، «اتّبع رضوان اللّه»، «أسلم وجهه للّه»، «نصحوا للّه»، «لن ندعوا من دونه إلها»، «ابتغاء وجه ربّهم»، «لوجه اللّه»، «قربات عند اللّه»، «للّه»، «ابتغاء مرضات اللّه»، «إن أجرى إلّاعلى ربّ العالمين»، «اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره» بر اهمیت آن می کند . 📚فرهنگ قرآن ج 2 ص 451 ❕خود پیامبر گرامی بارها و بارها بر لزوم اخلاص در اعمال خصوصا اخلاص در تصریح کردند و می فرمودند ؛ « اى مردم ، جز اين نيست كه اعمال به نيّت هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى كند. پس هركه هجرتش براى خدا و رسول او باشد، به سوى خدا و رسول او هجرت كرده است و هركه براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج كردن با زنى باشد، هجرتش به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است. » 📚میزان الحکمه ج 12 ص 516 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پيامبر اسلام هنگامى كه على عليه السلام را با فرماندهى سپاهى روانه جنگ كرد و مردى به برادر خود گفت: با ما در على به جنگ بيا شايد غلامى يا چهارپايى يا چيزى كه به دردمان بخورد به دست بياوريم . ❕پیامبر گرامی در این هنگام فرمود ؛ « جز اين نيست كه اعمال به نيّتهاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. » 📚امالی طوسی ص 618 🔸و باز فرمود ؛ « هركه در جهاد شركت كند امّا نيّتى جز دست به عقالى (زانوبند شتر) نداشته باشد، برايش همان باشد كه به نيّت آن جنگيده است. » 📚کنزالعمال ح 10777 👌و فرمود ؛ «جز اين نيست كه خداوند را بر اساس نيّتهايشان بر مى انگيزد. » 📚کنزالعمال ح 10778 ❕علی علیه السلام شاگرد مکتب پیامبر گرامی نیز فرمود ؛ « مرد مى گويد: جهاد كردم، در صورتى كه جهاد نكرده است. جهاد در حقيقت دورى كردن از حرامها و مبارزه با دشمن است. عدّه اى مىجنگند و خوب هم مى جنگند، امّا هدفى جز نام آورى و مزد ندارند و [گاه] مرد چون طبعاً شجاع است مى جنگد و از آشنا و بيگانه دفاع مى كند و [گاه] چون طبعاً ترسوست، نمىجنگد و پدر و مادرش را تسليم دشمن مى كند. كشته شدن در حقيقت يك نوع مرگ است و هر انسانى به انگيزه اى مىجنگد. هم براى دفاع از خانواده اش مى جنگد.» 📚الغارات ج 2 ص 503 👌لذا در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 ❕جهاد کردن برای رسیدن به یک عمل مذموم و ناپسند است که مورد مذمت آیات و روایات و سخنان خود پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است و هیچگاه پیامبر گرامی که اسوه اخلاق الهی بوده است ، پیروان خود را برای رسیدن به غنائم مادی به جهاد نمی کرده است ، نقل های اهل سنت بر خلاف این مردود بوده و مورد قبول شیعه نمی باشد ‌. 🔸روایتی که مورد استناد قرار گرفت این نقل از پیامبر گرامی است که فرمود ؛ « جاهدوا تغنموا » « جهاد کنید تا غنیمت به دست آورید » 📚الکافی ج 5 ص 8 👌این نقل به دلیل وجود کسانی چون نوفلی و سکونی در سند آن ضعیف است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت طبق مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج 18 ص 331 👌به فرض که روایت صحیح هم باشد ، باز هم گفتنی است که با توجه به مفهوم لغوی ماده « غنیمت » که به معنای سود بردن و فائده بردن است ؛ 📚تهذیب اللغه ماده غنم ❕منظور پیامبر گرامی این است که جهاد کنید تا به سود سرشار برسید و آن سود هم مقام اخروی و رضایت خداوند و دخول در بهشت رضوان است که سودی بالاتر از آن نیست . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🔰پاسخ به شبهه حاملگی در یک ساعت 👇
❕اخیرا کلیپی در فضای مجازی منتشر می شود که در آن یک روحانی ، جریان تولد محمد حنفیه را چنین بازگو می کند که مادرش خوله همسر علی علیه السلام به نزد علی علیه السلام شکایت کرد که آیا وقت آن نشده است که از شما حامله بشوم ، علی علیه السلام فی الحال دست به شانه خوله گذاشت و گفت حامله شو ، سلمان می گوید یک ساعت نشد که آثار حمل بر خوله ظاهر شد و فرزند پسری به دنیا آمد که علی علیه السلام نامش را محمد گذاشت . ❕این جریان هیچ گونه سندیتی در منابع معتبر و مورد استناد ندارد . ❕در کتاب طوالع الانوار مرحوم تنکابنی مضمون نقل مذکور آمده است اما هیچ گونه سندی برای آن ارائه نشده است ، با توجه به آنکه آقای تنکابنی در صد سال گذشته می زیسته است ، نقل ایشان باید مستند به منابع باشد که متاسفانه نقل ایشان چنین نیست و استنادی به منابع متقدم ندارد و ایشان نیز مطلبی را بدون سند به علی علیه السلام نسبت داده است . ❕آنچه در مورد خوله در منابع روایی ما نقل شده است آن است که در زمان ابوبکر ، خالد بن ولید به جرم ندادن زکات ، و اعتقاد به ولایت علی علیه السلام ، به قبیله او حمله کرد و بزرگان آنان را کشت و خوله را نیز به اسارت در آورد ، علی علیه السلام خوله را از دست آن قوم نابکار نجات داد و با درخواست و رضایت خود خوله و اجازه برادر خوله با او ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج ، محمد بن حنفیه بوده است ؛ 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 2 ص 278 _ بحار الانوار ج 41 ص 303 ❕«محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على علیه السلام او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره ‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام (ع) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على (ع) به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 ❕بعضى «محمّد حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند و «كيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى‏ شوند». 📚الفصول المختاره ص 300 👌آنچه که در مورد زنده ساختن محمد حنفیه توسط علی علیه السلام در کلیپ مذکور آمده است ، صحیح نیست ، اما نقل دیگری در مورد زنده ساختن ایشان توسط امام صادق علیه السلام در مجامع روایی ما منقول است ‌. ❕سید حميرى گوید ؛ «شرفياب شدم خدمت حضرت صادق عليه السّلام و گفتم: يا بن رسول اللّه! به من رسيده كه شما فرموده ‏ايد در حقّ من كه من بر چيزى نيستم و حال آن كه من فانى كردم عمرم را در محبّت شما و هجو كردم مردم را به جهت شما. امام علیه السلام فرمود ؛ «آيا تو نگفتى در حقّ محمّد بن حنفيّه که تا كى و تا چند مدّت اى پسر وصى پيغمبر تو زنده باشى و روزى‏ بخورى و اقامت طولانى فرموده باشى در كوه رضوى و پيوسته در آنجا باشى و ديده نشوى و حال آن كه از ذوق و عشق تو ديوانه باشيم؟ آيا قايل نشده ‏اى كه محمّد بن حنفيّه قائم است در شعب رضوى و شيرى از راست و شيرى از چپش است و صبح و شام روزيش مى‏ رسد؟ واى بر تو، رسول خدا و على و حسن و حسين عليهم السّلام بهتر از محمّد بن حنفيّه بودند و مرگ را چشيدند.اسماعيل حميرى گفت: آيا براى اين دليلى هست؟فرمود: بلى، به درستى كه پدرم مرا خبر داد كه او نماز خواند بر جنازه محمّد و حاضر بود در دفنش و من مى ‏نمايانم تو را آيتى بر اين، پس گرفت دست او را و برد به سوى قبرى و دست خود را بر آن زد و دعايى خواند در حال قبر شكافته شد و مردى كه موى سر و ريشش سفيد بود از قبر بيرون آمد و خاك از سر و صورتش مى ‏ريخت و مى‏ گفت: اى ابو هاشم! مرا مى ‏شناسى؟سيّد حميرى گفت: نه. گفت: من محمّد بن حنفيّه ‏ام، همانا امام بعد از حسين عليه السّلام، علىّ بن الحسين است و بعد از او محمّد بن علىّ و بعد از او اين است عليهم السّلام پس داخل كرد سرش را در قبر و قبر به هم آمد » 📚منتهی الامال ، ج 2 ص 1386 @Rahnamye_Behesht