#خواستگاری_علی_ع_از_ام_ابان
🤔#پرسش
❔امام على زنان را فقط براى رابطه جنسى ميخواست و چيزى به نام عشق و عاطفه را نميفهميد!
#ترجمه:
أم أبان دختر عتبة بن ربیعة همسر یزید بن أبی سفیان بود و سپس یزید فوت کرد،
همسرش و علی بن ابيطالب از او خواستگاری کرد ولی او جواب منفی داد. به او گفتند: آیا علی بن ابی طالب پسر عموی رسول الله و همسر فاطمه و پدر حسن و حسین را ردّ می کند که حال او در اسلام آشکار است؟
گفت: بله، عشق او در دلم اثر نمی کند. برای کسی که زن او شود چیزی حاصل نمی شود مگر نشستن او میان ران های زن در حالی دارای سردی عاطفه با زنان است.
#متن_عربى: كانت أمّ أبان بنت عتبة بن ربيعة عند يزيد بن أبي سفيان فمات عنها، فخطبها علي عليه السّلام فردّته، فقيل لها: أتردّين علي بن أبي طالب ابن عم رسول اللّه و زوج فاطمة و أبا الحسن و الحسين، و حاله في الإسلام حاله؟ قالت: نعم، لا أوثر هواه على هواي، ليس لامرأته منه إلا جلوسه بين شعبها الأربع، و هو صاحب صر من النساء.
#منبع: نثر الدر في المحاضرات٫ أبو سعد منصور بن الحسين الآبي٫ جلد ٤ صفحه۴۲ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌این نقل دارای ضعف سندی است و تنها در منابع اهلسنت ، آن هم بدون سند قابل اعتماد و ضعیف نقل شده است و از چند جهت اشکالاتی بر آن وارد است ؛
1⃣به تصریح علمای اهلسنت ، ام ابان بنت عتبه ، خواهر هند و خاله معاویه بوده است ؛
📚اسد الغابه ج 6 ص 299
❕این یعنی در محیطی رشد کرده است که هند ، در آن محیط بوده است .
👌هند ، مادر معاویه مشهور به فاحشگی و زنا بوده است .
❕امام حسن علیه السلام خطاب به معاویه فرمود ؛
« مى دانى كه در كدام بستر به دنيا آمده اى؟ »
📚تذکره الخواص ص 200 _ شرح ابن ابی الحدید ج 6 ص 288 _ جمهره خطب العرب ج 2 ص 22
❕سبط بن جوزی می نویسد ؛
« اصمعى و كلبى در كتاب «مثالب» مى گويند: معنى سخن حسن به معاويه كه مى دانى در كدام بستر به دنيا آمده اى، اين است كه در باره معاويه گفته مى شد او از يكى از اين چهار تن است ؛
« عمارة بن وليد بن مغيره مخزومى، مسافر بن ابى عمرو، ابو سفيان، عباس بن عبد المطلب. »و اينها همنشينان ابو سفيان بودند و بعضى از آنها متهم به داشتن رابطه با «هند» بود. عمارة بن وليد از زيباترين مردان قبيله قريش بود. در باره مسافر بن ابى عمرو، كلبى مى گويد: عقيده عمومى مردم اين است كه معاويه از او است، زيرا بيش از همه مردم به «هند» عشق مى ورزيده است و وقتى «هند» آبستن گشته و معاويه را در شكم داشته مسافر ترسيده كه بگويد از او است و به همين جهت گريخته و پيش پادشاه حيره رفته و مقيم گشته است »
📚تذکره الخواص ص 202
❕زمخشرى نیز در «ربيع الابرار» مى نويسد ؛
«معاويه منسوب به چهار مرد بود: ابو عمرو بن مسافر، عمارة بن وليد، عباس بن عبد المطلب، صباح- آوازه خوان سياه پوستى كه برده عمار بود »
📚ربیع الابرار ج 3 ص 551
❕زياد بن ابيه در نامه اى در جواب معاويه كه به او طعنه زده و از مادرش سميه ياد كرده بود مى نويسد ؛
«اين كه با اشاره به مادرم سميه به من طعنه زده اى، اگر من فرزند سميه ام تو فرزند عده اى هستى»
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 183
👌قابل قبول نیست که علی ع از ام ابان خواستگاری کرده باشد ، با این که روشن بوده است که ام ابان در محیط فاسدی رشد کرده بود ، خصوصا آنکه پیامبر گرامی می فرمود ؛
«اى مردم! از خضراى دِمَن (زيباى بدگُهر) بپرهيزيد». گفتند: اى پيامبر خدا! خضراى دمن چيست؟ فرمود: «زن زيبا در رويشگاه و خانواده بَد»
📚الكافي ج 5 ص 332 _ تهذيب الأحكام ، ج 7 ص 403
2⃣ام ابان اعتقاد باطلی و دروغینی ، در مورد عمر بن خطاب داشت و معتقد بود که عمر از امر دنیا غافل شده است و تمام توجهش به آخرت است و گویی خدایش را به عینه می بیند ؛
📚کنزالعمال ج 13 ص 198 _ مستدرک حاکم ، ج 3 ص 377
❕در حالی که عمر به خاطر حب جاه و مقامی که به دنیا داشت ، خلافت علی ع را غصب کرد و آن جنایات را در حق فاطمه صدیقه س روا داشت ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2297
👌در روایات ما از ازدواج با چنین کسانی که دید مثبتی به اهلبیت ع ندارند و از دشمنان آنان طرفداری می کنند ، نهی شده است ، چنان که در روایتی آمده است که امام باقر ، همسر خود را طلاق داد ، يكى از خدمتكاران ايشان گفت ؛
« فدايت شوم! چرا طلاقش داديد؟ فرمود: «من از على عليه السلام ياد كردم و او از ايشان، بد گفت. بنا بر اين، خوش نداشتم كه آتشگیری از آتشگیرهای جهنّم را به پوستم بچسبانم».
📚الكافي ج 6 ص 55
❕قابل قبول نیست که علی ع ، طالب ازدواج با چنین زنی بوده باشد ❗️
🔸ادامه 👇
#درب_خانه_فاطمه_شکسته_شدن_و_آتش_گرفتن_پاسخی_به_یاوه_گویی_معاند
🤔#پرسش
❔تودهنى امام على به آخوندها و اعتراف به اينكه خانه اش نه درب دارد و نه سقف و آنرا با شاخ و برگ درخت خرما پوشانده است
در يك روايت بسيار معتبر كه در بسيارى از كتب علماى شيعه آمده است، على امام اول شيعيان ميگويد كه خانه اش نه سقف دارد و نه درب، و سقف خانه و درب آنرا با شاخ و برگهاى درخت خرما پوشانده است.
در ادامه متن عربى و ترجمه روايت و همچنين تعدادى از منابع اين روايت به همراه لينكشان را خدمتتان ارائه ميكنم.
#متن_عربی:
ونحن أهل بيت محمد لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور إلا الجرائد وما أشبهها
#ترجمه: خانه های ما اهل بیت نه سقف دارد و نه درب، جز اجزایی از برگ های درخت خرما.
▪️حالا برو بزن تو سرت و زار بزن كه ميخ در رفته تو پهلوى فاطمه!
▪️منابع:
١) بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٣٨ - الصفحة ١٧٥
٢) الاختصاص - شيخ مفيد ص ١٣٢
٣) الخصال - شيخ صدوق ج ١ ص ٣٧٣
٤) حيات اميرالمؤمنين عن لسانه ج٢ ص٢٤٢
٥) كتاب ماساة الزهراء ج ٢
٦) كتاب ارشاد القلوب ج ٢ ص ٣٤٣
💠#پاسخ💠
👌روایت مورد استناد معاند این نقل است که فرمود ؛
« پيامبر خدا آنان را گاهى با ملايمت و گاهى با شدّت و گاهى با بخشش و گاهى با شمشير گرد هم آورده بود و به جهت گرد آمدن آنها چون در حال آمدن و فرار كردن بودند، آنان را سير و سيراب مى كرد و لباس و فرش و روانداز مى داد و اين در حالى بود كه خانه هاى ما خاندان محمد (ص)، سقف و در و پيكرى جز شاخه هاى خرما و مانند آن نداشت 👉 و ما فرش و رواندازى نداشتيم و بيشتر ما در نماز از يك لباس استفاده مىكرديم و همه ما شبها و روزها گرسنه مى مانديم »
📚الخصال ج 2 ص 364
❕این روایت نمی گوید که منزل اهلبیت ع ، سقف و درب نداشته است ، بلکه می گوید سقف و درب منزل آنها از چوب درخت خرما بوده است ؛ « الا الجرائد و ما اشباهها »
👌به شاخه درخت خرما که برگهای آن را کنده باشند ، جریده گویند ؛
📚فرهنگ ابجدی ص 295
❕بنابراین منزل علی و فاطمه علیهما السلام نیز درب داشته است ، اما دربی که از چوب درخت خرما تهیه شده بود و این گواه بر ساده زیستی آن بزرگواران بوده است ، و همین درب ساده در هنگام هجوم ، آتش گرفت و شکسته شد ، چنان که در روایت مرحوم عیاشی آمده است ؛
« فاطمه آنها را ديد، در را به رويشان بست. او شك نداشت كه بدون اجازه اش كسى وارد نخواهد شد. عمر لگدى به در زد و 👈آن را كه از شاخه خرما بود، شكست.👉 سپس وارد خانه شدند و على را ريسمان به گردن بيرون بردند».
📚تفسير عياشى، ج 2، ص 68؛ بحار الانوار، ج 28، ص 227
❕بنابراین منزل علی و فاطمه درب داشته است اما دربی که از جنس درخت خرما بوده است ، به خلاف عایشه که مثلا درب خانه اش از چوب عرعر و ساج بوده است چنان که نقل می کنند ؛
« در خانه عايشه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود »
📚وفاء الوفاء ج 2 ص 452
❕در نقلهای فراوانی تصریح شده است که خانه علی و فاطمه درب داشته است که ذکر همه آن روایات ، بحث را طولانی می کند ، اما به برخی اشاره می کنیم ؛
1⃣در حديث ازدواج فاطمه عليها السّلام آمده كه رسول خد على و فاطمه عليها السّلام را فرمود كه به خانه شان بروند. سپس برايشان دعا كرد. آنگاه برخاست و درب را به رويش بست. در متن ديگرى آمده: «درب را به روى آن دو بست.»
📚بحار الانوار ج 43 ص 122
2⃣امام كاظم ع فرمود ؛
«رسول خدا ، على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را جمع كرد و در خانه را بر روى خود و آنان بست و فرمود: اى خانواده من! ... تا جائى كه فرمود: آنگاه اين آيه نازل شد وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً.»
📚کنز الفوائد ص 190
3⃣زهرا عليها السّلام به سلمان گفت ؛
«ديشب در اينجا نشسته بودم و درب خانه بسته بود، من در انديشه انقطاع وحى از ما و انصراف ملائكه از خانه مان بودم كه ناگهان درب خانه خود به خود بازشد ...»
📚بحار الانوار، ج 43، ص 66.
4⃣سلمان فارسى روايت كرده كه فاطمه عليها السّلام به او فرمود ؛
«ديشب در صحن حجره با اندوهى شديد در فراق پيغمبر نشسته بودم و مى گريستم. درب حجره را با دست خودم پيش كرده بودم كه درب بازشد و سه كنيز بر من وارد شدند »
📚بحار الانوار ج 91 ص 227
5⃣باز سلمان می گوید ؛
«به خانه فاطمه عليها السّلام رفتم. در زدم و اجازه ورود خواستم. به من اجازه داد ...».
📚همان ج 91 ص 227
6⃣ پس از آنكه على عليه السّلام دينارى صدقه داد، و پیامبر از فرط گرسنگى، سنگى به شكمش بسته بود او و على آمدند تا درب خانه فاطمه را زد. چون فاطمه نگريست ... »
📚همان ج 35 ص 251
🔸ادامه 👇
#توضیح_سخن_علی_ع_در_مورد_عباس_و_عقیل
🤔#پرسش
❔اندر حكايت امام اول شيعيان
در كتاب سليم ابن قيس كه اولين كتاب تاريخى شيعيان است حكايتى را از على نقل كرده است .
#متن_عربى: قال علي بن ابي طالب: و بقیت بین جلفین جافیین ذلیلین حقیرین عاجزین العباس و عقیل، و کانا قریبی العهد بکفر .
#ترجمه: علي بن ابي طالب ميگويد: کسی برایم نماند مگر من بودم و دو عامى تندخوى بدبخت ناتوان خوار و ذلیل ، عباس و عقیل، که تازه از کفر به اسلام روى آورده بودند .
▪️از ديد علی بن ابی طالب، عموی پیامبر که تنها یاور علی مانده بود. فردی بدبخت و ناتوان و ذلیل بوده است!!
که حتی اگر چنین چيزى بوده نیز ادب حکم و احترام به بزرگتر اقتضا ميكرد وى مراعات كند ولی علی ادب را رعایت نمیکند و متعجب است که چرا کسی وی را حمایت نکرده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕مطابق برخی از نقلها ، عباس و عقیل ، مورد مدح پیامبر قرار گرفته بودند و پیامبر گرامی دستور به حسن رفتار با آنها را می داد .
👌شيخ طوسى از جابر انصارى روايت كرده است كه ؛
« عبّاس مرد بلند قامت و خوش رو بود، روزى به خدمت حضرت رسول خدا آمد، چون حضرت را نظر بر او افتاد تبسّم نمود و فرمود كه: اى عمّ تو صاحب جمالى. عبّاس گفت: يا رسول اللّه! جمال مرد به چه چيز است؟ فرمود: به راستى گفتار در حقّ. پرسيد كه كمال مرد به چه چيز است؟ فرمود كه: پرهيزكارى از محرّمات و نيكى خلق. »
📚امالی طوسی ص 497
❕از امام رضا عليه السّلام روايت شده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«حرمت مرا در حقّ عبّاس رعايت كنيد كه او بقيّه پدران من است. »
📚بحار الانوار ج 22 ص 286 _ امالی طوسی ص 362
❕و فرمود ؛
« هر كه آزار كند عباس را آزار من كرده است زيرا كه عمّ آدمى شبيه پدر است »
📚امالی طوسی ص 273
❕همینطور در مورد عقیل این نقل مشهور است که ؛
« روزى على بن ابى طالب از رسول خدا پرسيد كه: يا رسول اللّه! آيا تو عقيل را دوست مى دارى؟ فرمود: بلى و اللّه او را دوست مى دارم به دو دوستى يكى دوستى او و ديگر آنكه ابو طالب او را دوست مى داشت، و بدرستى كه فرزندان او كشته خواهند شد در محبت فرزندان تو و ديده هاى مؤمنان بر ايشان خواهد گريست و ملائكه مقربان بر ايشان صلوات خواهند فرستاد. پس رسول خدا آن قدر گريست كه آب ديده اش بر سينه اش جارى شد و فرمود: به خدا شكايت مى كنم آنچه به اهل بيت من خواهد رسيد بعد از من »
📚امالی صدوق ص 111
👌البته نقلهایی در مذمت آن دو وارد شده است ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛
« در باب احوال عباس و مدح و ذم او احاديث متعارض است، اكثر علما به خوبى او ميل نموده اند و آنچه از احاديث ظاهر مى شود آن است كه او در مرتبه كمال ايمان نبوده است و عقيل نيز به او شبيه است »
📚حیاه القلوب ج 4 ص 1590
❕بی شک امیر مومنان که نفس پیامبر است ؛
📚بحار الانوار ج 40 ص 26
👌هیچگاه بر خلاف امر پیامبر گرامی ، عباس و عقیل را مورد آزار قرار نمی دهد ، با توجه به این مقدمه در پاسخ به ملحد یاد آور می شویم ؛
❕در کافی شریف نقل است که سدیر می گوید ؛
👌« خدمت امام باقر عليه السّلام بوديم، سخن از امورى به ميان آمد كه مردم پس از پيامبر پديد آوردند، و اينكه چقدر امير المؤمنين عليه السّلام را خرد كردند. مردى از آن جماعت گفت: خداوند روزگارت را سامان بخشد، در آن هنگام ارجمندى و عدّه بنى هاشم چه شده بود؟ امام باقر عليه السّلام فرمود ؛
« در آن روزگار چه كسى از بنى هاشم باقى مانده بود؟! تنها جعفر و حمزه بودند كه در گذشته بودند و تنها دو مرد ناتوان و خوار و نو اسلام يعنى عبّاس و عقيل حضور داشتند كه آنها هم از طلقاء ( و آزاد شدگان ) ، بودند. بخدا سوگند اگر حمزه و جعفر در صحنه مى بودند آن دو نفر [ابو بكر و عمر] به خلافت دست نمى يافتند، و اگر آن دو شاهد كارهاى ابو بكر و عمر بودند آنها را از ميان مى بردند. »
📚الکافی ج 8 ص 190
🔸ادامه 👇
#رابطه_بین_گشادی_یقه_و_موی_بینی_با_بیماری_جذام
🤔#پرسش
❔امام صادق: گشاد بودن يقه و داشتن موى بينى نشانه بيمارى جزام است
على بن ابراهيم قمى گويد: امام صادق فرمود:
گشاد بودن يقه پيراهن و رويش مو در بينى، امان از بيمارى جذام است.
سپس فرمود: مگر سخن شاعر را نشنيدهاى كه گويد:«پيراهنم را نخواهى ديد مگر گشاده گريبان و آستين
#متن_عربى: عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَلِيٍّ اَلْقُمِّيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: سَعَةُ اَلْجُرُبَّانِ وَ نَبَاتُ اَلشَّعْرِ فِي اَلْأَنْفِ أَمَانٌ مِنَ اَلْجُذَامِ ثُمَّ قَالَ أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَلشَّاعِرِ وَ لاَ تَرَى قَمِيصِي إِلاَّوَاسِعَ اَلْجَيْبِ وَ اَلْيَدِ
#منبع: الکافي ج ۶، ص ۴۷۹
💠#پاسخ💠
👌ملحدین بیسواد فضای مجازی ، در نقل روایت مذکور ، مرتکب دو اشتباه و تدلیس و بیسوادی شده اند .
❕مدعی شده اند که گشاد بودن یقه و بودن مو در بینی ، نشانه بیماری جذام است ، در حالی که روایت مذکور می گوید این دو مورد امان از بیماری جذام است .
👌و در یک بیسوادی آشکار ، جذام را به غلط « جزام » نوشته اند و این هم شاهدی دیگری بر جهل و بیسوادی این جماعت بیگانه از خداوند می باشد .
❕روایت مذکور چنین است که از امام صادق ع نقل می شود که فرمود ؛
« سَعَةُ الْجُرُبَّانِ وَ نَبَاتُ الشَّعْرِ فِي الْأَنْفِ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ ثُمَّ قَالَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الشَّاعِر وَ لَا تَرَى قَمِيصِي إِلَّا وَاسِعَ الْجَيْبِ وَ الْيَد »
«گشادى گريبان و روييدن مو در بينى مايه ايمنى از جذام است» ، سپس فرمود: «مگر نشنيده اى سخن شاعر را كه گفته است: پيراهن مرا تنها گشاده گريبان و گشاده آستين مى بينى؟».
📚الکافی ج 6 ص 479
❕در این رابطه ، توجه به نکاتی لازم است ؛
1⃣روایت مذکور سندا ، ضعیف است ، چنان که علامه مجلسی در ذیل روایت ، متذکر این نکته می شود ؛ « ضعیف علی المشهور »
📚مراه العقول : ج 22 ص 371
❕در سند آن ، « معلی بن محمد » وجود دارد که نجاشی در مورد او می گوید که مضطرب الحدیث و مذهب بوده است ؛
📚رجال نجاشی : ص 418
👌و « منصور بن عباس » وجود دارد که او نیز مضطرب الامر بوده است ؛ « کان مضطرب الامر »
📚رجال نجاشی : ص 413
❕و « علی القمی » ، وجود دارد ، که او نیز مجهول است ؛
📚زبده المقال من معجم الرجال : ج 2 ص 95
2⃣اگر ضعف سندی آن نیز ، نادیده گرفته شود ، علامه مجلسی در شرح روایت ، تحلیل جالبی دارد و می گوید ؛
« در بيشتر نسخه ها، «سعة الجنب (فراخى پهلو)» آمده است و مقصود از فراخى سينه، يا گشاده رويى و گشاده خويى است و يا اين تعبير، كنايه از شادى و شادمانى است، آن گونه كه در برابر، تنگى سينه، كنايه از اندوه و انديشناكى است؛ چرا كه فراوانى اندوه و انديشه، موادّ سوداوى اى را ايجاد مى كند كه خود، به وجود آورنده جذام اند. در برخى از نسخه ها نيز «سعة الجيب (گشادگى گريبان)» آمده و اين نيز داراى وجهى است؛ چرا كه با وجود فراخى گريبان، بخارهايى كه در بدن است، امكان خارج شدن مى يابند و در بدن، حبس نمى شوند تا خَلطهاى بد را پديد آورند. در برخى از نسخه ها نيز «سعة الجبين (فراخى پيشانى)» آمده و اين نيز به معناى حقيقى و معناى مجازى محتمل است.
❕مقصود از «مويى كه در بينى مى رويد» در اين متن، يا فراوانى خود به خودى موها و يا فراوانى حاصل از نچيدن آنهاست؛ چونان كه روايت شده كه چيدن اين موها، سبب جذام مى شود، زيرا به كمك موهاى بينى، مواد سوداوى از بدن بيرون مى روند، در حالى كه با چيدن اين موها، خروج اين مواد از بدن، كاهش مى یابد. از همين روى است كه غالباً جذام از بينى آغاز مى شود. »
« توضيح سعة الجنب بالجيم و النون في أكثر النسخ فالمراد إما سعة خلقه أو كناية عن الفرح و السرور كما أن ضيق الصدر كناية عن الهم و ذلك لأن كثرة الهموم تولد المواد السوداوية المولّدة للجذام و في بعض النسخ بالجيم و الياء المثناة التحتانية و له وجه إذ لا تحتبس البخارات في الجوف فيصير سببا لتولد الأخلاط الردية و في بعضها سعة الجبين و هو أيضا يحتمل الحقيقة و المجاز. و الشعر الذي يكون في الأنف أي كثرة نباته أو عدم نتفه كما ورد أن نتفه يورث الجذام لأن بشعر الأنف تخرج الموادّ السوداويّة و بنتفه يقل خروجه و لذا تبتدئ الجذام غالبا بالأنف »
📚بحار الانوار ج 59 ص 213
🔸ادامه 👇
#حذف_نام_علی_ع_از_قرآن
🤔#پرسش
❔عجز و لابه محمد به كعبه و اثبات تحريف قرآن توسط مجلسى
#ترجمه: مقداد بن اسود کندی نقل میکند که گفته: پيامبر اسلام در حالى كه به پرده كعبه آويزان شده بود ميگفت: خدايا مرا قدرت بده، از من پيشتيبانى كن و مرا معروف و نامدار كن! جبرئیل نازل نازل شد و گفت بخوان محمد، گفت چه چيزى را؟ گفت: مگر به تو سعه صدر نداديم؟ و بار گران را از دوشت برنداشتيم؟ بارى كه پشتت را خم كرده بود! و تو را نامدار كرديم بوسيله دامادت على!! پس محمد آنرا خواند و ابن مسعود آنرا نوشت ولى عثمان در حين گردآورى قرآن آنرا حذف كرد
#متن_عربى: المقداد بن أسود الكندي قال: كنا مع رسول الله وهو متعلق بأستار الكعبة، وهو يقول: اللهم اعضدني واشدد أزري واشرح صدري وارفع ذكري، فنزل جبرئيل وقال: أقرأ يا محمد، قال: وما أقرأ ؟ قال أقرأ: " ألم نشرح لك صدرك * ووضعنا عنك وزرك * الذي أنقض ظهرك * ورفعنا لك ذكرك، بعلي صهرك؟ فقال: فقرأها وأثبتها ابن مسعود في مصحفه فأسقطها عثمان
#منبع: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٣٦، ص ١١٦، ح ٦٣ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕این روایت از حیث سندی ضعیف و مرفوعه است و راویان آن ذکر نشده است ، چنان که در سند روایت آمده است ؛ « بالاسناد یرفعه »
👌از سوی دیگر ، ما اگر از ضعف سندی این روایت چشم پوشی کنیم ، باز هم روایت مذکور مفهوم روشنی دارد و تحریف به معنای کم شدن آیه ای از قرآن را ثابت نمی کند .
❕خداوند قرآن را بر پیامبر گرامی نازل کرد ، تا ایشان مبین و مفسر قرآن باشند ، چنان که می فرماید ؛
« أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ » « ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند. » ( نحل 44 )
👌پیامبر گرامی اسلام ، آیات بسیاری را تفسیر کردند و تصریح کردند که این آیات در شان علی و اهل بیت علیهم السلام نازل شده است ، چنان که احمد بن حنبل رئیس حنابله چنین می گفت ؛
« فضائلی که برای علی شمارش شده است به اندازه ای است که برای هیچیک از صحابه آنچنان فضائلی ذکر نشده است » « ما جاء لأحد من أصحاب رسول اللّه صلى اللّه عليه (و آله) و سلم من الفضائل ما جاء لعلى بن أبى طالب عليه السلام. »
📚مستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص107
❕و یا از ابن عباس نقل می کنند که می گفت ؛
« آیاتی که در قرآن در شان علی روایت شده است ، در حق هیچ یک از صحابه نازل نشده است » « ما نزل فى أحد من كتاب اللّه تعالى ما نزل فى على عليه السلام »
📚الصواعق المحرقه : ص 76 _ نور الابصار شبلنجی : ص73
🔷خطیب بغدادی نیز از ابن عباس نقل می کند ؛
« سیصد آیه در قرآن در شان علی نازل شده است » «نزلت فى على عليه السلام ثلاثمائة آية »
📚تاریخ بغداد : ج 2 ص 221
❕در روایات ما نیز آمده است که علی علیه السلام فرمود ؛
« قرآن به چهار قسمت تقسیم می شود ، یک چهارم آن در شان ما نازل شده است و یک چهارم در مذمت دشمنان ما و یک چهارم آن سنن و امثال است و یک چهارم در رابطه با فرائض و احکام است و کرائم و آیات برگزیده قرآن در شان ما است »
«نَزَلَ الْقُرْآنُ أَرْبَاعاً رُبُعٌ فِينَا وَ رُبُعٌ فِي عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ وَ لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآن »
📚تفسیر فرات کوفی ص 47 _ البرهان ج 1 ص 52 _ بحار الانوار ج 24 ص 305
❕بنابراین ، آیات بسیاری از قرآن در شان و فضل و مقام علی و اهلبیت علیهم السلام نازل شده و توسط پیامبر گرامی ، تفسیر و تطبیق داده شده است ، چنان که ابوبصیر از امام صادق ع سوال کرد ؛
« مردم ( اهلسنت ) مى گويند: پس چرا نامى از على و اهل بيت او در كتاب خداوند عز و جل به ميان نيامده است؟ امام ع فرمود ؛
«به آنها بگوييد: بر پيامبر صلى الله عليه و آله نماز نازل شد، در حالى كه سه و چهار ركعت بودن آن از سوى خداوند، مورد تصريح قرار نگرفت و اين پيامبر بود كه آن را براى مردم تفسير كرد. نيز زكات بر پيامبر نازل شد و تصريح نشد كه در هر چهل درهم، يك درهم زكات بدان تعلّق مى گيرد و پيامبر آن را براى مردم تفسير فرمود. نيز حج بر پيامبر نازل شد و گفته نشد هفت بار طواف كنيد و خود پيامبر، اين حقيقت را براى آنها باز گفت و آيه: «خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولو الأمر خود را اطاعت كنيد» نازل شد كه در حقيقت در حقّ على، حسن و حسين نازل شده است ( و پیامبر چنین تفسیر کرد )»
🔸ادامه 👇
#عصمت_امام_سجاد_ع_و_تنبیه_غلامش
🤔#پرسش
▪️روايتى كه امام سجاد را گناهكار جلوه كرده و عصمتش را به باد ميدهد
ترجمه روايت: امام سجاد غلامی را از برای کاری میفرستند واو دیر میکند، بدين دليل سجاد به وى یک ضربه تازیانه میزنند وغلام گریه میکند ومیگوید ای علی بن الحسین تو مرا بسوی حاجتت فرستادی و حالا مرا میزنی ! امام سجاد میگرید و میگوید که بسوی قبر پیامبر برو و دو رکعت نماز بخوان و از خدا بخواه که روز جزا از علی بن الحسین درگذرد وسپس غلام را آزاد کرد(حتما از شرمندگى/ادمين) وابو بصیر گفت مثل اینکه سزای زدن، آزاد کردن اوست پس امام سجاد سکوت کردند
#متن_عربى: حدثنا الحسين بن سعيد قال: حدثنا القاسم بن علي عن ابي بصير عن ابي جعفر قال: ان ابى ضرب غلاما له قرعة واحدة بسوط وكان بعثه في حاجة فابطى عليه فبكى الغلام وقال : الله يا علي بن الحسين تبعثني في حاجتك ثم تضربني ؟ قال: فبكى ابي وقال : يا بني اذهب الى قبر رسول صلى الله عليه وآله فصل ركعتين ثم قل: اللهم اغفر لعلي بن الحسين خطيئته يوم الدين ثم قال للغلام : اذهب فانت حر قال أبو بصير: فقلت له: جعلت فداك كان العتق كفارة للذنب ؟ فسكت
#منبع: بحارالأنوار علامه مجلسى ج ٤٦ ص ٩٢ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
1⃣در روایات ما ، از زدن برده در صورتی که عصیان و مخالفت صاحبش را می کند ، نهی شده است و تصریح شده است که آزاد کردن چنین برده ای ، سزاوارتر از زدن او است ، چنان که در روایتی ، معصوم ع فرمود ؛
« حلال نیست برده ای که اربابش را عصیان می کند ، زده شود ، اگر برده با عصیان هماهنگی دارد ، او را نگه دارد و الا او را آزاد کند » « فِي مَمْلُوكٍ يَعْصِي صَاحِبَهُ أَ يَحِلُّ ضَرْبُهُ أَمْ لَا فَقَالَ لَا يَحِلُّ (أَنْ يَضْرِبَهُ) إِنْ وَافَقَكَ فَأَمْسِكْهُ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْهُ »
📚الکافی ج 7 ص 261
❕ابو مسعود انصاری ، غلام خود را می زد که متوجه شد ، پیامبر او را از قدرت خداوند می ترساند ، ابو مسعود با شنیدن این سخن پیامبر ، غلام را آزاد کرد ، پیامبر گرامی به او فرمود که اگر چنین نمی کردی ، آتش جهنم در انتظارت بود ؛
«اَبِي مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: كُنْتُ أَضْرِبُ غُلَاماً فَسَمِعْتُ مِنْ خَلْفِي صَوْتاً اعْلَمْ أَبَا مَسْعُودٍ اعْلَمْ أَبَا مَسْعُودٍ إِنَّ اللَّهَ أَقْدَرُ عَلَيْكَ مِنْكَ عَلَيْهِ فَالْتَفَتُّ فَإِذَا هُوَ النَّبِيُّ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ لَمْ تَفْعَلْ لَلَفَحَتْكَ النَّارُ. »
📚جامع احادیث الشیعه ، ج 30 ص 532 _ مستدرک الوسائل ج 18 ص 29
❕امیر مومنان ع فرمود ؛ « وقتی که برده ات عصیان تو را می کند ، او را عفو کن » « وَ اعْفُ عَنْهُ إِذَا عَصَاكَ. »
📚غرر الحکم ، ج 1 ص 115 ح 126
👌بی شک امام سجاد ع که طبق تصریح بزرگان اهلسنت ، سرآمد مردمان در عمل به دستورات دین و سنت پیامبر اسلام ص ، بوده است ، به این نکات و دستورات در مورد غلام و برده ، بی توجه نبوده است .
❕یعقوبی در عظمت و مقام امام سجاد در عمل به دستورات شریعت می نویسد ؛
« او از برترين مردم و سخت كوشترين آنان در عبادت بود و به همين دليل «زين العابدين» (زينت عبادت كنندگان ) نام گرفته است و از فرط وجود آثار سجده بر پيشانى به «ذو الثفنات» (صاحب پينه ها ) ملقب گرديده است »
« كان أفضل الناس و أشدّهم عبادة، و كان يسمّى: زين العابدين، و كان يسمّى أيضا: ذا الثفنات، لما كان في وجهه من أثر السجود »
📚تاریخ یعقوبی ، ج 3 ص 46
❕نووى مى نويسد ؛
« همه بر بزرگوارى او در همه زمينه ها اتفاق نظر دارند » « اجمعوا علی جلاته فی کل شیء »
📚تهذیب الاسماء و اللغات ، ص 244
❕ذهبى صاحب سير اعلام النبلاء مى نويسد ؛
« جلالت قدر وى عجيب و به خدا قسم برازنده او بود، او از نظر شرافت، آقايى، علم، خداشناسى و عقل كاملى كه داشت كاملا شايسته مقام امامت عظمى بود »
كانت له جلالة عجيبة، و حقّ له و اللّه ذلك، فقد كان أهلا للإمامة العظمى؛ لشرفه و سؤدده و علمه و تألّهه و كمال عقله »
📚سیر اعلام النبلاء ، ج 4 ص 240
❕ حافظ ابو نعيم اصفهانى مى نويسد ؛
« على بن حسين بن على بن ابى طالب عليهم السّلام زينت عبادت کنندگان و روشنى بخش زمره فرمانبرداران، شخصى عابد، باوفا، بخشنده و پاك و خالص بود » « زين العابدين و منار القانتين، كان عابدا وفيّا و جوادا صفيّا »
📚حلیه الاولیاء ج 3 ص 133
🔸ادامه 👇
#کشتن_زنان_و_کودکان_و_پیران_در_جنگ
🤔#پرسش
❔دستور به قتل عام زنان و کودکان و بزرگسالان در اسلام ناب و مکتب اهل بیت.
در يكى از معتبرترين كتب شيعه روايتى آمده اينچنين:
#متن_عربى: عنه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري ابي أيوب قال: اخبرني حفص بن غياث: كتب إلي بعض اخواني ان اسأل ابا عبد الله عن مدينة من مدائن الحرب هل يجوز ان يرسل عليهم الماء أو يحرقون بالنيران أو يرمون بالمنجنيق حتى يقتلوا وفيهم النساء والصبيان والشيخ الكبير والاسارى من المسلمين والتجار؟ فقال : يفعل ذلك بهم ولا يمسك عنهم لهؤلاء ولا دية عليهم للمسلمين ولا كفارة.
#ترجمه:
«حفص بن غياث» گفت: از امام صادق درباره شهرى از شهرهاى جنگى سؤال كردم كه آيا جايز است به آنجا آب رها كنيم؟
همچنین در حالى كه در آن شهر، زنان، اطفال و پيرمردان و حتى اسيران مسلمان و تجار هستند، آيا مىتوانيم (آب ببنديم ) يا آنجا را آتش بزنيم و يا با منجنيق خراب كنيم؟
امام فرمود: اين كار را با آنها انجام دهيد، به خاطر وجود اينها در شهر، نمىتوان دست از كفار برداشت، و هيچ ديه و كفّارهاى هم به عهده مسلمانان نيست
#منبع:
تهذيب الأحكام(شيخ طوسی)-ج۶-ص۱۴۲ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌اصل اولیه آن است که در جنگ و نبرد ، تنها باید با آنانی که با مسلمین سر جنگ دارند ، برخورد کرد ، و کودکان و پیران و بردگان که معمولا در جنگ شرکت نمی کنند ، نباید مورد گزند و آسیب واقع شوند .
❕پیامبر گرامی در توصیه خود به سربازان اسلام می فرمود ؛
« برده و پیران و زنان را در نبرد نکشید ... » « وَ لَا تَقْتُلُوا وَلِيداً وَ لَا شَيْخاً كَبِيراً وَ لَا امْرَأَة ... »
📚دعائم الاسلام ، ج 1 ص 369 _ مستدرک الوسائل ج 11 ص 39
👌در روایت دیگری ، امام صادق ع فرمود ؛
« پیامبر از کشتن زنان و کودکان نهی کرد » « لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ قَتْلِ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَان »
📚المحاسن ج 2 ص 327 _ الفقیه ج 2 ص 52
👌و فرمود ؛
« ( در جنگ با مشرکین ) ، مشرکین را بکشید اما پیران و کودکانشان را نکشید » « اقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ وَ اسْتَحْيُوا شُيُوخَهُمْ وَ صِبْيَانَهُمْ. »
📚تهذیب الاحکام ، ج 6 ص 142
👌اما گاه ممکن است که دشمن از این حکم اسلامی سوء استفاده کند و به بهانه اینکه طبق حکم اسلام و دیدگاه مسلمین ، کشتن کودکان و پیران و زنان در نبرد ممنوع است ، این دسته را سپر خود قرار دهند تا از این طریق بر مسلمین غلبه کنند و ممکلت مسلمین را نابود و جان و مال و ناموسشان را به یغما برند و اسلام را نابود کنند ، در این صورت از روی اضطرار ، در جهت مقابله با دسیسه دشمن و جلوگیری از شکست ، از بین بردن کودکان و زنان و پیرانی که دشمن از آنها به عنوان سپر استفاده می کند ، اشکالی ندارد و روایت مورد استناد معاند نیز ناظر به همین فرض است ، چنان که علامه مجلسی در ذیل روایت مذکور می نویسد ؛
« این روایت حمل می شود در جایی که فتح و غلبه بر دشمن جز از این طریق ممکن نیست » « حمل على ما إذا لم يمكن الفتح بغير ذلك. »
📚ملاذ الاخیار ج 9 ص 378
❕در استفتائی از مرحوم امام خمینی پرسیدند ؛
« اگر در جنگ، نيروهاى باطل عدّه اى از مسلمانان (از قبيل زنان، كودكان و پيرمردان) را سپر قرار دهند آيا كشتن مسلمانان مذكور جائز است يا خير؟ »
👌پاسخ ؛
« اگر دفاع از إسلام و مسلمين و سركوب كردن مهاجمين متوقّف بر آن باشد جائز است. »
📚استفتاءات ، ج 3 ص 45
👌و همینطور فرمودند ؛
« اگر يك دسته اى از مسلمين را كفار سپر قرار دادند؛ فرض كنيد كه عراق فاسد، يك دسته اى از مسلمين بى گناه را سپر قرار داد و پشت آنها ايستاده كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب است كه مسلمان و غير مسلمانش را بكشيم. مسلمانها شهيد هستند و به بهشت مى روند و كافرهايش كافرند و به جهنم. دفاع واجب است. »
📚صحیفه امام ، ج 15 ص 118
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پاسخی به معاند پیرامون خالق بودن امامان علیهم السلام
🤔#پرسش
❓امام سجاد خالق زمين است و خورشيد را جا به جا ميكند!
#ترجمه_روايت:
سالم بن قبيصه نقل ميكند كه امام سجاد را ديدم كه ميگفت:
من اولين كسى هستم كه زمين را خلق كرد و آخرين كسى هستم كه آنرا هلاك خواهم كرد
عرض كردم اى پسر رسول الله دليلتان چيست؟
حضرت فرمود: نشانه آن اين است كه اگر بخواهم خورشيد را از مغرب به مشرق، و از مشرق به مغرب ببرم.
پس عرض كردم انجام دهيد! و حضرت اينكار را انجام داد.
#متن_عربى:
شهدت علي بن الحسين وهو يقول: أنا أول من خلق الأرض، وأنا آخر من يهلكها.
فقلت له: يا بن رسول الله، وما آية ذلك؟
قال: آية ذلك أن أرد الشمس من مغربها إلى مشرقها، ومن مشرقها إلى مغربها.
فقيل له: أفعل ذلك. ففعل.
#منابع:
دلائل الأئمه ص ١٩٩ (لينك منبع)
نوادر المعجزات ١١٤ / ٤،
مدينة المعاجز ٢٩٣ / ٦. ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕این روایت از دو بخش تشکیل شده است که یک بخش آن قابل پذیرش و بخش دیگر قابل پذیرش نیست .
1⃣این که امامان ما به اذن الهی قدرت تکوینی دارند و می توانند در عالم تصرفاتی بکنند , و مثلا خورشید را حرکت دهند , شکی در آن نیست , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
🍀 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3800
🍀 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1671
2⃣اما این که امامان خالق زمین باشند , مورد پذیرش نیست , چرا که خداوند با صراحت می فرماید :
" «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» " «... آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير (جهان)، از آن او (و به فرمان او) است! پر بركت و بى زوال است خداوندى كه پروردگار جهانيان است» ( اعراف ٥٤ )
❕و می فرماید : "هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنْ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ». " . «... آيا آفريننده اى جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟! هيچ معبودى جز او نيست؛ با اين حال چگونه (به سوى باطل) منحرف مى شويد؟!». ( فاطر ٣ )
❕و می فرماید :
" . «... بگو: خدا آفريننده همه چيز است؛ و اوست يكتا و حاكم بر همه چيز». " ". «... بگو: خدا آفريننده همه چيز است؛ و اوست يكتا و حاكم بر همه چيز». ( رعد ١٦ )
❕در روایات معصومین نیز به روشنی , تصریح شده است که خداوند خالق اشیاء است .
👌هروى می گوید :
" بحضرت رضا عليه السّلام عرض كردم يا ابن رسول اللَّه اين چه مطالبى است كه از شما نقل مىشود فرمود چه مطلب. عرض كردم ميگويند شما ادعا ميكنيد كه مردم بنده شما هستند فرمود👈 بار خدايا اى آفريننده آسمانها و زمين👉 كه از پنهان و آشكار اطلاع دارى تو ميدانى كه من هرگز چنين چيزى را نگفتهام و نه از هيچ يك از آباء خود شنيدهام خدايا تو ميدانى كه اين امت چه ستمها بما روا ميدارند اين نيز يكى از آنها است. " قُلْتُ لِلرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا شَيْءٌ يَحْكِيهِ عَنْكُمُ النَّاسُ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ يَقُولُونَ إِنَّكُمْ تَدَّعُونَ أَنَّ النَّاسَ لَكُمْ عَبِيدٌ فَقَالَ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ شَاهِدٌ بِأَنِّي لَمْ أَقُلْ ذَلِكَ قَطُّ وَ لَا سَمِعْتُ أَحَداً مِنْ آبَائِي "
📚عیون الاخبار ج ٢ ص ١٨٤
❕در روایت دیگر فرمود :
" خلق و رزق به ما واگذار نشده است , کسی که گمان کند خلق و رزق به ما واگذار شده است قائل به تفویض شده است و چنین کسی مشرک است "
" فَأَمَّا الْخَلْقَ وَ الرِّزْقَ فَلا _ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَ الرِّزْقِ إِلَى حُجَجِهِ ع فَقَدْ قَالَ بِالتَّفْوِيضِ وَ الْقَائِلُ بِالْجَبْرِ كَافِرٌ وَ الْقَائِلُ بِالتَّفْوِيضِ مُشْرِك "
📚عیون الاخبار ج ٢ ص ٢٠٢ _ ج ١ ص ١٢٤
❕امام عصر ع فرمود :
" خداوند است که خالق اجسام است و ارزاق را تقسیم می کند ... ائمه دعا می کنند و خداوند خلق می کند " " ُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى هُوَ الَّذِي خَلَقَ الْأَجْسَامَ وَ قَسَمَ الْأَرْزَاقَ ... فَأَمَّا الْأَئِمَّةُ ع فَإِنَّهُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى فَيَخْلُقُ "
📚الغیبه طوسی ص ٢٩٤
💠ادامه 👇
دوستی دیرینه امام سجاد ع با مروان !!!!
🤔#پرسش
❕دوستی امام سجاد با مروان
❓در قيام مردم مدينه، شورشيان عوامل يزيد را در خانه مروان محاصره كردند، مروان براى نجات خانواده اش به تقلا افتاد، از عبدالله بن عمر خواست كه خانواده اش را نجات دهد، ولى او نپذيرفت. سپس مروان از على بن الحسين(سجاد) خواست كه همسرش، عايشه دختر عثمان و فرزندانش را به خارج از شهر منتقل كند. سجاد نيز آنها را از شهر خارج كرد و فرزندش عبدالله را نيز به آنها سپرد كه وى را با خود ببرند.
#متن_عربى: فكلمه مروان: " يا ابا الحسن ان لي رحماً، وحرمي تكون مع حرمك" فقال الامام: " افعل فبعث بحرمه اليه... فخرج الامام بحرمه وحرم مروان حتى وضعهم في ينبع "، وكان مروان شاكراً لعلى بن الحسين، مع صداقت كان بينهما قديمه
#ترجمه:
مروان به وى گفت: اى ابا الحسن خانواده ام را همراه خانواده ات به مكان امنى ببر، امام همراه خانواده اش خارج شد و خانواده مروان را نيز به خارج از شهر برد و آنها را در شهر ينبع ترك كرد مروان ازين بابت هميشه از سجاد شكرگزارى ميكرد👈 با اينكه بين آنها دوستى ديرينه اى وجود داشت. 👉
#منابع:
١) تاريخ طبرى ج ٥ ص ٤٨٥ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕مروان از قيام مردم بشدت وحشتزده شد، زيرا اين شورش يكى از عناصر ويرانگر و از عوامل تخريب و تباهى بود، از جمله مىترسيد كه از ناحيه شورشيان به زنانش تجاوز شود، اين بود كه ابتدا به عبد اللّه بن عمر پناه برد و از او درخواست كرد تا از زنان او حمايت كند اما عبد اللّه بن عمر، اجابت نكرد، مروان نااميد شد و برگشت در حالى كه مىگفت: خدا روى چنين شخصى را زشت كند .
📚الاغانی ج ١ ص ٢٤
❕و با عجله به خدمت امام زين العابدين عليه السّلام كه معدن بخشندگى و رأفت بود شتافت و تقاضاى خود را مطرح كرد، امام عليه السّلام جواب مثبت داد، اين بود كه زنان اموى را به حرم آن حضرت بردند و امام عليه السّلام آنان را به «ينبع» برد و پس از آن عايشه دختر عثمان زن مروان راهى طايف شد و بر امام زين العابدين عليه السّلام گذر كرد، امام بر او بيمناك گرديد از اين رو پسرش عبد اللّه را براى محافظت وى به همراه فرستاد و عبد اللّه تا پايان حادثه با وى ماند. مورخان مىگويند: امام عليه السّلام چهارصد زن را با اولاد و خدمتگزاران تحت تكفّل گرفت و آنها را با خانواده خودش اداره مىكرد تا اين كه مسلم بن عقبه از مدينه بيرون شد و يكى از آن زنان سوگند ياد كرد كه در منزل پدرش آن آسايش و زندگى راحتى را كه در منزل امام على بن حسين عليهما السّلام ديد، هرگز نديده بود. "
📚تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ، نويسنده: باقر شريف قرشى / مترجم محمدرضا عطائى ج 2، ص: 658
❕پناه دادن امام سجاد ع به مروان , بر خلاف توهم طبری , به خاطر دوستی با مروان نبود , بلکه به خاطر حکم قرآن و سنت نبوی بود که انسان باید حتی به دشمن خود نیز نیکی کند .
👌خداوند می فرماید :
" بدى را از راهى كه بهتر است دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده) ما به آنچه آنها توصيف مىكنند آگاهتريم " " ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ " ( مومنون ٩٦ )
❕و می فرماید :
" وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ _ وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ _
" هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى دفع كن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند! _ اما به اين مرحله جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند نمىرسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند به آن نائل نمىگردند. " ( فصلت ٣٤ _ ٣٥ )
👌و در وصف بندگان صالح خود می فرماید :
" وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين " " و خشم خود را فرو مىبرند و از خطاى مردم مىگذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. " ( آل عمران ١٣٤ )
❕ در مناقب ابن شهرآشوب درباره اخلاق رسول اكرم ص آمده است:
«وَلَا يَجْزِي بِالسَّيِّئَةِ السَّيِّئَةَ وَلَكِنْ يَغْفِرُ وَيَصْفَحُ " بدى را به بدى جزا نمىداد بلكه (با خوبى به مقابله با آن مىپرداخت و) مىبخشيد و صرف نظر مىكرد». "
📚مناقب ابن شهر آشوب ج ١ ص ١٤٧
❕بر پایه این حکم اسلامی , امام سجاد ع با دشمنانش با نهایت نیکی و مدارا رفتار می کرد .
💠ادامه 👇
توضیحی پیرامون امام بودن فرزند بزرگتر !!!!
🤔#پرسش
❓در اصول كافى روايتى هست بدين مضمون؛
#ترجمه: بزنطی میگوید: از امام رضا پرسیدم: وقتی امام از دنیا رفت، چگونه امام بعدی را بشناسیم؟
امام رضا فرمود: امام، چند نشانه دارد. از جمله اینکه باید بزرگترین فرزندِ پدرش باشد.
#منبع: اصول کافی ج ١ ص ٢٨٤ (لينك)
با سند صحيح. [مرآة العقول ٢٠٤/٣]
#متن_عربى: قلت لأبي الحسن الرضا : إذا مات الإمام بم يعرف الذي بعده؟ فَقَالَ : لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ، مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ.
١) طبق ادعاى اين آخوند، امام رضا ...
٢) با استناد به اين روايت محمد باقر فرزند بزرگ سجاد بوده
٣) با استناد به اين روايت عبدالله افطح امام هفتم است نه موسى كاظم
فرزندان جعفر صادق:
١. اسماعیل
٢. عبدالله أفطح
٣. موسی کاظم
و...
اسماعیل، در زمان امام صادق درگذشت،
عبدالله، بزرگتر از موسی بود لذا ادعاى امام رضا، او باید امام بعدی باشد.
اكثر شیعیان در آن زمان، قائل به امامتِ عبدالله شدند. و مشهور به «فطحیه» گشتند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌معاند برای سرپوش گذاشتن بر رسوایی که در ذیل برای او رقم زدیم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14133
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14135
❕به روایتی استناد کرده است که فرزند بزرگتر باید امام باشد و بر این اساس مثلا امامت امام کاظم ع باطل است , زیرا ایشان فرزند بزرگتر نبودند و عبدالله افطح فرزند بزرگ بودند ❗️❗️
👌او توجه ندارد که امام رضا ع علامات امام ع را بر می شمرد , یعنی زمانی که امام ع به امامت می رسد و متصدی این منصب الهی می گردد , ویژگی هایی دارد که یکی از آن ویژگی ها این است که بزرگترین فرزند پدرش است : "لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ "
📚الکافی ج ١ ص ٢٨٤
❕ممکن است امام ع فرزند دوم یا سوم باشد , اما زمانی که متصدی مقام امامت می گردد , فرزندان قبل از او از دنیا رفته باشند و او در زمان تصدی امامت مصداق فرزند بزرگتر پدرش قرار می گیرد .
👌از سوی دیگر , امامت زمانی در فرزند بزرگتر است که فرزند بزرگتر نقص و آفتی نداشته باشد , چنان که امام صادق ع فرمود ;
" امر امامت در فرزند بزرگتر است تا زمانی که در فرزند بزرگتر آفت و نقصی نباشد " " ْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَمْرَ فِي الْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ. "
📚الکافی ج ١ ص ٢٨٥
❕بنابراین امام ع باید آفت و نقصی نداشته باشد تا مبادا این امر سبب شود مردم از امام ع دور شوند و امام ع در نظر مردم بد جلوه کرده و بدین وسیله مردم به سراغ امام ع برای هدایت نیایند .
👌عبدالله افطح اگر چه از امام کاظم ع بزرگتر بود , اما " افطح " و فیل پا بود و این نقص و آفت در بدن او بود , از سوی دیگر آفت دینی نیز در او بود و فاسد المذهب بود , لذا نمی توانست امام باشد , چون دو آفت بدنی و دینی در او بود :
" كعبد الله الأفطح فإنه كان بعد أبي عبد الله عليه السلام أكبر ولده لكن كان فيه عاهتان: الأولى أنه كان أفطح الرجلين أي عريضهما، و الثاني أنه كان جاهلا بل قيل فاسد المذهب. "
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج3، ص: 207
❕شیخ عباس قمی می نویسد :
" و امّا عبد اللّه بن جعفر پس او بعد از اسماعيل بزرگتر بود از ساير برادران خويش و او را نزد پدر چندان مكانت و منزلتى نبود، و در اعتقاد متهم بر مخالفت با پدر بوده و گفته شده كه با حشويّه خلطه و آميزش داشت و ميل به مذهب مرجئه داشت، و بعد از فوت پدر ادّعاى امامت نمود و حجّتش بر امامت، كبر سنّ بود. به اين سبب جماعتى از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام او را متابعت كردند و چون او را امتحان كردند دست از او كشيدند و به امامت برادرش موسى عليه السّلام رجوع كردند از بسيارى براهين و دلالات باهرات كه از حضرت مشاهده كردند، بلى قليلى از مردم به همان اعتقاد ماندند و امامت عبد اللّه را اختيار كردند و ايشان را فطحيّه گويند، و اين لقب از آن يافتند كه به امامت عبد اللّه، قايل شدند چه آن كه عبد اللّه افطح الرّجل بود يعنى فيل پا ... "
📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج2، ص: 1413
❕بنابراین امام کاظم ع مصداق فرزند بزرگتر بدون آفت بوده است که متصدی مقام امامت شدند , زیرا اسماعیل قبل از ایشان از دنیا رفت و ایشان در زمان تصدی منصب امامت , فرزند بزرگ پدرشان بودند , آن هم فرزند بزرگی که آفتی در او نبود که با این قید نیز عبدالله افطح که آفت در او بود خارج می شود .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
رابطه بین زدن موهای زائد بدن و تعدیل میل جنسی !!!!!
🤔#پرسش :
❓موى زياد شهوت را كم ميكند :
در كتاب من لايحضر الفقيه نوشته شيخ صدوق يكى از موسسين مذهب شيعه روايتى عجب اما واقعى آمده است بدين مضمون؛
#ترجمه: امام على گفت: موى هيچ مردى زياد نميشود مگر اينكه شهوتش كم شود(موى زياد مردان شهوت آنها را كم ميكند)
#متن_عربى: جعفر عن أبيه قال : قال على: ما كثر شعر رجل قط إلا قلت شهوته.
#منابع:
الف) من لايحضر الفقيه ج ٣ ص ٤٧٢
ب) وسائل الشيعه ج ٢٠ ص ٢٤١
▪️اما اين ادعاى على دقيقا برعكس واقعيت علمى است. سايت رويان كلينيك ميگويد:
اگر سطح تستوسترون به شدت کاهش یافته و بسیار پایین تر از حد طبیعی شود، این علایم بروز خواهند كرد:
١) کاهش میل جنسی ٢) انرژى کمتری ٣) افزایش وزن ٤) احساس افسردگی ٥) کم مویی بدن(ريزش مو)
پس هرمون تستسترون باعث پر پشتى مو و زياد شدن ميل جنسى ميشود نه برعكس ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌از برخى روايات، استفاده مىشود كه موى بدن انسان، در تعديل ميل جنسى ( نه از بین بردن میل جنسی ) مؤثّر واقع مىشود.
❕آنچه در روايات وارد شده، اين است كه اگر موى زائد بدن، كوتاه نشود، موجب تعدیل شهوت جنسى مىگردد. ازاينرو براى تعدیل و کنترل شهوت جنسى، مىتوان از اين راهكار استفاده كرد.
👌 در روايت، وارد شده است كه روزى مردى نزد پيامبر ص آمد و عرض كرد: يا رسول اللّه! من وضع مالى خوبى ندارم كه با زنان ازدواج كنم. به خاطر مجرّد بودنم، چه كنم؟ پيامبر فرمود: « [دو كار انجام بده: يكى اينكه] موى بدن خود را زياد كن و [ديگر اينكه] بر روزه گرفتن، مداومت كن». پس آن شخص رفت و چنين كرد و درنتيجه، شهوتش تعدیل شد "
" جَاءَ رَجُل إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- لَيْسَ عِنْدِي طَوْلٌ فَأَنْكِحَ النِّسَاءَ فَإِلَيْكَ أَشْكُو الْعُزُوبِيَّةَ فَقَالَ وَفِّرْ شَعْرَ جَسَدِكَ وَ أَدِمِ الصِّيَامَ فَفَعَلَ فَذَهَبَ مَا بِهِ مِنَ الشَّبَقِ "
📚الکافی ج ٥ ص ٥٦٤
❕امام على عليه السّلام مىفرمايد: " ما كثر شعر رجل قطّ إلّا قلّت شهوته. " " موى هيچ مردى زياد نمىشود، مگر اينكه شهوتش كم شود. "
📚وسائل الشیعه ج ٢٠ ص ٢٤١
❕از سوى ديگر، از اين روايات استفاده مىشود كه اگر شخص، موى بدن خود را كوتاه كند، شهوتش زياد خواهد شد. پس مىتوان چنين نتيجه گرفت كه فردى كه بخواهد از ناتوانى جنسى رها شود، مىتواند از اين راه، بهره گيرد و شهوت جنسىاش را بالا ببرد.
📚تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها ... ، ص: 165
❕آنچه گفته شد , موافق یافته های علمی نیز است , چنان که برخی از سایتهای علمی می نویسند :
" دکتر لورن استریکر استاد برجسته سلامت زنان در دانشکده ی پزشکی دانشگاه نورث وسترن است .این، متخصص زنان و زایمان در این زمینه گفت : در حالی که بسیاری از زنان به خاطر دلایل مذهبی موی خود را می زدایند٬ بسیاری معتقدند که بی مویی آلت باعث افزایش میل جنسی حین رابطه شده و احساس پاکیزگی و تمیزی بیشتری به شما می دهد.
❕اخیرا طی تحقیقی که دانشمندان دانشگاه هندوستان بر روی خاطرات زنان بین 18 تا 68 سال انجام دادند دریافتند که کسی که موی خود را می زداید٬ میزان علاقه اش برای داشتن رابطه ی جنسی و فعالیت های جنسی خاص بیشتر است "
🌐https://b2n.ir/f42319
❕بنابراین بین زدن یا نزدن موهای زائد با میل جنسی ارتباط است , زدن موهای زائد موجب افزایش میل جنسی و نزدن موجب تعدیل و کنترل میل جنسی می گردد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
استغفار پیامبر اسلام از گناهش !!!!
🤔#پرسش :
❓در آيه ٥٥ از سوره غافر، خطاب به پيامبر اسلام توصيه به توبه و تقاضاى بخشش گناهانش شده است! متن آيه و ترجمه اش چنين است:
سوره غافر - آیه ٥٥
#متن_عربى: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ
#ترجمه: پس صبر کن(خطاب به محمد) که البته وعده الله حق است و بر گناه خود آمرزش طلب کن و صبح و شام به تسبیح و ذکر و ستایش پروردگار خود بپرداز
به این آیه دقت کنید در این آیه خطاب به پیامبر اسلام گفته شده كه از گناه خود توبه کند
یعنی از نظر نويسندگان قرآن حتی پیامبر اسلام هم عصمت نداشته است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌شما اگر در رابطه با عصمت پیامبر گرامی اسلام قرآن برایت ملاک و معیار است , همین قرآن با صراحت تمام در آیه ابتلاء و تطهیر و اولی الامر , عصمت پیامبر گرامی اسلام ص و امامان ع را به اثبات می رساند که ما در ذیل از این آیات بحث کرده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2994
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4097
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3450
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3814
❕اگر بخواهیم به آیات دیگری نیز در عصمت پیامبر گرامی اسلام استدلال کنیم , می توان به آیاتی استدلال کرد که دستور به اطاعت از پیامبر گرامی اسلام به صورت مطلق می دهد . خداوند می فرماید :
" وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُواْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ انَّ اللَّهَ شَدِيدُ العِقَاب " " آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيرد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهى كرده خوددارى نماييد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد كه خداوند شديد العقاب است. " ( حشر ٧ )
❕و می فرماید : " مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَمَا ارْسَلْنَاكَ عَلَيهِمْ حَفِيظا " " كسى كه از پيامبر اطاعت كند اطاعت خدا كرده و كسى كه سرباز زند، تو در برابر او مسئول نيستى. " ( نساء ٨٠ )
👌و می فرماید : "فَلَا وَ رَبِّكَ لَايُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُم ثُمَّ لَايَجِدوُا فِى أَنَفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسلِيما " " به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اينكه تو را در اختلافات خود به داورى مىطلبند، و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند، و كاملًا تسليم باشند. " ( نساء ٦٥ )
❕طبق اين آيه بايد در برابر اوامر و نواهى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تسليم مطلق بود تسليم و اطاعت بىقيد و شرط، جز در برابر معصوم ممكن نيست؛ زيرا در صورت خطايا ارتكاب گناه يا معصيت نه تنها نبايد تسليم بود، بلكه بايد تذكر داد، يا نهى كرد.
👌بنابراین در مجموع آيات سه گانه فوق يك حقيقت را با عبارات مختلف و متنوع بيان مىكند؛ و آن اينكه بايد در برابر دستورها، برنامهها و داورىهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به طور كامل تسليم بود، و اين جز با قبول مقام «عصمت» او ممكن نيست.
❕قابل توجه اينكه فخر رازى در تفسير خود پیرامون آیه دوم مورد اشاره مىگويد:
«اين آيه از قوىترين دلايل عصمت پيغمبر اسلام در جميع اوامر و نواهى، و در جميع ابلاغهاى او از سوى خدا است؛ زيرا اگر او در چيزى خطا كند اطاعت او اطاعت خدا نخواهد بود، و نيز واجب است در افعالش نيز معصوم باشد؛ چرا كه خداوند امر به متابعت او- به طور مطلق- كرده است».
📚تفسیر کبیر ج ١٠ ص ١٩٣
❕همینطور خداوند می فرماید :
" براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مىكنند. " " لَقَد كَانَ لَكُم فِى رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَومَ الآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً " ( احزاب ٢١ )
❓آيا اقتداى كامل و بىقيد و شرط نسبت به كسى بدون داشتن مقام عصمت امكانپذير است؛ پس اين دستور، گواه روشنى بر اين حقيقت است كه او بايد معصوم باشد والّا ممكن نبود در همه چيز و براى هر كس و در هر زمان و مكان سرمشق باشد. روى اين جهت آيه فوق از يك نظر هماهنگ با آياتى كه مؤمنان را امر به اطاعت از پيغمبر اكرم بدون قيد و شرط مىكند است .
❕باز خداوند می فرماید :
" وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى _ انَ هُوَ الَّا وَحْىٌ يُوحى " " او ( پیامبر اسلام ) هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد- آنچه آورده چيزى جز وحى نيست كه به او وحى شده است. " ( نجم ٣ و ٤ )
👌از اين تعبير به خوبى به دست مىآيد كه پیامبر اسلام هرگز دروغ و خلافى نمىگويد، و هيچگاه در سخنش مرتكب خطا نمىشود، و گمراهى و انحراف در مورد او وجود ندارد مَا ضَلِّ صَاحِبُكُم وَ مَا غَوى.
📚پیام قرآن ج ٧ ص ٧٥ به بعد
💠#ادامه 👇