eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
233 ویدیو
58 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❔شاگردانم زیاد سوال می کنند که ما در به دنیا آمدن هیچ اختیاری نداشتیم و جبرا به دنیا آمدیم ، من نمی خواستم به بیایم چرا خدا من را جبرا به دنیا آورد و مورد امر و نهی قرار داد ❗️آیا معاذ الله این ظلم خداوند به ما محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌 در صورتی که بگوییم انسان بدون اختيار خويش پا به عرصه هستى گذاشته است اما در مقابل، از نعمتى بى نظير برخوردار گشته و آن عبارت است از «هستى»، «وجود» و آثار آن. در مقابل «عدم»، «» و «ندارى» نقمت و زيانى بى نظير است. ❕خداوند لطف بزرگى فرموده كه ما را از عرصه نيستى به هستى درآورده است و ما بايد شكرگزار چنين اى باشيم و لو آن كه اختيار و اراده ما در آن، هيچ نقشى نداشته باشد. 👌 البته اگر خوب دقت كنيم ترجيح «زندگى» بر مرگ و «بود» بر نبود در نهاد و فطرت هر انسانى نهفته است و همگان در جهت ادامه حیات خودشان تلاش میکنند و با عواملی که حیات آنها را به می اندازد مبارزه می کنند ، همه این ها گواه بر آن است که حیات و وجود فطری بشر است و خداوند چیزی به انسان بخشیده است که مورد رغبت همه انسانها است ، البته اگر در ميان انسانها كسى مخالف اين نظر باشد به جهت برخى مشكلات پيش آمده است كه بايد سعى كند از جلو راه خود بر دارد . نه اينكه بخاطر مشكلات به اصل حيات و زندگى بدبين و باشد. 🔰البته معتقد است که بشر به اختیار خودشان پا به عرصه وجود گذاشته است و چنین نبوده است که افراد انسان در به دنیا آمدن اختیاری از خود نداشته باشند . ❕این مطلب است که خداوند در سوره اعراف به آن اشاره کرده و می فرماید ؛ « وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ » 🔸« به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟! گفتند آرى، گواهى مى دهيم (چرا چنين كرد؟) براى اينكه در روز رستاخيز نگوئيد ما از اين بوديم (و از پيمان فطرى توحيد و خداشناسى بى خبر).» 🔰اعراف 172 👌از روایات متعددی استفاده می شود هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند، آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد « أَ لَسْتُ بِرَبِّكُم » آيا پروردگار شما نيستم ، همگى در پاسخ گفتند:" بَلى شَهِدْنا" آرى بر اين حقيقت گواهيم. 👌سپس همه اين ذرات به صلب آدم یا به گل آدم باز گشتند و به همين جهت اين عالم را عالم ذر و اين پيمان را پيمان مى نامند. 📚بحار الانوار ج 5 ص 225 باب 10 ❕روشن است که اقرار به ربوبیت الهی در زندگی فرد فرد انسان ها ، منوط به پذیرفتن اصل حیات و است ، ذریه آدم با اقرار به ربوبیت الهی درواقع اعلام رضایت به حیات و به زندگی دنیا آمدن کردند و خداوند پس از این رضایت و اقرار به ربوبیت الهی ، آنها را به حیات دنیا آورد ، اگر چه پس از این پیمان برخی از انسانها به این عهد و عمل نکردند و ربوبیت خداوند را انکار و حتی نسبت به اصل حیات خود اعتراض کردند . 🔹بنابراین بر خلاف آنچه برخی می کنند ،خلقت اجباری در کار نبوده است و خداوند افراد انسان را پس از رضایت خودشان ، زندگی و حیات و وجود داده است ، و پس از آن ، حب به حیات و زندگی و توحید ربوبی خداوند با فطرت انسانها آمیخته گشته و به صورت یک پیمان فطری در آمده است و خداوند نسبت به فراموشی این دو اصل فطری تذکر داده است . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔از برخی محققین شنیده ام که ابوبکر در هیچ جنگی اصلا دست به شمشیر نبرده است و خیلی اهل شجاعت و نبوده است ❗️ این مطلب چقدر سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌ابن ابی الحدید از علمای برجسته اهل سنت می نویسد ؛ « اصلا دیده نشد که ابوبکر تیری به سوی دشمن پرتاب کند یا شمشیری بکشد و یا خونی از دشمنان به بریزد » 📚شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ج 13 ص 281 ❕ابوبکر در جنگ بدر که نخستین جنگ مسلمین در برابر مشرکین بود ، به بهانه بودن با پیامبر از حضور در میدان نبرد کرد و با این که پیامبر گرامی شخصا به میدان نبرد آمد ، اما ابوبکر هیچگاه در صحنه نبرد حاضر نشد . 📚سیره ابن هشام ج 2 ص 457_ مجمع الزوائد ج 9 ص 12 👌ابن تیمیه برای توجیه عدم حضور ابوبکر در میدان می گوید ؛ « جهاد گاهی جهاد بدنی و حضور در میدان است و گاهی جهاد در دعا کردن و عدم حضور در میدان است ، ابوبکر از حضور در میدان بدر امتناع کرد ، اما وقتی پیامبر پا به میدان گذاشت ، برای پیروزی پیامبر دعا کرد ، ابوبکر و عمر در جهاد دعا کردن از دیگران داشتند » 📚منهاج السنه ج 8 ص 78_ 86 _ مجموع الفتاوی ج 28 ص 257 ❕در جنگ احد نیز با تمام از صحنه نبرد گریخت چنان که عایشه از او نقل می کند ؛ « ابوبکر هرگاه جنگ احد را به خاطر میاورد گریه می کرد و می گفت من اولین نفری بودم که از صحنه احد بازگشتم » 📚سیره ابن اسحاق ج 6 ص 183 ❔آیا براستی ابوبکر با فردی مانند علی علیه السلام و رشادت های او قابل مقایسه است تا جایی که سفیان می گفت ؛ « علی بن ابی طالب مانند کوهی بین مسلمین و مشرکین بود ، خداوند به وسیله او به مسلمین عزت و به مشرکین ذلت داد » 📚بحار الانوار ج 41 ص 62 ❕شجاعت و دفاع مثال زدنی علی علیه السلام از پیامبر اسلام و آیین او به قدری بود که علمای اهل از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود ؛ « در شب معراج، بر ساق عرش حضرت پروردگار، اين مكتوب را مشاهده كردم: خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، او را به نيروى على و تأييد نمودم» 📚تاریخ بغداد ج 11 ص 173_ ذخائر العقبی ص 69_ کنزالعمال ج 6 ص 158 ❕و نقل می کنند که فرمود ؛ « على، شير خدا و از نيام كشيده خداوند است كه دشمنان او را از پاى درمى آورد » 📚ذخائر العقبی ص 92 👌از ابن عباس نیز می کنند که می گفت ؛ « على كسى بود كه در هر نبردى پرچمدارى رسول خدا را به عهده داشت؛ على كسى است كه در هنگام پا به فرار گذاشتن ديگران، پايدارى كرد و از كارزار دست نكشيد » 📚الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 2 ص 457 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔نظرتان درباره این سخن در مورد هلال ماه چیست ❕ 💢اگر در همه دنیا یک جا ماه دیده شد، برای کل مردم زمین اول ماه است/ چند اول ماه، خلاف واقعیت و قرآن کریم است ✔️آیت‌الله‌‌‌‌‌‌‌ نوری همدانی: 🔹بر اساس بیان قرآن، ماه یک موجود است که مبدا، مسافت و مقصد آن معلوم است و یک بدر بیشتر نداریم. 🔹این نوع اختلافات را باید از روی قرآن حل کنیم؛ قرآن فرموده که تعداد ماه‌ها در سال ۱۲ عدد بیشتر نیست و ملاک هم ماه است. 🔹در همه دنیا در یک جا اگر ماه دیده شد برای کل مردم زمین اول ماه است، زیرا ماه موجود مشخص است. 🔹آیت‌الله بروجردی و امام به وحدت افق قائل بودند؛ لذا اگر ما بخواهیم با قرآن ارتباط بیشتری داشته باشیم خیلی از مسائل فقهی را می‌توانیم حل کنیم. 🔹متاسفانه در یک شهر نیز این اختلاف را می‌بینیم که نمونه آن در قم هم رخ داده است و در سال جاری با اینکه جمعه، عید فطراعلام شده بود برخی شنبه را عید می‌دانستند. 💠پاسخ💠 👌بحث این است که هرگاه در نقطه اى از جهان هلال ماه رؤيت شود آيا براى ساير نقاط كافى است؟ ❕مشهور در ميان فقهاى گرامى اهل بيت عليهم السّلام اين است كه اتّحاد افق شرط است. مرحوم محقّق يزدى مسأله را در عروه مطرح كرده و تقارب بلاد يا وحدت افق را شرط دانسته و اكثريّت قريب به اتّفاق محشّين، آن را پذيرفته اند. 💠ولى بعضى از بزرگان پيشين و معاصر آن را شرط ندانسته و رؤيت هلال را در يك نقطه از جهان كافى براى مناطق ديگر دانسته اند. ❕استدلال این دسته از علما بر آن است که طلوع ماه و تولّد آن يك امر است نه زمينى و خروج از تحت الشعاع ، يك پديده آسمانى است كه مربوط به مقابله خورشيد با ماه است. هرگاه آن نيمى از كره ماه كه دائما مقابل ما قرار گرفته از تاريكى خارج شود و كمى از آن در برابر خورشيد قرار گيرد، ماه نو آغاز شده است و ارتباطى با مناطق مختلف ندارد و اين يك امر آسمانى است نه زمينى. 📚المستند فى شرح العروة الوثقى للبروجردى، ج 12، ص 118 🔹مرحوم صاحب می نویسد ؛ « ما حکم می کنیم به وجوب روزه یا وجوب قضاء روزه فوت شده در صورت ثابت شدن هلال ماه در شهر مکلف یا شهر و منطقه دیگر چه می خواهد منطقه دیگر نزدیک به منطقه مکلف باشد و چه دور باشد» 📚الحدائق الناضره ج 13 ص 266 ❕این دسته از علما به روایاتی استدلال می کنند که امام علیه السلام فرموده اگر در سایر شهر ها ماه رویت شد و اهالی آن شهر ها به رویت تصریح کردند ، برای سایر شهرها نیز هلال ماه ثابت می شود . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اگر ( اول ماه رمضان برایت ثابت نشد و آن را روزه نگرفتی ) اما اهالی شهر های دیگر گفتند که آن روز ، روز اول ماه بوده است ، آن روزه را کن و روزه بگیر » 📚التهذیب ج 4 ص 157 👌امام علیه السلام در این روایت شهادت اهالی سایر شهرها را ملاک قرار داده است ، چه می خواهد آن شهرها با شهر مکلف هم افق باشد یا نباشد ، همین که ماه در شهری و منطقه ای ثابت شد ، برای دیگر نیز ثابت می شود . 📚الحدائق الناضره ج 13 ص 265 ❕« راوی از امام علیه السلام سوال کرد در مورد ثبوت هلال ماه رمضان در صورتی که در روز بیست و نهم شعبان دیده نشود ؟ 🔹امام فرمود ؛ « شعبان را در این صورت روزه ادامه بده ، اما اگر اهالی شهر دیگری گفتند که هلال ماه رمضان را دیده اند ، تو روز اول رمضان را قضاء کن » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 293 ❕در این روایت نیز امام علیه السلام معیار را شهادت سایر شهرها بر رویت هلال قرار داده است چه می خواهد آن شهر ها با شهر مکلف اتحاد افق داشته باشد و چه نداشته باشد . 👌البته عده ای دیگر از فقها این ادله را قبول نداشته و به نقد آن پرداخته اند که جهت آگاهی از ادله آنها کنید ؛ 📚چند نکته مهم درباره رویت هلال ، مکارم شیرازی ، ص 17 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔ما می گوییم در برزخ یا بهشت برزخی داریم یا حهنم برزخی ❕مومنین کامل وارد بهشت برزخی و کافران وارد دوزخ می شوند ❗️تکلیف شیعیان گنهکار چه می شود ❕آنها وارد بهشت می شوند یا دوزخ ❕یا اصلا برزخ را تجربه نمی کنند ❕❕ 💠💠 👌ما معتقديم در ميان اين جهان و سراى آخرت، جهان سوّمى به نام «برزخ» است كه ارواح همه انسانها پس از مرگ تا روز قيامت در آن قرار مى گيرند. ❕قرآن می فرماید ؛ 🔰«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخ الى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ و پشت سر آنها (پس از مرگ) برزخى است تا روز قيامت». ( مومنون 100) 👌البته از جزئيات آن جهان نيز زيادى نداريم و نمى توانيم داشته باشيم، اين قدر مى دانيم كه ارواح نيكان و صالحانى كه در درجات بالا قرار دارند مانند ارواح شهدا در آن جهان، متنعّم به نعمتهاى هستند: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا فى سَبيلِ اللَّهِ امْواتاً بَلْ احْياء عِنْدَ ربِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زنده اند و در پيشگاه پروردگارشان متنعّم اند». ( آل عمران 169) 👌و نيز ارواح ظالمان و طاغوتها و حاميان آنها در آن جهان معذّبند، همان گونه كه قرآن درباره فرعون و آل فرعون مى گويد: « عذاب آنها (در برزخ) آتش (دوزخ) است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى شوند، و روزى كه قيامت برپا شود (مى فرمايد) آل فرعون را داخل عذابها كنيد!». ( مومن 46) ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مومنین در برزخ در حجره هايى از بهشت قرار دارند، از غذاهاى بهشتى مى خورند، و از نوشيدني هايش مى نوشند، و مى گويند پروردگارا، هر چه زودتر قيامت را بر پا كن و به هايى كه به ما داده اى وفا فرما ، ارواح کفار نیز در آتش جهنم هستند و آتش بر آنها عرضه می شود و می گویند خدایا قیامت را برپا مکن و آنچه در مورد عذاب به ما وعده داده ای اجرا مکن و آخرین ما را به اولین ما ملحق مکن » 📚 الکافی ج 3 ص 244 _ بحار الانوار ج 6 ص 270 ❔حال سوال در مورد دو باقی مانده از انسانها می باشد ‌که سرنوشت آنها چه می شود ؛ 1⃣مستضعفین 2⃣ مومنین گنهکار که بدون توبه از دنیا رفته اند . ❕دسته اول یعنی مستضعفین را درک نمی کند و برزخ برای آنها همانند یک خواب می گذرد و از آنجایی که عناد و دشمنی با خداوند نداشتند ، به تعبیر روایت در عالم برزخ رائحه ای از بهشت به آنها می رسد ، اما برزخ را کاملا درک نمی کنند . 📚بحار الانوار ج 69 ص 158 👌اما مومنین گنهکار که بدون از دنیا رفته اند ، نخست وارد دوزخ برزخی می شوند تا گناهانشان با عذاب شدن بریزد و پس از آن وارد بهشت برزخی می شوند . ❕ امام علیه السلام فرمود : « بنده مومن زمانی که گناهانش زیاد شود و کاری نکند تا آن ها بخشیده شود ،خداوند او را مبتلا به حزن و اندوه در دنیا می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشود خداوند او را گرفتار بیماری در جسمش می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشد خداوند جان دادنش را بر او سخت می گیرد تا کفاره گناهانش باشد و اگر چنین نشد در قبر و گرفتار می شود تا زمانی که خداوند را ملاقات می کند گناهی بر او نباشد » 📚امالی صدوق ص 294 👌عمرو بن یزید می گوید ؛ « از امام صادق علیه السلام سوال کردم که شما می گویید تمام شیعیان ما در بهشت هستند ، در حالی که برخی از آنها گناهان کبیره اند ❕ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « آری تمام شیعیان به شفاعت پیامبر و وصی پیامبر وارد بهشت می شوند اما من از شما می ترسم » 📚الکافی ج 3 ص 242 ❕از این روایت شریف نیز استفاده می شود که مومنین گناهکار در برزخ برای پاک شدن گرفتار هستند ، طبیعتا اگر به اندازه گناهان عذاب شوند و کاملا از گناهان پاک شوند ،دیگر دلیلی بر ماندن آنها در جهنم برزخی نیست و وارد بهشت می شوند . 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👇 🔰آنچه گفته شد به وضوح از روایات استفاده می شود و به دست می آید با این وجود برخی از معتقدند که مومنین گنهکار برزخ را درک نمی کنند و همانند مستضعفین برزخ برای آنها شبیه خواب می گذرد و چیزی نمی فهمند تا روز قیامت مورد حساب و واقع شوند ، لذا چنین می گویند ؛ « گروه سوّمى كه گناهان كمترى دارند نه جزء مومنین کاملند و نه ظالمین کامل ، و مشمول هيچ كدام از عذاب و كيفر ، گويى در جهان برزخ در حالتى شبيه به خواب فرو مى روند و در رستاخيز بيدار مى شوند » 📚اعتقاد ما ، ص 71 ❕شیخ نیز درباره حال برزخی مومنین گنهکار می گوید ؛ « ممکن است برزخ را درک کنند و ممکن است برزخ آنها شبیه خواب باشد و چیزی را درک نکنند ، درک برزخ برای عذاب شدن است تا در قیامت خداوند را پاکیزه ملاقات کنند و همچنین است که اصلا در برزخ مورد حساب قرار نگیرند تا قیامت ...» 📚اوائل المقالات ص 76 👌اما بر آن است که مومنین گنهکار برزخ را درک کرده و برای تطهیر عذاب می شوند و پس از تطهیر در صورتی که هنوز قیامت برپا نشده باشد ، وارد بهشت برزخی می شوند ، بر این نظریه علاوه بر ادله مذکور ، ادله دیگری نیز است که جهت پرهیز از اطناب به همین مقدار می کنیم . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔پیامبر گرامی اسلام بارها به اصحاب خود وعده فتح ایران و روم و ... را داد ❕اهل سنت می گویند این وعده با فتوحات خلفا شد یعنی پیامبر وعده به آمدن خلفا و فتوحات آنها داد ❗️حال شما چگونه با این فتوحات مخالفید و عمل خلفا را نکوهش میکنید ❕❕ 💠💠 👌جریان پیشگویی پیامبر گرامی در مورد نفوذ اسلام به مناطق جهان از جمله ایران و روم ، از جریانات تاریخی است که در کتب حدیثی و تاریخی شیعه واهل سنت نقل شده است . ❕شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « هنگامى كه پيامبر خدا ( در جنگ احزاب ) خندق را مى كَنْد، مسلمانان به مانعى برخوردند. پيامبر خدا، كلنگ را از دست اميرمؤمنان يا سلمان گرفت و ضربه اى بر آن فرود آورد كه سه تكّه شد. در اين هنگام، پيامبر خدا فرمود: «خداوند با اين ضربه من، گنجهاى كسرا و را برايم گشود». ❕يكى از افراد ( منافق ) به رفيقش گفت: وعده گنجهاى كسرا و قيصر را به ما مى دهد، در حالى كه هيچ يك از ما [از بيم دشمن] قادر نيست براى قضاى حاجت، بيرون رود » 📚الکافی ج 8 ص 216 ❕متقی هندی از علمای اهل سنت ، از بَراء بن عازِب نقل می کند ؛ « هنگامى كه پيامبر خدا به ما دستور حفر خندق را داد، در قسمتى از خندق به سنگ بسيار بزرگ و سختى برخورديم كه تيشه ها در آن، كارگر نبود. به پيامبر خدا اطّلاع داديم و ايشان آمد. چون پيامبر سنگ را ديد، لباسش را كَنْد و كلنگ را گرفت و گفت: «به نام خدا!». آن گاه، ضربه اى زد كه يكْ سومِ تخته سنگ شكست. سپس گفت: «اللَّه اكبر! كليدهاى به من داده شد. به خدا سوگند كه هم اينك، كاخهاى سرخ آن را مى بينم!». 👌سپس ضربه دوم را زد و يكْ سومِ ديگر تخته سنگ شكسته شد. آن گاه گفت: «اللَّه اكبر! كليدهاى ايران به من داده شد. به خدا سوگند كه كاخهاى سفيد مدائن را مى بينم!». آن گاه، ضربه سوم را فرود آورد و گفت: «به نام خدا!». در اين هنگام، باقى مانده سنگ شكست. سپس گفت: «اللَّه اكبر! كليدهاى يمن به من داده شد، به خدا سوگند، هم اينك از همين جا دروازه هاى صنعا را مىبينم». 📚کنزالعمال ج 10 ص 443 ❕این جریان مورد نقل دیگر و نیز قرار گرفته است ؛ 📚تاریخ طبری ج 2 ص 235 _ فتح الباری ج 7 ص 350 _ الکامل فی التاریخ ج 2 ص 179_ بحار الانوار ج 20 ص 253 _ تاریخ الخمیس ج 1 ص 482 و ... 🔰پیامبر گرامی در این نقل شریف ، سخن از رسیدن اسلام به ایران و روم و ... به میان می آورد که این مناطق روزی تحت تصرف اسلام و ایمان قرار می گیرد و خداوند این دین را تایید و می کند . ❕ البته منظور از سخن فوق ، رسیدن و تصرف اسلام به مناطق مختلف جهان با جنگ و لشکر کشی نمی باشد ، بلکه اسلام با کارکرد فرهنگی و بهره گرفتن از معارف عالی ، به تمام جهان می کند و همه جا را تحت قدرت و سیطره خود قرار می گیرد چنان که خداوند می فرماید ؛ « او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر تمام اديان پيروز و گرداند، هر چند مشركان را خوشايند نباشد » ( توبه 33) ❕منظور از هدايت ، دلائل روشن و براهين آشكارى است كه در آئين اسلام وجود دارد و منظور از دين حق همين آئينى است كه اصولش حق و فروعش نيز حق و بالآخره تاريخ و مدارك و اسناد و نتيجه و برداشت آن نيز حق است و بدون شك آئينى كه هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارك و تاريخ آن روشن، بايد سرانجام بر همه پيروز گردد. ❕با گذشت زمان، و پيشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعيتها چهره خود را از پشت پرده هاى تبليغات به در خواهد آورد و موانعى را كه مخالفان حق بر سر راه آن قرار مى دهند در هم كوبيده خواهد شد، و به اين ترتيب آئين حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هيچگونه كار شكنى مضايقه نكنند، زيرا حركت آنها است بر خلاف مسير تاريخ و بر ضد سنن آفرينش . 📚تفسیر نمونه ج 7 ص 370 👌بنابراین وعده پیامبر به فتح روم و ایران و ... برگرفته از همان وعده خداوند به فراگیری اسلام در تمام جهان با و استدلال است ، و به هیچ عنوان این پیشگویی ، بر فتوحات ننگین خلفا که زنده کننده یاد چنگیزها و خونریزان تاریخ است ، منطبق نمی شود به گونه ای که اهل بیت علیهم السلام شدیدترین مخالفتها را با آن داشتند که جهت آگاهی پاسخ های گذشته ما را در این رابطه مطالعه فرمایید ؛ 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2735 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2736 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2559 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/140 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔در مورد آیاتی در قرآن شبهه داشتم . خداوند در آیاتی می گوید که نامه عمل گناهکاران به دست آنها داده می شود و در آیات دیگری می گوید به پشت داده می شود ❕بالاخره به دست چپ می دهند یا پشت سر ، آیا این نوعی تناقض نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در آن روز نامه هايى كه بيانگر اعمال ماست، به دست ما داده مى شود، نامه اعمال نيكوكاران به دست ، و بدكاران به دست چپشان، مؤمنان صالح از مشاهده نامه اعمال خود خوشحال و مسرور مى شوند، و بدكاران شديداً نگران و ناراحت، همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «فَامّا مَنْ أوتِىَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهُ* انّى ظَنَنْتُ انّى مُلاقٍ حِسابِيَه* فَهُوَ فى عيشَةٍ راضِيَةٍ* ... وَ امّا مَنْ اوتِىَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنى لَمْ اوتَ كِتابِيَه؛« امّا آن كس كه نامه اعمالش را به دست راستش دادهاند (از شادى) صدا مىزند كه (اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد! من يقين داشتم كه به حساب اعمالم مى رسم! و او در يك زندگى رضايتبخش خواهد بود-/ ولى كسى كه نامه اعمالش را به دست داده اند مى گويد: اى كاش نامه اعمالم را به من نمى دادند» ( الحاقه 19_25) ❕و می فرماید ؛ «اما كسى كه نامه عملش به دست راستش داده شده به زودى و به آسانى به حسابش رسيدگى مى شود، و خوشحال به سوى خانواده اش باز مى گردد، و اما كسى كه نامه عملش را به پشت داده اند به زودى فريادش بلند مى شود كه كه اى واى بر من كه هلاك شدم ، و در شعله هاى سوزان آتش دوزخ وارد مى شود» « فَامّا مَنْ اوتِىَ كِتابَه بِيَمينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسَاباً يَسيراً وَ يَنْقَلِبُ الى اهْلِهِ مَسْرُوراً وَ امّا مَنْ اوتِىَ كِتابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ فَسَوفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلَى سَعيرا »( انشقاق 10_12) 👌در آيات قبل سخن از بودن نامه اعمال بدكاران به دست چپ آنها بود، و در اين آيات می گوید نامه عمل آنها به سر به آنها داده می شود ، میان این دو مطلب تناقض و اختلافی نیست ، خداوند جهت تحقیر مجرمان و گنهکاران ، نامه اعمال آنها را از سر آنها به دست آنها می دهد ، اما نامه اعمال نیکوکاران با احترام و از مقابل به دست راست آنها داده می شود . 👌 برخی از مفسران نیز می گویند این به خاطر آن است كه دست چپ آنها به پشت سرشان شده و همان گونه كه آنها «كتاب خدا» را در دنيا پشت سر انداختند، در آنجا نامه اعمالشان پشت سرشان قرار مى گيرد ، بنابراین نامه اعمال آنها پشت سر آنها و به دست داده میشود . 📚پیام قرآن ج 6 ص 76 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔امروزه افراد فراوانی از علما و مردم نسبت به ساخت وساز حرم امام خمینی اشکال می گیرند که چرا برای امام زیست چنین حرم مجللی ساخته اند ❗️ آیا ساختن حرم برای امام خمینی موافق تعلیمات اسلام است یامخالف ❕ 💠💠 👌ساختن حرم و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علما و صلحاء خصوصا امام خمینی ( ره ) که از سادات و پیامبر گرامی نیز می باشند از چند جهت رجحان دارد ؛ 1⃣از آیات قران استفاده می شود که احترام به قبور افراد با ایمان و بزرگان ، یک نوع امر رایج در میان ملل قبل از اسلام بوده است آنجا که درباره اصحاب کهف می فرماید ؛ « هنگامی که وضع آنان بر مردم روشن شد ومردم به دهانه غار رفتند درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند ؛1_ بر روی قبور آنان بنایی بسازید_ 2_ مدفن انان را مسجد انتخاب می کنیم» (کهف 21) 👌 قران این دو را نقل می کند بدون آنکه از آنها انتقاد کند لذا می توان گفت اگر هر دو نظریه بر خلاف قوانین الهی بودند قطعا قران از آن انتقاد می کرد. از این داستان بدست می آید که یکی از طرق بزرگداشت صالحان حفظ و آباد سازی آنان است . ❕اصولا بناهاى يادبود كه خاطره افراد برجسته و با شخصيت را زنده مى دارد هميشه در ميان مردم جهان بوده و هست، و يك نوع قدردانى از گذشتگان، و تشويق براى آيندگان در آن كار است، اسلام نه تنها از اين كار نهى نكرده بلكه آن را مجاز شمرده است. 👌وجود اينگونه بناها يك سند تاريخى بر وجود اين شخصيتها و برنامه و تاريخشان است، به همين دليل و شخصيتهايى كه قبر آنها متروك مانده تاريخ آنها نيز مورد ترديد و استفهام قرار گرفته است. 📚تفسیر نمونه ج 12 ص 388 2⃣قران در آیه 32 حج می فرماید ؛ « هرکس شعایر الهی ونشانه های دین خداوند را تعظیم و کند آن نشانه تقوای دلها است » ♻️ ایه شریفه می گوید هر چیزی که شعار و نشانه دین باشد بزرگداشت آن مایه تقرب به خداوند است ، به طور مسلم علمای ربانی وفقهای برجسته از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند که وسیله ابلاغ دین و مایه گسترش آن در میان مردم بوده اند . 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هرکس مسلمانی را اکرام و احترام کند ، خداوند را در روز قیامت در حالی ملاقات می کند که از او راضی است » 📚بحار الانوار ج 2 ص 44 👌یکی از طرق بزرگداشت و اکرام علماء و فقهای ربانی ، حفظ آثار و قبورشان و آباد کردن وصیانت از فرسوده شدن و از بین رفتن قبور آنها می باشد . 3⃣در روایات دستور به حب و دوست داشتن و محبت به علما و فقهای ربانی داده شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 1 ص 186 باب 2 فضل حب العلماء 👌همینطور در روایات متعدد دیگری دستور به حب سادات و نیکی کردن به آنها خصوصا اگر از باشند ، داده شده است . 📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17 ❕روشن است که یکی از مظاهر محبت و نیکی به علماء و فقهای ربانی خصوصا اگر از سادات باشند ، بازسازی و آباد قبور آنها می باشد . 👌البته در روایاتی از بنای بر روی قبور و گنبد و ساختن آن نهی شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 3 ص 211 باب 44 ❕از آنجایی که این روایات ، برای عده ای قرار گرفته است تا ساخت و سازهای حرم امام خمینی را زیر سوال ببرند ، توجه به پاسخی که در گذشته داده ایم لازم است که این روایات کننده ، ناظر به قبور عموم مردم است و شامل قبور انبیاء و امامان و علماء و صلحاء نمی شود ؛ 🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2759 ❕زیرا ما برای بازسازی و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور امامان و علماء و صلحا دلیل خاص داریم که در سطرهای و بالا به آن اشاره شده است . 🔹مرحوم صاحب می نویسد ؛ « از روایاتی که از بناء بر قبور نهی می کند ، استثناء می شود قبور انبیاء و امامان ...همینطور بعید نیست استثناء شود قبور علماء و صلحاء چرا که بازسازی قبور آنها ، تعظیم اسلام است و مصالح دینی فراوانی بر آن مترتب می شود» 📚الحدائق الناضره ج 4 ص 131 ❕البته آنچه گفتیم به آن معنا نیست که همانند آنچه در حرم امام خمینی ( ره) می بینیم ، افراطی در صورت گیرد و خرج های غیر ضروری و پرخرجی از بیت المال جهت این کار هزینه شود ، اصل گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علماء ربانی رجحان دارد در حد معقول و تا به حدی که به اندازه اسراف و زیاده روی نرسد . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔در یک آیه قرآن هست که میگوید کسانی که وارد بهشت میشوند جاودنند مگر اینکه خدا بخواهد کسی را از بیرون کند . از طرفی قرآن میگوید بهشتی ها در بهشت جاودنند آیا میان این دو مطلب تنافی نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که بهشت برای بهشتیان ابدی و دوزخ نیز برای معاندین و ملحدان ابدی می باشد و از آن نیست ‌. ❕البته توجه به این نکته لازم است که خلود که در آیات قرآن آمده است در اصل لغت به معنى بقاى و هم به معنى ابديت آمده است، بنا بر اين كلمه خلود به تنهايى دليل بر ابديت نيست، زيرا هر نوع بقاء طولانى را شامل مى شود. 👌ولى در بسيارى از آيات قرآن با ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم ابديت فهميده مى شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به «خالِدِينَ فِيها أَبَداً »مى كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروهها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير « خالِدِينَ فِيها أَبَداً » ديده مى شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است. ❕تعبيرات ديگرى مانند « ماكثين فيها ابدا » در آيه 3 كهف « لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى دهد كه بطور گروهى از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 239 ❕حال آنچه مورد قرار گرفته است این آیه است که می فرماید ؛ « وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام كه آسمانها و زمين بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى » ( هود 108) ❔پرسش اینجاست که ظاهر استثناى جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ؛ مگر اين كه خداى تو بخواهد» مى رساند كه ممكن است روزى بخواهد كه آنان را از اين مركز نعمت بيرون كند، در صورتى كه باقى آيات گواه بر اين است كه هرگز آنها از بهشت خارج نخواهند شد، با اين وضع معناى اين آيه چيست؟ 👌برای پاسخ است که درست است كه خداوند جهان به افراد سعادتمند در بسيارى از آيات، بهشت دائم وعده كرده است و از اين وعده هرگز تخلّف نخواهد فرمود و خود او مى فرمايد «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ اين وعده ای است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعده اش تخلّف نمى كند!».( روم 6) ولى ممكن است افرادى تصوّر كنند كه با اين وعده قطعى ديگر زمام كار از دست خدا بيرون مى رود و او حتّى توانايى نخواهد داشت كه آنان را از بهشت خارج سازد و نعمت را از آنها سلب كند و به اصطلاح علمى و كلامى، اين قضاى حتمى قدرت خدا را محدود نموده و از توانايى او خواهد كاست . 🔹لذا خداوند با جمله «الَّا مَاشَا رَبُّك» اين حقيقت را تأكيد مى كند كه با وجود اين كه خدا بهشت دائم را وعده نموده و او هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد، مع الوصف اين مطلب، از قدرت او چيزى كم نمى كند و باز اختيار تمام موجودات به دست قدرت اوست ، هرچه بخواهد مى تواند انجام بدهد و قدرت او نسبت به تمام اشيا محفوظ و است. 👌عين اين جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ» در آيه بعد كه درباره دوزخيان است و به آنها وعده عذاب دائمى داده، نيز وارد شده است و علّت آن همان است كه در آيه پيش ذكر گرديد. ❕از قراين روشنى كه تفسير فوق را تأييد مى كند جمله «عَطَاً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» كه در آخر آيه آمده است مى باشد. اين جمله مى گويد اين عطيّه ثابت و پايدار و مستمرّ است و هرگز جدا شدنى نيست. 👌این سخن در نیز مورد اشاره قرار گرفته است ؛ 📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 160 ❕در تفسیر نیز چنین آمده است ؛ « هدف از بيان اين استثناء اين است كه تصور نشود خلود و مجازات افراد بى ايمان و پاداش مؤمنان راستين چنان است كه بدون خواست و مشيت الهى باشد و قدرت و توانايى و اراده او را محدود كند و صورت جبر و الزام به خود بگيرد، بلكه در عين جاودانى بودن اين دو، قدرت و اراده او بر همه چيز است هر چند به مقتضاى حكمتش پاداش و عذاب را بر اين دو گروه جاودانه مى دارد. ❕شاهد اين سخن آنكه در جمله دوم در باره سعادتمندان بعد از ذكر اين استثناء مى فرمايد « عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اين عطا و است كه هرگز از آنها قطع نمى شود.» و اين نشان مى دهد كه جمله استثنائيه فقط براى بيان قدرت بوده است. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 247 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔چگونه ممكن است اسلام يك دين جهانى باشد، در حالى كه دستورهاى مهم آن مانند «نماز و روزه» در همه نقاط جهان قابل عمل نيست؟ ❕در منطقه قطب شمال و جنوب زمين، نقاطى هست كه طول شب و روز آن هر كدام به شش ماه مى رسد، در چنين نه مى توان روزه گرفت و نه نمازهاى پنجگانه روزانه را به صورتى كه ما انجام مى دهيم مىتوان انجام داد ❗️❗️ 💠💠 👌اسلام آیینی جهانی و همگانی بوده که مخاطب آن تمام مردم تا روز قیامت در تمام مناطق هستند . ❗️خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «بگو ای مردم من رسول خدا به سوی همه هستم» (اعراف158) 👌و می فرماید ؛ « پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا برای جهانیان منذر باشد» (فرقان1) ❕در رابطه با پرسش فوق برخی از فقها می نویسند ؛ « از نظر «فقه اسلامى» هيچ موضوع و هيچ حادثه اى بدون حكم نيست، و به عبارت ديگر قوانين اسلامى آنچنان جامع است كه حكم هيچ موضوعى را فروگذار نكرده است. 💠موضوعات بر دو قسمند ؛ 1⃣موضوعاتى كه حكم مخصوص به خود دارند و در مدارك اسلامى صريحاً حكم آن ذكر شده است. 2⃣ موضوعاتى كه حكم خاصى براى آن تعيين نشده و بايد به «قواعد» و «اصول كلى» اسلامى رجوع شود و حكم آن از آنها استنباط گردد. ❕در اسلام يك سلسله قواعد و اصول اساسى وجود دارد كه حكم تمام مسائل و حوادث پيش بينى نشده با مراجعه به آنها روشن مى گردد، اين قواعد واصول كلى آنچنان وسيع و گسترده است كه از نظر علمى ممكن نيست موضوعى پيدا كنيد كه مندرج در تحت هيچ يك از آنها نباشد. 🔹موضوع مورد بحث يعنى وظيفه كسانى كه در قطبى زندگى مى کنند از قسم دوم است يعنى حكم آنها را مى توان از قواعد و اصول كلى استنباط نمود. 👌 اصولا احكام و مقررات اسلامى منصرف و ناظر به افراد متعارف و عادى است و كسانى كه به نحوى از انحاء از حدود متعارف بيرونند بايد به روش افراد عادى رفتار نمايند. ❕مثلا مى دانيم همه در هنگام وضو بايد صورت خود را از رستنگاه موى سر تا چانه بشويند، حال اگر پيشانى و موى سر كسى برخلاف متعارف باشد، مثلا موى او از وسط سر برويد و يا بقدرى پائين باشد كه از بالاى ابروى او شروع شود، مسلماً چنين كسى نبايد وضع رستنگاه موى سر خود را مقياس قرار دهد، بلكه همه فتوى داده اند كه بايد به مقدار افراد عادى و متعارف بشويد. 👌يا اين كه در مورد «آب كر» اندازه آن طبق مشهور سه وجب و نيم طول، در سه وجب و نيم عرض، در سه وجب و نيم عمق است. ❕بديهى است اين حكم ناظر به وجب هاى معمولى و متعارف مى باشد، بنابراين اگر انگشتان و كف دست كسى بقدرى كشيده و بزرگ باشد كه وجب او دو برابر وجب معمولى، و يا به اندازه اى است كه وجب او نصف وجب معمولى باشد، هيچ گاه نمى تواند وجب خود را مقياس قرار دهد، بلكه بايد اين دو دسته بر طبق افراد عادى عمل كنند و حد متوسط را در نظر بگيرند. 🔹و اين همان است كه مى گويند اطلاقات احكام و قوانين كلى شرع منصرف به افراد متعارف مى باشد . 👌اين يك قانون كلى و عمومى است و اختصاص به باب معينى ندارد، فقهاى ما حكم كسانى را كه در مناطق قطبى زندگى مى كنند از اين قاعده استفاده كرده و عدهاى از آنان در فتاواى خود تصريح نموده اند كه چنين اشخاصى بايد طبق «مناطق معتدله» عمل نمايند. 📚العروه الوثقی،کتاب الصوم،طریق ثبوت الهلال،مساله10 👌يعنى چون طول شب و روز در اين مناطق برخلاف متعارف نقاط روى زمين است، ساكنان آن موظفند رجوع به حد نموده و وظائف شرعى خود را مطابق آن، انجام دهند مثلا اگر ماه رمضان در آغاز تابستان واقع شده، و حد متوسط طول روزها (از طلوع صبح تا مغرب) در مناطق معتدله 15 ساعت است، آنها بايد در ماه مبارك هر روز 15 ساعت روزه بگيرند، و هنگامى كه ماه رمضان در آغاز زمستان است، اگر حد متوسط روز در مناطق معتدله 12 ساعت است، بايد همين 12 ساعت را روزه بگيرند، و نماز خود را نيز طبق همين حساب انجام دهند. بنابراين ملاحظه مى كنيد كه حكم اين مسئله كه به نظر بعضى خيلى بغرنج و پيچيده آمده از يك قاعده كلى فقهى به آسانى استنباط مىگردد و جاى هيچ شبه هاى باقى نمى ماند. 📚عبادت در قطبین ، مکارم ، ص 136 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
💠 👇👇👇 👌پاسخ دیگر آن است که از آیات و روایات استفاده می شود که هر مکلفی موظف است در هنگام صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرعی ، نمازهای پنج گانه یومیه خود را بخواند و برای روزه از صبح تا مغرب شرعی امساک داشته باشد . 📚وسائل الشیعه ج 4 ص 107 ابواب المواقیت _ سوره بقره آیه 187 ❕و در رابطه با روزه در گذشته مفصلا ادله را آورده ایم که اگر روزه گرفتن مستلزم و سختی طاقت فرسا باشد ، باید افطار کرد و روزه واجب نیست ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6624 ❕حال گفتنی است که بر اساس ادله فوق هر مکلفی باید برای انجام عبادات شرعی ، افق همان منطقه خود را ملاک قرار دهد ، هر چند مثلا روز و شب آن شش ماه به طول انجامد ، وقتی که انسان به چنین منطقه ای وارد شود و مثلا هنگام نماز ظهر و عصر باشد ، نماز ظهر و عصر را می خواند ، اگر تا شش ماه شب نشود ، نماز مغرب وعشاء و صبحی بر او واجب نیست اگر چه این وضعیت چند ماه طول بکشد ، وقتی شب شد نماز مغرب و عشاء را می خواند ، و تا زمانی که شب نرفته است نماز دیگری بر او واجب نیست . ❕در رابطه با روزه هم چون روزه گیری در چنین مناطقی همراه با مشقت و سختی است ، گرفتن واجب نیست و باید پس از برطرف شدن عذر ، روزهایی که روزه گرفته نشده است ، قضا شود . 👌مقام معظم رهبری فتوا می دهد ؛ « مكلف در چنین مناطقی بايد در مورد اوقات نمازهاى يوميه و روزه همان افق محل خود را رعايت كند ولى اگر روزه گرفتن بر اثر طولانى بودن روز غير مقدور يا حرجى باشد، اداى آن ساقط و قضاى آن بعدا واجب است » 📚ترجمه اجوبه الاستفتاآت س 357 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔در حدیثى آمده است که « قیامت بر پا نمیشود تا وقتی که مـردی از اھـل بیـت من که اسمش اسم من و اسم ، اسم پدر من است، خروج نکند» ⚡️همانطور كه همه ميدانيد نام پيامبر اسلام محمـد بـن عبداللـه بود اما مھـدی شیعیان نامش محمد بن حسن است؛ اسمش ھـم اسـم پیـامبر اسـت ولـی اسـم پدرش ھم اسم او نیست ❕❕ 💠💠 👌شیعیان احادیث زياد و در حد تواترى دارند كه با اسناد متفاوت و متعدد، نام پدر امام مهدى عليه السّلام را مشخص كرده و بر آن تصريح دارد، و به سبب همين احاديث فراوان بوده كه شيعه، كوچكترين اختلاف و يا ترديدى در اينباره نداشته است. ❕رواياتى كه اين واقعيت را بازگو كرده اند، عبارتها و لحنهاى متفاوتى دارند، بسيارى از آنها با صراحت، ايشان را فرزند امام عليه السّلام معرفى كرده اند. 👌 آيت اللّه صافى گلپايگانى در باب «مهدى فرزند امام حسن عسكرى» كتاب خود 147 ذكر كرده است. 📚منتخب الاثر ج 2 ص 202 فصل 22 👌برای نمونه به دو حدیث توجه کنید ؛ 1⃣مفضل بن عمر مى گويد ؛ « خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم كاش درباره جانشين پس از خود وصيت مى فرمودى؛ امام عليه السّلام فرمود: اى مفضل ، امام پس از من فرزندم موسى است، و جانشين مأمول منتظر، محمد حسن بن على بن محمد بن على بن موسى است » 📚کمال الدین ج 2 ص 334 2⃣محمد بن جعفر اسدى مى گويد ؛ « احمد بن ابراهيم براى من چنين نقل كرده است: در سال (262 ه. ق) خدمت خديجه خواهر امام هادى عليه السّلام رسيدم و از پشت پرده با وى سخن گفتم و در مورد دينش از وى پرسيدم، كه در پاسخ به من گفت: وى از چه كسانى پيروى مىكند؟ آنگاه گفت ، جانشين صالح، فرزند امام عسكرى عليه السّلام است؛ از وى پرسيدم: آيا او را ديده اى يا از او خبر مى دهيد؟ گفت: از پسر برادرم (امام عسكرى عليه السّلام) مى گويم كه او اين موضوع را طى نامه اى، به اعلام مى دارد .... » 📚اثبات الوصیه ، مسعودی ص 271 👌در شمار ديگرى از احاديث شيعه، اين واقعيت، با عباراتى متفاوت، منعكس شده است . امام صادق عليه السّلام فرمود ؛ « اذا اجتمعت ثلاثة أسماء متوالية ، محمّد [و] عليّ و الحسن، فالرابع القائم؛ آنگاه كه سه نام محمد، على و حسن پىدرپى هم آمدند، آنها قائم خواهد بود.» 📚الغیبه طوسی ص 233 ❕البته اغلب اهل سنّت، با بيان برخى روايات در اين زمينه، بر اين باورند كه نام پدر حضرت مهدى عليه السّلام عبد اللّه، همنام پدر پیامبر اکرم است. 👌دانشمندان شيعه، اگرچه با حفظ امانت كامل، برخى از اين احاديث را هرچند كه صحيح نمى دانسته اند بدون كم و كاست از كتابهاى اهل سنّت كرده اند؛ اما هرگز ترديد در اين موضوع به خود راه نداده اند که این احادیث باطل و ضعیف هستند . ❕مرحوم می نویسد ؛ « اصحاب شیعه ما روایتی را که می گوید نام پدر امام مهدی همنام پدر پیامبر است را صحیح نمی دانند زیرا اسم و اسم پدر امام مهدی نزد آنها ثابت و مشخص است ، ( برخی از ) اهل سنت نیز آن بخش حدیث که نام پدر امام مهدی را ، همنام پدر پیامبر می داند ، و زائد می دانند » 📚کشف الغمه ج 2 ص 477 👌برخی از محققان با بررسی مفصلی که انجام داده اند ، جعلی و ضعیف بودن روایت مذکور را که مورد نقل اهل قرار گرفته است را ثابت کرده اند ؛ 📚درسنامه مهدویت ، ج 1 ص 160 _ بررسی تطبیقی مهدویت ص 225 ❕ بنابراین گفتنی است که روايت مذکور از مجعولات و موضوعات عبّاسيان می باشد، زيرا شكى نيست كه دولت عباسى براى تأييد سلطنت خود و تشويق مردم به بيعت با محمّد بن عباس ملقّب به مهدى عباسى، خليفه دولت عباسى دست به هركارى از جمله جعل حديث و نسبت آن به رسول خدا زدند. ❕منصور عباسى كه عبد اللّه نام داشت فرزندش محمّد را به عنوان خليفه و جانشين خود تعيين نمود و مردم را تشويق به بيعت با او كرد. او براى ترغيب بيشتر مردم به اين كار لقب فرزندش را مهدى گذاشت، تا مردم به گمان اينكه او مهدى منتظر و موعود است با او بيعت كنند، ولى از آنجا كه اسم خودش عبد اللّه بود دستور داد تا حديثى كرده و در آن اسم پدر مهدى امّت را عبد اللّه معرفى كنند. 📚مجموعه آثار شهید مطهری ج 18 ص 173 👌علامه نیز بر فرض این که حدیث فوق صحیح باشد می نویسد ؛ « كنيه امام حسن عسكرى عليه السّلام ابو محمد است و كنيه پدر پيامبر نيز، ابو محمد مى باشد و از آنجا كه نام و اسم ، بر كنيه نيز مى شود، به اين شكل مفاد حديث صحيح است » 📚بحار الانوار ج 51 ص 103 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman