موسی از دوران ابتدایی به نماز علاقه خاصی داشت، بعضی از وقت ها مسائلی که در رابطه با نماز در توضیح المسائل مراجع تقلید بود برای ما میخواند، شکیّات نماز را از حفظ برای ما بازگو میکرد.
به خاطر اینکه بداند که نمازهای ما به طور صحیح خوانده میشود روبروی ما مینشست و خود واجبات نماز را میخواند، نسبت به نماز اول وقت حساسیت زیادی نشان میداد.
بیشتر مواقع متوجه میشدم که موسی نیمههای شب بلند میشود و چنان با خضوع و خشوع مشغول نماز شب میشود و چنان ضجه و ناله میزند و العفو العفو میگوید که گویی گناه بسیار بزرگی مرتکب شده است.
🔻راوی: پدر شهید
#شهید_موسی_دوراهکی
#دوراهک #دیر
#فاو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
غلامرضا از زمان طفوليت و دوران كودكى علاقه زیادى به تفنگ داشت، اصرار زیادى داشت تا برايش موتور بخرم اما من مخالفت مىكردم ولى بعد از اينكه فهميدم قصد رفتن به جبهه را دارد، براى اينكه مانع رفتن او شوم گفتم: برايت موتور و تفنگ مىخرم به شرط اينكه به جبهه نروی و در پشت جبهه فعاليت داشته باشی.
ولى غلامرضا در برابر مخالفتهای من میگفت:
پدر من راه خود را انتخاب كردهام و به هر نحوی باشد به جبهه مىروم و اگر مشيت الهى است تا سرحد شهادت میجنگم.
پدر نيز وقتی اين همه اراده و عقيده را در اين سن كم مىبيند تسليم خواستههاى او مىشود و مىگويد:
چه بهتر از اينكه مردى داشته باشم و آن را فداى اسلام كنم.
🔻راوی: پدر شهید
#شهید_غلامرضا_خلیجی
#دیلم
#شوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
🔻وداع با ماه رمضان در جوار شهدا
🎙سخنرانی و مناجات: حجت الاسلام محسن اسماعیل پور
📌مکان و زمان:
گلزار شهداء شهر خورموج
یکشنبه ۱۹ فروردین، از ساعت ۲۳
غرفه کودک و خانواده مهیا میباشد.
#یادواره_شهدا
#خورموج #دشتی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
هشت یا نُه سال بیشتر نداشتم که دیگر از تمسخر همکلاسیهایم خسته شده بودم.
دیگر طاقتم طاق شده بود؛ آمدم خانه، با لب و لوچهای آویزان و با چهرهای گریان.
در خودم بودم که پدرم دستی بر سر رویم کشید و با نگرانی پرسید: چرا گریه می کنی؟
با عصبانیت گفتم: من اسمم رو دوست ندارم! اصلاً چرا اسم من رو گذاشتید حرّ؟
پدر انگار انتظار چنین جوابی را نداشت پرسید: چرا؟
دوباره بغضم ترکید و گفتم: بچه ها مسخرهام می کنند. به من میخندند!
یک دفعه پدر زد زیر خنده!
با حرص گفتم: «بیا تو هم به من میخندی، بعد من از بچه های مدرسه چه انتظاری داشته باشم؟!»
پدر نشاندم روی پایش و به من گفت: یادت هست وقتی که ماه محرم می آمد با هم میرفتیم تعزیه می دیدیم؟
گفتم: خب!
پدر ادامه داد در بین سپاه امام حسین(علیهالسلام) یه نفر بود که اولش راه رو به امام بسته بود، بعد اومد یار امام شد و تا آخرین قطره خونش واسه امام و بچههاش جنگید و شهید شد.
گفتم: آره یادمه، اسمش "حر" بود.
پدر تبسمی کرد و گفت: «تو اسمش رو خوب یادت هست، تو میدانی او چقدر آدم خوبی بوده، پس چرا از این که اسمت حر است ناراحتی، ببین من و مادرت اگر اسمت رو گذاشتیم حر به این نیت بود که از یاران امام زمان شوی.
این ها را که شنیدم دیگر ناراحت نبودم، دیگر احساس سرشکستگی نمی کردم، حالا دیگر سینهام را سپر می کردم و با یک عالمه جواب به همکلاسی هایم منتظر فردایم شدم که چگونه یار امام زمان شوم.»
#شهید_حر_خسروی
#گناوه
#دشت_عباس
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
📌 شهدای شهرستان عسلویه
۱. #شهید_قنبر_قنبری
۲. #شهید_علی_افسری
۳. #شهید_عبدالله_ابراهیمی
۴. #شهید_یوسف_ابراهیمی
۵. #شهید_عبدالرحمن_رحمانی
ادامه دارد...
از همه ملت شهيد پرور ايران می خواهم که استغفار و راز و نياز با خدای خويش را در هيچ جایی از ياد نبرند که سرنوشت آينده شما در همين چيزها نهفته است.
در راه فی سبيل الله گام برداريد تا دشمنان هرگز ميان شما تفرقه ايجاد ننمايند. متکی به دين اسلام باشيد. شما را از ولايت فقيه و امام عزيز جدا نکنند اگر چنين کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست.
🔻 وصیت نامه شهید
#شهید_محمد_خواجه
#بادوله #دشتی
#رودخانه_میمه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
میگفتند مهدى مار مىگيرد و نمىترسد ولى باورم نمىشد.
صبح بود و هنوز خورشيد طلوع نكرده بود كه مهدى را در گوشهاى از حياط كنار يكى از نخلهای خرما ديدم.
يك لحظه شوكه شدم او ماری را گرفته بود كه بسيار قطور و بزرگ بود.
گفتم: چرا اين كار را مىكنى ممكن است به تو نيش بزند.
جواب داد: از مار میترسيد مگر مار ترس دارد.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_مهدی_پولادی
#باغک #تنگستان
#ایرانشهر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
آخرین بار که مجروح شد و از جبهه برگشت بدنش پر از ساچمه و ترکش بود.
مرحوم پدرم به او گفت برای رفتن به جبهه فراخوان دادهاند.
ما نشسته بودیم که ناگهان محمد بلند شد و باز برای اعزام مجدد اقدام کرد.
پدرم گفت: هنوز مجروحی چطور میخواهی بروی بجنگی؟
برادرم گفت: بابا اگر میآمدی جبهه میدیدی که مدد از خدا و توسل به حضرت زهرا سلاماللهعلیها به انسان قدرت میدهد، چنین حرفی نمیزدی.
بعد گفت: وقتی میبینم بعثیها حمله کردند زنان و دختران را به اسارت بردند، دیگر نمیتوانم اینجا بمانم.
مرحوم پدرم با شنیدن این حرفها گریهاش گرفت و گفت: برو.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_محمد_رستمی
#ریز #جم
#پاسگاه_زید
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
وصیتنامه شهید علی محسنی.mp3
2.53M
🔊 وصیتنامه شهید علی محسنی
🔻گوینده: خانم رقیه جباری
#شهید_علی_محسنی
#ریز #جم
#خرمشهر
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
با گذشت زمان بار دیگر کربلای حسین نمایان شد، عاشورا پدیدار گشت و خون شهداء زنده گشت، و در رگهای بندگان خدا جوشید.
و بار دیگر حسینیها و زینبها و علیاکبرها و علی اصغرها زنده گشتند.
آری حسین زنده شد و قیام کرد، برخواست یاری طلبید و ما هستیم که به ندای "هل من ناصر ینصرنی" امام لبیک گفته و او را یاری کنیم.
آری پدر و مادرم، خواهر و برادرانم
اگر ما الان حسین زمان را تنها بگذاریم فردای قیامت جواب فاطمه زهرا و علی مرتضی و جد حسین رسول الله چه بگوییم و چه خواهیم گفت؟
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
✍️عکس تشییع پیکر شهید محمد محمدی
#شهید_محمد_محمدی
#کنگان
#شلمچه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شیمیایی او را همچون آتشی بر سر شمع آب می کرد...
ذره ذره و قطره قطره هنگامی که در خانه در بستر بیماری بود علی رغم بیماری سختش فقط نام ائمه و شکر خدا بر لب داشت...
و از اطرافیان به دلیل مراقبت و پرستاری از خویش دائماً تشکر میکرد...
#شهید_احمد_بشی
#کنگان
#شیمیایی
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
در یکی از شبهای قبل عملیات والفجر۴ تا صبح در مسجد مقرشان بیدار بودند و با خدای خویش راز و نیاز میکردند.
حتی فرمانده واحدشان هر چه اصرار می کند برگرد و ساعتی استراحت کن. چون عملیات در پیش است؛ ولی باز شهید همانجا تا صبح میماند و با گریه و زاری و نمازشب با خدای خویش راز و نیاز میکند.
#شهید_یوسف_قربانی
#بوشهر
#جزیره_مجنون
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir