eitaa logo
روایت عشق🖤
873 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
حسیـن ایرلو، بچه تهران بود از اون داش مشتی‌هــا...😊 شده‌بود‌فرمانده‌تخریب‌لشکرالمهدیﷺ می‌گفت: دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه! گلوله‌مستقیم‌تانک خورد به سینه‌ش، تکه تکه شد .. 😔 ‌‌🔹بعداز حسیــن، کاکاعلے شـد فرمانده تخریـب؛دیدم همیشــه یه لباس منـدرس و کهنه به تن داره! +گفتـم: کاکاعلے این‌چـیه‌پوشیدے؟ زشتـه! گفـت: لباس شهیـد ایرلوئه♡ +گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود! گفت: دادم خیاط بـرام اندازش کـرده :) روی‌آسـتین جاے یه پارگے بود! +گفـتم: این‌چـیه، چرا اینو ندوختـی؟ گفت: جاےترکـشیه که به بازوے ایرلو رفته💔 هروقت خسـته میشـم، دلم مےگـیره، سرمو مےذارم رو این پارگے .. آروم میشم ..🌱 شهیدعلی‌ناظم‌پور (کاکاعلی) فرمانده‌گردان‌تخریب‌لشکر۳۳المهدیﷺ @Revayateeshg
(لباس عید)🌿 اوضاع زندگی سخت می‌گذشت. دستمان تنگ بود. جواد شرایط خانواده را خوب می‌فهمید. هیچ‌وقت طلب پول نمی‌کرد که پدر کارگرش شرمنده شود. در دوران سربازی کار می‌کرد تا از پس هزینه‌هایش بربیاید. ایام مرخصی در پادگان می‌ماند که برای هزینه رفت‌وآمدش به ما فشار نیاید. یک بار قبل از عید با پس‌انداز و به سختی برایش لباس عید خریدیم. جواد گفت: «من این لباس رو نمی‌پوشم آبجی.» گفتم: «چرا؟ تو که لباس عید نداری!» سرش را انداخت پایین و گفت: «پسر همسایه نه بابا داره، نه لباس عید. من چطور این لباس را بپوشم؟»💔🕊 •┈┈•❀🌷❀•┈┈• @Revayateeshg
سردار «علے صلاحی» مے گوید؛ هنوز یک ساعتے به غروب آفتاب باقی­ مانده بود ڪه شهید «رضا سنجرانی» به همرزمش می‌­گوید «ستاره­‌ها را می‌­بینے؟ ستاره‌ها را نگاه ڪن.» او هم جواب می‌دهد «رضا، هنوز یک ساعت به غروب مانده ستاره ڪجا بوده؟» و نیز در ادامه از او می‌پرسد: «مگر تو ستاره می‌بینی؟» و شهید سنجرانے در پاسخ می‌­گوید: «بله. یک آسمان پر از ستاره می­‌بینم.» بعد یک مرتبه می‌گوید: «حسن قاسمے آمد. ابوعلے آمد» و شهید می‌شود.🕊🌿 شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg
همرزم‌شهید: روی‌خاکریزنشستہ‌بود. آنروزهواٰخیلی‌گرم‌بود ومن‌با‌لباٰس‌شخصی‌رفتہ‌بودم وهمش‌غرمیزدم‌کہ‌چرالباس‌نمیدن. بابڪ‌کنارم‌بود؛بهش‌گفتم: "این‌چیہ‌پوشیدی‌؟!اینوازکجاآوردی‌؟!" لباس‌خیلی‌براش‌تنگ‌بودوکمی‌کهنہ گفت: 'این‌لباس‌رواززمان‌خدمت‌سربازی‌دارم!!' بهش‌گفتم‌: "این‌تنگه!" گفت: "آره‌ولی‌مهم‌نیست.. توخبرنداری‌اعزام‌کی‌شروع‌میشه؟!" با‌خودم‌میگویم‌من‌بہ‌چہ‌فکرمیکردم‌وبابڪ‌بہ‌چہ‌چیزی‌... @Revayateeshg
انقلاب، سر کارگر جنوبی قرار داشتیم. با پرایدش آمد. سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. همیشه می نشستم توی ماشین بعد روبوسی می کردیم. موقع روبوسی دیدم چشم هایش خون است و سر و ریشش پر از خاک. از زور خواب به سختی حرف می زد. گفتم چرا اینطوری هستی؟ گفت چهار روز است خانه نرفته‌ام. گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خانه نمیروی؟ گفت چند تا از بچه ها آمده‌اند آموزش، خیلی مستضعفند؛ یکیشان کاپشنش را فروخته آمده. به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت. یکبار گفت من یک چیزی فهمید‌ام؛ خدا شهادت را همیشه به آدم هایی داده که در کار سختکوش بوده‌اند. ╭─┅──✨🌷✨──┅─╮ @Revayateeshg ╰─┅──✨🌷✨──┅─╯
بعدازشهادت‌داداش‌مصطفےازمادرشهیدپرسیدن: "حالاكه‌بچه‌ات‌شهیدشده‌میخواےچیكارکنے؟" ایشونم‌دست‌گذاشتن‌روےشونه‌ی‌نوه‌شون‌وگفتن: "یہ‌مصطفےدیگہ‌تربیت‌مےڪنم🖐🏿" @Revayateeshg
🔸گفت:جايگاه من توسپاه چيه؟ 🔻گفتم: شمافرمانده‌ نيروی هوایی هستين؛ به صندليش اشاره كرد، گفت: شما ممكنه هيچوقت به اين موقعيت نرسی؛ ولي من كه رسيدم،ميگم كه اينجا خبری نیست!! 🔻اگه توی پادگان، دو تا سربازو نمازخون و قرآن خون كردی، برات میمونه؛ ازاين پستها و درجه‌ها چيزی درنمیاد! :) 🔻حاجی امثال شما نایاب پیدا میشه شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم💚 @Revayateeshg
* متولد: ۱۳۵۵ * شهادت: ۲۶ آذر۱۳۸۰ * محل دفن: بهشت زهرا تهران *علت شهادت: انفجار مین جنگی در تفحص شهدای فکه 🌸یکی از نزدیکان علیرضا می گوید: هر پنجشنبه غسل می كرد، وضو می گرفت و با موتورش به بهشت زهرا می رفت. عكس شهدا و به طور خاص و را به ديوار اتاقش زده بود و به ما می گفت: " هر چه می خواهيد از شهدا بخواهيد". 🌸بعضی شب ها به سفارش پدرش می رفتم طبقه بالا چيزی رويش بندازم تا سرما نخورد، می ديدم عبا روی دوشش انداخته و با گريه به درگاه خدا و شهدا التماس می كند. بعد از او می پرسيدم چرا اين طور گريه می كنی؟ می گفت:"من با شهدا هر شب حرف می زنم، آنها قول داده اند مرا هم ببرند. 🌸 همیشه از مادر می خواست تا بعد از نماز برای شهادتش دعا کند رضا در پیروی از اهل بیت رسم رسیدگی به خانواده های بی بضاعت را سنت خود کرده بود و همیشه می گفت حقوق من صاحب دارد و باید به دستش برسد. ❤️ 💚 🧡 💛 @Revayateeshg
🌹سجاد مردی نمونه بود و من ایمان دارم که همه این خوب‌بودن‌ها و اخلاصش او را به عاقبتی چون شهادت نزدیک کرد. در فامیل اخلاقش زبانزد بود. همواره دنبال کار خیر بود. تا آنجا که می‌توانست به همه کمک می‌کرد. اهل کار خیر بود. 🦋مادرش می‌گفت از همان کودکی اسلحه اسباب‌بازی در دست می‌گرفت و در بازی‌هایش هم تمرین مقاومت و دلاوری می‌کرد. سجاد یک بسیجی واقعی بود. اگر مسئولیتی به او سپرده می‌شد، آن را به نحو احسن انجام می‌داد و در کارش کم نمی‌گذاشت. 🌹شهید مرادی عاشق اهل‌بیت علیهم‌السلام بود و من می‌دانم ارادت او به اهل‌بیت، شهادت را نصیبش کرد. سجاد من اصلاً وابسته دنیا نبود و مال دنیا برایش ارزشی نداشت. در اندیشه مال دنیا نبود. از همه چیز ساده می‌گذشت. دنیا ارزشی برایش نداشت و تنها یک بازی بود. راوی: همسرشهید🌱 @Revayateeshg
🌼راوی همسر شهید: آقا مهدی آن زمان تازه از سربازی برگشته بودند و در همان مدّت هم مسئله ازدواج را با خانواده مطرح کرده بودند و گویا چون همشهری پدرم بودند، پدرم را هم می­‌شناختند. خواستگاری ما خیلی ساده برگزار شد و حتی گل و شیرینی نگرفته بودند و خواهر بزرگ‌تر من می­‌گفت ببینید حتی گل و شیرینی نگرفته­‌اند؛ اما این حرف­‌ها برایم مهّم نبود، چرا که آقا مهدی در آن مراسم حرف­‌هایی زدند که برای من از هر گلی زیباتر و از هر شیرینی شیرین­‌تر بود، و وقتی به آقا مهدی می­‌گفتم چرا من را انتخاب کردید می­‌گفتند به خاطر حجاب شما، مسئله کوچکی نیست و خیلی باارزش است. پدرشان در همان جلسه خطاب به آقا مهدی گفتند شما تازه 20 سالت تمام شده و از سربازی برگشته‌ای، من الان این را در جمع می­‌گویم که فردا از من طلب کمک نکنی، آقا مهدی هم گفتند من با توکل به خدا تصمیم گرفته­‌ام زندگی کنم و تا آخر هم به امید خدا روی پای خودم می­‌ایستم، این حرف برای من خیلی زیبا بود و به من قوّت قلب می‌داد. آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من می­‌گفتند که شاید شما موقعیت‌های بهتری را داشته باشید، من با خیلی‌ها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان است و به خانواده اهمیّت می­‌دهد و اهل نماز است و هر چه سبک سنگین کردم دیدم اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است. •┈┈•❀🌷❀•┈┈• @Revayateeshg
رفتیم‌پیش‌بچه‌ها،حسین‌رودیدم. همدیگرروبغل‌ڪردیم خوشحال‌بودم🙃 حسین‌جان‌دیدی اومدم حسین‌لبخند؎زدو‌گفت:گفتم‌ڪہ‌میا؎ بعد‌جوونۍزیبا‌پیش‌مااومد خیلۍباوقارسلام‌و‌علیڪ‌ڪرد‌و‌رفت!🚶🏻‍♂ گفتم:حسین‌جان‌این‌آقا‌ڪیہ؟!🤔 خیلۍتیپ‌امروز؎شاداب‌و‌جوان‌بود گفت:بابڪ‌نور؎ خیلۍپسرخوبیہ‌،باادب‌و‌اصیل✨ گفتم:مشخصہ‌چون‌اون‌منو‌‌تاحالا‌ندیده‌بود خیلۍتحویلم‌گرفت‌و‌بعد‌رفت. ا؎ڪاش‌میدونستم‌شهید‌میشہ‌و‌اون‌رو تویہ‌اغوش‌میگرفتم‌و‌قول‌شفاعت‌میگرفتم!💔 🦋راوی: همرزم شهید @Revayateeshg