eitaa logo
Ronesha | رُنِشا
1.8هزار دنبال‌کننده
671 عکس
62 ویدیو
17 فایل
"یادَلیلَ‌الْمُتَحَیِّرینَ" 💡رُنِشا: روشنگری نسبت‌‌ به شبهاتِ وارده‌ به اسلام - اینجا دیگه خبری از جوابای سخت برای سوالای دینی تو ذهنت نیست! 🕶 - ناشناس: https://daigo.ir/secret/26550851 - نشر مطالب با ذکر آیدی کانال مجازه‌
مشاهده در ایتا
دانلود
Ronesha | رُنِشا
نسخه چاپی شبهه محرم.pdf
16.35M
🔔شبهه: 📌 چرا وقتی امام حسین (سلام‌ الله علیه) با اینکه می‌دونستن که اگه برن کربلا شهید می‌شن، بازم رفتن و حتی خونواده‌شون رو با خودشون بردن؟ این خودکشی نیست؟ نسخه‌ی کامل این شبهه: اینجا 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
Ronesha | رُنِشا
🔔شبهه: 📌 چرا وقتی امام حسین (سلام‌ الله علیه) با اینکه می‌دونستن که اگه برن کربلا شهید می‌شن، باز
- یادم نمی‌ره وقتی اون اوایل شبهه‌زدگیم، تو محرم، یه گوشه از مصلی شهرمون نشسته بودم و سخنران وقتی صحبت می‌کرد و از عاشورا و امام حسین (سلام الله علیه) می‌گفت، یا روضه خون شروع به خوندن می‌کرد، من همه‌ش ذهنم درگیر شبهات مُحَرمی بود و شکاک به همه چیز... - یادم نمی‌ره که از وسط حرفای سخنران کلی برام شبهه به وجود میومد و کسی نبود ازش بپرسم که همون لحظه جوابمو بده تا دلم آروم بگیره و بتونم عزاداریمو کنم و اشکم با همین شک و شبهه‌ها خشک نشه... - یادم نمی‌ره وسط سخنرانی مدام داشتم حرفا و بحثایی که تو گوشی با یه نفر سر یه سری شبهه داشتمو بالا پایین می‌کردم و ذهنم چقدر بهم ریخته بود و تنهایی غوطه ور بودم تو اون منجلاب شبهات... 🔻همیشه وقتی میایم یه شبهه‌ی چاپی برای پخش می‌زنیم که لب مطلبه و شبهه‌ی فراگیریه اونم به زبون ساده و ادیت جذاب، تو دلم حسرت می‌خورم که کاش از اینا هم اون موقع به من می‌رسید😅 و شبهه‌مو حل می‌کرد و انقدر دلم و ذهنم تا مدت‌ها درگیر نبود... سرتو درد نیارم، خلاصه می‌خوام بهت بگم اگه دغدغه‌ داری تو این شبا، تو هم یه حرکتی بزنی که موثر باشه، می‌تونی درباره هدف‌های پشت پرده‌ی قیام عاشورا برای جوونا و نوجوونای هیئتی که می‌ری یا هر جایی که می‌تونی، به اندازه‌ی بضاعتت، روشنگری کنی...چجور؟ با چاپ همین بروشور و پخش بین نوجوون و جوون یا نصب در هیئت و مسجد یا...❤️ دمت گرم رنشاییِ پاکار و دغدغه‌مندِ امام حسینی💛 تبیین عاشورا برای ذهن‌های شبهه‌ زده و منتظرِ تو، این روزا فراموشت نشه🖤
Ronesha | رُنِشا
- یادم نمی‌ره وقتی اون اوایل شبهه‌زدگیم، تو محرم، یه گوشه از مصلی شهرمون نشسته بودم و سخنران وقتی صح
اگه اینکارو کردی، عکس یا فیلمشو لطفاً برامون به آیدی زیر بفرستیا! از دور ما هم کلی انگیزه می‌گیریم و خوشحال می‌شیم :)✨ - بسم الله🔥 @RoneshaAdmin1
هدایت شده از Ronesha | رُنِشا
🔔شبهه: 📌 آیا دختر امام حسین (ع) با حضرت قاسم، در روز عاشورا ازدواج کرده⁉️ 🧐 ✅ پاسخ این شبهه را ببینید و به دوستان خود هدیه دهید 💡🌱 « کاری از مجموعهٔ رُنِشــا » 🆔 @Ronesha_ir
Ronesha | رُنِشا
علم و دانش، گمشده‌ی مؤمنه؛ پس همیشه به دنبال علم بگرد؛ 🔎 حتی اگه در دست و زبان منافقین باشه!👣 ✨ نهج
‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌«ثوابی که کباب شد!» حواسمون باشه این شب‌ها که برای عزاداری تا دیر وقت بیدار می‌مونیم، نماز صبح رو خواب نمونیم! همون‌طور که مولامون فرمودن: اگر عمل مستحب به واجب ضرر برسونه، انسان رو به خدا نزديک نمى‌کنه ها! حواست هست؟⚠️ 🕰 نهج‌البلاغه - حکمت۳۹ 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
چند شب پیش آخرای هیئت بود که یه خانم سی و خرده‌ای ساله، با مانتو و شال قرمز، موهای بیرون و ناخن لاک‌دار رو دیدم که خانم چادری فامیلمون کنارش نشسته بود. تعجب کردم!👀 ایشون داشت با فامیلمون صحبت و درد و دل می‌کرد. بعدش هم به من گفت: «یه‌دفعه این خانم چادری به دلم نشست. اصلاً این‌جا همه‌تون با این چهره‌ها و پوشش‌ها بهم آرامش عجیبی دادین!✨ من تو بیمارستان کار می‌کنم. انقدر چهره‌های عملی با تیپ‌های آن‌چنانی دیدم، حالم به‌ هم می‌خوره! کلی حالم بد بود و اومدم این‌جا، ولی الآن حالم خیلی خوبه...❤️‍🩹» بهش گفتم: «اتفاقاً همین خانم، خواهر شهیدن.» اینو که گفتم کلی خوشحال شد و ‌با چشم‌های اشکی فقط می‌گفت: «خداروشکر که این‌جا اومدم و این جمع و اون خانم رو دیدم.»💛 با هم رفیق شده بودن، خواست بره کربلا، ازش آدرس پلیس +10 رو برای پاسپورت گرفت. فرداش بازم اومد مسجد و گفت: «پاسپورتمو گرفتم! :)» این بار با مانتو و شال مشکی اومده بود. دوستشم با خودش همراه کرده بود. تا رسید به امشب... که دیدم با سینی شربت نذری اومد بالای سرم و دلم رفت! هنوزم از اون شب و ملاقاتش با اون خواهر شهید می‌گفت و خوشحال بود که پاش به این مسجد و روضه باز شده :)))💛 خلاصه که دستگاه امام حسین (سلام الله علیه)، این‌جوری آدم‌ها رو از هر قشری به خودش جذب می‌کنه، محبت ایجاد می‌کنه و در نتیجه تغییر ایجاد می‌کنه... و واقعاً، حب الحسین یجمعنا✨ 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
«ادب نوکری» داشتم باهاش حرف می‌زدم که مداح شروع کرد به خوندن: «السلام علیک یا اباعبدالله...» اشک توی چشم‌هاش حلقه زد و صورتش رو از من برگردوند؛ داشت گریه می‌کرد. گفت: «الآن دارن روضه‌ی امام حسین علیه‌ السلام رو می‌خونن؛ حرفامون باشه برای بعد.» 📚 خاطره‌ای از شهید محمد فرومندی 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
- او حتی دشمنش را سیراب می‌کند...🥀 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
- خشمم را نخواهی دید! 📚 حکایت خوبان، رضا بابایی (سلام الله علیه) 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا