eitaa logo
طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
487 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1هزار فایل
تلاش، معرفی آخرین رویدادها و اخبار علمی روز کشور؛ نشستها و پژوهشهای مرتبط با اخلاق؛ تربیت و مشاوره اسلامی است به جامعه علمی مشتاق به امید رشد و پویایی بالنده‌تر و مؤثرتر.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از | اندکی اندیشه |
♦️ مطهری که بود؟ مطهری چه کرد؟ 🖌 حسینعلی رحمتی پاسداشت کسی چون استاد افزون بر تعظیم یک معلم و اندیشمند، درس آموزی از بینش،کنش و منش او هم هست. معتقدم که اندیشه ورزان و مبلغان دینی ما اکنون بیش از هر زمان دیگر به شناخت، نقد، تکمیل،و تداوم استاد مطهری نیازمندند. به راستی مطهری چه کرد؟ پس از سالها انس با شخصیت و اندیشه او، موارد زیر را به عنوان برخی از مهم ترین درسهایی میدانم که امروزه همه کسانی که را دارند میتوانند از او بیاموزند: 🔻 1. تلاش خستگی ناپذیر در ترویج دین و دین داری : با قاطعیت میتوان گفت که مهم ترین دغدغه استاد و دفاع از توانمندی دین در عصر حاضر بود. او دین را امری عزیز و بالاترین سرمایه انسان (بیست گفتار، ص188) و برنامه ای می دانست که از سوی خداوند توسط پیامبران برای سعادت همه جانبه و کمال انسان طراحی شده است(مجموعه آثار، ج7، ص78 ـ 79). بر این باور بود که دین در هر زمانی و از جمله در عصر حاضر نیز هنوز دارای حیات و پویایی است و می تواند انسان عصر جدید نیز را هدایت و راهبری نماید. البته این امر مشروط به شرایط و رعایت بایسته هایی است که ایشان در برخی آثار خود به آنها اشاره کرده است. 🔻 2. تبلیغ منطقی دین: ایشان اسلام را دین می دانست که برای معرفی و دفاع از خود ابزاری قوی تر از این ندارد. معتقد بود بایستی از دیدگاه ها و اندیشه های گوناگون استقبال کرد و می گفت هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان دارد، به ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و تفکر باشد(پیرامون انقلاب اسلامی، صفحه 11). خود ایشان دیگران، به ویژه جوانان را دعوت می کرد که در بحث هایش مشارکت جدی داشته باشند و دغدغه های خود را بگویند تا از راه بحث و گفتگوهای منطقی، بتوان به نتایجی بهتر و کامل تر رسید (بنگرید به مجموعه آثار، جلد 13، صفحه 421). 🔻 3. توجه به مقتضیات زمان: مطهری هر چند برخاسته از حوزه های سنتی اسلامی بود ولی تلاش کرد که با توجه به تحولاتی که در عرصه زندگی انسان امروز به وجود آمده به سراغ سنت برود. دفاع او از توانمندی و حیات دین در دنیای معاصر، با توجه با تحولات عصری بود و سعی می کرد در عین توجه به این موضوع، از افتادن به ورطه افراط و تفریط خودداری نماید. مطهری بر این باور بود که دینی چون برای ثابت، های ثابت و برای نیازهای غیر دائمی او، برنامه ها و دستورهای غیر دائم دارد. ایشان کردن با را وظیفه اسلام شناسان آگاه و زمان شناس می دانست که با استفاده از ساز و کارهایی چون «اجتهاد» به این امر مبادرت ورزند (بنگرید به کتاب «اسلام و مقتضات و نیازهای زمان» ). 🔻 4. درک ضرورت تغذیه فکری نسل جوان: به عنوان مثال، در دوره ای که تب مبارزه علیه رژیم طاغوت بالا گرفته و گروه های غیر اسلامی سعی می کردند با تفسیرهای جذاب از باورهای خود، علاوه بر تحقیر اندیشه اسلامی، از بین گروه های مذهبی یارگیری نمایند، ایشان با نقد مکتب هایی چون مارکسیسم، ضعف ها و نقائص جدی این دیدگاه ها را بیان کرد و از طرف دیگر با ارائه تحلیل های معقول و منطقی درباره اندیشه های اسلامی، به یاری کنشگران دینی جامعه پرداخت. 🔻 5. نیازشناسی: استاد مطهری همانگونه که خود در مقدمه کتاب عدل الاهی می گوید، همواره در انتخاب موضوع ها و مباحث خود به فکری جامعه توجه داشت و سعی می کرد تلاش های خود را به سمت پاسخگویی به این نیازها و پرسش های نوپیدا سوق دهد. 🔻 6. توجه به تهذیب نفس و برخورداری از سجایای اخلاقی: از خلال خاطرات دوستان و همراهان او چنین بر می آید که وی چه در زندگی فردی و خصوصی خود و چه در عرصه فعالیت های فکری و سیاسی و اجتماعی خود، همواره تا حد امکان به مبادی و اصول دینی پابند و چارچوب های اخلاقی را مراعات می کرد. 🔻 7. سختکوشی و تلاش در تعلیم و تحصیل: مطهری را می توان یک معلم و یک طلبه واقعی و مادام العمردانست. او زندگی خود را صرف ، و نمود. گویی هیچ چیزی را در زندگی خود، مهم تر و تاثیرگذارتر از علم و دانش نمی دانست. شرکت در فعالیت های اجتماعی و سیاسی نه تنها او را از فعالیت های علمی باز نداشت، بلکه انگیزه او را برای این کار تقویت کرد و باعث شد که بیش از پیش از نیازهای زمان و فقر علمی جامعه، چه در سطح عامه مردم و چه در بین نخبگان و یا گروه های فعال اجتماعی، آگاه شده و در نتیجه مطالعات و تحقیقات خود را به سمت و سوی رفع این نیازها و ایجاد پشتوانه ای عقیدتی هدایت کند. کتاب ها، مقاله ها و یادداشت های منتشر شده و سخنرانی هایی که انجام داده است، گواهی است بر این ادعا. 11 اردیبهشت 1399 @harahmati
هدایت شده از صفاییه
🔰بخشی از مقاله سالها پیش پیرامون استناد و استدلال در آثار ♦️امروز از اندیشه¬ای سخن می¬گوییم که از شروع انتشار آن حدود چهل سال گذشته و پس از فراز و فرود¬ها و پس از رحلت صاحب اندیشه اکنون مورد استقبال قرار گرفته است. آنچه امروز شاهدیم پذیرش این تفکر نه فقط از سوی نسل نو بلکه از سوی کسانی است که در زمان حیات مرحوم استاد به این اندیشه به دیده تردید و حتی انکار می¬نگریستند. ♦️توجه روز افزون نسل امروز به آثار استاد حکایت از ارتباط مناسبی دارد که نوشته¬ها و گفتارهای او با مخاطب امروز برقرار کرده است. این ارتباط مناسب حاصل توجه و وقوف این اندیشه به مشکلات امروز ما بوده و در این میان نثر قوی و اثر گذار صاحب این اندیشه بر قوت این ارتباط افزوده است. ♦️اما امروزه و در دوره استقبال با سؤالات تازه و پرسش¬های متفاوتی نیز روبرو می¬شویم که پرداختی تازه به این تفکر را می¬طلبد. در میان این سؤالات آنچه بیشتر مطرح می¬شود میزان قوت این اندیشه از حیث اتکاء بر و استفاده از متون دینی است. نکته کلیدی در کتب استاد استفاده ایشان از نثری تأثیر گذار برای القاء مطالب خویش است که البته با هدف ایشان یعنی ایجاد حس و حرکت در مخاطب کاملاً سازگار می¬باشد. اما این نثر تأثیر گذار و این شیوه در بیان که مزایای برهان و خطابه را در خود جمع کرده می¬تواند آسیب¬های را هم به دنبال داشته باشد. ♦️گزینش این نثر برای بیان مطالب گذشته از تناسب آن با مباحث اخلاقی و تربیتی نوعی پاسخ¬گویی به نیاز روانی مخاطب نیز بوده و می¬تواند با خواننده ارتباطی قوی بجای گذارده و لطافت بیان ماندگاری و اثر گذاری دراز مدت آن را تضمین می¬کند. اما این بیان برای خواننده دشواری¬های را نیز ایجاد می¬کند. اولین مشکل صعوبت در استدلال¬های استاد و فهم ایشان است. بیان شفاف و استدلالی بار فهم را بر خواننده سبک کرده ولی آنجا برهان و خطابه به هم ¬می¬آمیزد درک دقیق استدلال¬ها و استخراج آن از متن دشوار خواهد بود. ♦️البته دقت در نوشته¬های استاد ما را به این نکته واقف می¬کند که رویه نوشتاری آن مرحوم ارائه یک بیان شفاف و استدلالی در آغاز بحث است و در ادامه به تبیین و توضیح و استفاده بیشتر از بیانات تأثیر گذار می¬پردازد. این حد از تفکیک اگر چه در صورت توجه خواننده از صعوبت کار می¬کاهد ولی آنچه عملاً شاهد آن هستیم نیاز مبرم خوانندگان نوشته¬ها به توضیح ساختار استدلالی سخن استاد است. ♦️آسیب دیگری که در این شیوه می¬تواند رخ بنماید فاصله گرفتن از فضای تدقیق و نقد و اکتفا به نوعی اقناع حسی ، عقلی است. در این فضا دیگر به سخن نویسنده سخت¬گیرانه نگریسته نشده و سخن بدون توجه کافی و ارزیابی درست از ادله پذیرفته می¬شود آسیبی که در میان بسیاری از دوست¬داران این اندیشه می¬توان یافت. ♦️این شیوه در ارائه مطالب از سوی استاد موجب شده تا برخی این نوشته¬ها را خطابی تلقی کرده و لااقل آنها را فاقد استدلال و و بدانند. اگر چه صاحبان این ادعا بر خود زحمت تحلیل و فهم عمیق متن را نداده و بدون دریافتی درست از ساختار استدلالی کتب و اندیشه استاد به نقد آن پرداخته اند. ♨️شاید بیراه نباشد که ذوقی و من عندی خواندن امروز این نوشته¬ها و سکوت و بی¬توجهی عامدانه¬ی دیروز و هجوم¬ها و اتهام¬های گذشته¬ها را در یک چیز همسان می¬توان دید و آن نبریده گز کردن و نخوانده نقد کردن است. آنچه شیوه¬ها را در برخورد متفاوت کرده نه انصاف بیشتر ناقدین امروز بلکه فضای متفاوت پریروز و دیروز و امروز است و ⬅️در حقیقت این تغییر فضا است که شکل بی¬انصافی¬ و کم توجهی را متفاوت کرده است. ♨️دوستانی که تا دیروز به عنوان احتیاط، کم لطفی¬ها و را به نوعی تقریر می¬کردند اکنون ⬅️با مشاهده¬ی رشد طبیعی و استقبال فزاینده از این فکر و با رحلت استاد و رفع دغدغه¬ی طرح شخصیت او ، همچنان بجای برخورد شفاف و نشان دادن ضعف¬ها و قوت¬های این اندیشه با تعابیری مبهم عملاً ⬅️راه را بر استفاده درست و کامل از این تفکر می¬بندند. ♦️این حد از احتیاط آن هم در شرایطی که از گزینه¬های بسیار محدودی در عرصه برخورداریم و در غرقاب و سؤالات غوطه¬ورند چه توجیهی دارد و چگونه بجای و تعیین نقاط ضعف و قوت یک اندیشه، با القاء این نوع بیانات به دست اندر کاران عملاً همچنان راه را بر استفاده کامل از این تفکر می¬بندیم، آن هم در شرایطی که متفکرین مورد اعتماد ما در شان از ابتکارات و ذوقیاتشان بهره برده و بر منابع استناد چندانی ندارند. @Safaeiyeh
درس ، باید آموزش باشد، نه جلسه ▫️استاد حسن (مدرس خارج فقه و اصول): 🔹دو روش برای آموزش مرسوم است؛ یک روش است به این صورت که استاد سخنرانی می کند و به دانشجو یا طلبه اطلاعات می دهد که این روش، بدترین روش تدریس است. روش دیگر، روش و کنفرانس است، یعنی افراد باید مطالعه کنند، تحقیق و مباحثه کنند و بعد بیاورند خدمت استاد و ایشان نقایص کار را بگیرد. 🔹به جای اینکه ۵۰۰ نفر در یک کلاس درس خارج حاضر شوند، استاد از این ۵۰۰ نفر مصاحبه ای کند و ۳۰ تا ۴۰ نفر را گزینش کند و بعد آن را در گروه هایی تقسیم بندی کند و برای هرکدام زمانی را تعیین کند که برای تکمیل بحث خود نزد استاد بیایند. در این صورت نیاز به خواندن درس خارج در ۴۰ سال نیست، با این روش، فرد در مدت ۵ سال می تواند مجتهد بشود. 🔹حضور ۵۰۰ نفر سر یک کلاس درس خارج و یادداشت‌برداری صرف از سخنان استاد از آنها مجتهد نمی سازد، ۴۰ سال هم که بیایند سر کلاس، مجتهد نمی شوند. باید روش تدریس تغییر کند؛ امروز از کلاس ۵۰۰ نفره درس خارج، دو نفر بیرون می آید و این یک آفت و آسیب بزرگی است. 🔹درس خارج، آموزشی برای فراگیری است. تدریس دروس خارج ما با آفت بزرگی مواجه هستند و آن هم اینکه به خطابه و سخنرانی تبدیل شده‌اند. ▫️متن کامل مصاحبه: https://fa.shafaqna.com/news/1277908/ 🔸 کانال روش‌شناسی اجتهاد (روشنا) 🆔 @ravesh_ejtehad