#طنزجبهه
🌸مجروح ناشناس
برف تا کمرمان بود و سرما دست به دستِ دشمن، پیرمان را درمى آورد.
ناغافل ترکش آواره اى چون هماى سعادت انتخابم کرد و خورد تو پهلوم و دراز به دراز افتادم زمین روى برف.
فرمانده آمد سراغم.
بعد امدادگر بود که سریع زخمبندى ام کرد و قرار شد بروم پائین
حالا از من اصرار که بمانم و از فرمانده تحکم که نه! برو پایین
زخمم گزگز مى کرد.
آخر سر وادار شدم که بروم.
فرمانده به چند مجروح که گوشه اى افتاده بودند اشاره کرد و گفت : یکى از انها را قلمدوش کن و ببر مى توانى؟
حرفى نداشتم.
رفتم سراغ یکى از مجروحین که کلاه و اورکت، صورتش را پوشانده بود و پاهایش آش و لاش شده بود.
پرید کولم و ای على از تو مدد.
خمپاره و توپ بود که بدرقه ام مى کرد و گوشه و کنار منفجر مى شد و من و مجروح روى کولم هى مى افتادیم و پا مى شدیم
بنده خدا نه ناله مى کرد و نه حرفى مى زد.
فکرى شدم که حتماً خجالت زده است و خودش را مدیونم مى داند.
بین راه چند بار گفتم که اخوى بى خیال
من که دارم پایین مى روم تو را هم مى برم.
لااقل حرفى، حکایتی تعر یف کن راه کوتاه شود و زودتر پایین برسیم .
اما او لام تا کام حرف نزد که نزد.
تو دلم گفتم آدم اینقدر خجالتى و باحیا
بابا اى واالله! همینکه رسیدیم پایین، چند نفر آمدن تا مجروح را از کولم بگیرند
او زد روى شانه ام و گفت
یا اخى! رحم االله والدیک
برادر، رحمت خدا بر پدر و مادرت
یک لحظه نفس در سینه
ام حبس شد و سرم گیج رفت.
پریدم و کلاهش را کنار زدم.
اى دل غافل این همه مدت داشتم یک سرهنگ سبیل کلفت عراقى را....حمالى مى کردم! 😂
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃بسم رب الشهدا🍃
#شهـودعـشـق💌
دانشگاه ڪه قبول شدم، خانواده به من یک گوشی📱 هدیه دادند، اما گوشے ڪیفیت نداشت و زود خراب شد.
خیلے ناراحت بودم،😕
محمدرضا متوجه شد، از قبل در جایے ڪار ڪرده بود و دستمزدش را ڪه دویست هزار تومان میشد، ڪم ڪم پسانداز ڪرده بود.
آن پساندازش را برداشت و همراه با پدر رفتند و برایم گوشے جدید دیگرے خریدند.
خیلے خوشحال شده بودم.😍
چند ماه ڪه گذشت جریان آن را فهمیدم :)
#نقل_از_خواهر_شهید
#شهیدمدافعحرم
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید محمد هادی امینی
من مشتاق اینم که رنگ خدا بگیرم و بتونم تجلی حداقل یک صفت الهی تو زمین باشم.❣🌹
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اگر عیب های کوچک اخلاقی ات را اصلاح نکنی تبدیل به صفات ثابت وحشتناکی می شوند
|سوره مبارکه قلم |
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#خاطره_دوست_شهید
هميشه و همه جا گفتم
اگه از مسعود خوب ميگيم يا خوب ميشنويم اين از ذات و حقيقت درونی مسعوده
نه بخواييم ازش بت بسازيم يا خدای ناكرده خلافش رو تعريف كنيم
يا مثلا بگيم الان كه شهيد شده عزيز شده
همه هم شوخياشو ديدن و هم خلوص و خلوت كردناشو
.
بخدا قسم اگه بچه ها فقط از شوخياش ميگن فقط واسه اينه كه اون شوخيا و خنده ها و نشاط و سرزنده بودن يادمون مونده
با مسعود بودن و خنديدن يه مطلوبيت بوده كه هيچ وقت از ياد آدم نميره
.
اشك های تو روضه و هزار تا كار خير و اخلاق خوب و پسنديده رو هم نميشه نگفت اما اينا تو همه ی شهدا مشتركه
مثلا شهيد نماز اول وقت ميخوند!!!!
خب اگه نميخوند و اهميت نميداد كه شهيد نميشد!!!
.
مسعود رو اخلاق خوب
اخلاق خوب
اخلاق خوب
از بقيه متمايزش ميكرد
.
ديگه مثل مسعود نمياد
بخدا قسم جاش كه پر نميشه هيچ
شبيه ش هم پيدا نميشه
#شهید_مسعود_عسگری
#مدافع_حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
جزء سرمایههای یک ملت این است که یک عده شهید داشته باشد. این خودش یک ارزشی است که یک ملتی در میان خودش شهدایی داشته باشد.
همین شهدا هستند که بازگو کردنِ کار و فکر و گذشت اینها روحیه دیگران را برای همیشه شاداب و زنده نگه میدارد.
اگر یک ملتی شهید نداشته باشد یکی از بزرگترین سرمایههای تربیتی خودش را ندارد.
(گفتارهاییدراخلاقاسلامی، ص۱۲۸)
#شهید_مرتضی_مطهری
#شهید_مسعود_عسگری
#سوریه
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
در #شفاعت شهدا، دست درازے دارند
#عڪسشان رابنگر، چهره نازے دارند
ما به یادآوری خاطره ها محتاجیم
ورنه آنان به من و تو #چه_نیازی دارند
#شهید_مسعود_عسگری
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#قسمتی_از_وصیت_نامه 💌
هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.🍃
امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.✨
#شهیدمدافعحرم
#شهیدحسین_معزغلامی 🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌷امام صادق علیه السلام:
زمانی که مهدی ظهور کند، خداوند درد و بیماری را از هر مومنی برطرف خواهد کرد.
📗الغیبه للنعمانی؛ ص۶۶۱
«اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
| رمز نزدیک شدن به مردم،
از آنها چیزی نخواستن است.
و رمز نزدیک شدن به خدا
همه چیز را از او خواستن است! |
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
❣ #عند_ربهم_یرزقون
#شهید_چمران
غاده همسر #بی_حجاب و لبنانی #شهیدچمران میگوید:مصطفی درست مثل یک بچه دست مرا گرفت و قدم قدم مرا به اسلام آورد...
برخورد مصطفی طوری بود که او چادری و #محجبه شد!
غاده میگوید وقتی مصطفی به #خواستگاری من آمد مادرم به او گفت:شما نمیتوانید با او #ازدواج کنید
او دختری است که وقتی از خواب بیدار شده،تا برود و مسواک بزند تختش مرتب و لیوان #قهوهاش حاضر بوده...شماهم که نمیتوانید برایش مستخدم بگیرید
وقتی که مصطفی اینها شنید گفت:درست است که نمیتوانم برایش مستخدم بگیرم اما قول میدهم تا زنده ام تختش را مرتب و قهوهاش را آماده کنم
و تا قبل از شهادت اینطور بود!!!
ظرفیت وجودی شهید چمران آنقدر بزرگ بود که خود را لحظهای برتر از غاده ندید
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
گام برداشتن در #جاده عشق
هزینہ میخواهد!
هزینہ هایے ڪہ انسان را عاشق...
و بعد.. #شهید میڪند..
#شهید_مصطفی_چمران
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
يه استاد داشتيم که گير داده بود همه دانشجوها بايد کراوات بزنن!
کلي هم تهديد کرده بود که اگه سر امتحان کراوات نزده باشين ازتون نمره کم مي کنم.
ولي مصطفي اصلا براش مهم نبود.
واسه همين خيلي راحت بدون کراوات اومد سر جلسه.استاد هم تهديدشو عملي کرد و ازش 2 نمره کم کرد. شد 18؛ بالاترين نمره!
*خاطره اي از شهيد مصطفي چمران/ يادگاران، ج1، ص۷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خدايا
از بد کردن آدمهايت شکايت داشتم به درگاهت...
اما شکايتم را پس ميگيرم.
من نفهميدم...
فراموش کرده بودم که بدي را خلق کردي تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهايت،
نگاهم به تو باشد.
گاهي فراموش ميکنم که وقتی کسی کنارمن نيست، معنايش اين نيست که تنهايم...
معنايش اينست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت....
با تو تنهايي معنا ندارد.
مانده ام تو را نداشتم چه ميکردم.
دوستت دارم، خدای من...♥️
نیایش های عارفانه #شهید_چمران.
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#شهید_چمران؛
بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند!…
وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند…
جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد…
و من دلم نمی خواهد دنیا “اکبرُ هَمِّنا” باشد…
خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد.
می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد.🍃
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#شهید مصطفی چمران💔
اگر جهان سوم جایےست که
مغز #فیزیک_پلاسما
زندگی مرفهش در امریکا را
به خاطر #دینش، رها مےڪند
من #افتخار_مےکنم_جهان_سومی_هستم
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
•°{🍃🌻💞}°•
#حرفدل ❤️
#برادرشهیدم🥀
با شُهدا صحبَت کُنید
آنها صِدای شُما را به خوبی میشِنوند
و بَرایتان دُعا میکُنند..
دوستی با شُهدا دو طَرفه است..:)
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
••🌱••
وقتیمیگی:
#خدایاسپردمبهتو
ـ پساونصداییکهتهدلتمیگه:
ـ نکنهفلاناتفاقبیفته...✨
ـ چیمیگه⁉️
ـ اینکهبتونیجلویاینصداروبگیری
خودشیهپا #جهادههآا ...✨
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
••[♥️🌱]
-
میگفت:قبلازشوخے
نیتِتقربڪنوتودلتبگو:
دلیہمؤمنُشادمیڪنم،قربةالےالله
اینشوخیاتممیشہعبادت..(:🖐🏻
#شہیدحسینمعزغلامے✨
🌱♥️| #شهیدانهـ
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#طنز_جبہہ 😅
🤣یا بخور یا گریه کن🤣
در جبهه دعای کمیل از بلند گو پخش می شد ، گوشه و کنار هرکس برای خودش مناجات می کرد. آن شب میرزایی و جعفری بالای تپه نگهبان بودند. میرزایی حدود دو کیلو انار😋با خودش آورده بود بالای تپه موقع پست بخورد😳 وقتی هنگام دعای کمیل عبارت خوانی می کردند انارها را فشرده می کرد و وقتی ذکر مصیبت و گریه بود، آنها را یکی یکی همانطور که سرش پایین بود می مکید!😂😂 کاری که گمان نمی کنم تا به حال کسی کرده باشد. به او می گفتم بابا یا بخور یا گریه کن هر دو که با هم نمی شود.ولی او نشان می داد که میشود!😆
🌸اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅خاطره ای هست که جز برای همسر شهید برای شخص دیگری نگفته ام. نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند... خلاصه با هم برای خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان(عج الله ) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.»
یعنی گویا تمام لحظات زندگی ؛ منتظر یک اتفاق مهم بود ...❗️
#شھیدمدافعِحرممحمودرضابیضایـے ♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
"🖤🔗"
یِڪۍازهَمسَنگَـرۍهـٰایَشدَرسُوریِہمیگُفت:
مـَنبَستنِڪمَربَندایمنۍرادَرسـُوریہاز مَحمُودرضـٰایـٰادگِرفتَم!
وَقتـۍمـےنشستپُشتِفَـرمون،ڪَمَربندشرا
میبست.
یِڪبـٰاربھِشگُفتَم:اینجادیگہچِـرامیبَند؎؟!
اینجـٰاڪہپُلیسنیست!
گُفت:میدونـۍچِقَدرزَحمَتڪِشیدَمبـٰاتَصـٰادُف
نَمیـرم؟!
#شَھیـدمَحمودرِضـٰابیضـٰایۍ
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌹یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر حاج همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من همان جمله حاج همت است:
🌹با خدای خود پیمان بستهام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم.
❤️شهیدمحمود رضا بیضایی❤️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠#علاقهیعجیبشھیدبیضایۍبہدخترش
عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همهی پدرها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد میداد. یکبار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم، آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: #ڪۆثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاههای خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکسها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپتابش را از کیفش بیرون آورد و عکسهای #ڪوثر را یکییکی نشانم داد. درباره بعضیهایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضیهایشان هم میزد زیر خنده.
شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آنجا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت و به من گفت: "فلانی #ایندفعهازڪۆثردلبریدهامومیروم." دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمیکرد و حالش متفاوت بود.
راوی: احمدرضا بیضائۍ (برادر شھید)
#شھیدمحمودرضابیضایی
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR