eitaa logo
عشق‌دیرینه💞
12.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
2 فایل
تو، شدی همون زیباترین تجربه♥️🖇️ تبلیغاتمون😍👇🍬 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 #هر‌گونه‌کپی‌برداری‌حرام‌است‌‌وپیگرد‌‌قانونی‌و‌‌الهی‌دارد‌حتی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده❌
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_ونوزده چندبار بادقت پیامشو خوندم وچشمام هرلحظه گردترمیشد "بر
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 اونقدر به متن پیامش نگاه کردم که خوابم برد.. صبح باتکون های شدید وصدای غرزدن سمانه که سعی داشت آروم حرف بزنه بیدارشدم.. ترسیده وباچشمای گرد شده نگاهش کردم که گفت: _ای ذلیل بشی الهی.. ای من بمیرم از دست تو.. بلندشو دوساعته دارم صدات میزنم خواب موندیم الان همه بیدار میشن میفهمن من وتو پیش هم خوابیدیم! باشنیدن این حرف مثل فنر توجام نشستم وگفتم: _ساعت چنده؟ _هفت صبحه خواب موندیم من دارم میرم بیرونو بپا کسی نباشه! بلاخره باکاراگاه بازی های سمانه و گیج بازی های من، سمانه رفت توی اتاقش و آرشا رو باشلوارک وچشمای خواب آلود و موهای پریشون انداخت بیرون! ارشا که انگار موقع بدخواب شدن بداخلاق هم میشد با غرغر گفت: _من دیگه جایی نمیرما.. همینجا یه گوشه میخوابیم کاری به کارهم نداریم که این همه پلیس بازی نداره سرصبحی آدمو زابراه میکنین اه! _ببخشید! کلافه موهاشو به هم ریخت وگفت: _نمیخواد معذرت خواهی کنی حالا! میتونم رو تخت بخوابم؟ خیلی کسرخواب داشتم و خیلی دلم میخواست بخوابم اما واسه اینکه آرشا اذیت نشه دستمو به سمت تخت بلند کردم و گفتم: _البته... بفرمایید! بدون تعارف خودشو روی تخت انداخت وخوابید... تصمیم گرفتم واسه اینکه خواب ازسرم بپره برم ودوش بگیرم! چمدونمو که هنوز بازنکرده بودم بازکردم وحوله ولباس و... درآوردم وبا فکری مشغول اسمس مهراد دوش آب سرد گرفتم @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥